يكشنبه ۲۲ تير ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۰۵- July, 13, 2003
طرح جامع ورزش
000195.jpg
جهانگير كوثري
طرح جامع تربيت بدني و ورزش آخرين و بهترين طرح براي پديده بزرگ امروزي جهان يعني ورزش است؟
كارشناسان تحصيلكرده و پرتجربه دانشگاهي ما در مجموعه تلاشي كه سال  ها در آن غوطه خورده اند و به حال ورزش نذرها كردند اين طرح گسترده، پرهياهو، مهم و آرماني را به دولت ارائه داده اند تا شايد از رهگذر آن به دو هدف عمده دست يابند.
الف: عموميت بخشيدن به ورزش در محور مديريت و توسعه
ب: متمركز كردن كليه فعاليت و ارگان ها در طرح جامع.
زيربناي علمي و عملي اين طرح با پروسه اي كه قرار است طي كند بسيار امروزي، حساب شده و ايرانشمول است اما آنچه كه دورنماي اين حركت چندان روشن نشان نمي دهد هژموني سازمان تربيت بدني براين طرح است.
با شرايط و موقعيت سياسي جامعه فعلي ايران، آيا اين طرح از طرف ارگان هاي ذي ربط و داراي منافع، مورد تأييد قرار گرفته و خواهد گرفت. اگرچه نماينده تمام ارگان هاي مربوطه در جلسات و برنامه ريزي آن حضور داشته و در طراحي آن نيز سهيم بوده اند، اما بنابر تجربه موجود و تفاوت فكري و ابراز قدرت ارگان مربوطه اين تأمل را خواهد داشت كه به دليل منافع كلي جامعه از منافع شخصي و يا گروهي خود بگذرد. مراكز تصميم گيري در ورزش ما چون مراكز سياسي و اجتماعي كم نيستند و در اين پديده و در بخش مديريتي آن نيز گاه تنگ نظري ها و خودنگري ها وجود خواهد داشت.
قدرت اجرايي اين طرح يك بحث است و قدرت اعمال آن بحث ديگر كه متولي آن (سازمان تربيت بدني) بايد آن را نهادينه كرده و سپس آن را به اجرا در آورد.
اين طرح روز گذشته با حضور رئيس جمهور يك بار ديگر مورد ارزيابي قرار گرفت. با در نظر گرفتن تمام ابعاد اجتماعي، مردمي، دولتي، فرهنگي، اقتصادي و اجرايي بايد اين طرح مورد ارزيابي قرار گيرد و همانطور كه اشاره شد تضمين اجرايي آن نيز از طرف ارگان هاي مربوطه پذيرفته شود.
اين طرح در شرايط امروزي نيازمند نقادي گسترده تري است كه سعي مي كنيم هر هفته به آن بپردازيم و با طراحان آن به گفت وگو بنشينيم. امروز با بحث مقدماتي و سرفصل هاي نظام تربيت بدني و ورزش آشنا مي شويم و در شماره هاي آينده آنها را نقد خواهيم كرد. آنچه مي خوانيد برآيند نظريات و ذهنيات تئوريسين ها و استادان ورزش و طراحان طرح جامع است. اميدواريم كه رئيس جمهور پيچيدگي هاي اين طرح را از منظر جامعه شناسي و جامعه مورد تأييد قرار دهد.

يك طرح جامع يا يك طرح جديد
طرح جامع ورزش ديروز با حضور رئيس جمهوري بررسي شد
000205.jpg
ارائه تعريفي مشخص از ورزش كه براي همه انديشمندان قابل قبول باشد كار ساده اي نيست، اما به هر حال بيان تعريفي از ورزش به منظور روشن شدن آنچه در جامعه شناسي ورزش مورد بحث قرار مي گيرد ضروري است. ورزش مي تواند دربرگيرنده تمام فعاليت هايي باشد كه به نحوي مستلزم تلاش جسماني است. از كوچكترين حركت تا برگزاري يك فينال بزرگ تماماً به معناي ورزش نزديك است. ورزش فعاليتي است تابع قوانين معين كه مي توان آن را در سطوح مختلف مورد ارزيابي قرار داد. ورزش غيررسمي، ورزش سازمان يافته، ورزش تجاري(حرفه اي)، ورزش نمايشي...
ورزش و جامعه شناسي
بعضي جامعه شناسان ورزش را نهاد يا رفتاري اجتماعي مي دانند كه هسته آن را رقابت مبتني بر مهارت و استراتژي تشكيل مي دهد. ورزش موضوعي داراي ويژگي براي تحليل هاي جامعه شناسي است. ورزش به عنوان يك پديده نهادينه شده دربرگيرنده فعاليت هاي عمومي يك جامعه است. توجه جامعه شناسان امروزه به ورزش فراتر از يك پديده اجتماعي است كه فرايند آن را در ارتباط بين نظامهاي ديني، سياسي، اقتصادي، آموزشي و قشربنديهاي اجتماعي مي توان ديد. صنعت ورزش به تنهايي بين ۱ تا ۲ درصد توليد ناخالص ملي كشورهاي صنعتي را به خود اختصاص مي دهد و رشدي فزاينده پيدا نموده است. فعاليت ۱۰۰۰۰ شركت با بيش از ۵۰۰ هزار خدمه در صنايع ورزشي آلمان بيانگر اين نكته است كه توسعه اقتصادي در زمينه ورزش اجتناب ناپذير است.
با چنين شتابي كه در زمينه هاي مختلف ورزشي جهان وجود دارد، ورزش ايران در تعريف عمومي جامعه هنوز نهادينه نشده است. با وجود توجه توده اي به ورزش در جامعه ما در مبحث اقتصادي، سياسي و فرهنگي هنوز در ابتداي راه هستيم.
اين روزها بحث طرح جامع ورزش موضوع روز ورزش و دولت است.روز گذشته با حضور رئيس جمهور طرح اوليه جامع ورزش مورد ارزيابي قرار گرفت. نگراني كارشناسان از آنجا ناشي است كه هنوز كليات اين طرح براي عموم و حتي رسانه ها قابل درك نيست و مبناي تئوريك آن تفسير نشده است.
طرح چگونه آغاز مي شود
۱- روش شناختي طرح چيست؟
روش شناختي توسعه ورزش ملي و فراهم كردن سيستم جامع براي آن موضوعي در مقياس بزرگ با عوامل خرد و كلان عديده مي باشد.
روش شناختي مطالعه بايد درخور و متناسب باموضوع مطالعه باشد. روش شناسي مناسب مطالعه حاضر داراي ماهيت تركيبي است. به عبارت ديگر، روش شناختي تركيبي از رويكرد سيستمي، مدلهاي كنترل كلاسيك، روش هاي تحليل مطالعات استراتژيك و مهندسي اطلاعات است.
به اجمال مي توان گفت كه ماهيت عمومي روش  شناختي، فرايند گراست. روش شناختي داراي پنج مؤلفه است: كاوش و مرور منابع، شناخت تربيت بدني و ورزش، طراحي اوليه تربيت بدني و ورزش مطالعه الگوي مبنا و بالاخره استخراج ساختارهاي طرح هاي تربيت بدني و ورزش.
نظريه ها و مدل هاي نظام تربيت بدني و ورزش
در اين مبحث به نظريه ها و مدل هاي مربوط به توسعه تربيت بدني و ورزش اشاره مي شود. تربيت بدني و ورزش به لحاظ سنخ شناسي موضوعي است چند رشته اي، ميان رشته اي، چند بخشي و ميان بخشي. در منابع مختلف به اين ويژگي ورزش پرداخته شده است.
از اين رو توسعه تربيت بدني و ورزش در مقياس كلان مانند ورزش ملي، منطقه اي و يا قاره اي موضوعي پيچيده است. براي پرداختن به آن به رشته هاي علمي و يا كاربردي و نيز به بخش هاي مختلف نياز است.
