پنج شنبه ۱ خرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۵۶- May, 22, 2003
گفت وگو با عباس كوثري و رضا معطريان
چهره عكاسان
در كشوري كه گالري خصوصي وجود ندارد و نمي توان آثار هنري را به نمايش گذاشت چنين نمايشگاه هايي شكل مي گيرد
متاسفانه زماني كه هنرمندان به ديدار خاتمي مي روند و مورد تقدير قرار مي گيرند عكاسان جزو آنها نيستند
محمدرضا شاهرخي نژاد
012395.jpg
عمارت شيخ بارودي، محل برگزاري نمايشگاه عكس دمشق

چهارم تا چهاردهم ماه مه سال جاري، نمايشگاه عكسي در شهر دمشق برپا شد. موضوع نمايشگاه امسال، كه سه سال از برگزاري آن مي گذرد، پرتره بود. در ميان دعوت شدگان به اين نمايشگاه نام دو عكاس ايراني هم به چشم مي خورد؛ «عباس كوثري» و «رضا معطريان». گرچه پرداختن به نمايشگاه موضوع اصلي گفت وگو ميان ما بود، ولي ترجيح مي دهم از اين فرصت استفاده بهتري ببرم و درباره اين دو نفر و عكس هايشان بيشتر بنويسم. وقتي عكس «ابراهيم يونسي» در روزنامه فتح چاپ شد، كمتر كسي به اين مسئله فكر مي كرد كه اين عكس به اندازه مطلب تاثيرگذار خواهد بود. متاسفانه در ايران هميشه مطلب آماده است و به دنبال عكسي مي گردند تا در كنارش چاپ كنند.
«عباس كوثري» خالق اين عكس، فعاليت اش را از سال ۶۳ با روزنامه تهران تايمز آغاز كرد و اين كار را تا سال ۶۶ ادامه داد. پس از دوم خرداد و انتشار روزنامه هاي متعدد، عكاسي را در روزنامه هاي جامعه، توس، زن، صبح امروز، انتخاب، فتح، جام جم ادامه داد.
قصد اغراق كردن ندارم ولي بي شك او از درك و شعور بالايي در زمينه عكاسي برخوردار است. گرچه هر فردي چارچوب و سليقه اي شخصي دارد و او هم از اين قاعده مستثني نيست ولي نمي توان منكر نگاه گرافيكي وي در عكاسي شد. نگاه از بيرون در زمان عكاسي، خصيصه او است. سوژه در عكس هايش به تنهايي اهميت ندارد. در اين چند سال اخير به دليل توجه عكاس به فرم، عكس ها ويژگي هاي يك اثر فرماليستي را به خود گرفته اند، اما در برخي موارد به فراخور موضوع، عكس ها از اين قضيه مستثني مي شوند و اين نشان دهنده حركت تناوبي عكاس است مابين عكس هاي فرماليستي و موضوعي.
012405.jpg
مرد افغان عكس: رضا معطريان

«رضا معطريان» از اين قاعده پيروي نمي كند، گرچه از لحاظ موقعيتي اين دو نفر خيلي به يكديگر شبيه هستند ولي نوع عكاسي اين دو نفر بسيار متفاوت است. فرم در عكس هاي معطريان هم نقش بسزايي دارد ولي كاركرد اين فرم، برخلاف عكس هاي كوثري، هميشگي و بيان كننده ذهنيت عكاس است.
• • •
بخش فرهنگي سفارت فرانسه در دمشق بسيار فعال است. تشكيل دوره هاي تخصصي از جمله اين فعاليت ها است. از كلاس تدريس زبان فرانسه گرفته تا دوره هاي آموزش عكاسي. دليل برگزاري اين كلاس ها از طرف چنين مركزي كمي عجيب است. در دانشگاه هاي سوريه شاخه هاي تخصصي هنر تدريس نمي شود.
هنر به صورت عمومي يعني مانند دروس هنرستان آموزش داده مي شود.
كوثري در اين باره مي گويد: «سطح عكاسي در سوريه پايين است. نه فقط عكاسي بلكه در ديگر زمينه هاي هنري هم، برخلاف همسايگانشان، هيچ شاخصه اي ندارند. اينترنت در سوريه فيلتر دارد و بنابراين هنرجويان نمي توانند از اطلاعات روز دنيا در اين باره اطلاعاتي كسب كنند. البته سوري ها چندان هم مردم پيگيري نيستند. تمام اين مسائل اعم از نبود استاد، بستر فرهنگي، دانشگاه و تنبل بودن، زنجيري را تشكيل داده كه مانع از حركت رو به جلوي آنها مي شود. با اين حال سعي مي كنند با دعوت كردن از عكاسان كشورهاي مجاور و اروپايي و برپايي نمايشگاه ها و جلسات جنبي پرسش و پاسخ، به اين خودباوري برسند كه مي توانند عكس هايشان را در كنار عكاسان صاحب سبك خارجي به نمايش بگذارند و خودشان را محك بزنند كه چقدر از عكاسي معاصر دنيا مي دانند. »
در كشوري كه گالري خصوصي وجود ندارد و نمي توان آثار هنري را به نمايش گذاشت و از آن جالب تر، هيچ هنرمندي حق برگزاري نمايشگاه در خارج از كشور را ندارد، چنين نمايشگاه هايي شكل مي گيرد.
012410.jpg
كيومرث پوراحمد ـ عكس: عباس كوثري

رضا معطريان معتقد است كه: «تلاش آنها ستودني است. هيچ تشكيلاتي در ايران نمي تواند چنين كاري انجام دهد. اگر هم صورت بدهد بعد از مدتي جذابيت اش را از دست مي دهد و از بين مي رود. نمونه اش فستيوال عكس تهران بود كه حالا ديگر خبري از آن نيست. سال قبل ما به دعوت شخصي به نام «عيسي توما» به سوريه رفتيم. نمايشگاهي برگزار شد كه واقعاً شخصي بود. البته اسپانسر داشت ولي گرداننده اش يك فرد علاقه مند به عكاسي بود. آن نمايشگاه پايه گذار دعوت دوباره ما به سوريه شد، يعني جريان ساز بود. اتفاقي كه در ايران هرگز شكل نمي گيرد. حتي نمايشگاه «انقلاب عكاسي» كه به همت بخش فرهنگي سفارت فرانسه شكل گرفت، در ايران برگزار نشد؛ با اينكه به عكاسي ايران بعد از انقلاب مي پرداخت. چرا ما هرگز نمي توانيم چنين نمايشگاه هايي را برگزار كنيم. چرا نمي توانيم براي نمونه ۱۰ عكاس شهير خارجي را به ايران دعوت كنيم. سوريه حداقل امكانات را داراست ولي افرادي هستند كه از اين حداقل، حداكثر استفاده را مي برند. خيلي به دنبال ايده هستند. برخلاف ايراني ها كه كارهاي گذشتگانشان را تكرار مي كنند. »
نمايشگاه همان طور كه قبلاً هم اشاره شد به پرتره اختصاص داده شده بود و در دو بخش فعاليت مي كرد. روز دوم مه، نمايشگاهي از آثار «پاتريك توزاني» در سالن اصلي ساختمان بخش فرهنگي سفارت فرانسه افتتاح شد.
توزاني عكاس فرانسوي است كه از كودكان فلسطيني چهره نگاري كرده است. او با استفاده از متريال هاي مختلف سعي كرده آنها را به صورت غنچه هاي گل نشان دهد. اين عكس ها در ابعاد بزرگ به نمايش درآمده بود. در بخش ديگر عكس ها در خانه اي قديمي بر روي ديوار مي روند. خانه اي متعلق به «شيخ بارودي» يكي از شيوخ سرشناس سوريه كه حالا خانه اش با قدمتي نزديك به ۲۰۰ سال جزو ميراث فرهنگي آن كشور محسوب مي شود. همان طور كه ذكر شد دولت سوريه مستقيماً كار فرهنگي انجام نمي دهد. نمونه عكس ها بايد از قبل فرستاده مي شد تا اجازه نمايش آن از ارگان مربوطه صادر شود ولي نكته مهم هماهنگي اين ارگان ها است كه با توجه به قديمي بودن محل برگزاري اجازه چنين نمايشگاهي صادر مي شود.
012415.jpg
زن افغان ـ عكس: رضا معطريان

از كوثري عكس هايي روي ديوار رفته كه با ديد ژورناليستي گرفته شده است. چهره هايي كه براي ما آشنا هستند و شايد براي كسي اهميت نداشته باشد كه اين انسان ها چه كساني هستند.
«من سعي مي كنم عكس هايم خبري صرف نباشد و تاريخ مصرف نداشته باشد. امروز عكس هاي ورود آيت الله حكيم به نجف مهم است ولي ماه آينده اهميتي ندارد. البته در اينجا نكته اي قابل ذكر است و آن هم اين كه اين دسته از عكس ها سند تاريخي محسوب مي شوند و اهميت دارند ولي بحث من درباره جنبه هنري و آرتيستيك عكس است. » عكس هاي وي داراي ويژگي هاي ديگري هم هست. او مي افزايد: «در عكس خبري موضوع اهميت دارد نه فرم و رنگ. وقتي من سعي مي كنم در عكس به فرم و رنگ اهميت بدهم نتيجه اش آن چيزي مي شود كه تفاوت اش را شما احساس مي كنيد و آن را ويژگي مي خوانيد.
در پس خبر چيزي وجود دارد كه عكس را جاودانه مي كند. نمونه اش «ورلد پرس فتو» است. درست است كه نوشته اي در كنار عكس مي آيد و به بيننده كمك مي كند تا از مكان و شرايط عكاسي مطلع شود، ولي با حذف نوشته چيزي از زيبايي هاي بصري عكس كم نمي شود. در مورد مسئله اي هم كه شما اشاره كرديد بايد بگويم، عكاسي مانند «آرنولد نيومن» از اشخاص سرشناسي عكاسي كرده است. مثلاً يك موسيقيدان. شايد چهره اش براي من شناخته شده نباشد ولي نمي توانم منكر جنبه هاي زيبايي شناختي و معنايي عكس بشوم. در ثاني نيومن طوري عكس گرفته كه بيننده متوجه مي شود سوژه موسيقيدان است. سعي كردم عكس هايم همين گونه باشد. براي مثال عكسي كه از «ابراهيم يونسي» گرفتم جداي از اينكه اين آدم چه نام و مشخصاتي دارد نشان دهنده يك انسان فرهنگي است. من مي خواهم روحيه افرادرادرعكس نشان بدهم.»
012425.jpg
ابراهيم يونسي عكس: عباس كوثري

در كارهاي كوثري علاوه بر رنگ و فرم، طنزي عميق هم محسوس است و اين يكي ديگر از ويژگي هاي آثار او است، از معطريان مي پرسم چه چيزي هنگام عكاسي از چهره براي شما اهميت دارد، البته به غير از پس زمينه؟ «عكس هاي رنگي را بيشتر دوست دارم. عكاسي براي من يعني نور، رنگ و فرم به علاوه ذهنيت. وقتي به چهره يك مرد افغان نگاه مي كنم گذشته باستاني يك قوم را كه در آن نهفته است مي بينم. زماني كه برقع زن افغاني به جاي چهره اش مي نشيند، من ادامه پارچه را به جاي گيسوان آن زن عكاسي مي كنم. من به عكس هاي «استيو مك گيوري» خيلي علاقه مندم چرا كه رنگ شاخصه اصلي عكس هايش است. شايد در نگاه اول خيلي خبري به نظر برسد ولي به نظر من خيلي آرتيستيك هستند. مثلاً چهره آن دختر افغان كه مانند ببري به بيننده نگاه مي كند. كارهاي به نمايش درآمده من خبري و خيلي هم اكتيو نيست. عكس چهره متداول ترين نوع عكاسي است. تمام اتفاقاتي كه در طول عمر براي يك انسان رخ مي دهد در چهره اش متجلي مي شود. »
اما پس زمينه در عكس هاي معطريان نقش بسزايي دارد. «همه انسان ها در يك محيط زندگي مي كنند و محيط شان از درون شان نشات مي گيرد. شايد خيلي هم متوجه نباشد. زمين خشك پس زمينه چهره يك مرد افغان خيلي مي تواند به بيان آن چهره كمك كند. يك كرد لبخند مي زند بنابراين پس زمينه اش رنگي است ولي افغاني چنين نيست. به نظر من پس زمينه عكس از پيش زمينه اش مهم تر است. »
در مورد حضور عكاسان در مجامع هنري در دنيا نكته اي قابل ذكر است. ما در زمينه هنرهاي بصري چندان شناخته شده نيستيم.
تقريباً فقط در زمينه عكاسي است كه از هنرمندان ايراني نام برده مي شود. «شيرين نشاط»، «عباس عطار»، «رضا دقتي»، «صادق تيرافكن»، - به نوع نگاه و آثارشان كاري ندارم. شايد نقدهايي بر كارشان وارد باشد اما در نهايت اين افراد شناخته شده هستند - در زمينه عكاسي خبري هم دوستان بسياري هستند كه در مجامع بين المللي جايگاهي را به خودشان اختصاص داده اند. اما در زمينه هاي ديگر ما تقريباً مقلد هستيم.
«اين بحث گسترده اي است و من هم كارشناس نيستم. كارگردان هاي خوبي داريم ولي چرا نويسندگان مطرح نداريم؟ من نمي دانم. شايد به دليل اتفاقاتي است كه در اين سال ها افتاده و عكاسان ايراني توانسته اند خودشان را بروز دهند. انقلاب و جنگ اتفاقاتي بود كه توسط عكاسان ايراني ثبت شد و بعد خارج از كشور به نمايش درآمد، البته اين جايگاه در مورد كاريكاتور هم صادق است.» كوثري بر اين عقيده است.
متاسفانه زماني كه هنرمندان به ديدار خاتمي هم مي روند و مورد تقدير قرار مي گيرند، عكاسان جزو آنها نيستند. مردم حاضر نيستند براي خريد عكس مبلغي پرداخت كنند و در واقع عكس را هنر نمي دانند. متاسفانه نشريات هم استفاده درستي از عكس نمي كنند. به هر حال تلاش عكاسان در اين بين قابل ستايش است.

نگاه منتقد
شبه شيوه فلسفي
به بهانه نمايشگاه نقاشي كريم نصر
شهروز نظري
در سرزمين هاي پارسي زبان غيرايراني غنا و ارزش دروني و لايه هاي ژرف هر واژه پارسي را مي فهمند و از آن حفاظت مي كنند همان گونه كه ما نيز واژگان بيگانه را نزدمان بيشتر از مالكان اصلي اش تكريم و تقديس مي كنيم، گويي اين غاز بودن مرغ همسايه بيماري آدم است.
در گويش هاي پارسي غيرايراني، شاعر معنايي مترادف خردمند و دانش پيشه دارد و حتي مي تواني از اصحاب ادب نباشي و شاعر باشي.
اين اصرار و توجه بر نام شاعر، نشانه قدر و قرب آدمي است كه فكر كردن پيشه اش باشد در آن اجتماع.
هر چه گشتم نامي مناسب تر از شاعر به معناي غيرايراني آن براي آدمي نيافتم كه دستانش بر آوردن و تاب و توان همه آنچه در ذهنش مي گذرد را ندارد.
كريم نصر از جمله افرادي است كه هنر را به مفهوم علمي و تئوريك آن و نه فقط از طريق تجربي و حسي فراگرفته ولي با اين وجود آثارش زنده اند ـ زنده بودن به معناي تنفس و رشد ـ و اين بدعتي است در اين گونه هنرمند كه در بيشتر مواقع آكادميسم هنري را بخشي غيرپويا در هنر ديده ايم.
او از معدود افرادي است كه پشتوانه علمي و تخصصي را وظيفه و دغدغه انسان خردمند (هنرمند) مي داند و از هر دري كه رودررويش حرف بزني مي بيني گونه اي از نگاه به تو ارائه مي دهد، فرق هم نمي كند از سياست و اقتصاد، فلسفه و تاريخ گرفته تا هنرهاي قديمه و جديده و همگي بخشي از مشغوليت هاي ذهني او است و هيجاني كه در جدل و قالش مي بيني نشان از جدي بودن هر مبحثي است كه در آن به گفت وگو پرداخته.
تلاش هايي كه در بخش تئوريك هنر و مخصوصاً مباحث تصوير و رنگ و طراحي دارد همگي در اين راستاست. تعاريف هنر امروزي مثل هر چيز معاصر ديگر آشكارا در تناقض با گذشته كلاسيك است، زماني روح تغزلي و زماني تندي و بي پروايي از نشانه هاي تعالي و ارزش يك اثر شناخته مي شد اما با گذشت زمان و وسعت اطلاعات و در كنار آن تكنوكراتيسم جامعه امروزي، هنرمند نيز به سوي متخصص شدن به معناي انسان شناس و جامعه شناس و محقق پيش مي رود.
و از اين نظر كريم نصر مشخصه هاي يك هنرمند معاصر را داراست، حتي بخش آموزش نسل نو در تصويرسازي ايران و تدوين يك سيستم آموزشي از سوي او نيز نشان مي دهند كه تخصصي گرايي را ارجح بر هر ويژگي ديگري در هنر مي شناسد.
جماعت هنر نصر را با تصويرسازي هايش مي شناسند و نگاه به نقاشي هايش نيز نشان مي دهد كه چندان هم به بيراهه نرفته اند.
تصاويرش بيشتر از هر چيزي يك روايت اند، چيزي مي گويند! گويشي از يك زبان مهجور ولي اصيل از سنت تصويري ايراني.در مجموعه حاضر در خانه هنرمندان در اين جدل ها، نقد و تحليل و نگاه موشكافانه اي كه نصر بر روش زندگاني، فضاي زيستي و مفهوم انسان دارد و عموماً نگره هاي تحقيقي با گرايش هنر از جانب او جايگاه ويژه اي به او مي بخشد كه اعتبار بيشتري حتي از موقعيت او به عنوان يك هنرمند صرف داراست. حال انتخاب عنوان شاعر نقاش يا نقاش شاعر برايش كار سختي نيست.
اگر كمي با دقت و سر صبر به آنها نگاهي بيندازي مي بيني بخش فرنگي كار محدود مي شود به تكنيك ها و جنسيت (متريال) و نحوه ارائه اثر، اين تعامل بين سنت و تجدد در آثار هنري چندين سال اخير خود موضوع طرف توجهي است كه از جدل هاي فكري خردگرايي معاصر خبر مي دهد.
ريشه هاي اين نگاه را بايد در هنرهاي تجسمي بومي جست وجو كني، هنرهايي كه نصر پژوهش ها و تحقيقات وسيعي در اين چندين سال به آنها داشته و مخصوصاً توجهش به تصاوير آئيني ايراني و مطالعاتش در آن باب از او چهره اي صاحب نظر در اين حوزه ارائه مي دهد. از وجهي ديگر تلاشي كه براي پيوند ميان اين نگاه بصري و هنر غربي دارد در اولين برخورد، آثارش را كاملاً اروپايي مآب معرفي مي كند. در نمايشگاه قبلي او در گالري برگ هم مي توانستي ردپايش را در آثار تصويرسازي نوگراي ايران به وضوح مشاهده كني، حال آنكه هر دو نمايشگاه نقاشي بودند و نه تصويرسازي؛ اين ثبات ماهيت روايي نقاشي هايش همگي نشان دهنده آن است كه تصويرسازي برايش بيشتر از آنكه يك شاخه هنري باشد نوعي نگاه است به تصوير.

از چشم غربي
افتتاح گالري آرتا در تورنتو
012420.jpg

گالري آرتا با مديريت فيروزه آغداشلو (اطهاري) همراه با افتتاح كل مجموعه فرهنگي و هنري The Distillery امروز كار خود را آغاز كرد. در اين مراسم شهردار تورنتو و رئيس سازمان توريستي شركت خواهند داشت. گالري آرتا به معرفي آثار هنرهاي تجسمي ايران و جهان خواهد پرداخت و جايگاه عمده اي را به هنرمندان معاصر و پيشتاز ايران و خاورميانه اختصاص خواهد داد. از نمايشگاه هاي آينده اين گالري، نمايش آثار هنرمنداني چون ناصر اويسي، آيدين آغداشلو، علي گلستانه و خسرو حسن زاده را مي توان نام برد. همچنين نمايشگاه ديگري نيز از برگزيده آثار هنرمندان ايراني متعلق به مجموعه دكتر فرهاد فرجام برگزار خواهد شد.

حاشيه هنر
012400.jpg
• تيرافكن در موزه اروپايي عكس
۴ قطعه عكس از آثار صادق تيرافكن از سوي موزه اروپايي عكس و با حمايت بانك AMRO به تازگي خريداري شده است. به گزارش خبرنگار همشهري در خلال نمايشگاه عكس هاي صادق تيرافكن در گالري Vuپاريس كه ماه گذشته برگزار شد، چهار اثر اين هنرمند ايراني توسط موزه اروپايي عكس و بانك AMRO خريداري و به كلكسيون اين دو مركز راه يافت. اين دو مركز پيش از اين در سال ۱۹۹۹ آثاري را از شيرين نشاط خريداري كرده بود. گفتني است بانك AMRO هر ساله به منظور حمايت از هنرمندان آثاري را از نمايشگاه هاي مختلف خريداري مي كند كه از اين ميان تعدادي از آثار از سوي اين بانك به موزه ها و دانشگاه هاي مختلف هديه و تعدادي ديگر در گنجينه خود بانك نگهداري مي شود.

• رنسانس فرهنگي «التون جان»
سايت اينترنتي «دريچه» هفته گذشته در خبري به نقل از «راديو فردا» (وابسته به سازمان سيا) نوشت: وزارت ارشاد اسلامي به پنج كاست از آلبوم خوانندگان غربي مجوز انتشار داده است. اين كاست ها از آلبوم خوانندگان معروفي چون «التون جان» و «كريس دي برگ» هستند. پس از گذشت دو دهه، پنج كاست موسيقي غربي با كلام از هنرمندان شناخته شده جهاني مجوز تكثير گرفت. تحليلگران انتشار اين آثار را به منزله رنسانسي! فرهنگي در ايران مي دانند. اين نخستين باري است كه با وجود سخنان ضدغربي رهبران جمهوري اسلامي، آثاري منتشر شده است كه تا چندي پيش حمل و توزيع آن مجازات هاي سنگيني داشت.

• كارخانه موسيقي
كامبيز روشن روان در گفت وگو با خبرگزاري جديدالتأسيس «فارس» گفته است: مشكلات جدي و زيربنايي در موسيقي كشور وجود دارد كه اميد مي رود با طراحي جامع كارخانه موسيقي حل شود! تلاش خبرنگار همشهري براي فهميدن مفهوم «كارخانه موسيقي» ادامه دارد.

• شاگردان رئيس متنفر از موسيقي ايراني
«فريدون حافظي» نوازنده تار و سه تار در گفت وگويي با ايسنا به انتقاد شديد از مديران موسيقي پرداخته و گفته است: زماني گريگوريان، رئيس هنرستان عالي موسيقي بود. او و مديرانش زماني كه اسم موسيقي ايراني مي آمد چندششان مي شد. اين در حالي است كه شاگردان گريگوريان، امروزه مديريت مراكز موسيقي را در دست دارند با اين حساب، چگونه مي توان انتظار پيشرفت موسيقي را داشت؟

• فيلم سينمايي نه، كليپ مي سازيم
مدير دفتر توليد و پخش تيراژ فيلم با اشاره به اينكه اين دفتر با توليد ۶۶ كليپ موسيقي، رتبه اول را در كشور به دست آورده گفته است: براي سال جديد تصميم نداريم فيلم سينمايي توليد كنيم و عمده فعاليت هاي ما در زمينه ساخت ويدئو كليپ خواهد بود! آثاري از حسين زمان، محمد اصفهاني و گروه آريان محصولات اين شركت است.

• شكنجه انتزاعي
«خوزه ميليكوا» تاريخ نگار آثار هنري در بررسي هاي خود كشف كرده است كه در جريان جنگ داخلي اسپانيا، از هنر انتزاعي (آبستره) به عنوان وسيله اي براي شكنجه قربانيان استفاده شده است. طبق نتايج اين تحقيق، آنها با استفاده از اين هنر، افراد را به مرز ديوانگي مي رساندند. «ميليكوا» گفت وگويي با «آلفونسو لورنسيك» يكي از هنرمنداني كه در خلق پاره اي از اين آثار ترسناك در زندان بارسلونا دخالت داشته، انجام داده است. او گفته است: مأموران زندان، زندانيان را در فضاهايي با ابعاد دو متر طول و يك و نيم متر عرض كه بر روي ديوارشان الگوهاي انتزاعي طراحي شده بود، محبوس مي كردند. اكثر اين تصاوير، ساختارگرايانه بودند كه قدرت بينايي افراد را تحت تأثير قرار مي داد. آنها همچنين با قرار دادن تخت خواب هاي اين افراد در زاويه ۲۰ درجه، خوابيدن را براي زندانيان غيرممكن مي كردند. آنها همچنين با گذاشتن آجر بر كف سلول، مانع قدم زدن زندانيان مي شدند، بدين ترتيب تنها راه باقي مانده براي اين افراد، نگاه كردن به ديوار بود.

• دلي پر از موسيقي پاپ
سايت اينترنتي BBC فارسي، در بخش روز هفتم خود به كوروش يغمايي هنرمند موسيقي پاپ پرداخته است. در قسمت هايي از اين گزارش آمده است: كوروش يغمايي كه از هنرمندان پيشرو موسيقي پاپ ايراني قبل از انقلاب بوده است از همان ۱۵ سالگي مثل جوان هاي عاشق موسيقي، آن زمان، در گروه هاي مختلف فعاليت داشته است. او حتي بعد از انقلاب با وجود تمام مشكلات و محدوديت ها، فعاليت خود را در زمينه موسيقي ادامه مي دهد. كوروش يغمايي برخلاف آنچه كه تصور مي شود آدم بسيار خاكي و مهرباني است و با جوانان به راحتي ارتباط برقرار مي كند. يغمايي، دل پري از موسيقي پاپ ايراني فعلي دارد و فكر مي كند در اكثر آنان، استانداردهاي بين المللي رعايت نشده و اعتقاد دارد كه لازمه فعاليت در زمينه موسيقي، داشتن تحصيلات آكادميك است البته نه صرفاً به معني مدرك.

• مميز و راه رفتن در نيويورك
مرتضي مميز گرافيست مطرح ايراني، گفت وگويي با نشريه «كتاب هفته» انجام داده است، او در اين مصاحبه گفته است: در اروپا و آمريكا سيستم انديشگي از دوران مدرسه به افراد آموزش داده شده و ملكه ذهني و الگوي هويتي افراد مي شود. وي افزوده: اين افراد با دو نوع آموزش روبه رو مي شوند. يكي آموزش از طريق كار و ديگري آموزش از طريق غني بودن زندگي انسان. شما وقتي وارد خيابان هاي نيويورك مي شويد با ديدن فضا، كلي آموزش مي بينيد، يكي از علت هاي دير رسيدن ما به مرحله فرهيختگي، در اين است كه جامعه ما از بابت چنين آموزش هايي بسيار فقير است. مميز افزوده است: ما شرقي ها مطلقا در زندگي سيستم انديشگي نداريم و آن را در دوران آموزشي ياد نگرفته ايم.

هنر
ادبيات
اقتصاد
ايران
جهان
زندگي
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |