دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۲
شماره ۳۰۶۷- June, 2, 2003
علم
Front Page

لبه تيز تيغ تنازع بقا
اگر هيچ فيلي نميرد
تعداد افرادي كه به دنيا مي آيند از آن چه امكان زنده ماندن دارند بيشتر است
دانيل دنت
014130.jpg

ترجمه: كاوه فيض اللهي
اين مقاله بخشي از كتاب «ايده خطرناك داروين» اثر دانيل دنت (D.Dennett)، استاد هنر و علم و مدير مركز پژوهش هاي شناختي در دانشگاه تافت است. همان طور كه او توضيح مي دهد، ايده اصلي داروين خود تكامل نبود چرا كه چندين پژوهشگر ديگر از جمله پدربزرگ خودش عنوان كرده بودند كه گونه ها با گذشت زمان تغيير يافته و تكامل پيدا مي كنند. سهم اصلي داروين تبيين فرايند مادي خاصي بود كه تكامل را به پيش مي راند، فرايندي كه او نامش را انتخاب طبيعي گذاشت. دنت روايت مي كند كه چگونه با خواندن مقاله مشهور توماس مالتوس درباره جمعيت، اين نظريه به داروين الهام شد.
پروژه داروين در كتاب «اصل انواع» را مي توان به دو بخش تقسيم كرد: اثبات اينكه گونه هاي امروزي فرزندان اصلاح شده گونه هاي قبلي هستند ـ گونه ها تكامل يافته اند ـ و نشان دادن اينكه چگونه اين فرايند «امتداد نسل ها همراه با اصلاح» رخ داده است.
اگر داروين بينشي از يك مكانيسم يعني انتخاب طبيعي نداشت كه با آن اين دگرگوني تاريخي تقريباً باورنكردني امكان پذير شود، احتمالاً اين انگيزه را پيدا نمي كرد كه تمام شواهد مبني بر قرائني كه نشان مي داد اين اتفاق واقعاً افتاده است را گردآوري كند. امروزه به راحتي مي توان اثبات مورد اول داروين ـ واقعيت تاريخي بي شعور امتداد نسل همراه با اصلاح ـ را كاملاً مستقل از هر نوع تصوري از انتخاب طبيعي يا در واقع هر مكانيسم ديگري براي واقع شدن اين رويدادهاي بي شعور تصور كرد، اما براي داروين ايده مكانيسم، هم پروانه شكاري بود كه لازم داشت و هم يك راهنماي خلال ناپذير براي طرح پرسش هاي مناسب.
ايده انتخاب طبيعي خودش ابتكار بديع و معجزه آساي داروين نبود بلكه فرزند ايده هاي قديمي تري بود كه سال ها و حتي نسل ها با شور و حرارت مورد بحث و بررسي قرار گرفته بودند. در ميان اين ايده هاي مادر، از همه مهم تر بينشي بود كه داروين در اثر تامل درباره مقاله سال ۱۶۹۸ توماس مالتوس با عنوان «رساله اي در باب اصل جمعيت» به دست آورد.
مالتوس در آنجا استدلال كرد كه با فرض باروري اضافي در انسان، انفجار جمعيت و قحطي گريزناپذير هستند، مگر آنكه تدابيري جدي اتخاذ شود. نگاه تيره و تلخ مالتوسي به نيروهاي اجتماعي و سياسي كه مي توانند براي مهار پرجمعيتي انسان وارد عمل شوند، ممكن است طرز فكر داروين را به شدت تحت تاثير خود قرار داده باشد (و بدون ترديد حملات سياسي سطحي بسياري از ضددارويني ها نيز از آن الهام گرفته اند)، اما ايده اي كه داروين از مالتوس وام گرفت، صرفاً منطقي بود. به هيچ وجه ارتباطي با ايدئولوژي سياسي نداشته و مي توان آن را در چارچوبي كاملاً انتزاعي و كلي مطرح كرد.
دنيايي را فرض كنيد كه در آن جانداران فرزندان بسياري توليد مي كنند. از آنجا كه فرزندان، خودشان نيز فرزندان بسياري خواهند داشت، جمعيت مدام (با تصاعد هندسي) رشد مي كند و رشد مي كند تا آنكه به ناچار، دير يا زود ـ در واقع به طور شگفت آوري زود ـ بزرگ تر از آن مي شود كه منابع موجود كفاف آن را بدهند (منابعي همچون غذا، جا و هر چيزي كه جانداران لازم دارند تا به قدر كافي زنده بمانند تا توليد مثل كنند). اين حادثه هر گاه رخ دهد، در آن مقطع ديگر تمام جانداران فرزند نخواهند داشت. بسياري از آنها بدون فرزند خواهند مرد.
014120.jpg