رشته هاي علمي مربوط به تربيت بدني و ورزش طيفي گسترده دارند كه در يك سوي آن رشته هاي مبتني بر علوم طبيعي مانند فيزيولوژي قرار دارند و در سوي ديگر رشته هاي علوم انساني مانند روان شناسي و جامعه شناسي. در هر يك از اين رشته ها نظريه ها، مدل ها و رويكردهاي مربوط به تربيت بدني و ورزش توسعه يافته است. پرداختن به اين زمينه هاي نظري از حيطه مطالعه راهبردي خارج است. زيرا مطالعه راهبردي به وجود و مؤلفه هاي كلان موضوعي مي پردازد.
نظريه ها و مدل هاي مربوط به مطالعه راهبردي ورزش عمدتاً ناظر به نظريه هاي توسعه تربيت بدني و ورزش منطقه اي، ملي و فراملي است. زيرا ملل و مناطق مختلف جهان در قبال اعتلاي ورزش خود از برخي رويكردها و شيوه ها بهره گرفته اند. اين شيوه ها از آغاز بر پايه هاي نظري استوار بوده است و يا پس از رواج ميداني از پشتوانه نظري برخوردار شده است. به هر تقدير مي توان مباحثي نظري براي شيوه ها و رويكردهاي مرسوم براي اعتلا و توسعه ورزش در ميان ملل مختلف يافت. براثر مداقه مي توان دريافت كه مباحث نظري توسعه ورزش با مباحث عمومي توسعه- به معناي وسيع كلمه، اعم از بخشي و يا ملي- تناظر و بعضاً همريختي دارد.
رويكردهاي توسعه ورزش ملي را در چند دسته مي توان قرار داد.
۱- ورزش مبتني بر جامعه. در اين رويكرد تأكيد بر اين بوده است كه جامعه به سوي ورزش روي آورد. رواج ورزش در ميان جامعه داراي دستاوردهاي چند منظوره بوده است. افزايش نشاط و سلامت جسم و روان از آن جمله بوده است. اين شيوه در ميان كشورهاي اروپاي شمالي و نيز در آمريكاي شمالي رواج داشته است. با رواج ورزش در جامعه امكان پرورش و شناسايي استعدادهاي نامزد قهرمان نيز فراهم مي شده است.
۲- ورزش مبتني بر نخبگان. در اين رويكرد تلاش بر اين بوده است كه بر توسعه و ارتقاي ورزش برگزيدگان ونخبگان تأكيد شود. درواقع توسعه در عرصه ورزش قهرماني محوريت ويژه داشته است. البته در اين ميان به رواج ورزش در جامعه نيز مساعدت مي شده است. در پاره اي منابع، ورزش در بلوك شرق سابق را از اين دسته برشمرده اند.
۳- توسعه ورزش به مثابه صنعت. پس از دهه ۱۹۵۰ و بهره گيري ورزش از رسانه هاي جمعي به ويژه تلويزيون سبب اقبال بي سابقه جامعه از ورزش شد. در نتيجه ورزش به عنوان كسب و كار بخشي از جامعه رواج يافت. كسب و كار ورزش نيازمند مجموعه اي از ملازمات سازماني، حقوقي و اجرايي بود. در برخي جوامع اين ملازمات فراهم شد و ورزش به يك صنعت بدل شد. از اين رو سهم ورزش در برخي ملل به حدود ۲ تا ۳ درصد توليد ناخالص ملي رسيد. اين دستاوردها سبب شد كه برخي كشورها به توسعه ورزش از منظر توسعه يك صنعت مي نگرند و از آن به عنوان وسيله اي براي رونق اقتصادي اميد دارند.
۴- توسعه ورزش به مثابه ابزار تربيت عامه. اقبال گسترده همگان از ورزش در جوامع پيشرفته صنعتي سبب شده است كه ورزش به مثابه تربيت عامه در سال هاي اخير بسيار پرطرفدار باشد. براي نمونه، اتحاديه اروپايي بر چنين رويكردي تأكيد ويژه دارد. در آمريكاي شمالي نيز ورزش را «دين جامعه مدني» معاصر قلمداد كرده اند. چنين پندار نشان از اهميت جايگاه تربيتي ورزش در جامعه معاصر دارد.
۵- رويكردهاي تركيبي. درواقعيت همواره تركيبي از چهار رويكرد بالا در ميان ملل و مناطق جهان ميدان مي يابد. از اين رو بايسته است كه به موارد چهارگانه به عنوان نقطه هاي مرزي رويكردهاي توسعه تربيت بدني و ورزش نگريسته شود. به اين مبحث در مطالعات تفصيلي پرداخته مي شود.
ادامه دارد

ورزش در ايران باستان
مورخين و دانشمندان و فرهنگيان مانند (هرودت- گزنوفون- استرابون و افلاطون) و غيره همه از حسن روش تعليم و تربيت ايرانيان عصر خود تمجيد نموده و ستايش كرده اند. حتي در السنه اروپائيان امروز تربيت و انضباط پارسهاي قديم ضرب المثل ديسيپلين و تربيت نظامي است.
در تورات و انجيل از دانش و هنر و هوش ايرانيان آيات بسيار مندرج است.
كتابخانه و دانشگاههاي ايران باستان معروف جهان بوده و ملجأ و پناهگاه دانشمندان دنياي عصر خود به شمار مي رفته است.
دكتر ادولف راپ آلماني كه يكي از دانشمندان معروف علم تعليم و تربيت است از قول نويسندگان يونان و رم قديم در كتاب خود به نام مذهب و آداب ايرانيان باستان مي نويسد يكي از چيزهايي كه موجب ترقي جسم و روح و تهذيب اخلاق ايرانيان باستان بود: روش صحيح تعليم و تربيتي بود كه جوانان آنها بدون هيچ عذري مي بايست آنرا فرا گيرند.
اين تربيت جوانان ايراني را شجاع و نيرومند و ميهن دوست بار مي آورد و آنانرا در زندگي باهوش، ساعي، راستگو و درستكار مي ساخت.
پرورش جسم و روح و بنياد تعليم و تربيت در ايران باستان بر دو اصل قرار گرفته بود. نخست پرورش تن. دوم تربيت و تنوير روان. پايه مذهب پيغمبر ايران باستان آشور زرتشت نيز بر اين دو اساس استوار بود و در همه جاي اوستا تن قبل از روان و گيتي پيش از مينو ذكر مي شود. زماني كه بشر روي زمين بنا بر عقيده مذهبي خود دنيا را سرائي پوچ و گذرا و دلبستگي به جهان را كار نابخردان دانسته و شهرت دانشمندان را در ترك علاقه دنيوي و گزيدن كنج عزلت و تحمل انواع رياضات و شكنجه هاي جسماني دانسته ايرانيان بنا بر تعليم پيغمبر خود پرورش جسم را مقدمه تربيت و روح، و راه رسيدن به كمال معنوي را در سايه قدرت و نيرومندي تن مي دانستند.
طبق مندرجات اوستا پيشوايان مذهب زرتشت نه فقط كارشان انجام فرايض ديني و برگزاري مراسم مذهبي بود بلكه شفادادن به دردمندان و معالجه جسم بيماران به وسيله تجويز دوا يا عمل جراحي نيز از وظايف آنان شمرده مي شد.
بنا به برنامه هاي اوستا چون هرگونه درد و رنج و بيماران مولود نيروي اهريمني و غلبه آن بر انسان تشخيص داده شده بود بنا بر اين هر فرد زرتشتي موظف بود عليه اينگونه مصائب بشري به پيكار برخاسته، بكوشد تا منبع و مولد تمام بيماري ها و ناخوشيها را از بين ببرد. زيرا در تن شخص ضعيف و دردمند فكر و روح نيرومند و سالم نمي تواند وجود داشته باشد.
اگر چه دانشمندان امروز مفاد مثل معروف (عقل سالم در تن سالم است) را از امثال قديم لاتن تصور مي كنند ولي به عقيده (دكتر كارسارتلي) اين ضرب المثل از امثال معروف مذهبي ايرانيان است و اين مذهب همان اهميتي را كه به پيشرفت و نيرومندي روان مي دهد نسبت به تقويت و توانايي تن نيز قائل بوده است.
از آنجايي كه در مذهب زرتشت نيرومندي تن و چالاكي جسم داراي اهميت خاصي بوده ايرانيان باستان در هنگام انعقاد جشنهاي مذهبي به نمايش ورزشهاي قهرماني و سنجش و قدرت جسماني پرداخته و بخصوص در دوره مهرپرستي در ايران موقع جشن مهرگان انواع ورزش ها را به معرض مسابقه مي گذاشتند كه بعداً يونانيان آنرا اقتباس و به بازي المپيك معروف ساخته اند و پس از آنكه دين مسيح غلبه يافت در اثر تعصب مذهبي مسيح، جشن تولد مهر به نام جشن تولد مسيح معروف گشت و چون يونانيان مي كوشيدند تا آثار و تمدن و رسوم ديرينه ايرانيان را از مذهب و از بين مردم خارج كنند مانند جشن مهر، جشن المپياد را به افتخار خداي خود ژوپيتر كه فرشته شجاعت بود برپا نمودند.
دكتر آدولف راپ در كتاب خود راجع به طرز تربيت ايرانيان و نتيجه آن مي نويسد كه اهميت و نتيجه اين نوع تعليم و تربيت ايرانيان هنگامي بخوبي آشكار گرديد كه ديده شده جوانان ايران زمين در اثر اينگونه آموزش و پرورش به صفات نيك انساني مانند دارابودن حس محبت، روح گذشت، راستگويي، انصاف و مردانگي و نيرومندي تن آراسته شدند كه در نتيجه توانستند در بين تمام ملل هم عصر خود شهرت بسزا يافته و با دارابودن اين صفات پسنديده پيشوا و مشعل دار علم و معرفت و اخلاق گردند و موفق شوند تا نام درخشان و قدرت بي پايان خود را به جهانيان نشان داده و در تاريخ ملل متمدن عالم مقام ارجمندي را بدست آورند.
پس اگر افلاطون دانشمند بزرگ كه روش تعليم و تربيت ايرانيان را ستوده و آنرا براي تربيت نسل بشر موثر دانسته و روش ايرانيان را سرمشق و نمونه براي ملل ديگر خوانده اشتباه نكرده است.
براي آنكه ادعاي ما نسبت به علاقه ايرانيان قديم به ورزش و سلامت نفس ثابت شود به شرح زير توجه فرمائيد:
در قديم الايام در اول سال (نوروز) رسم چنان بود كه موبد موبدان يعني يكي از پيشوايان بزرگ كيش مقدس زرتشت با يك دسته خويد سبز، يك شمشير، يك تيروكمان يك انگشتر، يك قلم، يك جام و مقداري سكه زر به اتفاق يك جوان خوبروي كه يك اسب و يك باز همراه داشت به خدمت شهريار مي رفت و او را ستايش مي كرد و مي گفت: آفرين موبد موبدان- شها به جشن فروردين به ماه فروردين، آزادي كن بر يزدان (آزادي كن به معني شكر و سپاسگزاري است) و دين كيان، سروش آورد ترا دانايي و بينايي به كارداني و ديرزيو باخوي هژبر و شادباش بر تخت زرين و انوشه خور به جام جمشيد و رسم نياكان و همت بلند ونيكوكاري و ورزش داد و راستي نگاهدار.
سرت سبز باد و جواني چو خويد. اسبت كامكار و پيروز و تيغت روشن و كاري بر دشمن و بازت گيرا و خجسته به شكار، و كارت راست چون نيرو هم كشوري بگير نو. بر تخت با درم و دينار. پيشت هنري و دانا گرامي و درم خوار و سرايت آباد و زندگاني بسيار.
اين رسم كه سرمشق تربيتي براي شاهان و پيران قوم و كليه ايرانيان قديم بوده مي رساند كه ايرانيان تا چه حد به پاكي روح و روان و راستگويي و سلامت تن علاقه مند بوده اند. قرائت اين دستور كه به فرمان داريوش بزرگ در بيستون نوشته شده ادعاي ما را بخوبي ثابت مي كند.
اين است آنچه من كردم. هر چه كردم به هر گونه به فضل اهورمزدا بود از زماني كه شاه شدم نوزده جنگ كردم به فضل اهورمزدا لشگريان را در هم شكستم و نه شاه را گرفتم اين نه نفر را در ميان اين جدالها دستگير كردم. ممالكي كه شوريدند دروغ آنها را شوراند زيرا به مردم دروغ گفته پس از آن اهورمزدا اين اشخاص را به دست من داد و با آنها چنانچه مي خواستم رفتار كردم.
اي آنكه پس از اين شاه خواهي بود با تمام قوا از دروغ بپرهيز اگر فكر كني چه كنم تا مملكت من سالم بماند دروغگو را نابود كن.

سير تاريخي ورزش
000200.jpg
سامان يافتن فرهنگ تعليم و تربيت ايران را به ميرزاتقي خان اميركبير نسبت مي دهند. وي با فراهم آوردن مقدمات تأسيس دارالفنون در سال ۱۲۶۸ هـ.ق (۱۲۷۷ خورشيدي)- بيست سال پيش از دارالفنون توكيو و سه سال پس از دارالفنون اسلامبول- سازمان جديد فرهنگي ايران را بنا نهاد. اين اقدام منجر به توجه مردم به موضوع فرهنگ شد. به طوري كه در سال ۱۲۸۷ خورشيدي قانون اداري فرهنگ به تصويب رسيد.
به دنبال آن با تصويب قانون فرهنگ در نهم آبان ۱۲۹۰ خورشيدي، نخستين گام در راه تثبيت سازمان فرهنگ برداشته  شد. پس از تصويب اين قانون، مدارس بسياري در تهران و ساير شهرستان ها افتتاح شدند.
در قانون فرهنگ مصوب به امر تربيت بدني و پرورش جسم دانش آموزان اشاره صريح شده است. در ماده اول اين قانون، مكتب و مدرسه به تأسيساتي اطلاق شده است كه براي تربيت اخلاقي، علمي و بدني «ابنا نوع »داير مي گردد. در ماده دوم، در مورد برنامه هايي كه از سوي وزارت معارف براي مدرسه تعيين شده، تصريح شده است كه «بايد در پروگرام، حيثيت علمي و صنعتي و نشو و نماي بدني محفوظ باشد.»
اما چنين قانوني مدارس را مجبور نمي ساخت تا امكانات و لوازم لازم براي گسترش فعاليت هاي بدني فراهم آورند. به همين دليل تصميم گرفته شد تا ورزش در مدارس جنبه قانوني و اجباري يابد.
در سال ۱۳۰۶ (هـ.ش) بنابه پيشنهاد سيد محمد تدين وزير فرهنگ وقت و براساس قانوني كه از تصويب مجلس شوراي ملي گذشت، درس تربيت بدني و ورزش به صورت رسمي جزء برنامه هاي درسي همه مقاطع تحصيلي قرار گرفت. به موجب اين قانون هر روز يك ساعت از برنامه دانش آموزان به درس تربيت بدني و ورزش اختصاص يافت.
اين قانون داراي ۴ ماده به شرح زير بود:
- ماده يك: وزارت معارف مجاز است كه ورزش را در كليه مدارس جديد اجباري كند.
- ماده دو: به غير از ايام تعطيل، همه روزه در مدارس مزبور ورزش به عمل آيد.
- ماده سه: عدد ساعات و اوقات ورزش و تربيت بدني آن را وزارت معارف تعيين خواهد كرد.
- ماده چهار: اين قانون پس از تصويب تا مدت يك سال در مراكز ايالات و ولايات و تا مدت سه سال در ساير مقاطع به موقع اجرا گذاشته خواهد شد.
اجراي اين قانون به علت كمبود امكانات و نيروي متخصص عملاً با مشكلاتي مواجه شد. چنين قانوني كه بدون توجه به تأسيسات كافي و نيروي انساني هدايت كننده تصويب شده بود، خود زمينه مهمي بود تا وزارت معارف وقت، چاره انديشي كند و برنامه هايي را براي ساعات ورزش طراحي، تدوين و ابلاغ كند.
از اين رو در سال ۱۳۱۲، اولين تشكيلات ستادي تربيت بدني و ورزش براي هدايت ورزش تدوين شد و دايره تربيت بدني در وزارت معارف، اوقاف و صنايع مستظرفه تأسيس گرديد. سپس در سال ۱۳۱۳ اين دايره، انجمن ملي تربيت بدني و پيشاهنگي ايران ناميده شد.
اين انجمن در شهرستان ها هم شعبه ايجاد كرد و از سال ۱۳۱۳ براساس تصويب نامه هيأت وزيران شهرداري ها مكلف شدند نيم درصد از عوايد خود را به انجمن تربيت بدني و پيشاهنگي هر شهر بپردازند. در سال ۱۳۱۷ اين اعتبار به يك درصد و در سال ۱۳۲۸ به حداقل ۵/۲ و حداكثر ۵ درصد افزايش يافت.
اين اعتبارات چنان كه بايد تحقق نيافت، سرانجام در سال ۱۳۳۳ از سوي وزارت كشور مقرر گرديد كه شهرداري ها در سراسر كشور حدود ۳ درصد از عوايد را به انجمن هاي «تعيين تربيت بدني» شهرستان ها و استان ها پرداخت نمايند. در آن زمان تعيين و تخصيص بودجه اعتبارات براي تهيه وسايل ورزشي مدارس از مسايل مهم و قابل توجه اين انجمن ها بود.
به طور نمونه وضعيت بودجه ورزشي مدرسه سعادت بوشهر چنين گزارش شده است: در شرايطي كه حقوق معلمان با توجه به سابقه تدريس و اهميت درس بين ۳۵ تا ۷۰ قران بود، ماهانه ۵۰ تومان براي بودجه تجهيزات و خريد وسايل ورزشي تعيين شده بود. همچنين در سال ۱۳۰۸ در فهرست دروس و برنامه هاي هفتگي اين مدرسه درس مشق حذف و به جاي آن ۲ ساعت ورزش در هفته اضافه شده بود.
مسابقات ورزشي از سال ۱۳۱۴ در رشته هاي مختلف ورزشي بين دانش آموزان، دانشجويان و گروه هاي آزاد زيرنظر انجمن تربيت بدني و پيشاهنگي برگزار مي شد. اما از سال ۱۳۲۰ وضع تشكيلاتي و سازماني ورزش كشور تغيير كرد. در انجمن ملي تربيت بدني و پيشاهنگي ايران براي قبول مسئوليت هاي امور ورزشي مربوط به غير آموزشگاه ها تغييراتي شكل گرفت. در اين سال اداره تربيت بدني در وزارت فرهنگ از لحاظ تشكيلات اداري از انجمن جدا شد. از سال ۱۳۲۷ مسابقات ورزشي آموزشگاه ها زير نظر مستقيم اداره تربيت بدني وزارت فرهنگ قرارگرفت.
در بهار ۱۳۳۱ به موجب دستور وزارت فرهنگ كميسيوني متشكل از عده اي دبيران، مأمور بررسي برنامه هاي تحصيلي پس از چهار سال اول ابتدايي شد. كميسيون مذكور پس از بررسي، جمعاً ۴ ساعت ورزش در هفته را (در ۲ بعداز ظهر) براي چهار ساله دوم تحصيلي مقرر نمود. تا پيش از سال ۱۳۳۲ اداره تربيت بدني وزارت آموزش و پرورش با مختصر تغييراتي وظايف امور آموزشي درس ورزش و فعاليت ها ي فوق برنامه و مسابقات را به عهده داشت.
ادامه دارد

ورزش
ادبيات
اقتصاد
آلبوم
ايران
زندگي
سياست
فرهنگ
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  آلبوم  |  ايران  |  زندگي  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |