محمد جواد ظريف نماينده ايران در سازمان ملل به همشهري گفت: توافق كشورهاي اسلامي دستاورد خوبي است اما معمولاً مشكل در اجراي آنها است
گروه ايران، فرشاد محمودي: تهران باران زده در روزهاي پاياني بهار براي هيأت هاي شركت كننده در سي امين اجلاس وزراي خارجه كشورهاي اسلامي چنان جذاب بود كه وزير امور خارجه سودان را به وجد آورد تا به خبرنگار ايراني بگويد كشور زيبايي داريد. گرچه باران بهاري تهران همچون گردهمايي وزراي خارجه كشورهاي عضو سازمان كنفرانس اسلامي نحيف و كم رمق بود اما برف نابهنگام و تند دومين روز اجلاس سران كنفرانس اسلامي در پاييز ۱۳۶۶ را به ياد مي آورد كه ناگهان ساختمان اجلاس سران را سفيدپوش كرد و فرصتي فراهم آورد تا رهبران كشورهايي كه از اقصي نقاط جهان گردهم آمده و بسياري در سرزمين هايشان در حسرت باران و برف بودند پشت پنجره ها جمع شوند و با حيرت شهري را تماشا كنند كه قرار بود ام القراي جهان اسلام شود. شهري كه در آن شتري نمي رفت و كوير و خاك برپا نبود و نم خليج فارس صورتي را خيس نمي كرد.
۳۵ وزير امور خارجه، يك وزير كابينه و ۴ وزير مشاور شركت كنندگان در ميهماني اسلامي اي بودند كه تهران ميزبانش بود. بار گذشته اي كه اعضاي سازمان كنفرانس اسلامي در تهران جمع شده بودند اوضاع جهان به گونه اي ديگر بود. چشم انداز تيره سياسي اقتصادي افغانستان اميد را در هيچ دلي زنده نمي گذاشت و كرسي اين كشور همراه تاجيكستان خالي بود. اوضاع مبهم فلسطين و عرفات و همكاري نظامي تركيه و روابط اقتصادي قطر با اسرائيل به موضوع اصلي اختلاف ها تبديل شده بود اما با اين همه ۲۵ رئيس جمهور، ۲ امير و ۲ وليعهد، ۱۳ نخست وزير به همراه ۵۰ وزير امور خارجه به تهران آمدند و براي نخستين بار در تاريخ كنفرانس اسلامي، صندلي همه كشورها پر شد و كسي اجلاس را تحريم نكرد. چنانكه همين اتفاق در سطح وزرا نيز رخ داد و تمام اعضاي كنفرانس اسلامي به غير از عراق كه قرار شده بود تا تشكيل دولتي مردمي صندلي اش خالي بماند نماينده همه كشورها در تهران حاضر شدند. هرچند ميهمانان نام آور به تهران نيامدند سعودالفيصل وزير خارجه عربستان كه در شمار ميهمانان وارد شده به تهران اعلام شده بود در آخرين لحظات، سفرش به تهران را لغو كرده و آماده شده بود تا همراه امير عبدالله وليعهد عربستان كه كشورش يك هفته پيش هدف حملات تروريستي قرار گرفته بود عازم پاريس شود فيصل يكي از ميهماناني بود كه غيبتش در نشست تهران بسيار به چشم آمد. در لحظاتي كه ميهمانان براي جلسه افتتاحيه وارد سالن اجلاس مي شدند فيصل با برگزاري كنفرانسي خبري در رياض ابراز اميدواري كرده بود كه ايران هركدام از اتباع سعودي را كه در زمره افراد بازداشت شده القاعده هستند تحويل دهد. شيخ جابر سالم الصباح كويتي، اين كهنسال ترين وزير امور خارجه جهان كه هم معاون نخست وزير و هم وزير خارجه است و اندازه خود را بزرگ تر از وزارت مي بيند قرار بود كه به تهران بيايد اما سفر توني بلر نخست وزير انگلستان مانع از عمل به وعده اش شد، هرچند كه در تهران اعلام شد علت لغو سفر وي فوت مادرش بوده است.
وزير امور خارجه قطر هم به دليل همراهي امير از سفر به تهران منصرف شد و وزير خارجه امارات هم نماينده خود را به تهران فرستاد. عبدالله عبدالله وزير خارجه افغانستان هم كه حضورش در تهران مي توانست نخستين تجربه افغانستان بعد از طالبان در كنفرانس اسلامي باشد دستيارش را روانه ايران كرد. غيبت اين وزرا باعث شد كه در روز نخست اجلاس نمايندگان رسانه هاي جمعي از وزير امور خارجه ايران سوال كنند كه علت اين غيبت ها فشار آمريكا بوده يا خير كه وزير ايراني هم اين كشورها را كشورهاي مستقلي خواند كه سياست خاص خود را دارند و از فشار آمريكا اظهار بي اطلاعي كرد و گفت كه به ما اعلام شده دليل غيبت آنها برنامه هاي همزمانشان با اين اجلاس بوده است. عقربه ها به وقت تهران ساعت ۱۰ را نشان مي داد كه اجلاس سي ام وزراي خارجه عضو سازمان كنفرانس اسلامي با سخنان اخلاق گرايانه محمدخاتمي آغاز شد. اجلاس قبلي وزراي خارجه كشورهاي اسلامي سال گذشته در سودان برگزار شده بود و به همين دليل وزير خارجه اين كشور پس از محمد خاتمي به سخنراني پرداخت و رياست اجلاس وزرا را براي يك سال به كمال خرازي سپرد.
نخستين بار كه وزراي خارجه كشورهاي اسلامي گردهم آمده بودند مهر سال ۱۳۴۸ در رباط پايتخت مراكش بود. نشستي كه با برگزاري آن سازماني در اوج جنگ سرد پا به عرصه نهادهاي بين المللي گذاشت كه نه بر اساس يك ائتلاف از كشورهاي همجوار و منطقه اي يا راهبردي كه بر اساس يك دين بود. همبستگي كشورهاي اسلامي، تفاهم و همكاري از نخستين تعابيري بود كه در منشور سازمان كنفرانس اسلامي كه محور تمامي فعاليت هاي سازمان به شمار مي رود منتشر شد. هدف اصلي از ايجاد سازمان كنفرانس اسلامي در نظر حاكمان وقت كشورهاي اسلامي افزايش همبستگي ميان كشورها در عهد تقسيم بندي جهان به دو بلوك شرق و غرب بود. سازماني كه در اولين نشست خود داراي ۴ ركن اصلي شد كه اولين آن كنفرانس سران است. اجلاس وزرا كه دوره سي ام در تهران بود ركن دوم، دبيرخانه ركن سوم و ركن چهارم آن دادگاه بين المللي عدل اسلامي است كه پس از تصويب تأسيس آن در اجلاس سوم هنوز تشكيل نشده است تا اين سازمان همچنان در قالب يك تريبون بين المللي براي كشورهاي اسلامي باقي بماند. تريبوني كه هيچ يك از كشورها توقع اجرايي شدن مصوبات آن را ندارند و علناً اعلام مي كنند كه اصلاً امكان اجراي مصوبات آنها وجود ندارد. به همين دليل است كه توصيه هاي پندآميز خاتمي كه گفته بود براي خروج از دايره تنگ و وحشت بار جهان كنوني گامي به پيش بگذاريم و پيش بيني وزيران خارجه شركت كننده در اجلاس براي ايجاد تحركي مشترك بين كشورهاي مسلمان بي نتيجه ماند تا تهران تنها چند روزي يك ميهماني اسلامي ترتيب داده باشد مقدمه اي براي ضيافت بزرگ سران در مهرماه امسال در كوالالامپور مالزي. نشست تهران از اين جهت كه نخستين گردهمايي كشورهاي مسلمان پس از سقوط صدام بود اهميتي غيرقابل انكار داشت و مي توانست دست كم در چند طيف ديدگاه هاي كشورهاي همسو و نزديك به هم را در قبال بحران فروكش كرده عراق و مسئله فلسطين و نقشه راه صورت بندي كند. خواستي كه تنها در بيانيه پاياني اجلاس انعكاس يافت و به اتحاد و همبستگي بيشتر منجر نشد و در مقاطعي گاه پرده از اختلاف هايي برداشت كه كنفرانس تهران را به نمونه هاي متعدد گردهمايي اغلب بي نتيجه نمايندگان حكومت هاي اسلامي اضافه كند. نمونه اين اتفاق در جلسه افتتاحيه رخ داد آن هنگام كه «عبدالرحمان العطيه» دبير كل شوراي همكاري خليج فارس در سخنان مراسم افتتاحيه به جزاير سه گانه ايراني اشاره كرد و گفت كه با ادعاي امارات اين جزاير متعلق به اين كشور است و اظهار اميدواري كرد كه اختلاف ايران و امارات حل و فصل شود يا در غير اين صورت به دادگاه بين المللي برود. اين سخنان العطيه واكنش پيش بيني نشده خرازي را به دنبال داشت. وزير خارجه ايران كه متن سخنراني اش زودتر در ميان خبرنگاران توزيع شده بود با اضافه كردن چند جمله به سخنانش گفت كه موضوعات خارج از دستور كار اجلاس سران نبايد در اين نشست مطرح شود. البته نام خليج فارس در نامه ها و بيانيه هاي پيشنهادي كشورها، خليج يا خليج عربي ذكر شد كه واكنش جدي و تذكر تهران را در پي نداشت.
دستوركار نشست تهران يك ماه پيش در اجلاس كارشناسان كنفرانس اسلامي در جده تصويب شده بود و موضوع «نقشه راه» نيز در آن به تصويب نرسيد. كنفرانسي كه توجه محافل خبري دنيا را به دنبال نداشت، داراي مصوباتي مانند سياست واحد در مقابل جهاني سازي، افزايش همكاري هاي منطقه اي درباره تروريسم، مبارزه با مواد مخدر بود، مصوباتي كه براي هيچ يك از دولت هاي امضاكننده آن الزامي پديد نمي آورد. به دليل مجموع اين شرايط است كه كسي در انتظار خبر بزرگي از اين دست اجلاس ها نيست. محمدجواد ظريف سفير ايران در سازمان ملل كه يكي از شركت كنندگان اجلاس تهران بود در حالي كه به سوي اتاق ملاقات هاي خرازي با عجله قدم برمي داشت به همشهري گفت كه توافق كشورهاي اسلامي زمينه اتفاق و دستاورد خوبي است، اما معمولاً مشكل در اجراي آن است.
ظريف در زمان برگزاري اجلاس سران در تهران معاون بين الملل وزارت خارجه و سخنگوي اجلاس بود كه نشست كارشناسان كنفرانس اسلامي به رياست او و در همين سالني كه وزرا امسال در آن گرد آمدند انجام شد. كارشناسان و ديپلمات هاي ارشد اكثر كشورهاي عضو سازمان كنفرانس اسلامي معتقدند كه سه سال رياست ايران بر اين سازمان يكي از دوران طلايي كنفرانس اسلامي است، رياست سه ساله اي كه در آذر ۶۶ در ساختمان ۲۵ ميليارد توماني حافظيه به محمد خاتمي سپرده شد. آن سال حضور تمام كشورها به اجلاس تهران اهميتي بخشيده بود كه حتي غيبت چهره هاي خبرسازي چون ملك حسين، ملك حسن، قذافي، فهد، صدام، مبارك، سوهارتو و شيخ زايد اماراتي از اهميت آن نكاست. از حاضران در كنفرانس، سران حافظ اسد هم به جهت آنكه قديمي ترين رهبر بود و هم به جهت جايگاه سوريه به سبب همسايگي با اسرائيل در ميان كشورهاي اسلامي، چهره اي شاخص بود. از همان لحظات اول ورود او به محل اجلاس صف درازي كه از رهبران و رئيسان هيأت هاي نمايندگي براي دست دادن با او تشكيل شده بود، اهميت اش را نشان مي داد. همچنان كه استقبال هيأت هاي نمايندگي و اشتياق خبرنگاران براي ملاقات با فاروق الشرع وزير خارجه سوريه كه كشورش پس از سقوط صدام شاهد بيشترين فشار از سوي آمريكا بود، در نشست وزراي خارجه در تهران بسيار قابل توجه بود. درخواست ملاقات با عمرو موسي دبيركل اتحاديه عرب و عبدالله گل وزير خارجه تركيه كه در شمار محدود ميهمانان ويژه تهران بودند، نيز زياد بود. البته اين تنها عبدالله گل نبود كه با ابلاغ پيامي كه آورده بود، صبح دومين روز اجلاس و پيش از ملاقات با رئيس جمهور تهران را ترك كرد، و تنها ترجيح داد كه در مراسم ضيافت شام خرازي شركت كند. عمرو موسي، فاروق الشرع و «احمد ماهر» وزير خارجه مصر هم دومين روز اجلاس در كشورهايشان بودند و مراسم ضيافت شام رئيس جمهور در دارآباد تهران بي حضور آنها انجام شد.
گل تنها يك روز در اجلاس حضور داشت و شايد بتوان گفت كه اين موضوع تنها شباهت بين حضور وي در اجلاس وزراي خارجه و حضور هيأت عالي رتبه تركيه در اجلاس سران تهران بود. اما ديپلماسي او تفاوت هاي بسياري با دميرل رئيس جمهور سالخورده تركيه در اجلاس سران داشت. هر بار كه گل از درب سالن اجلاس خارج مي شد يكي از وزراي خارجه عربي همراه وي بود. او آمده بود تا با رايزني با وزراي كشورهاي عربي حمايت ايشان را براي طرح صلح خاورميانه و نقشه راه كسب كند و همانطور كه خود نيز در گفت وگو با همشهري اشاره كرد محور اصلي ديدارهايش با وزيران خارجه كشورهاي عربي مسئله نقشه راه بود. موضوعي كه شايد بسياري از حاضران در اجلاس تمايل چنداني به بازگو كردن جدي آن نداشتند چرا كه به گفته گل برخي از كشورهاي عربي در اين مورد ترديدها و شبهه هايي داشتند بنابراين ترجيح مي دادند تا رفع اين دغدغه ها صبر كنند. از ديگرسو گل در سخنراني اش به موضوع ديگري نيز اشاره كرد و آن لزوم تجديدنظر كشورهاي منطقه بر نحوه حكومت هايشان بود. شايد وزير خارجه تركيه سعي داشت با اين سخنراني زنگ خطري را كه پس از سقوط رژيم صدام بسياري از كشورهاي منطقه مانند عربستان و سوريه را تهديد مي كرد به صدا درآورد. نكته جالب اين كه اين بار نيز وزير دفاع اسرائيل پيش از سفر گل به تهران در آنكارا بود اما اين بار نه نظاميان ترك بلكه دولت اسلام گراي تركيه پذيراي وي بود آن هم درست زماني كه از يك سو موضوع نقشه راه و طرح صلح خاورميانه مطرح بود و از سوي ديگر فشار آمريكا و اسرائيل بر ايران و سيل اتهامات گوناگون از حمايت از تروريسم گرفته تا توليد سلاح هاي هسته اي روزبه روز افزايش مي يافت گرچه به اعتقاد گل بسياري از اين مسائل تنها ناشي از شاخ و برگ هاي بسياري است كه خبرنگاران و رسانه ها به موضوع مي دهند. سال ۱۳۶۶ هنگامي كه ساختمان اجلاس تهران افتتاح شد، سليمان دميرل سياستمدار سالخورده و رئيس جمهور وقت تركيه با اعلام اينكه ارتش اين كشور به زودي از شمال عراق خارج خواهد شد، كوشيد از بار انتقادهاي اجلاس از خود بكاهد. اين تدبير دميرل اثر داد و در اشاره سخنرانان به لزوم حفظ تماميت ارضي عراق، نامي از تركيه به ميان نيامد. اما موضوع مهم تري وجود داشت كه مسلمانان به ويژه اعراب را از دولت تركيه عصباني كرد و آن همكاري نظامي آنكارا و تل آويو بود. نظاميان تركيه هم زمان با حضور دميرل در تهران با وزير دفاع اسرائيل در آنكارا قرارداد توليد موشك امضا كردند. گرچه رئيس جمهور وقت تركيه بارها اعلام كرد كه همكاري نظامي آنكارا و تل آويو عليه هيچ كشوري نيست، اما اين قدر كه درهاي سالن كنفرانس به روي خبرنگاران بسته شد، صداي اعراب حتي آنها كه به ميانه روي و دوستي با آمريكا مشهورند و در پيمان سازش با اسرائيل حاضر بودند عليه ترك ها بلند شد. چنين بود كه دميرل سالخورده ترجيح داد در زمان قرائت قطعنامه كنفرانس كه در آن آشكارا از دولت وي انتقاد شده بود در تهران نباشد و زودتر از ديگران و خداحافظي نكرده به اتفاق دكتر حبيبي معاون اول رئيس جمهور كه وي را بدرقه مي كرد به مهرآباد رفت و در مصاحبه اي كوشيد تا كوتاه شدن سفر خود را به حساب برنامه هاي از پيش تعيين شده بگذارد. توجيهي كه البته كسي آن را باور نكرد. وضعيت گل وزير خارجه تازه كار تركيه در اجلاس وزراي تهران از اين جهت هم شباهتي به تركيه سال ۱۳۶۶ نمي برد. گل در تهران در مصاحبه با همشهري آشكارا از رابطه آنكارا و تل آويو دفاع كرد و همچون پيام آوري كه رسالتش را به انجام رسانده راهي آنكارا شد تا نشان دهد كه با وجود گوناگوني و تكثر نظرات اعضاي سازمان كنفرانس اسلامي، اعضاي اين سازمان كه همگي از كشورهاي در حال توسعه هستند تا چه ميزان ظرفيت دگرگوني دارند. با اين همه اجلاس تهران فرصت ديگري را نيز فراهم آورد و آن حضور وزير خارجه اي بود كه كشورش با ايران رابطه سياسي ندارد و روابط دو كشور مدت هاست كه در انتظار برقراري است. احمد ماهر وزير خارجه مصر كه كشورش داعيه رهبري اعراب را با عربستان سعودي به رقابت گذاشته از جمله افرادي بود كه بلافاصله پس از ميهماني تهران عازم شرم الشيخ براي ميزباني جورج بوش و آريل شارون و ملك عبدالله شد.
ماهر در تهران به همشهري گفت كه در حال حاضر ارتباط و تماس مداومي بين ايران و مصر براي از سرگيري روابط عادي وجود دارد و اين ارتباطات در سطح گسترده اي آغاز شده است.
وزير خارجه مصر كه از اتاق ملاقات هاي كمال خرازي خارج شده بود با «دوست عزيز» خطاب قرار دادن خرازي اظهار اميدواري كرد كه با وجود برخي مشكلات در روند ايجاد روابط بين تهران و قاهره اين مشكلات از راه مذاكره و گفت وگوي مقامات دو كشور مرتفع بشود و در آينده اي نزديك شاهد ايجاد روابط مستحكمي باشيم. كمال خرازي وزير امور خارجه ايران هم در پاسخ به سوال همشهري درباره چشم انداز رابطه سياسي با مصر در قالب جواب ديپلماتيك گفت كه ايران و مصر دو كشور مهم هستند كه علاوه بر علايق مشترك به دليل مسئوليت هايي كه در منطقه دارند بايد با يكديگر همكاري داشته باشند. خرازي روابط تهران و قاهره را نسبت به گذشته رو به پيشرفت خواند و از «تلاش هاي بسيار» براي برقراري روابط كامل خبر داد كه به گذشت زمان احتياج دارد.
مصر كه تا چندي پيش يعني قبل از اجلاس اول همسايگان عراق، بحران اين كشور را موضوعي عربي مي دانست كه ارتباطي به ديگر كشورها از جمله ايران ندارد اينك موضعي سياسي تر نسبت به اين مسئله دارد چنانكه ماهر در گفت وگوي كوتاه با همشهري از حضور تركيه و ايران در قبال حل مسئله عراق دفاع كرده تا اجلاس وزراي خارجه در تهران چندان هم بدون دستاورد سياسي ملموس به پايان نرسد. جمهوري اسلامي به عنوان يكي از نخستين كشورهايي كه در روزهاي تأسيس بر مودت و همگرايي يك ميليارد مردم كره زمين بر پايه دين تأكيد مي كرد و كوشش براي اتحاد مسلمانان را در صدر اولويت هاي سياسي خارجي خود مي داند.
رياست سه ساله ايران بر اين سازمان شايد باعث شد كه تهران خود را يكي از بازيگران بزرگ سازمان كنفرانس اسلامي بيابد كه مي تواند نقشي به مراتب بزرگ تر در اين سازمان ايفا كند. به همين منظور بود كه محمد خاتمي در آستانه حمله آمريكا به عراق سران اين سازمان را به جلسه اي فوق العاده تشويق و امير قطر مقدمات آن را فراهم كرد. اجلاسي كه به پيشنهاد خاتمي شكل گرفت به دليل برخي از مشكلات بدون حضور او تشكيل شد و با درگيري لفظي برخي كشورها با نمايندگان عراق از جمله طارق عزيز معاون صدام و ناجي صبري وزير خارجه دولت وي بي هيچ دستاورد سياسي اي پايان گرفت. ميزباني اجلاس فوق العاده، به اين علت به قطر سپرده شد كه اين كشور تا مهرماه امسال رياست دوره اي كنفرانس اسلامي را به عهده دارد. قطر در سال ۱۳۶۹ با برگزاري اجلاس دوره نهم در دوحه رياست اين سازمان را به عهده گرفت. در اجلاس نهم برخلاف كنفرانس تهران كه در آن تلاش هاي ايران و سوريه براي نفي كامل مذاكرات سازش به جايي نرسيد، اين بار مهم ترين مسئله اي كه تمام موضوعات ديگر كنفرانس حتي انتقال رياست ايران به قطر را تحت الشعاع قرار داده بود، مسئله فلسطين و چگونگي مقابله با اسرائيل بود. ايران و عربستان اين دو عضو مهم كنفرانس حتي تا به آن جا پيش رفتند كه حضور روساي خود را مشروط به لغو ارتباط اقتصادي اسرائيل و قطر كردند. كاري كه قطري ها سرآخر به آن تن دادند. اما چنان كه معلوم بود به آن وفادار نماندند تا اجلاس دوحه تحت الشعاع مسائل جانبي قرار نگيرد. اتفاقي كه اگر هم رخ مي داد تفاوتي با وضع فعلي نمي كرد چنانكه با پايان زودهنگام اجلاس، فلسطيني ها نصيبي جز يك بيانيه ديپلماتيك نبردند تا سران در ميهماني ديگري گرد هم آيند و باز در بر همان پاشنه قبلي بگردد. همچنان كه پس از اجلاس وزرا در تهران چنين شد اما با اين همه شايد فاطمه هاشمي رئيس سازمان همبستگي زنان جمهوري اسلامي ايران را بتوان فرد موفقي خواند كه مي خواست از اجلاس تهران توشه خود را بردارد، تا بتواند سازماني فراملي براي زنان مسلمان پايه گذاري كند. خواسته اي كه او در ملاقات با وزراي خارجه در ميان مي گذاشت چنان كه در اجلاس سران در تهران و دوحه هم اين كار را انجام داد كه البته هنوز نسخه آن معلوم نيست. اينك اجلاس وزراي خارجه پايان يافته و كشورهاي عضو سازمان يك چندي ديگر خود را براي اجلاس سران كه در مالزي برگزار مي شود آماده مي كنند اما آنطور كه از شواهد برمي آيد قرار نيست در منشور و اساسنامه اين سازمان بازنگري و تجديدنظر شود.
عناوين و برنامه هاي كلي سازمان كنفرانس اسلامي، ميزان موفقيت برنامه را از دست كارشناسان و اعضاي اين سازمان خارج كرده است، با اين حال به نظر مي رسيد كه ايران مي توانست مبتكر ايجاد نوزايش اين سازمان عريض و طويل باشد كه نام آن نيز تنها يك تريبون بزرگ بين المللي را به اذهان مي آورد.
اگر ميهماني اسلامي تهران كه امكان ديد و بازديدهاي كشورهاي مسلمان را فراهم كرد و در آستانه برگزاري اجلاس سران برگزار شد تنها اين نقاط ضعف اساسي سازمان كنفرانس اسلامي و چشم انداز سياست خارجي ايران را نشان داده باشد. اين موفقيت كمي براي ايران نيست تا با پي گيري اين ضعف ها و در دستور كار قرار دادن آن در اجلاس دهم سران، اين مرجع رسمي بين المللي را قوت ببخشد. كشورهاي عضو سازمان كنفرانس اسلامي اگرچه از نقطه نظر اشتراك ديني همسو هستند اما به دليل تنوع جغرافيايي، فرهنگي، ضعف سياسي و بنيه نحيف اقتصادي در تصميم گيري هاي واحد و اجراي آنها دچار مشكلات فراواني مي شوند كه بي انسجامي درون آنها را به طور چشمگير نشان مي دهد. اگر فكري به حال بي اثر ماندن فعاليت هاي سازمان كنفرانس اسلامي نشود دور نيست كه سرنوشت اين سازمان نيز همچون نامه صدام حسين به سران كنفرانس در سال ۶۹ مايه طنز و مزاح قرار گيرد: «برادران من اگر هر يك از رهبران اين امت از جمله خود ما از خود بپرسيم مردم ما حقيقتاً در اعماق دلشان چه مي خواهند بي شك پاسخ اين خواهد بود كه مردم مي خواهند فلسطين آزاد شود. من در مقام حكمران كشورم عميقاً به سوالي كه از سوي وجدانم از من شده است فكر مي كنم مردم عراق چه مي خواهند؟ جواب من هميشه و تا زماني كه زنده ام اين است كه آزادي فلسطين از طريق جهاد. صداي مردم عراق و حاكميت آزاد، متعهد و سخت كوش آنها به اين جهت مي رود. . . تا اين لحظه ۴۲۲۹۶۶۱ مرد و ۱۶۴۴۶۵۵ زن داوطلب جهاد شده اند. »