اين مالتوس بود كه اجتناب ناپذيري رياضي چنين روز مبادايي را در «هر» جمعيتي متشكل از توليد مثل كنندگان بلندمدت نشان داد ـ مانند انسان، جانوران، گياهان (يا، براي اين منظور، ماشين هاي شبيه ساز مريخي، گرچه چنين احتمالات خيال پردازانه اي توسط مالتوس مورد بحث قرار نگرفته است). جمعيت هايي كه با كمتر از نرخ جانشيني توليد مثل مي كنند رو به انقراض دارند مگر آنكه اين روند را معكوس كنند. جمعيت هايي كه طي دوره هاي زماني طولاني جمعيت پايداري را حفظ مي كنند، اين كار را با تثبيت در نرخي از اضافه توليد فرزند انجام مي دهند كه با فراز و نشيب هاي پيش رو متعادل مي شود. اين مسئله شايد براي مگس خانگي و ساير جانداراني كه در مقادير كلان زادآوري مي كنند آشكار باشد، اما داروين اين نكته را با محاسبه مخصوص به خودش بيان مي كند: «گمان مي شود كه توليد مثل فيل از تمام جانوران شناخته شده كندتر باشد و من اين رنج را بر خود هموار كردم كه حداقل نرخ افزايش طبيعي احتمالي آن را برآورد كنم. . . در پايان قرن پنجم ۱۵ ميليون فيل زنده وجود خواهد داشت كه همگي از جفت نخستين حاصل شده اند» (اصل انواع، فصل سوم). از آنجا كه فيل ها ميليون ها سال است كه بر اين سياره زندگي كرده اند، مي توان مطمئن بود كه تنها كسري از فيل هايي كه در هر دوره به دنيا مي آيند فرزنداني از خويش بر جاي مي گذارند.
بنابراين، وضع عادي در مورد هر نوع توليدمثل كننده آن است كه در هر نسل بيشتر از آنچه به نوبه خود در نسل بعد توليدمثل خواهند كرد، فرزند توليد مي شود. به عبارت ديگر، تقريباً هميشه زماني براي شكسته شدن وجود دارد. در چنين شكستني كدام والدين بالقوه، خواهند «برد»؟ آيا مي توان آن را يك بخت آزمايي منصفانه دانست كه در آن هر جاندار براي آنكه جزو تعداد محدود توليدمثل كننده باشد، از شانسي برابر برخوردار است؟ در يك موقعيت سياسي، اين همان جايي است كه مضامين تبعيض آميز درباره قدرت، امتياز، بي عدالتي، خيانت، نبرد طبقاتي و امثال آنها مطرح مي شوند، اما مي توان سطح مشاهده را از زادگاه سياسي اش بالاتر برد و همانند داروين آن را به طور انتزاعي در نظر گرفت؛ آنچه در طبيعت روي مي دهد ـ بايد بدهد. داروين به بينشي كه در مالتوس يافته بود، دو نكته منطقي ديگر افزود: نخست آنكه در روز سخت اگر تنوع معني داري در ميان رقيبان وجود داشته باشد، آنگاه هر امتيازي كه بعضي از شركت كنندگان از آن برخوردار باشند به ناچار گروه توليدمثل كننده را در همان جهت سوق خواهد داد. امتياز مورد بحث هر چقدر هم كه كوچك باشد، اگر در عمل يك امتياز باشد (و بنابراين از چشم طبيعت مطلقاً پنهان نماند)، كفه ترازو را به نفع آنهايي كه از آن امتياز برخوردارند سنگين خواهد كرد. نكته دوم آن بود كه اگر «اصل محكمي براي وراثت» وجود داشته باشد ـ اگر فرزندان معمولاً به والدين خود شباهت بيشتري داشته باشند تا به هم دوره هاي والدين خود ـ گرايش هايي كه توسط امتيازها ايجاد مي شوند، هر چقدر هم كه جزيي باشند، با گذشت زمان تقويت شده و روندهايي را پديد مي آورند كه مي تواند به طور نامحدود گسترش يابد. «تعداد افرادي كه به دنيا مي آيند از آن چه امكان زنده ماندن دارند بيشتر است. در حالت تعادل كوچك ترين انحراف تعيين خواهد كرد كه كدام فرد زنده خواهد ماند و كدام يك خواهد مرد، ـ كدام رقم يا گونه از نظر تعداد افزايش يافته و كدام يك كاهش خواهد يافت يا سرانجام منقرض مي شود.» (اصل انواع، فصل پانزدهم)
آنچه داروين مشاهده كرد اين بود كه اگر شخص فقط به اين چند شرط كلي براي استفاده در وقت سخت نياز داشته باشد ـ شرايطي كه او مي توانست در تأييد آنها شواهد فراواني ارائه دهد ـ فرآيند حاصل «الزاماً» در جهتي هدايت خواهد شد كه در آن افراد نسل هاي آينده معمولاً در ارتباط با مشكلات محدوديت منابع، كه افراد نسل والدينشان با آنها روبه رو بوده اند، بهتر تجهيز شده باشند. اين ايده بنيادي ـ ايده خطرناك داروين، ايده اي كه اين همه بينش، آشفتگي، سردرگمي و نگراني ايجاد كرده است ـ بنابراين عملاً بسيار ساده است. داروين اين ايده را در پايان فصل چهارم اصل انواع در دو جمله بلند خلاصه مي كند:
«اگر طي دوره هاي زماني طولاني و تحت شرايط متغير حيات، موجودات آلي دركل در چندين بخش از سازمان خويش تغيير مي كنند و من گمان مي كنم نمي توان در آن ترديد كرد؛ اگر در نتيجه افزايش تعداد بر اساس توان هاي هندسي بالا در هر گونه، در سني، فصلي يا سالي، نزاعي شديد بر سر حيات در مي گيرد، و قطعاً نمي توان در اين ترديد كرد؛ آنگاه با در نظر گرفتن پيچيدگي بي كران وابستگي هاي تمام موجودات آلي به يكديگر و به شرايط وجودي شان كه موجب تنوعي بي كران در ساختار، تركيب و عاداتي مي شود كه بر ايشان امتياز مي آورد، فكر مي كنم غيرعادي ترين واقعيت آن خواهد بود كه هيچ تنوعي در هيچ موجودي تاكنون براي بهزيستي خود آن موجود مفيد واقع نشده باشد، درست به همان شيوه كه بسياري از تنوع ها براي انسان مفيد واقع شده اند. اما اگر تغييراتي مفيد در يك موجود آلي رخ دهد، به طور حتم افرادي كه به آن صفت جديد مجهز باشند، بيش از همه شانس باقي ماندن در تنازع حيات را خواهند داشت؛ و بر اساس اصل محكم وراثت فرزنداني با همان صفت توليد خواهند كرد. اين اصل بقا است كه من آن را به اختصار انتخاب طبيعي ناميده ام. (اصل انواع، فصل چهارم)
ايده بزرگ داروين اين است، نه ايده تكامل، بلكه ايده تكامل «به وسيله انتخاب طبيعي»، ايده اي كه او خود هرگز نتوانست آن را با دقت كافي جمع بندي كرده و تا حد جزئيات ثابت كند، گرچه به نحوي استادانه آن را معرفي كرده است.
Dennett, D.C. 1995. Darwinشs Dangerous Idea. Simon & Schuster

مكانيسم انتقال صفات جديد

رابرت هيزن و جيمز ترفيل: هيزن و ترفيل در اين متن كه از كتاب «موضوعات علم» برگزيده شده نشان مي دهند كه چگونه پژوهشگران بعدي قطعه گمشده نظريه داروين يعني DNA را پيدا كردند، آن رمز ژنتيكي كه به معني واقعي كلمه نقشه حيات است. اكتشاف ژن ها، DNA و اينكه چگونه مي توانند با گذشت زمان تغيير كنند و منجر به تنوع جسماني در گياهان و جانوران شوند، به اثبات نظريه انتخاب طبيعي داروين كمك كرد. هيزن و ترفيل مي نويسند:
شكاف بزرگ موجود در نظريه داروين و هدف ساده اي براي منتقدان او، نبود هر نوع مكانيسم شناخته شده براي ايجاد و انتقال تنوع و صفات جديد بود. گرگور مندل و ژنتيك دانان بعدي هر يك بخشي از داستان را روشن كردند اما تا پيش از آنكه ساختار و كاركرد DNA معلوم شود، شيوه توليد تنوع روشن نشده بود. نسخه برداري از DNA هر چه قدر هم كه قابل اعتماد باشد، اشتباه رخ مي دهد. آسيب هاي ناشي از پرتو X، تابش فرابنفش، گرما يا بعضي مواد شيميايي خاص، نرخ خطا را افزايش مي دهند. با گذشت زمان بسياري از اين تغييرات كوچك كه جهش ناميده مي شوند، به درون ژن مي خزند. بعضي از خطاها بي اهميت هستند و بدون هيچ تاثير مشخصي به فرزندان منتقل مي شوند، بعضي از خطاها فاجعه آميز هستند و هر نوع احتمال پديد آمدن فرزند ماندگار را از بين مي برند. بعضي از خطاها منجر به بيماري هاي ژنتيكي مي شوند، به اين ترتيب كه در نتيجه آنها بخشي كوچك اما حياتي از ماشين شيميايي بدن از عملكرد صحيح خويش باز مي ماند و به ندرت هرازگاهي يك خطاي تصادفي منجر به صفت جديد و مطلوبي مي شود كه به فرزند امتيازي اعطا مي كند و انتخاب طبيعي آن صفت را در نسل هاي بعد گسترش مي دهد. چنين تغييرات كوچكي در طول ميليون ها سال انباشته مي شوند تا تبديل به تفاوت هاي عمده شوند. يكي از ژرف ترين بينش هاي داروين آن است كه حيات تكامل مي يابد زيرا بسيار رقابتي است. تغييرات اتفاقي و جهش هاي تصادفي گاهي امتيازهايي به بار مي آورند كه در قالب تكامل «غيرتصادفي» حفظ مي شوند. گردن بلند در زرافه به اين ترتيب تكامل نمي يابد كه خود را مي كشد تا به بلندترين شاخه ها برسد بلكه، انتخاب طبيعي زرافه هايي را برمي گزيند كه تصادفاً اندكي بلندتر باشند. صفات هر كدام به طور تصادفي تغيير مي كنند، اما طبيعت صفات را براساس شرايط انتخاب مي كند.
Hazen, R.M. & Trefil, J.1991. Science Matters: Achieving Scientific Literacy. Doubleday

كتابخانه هاي ديجيتالي
014150.jpg

جان ماركوف
ترجمه: عليرضا عبادتي
«مايكل كلر» رئيس كتابخانه دانشگاه استانفورد مي گويد بزرگ ترين آرزوي او گذاشتن همه دانش پيشرفته بشري روي اينترنت است. اما دست يافتن به اين جاه طلبي و بلندپروازي مستلزم ديجيتالي كردن ميليون ها كتاب، ژورنال و مجله است. به خصوص اگر قرار باشد به روش دستي صفحه به صفحه هر كتاب يا مجله را اسكن كرده و به يك بانك اطلاعاتي بسيار عظيم معرفي كنيم كاري است كه سال ها به طول خواهد انجاميد. اما وقتي به زيرزمين كتابخانه دانشگاه استانفورد سري بزنيد يك روبوت سوئيسي خواهيد ديد كه از لحاظ اندازه شبيه خودروهاي ورزشي SUV (Sport Utility Vechicle) است. براي اين روبوت كتاب كوچك و بزرگ فرقي نمي كند حتي اگر روزنامه هاي صحافي شده با قطع بزرگ هم در اختيارش قرار داده شوند با سرعت هزار صفحه در ساعت آن را ورق مي زند و اسكن مي كند.
گاهي وقتي دو صفحه با هم ورق مي خورند، اين روبوت هوشمند مكثي مي كند، مثل يك آدم فوتي مي كند (هواي فشرده شده اي را بين دو برگ به هم چسبيده مي فرستد) تا اين دو برگ از هم جدا شوند، يعني حتي صفحه اي را هم جا نمي اندازد. فور ديجيتال بوكس [۴Digital books] نام يكي از دو كمپاني سازنده سيستم هاي خودكاري است كه از عهده تبديل همه مطبوعات (از جمله كتاب، مجله و روزنامه) به فرم ديجيتالي برمي آيد. [منظور از فرم ديجيتالي فرمتي است كه براي پردازشگرهايي مانند كامپيوتر، منشي ديجيتالي شخصي يا هر وسيله الكترونيكي كه پردازشگر دارد قابل پردازش باشد.] كلر مي گويد: «تصورش را بكنيد با اين روش ما مي توانيم كتابخانه خود را در اختيار يك مدرسه در روستايي در يكي از كشورهاي دورافتاده آفريقا هم قرار دهيم. به نظر شما آيا اين حقيقت در كساني كه چشمان خود را بر ايده دموكراسي بسته اند تفاوتي ايجاد نمي كند؟ اولين روبوت اسكن كننده كتاب بهار امسال توسط يك شركت سوئيسي از شهر «سنت اوبين» به دنياي فناوري عرضه شد. نام اين شركت همان طور كه اشاره شد فورديجيتال بوكس است. مركز فناوري كارتاس Kirtas در نيويورك نيز رقيب فورديجيتال بوكس محسوب مي شود. مهم ترين مشتري اين دستگاه ها كتابخانه ها و مراكز غيرانتفاعي هستند كه مي خواهند خود را به «كتابخانه هاي ديجيتالي فردا» تبديل كنند. تا پيش از اين لشكري از كارگران ارزان و يا دانشجويان محتاج به كار دانشجويي در كشورهايي نظير هند و فيليپين وظيفه تبديل كتاب هاي چاپ شده به كتاب هاي ديجيتالي را بر عهده داشتند. اما روش هاي دستي مشكلات لجستيكي خاص خود را داراست. اصولاً در روش هاي دستي كتاب ها و مجلات آسيب شديد مي بينند و اين موضوع خسارت هاي غيرقابل جبراني به همراه دارد مخصوصاً در مورد نسخه هاي خطي، مجلات كمياب و ارزشمند و كتاب هاي ناياب و مهم. معمولاً در روش هاي دستي كمترين آسيب در حدي است كه صحافي مجدد اجباري است. اما ماشين هاي ديجيتالي كننده كتاب ها حداقل سه مزيت دارند. امكان به كار گرفتن آنها در هر نقطه به ويژه نزديك مراكز جمع آوري و كلكسيون كتاب فراهم است. آسيبي كه به كتاب وارد مي آورد حداقل است و سرعتي كه دارد قابل مقايسه با روش هاي دستي نيست. ضمن آنكه چون خسته نمي شود خطاي آن كمتر است و از آن هم مهم تر اينكه مثل كارمندان پرتوقع غرولند نمي كنند. فوتي كه مي كند از سر شكوه و شكايت و نارضايتي نيست، آن فوت براي جدا شدن صفحه هاي به هم چسبيده است! شايد تنها مزيت روش هاي دستي ارزان تر بودن آن است. نه دانشگاه استانفورد و نه شركت «فورديجيتال بوكس» حاضر نشدند قيمت اين دستگاه را به خبرنگار نيويورك تايمز بگويند. «ايوو ايوميگر» رئيس شركت سازنده مي گويد قيمت آن وقتي اقتصادي است كه پروژه بالاي ۵/۵ ميليون صفحه باشد. از اين اظهارنظر برمي آيد كه قيمت اين دستگاه بسيار گران است و تا چند سال آتي معمول ترين روش ديجيتالي كردن كتابخانه ها همان روش دستي است. «كلر» اعتراف مي كند كه رويايش به اين زودي ها تحقق پيدا نمي كند چون كل كتابخانه استانفورد بيش از ۸ ميليون جلد كتاب دارد و ديجيتالي كردن آن حداقل ۲۵۰ ميليون دلار هزينه دارد. مشكل اساسي موضوع كپي رايت است. به همين خاطر كتابداران دانشگاه استانفورد ديجيتالي كردن اطلاعات چاپي را از كتاب ها و مطالبي آغاز كرده اند كه از سويي اهميت سياسي و تاريخي آن بسيار زياد است و از سويي ديگر با مشكل كپي رايت مواجه نيستند. اين روبوت استانفورد تاكنون دو پروژه آزمايشي را با موفقيت به پايان رسانده و كتاب هاي منتشر شده مركز استانفورد را در دو زمينه ديجيتالي كرده است. يك پروژه مربوط به مطالعه زبان و اطلاعات و پروژه ديگر پروژه ديجيتالي كردن متون «انديشه هاي مدرن و قرون وسطي» بودند. به زودي كار ديجيتالي كردن ۲۵۰۰ عنوان كتاب چاپ شده توسط انتشارات دانشگاه استانفورد آغاز خواهد شد. چندي پيش به همت دانشگاه استانفورد مستندات و مدارك دوره رياست جمهوري «ادواردو فري» رئيس جمهور سابق شيلي به روش دستي ديجيتالي شد.
شايد سوال كنيد حالا چرا رئيس جمهور شيلي! دليل آن اين است كه رئيس جمهور شيلي با اين روش مي خواست جلوي از دست رفتن اين مدارك در اثر كودتا را بگيرد.
اين چهارمين سالي است كه استانفورد كمر همت به ديجيتالي كردن مستندات بسته است. در سال ۱۹۹۹ استانفورد تيمي از متخصصان را به اروپا فرستاد تا در پروژه اي چندمنظوره شركت كنند كه در آن مدارك منتخب «سازمان موافقت نامه عمومي، تعرفه و تجارت» (كه اكنون به نام «سازمان تجارت جهاني» تغييرنام داده است) را ديجيتالي كنند. در اين طرح پنج ساله كه تا پايان ۲۰۰۴ ادامه خواهد يافت بالغ بر ۲۰۲ ميليون صفحه از اطلاعات و مدارك اسكن مي شوند. از پروژه هاي عظيمي كه قدوقواره آن به اندازه پروژه ديجيتالي كردن مدارك سازمان تجارت جهاني است مي توان به پروژه دانشگاه كارنگي ملون (Cornegie Mellon) اشاره كرد. اين دانشگاه نيز هنوز براي ديجيتالي كردن مدارك و كتب از روش هاي دستي استفاده مي كند. پروژه ديگر توسط «آرشيو اينترنت» در سانفرانسيسكو اجرا مي شود. اين شركت ۸۰ تن كتاب خريداري شده از كتابخانه كانزاس سيتي را در حيدرآباد هند ديجيتالي مي كند. در حال حاضر در هند و فيليپين امكان ديجيتالي كردن يك كتاب با قيمت يك دلار! يا ۴ دلار (بسته به قطر كتاب) ممكن است. بيشترين هزينه اي كه آمريكايي ها مي پردازند هزينه هاي كنترل كيفي است. بزرگ ترين مانعي كه بر سر راه ديجيتالي كردن كتب و آمار چاپ شده، فناوري يا هزينه هاي مالي آن نيست بلكه بزرگ ترين مانع حق كپي رايت است. در سال ۱۹۹۸ حقوق مربوط به آثار معنوي و كپي رايت براساس «قانون كپي رايت هزاره» پيچيده تر شده است. اما كتاب هايي كه ديگر چاپ نمي شوند و سال هاست كه ناشران و نويسندگان آن اميدي به موفقيت تجديد چاپ آن ندارند به دليل ديجيتالي شدن راحت تر در اختيار مخاطبان قرار مي گيرند. هر چه قدر تعداد كتاب ها، مجلات و ژورنال هاي ديجيتالي شده بيشتر شود امكانات تحقيق و مطالعه گسترش بيشتري پيدا مي كند. در حال حاضر قوانين كپي رايت با وجود آنكه وجودش براي تشويق خلاقيت بسيار حياتي و لازم است و در واقع مهم ترين موتور حركت هنرمندان و محققان به حساب مي آيد اما تا حدودي مانع بر سر راه دسترسي كامل به كل دانش بشري ايجاد كرده است. هر چه قدر دانش بشري بيشتر ديجيتالي شود امكان تحقيق، آموزش و يادگيري نيز بيشتر مي شود. يك مثال ساده آن اين است كه اگر شما بخواهيد به روش دستي در ۳ ميليارد صفحه بانك اطلاعاتي گوگل بگرديد ۵۶۰۶ سال طول مي كشد كه جست وجوي شما پايان پيدا كند اما به خاطر ديجيتالي شدن اين صفحات، گوگل جست وجو را در نيم ثانيه انجام مي دهد.
New York Times

حاشيه علم

• هورمون درماني زير سوال رفت
نتايج يك مطالعه جديد، تاثير مثبت هورمون درماني بر بهبود عملكرد مغز را زير سوال برد. نتايج به دست آمده از تحقيق جديد، يافته هاي قبلي مبني بر اينكه هورمون درماني عملكرد رواني در زنان را بهبود مي بخشد نفي مي كند. پژوهشگران معتقدند تركيب دو هورمون استروژن و پروژسترون نه تنها مشكلات ادراكي زنان را برطرف نمي كند بلكه خطر بروز زوال عقل در زنان ۶۵ سال به بالا را دو برابر مي كند. نتايج به دست آمده از بررسي عملكرد مغزي ۴۵۳۲ زن كه در اين تحقيق شركت داشتند نشان داد زناني كه تحت هورمون درماني قرار داشتند از نظر تمركز حواس، منطق و قدرت حافظه پايين تر از زناني قرار دارند كه تحت هورمون درماني قرار ندارند. به گفته محققان، محاسبات آنها از نتايج اين تحقيق حاكي است كه از هر ۱۰ هزار زني كه تحت هورمون درماني قرار مي گيرند، ۲۳ نفر دچار زوال عقلي مي شوند. لازم به ذكر است تحقيقات قبلي نيز كه در مورد تاثير استفاده درازمدت از هورمون هاي استروژن و پروژسترون انجام شده حاكي از افزايش خطر سرطان تخمدان و سرطان سينه و همچنين بيماري هاي قلبي در زنان است.
014135.jpg

• دالي ديگري متولد شد
كلونينگ اولين قاطر جهان با موفقيت كامل به پايان رسيد. اين قاطر كه آي داهو (Idaho) نام گرفته اولين عضو از خانواده اسب ها و اولين حيوان عقيمي است كه كلون مي شود. خالقين آي داهو از دانشگاه مسكو در آي داهوي ايالات متحده اميدوارند كه تولد آي داهو راه را براي كلونينگ اسب ها و دستيابي به دلايل بروز سرطان هاي ويژه در انسان هموار كند. پروفسور گوردون وودز (G.Woods) كه سرپرستي اين تيم تحقيقاتي را به عهده دارد، معتقد است علت شكست كلونينگ اسب ها در گذشته مي تواند به نقش كليدي كلسيم باز گردد. آي داهو در تاريخ ۴ مه و پس از اينكه از يك جنين قاطر ۴۵روزه كلون شد به دنيا آمد. براي جلوگيري از مرگ زودرس جانور كلون شده، پژوهشگران از DNA جانور بالغ استفاده نكرده و به جاي آن اقدام به استفاده از DNA سلول هاي يك جنين كردند. DNA جنين درون سلول تخمي كه ماده وراثتي آن خارج شده بود، تزريق و اين سلول تخم نهايتاً در ديواره رحم يك قاطر ماده جايگزين شد. در ادامه كار پژوهشگران دريافتند تنها عاملي كه منجر به رشد جنين جايگزين شده مي شود افزايش سطح كلسيم زهدان است و به اين ترتيب با افزايش سطح كلسيم اولين قاطر كلون شده با موفقيت دوران رشدونمو جنيني خود را به پايان رسانده و به دنيا آمد.
014145.jpg

• در مسير باد
تحقيقات نشان مي دهد ميزان بارندگي در شهرهاي بزرگ ساحلي و مناطقي كه در مسير باد قرار دارند، بيشتر از مناطق روستايي همجوار است. تحقيقات سازمان فضانوردي ناسا نشان مي دهد مناطق شهري كه داراي تراكم بالاي ساختماني، جاده و ديگر سطوح مصنوعي هستند گرما را در خود نگه مي دارند و اين امر به نوبه خود به افزايش دماي محيط و ايجاد جزاير گرمايي مي انجامد. بالا رفتن دما نيز به تشكيل ابرها و افزايش بارندگي در شهر مي انجامد. در اين مطالعه الگوهاي بارندگي در هوستون تگزاس، قبل و بعد از گسترش شهر و نيز اطلاعات ماهواره اي سازمان ناسا مورد بررسي قرار گرفت. محققان دريافتند بارندگي در مناطقي كه در مسير باد قرار داشت، ۴۴ درصد بيشتر از مناطقي بود كه در خلاف مسير باد قرار داشت. اين محققان بر اين باورند كه تاثير شهرهاي بزرگ ساحلي بر آب و هوا و احتمالاً اوضاع اقليمي با افزايش مهاجرت به شهرها اهميت فزاينده اي خواهد يافت. علاوه بر اين سازمان ملل برآورد كرده است كه ۶۰ درصد از جمعيت كره زمين تا سال ۲۰۲۵ در شهرها زندگي خواهند كرد.
014155.jpg

• باز هم پديده اي ديگر
لاك پشتي با دو سر در آفريقاي جنوبي ديده شد. به گفته يابنده آن، نوئل دنيلز (N.Daniels)، سطح زيرين لاك اين لاك پشت به جاي اينكه گرد باشد كاملاً مسطح و صاف است. او مي گويد: «لاك پشت كاملاً طبيعي و سالم به نظر مي رسد و با هر دو دهانش از برگ ها و علف ها تغذيه مي كند. » هر سر اين لاك پشت به هنگام مواجهه با خطر متوجه جهتي شده و سعي در فرار كردن به آن جهت مي كند و اين باعث مي شود كه پاهاي لاك پشت درهم پيچ خورده و نتواند فرار كند. دكتر ارنست بارد (E.Baard)، متخصص زيست شناسي لاك پشت ها و عضو انجمن حفاظت از طبيعت معتقد است كه مشاهده لاك پشت دوسر پديده اي غيرمعمول محسوب مي شود. دكتر بارد مي گويد كه براي دومين بار است كه در طبيعت با لاك پشت دوسر مواجه شده و علت آن را انحراف ژنتيكي طي دوران رشدونمو جنيني مي داند. او بهترين مكان براي نگهداري از اين لاك پشت را حياط خانه دنيلز دانسته و معتقد است كه نگهداري او در خانه بسيار بهتر از رها كردن و بازگرداندن آن به طبيعت است.

نگاه دانشمند
فضاي بين سياره اي ـ۲

نيل دوگراس تايسون
014125.jpg

ترجمه: سليمان فرهاديان
عمده سيارك هاي منظومه شمسي در كمربند اصلي خرده سيارك ها كه منطقه اي نسبتاً مسطح و بين مدار مريخ و مشتري واقع است، قرار دارند. جرم كلي كمربند سيارك ها كه اغلب توسط هنرمندان به صورت منطقه اي انباشته از صخره هاي شناور در صفحه منظومه شمسي تصوير مي شود، كمتر از ۵ درصد جرم ماه است كه جرم خود ماه نيز كمتر از يك درصد جرم زمين است. به نظر مي رسد جرمشان بسيار ناچيز باشد. اما از آنجايي كه اين ناحيه انباشته است از سيارك هايي كه انحراف مدار دارند، به طور مداوم مجموعه اي از اجرام مهلك و مرگبار را به سوي زمين ارسال مي كند، چرا كه مسير حركت خارج از مركز آنان با مدار زمين تلاقي پيدا مي كند. بعضي محاسبات نيز بيانگر آن است كه اغلب آنها طي ۱۰۰ ميليون سال آينده با زمين برخورد خواهند كرد. قطعاتي كه عرض آنها بيش از يكي دو كيلومتر باشد هنگام برخورد با زمين چنان انرژي شديدي آزاد مي كنند كه مي تواند باعث ناپايداري زيست بوم ما شده و اكثر گونه هاي موجود در زمين را در خطر انقراض قرار دهد، كه حادثه اي بسيار ناخوشايند محسوب مي شود.
سيارك ها تنها اجرام آسماني نيستند كه براي بقاي حيات در زمين خطرات بالقوه اي محسوب مي شوند. كمربند كوئيپر محدوده اي دايره اي متشكل از اجرام است كه به طور مداوم شهاب هايي از آن جدا مي شود و درست بعد از مدار نپتون شروع شده و پلوتون را نيز در برمي گيرد و فاصله دورترين قسمت آن از نپتون به اندازه فاصله خود نپتون تا خورشيد است. جرارد كوئيپر اخترشناس آمريكايي متولد هلند براي اولين بار اين ايده را مطرح ساخت كه بقاياي يخ زده اي كه از تشكيل منظومه شمسي به جا مانده اند، در منطقه سرد فضا وراي مدار نپتون مستقر شده اند.
بدون حضور سياره اي سنگين كه بتواند اين شهاب ها را به دام اندازد، اكثر آنها طي ميليون ها سال آينده به دور خورشيد خواهند چرخيد. دسته اي از اجرام موجود در كمربند كوئيپر نيز درست مثل همتايان خود در كمربند سيارك ها در مسيري غيرعادي حركت كرده و با مدار ساير سيارات تلاقي مي كنند. پلوتون و مجموعه اي از اجرام همزاد كه پلوتينوس (Plutinos) ناميده مي شود، حين حركت به دور خورشيد مدار نپتون را قطع مي كند. ساير اجرام موجود در كمربند كوئيپر به تمام مسيرهاي اطراف پرتاب شده و وارد محدوه منظومه شمسي مي شوند و به راحتي مدار سيارات را قطع مي كنند. ستاره دنباله دار هالي يكي از اين شهاب ها است و از ديگران بسيار معروف تر است.
014140.jpg

در فاصله هاي دور وراي كمربند كوئيپر و در نيمه راه نزديك ترين ستاره ها، مجموعه اي كروي از شهاب ها وجود دارد كه به نام ابر اورت موسوم است و به ياد جان اورت (Jan Oort) اخترشناس هلندي كه براي اولين بار وجود آنها را اثبات كرد، ناميده شده اند. اين منطقه عامل ظهور شهاب هايي است كه مدت گردش آنها بسيار طولاني است، به طوري كه ممكن است دوره گردش آنها از طول عمر انسان هم درازتر باشد. برخلاف شهاب هاي كمربند كوئيپر، شهاب هاي ابر اورت مي توانند از هر زاويه و از هر جهتي به قسمت هاي داخلي منظومه شمسي ببارند. تابان ترين ستاره هاي دنباله داري كه در دهه ۱۹۹۰ ديده شده اند ـ ستاره هاي هيل باپ Hale-Bapp)) و هياكوتاكه Hyakutake) - هر دو از ابر اورت منشا گرفته اند و به اين زودي ها بار ديگر مشاهده نمي شوند.
تصور نكنيد كه هر چيزي كه فضاي بين سياره اي را پر مي كند، مريي است، اگر ما چشماني داشتيم كه مي توانست ميدان هاي مغناطيسي را ببيند، آن وقت مشتري، ده برابر قرص كامل ماه به نظر مي رسيد. فضاپيماهايي كه قرار است از مشتري ديدن كنند، بايد طوري طراحي شوند كه از اين ميدان هاي مغناطيسي تاثير نپذيرند.
همان طور كه مايكل فاراده در سال هاي ابتدايي قرن نوزدهم نشان داده است، اگر سيمي را در يك ميدان مغناطيسي به حركت درآوريم، اختلاف پتانسيلي در طول سيم به وجود مي آيد. به همين دليل احتمال دارد درون كاوشگرهاي فضايي از جنس فلز كه با سرعت زياد در حال حركت اند، جريان هاي الكتريكي به وجود آيد. ممكن است خود اين جريان هاي الكتريكي، ميدان هاي مغناطيسي خاص خود را به وجود آورند كه با ميدان هاي مغناطيسي محيط اطراف برهم كنش كرده و باعث كاهش سرعت فضاپيما شوند. شايد اين امر دليل كاهش مرموز سرعت دو فضاپيماي پايونير حين حركت در منظومه شمسي باشد. هيچ كدام از فضاپيماهاي پايونير ۱۰ و ۱۱ كه هر دوشان در ابتداي دهه ۱۹۶۰ به فضا پرتاب شده اند، نتوانسته اند آن قدر كه مدل هاي ديناميك و سينماتيك ما پيش بيني كرده اند در فضا نفوذ كنند و آنجايي نيستند كه قرار بود باشند. اگر از آثار احتمالي نشتي مخزن سوخت و غبارهاي فضايي بين مسير چشم پوشي كنيم، برهم كنش ميدان هاي مغناطيسي - و در اين مورد خاص، برهم كنش با ميدان هاي مغناطيسي خورشيد - بهترين تفسير براي اين كاهش سرعت مي تواند محسوب شود.
Natural History, Oct.2001

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   ايران  |   جهان  |   علم  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |