اگر فيلمسازي از اين صد فيلم هيچ كدامش را نبيند خيلي حيف است اما اگر بتواند ده فيلم را ببيند متوجه مي شود فيلمسازان در فرانسه به چه صورت كار مي كنند
مريم افشنگ
|
|
ساعت يك بعدازظهر با او قرار داشتيم، با كمي تاخير رسيد، ولي با انرژي و حرارت، سرشار از اميد براي برنامه اي كه طراحي كرده و همچنان سرشار از دلشوره براي برگزاري آن. نادر تكميل همايون مترجم و منتقد سينمايي ايراني مقيم فرانسه است كه با تلاش و پيگيري هاي سه ساله اش موفق به برگزاري چشم انداز سينماي مستند فرانسه با فيلم هايي از سال ۱۸۹۵ تا ۲۰۰۳ در ايران به مدت شش روز شده است. او كار سينمايي را با مقاله نويسي و ترجمه كتاب هاي سينمايي در ايران آغاز كرد. در سال ۱۳۶۲ براي تحصيل سينما به فرانسه رفت و در رشته كارگرداني فارغ التحصيل شد. در حال حاضر آنجا مشغول فيلمسازي و نگارش فيلمنامه است. از آنجا كه سال ها دغدغه اش در ايران تماشاي فيلم هايي بوده كه امكان ديدنش وجود نداشته وظيفه خود مي داند كه اگر مي تواند تا حدي به مشتاقان و علاقه مندان ايراني سينما براي ديدن فيلم هاي دلخواهشان كمك كند. او نه تنها تلاش براي نشان دادن سينماي فرانسه در ايران دارد بلكه در شهريور و مهر امسال نيز در برنامه اي كه در پاريس با همكاري شهرداري پاريس براي معرفي تهران به عنوان پايتخت ايران برگزار مي شود در بخش سينمايي آن مي كوشد تا سينماي ايران را در فرانسه معرفي كند. با تكميل همايون درباره چگونگي برگزاري اين برنامه شش روزه به گفت وگو نشستيم و او از دغدغه ها و نگراني هايش از فروش بليت تا سالن سينما و... گفت و همچنين از تلاش هايي كه در اين سه سال با كمك مركز گسترش سينماي تجربي و مستند براي برگزاري اين برنامه داشتند حرف زد. فيلم افتتاحيه چشم انداز سينماي مستند فرانسه كه جمعه شب اين هفته برگزار مي شود، «آ. ك» ساخته «كريس ماركر» مستندي بي همتا از پشت صحنه «آشوب» شاهكار آكيرا كوروساوا است.
• • •
• نحوه برگزاري و شكل گيري نمايش مستندهاي فرانسوي چگونه بود؟
يكسري برنامه هاي فرهنگي در ۱۵ سال اخير در فرانسه درباره سينماي ايران، فرهنگ ايران و تمدن ايران برگزار شده است. عمده ترين دليلش اين است كه به قدري ايران مرزهاي خودش را در اين سال هابه خارج بسته بود كه به راحتي كنجكاوي عظيمي از طرف شهروندان همه جاي دنيا نسبت به ايران حس مي گرديد. تقريباً سه سال پيش برنامه اي را شهرداري پاريس برگزار كرد كه قصدش بررسي فرهنگ ايران از زواياي مختلف بود كه بخش سينمايي آن به عهده من بود. فكر كرديم اگر قرار باشد فيلم هايي كه هميشه فيلمسازان ايراني به جشنواره هاي خارجي ارائه مي دهند را نشان دهيم فايده چنداني ندارد. بنابراين حدود ۲۵ تا ۳۰ فيلم كوتاه از فيلمسازان جوان را براي نمايش انتخاب كرديم كه با استقبال خوبي مواجه شد. انجمن سينماي جوان كه قسمت اعظم فيلم ها را تهيه كرده بود خودش آنجا حضور داشت. آقاي آفريده كه مسئول انجمن بودند پيشنهاد كردند به جاي آنكه اين برنامه ها هميشه به صورت يك طرفه برگزار شود برنامه اي بگذاريم كه دو طرف باشد و براي اين كار مي توانيم يكسري فيلم هاي فرانسوي را در ايران نمايش دهيم چرا كه حتماً با استقبال زيادي مواجه مي شود. در همين فعل و انفعالات كه حدود سه سال از آن مي گذرد، ايشان به رياست مركز گسترش سينماي تجربي و مستند در آمدند. اين جريان روي يك ريل افتاد و آفريده پيشنهاد كرد كه سينماي مستند فرانسه را در ايران معرفي كنيم. اول ۲۰ فيلم، بعد ۴۰ فيلم تا بالاخره امروز كه برنامه بسته شده است، حاصل كار چشم اندازي شد، از سال ۱۸۹۵ اولين فيلم برادران لومير تا سال ۲۰۰۳ با فيلم هايي كه هم اكنون در اروپا و ديگر كشورهاي دنيا مي توانيد به روي پرده ببينيد. اين برنامه به اين صورت بنا شد.
• معيار انتخاب شما براي فيلم ها چه بود؟
فيلم هايي كه مهجور نباشند و فيلمسازان مطرحي آنها را ساخته باشند. طبعاً بخش عمده اي از ۴۵ فيلمساز در اينجا خيلي شناخته شده نيستند. اما در آنجا در هر كتاب و هر دايرةالمعارف از اين فيلمسازان حرف زده شده است. در حقيقت معيار اصلي اين بود كه مستندسازان خيلي مهم فرانسه حتماً در اين برنامه باشند. شانس ما اين بود كه اين فيلمسازان در سطح بين المللي مطرح بودند كساني چون كريس ماركر، يوريس ايونس (هلندي الاصل است كه در فرانسه كار كرده)، ژان روش و رمون دوپاردن مثلاً جزو مستندسازاني هستند كه حدود ۴۰ تا ۵۰ سال است كه در فرانسه فيلم مستند مي سازند و نمي توان آثار آنها را نشان نداد. در ضمن تمايل به نشان دادن آثار مستند سازان جوان تر نيز داشتيم. در بخشي ديگر از اين مستندسازان كه جايزه هاي مختلفي در كشورهاي مختلف گرفته اند نيز استفاده كرديم. بخش جذاب تر فيلمسازاني بودند كه كار فيلم داستاني كرده اند و در جايي از زندگي شان سراغ فيلم مستند هم رفته اند. در ايام فراغت يا در اوايل كاركرد شهرت چنداني نداشتند. دراينجا متوجه شديم بسياري از اين افراد در ايران شهرت دارند. شخصي چون آلن كاولليه كه در ايران با فيلم «ترز» معروف شد در حال حاضر فقط مستندسازي مي كند يا كسي چون ژرژ فرانژ و يا برتران تاورنيه كه در جشنواره فجر بخشي را به مرور آثارش اختصاص داده بودند و يا كساني چون ژان لوك گدار، آلن رنه، ژاك دمي، اريك رومر، مارگريت دوراس كه نويسنده معروفي است و فيلم هاي زيادي نيز ساخته است. اين ها فيلمسازاني هستند كه آثارشان در ايران به نمايش در آمده اما مستندهايشان هيچ وقت نشان داده نشده و بخش ديگر هم به دنبال همين فيلمسازان معروف رفت كه هيچ گاه فيلم هاي مستندشان اكران نشده است.
|
|
• گفتيد سه سال پيش با آقاي آفريده قرار چنين برنامه اي را گذاشتيد. چرا زمان اين قدر طولاني شد و چه مشكلاتي براي اجراي اين برنامه داشتيد؟
مشكلات عمومي كه همه جا هست. فقط در ايران مشكل اساسي اين است كه براي جا انداختن چنين برنامه هايي بايد از اول به فكر هزينه هاي آن بود از آنجا كه اين هزينه ها مربوط به سينماي مستند فرانسه است به كلي با هزينه هايي كه در يك فستيوال ايراني وجود دارد فرق مي كند. به طور مثال اجاره فيلم ها. وقتي شما چشم اندازي را مطرح مي كنيد كه حالت فستيوال و رقابت ندارد و جايزه اي داده نمي شود طبيعتاً وارد بازار ديگري مي شويد كه بايد فيلم ها را از پخش كننده ها بگيريد و پخش كننده ها هم كه فيلم ها را مجاني در اختيار شما نمي گذارند از آنجا كه اين فيلم در كشورهاي زيادي اكران شده شهرت فراواني دارد. بنابراين بعضي از اين فيلم ها يا كپي هايشان ناياب است يا كپي ها بايد دوباره كشيده شود و كپي هاي نو تحويل داد. چون حاضر نيستند كپي هاي كهنه بدهند. ضمن اينكه اين كپي ها را بايد اجاره كرد. اين يك بخش عمده اي از بودجه جشنواره فجر است كه اين فيلم ها را اجاره نمي كند و ما صرف اجاره اين كپي ها كرديم. اين فيلم ها مثل يك تابلوي گران بها است. وقتي موزه هنرهاي معاصر تابلويي را به جايي مي فرستد آن را بيمه مي كند ما هم مجبوريم تمام اين فيلم ها را بيمه كنيم.
• با اين اوصاف چه سازماني اين هزينه ها را تقبل كرد؟
در اصل اين هزينه ها را مركز گسترش سينماي تجربي و مستند به عهده گرفت. اين سازمان خودش در تهران تعداد ديگري اسپانسر چون شبكه ۴ و هواپيمايي هما را پيدا كرد و اين كار را به تنهايي به عهده گرفت. در حالي كه در خارج از كشور هيچ مركز فرهنگي چنين كاري را به تنهايي انجام نمي دهد و چنين بودجه اي را صرف نمي كند. ضمن اينكه در شش روز نمايش از طريق فروش بليت كه اين هزينه ها بر نمي گردد و سودي هم به دست نمي آيد. فقط اهميت برنامه در اين است كه يك كار فرهنگي انجام مي شود كه مردم بيايند و فيلم ها را ببينند. بخش ديگر ميهماناني بود كه دعوت كرديم. اين ميهمان ها هزينه دارند. رفت و آمد و هزينه اقامت تمام اينها هزينه هاي زيادي را شامل شده است. در انتخاب فيلم ها جداي از اهميت فيلم ها و فيلمسازان قصد داشتيم اين شش روز مثل يك كلاس دانشگاه باشد. يعني اگر كسي به سينما و سينماي مستند علاقه ندارد اگر بيايد و اين فيلم ها را ببيند، سير تحولات صد ساله اخير (قرن بيستم) را از فرانسه، انگليس، آسيا، آفريقا و... مي تواند مشاهده كند. جوهره سينماي مستند حقيقت جويي است. يعني به دنبال حقيقت باشد. در جايي كه حقيقت كتمان مي شود. اين فيلم ها و اين مستندها اين كار را كرده اند. در اين برنامه ما مستندي داريم از شكار شير در آفريقا، در عين حال مستندي درباره موزه لوور و يك مستند درباره پيدايش كمونيسم در اروپا و آمريكاي جنوبي و سقوط آن پس از سقوط ديوار برلين. مستندسازي مثل كريس ماركر در سه ساعت تمام اين حوادث را تحليل كرده و به تصوير كشيده است. بنابراين مخاطب فقط نبايد سينمادوست باشد. علاقه مندان به ژان پل سارتر مي توانند بيايند و تنها مستندي كه از او وجود دارد را ببينند، كه سه ساعت جلوي دوربين يك فيلمساز بزرگ نشسته و درباره زندگي، انديشه و آثارش صحبت مي كند. مضاف بر اينكه تمام فيلم ها زيرنويس فارسي دارد كه تماشاگران راحت تر با آن ارتباط برقرار كنند. براي مستندسازان و علاقه مندان به مستند هم جالب است چرا كه مي توانند سينماي صامت، سينمايي كه با وسايل سبك فيلمبرداري شده، سينماي روايتي، سينماي آرشيوي، سينماي سياسي و تمام گونه هاي مختلف سينمايي را در اين ۱۱۰ فيلم ببينند. مثل بازاري است كه هر كس مي تواند بيايد و جنسي را كه مي خواهد انتخاب كرده و در سبدش بگذارد.
• هيأت انتخاب براي انتخاب اين فيلم ها چه كساني بودند؟
چهار نفر، محمد آفريده، مسعود بخشي، فرخنده كيش و خودم. در فرانسه ما چهارصد فيلم را انتخاب كرديم و در تهران به صورت VHS مجدداً بازبيني كرديم و صد و ده فيلم براي نمايش انتخاب شد.
• چه قدر فيلم ها سانسور شد؟
سانسوري در كار نبود. چون از اول مي دانستيم در ايران چه نوع فيلم هايي را نمي شود نشان داد. فقط سعي كرديم بيشتر فيلم هايي را انتخاب كنيم كه با تماشاگر ايراني حرف داشته باشد و ارتباط برقرار كند اين جشنواره از آن برنامه هايي نيست كه خارجي ها براي ما طراحي كنند و در زرورق بپيچند و تحويل مان بدهند تا نشان دهيم. مثل كارهايي كه مراكز فرهنگي سفارتخانه ها انجام مي دهند. اين برنامه براي ايراني ها و توسط خودشان برنامه ريزي و شكل گرفته است.
• اين برنامه فقط در سينما فلسطين اجرا مي شود؟
فقط سينما فلسطين در سه سالن هر روز از ۳۰/۱۰ صبح تا ۱۰ شب، شش روز هفته.
• قصد نداريد اين برنامه را در شهرستان ها هم اجرا كنيد؟
قصد كه داريم. فقط امكاناتش موجود نيست. اين فيلم ها بايد حقوق مؤلفش پرداخت شود. چون قراردادي كه ما بستيم يك بار يا دو بار نمايش اين فيلم هاست. چون براي نمايش در شهرستان بايد از اين كپي ها، كپي هاي ديگري نيز كشيده شود. سفارت فرانسه وقتي ليست فيلم ها را ديد به مركز گسترش سينماي تجربي و مستند اعلام كرد كه آمادگي نمايش آنها را در افغانستان دارد. چون آنجا علاقه مند به ديدن اين فيلم ها هستند. قصد تعريف از اين برنامه را ندارم ولي در فرانسه هم خيلي ها گفتند كاش مي آمديم به ايران و فيلم ها را مجدداً مي ديديم چون خيلي از اين فيلم ها در آنجا هم به سختي پيدا مي شود. در هر صورت فعلاً همين شش روز نمايش داده مي شود و اگر علاقه داشتند و خواستند در جاهاي ديگر نيز اين برنامه را اجرا مي كنيم.
• چند وقت پيش هفته فيلم فرانسه در ايران برگزار شد. اين برنامه با آن چه تفاوتي دارد؟
فيلم هاي آن برنامه را خود فرانسويان انتخاب كردند. چهار فيلم داستاني جديد را گذاشتند و نشان دادند. اين فيلم ها را در هند، توكيو و. . . هم نشان مي دهند. اين برنامه فقط سينماي مستند است و هيچ فيلم داستاني ندارد و خودمان شناختي كه از مخاطب هايمان داريم براي خودمان آن را طراحي كرده ايم و ربطي به مراكز دولتي ندارد. برنامه اي است كه هيچ سياست گذاري و مميزي در آن به چشم نمي خورد و انتخاب فيلم ها آزادانه صورت گرفته است. من فكر مي كنم اگر مراكز فرهنگي براي تهيه چنين برنامه هايي ايجاد شود مفيد خواهد بود. چرا كه چنين برنامه هايي را بايد خودمان طراحي و اجرا كنيم و انتخابمان هم آزادانه باشد نه اينكه مثلاً سفارت ايتاليا و يا مركز فرهنگي ايتاليا تعدادي فيلم را براي ما (به عنوان ايراني) انتخاب كرده و به نمايش بگذارد. چرا كه آنها نه تنها سلايق و ذائقه ايراني و نه كمبودهاي سينماي ايران را مي شناسند بنابراين فيلم هايي خيلي عمومي، كلي و خنثي مي فرستند كه خيلي سودمند نيست.
• فكر مي كنيد اين هفته فيلم كه قرار است برگزار شود چه تاثيري در پيشرفت سينماي ايران ممكن است داشته باشد؟
من اعتقادم بر اين است كه يك فيلمساز چه مستندساز چه داستاني، فقط دوربين دست گرفته و سناريو نوشتن برايش كافي نيست. اگر قرار باشد به دنياي پيرامون خودش بي علاقه باشد، به موسيقي، ادبيات و. . . توجه نكند به فيلمسازي تبديل مي شود كه بعد از دو فيلم به تكرار مي افتد و خنثي مي شود و بعد از مدتي خشك مي شود. بنابراين اگر فيلمسازي از اين صد فيلم هيچ كدامش را نبيند خيلي حيف است اگر بتواند ده فيلم را ببيند متوجه مي شود فيلمسازان در فرانسه به چه صورت كار مي كنند. كه موضوع بزرگ و كوچك ندارد كه هر موضوعي پرداخت خودش را مي خواهد. تمام اينها مثل يك كتاب و يك كلاس درس مي ماند. كلاس درس سينمايي، اجتماعي، تاريخي و سياسي. من بعضي از اين فيلم ها را كه براي اولين بار ديدم احساس كردم خيلي چيزها از آنها آموختم. بنابراين فكر مي كنم وقتي خودم چيزهايي آموختم خواه ناخواه ديگران هم مي توانند چيزهايي بياموزند. براي خيلي ها شايد تكراري باشد ولي براي خيلي ها هم آموزنده است.