اصغر يزداني
ژان ژنه (۱۹۸۶-۱۹۱۰م) فرانسوي يكي از بهترين نمايشنامه نويسان قرن بيستم است كه آثاري مانند كلفت ها، پاراوان ها، زندان با اعمال شاقه، سياها، بالكن از او در كشورهاي مختلف ترجمه و اجرا شده است. سياها (يك دلقك بازي) توسط عاطفه طاهايي ترجمه و نشر اختران آن را روانه بازار كتاب كرده است. ژنه درباره سياها مي نويسد: اين نمايشنامه را نه له سياها، كه عليه سفيدها نوشته ام. در آن كينه توزي مردي را بيان كرده ام كه محكوم به خفت و نوميدي است. چه بسا اين نمايشنامه به عوض كنشي جوانمردانه، انفجار يك روح شرير باشد؟
كسي چه مي داند؟ اما پيش از هر چيز، از شرارت يا ـ دقيق تر ـ قساوت خيلي بد نگوييم؛ آن هم وقتي كه شرارت عليه خودش عمل مي كند. با عاطفه طاهايي درباره ترجمه اين اثر و ويژگي هاي خاص ژنه گفت وگو كرده ايم كه در اين گزارش مي خوانيد:
عاطفه طاهايي فوق ليسانس زبان و ادبيات فرانسه از دانشگاه شهيد بهشتي است. ترجمه نمايشنامه «سياها» نوشته ژان ژنه اولين كتاب چاپ شده مترجم است. علاوه بر نمايشنامه در اين كتاب زندگي نامه، مقاله و نامه اي از ژان ژنه و يك گفت وگو با ژنه ترجمه شده است. پيش از اين نيز كتاب «آثار و انديشه هاي لويي كان» معمار آمريكايي را ترجمه كرده كه به دليل انتشار يك ترجمه ديگر از اين كتاب از چاپ آن منصرف شده است. همچنين تاكنون مقالات متعددي را براي روزنامه و مجلات ترجمه و در ترجمه «فرهنگ نقد ادبي» با دانشگاه تهران همكاري كرده است.
طاهايي به همراه گروهي از مترجمان زير نظر كريستف بالايي مجموعه اي از اشعار و قصه هاي ايراني را تحت عنوان «پشت پنجره ام كلاغي است» براي شركت در جشنواره پاييزه فرانسه ترجمه كرده است. در اين مجموعه آثاري از منوچهر آتشي، بيژن روحاني، گراناز موسوي، محمدرضا صفدري، منيرو رواني پور، احمد محمود و. . . گردآوري شده است.
نمايشنامه كاهن هاي خداباكوس را نيز ترجمه كرده كه قرار است نشر فرزان آن را به چاپ برساند.
عاطفه طاهايي به پيشنهاد حامد محمد طاهري سياها را ترجمه مي كند. پيش از اين دو مترجم ديگر سياها را به فارسي برگردانده بودند. اولين ترجمه از محمود حسين زاد از متن آلماني است كه در سال ۵۶ توسط انتشارات طوس منتشر شده و دومين ترجمه از دكتر كاميابي در سال ۵۸ است. آنها كه مي خواستند متن هاي ترجمه قبلي را تصحيح و براي اجرا آماده كنند، به اين نتيجه رسيدند كه بهتر است يك ترجمه جديد از سياها را با همفكري و همراهي هم به روي صحنه ببرند. طاهايي در اين باره مي گويد: ساختار متن ژنه خيلي مهم است، اگر ترجمه بدون توجه به اين قضيه انجام بشود، مخدوش خواهد شد. اكثر نمايشنامه هاي ترجمه شده به دليل ادبي بودن براي خواندن مناسب هستند و هيچ مناسبتي براي اجرا ندارند. اما ترجمه طاهايي مناسب براي يك اجراي صحنه اي است. همزمان با تمرين سياها، عاطفه طاهايي سر تمرينات جوياي نظرات بازيگران و كارگردان درباره ترجمه مي شد. اين همزماني ترجمه و تمرينات براي رسيدن به زبان اجرايي خيلي كمك مي كرد، و بازيگران به ريتم موجود در متن رسيدند. حالا اگر ترجمه به لحاظ ريتم دچار مشكل مي شد، بازيگران او را در جريان اين موضوع قرار مي دادند و مترجم با تصحيح مجدد به ريتم موجود باز مي گشت. البته طاهايي هر نظري را به آساني نمي پذيرفت بلكه با فكر كردن درباره آن به تصحيح مناسب مي رسيد. او اصل را متن ژنه قرار داده بود و در وهله دوم به نظر بازيگران توجه مي كرد.
شناخت ژنه و ترجمه
طاهايي براي ترجمه «سياها» در ابتدا به تحقيق و مطالعه پيرامون زندگي، تفكر، زبان، شيوه و سبك ژنه پرداخت و در اين باره مي گويد: تصوير رايجي از ژان ژنه وجود دارد، يعني دزد و ولگرد نابغه اي كه يك دفعه به نويسندگي روي مي آورد. ژان پل سارتر يك كتاب مفصل درباره او مي نويسد، كتابي كه ژنه را از نظر روحي فلج مي كند و باعث مي شود سال ها چيزي ننويسد. زندگينامه ژنه را به قلم ژان ـ برنار مورالي با عنوان «پنج زندگي ژان ژنه» در پايان همين كتاب آورده ام. تصوير افسانه اي كه از ژنه هست و همه پس از شنيدن نام ژنه آن را در ذهن خود تصور مي كنند، در اين مقاله طور ديگري به آن پرداخته مي شود. مورالي با سند و مدرك شكوفايي و نبوغ يك باره ژنه را به شك و ترديد تبديل مي كند. ژنه انسان فرهيخته اي بوده كه خيلي مي خوانده و مي نوشته حتي در زندان او مدام نوشته هاي خود را بازنويسي مي كند. مورالي با بررسي زندگي ژنه نتيجه گيري جالبي مي كند و مي گويد: اين زندگي ژنه نيست كه به نوشته هايش جهت مي دهد بلكه برعكس نوشته هاي او روند زندگي اش را تعيين مي كند.
|
|
ژنه از يك نظام بورژوايي و طبقاتي بيرون آمده است. زندگي او مصادف با جنگ جهاني دوم، جنگ الجزاير، جنبش فرانسه در ۱۹۶۶ و اتفاقات مهم ديگري بوده است.
ژنه موجودي ضد نظم و آنارشيست است، اصولاً هر نظمي را به هم مي ريزد ولي هيچ وقت يك نظم خاصي را به مخاطب پيشنهاد نمي دهد. در سياها هم پس از استفاده از يك كلمه، معناي مرسوم آن كلمه را به هم مي ريزد. باز دوباره آن معنا را به هم مي ريزد و يك معني جديد استخراج مي كند و. . . آن قدر اين كار را ادامه مي دهد كه ديگر نمي داني اين كلمه دقيقاً چه معنايي دارد. ژنه كلمه را از بارهاي معنايي متفاوت منفجر مي كند.
او با نمادها هم همين كار را مي كند، آنقدر نمادها را به هم گره مي زند كه هر بار جنبه تازه اي به آنها مي دهد و جنبه قبلي را نفي مي كند. ذهن آنارشيست به نحوي در استفاده از كلمات و زبان نمود دارد.
در نمايشنامه سياها همه شخصيت ها يك جور حرف مي زنند، در واقع همه مثل خود ژنه حرف مي زنند و سطح هاي زباني مختلفي را به كار مي برند. آنها از زبان عاميانه تا زبان فخيم و شاعرانه استفاده مي كنند. ژنه خيلي از تكرار و تداعي استفاده مي كند. به طور مثال كلمات هر بار كه تكرار مي شوند، يك بار معنايي جديدي مي گيرند. در نتيجه نگه داشتن اين تكرارها در ترجمه خيلي مهم و سخت است. ژنه همچنين از شخصيت پردازي اجتناب مي كند و به اضافه اينكه اين شخصيت ها در يك هزارتوي پيچ در پيچ و آينه هايي كه اين هزارتو را براي مخاطب پيچيده تر مي كند. در هر شخصيت ژنه شخصيت ديگر را مي بيند، به اين صورت شخصيت ها در هم ذوب مي شوند. ژنه براي رسيدن به بازتاب شخصيت ها در همديگر از ترفندهاي مختلفي استفاده مي كند. يكي از ترفندها تكرار است. حالا تكرار مي تواند در سطح واژه، نحو، لحن و عناصر ديگر نمايشي باشد. به اين تكرار تداعي را هم اضافه بكنيد، اين ارجاعات باعث مي شود كه ترجمه سخت بشود.
ژنه از يك طرف خيلي به كوكتو علاقه مند بود و خيلي ها معتقدند كه متاثر از كوكتو بوده است. گرچه خودش به اين موضوع اصلاً اشاره اي نكرده و حتي اين موضوع را تلويحاً نفي مي كرده است. علاوه بر كوكتو نمايشنامه نويسان يونان باستان ـ به ويژه اوريپيد ـ بر ژنه تاثير زيادي گذاشته اند. سياها و پاراوان ها خيلي متاثر از آيين هاست. نزديكي هايي بين سياها و كاهن هاي خداباكوس (اوريپيد) ديده شود به طور مثال در اين اثر اوريپيد هم همه شخصيت ها تقريباً مثل هم حرف مي زنند. همچنين در كاربرد لحن براي ديالوگ شخصيت هاي اين دو نويسنده شبيه هم عمل كرده اند.
ژنه همچنين در رسيدن به نوعي تئاتر آييني و «شقاوت» بي تاثير از نگاه آنتوان آرتو نبوده است، در عين حال با هم فرق مي كنند.
ژان ژنه بنا به نظر مارتين اسلين در رديف ابزوردنويسان هم تلقي مي شود. طاهايي در اين رابطه مي گويد: بكت و ژنه با هم فرق دارند. بكت نمي گذارد كه مخاطب وارد زبان شود و هميشه با آن فاصله دارد. زبان بكت آن قدر پيراسته و لخت است كه مخاطب را در زبان فرو نمي برد. ولي ژنه به خاطر گردابي كه ايجاد مي كند، مخاطب را در زبان غرق مي كند. زبان ژنه فرو رونده است. وقتي بكت مي خوانم احساسم اين است كه با زبانش فاصله اي دارم. ابزوردنويس ها در هر حال مي خواهند كه خلايي را نشان بدهند. مهم ترين ابزار آنها براي نشان دادن خلاء زبان است. بكت با استفاده از زبان پيراسته به اين خلاء مي رسد، در حالي كه ژنه اين خلاء را با استفاده از فضايي اشباع شده از كلمات نشان مي دهد. ژنه زبان را طوري به كار مي برد كه به گفته خودش هيچ چيزي گفته نمي شود اما هر چيزي از آن احساس مي شود.
ژنه در مسير خلاقيت هنري خود با انواع مختلف ادبي ـ شعر، رمان، خودزندگي نامه - نمايشنامه و سرآخر به فيلمسازي روي مي آورد. بعد به مسايل سياسي علاقه مند مي شود و نسبت به قضيه فلسطين حساس مي شود و اعتراض خود را با آن اعلام مي كند.
ژان پل سارتر، فيلسوف و اديب بزرگ فرانسوي درباره ژنه كتابي نوشته است كه از حجم خود آثار ژنه بيشتر است. ژنه با ديدن اين كتاب دچار شك مي شود و ناباورانه براي چند سال دست از نوشتن بر مي دارد. ژنه با آنكه يك آدم كاملاً سياسي است، ولي در آثار ادبي اش چنين رويكردي ندارد. ارتباط سياها و سفيدها يك مسئله نژادپرستانه و سياسي است ولي متن سياها سياسي نيست. ژنه فراتر از دنياي سياست سياها را خلق مي كند.
پس از اجرا
سياها به شكل فوق العاده اي در تالار خورشيد مجموعه تئاتر شهر به كارگرداني حامد محمد طاهر به چند شيوه متفاوت اجرا شد. پس از اين اجرا نمايش براي دعوت در فستيوال هاي ايتاليا و آلمان دعوت شد كه در آنجا نيز با استقبال تماشاگران خارجي روبه رو شد. عاطفه طاهايي كه زحمت بسياري براي ترجمه اين اثر پيچيده متحمل شده بود، درصدد برآمد كه آن را به شكل كتاب در اختيار علاقه مندان قرار دهد. اما به سختي توانست ناشري را براي انتشار سياها بيابد. به هر حال اين ترجمه امروز به نظر اهل فن زيبا و خواندني است و مهم تر اينكه به لحاظ زبان اجرايي نيز نمونه اي درخور توجه است.