نمي توان از خشم و عصبانيت خلاص شد يا از آن اجتناب كرد. نمي توان مسايل و افرادي كه باعث آزردگي شما مي شوند را تغيير داد اما مي توان ياد گرفت كه چگونه واكنش خود را در مقابل خشم كنترل كرد
چارلز اسپيلبرگر، متخصص علم روان شناسي مي گويد: خشم و غضب احساسي است كه دامنه آن از يك آزردگي معمولي تا خشمي عميق در نوسان است.
به گفته وي عوامل دروني و بيروني هر دو مي تواند موجب بروز عصبانيت در انسان شود؛ يك فرد خاص (همكار يا مدير) يك اتفاق (ترافيك شهري) خودخوري و تأسف درباره موضوعات شخصي و ياحتي به خاطر آوردن تجربيات تلخ يا حوادث آزاردهنده مي تواند افراد را خشمگين سازد.
اظهار خشم
پاسخ پرخاشگرانه يك شيوه معمولي و غريزي براي اظهار خشم است.
به واقع هنگامي كه فرد مورد تهاجم قرار مي گيرد، خشم و غضب پاسخي است مناسب به تهديد و ارعاب. عصبانيت موجب بروز احساسات و رفتارهاي قوي و مؤثر مي شود اين امر موجب مي شود تا فرد بتواند از خود دفاع كند.
بنابراين بروز خشم براي زندگي و حفظ آن لازم و ضروري است.
اما بايد به خاطر داشت كه نمي توان در برابر هر فرد يا هر عامل كه موجب آزردگي رنجش خاطر مي شوند به مقابله پرداخت. اصولا مردم در برخورد با عصبانيت هر دو شيوه آگاهانه و ناآگاهانه اي را به كار مي برند اما سه رويكرد مهم در اين زمينه عبارتند از؛ اظهار خشم، فروخوردن خشم و حفظ آرامش.
بهترين و سازنده ترين روش براي اظهار خشم آن است كه فرد خشم خود را با جرأت و اعتماد به نفس - نه به صورت تهاجمي و پرخاشگر- اظهار كند.
بدين منظور فرد بايد ياد بگيرد بدون آنكه به ديگران صدمه بزند به طور شفاف و روشن درپي يافتن و تحقق نيازهاي خود باشد.
جرأت و جسارت در اظهار خشم به معناي سماجت يا انتظار نابجا نيست. بلكه به اين معناست كه با خود و ديگران محترمانه برخورد كنيم.
فروخوردن خشم
مِِي توان خشم خود را پنهان كرده و دربرخورد به گونه اي مطلوب رفتار كرد. اين رويكرد در صورتي محقق مي شود كه فرد خشم خود را فرو برده و ديگر درباره منشأ آن فكر نكند و مي بايد انديشه خود را بر موضوع مثبت ديگري متمركز كند. هدف از به كارگيري اين شيوه آن است كه از بروز خشم جلوگيري كرده و آن را به صورت رفتاري مناسب، سازنده و مؤثر جلوه گر ساخت. البته آن كسي كه عصبانيت و خشم خود را بروز نمي دهد احتمالا در درازمدت با اضطراب، فشار خون بالا و افسردگي مواجه خواهد شد.
پنهان كردن خشم و عصبانيت يا دروني كردن آن مشكلات ديگري را نيز درپي دارد كه مي توان به بروز رفتارهاي بي تفاوت و عاري از هر گونه جسارت و اعتماد به نفس اشاره كرد.
دروني كردن عصبانيت و خشم، شخصيتي بدبين و منفي باف در فرد بوجود مي آورد او را به فردي تبديل مي كند كه پيوسته ديگران را تحقير كرده و يا آنان را به باد انتقاد مي گيرد. فردي كه از سخنان طعنه آميز استفاده مي كند، هنوز به خوبي ياد نگرفته كه چگونه خشم خود را به صورتي مطلوب و سازنده اظهار كند.
چنين افرادي احتمالا روابط موفق و مطلوبي در زندگي نخواهند داشت.
حفظ آرامش
رويكرد آخر اين است كه به هنگام عصبانيت، آرامش خود را حفظ كنيم اين موضوع بدين معنا نيست كه فرد صرفا مراقب رفتارهاي بيروني خود باشد. بلكه منظور اين است كه واكنشهاي دروني خود را نيز كنترل كند.
دكتر اسپيلبرگر معتقد است به هنگام بروز خشم اگر هيچ يك از اين سه رويكرد به كار گرفته نشوند، آن وقت به طور يقين فردي يا چيزي به شدت صدمه و آسيب خواهد ديد.
نمي توان از خشم و عصبانيت خلاص شد يا از آن اجتناب كرد. نمي توان مسايل و افرادي كه باعث آزردگي شما مي شوند را تغيير داد اما مي توان ياد گرفت كه چگونه واكنش خود را در مقابل خشم كنترل كرد.
چرا عده اي از مردم بيش از ديگران خشمگين مي شوند؟ اين پرسشي است عمومي كه پروفسور جري دفن بي چر، متخصص روان شناسي از آن سخن مي گويد. برخي از افراد واقعا بيش از ديگران بداخلاق و زودرنج هستند آنها به آساني عصباني مي شوند و جدي تر از افراد معمولي هستند. اين دسته از افراد عصبانيت خود را بيروني نمي كنند اما به شدت زودرنج و تحريك پذير، بداخلاق و ترشرو هستند. افرادي كه به آساني خشمگين مي شوند، معمولا هميشه به هنگام عصبانيت دشنام نمي د هند اما گاهي اوقات از معاشرتهاي اجتماعي كناره مي گيرند و بدعنق و بداخم هستند.
روانشناسان از اين دسته از افراد به عنوان افراد با شكيبايي پايين در برابر عصبانيت ياد مي كنند. چنين افرادي احساس مي كنند كه نبايد چيزي يا كسي باعث عصبانيت يا ناراحتي يا مزاحمت آنان گردد. آنها نمي توانند با آرامش و خونسردي با مسايل روبه رو شوند و در برخورد با مسايل و امور غيرمنصفانه، به شدت عصباني و خشمگين مي شوند. علت چيست؟ روانشناسان عوامل متعددي را در بروز اين گونه حالات مؤثر مي دانند مثلا ممكن است جنبه ژنتيكي يا فيزيولوژيكي داشته باشد. كودكاني ديده شده اند كه حتي در سنين بسيار كم، بسيار حساس، زودرنج و تحريك پذيرند. فرهنگ اجتماعي نيز در بروز اين حالات مؤثر است.
اظهار مطلوب خشم
خشم و عصبانيت به عنوان يك عامل منفي در نظر گرفته مي شود. ما فراگرفته ايم كه اضطراب، دلواپسي، افسردگي يا هر احساس عاطفي ديگر را اظهار كنيم اما به ما نياموخته اند كه چگونه خشم و عصبانيت را نيز بايد مانندديگر احساسات به طور مطلوب اظهار كنيم. هنوز نياموخته ايم كه چگونه با خشم رفتار كنيم يا آن را به صورت سازنده هدايت كنيم. همچنين پژوهشها بيانگر اين موضوع اند كه زمينه هاي عاطفي خانوادگي نيز در چگونگي برخورد با عصبانيت مؤثر هستند. به طور نمونه افرادي كه به آساني عصباني مي شوند بيشتر از ميان خانواده هاي آشفته، كه در ارتباطات احساسي مهارت نيافته اند، برخاسته اند.
راهبردهاي مؤثر براي توقف و كاهش عصبانيت:
تغيير ساختار شناختي
افراد عصباني و خشمگين براي بازتاب افكار و ضمير دروني با چهره اي برافروخته و دژم به فحاشي و ناسزاگويي مي پردازند. هنگامي كه فرد عصباني و خشمگين است افكارش بيش از حد، دستخوش هيجان و تلاطمات روحي قرار مي گيرند. در اين لحظه، چاره آن است كه افكار مغشوش را از خود دور كند و جاي آن را با افكاري منطقي و عقلاني پر نمايد. به جاي استفاده از واژه هاي آزاردهنده مثل: «اين موضوع بسيار مهمل و مزخرف است» يا اينكه «واقعا طاقت فرسا و آزاردهنده است من تحمل اين گونه مشكلات را ندارم» با خود بگوييد: «چون اين يك موضوع خشم برانگيز است، طبيعي است كه در مقابل آن عصباني شوم اما دنيا به آخر نرسيده و عصبانيت هم چيزي را تغيير نمي دهد.»
در به كارگيري لغاتي مثل هرگز يا هميشه به هنگام صحبت و گفتگو با ديگران يا حتي در خلوت خود، نه تنها باعث درماندگي در حل مشكل مي شود بلكه باعث دوري، گريز و تحقير ديگران خواهد شد.
عقل و منطق باعث غلبه و چيرگي بر خشم و اندوه مي شود. اما عصبانيت حتي اگر دليل موجهي هم براي ابراز آن باشد. تنها مي تواند رفتارهاي غيرمنطقي و غيرمعقول را سبب شود.
بنابراين كسي برنده است كه با حوادث و رويدادها، به صورت منطقي و مستدل برخورد كند.
افراد عصباني و خشمگين تمام صفات مثبت را در رفتار ديگران مطالبه و جستجو مي كنند آنها توقع دارند. انصاف، مروت، قدرداني، سپاسگزاري، توافق، رغبت و رضايت... را پاس بدارند.
البته همه انسانهادر جستجو و مطالبه اينگونه ارزشهاي اخلاقي هستند و در صورت عدم دسترسي به آنها تنها دچار ياس و نااميدي مي شوند اما افراد عصباني، در صورت نيافتن اين ارزشها دررفتار ديگران، به شدت دچار هيجان شده و واكنشهاي غيرمعقول و غيرمنطقي از خود بروز مي دهند.
بر طبق تئوري تغيير ساختار شناختي، افراد عصباني بايد از ماهيت مطالبات خود آگاه شوند و انتظارات خود را به اميال و آرزوها تبديل كنند.
* حل مشكلات با آرامش خيال
اغلب اوقات، علت عصبانيت و خشم ناشي از بروز مشكلات اجتناب ناپذير و واقعي در زندگي روزمره است اما هميشه بروز خشم، نتيجه نامطلوب دربر نخواهد داشت. اتفاقا در برخي از موارد، مي تواند به عنوان پاسخي طبيعي و مناسب در برخورد با مشكلات محسوب شود. عليرغم اين واقعيت، بايد پذيرفت كه هر مشكلي راه حل دارد و نيافتن راه حل مناسب است كه در ما رنجش و آزردگي خاطر توليد مي كند. بنابراين بهترين روش در مواجهه با مشكلات آن است كه ياد بگيريم چگونه با مشكلات روبه رو شده و به طور مناسب و مطلوب با آنها برخورد كنيم. هرگز نمي توان خشم و غضب را از بين برد يا آن را حذف كرد.
در زندگي روزمره عوامل و اشخاصي هستند كه موجب ايجاد خشم و عصبانيت مي شوند.
زندگي پيوسته مملو از افسردگي، نااميدي، درد و رنج و حوادث غيرقابل پيش بيني است به گونه اي كه حتي نمي توان از بروز اين عوامل در زندگي خودداري كرد. اما مي توان به گونه اي رفتار كرد كه تاثير اين عوامل بر شما و زندگي كاهش يافته و به حداقل برسد. كنترل خشم و غضب مي تواند چهره زندگي را زيبا و روحيه فرد را سرشار از شادي و نشاط كند.
ترجمه: اعظم بشير نژادمطلق