پنج شنبه ۵ تير ۱۳۸۲
شماره ۳۰۸۸- June, 26, 2003
ورزش
Front Page

مصاحبه با يك اقتصاددان در زمينه انتقال بكام
بايد منطق ورزشي را بازيافت
بكام در آسيا بسيار محبوب است و شرط اصلي موفقيت در اين منطقه محسوب مي شود امروزه همه باشگاه هاي بزرگ اروپايي در برنامه هايشان گرايش به آسيا را هم مدنظر دارند
017115.jpg
سهيلا قاسمي
انتقال هافبك انگليسي منچستر يونايتد كه بسيار مورد توجه مردم و مطبوعات است، مسئله ساده اي نيست كه به اين راحتي ها بتوان از كنار آن گذشت. رئال مادريد ديگر آلبوم ستارگانش را تكميل كرده و حالا به شهرتي دست يافته كه هيچ باشگاهي نمي تواند به پايش برسد. فلورنتينو پرز، رئيس باشگاه رئال مادريد در ابتداي انتصاب خود به اين سمت قول داده بود كه باشگاه را كاملاً متحول كند، اما هيچ كس تصورش را هم نمي كرد كه اين تحول آن قدر پرسروصدا باشد. فصل آينده حضور زيدان، لوئيز فيگو، رائول و رونالدو در كنار هم همه را به تماشاي بازي هاي مادريد جلب خواهد كرد.
اما برخلاف تصور همگان، اين انتقال پرسروصدا، بزرگ ترين انتقال تاريخ فوتبال نبود. بازيكني كه بيش از همه فوتباليست هاي جهان دستمزد مي گرفت، از ثروتمندترين باشگاه دنيا پا به مشهورترين باشگاه گذاشت. اما رقم اين انتقال در مقايسه با رقم زيدان، فيگو يا رونالدو بسيار ناچيز بود؟ اين فروش حتي در رده ده انتقال برتر دنيا هم جاي نگرفت. رئال فقط ۲۵ ميليون پوند براي خريد ديويد بكام پرداخت. در مقايسه با ۲/۴۶ ميليون پوندي كه دو سال پيش در ازاي خريد زيدان پرداخت شد، اين رقم واقعاً حيرت انگيز است. فردريك بولونتي، اقتصاددان مركز حقوق و اقتصاد ورزش در ليموژ فرانسه و نويسنده كتاب «باشگاه هاي فوتبال» اين مسئله را بسيار حائز اهميت مي داند. كاهش هزينه نقل و انتقالات بازيكنان مسئله اي نيست كه به سادگي به فراموشي سپرده شود. بولونتي در مصاحبه با روزنامه ليبراسيون به تشريح استراتژي رئال مي پردازد و خطر تجارتي شدن كامل فوتبال را گوشزد مي كند. از نظر او دليل اصلي خريد بكام، منطق بازاريابي حاكم بر دنياي معاصر فوتبال است.
•••
• پايين بودن قيمت انتقال بكام را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
دو سه فصلي است كه بازار نقل و انتقالات فوتباليست ها بسيار راكد شده. ما در گذشته با دنياي سوداگري فاصله چنداني نداشته ايم. باشگاه ها اولين وظيفه خود كه سازماندهي خوب نمايشي براي فروش بازيكنان است را به فراموشي سپرده اند. در گذشته سنگيني و فشار هزينه هاي مربوط به اين انتقالات خيلي بيشتر از فشار ساير فعاليت هاي باشگاهي به نظر مي رسيد. اين اقتصاد كه به شيوه اي بسيار تصنعي رو به پيشرفت بود به يك باره همانند يك نفس فروخورده شد و همه اين تحولات در شرايطي روي داد كه باشگاه هاي اروپايي با مشكلات مالي دست به گريبان هستند. رئال در مورد خريد مهاجمي مثل زيدان منطقي بسيار حقيقي در پشت پرده داشت. اين منطق تنها به فروش پيراهن هاي رئال با نام و شماره زيدان محدود نمي شود. رئال از حضور زيدان استفاده كرده و قراردادهاي بزرگي در زمينه حق پخش هاي تلويزيوني، تجهيزات و. . . به امضا رساند. فلورنتينو پرز، رئيس اين باشگاه مي خواست از هر قرارداد حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد سود بيشتر نصيب خود كند. اين مسئله باعث شد كه علاوه بر سودهاي حاصل از توليدات فرعي باشگاه، رئال در همان سال اول رقم تجاري اش را ۲۰ تا ۲۵ درصد افزايش دهد. با توجه به اين رقم مي بينيم كه استخدام زيدان يك سرمايه گذاري كاملاً منطقي بود. . . پس از انتقال زيدان، مسئله خريد رونالدو پيش آمد. در پشت پرده اين انتقال هم مسائلي مالي هدف اصلي بود و حالا هم كه موضوع بكام پيش آمده نمي توان هدفي غير از اين را متصور بود. بكام بازيكن جالب توجهي است. در واقع «فروشنده» خوبي است و مي تواند مشترهاي بسياري جذب كند. اما از نظر رئال، سود حاصل از انتقال او بسيار كمتر از زيدان و رونالدو خواهد بود و افزايش درآمد مربوط به فروش بليت ها، هم با توجه به ظرفيت استاديوم چندان چشمگير نخواهد بود. مذاكره در مورد حق پخش هاي تلويزيوني هم تنها دو سال يك بار ميسر است. پس مي بينيم كه سود مالي بكام بسيار محدود است. يك ضرب المثل رايج در بازار بورس مي گويد: «درخت ها تا آسمان بالا نمي روند. »
• از نظر اقتصادي بكام چه نفعي براي رئال خواهد داشت؟
در اصل بازگشايي بازارهاي آسيا بكام در آسيا بسيار محبوب است و شرط اصلي موفقيت در اين منطقه محسوب مي شود. امروزه همه باشگاه هاي بزرگ اروپايي در برنامه هايشان گرايش به آسيا را هم مدنظر دارند. به عنوان مثال حق پخش هاي تلويزيوني براي پخش اين بازي ها در اين مناطق در نظر گرفته شده است. بكام بيشتر به بازاريابي و فروش كمك خواهد كرد چون زيدان و رونالدو قبلاً به پست هاي درآمدزا و مهم ديگري منصوب شده اند. . . و ما ديگر در دوره اي كه افزايش مطلق بودجه وجود داشت زندگي نمي كنيم. در آغاز سال هاي دهه ۹۰ وضع به همين منوال بود. هم اكنون بحران مالي بسيار جدي اي در انتظار فوتبال اسپانيا است. عايدي ليگ قهرمانان هم ممكن است به شدت كاهش يابد. اما استراتژي رئال و سرمايه گذاري در زمينه بازاريابي و فروش مي تواند بسيار درآمدزا باشد. هر چند هنوز در مورد منطق ورزشي رئال مادريد ترديد داريم و در واقع هدف اصلي شان براي ما مشخص نيست. به هر حال حقيقت اين است كه فوتبال فقط گل زدن نيست و دفاع هم بسيار حائز اهميت است.
• آيا در منطق باشگاه رئال، ارزش بازاريابي يك بازيكن به اندازه بازي خوب او حائز اهميت است؟
بله، اما بايد بسيار دقت داشت. چون ممكن است اين كار پشيماني به بار آورد. فوتبال يعني تجارت. فوتبال مشابه يك صنعت وابسته به نيروي كار است. نكته اصلي اين است كه بايد به ستارگاني متكي بود كه نه فقط پيروزي در مسابقات را به ارمغان مي آورند، بلكه امكان سودآوري مالي را نيز فراهم مي كنند. همه به اين مسئله واقفند، اما دليلي ندارد كه آن را به زبان بياورند. فوتبال به مشروعيت ورزشي هم نيازمند است. نبايد اين مسئله را خيلي پررنگ جلوه دهيم كه فوتبال در اصل تجاري است. يك تحليلگر معتقد است: «تماشاچيان همانند مشتري هستند، اما هرگز آنها را به اين نام صدا نكنيد. »
• چه خطراتي ممكن است به وجود آيد؟
رئال، زيدان و رونالدو نام هاي ورزشي اي هستند كه تاثير بسيار زيادي دارند و اگر يكي دو سال پيشرفت تيم رئال چندان قابل توجه نباشد، مي توانند از اعتبار و وجهه آن دفاع كنند. ما در معرض رويارويي منطق ورزشي و منطق اقتصادي قرار داريم. تا زماني كه هر دوي اين موارد حل شوند، مشكلي به وجود نخواهد آمد. فكر مي كنم مي توان بين اين دو مقوله توازن برقرار كرد. ورزش سپري كردن تعطيلات در ديزني لند نيست و فقط نمي توان آن را يك تفريح صرف دانست. مشروعيت رقابت ها بسيار حائز اهميت است. برخلاف آمريكا ما به قوانين و مجازات هاي ورزشي بسيار وابسته ايم (سقوط، صعود، راهيابي به جام هاي اروپايي و. . . ).
• آيا فوتبال يك فعاليت اقتصادي همانند ساير فعاليت ها است؟
نه، ورزش با خود عدم اطمينان به همراه دارد و براي بيشتر باشگاه ها نتايج مالي نامطمئن قابل قبول نيستند. ورزش به طور عام و فوتبال به طور خاص، يك بخش اقتصادي جذاب هستند كه ما در حال بررسي ويژگي هاي خاص آن هستيم و كم كم متوجه مي شويم كه قوانين طبيعي بازاري هر چند بي اندازه و متعدد هستند، در اين مورد چندان كارآمد نيستند.
• تحول فوتبال اروپا را چگونه پيش بيني مي كنيد؟
حقيقتاً يك مدل اقتصادي وجود دارد. بايد به انسجام بيشتري به ويژه در متمركز كردن حق پخش هاي تلويزيوني دست يافت. در ايتاليا و اسپانيا اين مدل با جريان آب پيش مي رود و اين حق پخش ها خصوصي مي شوند. بايد از باشگاه هايي كه به دنبال بقاي اين سيستم هستند حمايت شود.. . ناچاراً بايد اين ريسك ورزشي را پذيرفت و ستارگان را در تيم جمع كرد، تا هيچ رقيبي نتواند به سطح تيم مورد نظر برسد. ورزش تنها بخش فعالي است كه در آن موسسات به طور هم زمان رقيب و شريك هم هستند. حتي اگر فوتبال همچنان ورزش شماره يك باقي بماند، اما تا زماني كه با اين موسسات ادغام نشويم خطر انفجار سيستم وجود دارد.
• احتمال انفجار حقيقي است؟
بله، كاهش درآمدها با پايين آمدن حق پخش هاي تلويزيوني آغاز مي شود. در صورتي كه به منطق كاملاً اقتصادي بپردازيم و از منطق ورزشي دور شويم، درست در خلاف جهت آنچه كه در نظر داريم حركت خواهيم كرد. اگر رقابت ها بدون جذابيت برگزار شوند، درآمد بسيار كمتري نصيبمان مي شود و مثل اين است كه مرغ تخم طلا را سر ببريم. خطر اصلي در همين جا است. . .
ليبراسيون

ترين هاي جزيره
017130.jpg

ران اتكينسون
ترجمه: علي فولادي
ليگ برتر امسال شادابي گذشته را داشت، اما ثابت كرد بدل به ليگي كاملاً دوقطبي شده. اكنون ديگر قهرماني به منچستر مي رسد يا آرسنال، ديگران حكم تزئينات را دارند. حتي نيوكاسل با طراوت با آن مربي استثنايي و ليورپولي هاي پرستاره هرگز نتوانستند در قلمرو اين دو وارد شوند و نقاط تاريك صدر جدول را بيشتر كنند. گاهي نيوكاسلي ها وارد كورس اصلي مي شدند، اما زير فشار خردكننده كه بنا به سنت بر صدرنشينان وارد مي شود نتوانستند دوام بياورند. ليورپول نيز تا ميانه جدول نزول يافت. اما با اتكا بر تجربه بيشتر خود دوباره به جمع بالانشينان بازگشت. البته در هفته پاياني مغلوب چلسي شد و جواز راهيابي به جام قهرمانان سال بعد را از كف رفته ديد. در اين ميان چلسي مستحق تر از آنها به نظر مي رسيد و به آنچه سزاوارش بود نيز دست يافت. اما در قعر جدول اوضاع به گونه اي ديگر مي نمود. وست برومويچ و ساندرلند چنان نااميدانه بازي ها را انجام دادند كه مدت ها پيش از اتمام ليگ اصلي ترين نامزدهاي سقوط نام گرفتند. اما وستهام ديگر سقوط كننده ليگ چندان ميانه اي با چنين ناكامي نداشت ولي عاقبت سرنوشت آنها را مغلوب كرد و اين تيم را به دسته پايين تر كشيد. رقابت نزديك وستهامي ها با ديگر نامزدهاي سقوط چون بولتون، ليدز و ويلا يكي از نفس گيرترين كنش و واكنش هاي ليگ محسوب شد و در حقيقت هيجاني كمتر از جنگ قهرماني نداشت. در اروپا نيز منچستر يگانه نماينده شايسته بريتانيا بود كه سرانجام در سد رئال متوقف شد.
• بهترين خريد
كريستف دوگاري و متئو آپسون عصاي دست استيو بروس در بيرمنگام بودند و نقش زيادي در ماندگاري آبي ها در دسته برتر داشتند. اما در اين ميان جي جي اوكوچا چيز ديگري بود. شايد هيجان انگيزترين و خلاق ترين بازيكن جديد ليگ كه كاملاً به كار سام آلارديس، سرمربي بولتون آمد، گاهي اوقات با توپ چنان مي كرد كه نفس در سينه حبس مي گرديد. البته هنرش تنها محدود به حركات نمايشي نمي شد. آنچه بر سر توپ مي آورد كاملاً در موازات حركت تيمي و منفعت جمعي بود. در جام جهاني اخير بازي او را در جامه تيم ملي نيجريه برابر انگلستان تماشا كردم، مبهوتش شدم. وقتي متوجه شدم باشگاه هاي بزرگ تري به سراغش نيامدند، حيرت كردم.
• بدترين خريد
مي خواستم براي انتخاب اين گزينه سكه بيندازم. برونوشيرو از ليورپول و يا پاسكال سيگان از آرسنال. اما خب روي اولي انگشت مي گذارم. چرا؟ دليلش روشن است؛ قيمت گزاف او. هزينه اي كه در ابتدا به نظر مي رسيد با توجه به معرفي او به عنوان «زيدان جديد» طبيعي باشد. مي گفتند بازيكني خلاق و دقيقاً حلقه گمشده ليورپول. اما برخلاف تصور اوليه، به ندرت بازي كرد و كمترين بازدهي ممكن را براي قرمزها داشت.
•بدترين اشتباه
آن اشتباه كودكانه پيتر انكلمن درون چارچوب آستون ويلا در مسابقه دربي برابر بيرمنگام. واي خداي من! چه اشتباهي. بدترين زمان ممكن براي چنين اشتباهي بود. اين دو دشمن سنتي پس از سال ها چشم در چشم يكديگر آن هم در ليگ برتر بازي مي كردند و طبيعتاً امكان فراموش كردن چنين اشتباهي وجود ندارد. حتي بسياري از طرفداران بيرمنگام به طعنه او را بازيكن ماه انتخاب كردند و ديگران پا را فراتر نهادند و او را بازيكن فصل برگزيدند!
• بيشترين نااميدي
از دو چيز خيلي نااميد شدم، يكي آن نمايش دلسردكننده «من يو» در جام قهرمانان در سانتياگو برنابئو در نيمه اول و ديگري نمايش هاي بسيار نگران كننده وستهام در نيم فصل اول. اما بيش از هر چيز ديگري حذف ناباورانه آرسنال از جام قهرمانان مرا مأيوس كرد. هنگام بازي استادانه آنري در ورزشگاه المپيك رم متوجه ذهنيت و قدرت بالقوه آنها شدم، گمان كردم تا مراحل انتهايي پيش خواهند رفت. اما چنين نشد و آنها به راحتي از دور خارج شدند.
• مضحك ترين جمله
«اگر به جاي يونايتد در مادريد به ميدان مي رفتيم، مي توانستيم پيروز شويم. حاضرم سر اين موضوع شرط ببندم. » آرسن ونگر پيش از ديدار منچستر با رئال.
• بهترين پديده
ويان روني، بدون ترديد. به ياد آوريد وقتي بازيكن جواني وارد رقابت ها مي شد، همگان هشدار مي دادند بايد منتظر ماند و يكي دو سال فرصت داد تا آن جوان به خود آيد ولي او بي اعتنا به چنين فرضيه اي تا بالاترين سطح فوتبال بريتانيا پيش آمد و حتي لباس تيم ملي را هم پوشيد. روح جنگندگي دارد. از نظر بدني قدرتمند است و مي تواند به آساني بازيكن روبه رويش را به گوشه اي كشانده و از او عبور كند. اگر مصدوميت ها گريبانگيرش نشوند، مي تواند تا سقف اروپا بالا رود. تمام ويژگي هاي رونالدو در او ديده مي شود.
• دل انگيزترين لحظه
در دقايق واپسين ديدار «پلي آف» ولور همپتون و شفيلد يونايتد، سر جك هايوارد انگشت شستش را به نشانه پيروزي بالا مي گيرد و به طرفداران تيمش، ولور، نشان مي دهد. مي دانست تيمش پس از سال ها به ليگ برتر راه يافته و آرزو در آستانه تحقق است.
• بهترين مربي
با تقدير از گوردون استراكان كه ساوتهمپتون را پس از چند فصل نااميدكننده به مقام هشتم ليگ برتر رساند و نيز تا يك قدمي فتح جام حذفي پيش رفت و فقط در گام آخر در بازي نهايي قافيه را به آرسنال واگذار كرد، سرآلكس فرگوسن در اولويت است. به ياد آوريد چگونه توسن تيمش را كشيد و گوي سبقت را از آرسنال، مدافع قهرماني، ربود! بازيكنانش شرايط مطلوب خود را تا انتها تا بوسه بر جام قهرماني حفظ كردند. چنين شاهكاري فقط از عهده فرگي برمي آمد. آرسنال و طرفدارانش با تمام وجود او را احساس كردند.
• بهترين بازيكن
پل اسكولز و رود ون نيستلروي اركان پيروزي هاي «من يونايتد» محسوب مي شدند، ولي به تيري آنري رأي مي دهم. چرا كه برخلاف نيستلروي از سوي مردان مياني حمايت نمي شد و ديگران تمام تلاش خود را براي فراهم كردن فرصت هاي گل براي او خرج نمي كردند. آرسنال به لطف هنر و تكنيك تيري، زيباترين و تهاجمي ترين بازي ها را به نمايش گذاشت. بله گل هاي فراواني به ثمر رساند، ولي بيش از آن فضاسازي كرد و پاس گل داد.
• بهترين بازي
تساوي دو بر دو وستهام مقابل آستون ويلا در ماه آوريل. مسابقه اي تهاجمي بدون لحظه اي وقفه. لبالب از حادثه و درگيري. اما گزينه اول ديدار منچستر ـ رئال در اولدترافورد است. مصاف خلاق ترين و تكنيكي ترين بازيكنان حال حاضر دنيا. بازي پاندول گونه كه با نيمكت نشيني ديويد بكام و سپس گل زيبايش در بدو ورود به زمين تبديل به درامي كامل شد.
• بهترين گل
نمونه هاي دم دست فراوانند. مانند فرار مرگبار نيستلروي در بازي با فولهام و آن شوت مهلك آلن شيرر برابر اورتون. ولي گل تيري آنري در دربي آرسنال و تاتنهام كه دوسوم زمين را ديويد و بازيكنان را يكي پس از ديگري كنار زد لحظه غريبي بود.
• بدترين ناكامي مقابل دروازه
رايان گيگز در بازي با آرسنال در جام حذفي. از همه عبور كرد و در دهانه دروازه خالي، توپ را با پاي راست از بالاي ديرك به خارج فرستاد. آن مسابقه يك بر صفر به سود آرسنال شد و منچستر از جام خداحافظي كرد.
منبع: گاردين

فرانك ريكارد به نوكمپ رسيد
... و حالا در بارسا
017125.jpg

فرانك ريكارد اولين تغيير بزرگ در بارسلونا پس از روي كار آمدن خوان لاپورتا به شمار مي آيد. اين مربي چهل ساله جاي رادومير آنتيچ را كه از نيمه هاي فصل قبل به بارساي بحران زده آمد خواهد گرفت. ريكارد مثل دوران بازيگري اش پله پله در حال پيشرفت در مربيگري است.
او را يكي از بزرگ ترين بازيكنان تاريخ هلند مي دانند. ريكارد بخشي از دوران طلايي آژاكس و ميلان در دهه ۱۹۸۰ بود. هلندي ها جام ملت هاي اروپاي ۱۹۸۸ را فراموش نمي كنند. آنها به لطف درخشش او و يارانش فاتح مسابقات شدند. مهارت بالا، قدرت بدني خوب و سرعت قابل توجه ريكارد باعث شد كه خيلي زود چشمان آژاكس متوجه او شود.
اواخر دهه ۶۰ تيم آماتوري DWS سه فصل شاهد حضور درخشان ريكارد جوان در تركيب اصلي خود بود ولي حالا زمان آن رسيده بود فرانك تجربه جديدي كسب كند و اين تجربه در مدرسه فوتبال اروپا يعني آژاكس به دست آمد. او توانست در سن ۱۶ سالگي در سال ۱۹۸۰ به تيم اول آژاكس راه پيدا كند. مانند تمام ستاره هاي ديگر او خيلي زود توانست اولين گلش را براي مردان شهر آمستردام به ثمر برساند و خود را به دنياي ستارگان معرفي كند. مسئولان DWS خيلي خوشحالند كه دو ستاره مانند ريكارد و گوليت را به فوتبال هلند معرفي كردند. درخشش ريكارد در آژاكس باعث شد تا بار ديگر با گوليت همبازي شود اين بار در تيم ملي هلند و مقابل سوئيس، ستارگان سابق DWS اولين گل ملي شان را به ثمر رساندند. بزرگ ترين اشتباه را در اين بازي گزارشگر سوئيسي بازلا انجام داد، زماني كه بين دو نيمه گوليت تعويض شد و ريكارد به ميدان رفت، همچنان نام گوليت را به جاي ريكارد اعلام مي كرد!
او بعد از اينكه جايي براي خود در تركيب اصلي تيم ملي هلند دست و پا كرد موفق شد سه بار با آژاكس قهرمان هلند شود. سه بار هم جام حذفي را به آمستردام برد و در سال ۱۹۸۶ جام برندگان اروپا را فتح كرد.
او عالي كار مي كرد ولي يك شبهه در مورد او وجود داشت. اينكه آيا ريكارد جوان توانايي ماندن در دنياي خشن فوتبال را دارد؟
جواب اين سوال مثبت بود. او با قراردادي كه سال ۱۹۸۶ با آيندهوون بست كمي زندگي را به خود سخت كرد! همين باعث شد چند ماه بيشتر دوام نياورد و به آژاكس بازگردد.
سابقه خوش گذشته او را با قراردادي جديد و بهتر به پايتخت برد.
البته دوران حضور ريكارد در آژاكس هم رو به پايان بود. اختلاف با يوهان كرايف، مدير فني باشگاه او را وادار به ترك مدرسه فوتبال اروپا در سال ۱۹۸۶ كرد. يوهان كرايف همين ريكارد را در تيم قرن خود انتخاب كرده بود در حالي كه اختلاف شديدي سر مسائل تاكتيكي با ستاره جوانش داشت. ريكارد به پرتغال و اسپورتينگ رفت. ولي آنجا هم دوام زيادي نياورد مقصد بعدي او اسپانيا و رئال ساراگوسا بود.
اما شايد بهترين خاطرات ريكارد مسابقات ۱۹۸۸ اروپايي باشد. سالي كه هلند به لطف ستارگانش به اولين افتخار اروپايي خود در آلمان رسيد. آن سال سه بازيكن اول اروپا سه هلندي بودند: فان باستن، گوليت و ريكارد. همين نمايش باعث شد ايتاليايي ها ستارگان كشور لاله ها را شكار كنند. ريكارد هم از اين قاعده مستثني نبود و به ميلان رفت وبه فان باستن و گوليت پيوست. ميلان را با اين ستاره ها و پائولو مالديني و بارسي در نظر بگيريد ريكارد دوبار با ميلان قهرمان سري A، دوبار قهرمان اروپا و قهرمان جام بين قاره اي شد. كارنامه پنج سال حضور او در ميلان درخشان بود. ريكارد سال ۱۹۹۳ به آژاكس بازگشت. او با تصور اينكه دوران پرشكوه قهرماني را در آژاكس ادامه خواهد داد به اين تيم بازگشت و اميد داشت تا در اوج از فوتبال كناره گيري كند. برحسب اتفاق ايده او درست از آب درآمد. آژاكس در سال ۱۹۹۵ به فينال جام باشگاه هاي اروپا رسيد. تيم مقابل ميلان بود، همان تيمي كه ريكارد روزهاي خوشي را با آن گذرانده بود. نتيجه اين بازي با يك گل رقم خورد. گلي كه كلايورت براي آژاكس زد و جالب است كه پاس گل عالي ريكارد سهم زيادي در به ثمر رساندن اين گل داشت.
ريكارد براي تيم ملي هلند نيز بازي هاي قابل توجهي كرد. ۶۳ بازي ملي براي اين بازيكن ۱۰ گل به همراه داشت. اما يك اتفاق باعث شد كه اعتبار جهاني او زير سوال برود.
در بازي هلند و آلمان در جام ۹۰ حركت نادرست ريكارد منجر به درگيري لفظي او و رودي فولر شد و پس از اخراج هر دو بازيكن مشخص شد كه ريكارد آب دهانش را به سوي فولر پرت كرده است. جام جهاني ۱۹۹۴ آخرين بازي هاي ملي ريكارد را رقم زد. هلند در آن سال توسط برزيل حذف شد. ريكارد در جام ۹۸ هم حضور داشت البته نه به عنوان بازيكن بلكه به عنوان دستيار گاس هيدينك مربي هلند. سال هاي بعد ريكارد به عنوان مربي تيم ملي هند نيز برگزيده شد. او تا بازي دربرابر ايتاليا در جام ملت هاي اروپاي ۲۰۰۰ نيز مربي هلند ماند و پس از باخت هلند از اين پست كناره گرفت.

حاشيه ورزش

• هر نفر ۸ سانت
معاون ورزش بانوان اداره كل تربيت بدني قم گفت: سرانه فضاهاي ورزشي براي بانوان اين استان فقط هشت سانتي متر مربع است. سيده ليلا عنبري روز سه شنبه در گفت وگو با ايرنا افزود: اين در صورتي است كه اين رقم در استان هاي ديگر بالاتر از ۵/۲ سانتي متر است.
وي اضافه كرد: در حال حاضر جمعيت زنان قم ۵۰۰ هزار نفر است كه به صورت رسمي حدود ۱۲ هزار نفر در رشته هاي مختلف به فعاليت هاي ورزشي مي پردازند. وي كمبود فضاهاي ورزشي و اعتبارات را مهم ترين مشكل ورزش بانوان دانست و گفت: با فرا رسيدن فصل تابستان امسال استقبال خوبي از بانوان به ويژه جوانان براي شركت در برنامه هاي ورزشي مشاهده مي شود كه به دليل كمبود امكانات ارائه خدمات به همه آنان امكان پذير نيست.
017120.jpg

•ستارگان ايتاليا رو به خاموشي
مشكلات مالي در فوتبال اروپا به ويژه ايتاليا و دستمزدهاي كلان بازيكنان، ارزش ستارگان فوتبال اين كشور را در سال ۲۰۰۳ نسبت به سه سال گذشته تا ۶۰ درصد كاهش داده است. در حالي كه رقابت هاي فوتبال در اروپا تقريباً پايان يافته و بسياري از باشگاه ها قصد واگذار كردن بازيكنان خود را دارند ولي هيچ فعاليت عمده اي براي جذب آنان صورت نمي گيرد زيرا ديگر تيمي در سطح اروپا مانند گذشته توان پرداخت ارقام كلان را ندارد. علاوه بر اين، جابه جايي يا تعويض بازيكنان نيز كمتر صورت مي گيرد زيرا باشگاه ها تمايلي به قبول تعهد ديگر تيم ها مبني بر پرداخت دستمزدهاي كلان ندارند.
براساس گزارش هاي انتشار يافته در بازار بازيكنان فوتبال اروپا، باشگاه اينتر ميلان ايتاليا در سال گذشته با پرداخت ۳۵ ميليون يورو به لاتزيو، هرنان كرسپو مهاجم آرژانتيني اين تيم را جذب كرد ولي اكنون ارزش وي حدود ۱۵ ميليون يورو تخمين زده شده است.
ماركو دي وايو مهاجم پارما، فصل گذشته در قبال پرداخت ۲۵ ميليون يورو به يوونتوس منتقل شد ولي اكنون ارزش وي حدود ۱۰ ميليون يورو برآورد مي شود. همچنين تيم آ. ث. ميلان، دو فصل قبل با پرداخت ۴۰ ميليون يورو مانوئل روي كاستا بازيكن خط مياني تيم فيورنتينا را جذب كرد ولي گفته مي شود ارزش وي در بازار فعلي تنها ۱۵ ميليون يورو است. ارزش كنوني ياپ استام مدافع هلندي كه دو سال قبل در قبال ۲۸ ميليون يورو از منچستر يونايتد انگليس به لاتزيو منتقل شد، فقط ۱۰ ميليون يورو برآورد مي شود. براي آلوارو ركوبا مهاجم اينتر نيز كه سه سال قبل تا ۳۵ ميليون يورو ارزش داشت، ۱۵ ميليون يورو در نظر گرفته شده است.
همچنين حقوق كلان بازيكنان سبب شده باشگاه ها براي گريز از اين تعهد مالي، ستارگان خود را به فروش بگذارند. گزارشي به تازگي در محافل ورزشي فوتبال ايتاليا منتشر شده كه بحران اقتصادي باشگاه هاي فوتبال اين كشور كه بخشي از آن ناشي از تعهد مالي كلان به ستارگان فوتبال است، سبب شده ۲۴۰ بازيكن حاضر در ۱۸ تيم دسته اولي در فهرست فروش قرار گيرند. گفته مي شود ريوالدو ستاره تيم ملي فوتبال برزيل كه سال گذشته بدون هيچ پرداختي به باشگاه بارسلوناي اسپانيا، پيراهن ميلان را بر تن كرد اكنون در فهرست فروش قرار گرفته زيرا براي اين باشگاه پرداخت سالانه پنج ميليون يورو حقوق خالص به وي سخت است. اما با وجود اين سقوط قيمت ها و فهرست طولاني فروش، هنوز خريداري جدي از داخل ايتاليا آمادگي خود را اعلام نكرده و نمي توان به باشگاه هاي اروپايي نيز اميد داشت زيرا بسياري از آنها توان تقبل تعهدات مالي سنگين را ندارند. به اعتقاد كارشناسان اين ورزش، چنان چه تحولي در بازار فوتبال اروپا به ويژه ايتاليا رخ ندهد و باشگاه ها نيز مجبور باشند همچنان براساس قراردادها هزينه و حقوق كلان بازيكناني را كه برخي از آنان مازاد هستند بپردازند، بحران توپ گرد و زمين سبز در اروپا افزايش خواهد يافت.
017135.jpg

• ركوردشكني در آفريقا
براي اولين بار ۵۱ كشور از قاره آفريقا در مسابقات مقدماتي فوتبال جام جهاني ۲۰۰۶ شركت مي كنند و اين مسابقات از اكتبر سال جاري ميلادي آغاز مي شود.
به گزارش خبرگزاري رويتر از ژوهانسبورگ، كنفدراسيون فوتبال آفريقا روز سه شنبه ضمن بيان اين خبر اعلام كرد كه قرعه كشي اين مسابقات جمعه اين هفته در پاريس انجام مي شود. تنها كشور جيبوتي در اين مسابقات شركت ندارد. در دوره قبلي جام جهاني ۵۰ كشور آفريقايي وارد مرحله مقدماتي مسابقات شده بودند. تعداد كشورهاي آفريقايي حاضر در مسابقات مقدماتي جام جهاني دو برابر تعداد كشورها براي مسابقات جام ملت هاي آفريقا در سال ۲۰۰۶ است. ۵ كشور آفريقاي جنوبي، سنگال، كامرون، نيجريه و تونس كه در دوره اخير جام جهاني شركت داشتند در مرحله اول قرعه كشي مسابقات مقدماتي حضور نخواهند داشت. همچنين ۴ تيم آفريقايي كه بالاترين رتبه ها رادر ميان كشورهاي آفريقايي در جدول رده بندي فيفا احراز كنند، نيز در دور اول مسابقات مقدماتي غايب خواهند بود. بنابراين ۹ تيم در دور اول حاضر نخواهند بود. دور دوم مسابقات مقدماتي قاره آفريقا با حضور ۲۱ برنده دور اول با ۹ تيم معاف دور اول بر پا مي شود. اين ۳۰ تيم به ۵ گروه تقسيم مي شوند. برنده هر يك از اين گروه هاي پنج گانه راهي جام جهاني مي شود.

|  اقتصاد  |   انديشه  |   ايران  |   جهان  |   زندگي  |   ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |