شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۶۹- June, 7, 2003
گفت وگو با مدير شركت هواپيمايي سوئيس
نمي توانم گام بردارم
اگر شما مثل من اين قدر در محافل عمومي و رسانه ها مطرح باشيد بعضي مواقع با مشكلات زيادي روبه رو مي شويد حتي يك گام هم نمي توانم بردارم كه متعاقب آن مورد خطاب قرار نگيرم
014435.jpg
ترجمه: عباس فتاح زاده
كمتر شركتي را در ميان خطوط هواپيمايي اروپا مي توان يافت كه به اندازه شركت هواپيمايي «سوئيس» از بحران كنوني صنعت هواپيمايي دنيا آسيب ديده باشد. شركت هواپيمايي سوئيس كه جانشين شركت ورشكسته سوئيس اير شده بود به قول مديرش فقط براي ادامه بقا تلاش مي كند. آندره دوزه، مدير اين شركت، متولد سال ۱۹۵۶ در شهر برن است و از سپتامبر ۲۰۰۱ رياست شركت سوئيس را بر عهده دارد. او در سوئيس و آمريكا در رشته خلباني تحصيل كرده است و مدتي در مقام معلم پرواز فعاليت مي كرد. در سال ۱۹۸۶ وي به استخدام كراس اير، يكي از شركت هاي تابعه سوئيس اير، در آمد و اوايل ۲۰۰۱ مديريت بخش تجاري آن را عهده دار شد. آندره دوزه در گفت وگويي با مجله اشپيگل به اظهارنظر پيرامون مشكلات شركت هاي هواپيمايي در زمينه هزينه ها، اعتصاب هاي دائمي خلبانان و احتمال ادغام شركت او در لوفتانزا پرداخته است. متن مصاحبه مذكور در زير از نظرتان مي گذرد.
•••
• آقاي دوزه، جنگ عراق و ترس ناشي از بيماري سارز شرايط بسيار نابهنجاري را براي صنعت هواپيمايي پديد آورده اند. آيا فكر مي كنيد وضع از اين هم كه هست بدتر خواهد شد؟
بعد از حوادث يازدهم سپتامبر من فكر مي كردم ما به بدترين وضعيت ممكن رسيده ايم، اما آن طور كه تصور مي كردم نبود. سارز بيش از تمام بحران هاي قبلي خسارت پديد آورد. كاهش ارقام وحشتناك هستند. شركت ما به صورت سنتي به مسيرهاي خويش در جهت خاورميانه اتكاي زيادي دارد و همواره اين مسيرها براي ما سودده بوده اند. لذا تحولات اخير براي ما بسيار مضر بود و به همين دليل هم من سعي مي كنم آينده را پيش بيني نكنم.
• تروريست ها به صورت مداوم دست به عمليات مي زنند كه يكي از نمونه هاي اخير آن در كازابلانكا روي داد. لذا اوضاع اصلاً قابل پيش بيني نيست.
خوشبختانه مراكش براي ما يك بازار نسبتاً كوچك محسوب مي شود. با اين حال اگر همان طور كه شاهديم ايالات متحده درجه بندي خويش از خطر را بالا ببرد، بلافاصله بر ميزان تقاضا تاثير گذاشته مي شود. البته ما در يك كشور بي طرف اقامت داريم و اين موضوع ممكن است يك امتياز كوچك برايمان به وجود آورد.
برخي ترجيح مي دهند به جاي استفاده از خطوط هوايي آمريكا از پروازهاي ما استفاده كنند.
• فرض كنيم نه جنگي در گرفته بود و نه بيماري اي وجود داشت. آيا در چنان صورتي شما مي توانستيد به هدف اعلام شده خويش مبني بر رسيدن به سود در سال ۲۰۰۳ برسيد؟
كاملاً مطمئنم كه اگر جنگ عراق و شيوع بيماري سارز نبود، ما به سود مي رسيديم.
• شما تنها طي سه ماهه نخست سال ميلادي جاري بيش از ۲۰۰ ميليون فرانك ضرر داشته ايد. به نظر مي رسد معتقديد كه شرايط متناقض موجود عامل اين وضعيت بوده اند و نه اتخاذ يك استراتژي اشتباه. چنين نيست؟
اگر به برنامه اوليه ما نگاه كنيد متوجه مي شويد يك ميليارد فرانك از سود پيش بيني شده كاهش يافته است. اين موضوع قطعاً ربطي به اشتباهات مديريتي ندارد. علاوه بر فاكتورهايي فوق العاده نظير جنگ، فلج شدن اقتصاد جهان نيز فراتر از حد انتظار بود.
• سرمايه جاري شما اواخر ماه مارس به حدود ۸۶۰ ميليون فرانك تقليل يافت. با وجود اين پيتر باو، رئيس شوراي اداري شما، اخيراً اعلام كرد شركت هواپيمايي سوئيس مي تواند با اتكا به خود جريان پول را سامان ببخشد. در مقابل شما خودتان رسماً هشدار داده ايد كه شركت بدون انجام يك ادغام قادر به ادامه بقا نخواهد بود. آيا شما با مديران شركت در اين زمينه اختلاف نظر داريد؟
هيچ تناقض و اختلاف نظري وجود ندارد. حرف هاي من به صورت اشتباه نقل شده اند. من تنها گفتم كه بايد ساختار صنعت هواپيمايي در اروپا تغيير كند. ائتلاف هاي امروزي ميان شركت ها چندان در مسير صرفه جويي نيست، زيرا در هنگام ادغام تمامي شركا سيستم هاي خويش را حفظ مي كنند. هزينه ها را تنها مي توان از طريق ادغام به اندازه كافي پايين آورد. ما نمي توانيم چنين كاري را منتفي بدانيم، زيرا در غير اين صورت قادر به رقابت نخواهيم بود. امروز به دليل آنكه شركت هواپيمايي سوئيس عمدتاً هواپيماهاي كوچك را به كار مي گيرد، با مشكلاتي روبه رو شده است. البته اگر هم خودمان به تنهايي نتوانيم با استفاده از انرژي و توانايي هاي خويش هزينه هايمان را پايين بياوريم، هيچ شركتي حاضر نمي شود با ما ادغامي انجام دهد.
• آيا فكر نمي كنيد اگر قرار باشد شركتي «سوئيس» را بخرد، با مخالفت هاي سياسي مواجه شده و ناكام مي ماند؟
سياستمداران كاري ندارند كه هواپيماهايي كه به شهر زوريخ مي آيند متعلق به بريتيش ايرويز هستند يا ايرفرانس يا آمريكن ايرلاينز و يا هر شركتي ديگر. موضوع اصلي آن است كه تعداد پروازها به اندازه كافي زياد بوده و بتوانند پشتيبان فعاليت هاي اقتصادي سوئيس باشند.
• امروز دولت بيش از ۲۰ درصد سهام شركت را در اختيار دارد و لذا مي تواند نفوذ زيادي بر وضعيت آن داشته باشد. آيا بهتر نيست نفوذ دولت را كمتر كنيد؟
واقعيت آن است كه امروز تعداد بسيار زيادي از سياستمداران سوئيسي پيرامون وضعيت شركت هواپيمايي سوئيس حرف مي زنند و تفاسير و توصيه هاي زيادي در اين زمينه مطرح مي شود. با اين حال دولت امروز در مسائل استراتژيك نظير ساختار شبكه ما اعمال نفوذ نمي كند.
• ارزش سهام شركت سوئيس اخيراً رشد زيادي داشت، زيرا شايع شده بود كه شما با لوفتانزا درباره ادغام شركتتان با آن مذاكره مي كنيد. اين شايعات چقدر صحت دارند؟
من فعلاً نمي خواهم در مورد شايعات مذكور تفسيري ارائه دهم. در شرايط كنوني تمامي راهكارها و امكانات موجود را مد نظر داريم. با تمامي شركاي احتمالي هم پيرامون انواع الگوهاي ائتلاف گفت وگو مي كنيم.
• اغلب تحليلگران از مدت ها پيش متفق القولند كه سوئيس اير در بخش بين قاره اي بيش از حد گسترش يافته است. آنها مي گويند بازار سوئيس نيازمند اين همه پروازهاي بين قاره اي نيست. در حال حاضر شما براي فصل پاييز برنامه اي جديد ارائه كرده ايد. آيا سعي خواهيد كرد به توصيه هاي منتقدان گوش كرده و شبكه جهاني خويش را محدود سازيد.
تحليلگران دلايل مناسبي براي انتقاد خود ذكر نمي كنند. البته آنها اگر بخواهند هم نمي توانند در اين زمينه دلايل دقيقي ذكر نمايند، زيرا آنان ارقام را نمي بينند. مشكل شركت سوئيس گستردگي فعاليت هاي بين قاره اي آن نيست. مشكل ما همانند لوفتانزا و بريتيش ايرويز كاهش مشتري و بالا بودن هزينه هاست.
• شما قصد داريد پروازهاي محلي را در آينده به زير مجموعه جديد خويش يعني سوئيس اكسپرس واگذار كنيد. اما سوئيس اكسپرس تا فصل پاييز نمي تواند كاملاً فعال شود و تا آن زمان فعاليت هاي موجود در زمينه پروازهاي محلي همچنان «سرمايه سوز» خواهند ماند. آيا اين تصميم در موقع صحيحي اتخاذ شده است؟
زمان شروع طرح مذكور ممكن است دير به نظر برسد. اما اين برنامه زماني تنها به صورت مشروط قابل تغيير بود. در آغاز مي خواستيم خلبان هاي مسيرهاي بين قاره اي و محلي را در يك جا گرد آوريم. ايده مذكور ايده درستي بود اما با مخالفت خلبان هاي پروازهاي محلي به شكست انجاميد.
آنها خواستار حقوقي برابر با ديگر خلبان ها بودند، اما در هيچ جاي دنيا چنين كاري صورت نمي گيرد و تنها يك روياست. به خاطر مخالفت هاي صورت گرفته مجبور شديم طرحمان را تغيير دهيم.
• منتقدان مي گويند شما سوئيس اكسپرس را به اين دليل تاسيس كرديد كه مي خواهيد با خلبانان فاصله داشته باشيد و در شرايط بحراني حتي بتوانيد به راحتي تنها سوئيس اكسپرس را ورشكسته اعلام كنيد. در واقع گفته مي شود شما سوئيس اكسپرس را سپربلاي تجارت مربوط به پروازهاي بين قاره اي خويش قرار مي دهيد.
اين ها حدس هاي احمقانه اي است كه سنديكاها مطرح مي كنند. ما براي آنكه كل سيستم شركت كارآمد بماند، نيازمند پروازهاي محلي هستيم. كسي كه چنين اتهامي را مطرح مي كند اصلاً نمي داند كه شبكه محلي چه اهميتي دارد. متاسفانه مذاكرات و حرف ها روند مناسبي ندارند. راه دراز و مشكلي در پيش داريم تا دوباره بتوانيم با هم به شكلي سازنده گفت وگو كنيم.
• آيا ممكن است به دليل عدم همكاري خلبان ها كل طرح هاي مربوط به تبديل بخش هاي شركت به موسساتي مستقل به شكست بينجامند؟ خلبان ها تهديد به اعتصاب كرده اند.
طبيعتاً ما فكر اين را هم كرده ايم كه اگر پرسنل همكاري نكنند، چه واكنشي نشان بدهيم. اما در حال حاضر صحيح نيست كه راه حل هايمان در محافل عمومي مطرح شوند.
• آيا از اينكه رئيس يك شركت هواپيمايي هستيد خوشحاليد؟
اين وظيفه كماكان برايم مهيج است.
• وقتي آدم در سوئيس مديريت يك پروژه ملي با پرستيژ را برعهده دارد، احساس هيجان زيادي در وي پديد مي آيد. اين طور نيست؟
اگر شما مثل من اين قدر در محافل عمومي و رسانه ها مطرح باشيد، بعضي مواقع با مشكلات زيادي روبه رو مي شويد. حتي يك گام هم نمي توانم بردارم كه متعاقب آن مورد خطاب قرار نگيرم. اگرچه در ارتباط هاي شخصي خويش با واكنش هاي بسيار مثبتي برخورد مي كنم، اما متاسفانه بعضي ها از شكست ما بيش از موفقيتمان خوشحال مي شوند. بايد تمام كشور نگاه به خويش را تغيير دهد.
منبع: اشپيگل

نگاهي به شركت هواپيمايي بين المللي سوئيس
014445.jpg
شركت هواپيمايي بين المللي سوئيس از ماه مارس سال ۲۰۰۲ رسماً فعاليت خود را آغاز كرد. شركت مذكور از دل شركت كراس اير پديد آمده است. كراس اير شعبه ويژه پروازهاي محلي در شركت سابقاً موفق سوئيس اير را تشكيل مي داد. پس از ورشكستگي سوئيس اير، كراس اير پرسنل شركت مادر خويش را به همراه ۶۰ فروند از هواپيماهاي آن به خدمت گرفت. دولت به همراه چندين شركت و موسسه بزرگ نظير يونيون بانك (UBS)، كرديت سوئيس و ساير شركت ها حدود ۶/۲ ميليارد فرانك به شركت هواپيمايي سوئيس كمك كرد. با اين حال شركت مذكور در اولين سال مالي خويش ۹۸۰ ميليون فرانك خسارت بر جاي گذاشت. ظاهراً در سال ۲۰۰۳ نيز شركت كسري ميليوني سه رقمي اي را بر جاي خواهد گذاشت. موسسه بازرسي KPMG پس از بررسي فعاليت شركت سوئيس اعلام كرد ميزان جريان پول طي ۱۲ تا ۱۸ ماه آينده تا حد خطرناكي در آن كاهش پيدا مي كند. دولت سوئيس تصميم گرفته تا مجدداً مبلغي سرمايه به شركت مذكور تزريق كند. سوئيس چندين مسير پروازي خويش را تعطيل كرده و تعداد پرسنل را كاهش داده است. اين شركت كه بيش از صد فروند هواپيما در اختيار دارد دچار ناهماهنگي است و اغلب هواپيماهاي آن كوچك و مناسب مسيرهاي متوسط و كوتاه هستند. سفارش خريدهاي جديد كه با كارخانه هايي نظير ايرباس و امبرار منعقد شده بودند، محدود شده است و يا مذاكرات آنها هنوز به انجام نرسيده است.

پيماني نه براي ثبات
014450.jpg
يونس دقيق كيا
در گردهمايي مشترك وزراي دفاع و امور خارجه پانزده كشور اتحاديه اروپا، ميشل ايو ـ ماري وزير دفاع فرانسه بحث جديدي را درباره «پيمان ثبات» مطرح و اعلام كرد كه اگر اروپا بخواهد از نظر دفاعي به خودكفايي برسد، اين پيمان از نظر بودجه اي مسئله ساز خواهد بود. او در يك كنفرانس مطبوعاتي گفت: «برخي از وزراي دفاع گفته اند كه نوعي ممانعت از سوي پيمان ثبات احساس مي شود و آنان اميدوارند كه اين مانع برطرف شود.» او در ادامه گفت: «هزينه هاي دفاعي، يا حداقل بخشي از آنها، بايد خارج از چارچوب پيمان ثبات قرار گيرد.» علاوه بر فرانسه، ايتاليا، بلژيك و آلمان نيز براي اولين بار خواهان حذف برخي الزامات شدند كه بر كشورهاي منطقه يورو فشار مي آورد. جفري هون، وزير دفاع انگلستان (كه عضو منطقه يورو نيست)، رويكرد كشور خود را چنين اعلام كرد: «بايد از طريق اصلاح برخي از مقررات پيمان ثبات به راه حل هايي دست پيدا بكنيم، من فكر مي كنم اين راه از نظر دفاعي داراي برخي مزيت هاست.»
البته افزايش بودجه هاي دولتي در چارچوب فعلي، هنوز در دستور كار قرار ندارد: افول اقتصادي، كشورهاي آلمان، فرانسه و پرتغال را واداشته است كه از چارچوب پيمان ثبات پا فراتر بنهند و كشورهاي ديگر منطقه يورو نيز مجبور بوده اند براي اجتناب از لغزش هاي بودجه اي، از حداكثر ظرفيت ها در چارچوب اين پيمان استفاده كنند. تنها راه براي تامين هزينه هاي نظامي، يا كاستن از ديگر هزينه هاست كه اين امر بي شك نارضايي مردم را در پي خواهد داشت، يا خارج كردن برخي هزينه ها به هنگام محاسبه كسري بودجه. وزير دفاع فرانسه گفته است: «دفاع از مردم فرضي بر گردن كشورهاي عضو اتحاديه اروپاست. ما بايد راه حل هاي ممكن را پيدا كنيم.» در فرانسه، هزينه هاي دفاعي حدود ۵/۰ درصد توليد ناخالص داخلي است و لذا امكان كاهش آنها وجود ندارد. اگر هزينه هاي دفاعي از محاسبه كسري بودجه حذف شود، ميزان كسري بودجه در سال ۲۰۰۳ به ۲/۳ درصد و در سال ۲۰۰۴ به ۳ درصد مي رسد، به عبارت ديگر پاريس مجدداً به چارچوب پيمان ثبات بازخواهد گشت.
بدين ترتيب مي توان درك كرد كه چرا اين ايده، شاگردان تنبل كلاس بودجه در منطقه يورو را وسوسه مي كند. طي ماه هاي اخير، مقامات دولتي فرانسه بارها تلاش كرده اند كه بحث مربوط به پيمان ثبات را پيش بكشند، كه البته اين تلاش ها تاكنون بي نتيجه بوده است. فرانسيس مر، وزير امور دارايي فرانسه، روز ۶ سپتامبر ۲۰۰۲ در كپنهاگ گفته بود: «هزينه هايي كه آينده را مي سازد، همانند هزينه هايي نيست كه گذشته را پاك مي كند.»
به هنگام مذاكره بر سر پيمان ماستريخت در سال ،۱۹۹۱ سخن از اجزاي يك «قاعده طلايي» در ميان بود. طبق اين قاعده، ميزان كسري بودجه نبايد از هزينه هاي سرمايه گذاري فراتر رود. اين بحث البته كنار گذاشته شد و به جاي آن «قاعده ۳ درصد» كه بيشتر از سوي فرانسه القا مي شد به تصويب رسيد [يعني ميزان كسري بودجه بايد ۳ درصد باشد]. زيرا گفته مي شد كه در اين صورت بازارهاي مالي كمتر به خوب يا بد بودن كسري بودجه حساسيت نشان مي دادند و واكنش خود را فقط بر واقعيت كسري بودجه متمركز مي كردند.
آيا لزوم و فوريت سرمايه گذاري در بخش دفاعي مي تواند به اصلاح پيمان ثبات منجر شود؟ تاكنون چنين بحث هايي با شفافيت مطرح نشده، زيرا همه مي ترسند كه با گشوده شدن كوچك ترين روزنه بقيه نيز دليل آورند كه با اين يا آن هزينه بايد برخوردي استثنايي شود. انضباط جمعي در مقابل اين گونه رويكردها آسيب پذير است.

حاشيه اقتصاد
• پلنگ خفته در بيمه
يكي از روزنامه هاي اقتصادي در مصاحبه اي با عبدالناصر همتي، رئيس بيمه مركزي ايران، به بررسي مسائل مربوط به بيمه پرداخته است. در بخشي از مقدمه مصاحبه مذكور چنين آمده است: «يك دهه رياست دكتر عبدالناصر همتي بر بيمه مركزي ايران باعث شده است تا نام اين دو به گونه اي با هم عجين شود كه هرجا سخن از يكي از آنهاست، نام ديگري هم بر ذهن و زبان بيايد. اين رئيس و اين سازمان در اثر اين همنشيني ۱۰ ساله شباهت زيادي به هم پيدا كرده اند. هر چند كه چندان معلوم نيست كدام يك شبيه آن يكي شده است.»
روزنامه مذكور در وصف همتي و بيمه مركزي ايران به بيان شعر نيز پرداخته و نوشته است: «اين بيشه گمان مبر كه خالي است / شايد كه پلنگ خفته باشد.»

• عكس به خبر ارتباطي نداشت
به دنبال چاپ عكسي در ستون حاشيه اقتصاد اداره كل حقوقي ناجا جوابيه اي را ارسال كرده است كه در زير از نظرتان مي گذرد. مطلبي در شماره ۳۰۴۱ روزنامه همشهري مورخ ۱۶/۲/۸۲ با تيتر «ارجاع پرونده واردات سه هزار خودرو» به نقل از رئيس سازمان بازرسي كل كشور به شرح ذيل چاپ شده «پرونده واردات سه هزار دستگاه خودرو به كشور به سازمان قضايي نيروهاي مسلح ارجاع، رئيس سازمان بازرسي كل كشور ضمن اعلام مطلب فوق افزود اين پرونده براي رسيدگي و اعلام راي به سازمان قضايي نيروهاي مسلح ارجاع شده است و...» و عكسي از خودروهاي نيروي انتظامي به عنوان مستند ادعا چاپ گرديده است.
از آنجا كه عكس چاپ شده با خبر مندرج ارتباطي نداشته و اين ذهنيت را براي خواننده به وجود آورده كه خبر مربوطه در ارتباط با ناجا است و لذا موجب تشويش اذهان عمومي و ذهنيت در خواننده عليه ناجا مي گردد.
عليهذا با توجه به اينكه متن چاپ شده واجد وصف كيفري است ناجا ضمن حفظ حق قانوني درخواست تصحيح متن را در اولين چاپ آن روزنامه دارد.

• محدوده اقتصادي مشترك با اروپا
موضوع ايجاد بازار مشترك ميان روسيه و اروپا اين روزها به يك بحث داغ تبديل مي شود. اروپايي ها اگرچه با گسترش اتحاديه اروپايي به سمت شرق صادرات روسيه را با موانع جديدي روبه رو مي سازند، اما در ديدار سران اتحاديه اروپا در سنت پترزبورگ موضوع مذكور مورد توجه قرار گرفت. روزنامه دي ولت چاپ آلمان طي مقاله اي تحت عنوان «بين آرزو و واقعيت» خبر از همگرايي اقتصادي گسترده تر ميان روسيه و اتحاديه اروپا داده است.

• افتخار به سد سه دره
نزديك شدن به مراحل پاياني اتمام پروژه ساخت سد مخزني «سه دره» در چين كه بزرگترين سد جهان محسوب مي شود، باعث اظهارنظرهاي مختلفي شده است. مقامات چين خودشان تبليغات گسترده اي به راه انداخته و اين سد را يكي از عوامل افتخار خويش ناميده اند. اما ساكنان نواحي اطراف رود يانگ تسه انتقاد مي كنند، زيرا با اتمام آبگيري سد كه هم اكنون كار آن آغاز شده دست كم سيزده شهر به زير آب رفته و بيش از هفتصدهزار نفر بي خانمان خواهند شد. سد مذكور كه درياچه آن ششصد كيلومتر طول خواهد داشت، بنابر آنچه كه اعلام شده معادل هجده نيروگاه هسته اي برق توليد خواهد كرد.

• ۳۵ ساعت كار در هفته
از يكشنبه شب سنديكاي صنايع فلزي آلمان در چند ايالت اين كشور يك اعتصاب جمعي به راه انداخته است. ايالت هاي دربرگيرنده اين اعتصاب در شرق آلمان قرار گرفته اند و عبارتند از براندنبورگ، ساكسن و سالسن آنهالت. هدف از برگزاري اين اعتصاب كوتاه كردن زمان كار پرسنل صنايع و رساندن آن به ۳۵ ساعت در هفته است.

• دارو براي سلامت بورس
مجله آلماني اشپيگل در مقاله اي تحت عنوان «داروي ضد سرطان موجب سلامت بازار بورس مي شود» به بررسي روند روبه بهبود بازار بورس آمريكا پرداخته است. در اين مقاله بهبود وضعيت سهام شركت هاي داروسازي و رسانه اي از جمله عوامل رشد اخير شاخص هاي بازار بورس وال استريت دانسته شده اند. در اين مقاله آمده است كه از هم اكنون مي توان پايان ركود اقتصادي آمريكا را ديد.

• حمايت مكزيك از اوپك
وزيران نفت كشورهاي عضو اوپك ۱۱ ژوئن ديدار مي كنند. آسوشيتدپرس ضمن اعلام اين مطلب به نقل از وزير انرژي مكزيك اعلام كرد: «مكزيك به عنوان شاهد در اين اجلاس دعوت شده است.» وي افزود: «مكزيك براي حفظ شرايط كنوني بازار نفت و تعديل قيمت ها تلاش مي كند و پيش از ارزيابي شرايط كنوني بازار هيچ تصميمي مبني بر افزايش سطح صادرات خود اتخاذ نخواهد كرد.» بر پايه اين گزارش، مكزيك صادرات خود را در ماه فوريه به علت نگراني از كاهش توليد عراق و ادامه بحران ونزوئلا ۸۸/۱ ميليون بشكه در روز افزايش داد.

• خط لوله نفتي به ژاپن
روسيه به جاي چين با ژاپن براي احداث خط لوله سيبري قرارداد منعقد مي كند.
به گزارش رويترز، ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه و كويزومي نخست وزير ژاپن براي احداث خط لوله سيبري ـ ژاپن مذاكرات گسترده اي را آغاز كردند.
بر پايه اين گزارش، اين خط لوله از «آنگارسك» شهري در سيبري به «ناخودكا» يك شهر بندري روسيه و به شهري ساحلي در درياي ژاپن خواهد رفت.
گفتني است، پيشتر قرار بود اين خط لوله به طول ۲۴۰۰ كيلومتر از «آنگارسك» به شهر صنعتي «داكينگ» چين برود كه بسياري از تحليلگران معتقدند جاده چين بسيار سريع تر و ارزان تر احداث مي شود.
اين گزارش تلاش ژاپن براي كاهش وابستگي به نفت خاورميانه را از دلايل گسترش همكاري اين كشور با روسيه اعلام كرده و افزوده است: «وابستگي ژاپن به نفت خاورميانه در ماه آوريل با ۸/۱درصد افزايش به ۳/۹۰ درصد رسيد كه با توجه به شرايط بحراني خاورميانه براي اقتصاد ژاپن بسيار خطرآفرين است.»

نگاه اقتصادي
عوامل ساختاري بحران ها
014440.jpg
پل دوتيني*
ترجمه: رضا علي اكبرپور
از پنج سال پيش، اقتصاد ايالات متحده و جهان با تغييرات ساختاري مهمي روبه رو بوده است. از نظر تاريخي، اين تغييرات معمولاً سرآغاز دوران هاي بي ثباتي اقتصادي بوده و از سويي نيز با مسئله تورم و ضد تورم در ارتباط است.
ما مي توانيم تغييرات ساختاري را براساس پنج مقوله بررسي نماييم: جنگ، پول، مداخله گرايي (دولت)، نظام مالي و تمركز قدرت اقتصادي.
طي قرن بيستم، سه دوره وجود داشته است كه در آنها تغييرات عمده اي همزمان در هر پنج مقوله در ايالات متحده به وقوع پيوسته است. اين سه دوره عبارتند از: ركود عظيم دهه سي، تورم لجام گسيخته دهه هفتاد و دوران فعلي.
در دهه هاي بيست و سي، ايالات متحده ده سال صلح و ثبات (مقوله جنگ) را پشت سر گذاشت و توانست، به ويژه به لطف «اقتصاد نوين»، به رونق اقتصادي ويژه اي دست پيدا كند. اما سرمايه ها به طرز گسترده اي در دستان اعضاي كلوپ هاي صنعتي
(boyصs Club) جمع شده بود و بانكداران با پيدايش تازه وارديني مانند Radio Corporation America و ديگر گروه هاي جديد كه بخشي از سرمايه را مي بلعيدند، (مقوله تمركز) تا حدي با بي ثباتي روبه رو شدند.
در آن زمان، اصلي ترين ارز در جهان، ليره انگلستان بود. اما حوالي پايان دهه بيست، بريتانياي كبير براي حفظ ذخاير كافي طلا با دشواري روبه رو بود و دلار به تدريج در حال جلب نظر سرمايه گذاران بين المللي بود (مقوله پول).
در سال هاي ۱۹۲۶ و ۱۹۲۸ فقط اقتصاد آمريكا از وضعيت مساعدي برخوردار بود، در حالي كه اروپا در اثر تجديد ساختار و هزينه هاي جنگ جهاني اول هنوز به خود نيامده بود. ايالات متحده پذيرفت كه براي كمك به اروپا، نرخ هاي بهره خود را كاهش دهد، همين امر نقدينگي را به سوي بازار مالي هدايت كرد، بازاري كه به تدريج گران تر مي شد و بر هراس از تورم دامن مي زد. در نتيجه، حباب مالي سال هاي ۱۹۲۸ و ۱۹۳۰ شكل گرفت و در پي آن بازار مالي سقوط كرد كه موجب هدر رفتن سرمايه اي عظيم شد (مقوله نظام مالي).
پس از آن، آمريكايي ها نرخ هاي بهره و ماليات را به منظور رونق بخشيدن به اقتصاد، كاهش دادند اما اين سياست بي حاصل بود. آنگاه موجي از كاهش قيمت ارزها و مداخلات دولتي در سطح جهاني آغاز شد، كه تماماً به منظور حمايت از اقتصاد داخلي صورت مي گرفت. لذا آمريكايي ها سياست افزايش تعرفه هاي واردات تا ۵۲ درصد را در پيش گرفتند و روند مهاجرت را طي دهه سي كاملاً متوقف كردند. (مقوله مداخله گرايي دولت). شايد همين حباب مالي و سياست مداخله گرايي بود كه تاثيرات شومي بر اقتصاد آمريكا به جاي گذاشت و بحران اقتصادي را تا مدت زيادي تداوم بخشيد. آيا فكر مي كنيد كه بوش از تاريخ پند گرفته است؟ نويسنده چنين اعتقادي ندارد. دوره اي كه آن را توضيح داديم شباهت عجيبي به دوره فعلي دارد، به ويژه اگر به اين امر نيز توجه كنيم كه قدرت توليدكنندگان به طور نسبي به سوي توزيع كنندگان منتقل شده است. در آن دوران، توليدكنندگان قادر به تثبيت قيمت ها، مطابق سود مطلوب خود، نبودند اكنون نيز به دليل وجود اينترنت و تكنولوژي حمل و نقل، برتري قدرت توزيع كنندگان در قبال توليدكنندگان را مي توان در سطح جهاني مشاهده كرد (مقوله تمركز).
جالب است بدانيم كه در دهه هفتاد، بي ثباتي اقتصادي منجر به ايجاد تورم شد. فقط شوك نفتي و نظام سهميه بندي هزينه هاي مربوط به تامين امكانات پالايشگران نفتي (مقوله مداخله گرايي) نبود كه منجر به بروز بحران تورمي شد، بحراني كه تا سال ۱۹۸۲ ادامه يافت. در سال ،۱۹۶۳ ايالات متحده اصل قابليت تبديل دلار به طلا را حذف كرد (مقوله پول). وقتي كشوري چنين ژستي به خود مي گيرد، بدين معني است كه چاره ديگري نداشته است. از مدتي پيش زمينه براي بي ثباتي نظام مالي فراهم شده بود و حباب كوچكي در عرصه سرمايه گذاري در صندوق هاي بازنشستگي و صندوق هاي مشترك (در بورس) در حال شكل گيري بود (مقوله نظام مالي). دلاري كه به تدريج جايگاه خود را به عنوان پول اصلي ذخاير بانك مركزي از دست مي دهد (مقوله پول)، ده سال صلح و ثبات كه با جنگ عليه تروريسم و كشورهاي حامي آن ادامه يافته است (مقوله جنگ)، وال - مارت و ديگر توزيع كنندگاني كه از ۱۵ سال پيش قدرت را تصاحب كرده اند (مقوله تمركز) و فردي مانند جورج بوش كه براي حمايت از اقتصاد كشور، صنايع و دوستان آن، نمي تواند از تدابير حمايت گرايانه خودداري كند (مقوله مداخله گرايي). او سياست حمايت گرايانه را از اندكي قبل آغاز نموده است.
لذا نظام اقتصادي رو به بي ثباتي گذاشته است و اين بار خطراتي كه احساس مي شوند به روند ضد تورمي مربوط مي شوند. حداقل از سه سال پيش، مقامات آمريكايي از چنين خطري اطلاع يافته اند. آنان مي بايست تدابيري اصلاحي به اجرا در مي آوردند كه با تدابير اتخاذ شده در سي سال گذشته متفاوت مي بود، زيرا تدابير گذشته فقط براي مبارزه با تورم به كار گرفته مي شدند. به همين دليل نويسنده اعتقاد دارد كه روند ضد تورمي به طرز اجتناب پذيري آغاز خواهد شد، اما از بروز بحراني گسترده هنوز هم مي توان جلوگيري كرد.
منبع: لزافر (كانادا)
* كارشناس امور سرمايه گذاري در كانادا

اقتصاد
ادبيات
ايران
جهان
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |