يكشنبه ۲۲ تير ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۰۵- July, 13, 2003
راز اين مرگ ناگزير
000210.jpg
عكس از : عابدين طاهركناره
زير ذره بين
اما لاله و لادن اگر مي ماندند تازه در آغاز راه بودند. تجربه احساس «هويت فردي». فراگيري «آداب آزادي» و يافتن راه هاي ارتباط متقابلي كه محصول آن پيوند از سر رضايت بود.
همه ما فرزندان خود را براي فردا آموزش مي دهيم: ادب، تلاش ،مقاومت، همكاري، پيوند، مصلحت، سازگاري، رعايت احترام، گذشت و... مقولاتي است كه دوست داريم فرزندان ما بدان پايبند باشند. اما اين مفاهيم كه سامان يك اجتماع را مي سازند برپايه سلول اصلي جامعه،  يعني «فرد» و مفهومي بنياني ، يعني «هويت فردي» استوارند. بي حضور آن سلول و اين مفهوم زندگي جمعي به كابوس مبدل مي شود.
اين دو دختر ايراني به مدت ۲۸ سال فقط اين مفاهيم را شنيده بودند. اما در آن زندگي نمي كردند. آنها مي دانستند كه محصول دوران جديد اين ديار و متعلق به نسل امروزند و بايد به «من» راه يابند.
علي كدخدازاده
هستي دنياي فاني انتظار مردن است
ترك هستي ز انتظار نيستي وارستن است
۴۷ دقيقه پس از پايان گزارشي كه درباره لاله و لادن تهيه كرده بوديم، آنان يك به يك به آسمان رفتند. لازم بود گزارش خود را براساس اين واقعيت تغيير دهيم. اما در عمل ديديم به غير از تغيير چند جمله و تبديل تعدادي افعال از زمان حال به گذشته، مي توان گزارش را به همان شكل عرضه كرد.
راز اين ماندگاري شايد بدان جهت است كه ما گزارش خود را بر اساس شعري از صائب تبريزي كه بر پيشاني اين گزارش آمده آماده كرده بوديم.
لاله و لادن زاده لهراسب روستايي از توابع فيروزآباد استان فارس بودند. روستايي كه نام خود را از قهرماني اساطيري گرفته كه وصف آن در شاهنامه و اوستا آمده است.
اين دو گل ايراني دهم دي ماه سال ۱۳۵۲ در بيمارستان بخش فيروز آباد متولد شدند. پدر آنها ولدالله بيژني پيرمردي كشاورز است كه به غير از لاله و لادن سه پسر و شش دختر دارد. اما مادر، زني است ساده دل و خانه دار.
لاله و لادن پنج سال نخست زندگي خود را در بيمارستان نمازي شيراز گذراندند تا سال ۵۷ كه به گفته پدر، ناگهان مفقود شدند.
بررسي ها نشان داد كه در اين سال مراقبت از اين دو دختر به دكتر صفائيان و پس از آن به برادر وي سپرده شد.
لاله و لادن آرام برروي صندلي جراحي نشسته اند. ساختار فيزيكي آنها و نوع جراحي به گونه اي است كه پزشكان نمي توانند اين دو را در حالت خوابيده عمل كنند. هر اتفاقي بيافتد، همه مي دانند كه اين آخرين نشست مشترك و نشانه وابستگي آنها به يكديگر است.
چندي است كه نخستين مرحله جراحي گذشته است. در مرحله اول پزشكان به تشخيص گروه خوني آنها پرداختند و سپس آزمايشهاي ام.آر.آي بر روي آنها انجام شد. اين آزمايشات كه به سرپرستي پروفسور پييرلاسانيس صورت گرفت نشان داد، فشار داخل جمجمه دو بيمار غيرعادي است در افراد معمولي اين فشار بين ۱۰ تا ۱۵ ميلي متر جيوه است اما دستگاه ها براي لاله و لادن رقم ۲۳ تا ۲۴ ميلي متر جيو ه را ثبت كردند.
از سوي ديگر در اين مرحله توانستند مسير مشخصي را از چگونگي وضعيت ارتباط رگها در سر دو بيمار پيدا كنند.
پس از آن، عمل باي پس، انجام گرفت. در اين مرحله يك رگ خوني بزرگ (سياه رگ) از ران راست لادن خارج شد تا براي پيوند در سر يكي از دو دختر مورد استفاده قرار گيرد.
•••
در روستاي لهراسب، پدر در كنار دفتر مخابرات نگران ايستاده است. او منظر خبري از سنگاپور است. چه خوب شد كه پدر نمي داند و نمي تواند به همسرش بگويد كه رگ پاي لادن را براي پيوند انتخاب كرده اند. مادر هميشه نگران دخترانش بود اما بيشتر از همه براي لادن دل مي سوزاند. مادر مي گفت: لادن ضعيف تر است. قبل از عمل نيز كه با آنها صحبت كرديم احساس كردم كمي نارحت اند.
•••
مرحله سوم جراحي بر عهده تيم جراحان پلاستيك و ترميم بود. سرپرستي اين گروه را پروفسور والترتن بر عهده داشت. اين گروه توانست با شكافتن جمجمه، امكان دسترسي به مغز را براي جراحان گروه اعصاب كه اصلي ترين مرحله جراحي را بر عهده مي گرفتند، آماده كند.
به همين منظور گروه والترتن پس از شكاف جمجمه كار را به تيم ترميم سپرد تا با برداشتن بخشهايي از عضله و پوست كمر دختران، به ترميم بخش هاي فاقد استخوان جمجمه بپردازند.
خبرنگاران و چشمان نگران بسياري از مردم در انتظار پايان اين مرحله بود.
•••
لاله و لادن در طول زندگي خود بارها سوژه رسانه ها شدند در سال ۱۳۵۴ كميسيون ويژه اي با تركيب پزشكي و قضايي براي بررسي سرنوشت اين دو دختر تشكيل شد. يك ماه بعد از تشكيل اين كميسيون در دي ماه همان سال والدين جديد لاله و لادن موافقت خود را با عمل جداسازي اعلام كردند. براي مدتي اين ماجرا فراموش شد تا اينكه دو سال بعد، يعني در تيرماه سال ۵۶ دوقلوها به كلينيك دانشگاه بن اعزام شدند. اما پزشكان آلماني از جراحي آنها سر باز زدند.
لاله و لادن آرام آرام با واقعيت زندگي خويش خو مي گرفتند. در جهان نمونه هاي مشابه آنها وجود داشت. دو دختري كه از نيمه صورت به يكديگر متصل بودند و يا دو زني كه با زاويه اي حدود ۹۰ درجه از سر به هم پيوند داشتند. سرانجام ۱۲ سال بعد يعني در سال ۱۳۶۸ پزشكان مقيم آلمان آمادگي خود را براي جداسازي لاله و لادن كه در آن سال ۱۶ ساله بودند، اعلام كردند.
•••
لاله و لادن استوار و با سرهاي برافراشته بر روي صندلي جراحي نشسته اند اينك خطرناك ترين بخش جراحي آغاز شده است. تيم جراحان اعصاب بايد مغز دو دختر را كه در يك جمجمه قرار دارد از هم جدا كرده و در عين حال رگهاي خوني را به عنوان جريان فرعي خون در سر آنها كار گذارد.
•••
لاله و لادن طي هفت ماه اقامت خود در سنگاپور روزانه دهها و سپس صدها پيام به طرق مختلف و از چهار گوشه جهان دريافت مي كردند. همه پيامها   حاوي يك موضوع بود. اميد، اميد، اميد. پاسخ دختران ايراني نيز سپاس بود و آرزو براي فردا. به گفته لاله و لادن اين نامه ها به آنها اعتماد به نفس و آرامش مي داد.
•••
لاله و لادن هنوز استوار و با سر هاي برافراشته بر روي صندلي جراحي نشسته اند. اما در بيرون غوغايي است. دهها خبرنگار و صدها نگاه پرسشگر منتظر آخرين خبرها هستند. سايت اينترنتي بيمارستان رافلز از نفس افتاده است.
دوستان راه دور و ناديده لاله و لادن منتظر خبرند. اما خبرها خوشايند نيست. پزشكان در حين عمل متوجه آميختگي بخشهايي از مغز اين دو دختر شده اند. جداسازي با مشكل مواجه شده است. در جريان قطع پيوندها، رگهاي خوني، سر به شورش گذاشتند. خون ريزي امان پزشكان را بريده است.
•••
اينجا، در بيرون اتاق عمل اهميتي ندارد كه مسلماني يا مسيحي و كسي از تو نمي پرسد به كدام آئين ايمان داري. در اينجا فصل مشترك همه همه حاضران از مسيحي و مسلمان تا بودايي و هندو دعا است . انسان ها تابع هر آئين باشند هرگاه عاجز مي مانند بايد ازخدايشان طلب كمك كنند. همه به حرمت تصميم بزرگ دختران ايراني از «او» مي خواهند تا پزشكان را در انجام مأموريتشان ياري رساند. اما «او» نامه نانوشته را پيشتر خوانده است.
•••
دكتر ولي الله محرابي، پزشك معالج لاله و لادن درباره اينكه چرا جراحي در ايران انجام نشد و چرا نام هيچ پزشك ايراني در اين جراحي به چشم نمي خورد مي گويد: كار پژوهشي ما بر روي لاله و لادن از سال ۱۳۷۰ آغاز شد. در سال ۱۳۷۲ آزمايشهاي متعددي روي آنها انجام داديم و سپس من آنها را به هايدلبرگ آلمان بردم. در آنجا به اين نتيجه رسيديم كه مي توان روي لاله و لادن عمل جداسازي را انجام داد. ما سپس به اين تصميم رسيديم كه اين عمل در ايران انجام پذيرد. دكترمحرابي كه از او به عنوان بنيانگذار جراحي اطفال در ايران نام مي برند مي افزايد: در ايران با مسئولان پزشكي كشور جلساتي برگزار شد كه حاصل آن مطرح شدن دو موضوع بود. نخست فتواي امام خميني(ره) درباره اين دو دختر (گفته مي شود كه پيش تر از امام خميني(ره) درباره جراحي جداسازي لاله و لادن پرسش شده بود و ايشان گفته بودند اگر جراحي منجر به مرگ شود، جايز نيست) و دوم اينكه اگر كسي مي داند جراحي روي آنها نتيجه ندارد، موضوع تبديل به مسئله حقوقي شده و موضوع قتل مطرح خواهد شد.
به گفته دكتر ولي الله محرابي تحقيقات ادامه داشت تا اينكه ناگهان متوجه شدند لاله و لادن ناپديد شده اند. آنها به سنگاپور رفته بودند.
•••
خبرها اصلاً خوب نيست. لادن تاب تحمل از كف داده است. مادر حق داشت كه نگران باشد. لادن مثل لاله نيست. او ضعيف تر است. لاله و لادن سالها بعد از اين كه به خانواده صفائيان سپرده شدند، توانستند پدر و مادر واقعي خود را بشناسند. آنها هيچ وقت نتوانستند با خانواده خود زندگي كنند. اما مهر به والدين آنها را بر آن داشت تا نام خانوادگي خود را به بيژني تغيير دهند. اين دو دختر در سالهاي اخير تحت سرپرستي هلال احمر زندگي مي كردند.
•••
اين بار قدمهاي سخنگوي بيمارستان سست است. وي پيش تر اعلام كرده بود جراحي با موفقيت اما كمي با تأخير زماني و دشواريهاي پيش بيني نشده در جريان است. آيا به نخستين سئوالي كه خبرنگاران از او خواهند پرسيد مي انديشد؟ آيا امكان دارد در اين لحظات به فكر سهام بيمارستان باشد؟ بيمارستاني كه طي همين مدت كوتاه ۱۸ درصد ارزش سهامش افزوده شده بود.
•••
لاله و لادن شايد هنوز استوار بر روي صندلي جراحي نشسته اند اما گفتني هاي اين تصميم بسيار فراتر از اخباري است كه سخنگوي بيمارستان خواهد گفت.
دكتر گيت گو سرپرست تيم جراحي مجبور شد گلچيني از بهترين ها را انتخاب كند. ۱۲ جراح، هشت متخصص بيهوشي، چهار راديولوژيست به همراه يكصد نفر تيم پرستاري.
اين گروه پزشكي مدتها بر روي موضوع اخلاق پزشكي متمركز بودند. آنها از سويي به خطرهاي اين جراحي مي انديشيدند و از ديگر سوي به خطرهايي كه در صورت عدم انجام جراحي در كمين لاله و لادن بود.
آنها بايد با وجدان خود كنار مي آمدند. از سوي ديگر آن طرف، دو انسان قرار داشتند. انسانهايي كه بايد مي دانستند تاوان احتمالي تصميم بزرگشان چيست؟ ۴۰ درصد احتمال مرگ هر دو و ۶۰ درصد احتمال مرگ يكي از آنها به اضافه احتمال زنده ماندن همراه با شديدترين عارضه هاي جسماني.
سامان دادن روحي-رواني اين مجموعه بزرگ برعهده هركسي نمي توانست باشد.
***
خبر اين بود: لادن رفت و ساعتي بعد لاله نيز در پي او روان شد تا مشتاقانه با او بگويد: « ما جسستيم از وابستگي؛ مرگ نيز راهي است به رهايي» آنان بي هيچ ادعايي فروتنانه اين پيام را براي فرشتگان بردند.
•••
هستي دنياي فاني انتظار مردن است
ترك هستي زانتظار نيستي وارستن است
درخصوص معناي عميق اين بيت صائب تبريزي مي توان ده ها صفحه نوشت. در اين مجال حتي فرصت بررسي مصرع اول آن كه معناي عميق فلسفه انتظار و نياز انسان بدان مستتر است را نيز نداريم. مصداق لاله و لادن مصرع دوم است: ترك هستي زانتظار نيستي وارستن است.
لاله و لادن آگاهانه و شايد بي آنكه خود بدانند، مي خواستند از نيستي رها شوند؛ حتي به قيمت پذيرش مرگ.
بود و نبود، هست و نيست با محور «من» معنا مي يابد.
انسان از طريق من (كه به قول او نامونا براي جهان هيچ اما براي خود يك جهان است) به شناخت عالم مي رسد. كودك تا زماني كه «من» را نشناخته، دركي از هستي و جهان ندارد. او در اين دوران تنها نيازهاي بدوي را مي شناسد. اما آرام، آرام با شناخت «من» و دريافت احساس «من» به شناخت «او» و «ديگري» رسيده و سپس در تعامل با آنها چراغ معرفت برايش روشن مي شود. چراغي كه با نور آن مي تواند واقعيت را با همه ابعادش به نظاره بنشيند.
مي گويند آگاهي سرآغاز درد و آزادي است. اين دو گل ايراني به اين آگاهي رسيدند كه «تن» دارند اما «من» ندارند و دريافتند كه بي «من» هستي درخششي نخواهد داشت. آنها مي دانستند كه خداوند تنها يك بار فرصت زندگي به «تن داده است و «من در شرايط «آزادي» و به دور از «وابستگي» فرصت تولد و استفاده از اين موهبت الهي را دارد.
•••
پزشكان در توجيه ضرورت اين عمل جراحي دلايل مختلفي را اعلام كرده بودند. آنها بر اين باور بودند كه لاله و لادن ديگر فرصت چنداني ندارند. فشار درون جمجمه اي آنها غيرعادي بود و مي توانست باعث بروز سكته شود. بيم آن مي رفت كه فشار حاصله بر ستون فقرات اين دو دختر منجر به فلج شدن آنها شود. آنها مي گفتند اگر به هر دليلي يكي از اين دو دختر بميرد، بايد تا مدتي جسمي بدون روح را با خود حمل كند و جداسازي آنها در آن زمان بسيار پرخطرتر از شرايط كنوني خواهد بود.
اما اين جراحي نيز خطرات بالايي داشت. سكته در حين عمل، عوارض شديد جسماني پس از عمل و نيز مرگ از جمله اين خطرات بود.
آنها كه اين موضوعات را با لاله و لادن در ميان گذاشته بودند از قدرت روحي و اراده قوي و تصميم پايدار اين دو دختر ابراز شگفتي مي كردند. شگفتي از اين كه چگونه زنگ مرگ را مي شنوند اما لبخند مي زنند.
•••
شگفتي دوران ما زن ايراني است. آنان در گذار از قرنها سختي و مرارت، اجحاف و تحقير، اينكه صبور و فروتنانه اما استوار چشم در چشم تاريخ اين ديار دوخته مي گويند: «من»، «من هستم». من را به رسميت بشناسيد». بي جهت نيست كه لاله و لادن با سرهاي برافراشته براي رهايي از وابستگي مهياي رقص بين مرگ و زندگي شدند.
•••
پرستار سنگاپوري لاله و لادن كه هفت ماه با آنها زندگي كرد درباره اين دو دختر ايراني مي گويد: آنها دوست نداشتند درباره موضوعات بد صحبت كنند بلكه دلشان مي خواست درباره آينده حرف بزنند. آينده اي كه بي حضور آينه يكديگر را آنگونه كه هستند ببينند. آينده اي كه يكي حقوق دان برجسته و ديگري روزنامه نگاري معتبر شده است. (و مگر غير از اين است كه قانون و آزادي از باشكوه ترين نيازهاي بشري است). آنها به آينده اي فكر مي كردند كه لاله در خانه لادن را مي نواخت و مي گفت: «من» امروز به ميهماني تو آمدم. آينده اي كه تصميمات آنها از سر تشريك مساعي و منافع مشترك بود نه از سرهاي به هم وابسته.
•••
زندگي سراسر انتظار است. انتظار رويش، انتظار شدن و انتظار رسيدن. اگر زندگي زيباست -شايد- بدان علت است كه مرگ آغوش خود را به روي آن گشوده است و به گفته صائب تبريزي: هستي دنياي فاني انتظار مردن است.
و نمي ترسيم از مرگ. مرگ پايان شقايق نيست، بلكه مرگ يا «ترك هستي زانتظار نيستي وارستن است.»
لاله و لادن رفتند. دعا كنيم براي روح پاكشان و دعا كنيم براي تداوم عزتشان.
پرنده رفت، چه باك، پرواز ماندني است.

در گذر
چرا سنگاپور؟
000215.jpg
ناصر كرمي - فرجام غمبار لاله و لادن در روزهاي گذشته بحث برانگيزترين ماجرا در ايران بوده است.
اين نوشتار فقط به يكي از وجوه اين ماجرا نظر دارد: اينكه، چرا سنگاپور عمل نافرجام جداسازي لاله و لادن را پذيرا شد و آيا عدم اعتناي جدي حوزه دانشگاهي بهداشت و درمان به اهميت ملي اين «عمل»، مي تواند نمايه اي براي قضاوت منتقدانه درباره آن باشد؟ 
در اين باره، نكات ذيل را بايد مورد تأمل قرار داد:
۱- انگيزه انساني همه دست اندركاران عمل جداسازي لاله و لادن همواره قابل احترام است. فراز و فرود سهام بيمارستان رافلز هرگز از اهميت انساني اين انگاره نمي كاهد.
۲- نافرجام بودن عمل نمي تواند لزوماً صلاحيت گروه پزشكي دست اندركار را با ترديد روبه رو سازد.
از يك هفته قبل از آغاز عمل، آنها به تصريح و تأكيد اعلام كرده بودند اين عمل حداكثر پنجاه درصد شانس موفقيت دارد. پس از عمل نيز هيچ گروه پزشكي در هيچ كجاي جهان ايرادي جدي بر نحوه انجام عمل اعلام نكرده و يا مدعي امكان انجام موفق آن نشده است.
۳- سنگاپور شهر- كشور كوچكي است كه عمده درآمد آن از صنعت توريسم حاصل مي شود. در ساليان اخير مناطقي همچون سنگاپور استراتژي اصلي توسعه توريسم خود را نه «جلب توريست بيشتر»  و بلكه «جلب توريست پولدارتر» تعيين كرده اند.
دليل آن هم ساده است: وقتي كشور شما از ورود توريست اشباع شده باشد، مي توان سياست هايي را اتخاذ كرد كه ورود توريست هاي بي پول كاهش و پولدار افزايش پيدا كند. به اين ترتيب شمار توريست هاي ورودي كم  مي شود، اما در آمد بخش توريسم كاهش نمي يابد.
در عين حال، كنترل عوارض محيطي ناشي از حضور توريست ها، براي مديران محلي آسان تر مي شود.
يكي از راهكارهايي كه در اين راستا انجام مي شود، توسعه بخش «توريسم درمان» است. كشورهايي همچون مجارستان، سوئيس و انگليس در اين باره پيشگام بوده اند. نكته آن است كه فردي كه براي درمان به كشوري ديگر پا مي گذارد، مدت بيشتري اقامت مي كند، ناچار است پول بيشتري خرج كند و احتمالاً همراهاني را هم با خود به كشور ميزبان خواهد آورد. به همين خاطر است كه مي بينيم كشوري همچون مجارستان كه دانش بومي پيشرفته اي در بخش پزشكي ندارد، با استخدام پزشكان برجسته بين المللي و راه اندازي مراكز مدرن درماني، مي كوشد پذيراي شهرونداني از سراسر جهان باشد كه مي خواهند درمان را با تفريح همراه كرده و در ايام فراغت و تعطيلات به درمان خود در يك مركز پزشكي قابل اعتماد بپردازند.
سنگاپور نيز در ساليان اخير كوشيده است، در شمار اين كشورها قرار گيرد. اين شهر - كشور كوچك طي دهه گذشته ميلادي اغلب با ورود توريست سالانه اي افزون تر از جمعيت بومي و ساكن خود روبرو بوده است. به همين خاطر شاهد بوده ايم كه طي اين سالها سنگاپور سرمايه گذاري گسترده اي براي راه اندازي مراكز درماني مدرن و نيز جذب متخصصان پزشكي برجسته جهان براي اشتغال در اين كشور انجام داده است. زيرا سنگاپور نه از جاذبه اكوتوريستي همسايه اش مالزي برخوردار است، نه از جاذبه تاريخي ديگر همسايگانش همچون تايلند و هندوچين.
با اين وجود همچنانكه اشاره شد، تبليغات جهاني ماجراي لاله و لادن براي «توريسم درمان» كشور سنگاپور، نافي انگيزه هاي انساني بخش قابل توجهي از دست اندركاران «عمل» آنها نيست.
۴- با اين تفاصيل، آيا عمل لاله و لادن نمي توانست در ايران انجام شود؟ اين پرسش را بايد پزشكان متخصص مرتبط پاسخ دهند. شماري از نامدارترين آنها مدعي امكان انجام اين عمل در ايران شده اند.
البته، حالا كه عمل ناموفق بوده، هم طرح اين ادعا آسان است و هم پذيرش آن. به هر حال در ايران هم اين عمل نمي توانسته ناموفق تر از اين باشد. اما ترديدي نيست كه وزارت بهداشت چرا تمهيدي اتخاذ نكرد تا با انجام اين عمل در ايران، دست كم دانش تجربي عظيم و گرانقدر ناشي از آن، در ايران رسوب كند، نه سنگاپور؟ جز آن، اين نكته نيز قابل طرح است كه چرا (آنچنانكه بيمارستان رافلز مدعي شده) هيچ پرونده اي از سوابق پزشكي لاله و لادن در اختيار تيم دست اندركار عمل قرار نگرفته است؟ چرا تنها واكنش تخصصي درباره سرانجام عمل لاله و لادن را بايد بيمارستاني در آلمان اعلام كند، و نه هيچكدام از بيمارستانها و يا متخصصان ايراني؟

درس هاي زندگي
چه كسي قوي است؟
قدرت در عشق است، زيرا عاشق قوي مي باشد و مي تواند برخودخواهي غلبه كند. قدرت در شادي و لذت است. زيرا فرد شاد قوي مي باشد و مي تواند مشكلات و سختي ها را از پا درآورد. قدرت در آرامش است. زيرا فرد آرام قوي مي باشد و هرگز دچار شك نمي شود. قدرت در شكيبايي است، زيرا فرد صبور قوي مي باشد و مي تواند مشكلات را تحمل كند و نااميد و افسرده شود.
قدرت در بخشندگي است. زيرا فرد بخشنده قوي مي باشد. حرف و عملش مثبت است و هميشه در راه خير گام برمي دارد.
قدرت در مهرباني است. فرد مهربان قوي مي باشد. زيرا هميشه مي تواند به ديگران كمك كند.
قدرت در ايمان است، مؤمن قوي مي باشد. زيرا مي تواند با ايمان به خدا مشكلات دنياي مادي را پشت سر گذارد.
قدرت در ميانه روي است، زيرا فرد ميانه رو قوي مي باشد و مي تواند از انتقام گيري خودداري كند.

ازدواج مجدد
طلاق ما را وا مي دارد تا خود را امتحان كنيم. قبل از شروع رابطه جديد، بياموزيد خود را دوست داشته باشيد و نقاط ضعف و قوت تان را پيدا كنيد. علت شكست بسياري از ازدواج هاي دوم آن است كه هر دو يا يكي از زوج ها تحت تأثير ازدواج قبلي هستند هر رابطه اي مي تواند فرصت بهتري باشد. براي برقراري رابطه خوب وقت صرف كنيد. بررسي كنيد كه فرد جديد چه احساسي نسبت به زندگي مشترك ۵۰-۵۰ دارد.
قبل از ازدواج مجدد به موارد زيرتوجه كنيد:
- اشتباهات ازدواج قبلي را شناسايي كنيد و از آن درس عبرت بگيريد.
- به دنبال فردي مشابه يا كاملاً متضاد همسر قبلي نباشيد.
- هر فردي را كه به زندگي تان وارد مي شود، به عنوان يك فرد منحصر به فرد با ويژگي هاي خاص، ارزيابي كنيد و او را با همسر قبلي مقايسه نكنيد.
- بكوشيد در روابط جديد برابري و مساوات را رعايت كنيد.
- براي بهبود روابط تان كتاب و مقاله مطالعه كنيد و نكات مثبت و مؤثر آن را در زندگي بكار گيريد.
- از تغييرات اساسي در زندگي خودداري كنيد.
- با ورود به مرحله جديد در زندگي روابط تان را با دوستان و خانواده مستحكم كنيد.
- مطمئن شويد شما و همسر جديدتان نسبت به هم متعهد مي باشيد.
برگرفته از: اينترنت
مترجم: الهام مودب

«زن و شوهرها بخوانند»
۱- از خانواده يكديگر بدگويي نكنيد، هر شخصي به خانواده اش علاقه زيادي دارد.
۲- به يكديگر احترام بگذاريد و در هر شرايطي سعي كنيد حرف ناسزايي به زبان نياوريد.
۳- تا حد امكان آزادي يكديگر را محدود نكنيد، اگر به او اعتماد نداشتيد كه با هم ازدواج نمي كرديد.
۴- به همسرتان وفادار باشيد و از آزادي كه به يكديگر داده ايد سوءاستفاده نكنيد.
۵- لازم نيست هر جا مي رويد با يكديگر باشيد، شايد دوست داشته باشيد گاهي با دوستان اختصاصي خود به تفريح برويد. اين نشانه بي علاقگي شما به همديگر نيست.
۶- انتظاراتي را كه از يكديگر داريد، به همديگر بگوييد.
۷- روحيه بذله گويي و شوخ طبعي را در خود تقويت كنيد تا از مصاحبت با يكديگر لذت ببريد. اگر به مسائل با ديده طنز بنگريد حرفهاي بامزه زيادي براي گفتن به ذهنتان مي آيد، اما هيچ وقت هم شوخي را از حد نگذرانيد.
۸- در جستجوي تنوع باشيد و اسير يك زندگي يكنواخت نشويد. فقط لازم است قوه خلاقيت خود را به كار بگيريد و كمي در زندگي انسانهاي متنوع دقت كنيد.
۹- مي توانيد گاهي در مدح يكديگر شعر بگوييد.
۱۰- مي توانيد گاهي براي هم نامه اي محبت آميز بنويسيد، مثلاً يك جمله كوتاه محبت آميز را روي كاغذ كوچكي بنويسيد و روي ميز كار همسرتان يا درون كيف او بگذاريد و يا روي آينه بچسبانيد.
۱۱- براي يكديگر رازدار باشيد، در غير اين صورت همسرتان ديگر تمام صحبت هايش را به شما نمي گويد.
۱۲- به يكديگر دروغ نگوييد، چون همسرتان ديگر به حرفهاي شما اعتماد نمي كند.
۱۳- هيچ وقت براي يكديگر دلسوزي نكنيد چون هيچ انساني دوست ندارد براي ديگران ترحم انگيز باشد. فقط سعي كنيد حال و شرايط همسرتان را درك كنيد.
۱۴- هيچ گاه همسرتان را با ديگران مقايسه نكنيد، چون كم كم از شما نااميد مي شود.
۱۵- ممكن است گاهي نظرات متفاوتي داشته باشيد. اين نشانه عدم تفاهم نيست، بخشي از زيبايي زندگي به همين متفاوت بودن هاست.
۱۶- اگر با همسرتان مشكلي داشتيد، بدگويي او را پيش ديگران نكنيد.
۱۷- اگر اشتباهي از او سر زد به جاي دلخور شدن و يا قهر كردن، موضوع را به خود او بگوييد، شايد او منظوري نداشته و شما دچار سوءتفاهم شده ايد.
۱۸- اگر خواستيد از يكديگر انتقاد كنيد، كل شخصيت يكديگر را زير سؤال نبريد بلكه فقط همان اشتباهي كه از همسرتان سر زده را بگوييد و ساير خوبيهايش را تأييد كنيد.
۱۹- مواردي را كه جر و بحث ايجاد مي كند بشناسيد و رفع كنيد. شايد اوقاتي كه مدت زيادي در خانه هستيد با هم بيشتر جر و بحث مي كنيد. مراقب باشيد تا سر يك موضوع، چندين بار با هم جرو بحث نكنيد و آن موضوع را هر چه سريعتر حل كنيد.
۲۰- كتابهايي را كه در مورد روشهاي درست برخورد با همسرتان نوشته شده مطالعه كنيد.
راحله فروغي

زندگي
ادبيات
اقتصاد
آلبوم
ايران
سياست
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  آلبوم  |  ايران  |  زندگي  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |