وابستگي اي كه آنچنان عميق است كه به اعتياد مي ماند. گويشي كه به طرز سخن گفتن معتادان شبيه است. رابرت بائر از عوامل سابق سازمان اطلاعاتي مركزي آمريكا موسوم به CIA وابستگي ايالات متحده به نفت عربستان سعودي و قلمرو اين كشور را اينچنين توصيف مي كند. او در تشريح عمق وابستگي ايالات متحده به كشوري مي پردازد كه از ديدگاه او به شكلي خطرناك بي ثبات است.
تاريخچه همكاري هاي آمريكا و عربستان سعودي تقريباً به زمان تولد اين كشور باز مي گردد. در سال ۱۹۳۲ يكسال پس از آنكه عربستان سعودي به عنوان كشوري نوپا اعلام موجوديت كرد اولين امتياز نفتي به آمريكايي ها اعطا شد. به مرور زمان منافع ايالات متحده در صنايع نفتي عربستان سعودي در شركت آرامكو تجلي يافت كه تقريبا تمامي نفت عربستان سعودي كه معادل ۲۵ درصد مجموع ذخاير نفتي جهان است را تحت كنترل خود داشت. آرامكو شركتي خصوصي بود كه در تملك چهار غول نفتي ايالات متحده بود كه از نفوذي قابل توجه به دولت آمريكا برخوردار بودند. علاوه بر اين روابط بين ايالات متحده و عربستان سعودي فراتر از سودهايي بود كه به جيب شركت هاي خصوصي سرازير مي شد. در همان اوان همكاري ها و روابط دو طرف در سال ۱۹۴۳ فرانكلين روزولت، رئيس جمهور وقت ايالات متحده دريافت صيانت از پادشاهي سعودي و نفت اش از اهميت اقتصادي حياتي براي ايالات متحده برخوردار است. اصل حفظ روابط دوستانه با عربستان سعودي به دلايل عمومي و خصوصي كماكان به عنوان اصلي خدشه ناپذير در سياست آمريكا باقي مانده است.
خط مشي ايالات متحده در قبال عربستان سعودي بر پايه اين ديدگاه توهم گونه استوار شده است كه عربستان سعودي كشوري با ثبات است. اينكه هم حاكميت اين كشور و هم روند استخراج و صدور مايملك گران بهاي آن تداوم خواهد داشت. عامل تثبيت اين توهم حجم عظيم مبادلات مالي دو كشور است كه در سال ۲۰۰۰ به حدود ۳/۱۹ ميليارد دلار بالغ شد. ايالات متحده از اين كشور نفت مي خرد و به آنها سلاح مي فروشد و سعودي ها به آمريكا نفت مي فروشند تا سلاح بخرند.
نفت و قراردادهاي دفاعي براي حفظ حاكميت عربستان سعودي آنچنان رياض و واشنگتن را به هم پيوند داده است كه اگر روزي عربستان سعودي سقوط كند، سرنوشتي كه بسياري آن را محتوم مي دانند ايالات متحده هم دچار افول خواهد شد. خيلي ها اعتقاد دارند افول ايالات متحده همه جانبه نخواهد بود اما همين ها مي گويند اگر ايالات متحده وابستگي خود به سعودي ها را محدود نكند سقوط حاكميت آل سعود مي تواند تبعاتي فاجعه آميز براي آمريكا داشته باشد. بائر اخيرا رساله اي تحت عنوان «سقوط خاندان آل سعود» نگاشت كه توجه بسياري از كارشناسان امور سياسي را به خود جلب كرد. نشريه آتلانتيك در پي انتشار اين كتاب مصاحبه اي با او ترتيب داد كه بخش هايي از آن در پي مي آيد:
• چطور شد كه به عضويت سيا درآمديد؟
اين درواقع نتيجه پروسه اي پيچيده بود. به واقع تنها با مركزيت در سانفرانسيسكو از سر كنجكاوي تماس گرفتم. ساكن همان منطقه بودم و به تازگي دانشگاه را به پايان برده و شغلي نيمه وقت براي خود دست و پا كرده بودم. آنان مصاحبه اي ترتيب دادند و از من خواستند چند آزمون كتبي را پشت سر بگذارم. شش ماه بعد بود كه در كمال تعجب نامه اي دريافت كردم كه از پذيرفته شدنم خبر مي داد. قرار بود در ابتدا به صورت آزمايشي مشغول به كار شوم اما اين به همكاري اي ختم شد كه ۲۱ سال دوام آورد.
• چطور شد تصميم گرفتيد كتابي در مورد عربستان سعودي به رشته تحرير درآوريد؟ چند سال را در آنجا گذرانديد؟ در كتاب تان گفته ايد خاندان آل سعود را مي شناسيد. آيا با آنها دوستي شخصي داريد؟
من بارها از عربستان سعودي ديدار كرده ام اما هيچگاه براي ماموريت به اين كشور اعزام نشدم. هميشه از دور عربستان سعودي و پديده بنيادگرايي را تحت نظر داشته ام اما فراموش نكنيد من ۲۵ سال در خاورميانه خدمت كرده ام. من با اعضاي خانواده سلطنتي سعودي ملاقات هاي زيادي داشتم و با تعداد قابل توجهي از اتباع عربستان سعودي گفت وگو كردم.
همين دلايل بود كه باعث شد به نوشتن كتابي در مورد اين كشور فكر كنم. در تابستان سال ۲۰۰۱ اطلاعاتي دريافت كردم كه از احتمال وقوع حمله اي بزرگ خبر مي داد. كسي كه اين اطلاعات را در اختيار من گذاشت رابط امنيتي اي بود كه در راه رياض بود تا يافته هايش را به مقامات عربستان سعودي منتقل كند. او از من و يكي از افسران سابق سيا خواست به عنوان ميانجي با او به رياض برويم اما هنگامي كه ما در ژنو با نماينده وزارت دفاع سعودي ملاقات كرديم او گفت دليلي براي عزيمت ما به رياض وجود ندارد. غرور، بلاهت و كوربيني آنان مرا تحت تاثير قرار داد.
• پاسخ اين سوال كه چرا به درون عربستان سعودي نمي نگريم چيست؟
وابستگي، وابستگي ما به نفت ارزان. اين وابستگي آنچنان عميق است كه به اعتياد مي ماند. بسياري از همكاران من كه در عربستان سعودي خدمت مي كردند به همكاري خود با سيا پايان دادند و به استخدام سعودي ها درآمدند. اين رابطه نامناسب و اشتباه است امير بندر بن سلطان، سفير عربستان سعودي هم به اين نكته اذعان دارد كه او به بوروكرات هاي آمريكايي پيشنهاد همكاري مي دهد. آنان يكروز براي دولت سعودي كار مي كنند و روز ديگر طرف قرارداد پنتاگون هستند. شركت هاي طرف قرارداد سعودي ها نمي خواهند سوالي در مورد روابط دو طرف مطرح شود.
• شما در رساله خود به آسيب پذيري زيرساخت هاي عربستان سعودي به حملات تروريستي اشاره كرده بوديد. تا چه حد بايد نگران حملاتي بود كه شما از آن سخن مي گوييد؟
ببينيد اين صرفا يك پيش فرض است چرا كه من كارشناس امور تروريستي نيستم. من تحقيقات زيادي را در مورد آسيب پذيري زيرساخت هاي نفتي عربستان سعودي انجام دادم حالا اگر سيستم حمايتي قومي اي از تروريست ها در داخل تاسيسات نفتي عربستان سعودي به وجود آمده باشد اين آسيب پذيري دو چندان مي شود. اگر تروريست ها بمبي را در اطراف يكي از تاسيسات نفتي منفجر كنند صدمات وارده به حداقل مي رسد، اگر اين بمب توسط يكي از كاركنان به داخل مجتمع هاي نفتي منتقل شود تبعاتش مي تواند فاجعه آميز باشد. فكر كنيد ۲۵ درصد توليد نفت جهان براي مدت طولاني متوقف شود. تبعات چنين وضعيتي مي تواند فاجعه آميز باشد.
• شما از احتمال دستيابي تروريست ها به تسليحات پيشرفته و سنگين و حتي خريد زيردريايي در بازار جهاني تسليحات گفته بوديد. اين چه معنايي مي تواند داشته باشد؟
بسياري از كشورهايي كه چنين تسليحاتي را مي سازند به ورطه فقر افتاده اند و حاضرند توليدات خود را به هر كس كه مايل باشد عرضه كنند. اين قسم تسليحات روزبه روز بيشتر در دسترس همگان قرار مي گيرد. ببينيد مواد منفجره پلاستيكي كه از آخرين دستاوردهاي صنايع نظامي هستند در حملات رياض و در بمب هايي دست ساز مورد استفاده قرار گرفت. حالا فرض كنيد هواپيماهايي تجاري در فرودگاه رياض يا بر فراز آسمان هدف حمله موشكي قرار گيرد در نتيجه خروج جمعي خارجي هاي شاغل در عربستان از جمله كارشناسان خواهد بود كه در تاسيسات پيچيده اين كشور فعاليت مي كنند. لطماتي كه از چنين حمله اي حاصل مي آيد غيرقابل جبران است.