سه شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۵۴- May, 20, 2003
آخرين غرش ها
تلاش اسرائيل جدايي ميان عرفات ۶۸ ساله و آرمان فلسطين است حمايت از عرفات ۳۰ درصد كاهش يافته ولي هنوز پدر ملت فلسطين و تنها كسي است كه مي تواند فلسطيني ها رابه سازش با اسرائيل راضي كند
نقشه راه ارائه شده است، اما رهبر فلسطين منزوي است و نفوذش را از دست داده است، آيا هنوز هم مسئول است؟
012035.jpg

هيچ نمادي، فرسايش تدريجي و مداوم قدرت ياسر عرفات را گوياتر از فرماندهي از هم گسيخته وي در رام الله (كه به مقاطعه شناخته شده) منعكس نمي كند مجتمعي كه سه مرتبه توسط تانك ها و بلدوزرهاي اسرائيلي ويران شد. اين مجموعه در قرن گذشته مسكن افسران بريتانيايي بود و بعدها محل استقرار ارتش اسرائيل و امروزه با وجود ساختمان هاي ويران و اتومبيل هاي درهم كوبيده شده، شبيه بيغوله ها است. هفده محافظ نخبه عرفات در يك ساختمان سست بنيان زندگي مي كنند. آشپزان و متصديان امور در هر اتاق تا بيست نفر مي خوابند، زيرا محل سكونت قبلي آنان در ساختمان ديگر ويران شده است. با حمله اسرائيل در سال گذشته حتي محل كار خود عرفات نيز منهدم شد. در عرض شانزده ماه، عرفات حتي براي يك بار يك محوطه خاكي هم در اختيار نداشت. اگر چه افسران اسرائيلي بيان كردند كه وي آزاد است، حق وي براي بازگشتن را تضمين نكردند. عرفات موجوديت خود را در چارچوب يك افسر سختگير محدود مي كند. يك مسجد كوچك در طبقه اول و يك سالن گردهمايي در يك راهروي طويل. نوفال نمروح، مشاور ياسر عرفات كه به طور منظم وي را ملاقات مي كند، مي گويد: «عرفات مردي است قوي، اما انزوا وي را تضعيف كرده است. » عرفات بايستي وضعيت دردناك خويش را تشخيص دهد. پس از حمله به عراق، توجه آمريكا و اروپا براي يافتن راه حلي براي كشمكش هاي طولاني و تلخ فلسطين و اسرائيل معطوف گشته است. اين قضيه نه تنها يك موضوع حساس سياست خارجي ـ به ويژه براي نخست وزير بريتانيا، توني بلر ـ است بلكه يك اولويت براي تلاش غرب در جهت اصلاح در خاورميانه است. هفته گذشته، واشنگتن نقشه راه را ارائه داد، طرح صلحي سه ساله كه با ايجاد يك دولت فلسطيني به اوج رسيد. در يك لحظه چشمگير، زماني كه رهبر ديرين و نماد آرمان فلسطين مي بايست در كانون صحنه قرار گيرد، دريافت كه به پس پرده رانده شده است. پايداري و اقتدار وي تا حدي خدشه دار گشته است، بنابراين ايالات متحده و حكومت اسرائيل بيش از اين با عرفات معامله نخواهند كرد، وي مي بايستي از كنترل صلاحيت كارگزاري هاي اصلي (مانند امور مالي و امنيت) صرفنظر نمايد و آنان را به يك گروه جديد و عمل گراتر كه توسط ابومازن رهبري مي شود، واگذار نمايد. در سال ۶۴ عرفات به طور كامل ناتوان نشده بود ـ وي هنوز هم رهبر جنبش فلسطين است. اما تلاش اسرائيل در جهت محروم ساختن وي بيش از آنچه كه مردم انتظار داشتند تحقق يافت. يك ديپلمات غربي كه هنوز عرفات را در رام الله ملاقات مي نمايد، اين گونه بيان مي كند: «به زبان آوردن اينكه عرفات در دهه هاي اخير در ضعيف ترين وضعيت قرار دارد، اغراق آميز نيست. » در حال حاضر بسياري شاهد تغيير رژيم در قلمرو فلسطين هستند، همانند پيگيري طبيعي اين فرآيند درافغانستان و عراق.
عرفات نقشه راه، براي مذاكرات صلح را پذيرفته است، در حالي كه آريل شارون آن را مشروط كرده است. علاوه بر اين، عرفات با تعدادي از خواسته هاي ايالات متحده، شامل اصلاحات اساسي مالي مواجه شده است. واشنگتن مصمم است كه با ابومازن به تنهايي كنار آيد و اين امر واكنش شديدي را از سوي فردي كه هنوز خود را تنها صداي مردم فلسطين مي پندارد برانگيخت. مارك هلر، دانشمند سياسي در مورد مطالعات استراتژيك در تل آويو (در مركز Jaff) مي گويد: «آنچه كه ما براي اولين بار خواهان حصول آن هستيم جدايي ميان عرفات و آرمان فلسطين است. » حتي تازه كاران مسائل خاورميانه مي دانند كه شرط بندي بر سر نابودي عرفات نابخردي است. رهبر فلسطين در بسياري از موارد از وضعيت غالب بازگشته است، گرچه نظر مساعد مردم فلسطين در مورد عرفات، حدود ۳۰ درصد كاهش يافته است، اما وي هنوز هم از مقام بنيانگذار (پدر ملت) برخوردار است. حتي منتقدان نيز مي گويند وي تنها رهبري است كه مي تواند فلسطينيان را در جهت قبول سازش با اسرائيل سازماندهي نمايد. اگرچه اين مرتبه، نيروها و محيطي كه برعليه وي صف آرايي كرده اند، غالب هستند. اين عوامل نه تنها شامل شارون و جورج دبليو بوش مي شود، بلكه پيامدهاي جريان ۱۱ سپتامبر و جنگ عراق را نيز شامل مي گردند. مورد ديگري كه مطرح است، سن عرفات است. اگر حكومت ستيزگراي شارون همچنان پيش رود و احتمالاً هم چنين مي شود، قبل از آنكه اسرائيلي ها به انتخابات بعدي برسند، عرفات هفتاد و هشت ساله خواهد شد. آيا عرفات دريافته است كه زمان وي سپري شده؟ آيا اين عقب نشيني هاي ظاهري تنها در جهت تلاش وي براي تصريح مجدد بر آرمان فلسطين است؟ مشاوران عرفات بيان مي كنند كه وي براي ايجاد يك دولت واقعي فلسطيني در تمام ساحل غربي و نوار غزه شامل اورشليم شرقي با خرسندي قدرت و موقعيتش را مبادله خواهد كرد. بنابراين در برخي شيوه ها، ماهيت تلاش براي صلح جديد توسط ايالات متحده مد نظر است و اينكه عرفات فردي نيست كه اصلاحات معني دار فلسطيني را ايجاد نمايد. برخي مقامات عالي رتبه ايالات متحده معتقدند كه عرفات اگر دريابد كه اين طرح به ارتقأ وضعيت وي كمك نمي كند آن را برهم خواهد زد. در حالي كه عرفات و ابومازن ماه گذشته را با مشاجره بر سر انتصاب كابينه جديد سپري كردند وزارت خارجه ايالات متحده پيامي را براي اروپائياني كه ميانجي بودند ارسال كرد. معاون كالين پاول بيان كرد كه: وزير خارجه در تمام تماس هايش با اروپائيان به آنان گوشزد كرد به عرفات اعلام كنند كه تكرار خطاي مجدد به معناي پايان روابطشان با وي است. » بنا به گفته معاون وزير خارجه، نگراني شديد واشنگتن اين است كه حتي عرفات كم قدرت، توانايي خراب كردن كارها را دارد. عرفات به سختي قابل پيش بيني است. وزير سابق دادگستري اسرائيل يوسي بيلين مي گويد: رهبر فلسطيني ـ همانند فيدل كاسترو، جمال عبدالناصر و مائو ـ برآمده از اسطوره نسل هاست. وي به نشانه هاي خستگي در عرفات تأكيد مي كند و مي گويد، عرفات بعد از آنها (كاسترو، ناصر، مائو) خود را سرمشق قرار داد و خويش را از شمار آنان در نظر گرفت. وي اضافه مي كند كه در ساختار فكري عرفات تغييري ايجاد نشده است. بيلين، فردي كه عرفات را نه آشتي جو مي داند و نه تروريست، تصريح مي كند كه تاكتيك هاي عرفات در PLO و تمايل وي به كاربرد خشونت از دلايلي است كه موجب درگيري فلسطينيان گشته است.
012045.jpg

بعد از گذشت سي سال و پس از پيامدهاي حمله ۱۱ سپتامبر، خشونت فلسطيني تأثيرات معكوسي داشته است. اكثر تحليلگران بيان مي كنند كه اين اعمال به آرمان آنان آسيب وارد كرده است. هفته گذشته، پس از چند ساعتي كه ابومازن به عنوان نخست وزير منصوب شد در اثر حملات انتحاري سه نفر به هلاكت رسيدند. واقعيت اين بود كه سربازان اسرائيلي، شش فلسطيني را در همان روزهاي اخير در نوار غزه كشته بودند. هلر مي گويد: «۱۱ سپتامبر، تحمل هرگونه تروريسم را كاهش داد. » وي اضافه مي كند كه: «من فكر نمي كنم عرفات آنقدر باهوش باشد كه اين واقعيت را درك كند. »
چهار ماه پس از حملات ۱۱ سپتامبر، اسرائيل يك محموله تسليحاتي فلسطينيان را توقيف و اين قضيه روابط عرفات و ايالات متحده را خدشه دار كرد. پرسش مهم اين است كه تا چه ميزان اهرم عرفات در ارتباط با گروه هاي نظامي كارآيي دارد. با انزواي عرفات در ساحل غربي، حماس در غزه به صورت فزاينده اي قدرتمند شده است. هفته گذشته، پس از يورش اسرائيل به غزه، حماس درخواست ابومازن را مبني بر كنار گذاشتن سلاح را نپذيرفتند و همچنان به ادامه كشمكش هاي نظامي متعهد شدند. اگر ابومازن تصميم بگيرد كه با اجبار، گروه ها را خلع سلاح نمايد، احتمال حمايت عرفات را از دست خواهد داد. روزي كه عرفات در سمت نخست وزيري سوگند خورد، دستور كاري را به منظور ايجاد يك شوراي امنيت ملي با رياست خودش، امضا كرد. تحليلگران اين رويداد را مواجهه نخست وزير با حيطه نظامي عرفات مي دانند. عرفات همواره در جهت انباشت قدرت و ترسانيدن حريفان گام برداشته است. برخي مورخان فلسطيني بيان مي كنند كه اين رهيافت در روزهاي آغازين جنبش وي در جهت ممانعت دولت هاي عرب در فائق آمدن بر PLO لازم بود. از سوي ديگر، برخي منتقدان معتقدند كه دغدغه فكري عرفات در مورد حفظ موقعيت خويش، با بازگشت به غزه به منظور رهبري و هدايت يك حكومت واقعي فلسطيني به تدريج زيان بخش شده است.
عبدالجواد صالح مي گويد: «عرفات نمي تواند انتقاد را تحمل كند، به ويژه اگر نام خودش پيش كشيده شود. » افرادي كه در جهت تغيير يا مهار عرفات تلاش كرده اند، متحمل هزينه هاي سنگيني شده اند. در سال ،۱۹۹۹ صالح و نوزده تن از سياستمداران و دانشگاهيان، عرفات را به خاطر فساد در دستگاه دولت خودمختار فلسطيني محكوم كردند. بعد از گذشت مدت زماني كوتاه، همزمان با اعتراضات در خارج از شهر اريحا، صالح فرا خوانده شد و توسط اعضاي سرويس اطلاعاتي عرفات به ضربات شلاق سپرده شد.
حاميان عرفات مي گويند، چنين پيشامدهايي بدون اطلاع عرفات اتفاق مي افتد. در واقع انجام آنچه كه عرفات مي داند و آنچه كه نمي داند، آنچه كه آغاز مي شود و آنچه كه تحقق مي يابد در هر حال اتفاق مي افتد و براي ديپلمات ها، چالش دشواري است. شارون مي گويد، عرفات مسئول تمام اقداماتي است كه توسط حماس و جهاد اسلامي صورت پذيرفته است، اما عرفات حتي آگاهي از بمب هايي كه توسط گروه فتح حمل شده بود را انكار مي كند. شارون اميدوار است كه عرفات بر اثر هزاران زخم سطحي از پاي درآيد. عرفات در طول كشمكش با ابومازن بر سر شكل بندي حكومت جديد فلسطين، روحيه خود را بالا برد. افسران عرب و اروپايي كه تا به حال با رهبر فلسطين صحبت نكرده بودند، در اين ماه ها هر روز با وي تلفني گفت وگو مي كردند و وي را براي مصالحه تحت فشار قرار مي دادند. اما شارون زماني كه اعضاي گروه چهارگانه ـ ايالات متحده، اتحاديه اروپا، سازمان ملل و روسيه ـ هفته گذشته براي ارائه نقشه راه به رام الله رفتند، بر اين امر پافشاري كرد كه طرح صلح توسط ابومازن و پرسنل وي به اجرا درآيد نه عرفات. بيلين معتقد است خويشتنداري عرفات موثر بودن ابومازن را بدون آنكه بازيچه ايالات متحده و اسرائيل باشد، دشوار مي سازد و حتي غيرممكن.
وي اضافه مي كند، عرفات تنها فردي است كه مي تواند به توافقنامه صلح ميان اسرائيل و فلسطين را شكل دهد. روزي كه ابومازن خواستار اجراي طرح صلح باشد در جهت تضمين رضايت مردم فلسطين، نيازمند امضاي عرفات نيز است. با تمام اين تفاسير، عرفات در اين قضيه سهيم مي شود. معاونان مي گويند عرفات يك روال هميشگي غيرمنعطفي را تعقيب مي كند. هر روز، صبحانه رأس ساعت ۰۰: ۹ با مشاوران ديدار مي كند. محمد دايه، محافظ ديرين عرفات مي گويد، وي از صرف غذا به تنهايي، بيزار است، اگر هيچ فردي اطرافش نباشد، از ما مي خواهد كه به وي ملحق شويم. وي برگه ها را مرور مي كند و تا ظهر گردهمايي ها را برپا مي كند، سپس براي خواندن نماز به مسجد مي رود، بعدازظهر استراحت مي كند، پس از استراحت بعدازظهر تا ديروقت به كار مشغول است. دايه ـ فردي كه پدرش محافظ عرفات بود تا زماني كه در بمباران تونس توسط اسرائيل، كشته شد ـ مي گويد: عرفات همواره در تلاش است. پس از سقوط هواپيماي عرفات در سال ،۱۹۹۲ وي به رغم درد ناشي از لخته شدن خون در سرش كه تقريباً به اندازه يك قوطي كوكاكولا بود، به كار ادامه مي داد. هلر مي گويد: عليرغم تمام خطاهاي عرفات، حداقل مي توان گفت وي فلسطينيان را به تاريخ جهان بازگرداند. اما براي مردم فلسطين صلح را به ارمغان نياورد و اين هدفي است كه اكثريت مردم در هر دو طيف كشمكش، خواستار تحقق آن هستند. »
ايهود باراك مي گويد: زماني كه من اولين بار عرفات را در سال ۱۹۹۶ ملاقات كردم، از تضاد ميان ظاهر انقلابي - لباس فرم و تفنگ وي - و حالت نرم سخن گفتن وي متحير شدم. وي كم بنيه به نظر مي رسيد، از لحاظ فيزيكي ظاهري كم توان داشت، اما مطابق پرونده هاي اطلاعات اسرائيل، وي يك تروريست تمام است. من، وي را در مذاكرات كمپ ديويد و ديگر مكان ها ملاقات كرده بودم. به تدريج دريافتم كه يك چيره دست سياسي است، يك بازيگر است و يك رهبر.
عرفات، مرد گذشته ها است. اما، مردم فلسطين هنوز هم براي وي شادماني مي كنند و هورا مي كشند. بروز كشمكش قبل از شكل گيري حكومت ابومازن بيانگر اين مطلب است كه وي هنوز هم داراي قدرت است. وي به عنوان نماد زنده اي از جنبش ملي فلسطين ماندگار است. اما از زمان حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و جنگ عراق فصل جديدي در تاريخ خاورميانه گشوده شده است. بنابراين، در عرض يك تا دو سال، معتقدم كه عرفات، حركت خويش به سمت تاريخ را آغاز خواهد كرد. وي در صعود از چالش رهبري تاريخي خويش شكست خورده و بنابراين به يك خاستگاه تراژدي براي مردمش مبدل گشته است. ارائه «نقشه راه» صلح يك آسيب بالقوه براي عرفات بوده است. اين طرح بلافاصله پس از اينكه عرفات وادار به پذيرش زمامداري سه گانه ابومازن، محمد دهلان و سلام فياد شد، ارائه گشت. ابومازن، نخست وزير فلسطين، عرفات را از برخي قدرت هاي اجرايي محروم خواهد كرد. دهلان، وزير امنيت داخلي گمان مي رود كه حماس و جهاد اسلامي را همانند گردان شهداي اقصي تحت فشار بيشتري قرار دهد و فياد وزير امور مالي، در جهت دست يافتن به اموال فلسطينياني كه به حساب هاي شخصي رهبران فلسطين جاري شده است، تلاش خواهد كرد و نيز ايجاد نهادهاي شفاف و پاسخگو. آنان زمان راحت و بي دردسري را پيش رو نخواهند داشت. به اين دليل كه تمايل عرفات در راستاي موفقيت آنان قرار ندارد. اگر اين افراد اصلاحات را انجام دهند و به سمت آشتي با اسرائيل گام بردارند، فلسطينيان متعجب خواهند شد از اينكه چه كسي مسئول جان هزاران فردي است كه بر سر تلاش بي ثمر براي ديكته كردن راه حل سياسي براي اسرائيل و فلسطين، گذاشته شده است. مادامي كه عرفات قدرت را در دست دارد هيچ گونه صلح اسرائيلي - فلسطيني وجود نخواهد داشت. روند صلح اسرائيل - فلسطين يك متاركه دردآور است كه جامه عمل مي پوشد. به منظور بهره مندي هر دو طيف، اسرائيل بايستي ايده اي اميدبخش براي موفقيت را ارائه دهد، توافقات غيرقانوني مرزها بايستي از ميان برود، مقررات حقوقي بايستي توسط همه پيروي گردد، شيوه ها بايد در راستاي آسايش در زندگي روزمره فلسطينيان باشد.

هراس آمريكا از حزب الله
ترجمه: مسعود رجبي
محمد حمود به همراه برادران و دوستانش پس از آنكه در اوايل دهه نود ميلادي به آمريكا رسيدند خيلي زود با جامعه آمريكا قاطي شدند. آنها زود شغل پيدا كردند، ازدواج كردند و براي خود در محلات متوسط نشين خانه خريدند. هيأت منصفه يكي از دادگاه هاي فدرال سال گذشته حكم داد كه اين افراد به طور مخفيانه يكي از پيچيده ترين هسته هاي تأمين مالي تروريسم را در سال هاي اخير در آمريكا تشكيل داده بودند. اين شبكه به حزب الله لبنان كمك مالي مي كرد؛ سازماني كه قبل از حملات يازده سپتامبر گروه القاعده به آمريكا در صدر سازمان هايي قرار داشت كه آمريكايي ها را مورد هدف قرار داده بودند. هسته مذكور توسط حمود رهبري مي شد. او كه سي ساله و اهل لبنان است توانسته بود بيش از دو ميليون دلار از طريق قاچاق سيگار به دست آورد. حمود سيگارها را از كاروليناي شمالي مي خريد و براي فرار از ماليات آن را در ديترويت مي فروخت. حمود بخشي از درآمد اين كار را به خريد تسليحات پيشرفته نظامي و قاچاق آن به داخل خاك لبنان اختصاص مي داد تا عليه اسرائيل مورد استفاده قرار گيرد. يكي از مقامات دولت آمريكا مي گويد كه صدها عضو حزب الله در خاك ايالات متحده حضور دارند كه اگرچه همه آنها دست به اقدامات خشن نمي زنند اما بسياري از آنها خواهان تشكيل يك حكومت اسلامي در لبنان هستند. مقامات آمريكايي معتقدند زيركي گروه حمود در كاري كه انجام مي دادند نشان دهنده اين خطر است كه حزب الله اگر بخواهد مي تواند در خاك آمريكا اقدامي انجام دهد. اين مورد همچنين منجر به آن شد كه اف بي آي در اقدامات خود براي شناسايي افراد حزب الله در آمريكا سرعت عمل به خرج دهد. يكي از مسئولين اف بي آي مي گويد كه تاكنون بيش از بيست هسته فعاليت حزب الله در آمريكا شناسايي شده اند. متخصصان و تحليلگران امور خاورميانه معتقدند در صورتي كه دولت بوش بخواهد ايران و سوريه را مورد تعرض قرار دهد حزب الله قادر است در داخل خاك آمريكا و خارج آن به منافع اين كشور ضربه بزند. اخيراً روابط آمريكا با سوريه در نتيجه اين اتهامات كه سوريه به مقامات ارشد عراقي كمك كرده است تا از دست نيروهاي ائتلاف بگريزند رو به تيرگي نهاد. همچنين كالين پاول وزير خارجه ايالات متحده به بشار اسد هشدار داد كه از كمك به گروه هاي افراطي فلسطيني دست بردارد. اما در خصوص خطرات احتمالي حزب الله نگراني بيشتر از جانب ايران است و اينكه اين كشور در قبال بازسازي عراق توسط آمريكا چه واكنشي نشان خواهد داد. مگنس رانستورپ مدير مركز مطالعات خشونت سياسي دانشگاه سنت آندرو اسكاتلند با ذكر اين نكته مي گويد در صورتي كه آمريكا نتواند نظر طرف هاي ايراني را جلب كند خطر حزب الله به طور تصاعدي افزايش خواهد يافت. حزب الله در سال تاسيس خود در ۱۹۸۲ ميلادي با انجام يك عمليات انتحاري در مقر فرماندهي تفنگداران دريايي آمريكا در بيروت در همه جاي دنيا شناخته شد. اين عمليات به مرگ ۲۴۱ نفر انجاميده بود. در ۱۹۸۵ ميلادي افراد حزب الله با ربودن يكي از پروازهاي خطوط هوايي لبنان يك عضو نيروي دريايي آمريكا را كشتند. در طول دهه نود حزب الله چندين غربي از جمله چند تن از اتباع آمريكا را ربود. رانستورپ مي گويد تاكنون حزب الله دليلي نديده است كه شريان مالي خود را به خطر اندازد اما اگر حزب الله تصميم بگيرد كه آمريكايي ها را مورد هدف قرار دهد محاسبه سود و زيان از طرف آن ها بسيار عقلاني خواهد بود. رانستورپ مي گويد خطر حزب الله دلهره آور است. حزب الله صرفاً يك سازمان مشخص نيست كه بتوان با آن درگير شد. آن ها به خاطر ارتباطاتي كه با برخي كشورها دارند مي توانند براي آمريكا ويرانگر باشند. اكنون اف بي اي نگران آن است كه بين حزب الله و القاعده پيوندهايي برقرار شود. در كتاب «درون القاعد»، نويسنده اظهار مي كند كه اسامه بن لادن سال ها قبل برخي از عقايد ديني خود را ناديده گرفت و روابطي را بين سازمان سني القاعده و گروه شيعي حزب الله برقرار كرد. در عين حال تحليلگران معتقدند كه حزب الله از آن جايي كه در خاك آمريكا درآمدهايي دارد و همچنين تلاش مي كند تا به يك بازيگر سياسي تبديل شود تا حدي با ارتش جمهوري خواه ايرلند قابل مقايسه است. سوال اينجا است كه آيا حزب الله همانند ارتش جمهوري خواه ايرلند به تدريج به راه حل سياسي روي خواهد آورد يا آنكه براي آغاز حملات خود منتظر فرصت مناسب است.
يواس اي تودي

نگاه روزنامه نگار
جنگ عراق و رونق تسليحاتي اسرائيل
اسرائيل در تجهيز ارتش آمريكا با انواع و اقسام سلاح ها از موشك گرفته تا هواپيما و دستگاه هاي كنترل و نظارت و تا دستگاه هاي مخابراتي در ميدان جنگ اخير مشاركت داشت. اگر آمريكا در جنگ دوم خليج فارس (۱۹۹۱) تاكيد داشت كه به لحاظ مسايل سياسي از سلاح هاي اسرائيلي استفاده نكند، اين بار به شكلي آشكار و بي پروا از سلاح هاي ساخت اسرائيل استفاده كرد. حتي نيروهاي آمريكايي اتيكت روي سلاح ها را كه ثابت مي كرد ساخت اسرائيل است برنداشتند و آن ها را همان طور كه بود به طرف شهرهاي عراق پرتاب كردند. تلويزيون عراق در چهارمين روز جنگ بود كه اعلام كرد بقاياي موشكي اسرائيلي را در بين موشك هاي پرتاب شده به سوي بغداد يافته است. تلويزيون عراق با نشان دادن تصاوير مربوط به اين موشك گفت بر روي قطعاتي از آن نوشته است «ساخت اسرائيل». پس از اتمام جنگ آمريكا بر ضد عراق نيز روزنامه اسرائيلي «يديعوت أحرنوت» بر ملا كرد كه صنايع نظامي اسرائيل گروهي از هواپيماهاي پيشرفته بدون خلبان را در اختيار آمريكا گذاشت. از اين هواپيماها براي گمراه كردن و فريب دستگاه هاي رادار و موشك اندازهاي ضدهوايي استفاده شد. آريه اجوزي در همين روزنامه نوشت: هواپيماهاي اف ۱۸ آمريكا به طوري گسترده از اين هواپيماهاي كوچك بدون خلبان استفاده كردند. تا امروز هواپيماهاي كوچك اسرائيلي ديگري از نوع «تالد» طي يك معامله تسليحاتي به قيمت ۵۰ ميليون دلار در اختيار نيروهاي آمريكايي گذاشته شده است. اين هواپيماها نيز ساخت اسرائيل بوده و مي توان آن ها را به قصد گمراه كردن و فريب دادن ضدهوايي ها از هواپيما پرتاب كرد. زيرا به طور مشابه سازي هواپيمايي را بر رادارهاي دشمن نشان مي دهد. «تالد»، ۱۸۲ كيلوگرم وزن دارد و طول آن به ۲۳/۲ متر مي رسد و برد آن تا يكصد كيلومتر است. يك مدل پيشرفته تر از «تالد»، «ايتالد» نام دارد كه مجهز به يك موتور مخصوص بوده و برد آن سه برابر مي شود. نيروهاي آمريكايي موجود در عراق مجهز به هواپيماهاي شناسايي مدل «هانتر» هستند كه آن ها هم ساخت اسرائيل است. نيروهاي آمريكايي وقتي به منطقه خليج فارس رسيدند مجهز به موشك هاي اسرائيلي مدل «بوب آي» بودند كه شركت اسلحه سازي «رافايل» آن ها را توليد مي كند. امروزه اين موشك ها در آمريكا هم ساخته مي شود كه زير نظر يك شركت مشترك آمريكايي ـ اسرائيلي (بين رافايل و لوكهيد مارتن) توليد مي شود و بمب افكن هاي غول پيكر ب ۵۲ از اين موشك ها استفاده مي كنند. تسليحات هوايي آمريكا بر اين موشك ها نام «AGM-14» گذاشته و چندي پيش نيروي هوايي آمريكا ميليون ها دلار براي خريد موشك هاي «بوب آي» ساخت اسرائيل هزينه كرد. برد اين موشك به ۸۰ كيلومتر مي رسد و براي انهدام هدف هاي موجود در كنار تجمع هاي مسكوني استفاده مي شود. براي كسب اطلاعات مخابراتي در جنگ خليج فارس ارتش آمريكا از هواپيماهاي بدون خلبان اسرائيلي استفاده كرد كه از دو نوع مختلف بود. يكي از همان نوع «هانتر» و ديگري كه از آن پيشرفته تر بود از نوع «پرداتورش». هواپيماهاي «هانتر» ساخت اسرائيل است كه طول آن به ۵/۶ متر و طول بال ها به ۹ متر مي رسد. اين هواپيماها داراي دو موتور محرك اند كه امكان ۱۲ ساعت ماندن در فضا را به آن ها مي دهد و مجهز به دستگاه هاي تصويربرداري بسيار پيشرفته است كه تصاوير گرفته شده را فوراً به مركز فرماندهي عمليات ارسال مي دارد. چند هفته پيش از شروع جنگ، نيروي هوايي آمريكا تعدادي از هواپيماهاي «هانتر» را به ماموريت هاي شناسايي بر فراز خاك عراق فرستاد. هنگامي كه خلبانان آمريكايي از زمين كنده شده و با هواپيماهاي خود به سوي اهداف دشمن يورش مي آورند، به خاطر احتمال سقوط هواپيماي آن ها توسط ضد هوايي هاي عراق و به خاطر اين كه در صورت خطر خلبان فرصتي براي نجات و يا اسير نشدن داشته باشد، هر خلبان مجهز به دستگاه ارتباطي خاص بود كه شركت اسرائيلي «اسپكتر ـ لنيك» آن را توليد مي كند. اين دستگاه به خلبان امكان آن را مي دهد تا در صورت سقوط هواپيمايش به نحوي عمل كند كه گروه هاي نجات بتوانند به سرعت او را پيدا كنند. اين دستگاه حتي در صورتي كه خلبان بي هوش شده يا آسيب ديده باشد به طور اتوماتيك كار مي كند چون به لباس خلبان وصل شده است. همچنين نيروي هوايي آمريكا، خلبانان خود را مجهز به كلاه هاي مخصوص ساخت اسرائيل كرد كه به خلبان امكان آن را مي دهد تا از طريق دوربين ويژه اي كه بر آن نصب شده سلاح موجود در هواپيما را هدايت كند. اين كلاه ساخت شركت اسرائيلي «البيت معرنوت» است و با كمك يكي از شركت هاي آمريكايي در ايالات متحده توليد مي شود. شركت تكنولوژي ليزر اسرائيل نيز دستگاه هايي را توليد و در اختيار نيروهاي آمريكايي گذاشت كه با كمك اشعه ليزر مي تواند اهداف را تعيين و توپ ها را با انداختن نورليزر بر روي اهداف هدايت كند.
اما در خودروهاي زرهي و نفربرهاي مورد استفاده سربازان آمريكايي هم ادوات ساخت اسرائيل وجود داشت. اين خودروها مجهز به تابلوهاي حفاظتي خاصي بودند كه حاوي مواد آتش زا بود و هنگامي كه يك موشك ضد تانك به اين خودروها مي خورد تابلوها منفجر مي شد و مانع آن مي گشت كه موشك خودرو را سوراخ كند. اين تابلوها توسط شركت اسرائيلي «رافايل» ساخته شده بود. همچنين اكثر دستگاه هاي ارتباطي ـ تاكتيكي مورد استفاده نيروهاي آمريكايي براي گفت وگو بين افراد، توسط شركت اسرائيلي توليد مي شود. كارشناسان اسرائيلي معتقدند كه اين دستگاه ها از نظر شنود و رديابي در طول جنگ، ارتباطات مطمئني را براي آمريكايي ها فراهم مي كرد. حتي نيروهاي انگليسي شركت كننده در جنگ عراق از بعضي سلاح هاي توليد اسرائيل استفاده مي كردند. ارتش بريتانيا در خليج فارس مجهز به توپ هايي بود كه دستگاه هاي انهدام اتوماتيكي داشت و صنايع نظامي اسرائيل آن ها را توليد كرده بود. چون هر موشكي حاوي ده ها بمب با تخريب شديد است و تعدادي از اين بمب ها ممكن است منفجر نشود. اين امر مي تواند جان نيروهايي كه اين موشك ها را پرتاب مي كنند در معرض خطر قرار دهد. از اين رو دستگاه انهدام اتوماتيك موجود در موشك ماموريت او را انجام مي داد. همين چندي پيش باطري هايي در اختيار ارتش آمريكا در عراق گذاشته شد كه ساخت كارخانه «الكترونيك وول» بود و طي معامله اي ۵/۲ ميليون دلاري خريداري شده بود تا دستگاه هاي ارتباطي را به كار اندازد.
الاهرام

حاشيه جهان
تبليغ بدون كراوات
012060.jpg

جورج بوش رئيس جمهور آمريكا كه سفري را در جهت تبليغ برنامه هاي اقتصادي اش قبل از انتخابات به ويژه كاهش ماليات ها به ايالات مختلف كشورش آغاز كرده است، در اين راستا تنها به سخنراني اكتفا نكرده و از ابتكارات ديگري نيز براي افكار عمومي و رسيدن به اهدافش استفاده كرده است. يكي از اين ابتكارات فريبنده توجه بسياري را در سخنراني ۱۳ مه بوش در ايالت اينديانا پليس جلب كرد چرا كه در پشت سر رئيس جمهور آمريكا جز چند تن از ماموران ويژه و برخي چهره هاي معروف، بقيه بدون كراوات و با يقه باز نشسته بودند. بوش در سخنراني اش با بيان اينكه تمام سعي دولتش حمايت از طبقه متوسط و فقير جامعه است گفت كه كاهش ماليات ها فقط به نفع ثروتمندان نيست بلكه منافع تمام اقشار جامعه بخصوص فقرا را نيز دربر دارد. گرچه كساني كه پشت سر بوش نشسته بودند به ظاهر افراد معمولي بودند اما همگي جزو مقامات و ثروتمندان اين ايالت بودند كه بوش به آنها دستور داده بود كه كراوات هايشان را درآورند. به اعتقاد تحليلگران كاخ سفيد در سايه اين حركت بوش سعي داشته نشان دهد كه پشت سر رئيس جمهور آمريكا انسان هاي معمولي به عنوان پشتيبان قرار گرفته اند. نكته جالب اينكه برايان بوسما رهبر جمهوريخواه و از نمايندگان اينديانا قبل از آمدن بوش با كراوات در مجلس اين ايالت سخنراني كرده اما بعد كت، كراوات و دستمال ابريشمي جيبي اش را درآورده و به محل سخنراني رئيس جمهوري رفته است. بوسما در پاسخ به خبرنگاراني كه علت اين كار وي را پرسيده اند گفته است وقتي كاخ سفيد از شما بخواهد كراواتتان را درآوريد مطمئناً دليلش را نخواهيد پرسيد!

راديچ در دادگاه جنايت جنگي
012050.jpg

از زمان تشكيل دادگاه جنايات جنگي سازمان ملل براي رسيدگي به پرونده جنگ يوگسلاوي در لاهه هلند، اسامي بسياري در ليست متهمان قرار گرفته است كه بايد براي محاكمه در دادگاه حضور يابند. چندي پيش ميروسلاو راديچ فرمانده ارشد صرب نيز به اين دادگاه احضار شد. راديچ پس از ۸ سال زندگي مخفيانه ماه گذشته خود را تسليم مقامات صرب كرده بود. او در جنگ جزء ستاد فرماندهي ژنرال مايل (Mile) مركسيچ بود كه مدت ها شهر وكووآر كروواسي را تحت محاصره قرار داده بودند و مدام آن را بمباران مي كردند. مركسيچ نيز كه مانند راديچ تحت پيگرد بود سال گذشته در دادگاه لاهه حاضر شده و ادعا كرده بود كه بي گناه است. وسلين سليواسانين ديگر متهم پرونده قتل عام وكووآر هنوز تحت تعقيب قرار دارد. اين سه نفر در سال ۱۹۹۱ با حمله به بيمارستان وكووآر بيش از ۲۰۰ نفر از افرادي كه صرب نبودند را به صحرايي در اطراف شهر برده و بسياري از آنها را به رگبار بسته و در گور دسته جمعي دفن كرده اند.

عمليات قهرمانانه قلابي
012055.jpg

آيا جنجال نجات جسيكا لينچ آمريكايي كه در اولين روزهاي جنگ عراق اسير سربازان بعثي شد و سپس توسط نيروهاي آمريكايي از بيمارستاني در شهر ناصريه نجات پيدا كرد را به خاطر داريد؟ عمليات سربازان آمريكايي درست مثل فيلم هاي هاليوودي سرشار از جسارت سربازان، فداكاري براي نجات دوست و پاياني قهرمانانه بود اما خبرنگار BBC كه براي تحقيق درباره اين عمليات و چگونگي نجات جسيكا با دكترها و شاهدان عيني در بيمارستان صحبت كرده است ثابت كرد كه وقايع آن طور كه آمريكايي ها ادعا داشتند نبوده است. به گفته دكترها و پرستاران سربازان عراقي مدت ها قبل از آنكه نيروهاي آمريكايي وارد بيمارستان شوند آنجا را ترك كرده بودند، جسيكا تحت مداوا بوده و حالش بهتر شده بود و پزشكان عراقي پيش از آغاز عمليات اعلام كرده بودند كه مي خواهند جسيكا را به آمريكايي ها تحويل دهند اما سربازان آمريكايي بدون توجه به حرف هاي دكترها به آنها تيراندازي كرده بودند. پس از هشت روز آمريكايي ها با حالتي قهرمانانه در حالي كه از بمب دودزا استفاده مي كردند وارد بيمارستان شده و مثلاً جسيكا را از دست دشمن نجات دادند و حتي با دوربين هاي ديد در شبشان فيلم نيز گرفته اند. حسن يكي از پزشكان جسيكا با بيان اينكه تنها دست و پاي جسيكا شكسته بود و برخلاف ادعاي آمريكايي ها هيچ جاي زخم چاقو و گلوله بر بدنش وجود نداشت گفت: «جسيكا در بيمارستان وضع خوبي داشت و در تنها اتاق خصوصي بيمارستان بستري شده بود. » به نظر مي رسد سربازان آمريكايي دوست داشتند مثل استالونه وجكي چان از سخت ترين موانع براي نجات دوستشان بگذرند اما موانع خيالي! دكتر عنمار عدي يكي ديگر از پزشكان بيمارستان در اين باره گفته است كه آمريكايي ها مثل فيلم هاي جنگي هاليوود با فريادهاي برو - برو - برو (go - go - go) وارد بيمارستان شدند. اما اصلاً دليلي براي اين كار نبود چرا كه كسي جلوي ايشان را نگرفته بود.

جهان
ادبيات
اقتصاد
ايران
زندگي
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |