يكشنبه ۲۵خرداد ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۰۷۷ - jun .15, 2003
محيط زيست
Front Page

به مناسبت روز جهاني بيابان زدايي (۲۷ خرداد- ۱۷ ژوئن)
بيابان را با محور انسان تعريف كنيم
018615.jpg
دكتر پرويز كردواني
استاد نمونه دانشگاه تهران
سه شنبه ۲۷ خردادماه، روز جهاني بيابان زدائي است. اما از آنجا كه غالباً تعريف درستي از بيابان نمي شود و بر اين اساس، قسمت اعظم كشور عزيزمان را بيابان و نيمه بيابان مي دانند و بر اين باورند كه انسان هم بيابان بوجود مي آورد و... ابتدا لازم است كه بدانيم بيابان كجاست، بيابان داراي چه ويژگي هايي است، بيابانها چگونه بوجود آمده اند، آنگاه بپردازيم به شرح مطالبي درباره بيابان زايي و بيابان زدايي و چگونگي شرايط در اين زمينه ها در كشور ما.
«بيابان به خشك ترين نواحي دنيا گفته مي شود و سرزميني است كه آبش راكد و خاكش روان است»
در سطح كره زمين مناطق مختلف آب و هوايي وجود دارد كه به طور كلي آنها را مي توان به دو دسته تقسيم كرد: مناطق مرطوب و مناطق خشك. مناطق خشك به سرزميني اطلاق مي شود كه در تمام ماه هاي سال بارندگي ندارد و متوسط بارش سالانه آن، كمتر از ميزان تبخير و تعرق مطلق سالانه آن است. مناطق خشك، خود از لحاظ مقدار بارش و توزيع بارندگي و شدت تبخير و تعرق به سه ناحيه قابل تقسيم است: نواحي نيمه خشك، نواحي خشك و نواحي بياباني. بيابان خشك ترين و كم باران ترين نواحي در سطح كره زمين است كه خود نيز بسته به شرايط آب و هوايي به دو ناحيه نيمه بياباني و بياباني(بيابان واقعي يا فراخشك) قابل تقسيم است.
نواحي نيمه خشك مانند شمال شرق، شمال غرب و غرب كشور كه داراي فصول مرطوب (سه فصل بارندگي) است كه در آنجا زراعت ديم امكانپذير مي باشد. نواحي خشك مانند از تهران تا نزديك مشهد از تهران تا قم- اصفهان كه فصول مرطوب ندارد و فقط چند بارندگي دارد. از اين رو از لحاظ پوشش گياهي بالنسبه فقير مي باشد و زراعت ديم هم امكانپذير نيست.
نواحي نيمه بياباني، مانند يزد، نائين و حواشي بيابان لوت كه در طول سال بدون بارندگي نيست (به طور متوسط ۱۰۰- ۵۰ ميلي متر بارش سالانه دارد) اما امكان  دارد كه در طول سال يك بارندگي كه در رشد گياه مؤثر واقع بشود هم نداشته باشد. به همين دليل پوشش گياهي آن خيلي پراكنده بوده و در عرصه هاي مسطح، فاقد گياه مي باشد.
اما نواحي بياباني (بيابانهاي واقعي يا فراخشك) مانند بيابان لوت كه امكان دارد در طول يك سال و يا حتي سالها بدون بارندگي باشد. از اين جهت از نظر پوشش گياهي بسيار فقير و مساحتهاي وسيعي از آن فاقد گياه است.
قسمت اعظم كشور ما را نواحي نيمه خشك و خشك تشكيل مي دهد كه به دليل داشتن متوسط بارش سالانه از ۱۰۰ ميلي متر به بالا و نيز فصول مرطوب يا حداقل چندبارندگي در طول سال داراي پوشش گياهي در تمام سطوح و عرصه ها مي باشد.
متأسفانه هم در كتاب هاي درسي وزارت آموزش و پرورش و هم در ديگر منابع قسمت اعظم ايران را نواحي نيمه بياباني و بياباني مشخص كرده اند. اين اشتباه بزرگ از آنجا ناشي مي شود كه بعضي ها خود را صاحب نظر در مسائل مناطق خشك بويژه كويري و بياباني مي دانند، معتقدند يا مدعي هستند كه دانشمندان درباره تعريف بيابان هنوز به توافق نرسيده و يك نظر واحد ندارند و لذا هر كس بيابان را يك جوري براي خود تعريف مي كند ! از اين رو طرفداران اين ادعا تعريفي را درباره بيابان از خود ارائه داده اند كه به هيچ وجه با شرايط طبيعي كشور تطبيق نمي كند و قسمت اعظم كشور به اشتباه بيابان و نيمه بيابان تلقي مي شود: مناطقي كه كمتر از ۲۰۰ ميلي متر متوسط بارش سالانه دارد را بيابان مي دانند! كه اگر اينطور باشد، تقريباً از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب كشور به عبارت ديگر از دامنه كوههاي البرز تا خليج فارس و درياي عمان و از دامنه كوههاي زاگرس تا افغانستان و پاكستان بايد بيابان و نيمه بيابان باشد زيرا سراسر اين مناطق كمتر از ۲۰۰ ميلي متر بارش سالانه دارد در حالي كه قسمت اعظم اين مناطق به دليل داشتن چند باران در طول سال (نواحي خشك) از لحاظ پوشش گياهي فقير يا به كلي فاقد آن نيستند و لذا منظره بيابان ندارند. «بيابان»سرزميني است كه عربها به آن «صحرا»مي گويند و صحرا در كتاب  هاي لغت و معني عربي اين گونه تعريف شده  است:«الفضاء الوسيع و لانبات فيه» يعني منطقه وسيعي كه در آن گياه نباشد. كجاي از تهران تا قم- كاشان، نطنز و يا از تهران تا گرمسار، سمنان، دامغان و شاهرود كه كمتر از ۲۰۰ ميلي متر بارش سالانه دارد نيمه بياباني و بيابان يعني فقير از لحاظ پوشش گياهي و يا فاقد آن است؟ درباره بيابان تعريف درستي وجود دارد كه در زير به شرح آن مي پردازيم: بيابان يك پديده اقليمي و همانطور كه قبلاً هم نوشتيم به خشك ترين و كم باران ترين مناطق در سطح كره زمين گفته مي شود. تعريفي كه اقليم شناسان درباره بيابان دارند مبنا و پايه تعريف بيابان، براي ديگر علوم است:
اقليم شناسان به سرزميني بيابان مي گويند كه داراي اين ويژگي  ها باشد:«متوسط باران سالانه كمتر از پنجاه ميلي متر، امكان دارد كه در طول يك سال يا سالها در آن بارندگي نگيرد و بارش چندين سال آن، ظرف چند روز و يا چند ساعت ببارد و ميزان تبخير و تعرق مطلق سالانه، حدود ۱۰۰ برابر بارش سالانه آن باشد.»
مانند بيابان لوت ايران، ربع الخالي عربستان، صحراي آفريقا و غيره. اما دانشمندان علوم مختلف از اين تعريف مبنا و پايه درباه بيابان، در تعريف بيابان براي خود آن ويژگي ها از بيابان را انتخاب مي كنند كه متناسب با رشته علمي آنان باشد كه مغاير با آن تعريف اقليم شناسان هم نيست. به عنوان مثال:
- دانشمندان گياه شناس سرزميني را بيابان مي دانند كه از لحاظ پوشش گياهي فقير و يا به كلي فاقد آن باشد.
- ژئومرفولوگ ها علم پيكر شناسي كه با شكل زمين و فرسايش آن سروكار دارند به سرزميني بيابان مي گويند كه از لحاظ پوشش گياهي فقير و فرسايش آبي و بادي در آن شديد باشد. هيچ يك از اين دو تعريف مغايرتي با تعريف بيابان از ديد اقليم شناسان ندارد، زيرا وقتي در منطقه اي در طول يك سال يا سالها بارندگي صورت نمي گيرد، از لحاظ پوشش گياهي فقير است و يا فاقد آن مي باشد و فرسايش بادي شديد است و وقتي بارش چندين سال آن ظرف چند روز و يا چند ساعت مي بارد فرسايش آبي هم در آنجا شديد مي باشد.
- اكولوژيست ها كه با موجودات زنده سروكار دارند و روابط موجودات زنده را با خود آنها و با محيط مورد مطالعه قرار مي دهند بيابان را با استفاده از آن تعريف مبنا اين طور تعريف مي كنند:«سرزميني كه در آن فعاليت و توليدات موجودات زنده(انسان، حيوان و گياه) كم باشد.» اين بدان معني است در سرزميني كه در طول يك سال و يا سالها در آن بارندگي صورت نمي گيرد، شرايط براي فعاليت انسان و حيوان و گياه نامساعد است. بر اين اساس بيابان و نيز بيابان زايي را در مورد هر يك از موجودات زنده اينطور تعريف مي كنند:
الف- در مورد گياه: به سرزميني بيابان گفته مي شود كه به كلي فاقد گياه باشد و يا پوشش گياهي آن به كمتر از ۱۰ درصد برسد و اگر پوشش گياهي منطقه اي در حال از بين رفتن باشد مي گويند آن منطقه در شرايط گسترش بيابان قرار دارد يا به عبارت ديگر دارد بيابان زايي اتفاق مي افتد ،عرصه هاي فاقد گياه گسترش مي يابد و چنانچه پوشش گياهي به كمتر از ۱۰ درصد برسد يا به كلي از بين برود، مي گويند آنجا به بيابان تبديل شده است.
ب- در مورد انسان:اگر روستا يا منطقه اي ساكنان آن در حال تخليه يا مهاجرت از آنجا باشند، گويند، «بيابان زايي» دارد اتفاق مي افتد و اگر روستا يا آن منطقه به كلي از سكنه خالي شد، گفته مي شود كه آنجا به «بيابان» تبديل گرديد زيرا در آنجا و آن شرايط فعاليت انسان كاهش يافته و يا به كلي از بين رفته است. بنابراين در اين مورد، مبنا، انسان و فعاليت اوست و ربطي به گياه و نابودي آن ندارد.
ج- در مورد حيوانات: خلاصه اگر جمعيت حيوانات منطقه اي در حال از بين رفتن باشد، مي گويند بيابان زايي (پيشروي بيابان) در حال اتفاق است و...
در گذشته، بيابان و بيابان زايي و بيابان زدايي بر مبناي گياه تعريف و عمل مي شد. يعني سرزميني كه گياه نداشت بيابان ناميده مي شد و اگر گياهان آن در حال از بين رفتن بودند، مي گفتند: بيابان در حال گسترش مي باشد و براي بيابان زدايي هم اقدام به كاشتن گياه مي كردند. اما امروزه همانطور كه در بالا ذكر شد طبق كنوانسيون سازمان ملل متحد، تنها گياه ملاك سنجش براي بياباني شدن نيست، بلكه انسان هم مورد توجه است كه در تعريف اكولوژي از بيابان، در بالا به آن نيز اشاره اي شد. براين اساس ديگر مانند گذشته بيابان زدايي تنها به جنگلكاري يا توسعه پوشش گياهي، محدود نمي شود بلكه اقدامات در جهت رفاه و جلوگيري از مهاجرت روستاييان نيز بيابان زدايي به حساب مي آيد. يعني به عنوان مثال اگردر يك روستا به علت نداشتن آب كافي و يا فروشگاه، حمام، جاده، مدرسه و ديگر نيازمنديهاي ساكنان  آن مهاجرت مي كنند، تأمين اين احتياجات زندگي، اقدامي در زمينه بيابان زدايي محسوب مي گردد. بر اين اساس چند سالي است كه در كشور ما هم كارگاههايي به موجب كنوانسيون سازمان ملل تشكيل مي شود و اقداماتي هم صورت مي گيرد و گزارشهايي هم به سازمان ملل ارائه مي گردد.
ادامه دارد

۲۵ درصد صنايع آمريكا رودخانه ها را آلوده مي كنند
018610.jpg
حدود ۲۵ درصد صنايع مهم آمريكا آلوده كنندگان رودخانه ها هستند؛ برخي از آنان به طور فوق العاده، و آن معدودي كه به دام مي افتند تنها به جريمه هاي سبك محكوم مي شوند.
اين اطلاعات براساس يك بررسي دولتي گزارش شده از سوي روزنامه واشنگتن پست به دست آمده است.
به گزارش خبرگزاري فرانسه از واشنگتن، در اين گزارش اداره حفظ محيط زيست آمريكا كه پس از اجراي قانون آبهاي پاك در ۳۰ سال پيش به تصويب رسيد، انتشار يافته است به فهرست بلندي از صنايع آلاينده آمريكا اشاره شده است. همچنين براساس مندرجات روزنامه واشنگتن پست، برخي شركتها و شهرداريها به طور غيرقانوني مواد شيميايي و ضايعات سمي خود را ساليان متمادي به رودخانه ها ريخته اند.
اين گزارش ۵۰ صفحه اي روي سالهاي ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۱ به عنوان دوره اوج تخلفات زيست محيطي تأكيد كرده است: نتيجه مهم اين يافته پژوهشي آن است كه ۲۵ درصد تجهيزات صنعتي مهم آمريكا در «تضاد چشمگير» با قوانين آبهاي پاك قرار دارند.
۵۰ درصد متخلفان در سال ۲۰۰۱، دستكم صددرصد بيش از حد مجاز، و ۱۳ درصد آنان حداقل هزار درصد بالاي حد مجاز سم و مواد آلاينده توليد كرده اند.
براساس اين يافته ها ۱۴ ايالت آمريكا با قانون آبهاي پاك همكاري ندارند و تخلفات زيست محيطي در اين ايالت ها ادامه دارد.
به موجب همين گزارش ۱۵ درصد متخلفان بين سالهاي ۱۹۹۹ و ۲۰۰۱ از سوي اداره حفظ محيط زيست آمريكا تعقيب قضايي شده اند و فقط نيمي از آنان محكوم به پرداخت جريمه هاي بين ۵ هزار تا ۶۵۰۰ دلار گرديده اند.

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    انديشه    |    خارجي    |    سياسي    |    شهري    |
|   علمي    |    علمي فرهنگي    |    محيط زيست    |    ورزش    |    ورزش جهان    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |