«عروس خوش قدم» فيلمي است كه جدول فروش فيلم هاي فصل را تكان داده است. فيلم اولين ساخته بلند كاظم راست گفتار است. فيلمسازي كه به گفته خود سالها وقت خود را در عرصه ساخت تيزر تلف كرده. اما برخلاف تصور او تجربياتش در ساخت اولين فيلم بلند به كمكش آمده است.
«عروس خوش قدم» فيلمي است مفرح كه ويژگي هاي يك فيلم كمدي همه پسند را دارد آن هم با روايت و ساختاري متفاوت از آنچه تاكنون در سينماي ايران اتفاق افتاده. با اين همه، كاستي هاي فيلم را نيز نبايد از نظر دور داشت. با كاظم راست گفتار در حالي گفت وگو كرديم كه براي نظارت بر روش تبليغات سر در سالن سينما صحرا به اين سينما رفته بود. گفت وگو در دفتر مديريت سينما صحرا انجام شد، در عصر يك روز گرم تابستاني.
«راست گفتار» فيلمسازي است كه ضمن نظارت بر همه مراحل ساخت فيلم مي تواند در مورد هر يك به خوبي صحبتي مفصل داشته باشد. اما الگويي كه او براي سينماي كمدي ارائه داده است ما را بر آن داشت كه بيشتر در مورد تأثيرات فيلم صحبت كنيم و كمتر به جزئيات ساختاري آن بپردازيم.
علي اكبر عبدالعلي زاده
* فيلم با بيانيه اي مشخص آغاز مي شود. شعري كه با صداي خودتان در ابتداي تيتراژ خوانده مي شود و به مخاطب مي گويد كه به رويه كمدي فيلم بسنده نكن و به بطن آن توجه كن.
- معتقدم در ايران در دوره هاي مشخص مثل دوره حاضر بهترين شيوه برخورد با ضدارزش ها شيوه هجو و طنز و مطايبه است چون با فرهنگ ما سازگاري دارد. معمولاً وقتي ما مي خواهيم يك اشتباه يا نقصي را به كسي يادآور شويم اگر با لحن جدي اين كار را انجام بدهيم با جبهه گيري مواجه مي شويم. يك مثال ساده مي زنم، فرض كنيد شما يك ساعت به دستتان بسته ايد كه من آن را نمي پسندم. اگر من به شما بگويم اين ساعت شما با ارزش هاي اجتماعي و فرهنگي ما منافات دارد، بلافاصله شما استفاده از آن را توجيه مي كنيد. حالا اگر به جاي اين همه فلسفه بافي، يك كلمه بگويم، عجب ساعت قشنگي ا ست، از اين ها مردانه اش هم هست؟ شما جوابي نمي دهيد. با دو جمله من كاري مي كنم كه به استفاده از ساعت مشكوك مي شويد. تابو شكني در اجتماع ما كه متأسفانه هر انديشه اي هر قدر غلط، وقتي تكرار مي شود كم كم ريشه هاي آنچنان واقعي و غيرقابل انكاري پيدا مي كند كه مردم مي ترسند آن را رد كنند. بهترين شيوه حمله به ضدارزش ها، روش استفاده از كمدي ا ست. فكر مي كنم اگر قرار است نظر اصلاحي را بيان كنم بهتر است از اين روش استفاده كنم.
* ضمن اينكه كمتر دچار محدوديت مي شود و حساسيت هاي كمتري را ايجاد مي كند.
- بله در طول تاريخ هم همين طور بوده، سلاطين بسياري مثل سلطان محمود، ناصرالدين شاه و... داشته ايم كه با يك اشاره سرآدم ها را قطع مي كردند ولي همين افراد دلقك هايي داشته اند كه روشنفكرهاي عصر خود بودند و با شوخي و مطايبه حرف هايي را به پادشاهان مي زدند كه هيچ وزير يا فرد نزديكي به پادشاه جرأت نمي كرد بگويد.
* اما گويا تاريخ را تا به انتها نخوانده ايد و از عاقبت دلقك هاي دربار ناصرالدين شاه بي خبريد، آن مرگ ها و شكنجه هاي فجيع...
- البته هر كس كه با آتش بازي كند بايد انتظار داشته باشد كه خودش هم بسوزد اما من معتقدم هنر وظيفه اش فراتر از اين است كه به عنوان يك حزب سياسي عمل كند. اساساً با اينكه به سينما وجهه سياسي داده شود مخالف هستم چون اين گونه سينمايي نه ارزش هنري دارد و نه ماندگاري. لازم است سينما در نقد فضاي اجتماعي تنها ضدارزش هاي انساني را مطرح كند. اگر اين ضدارزش ها درست شود كم كم نواقص ديگر هم درست مي شود. اصلاً مقوله هنر از ايدئولوژي جداست و اگر دچار ايدئولوژي شود به هنر سفارشي تبديل مي شود.
* اما آنچه مي بينيم اين است كه قدرت ها از طريق هنر گسترش و استحكام پيدا مي كنند و در اين ميان سينما بيشترين كاربرد را دارد. اينطور نيست؟
- اگر هنر بشود بيانيه سياسي ديگر قدرت خود را از دست مي دهد. در تمام طول استقرار حكومت كمونيستي در شوروي سابق سالانه تعداد زيادي فيلم سفارشي ساخته مي شده، چيزي حدود ۵۰۰ فيلم در سال. فرض كنيد در طول ۶ سال ۵۰ هزار فيلم ساخته شده اما از اين تعداد چند فيلم باقي مانده و اين تعداد كه باقي مانده جزو آن فيلم هاي سفارشي هستند يا به فطرت انسان ها پرداخته اند. هر كار هنري كه بخواهد ماندگار و پويا باشد نبايد وارد ايدئولوژي شود.
* در همين دوره فيلم هايي هستند كه حتي تاريخ را عوض كرده اند، اتفاقاً فيلم هاي سفارشي هم بودند مثل «رزمناو پوتمكين» اما اين بحث امروز ما نيست. به فيلم برمي گرديم، به نظر مي رسد فيلم در بخش هاي مختلف وامدار تجربيات شما در عرصه تبليغات است. از ابتداي توليد با انتخاب اسامي متفاوت و متعدد كه با «همه شوهران من» شروع شد و به «دنيا روي صندلي راحتي»، «با من ازدواج كنيد» و «عروس خوش قدم» ختم شد. در واقع فيلمي كه قرار بود در بي خبري توليد شود با اين روش در فواصل مختلف سر زبان ها افتاد. براي مخاطب عام و خاص جالب بود بداند، اين چه فيلمي است كه اين اسامي متناقض برايش انتخاب مي شود. به هر حال فيلم جدي است، كمدي است يا فلسفي. اگر كمدي است، چه جور كمدي است كه اين اسامي روي آن نشسته، آيا با چنين رويكردي به تعويض اسامي دست زديد؟
- شعري است كه اين ماجرا را به خوبي توضيح مي دهد؛ گاه باشد كه كودكي نادان به غلط بر هدف زند تيري. شايد اين اتفاق براي ما هم افتاد. معتقدم در تمام طول توليد نيرويي ناخودآگاه ما را به سمتي هدايت مي كرد كه اتفاقات مفيدي براي فيلم بيافتد. هر دو اتفاق افتاد. ما به صورت اتفاقي دچار تغيير اسامي شديم و اين تغيير به نوعي فضاي تبليغي مناسبي براي فيلم ايجاد كرد.
* يعني تجربيات تان در عرصه تبليغات را بكار نگرفتيد؟
- تجربه تبليغاتي براي انتخاب اسامي به كار آمد. اما هدف از تغيير اسامي جريان سازي تبليغاتي نبود.
* مي توانيد بگوييد معاونت سينمايي وزارت ارشاد مثلاً از اسم «همه شوهران من» چه ايرادي گرفت كه شما مجبور به تعويض آن شديد؟
- ارشاد كه اشكال نمي گيرد فقط مي گويد اسم را عوض كنيد.
* گفته بوديد با حبيب الله بهمن راجع به فيلمنامه بحث هاي زيادي كرده ايد. اين مباحث به اين شوخي ها نيز ارتباط داشت؟
- نه، مشكل ما به ساختار فيلمنامه مربوط مي شد. آقاي بهمني، تربيت شده سينماي كلاسيك است، با يك روايت مشخص با روند استانداردهاي تعريف شده در مورد قهرمان. ولي من معتقدم هر قصه اي ساختار خودش را خودش تعريف مي كند. وقتي ساختارها را مي شكنيد فيلمي در خور عرضه مي شود. خيلي ها فكر مي كنند ساختار شكستن فقط در فيلم هاي مخاطب خاص امكان پذير است، در حالي كه در اين فيلم كمدي نيز ما تغييرات اساسي در ساختار فيلم ايجاد كرده ايم، قهرمان را كنار گذاشته ايم. بسياري از قواعد سينماي كلاسيك را آگاهانه حذف كرده ايم ولي با اين همه مي بينيد كه سينماها پر مي شود.
* به نظر مي رسد تعاريفي كه راجع به شوخي ها داديد در بسياري موارد فقط توجيه است. چون در موارد زيادي هيچ ضرورتي در بروز اين شوخي ها وجود ندارد. از دست دور ليوان كشيدن دنيا گرفته تا حركات دكتر روانپزشك و...
- اجتماع ما الان با رسانه هايي مثل ماهواره، اينترنت و ... مواجه است. بيش از هزار كانال ماهواره قابل دريافت داريم كه بيش از ۵۰ شبكه آن پرونوگرافي است، در كاربري اينترنت هم به صورت اتوماتيك يك سري سايت هاي جنسي باز مي شود. جوانان امروز با چنين فضايي مواجه هستند. در چنين حال و هوايي كه مي بينيد اگر خودمان را سانسور كنيم نتيجه اي نمي گيريم. اين همان قضيه پاك كردن صورت مسأله است. شيوه من فرق مي كند اگر فرزندم بپرسد رابطه جنسي يعني چه؟ ترجيح مي دهم خودم به اين سؤال پاسخ بدهم تا اين كه برود از دوستش بشنود يا در كتاب نامناسبي بخواند. سعي مي كنم خودم برايش توضيح بدهم تا در ذهنش به تابو تبديل نشود. به نظر من هر وقت بخواهيم مانع از اين جريان شويم دچار مشكل مي شويم.
* البته اگر بخواهيم به روش هاي غيرمنطقي اين موانع را ايجاد كنيم دچار مشكل مي شويم.
- سال ۵۴ مؤسسه اي در قم بود به اسم مكتب قرآن كه متولي آن آيت الله ناصر مكارم شيرازي بود. در اين مؤسسه با هدف هدايت جوانان و نوجوانان فعاليت مي كردند. كتاب هايي كه آنها براي هدايت و جلوگيري از انحراف جنسي نوجوانان چاپ مي كردند براي آنهايي كه نمي دانستند شيوه هاي جنسي چيست از طريق آن كتابها با روش ها آشنا مي شدند، اما اين باعث نمي شد كه آن مؤسسه اصل هدف را كنار بگذارد. در اين فيلم هم اين مسائل باعث مي شد تماشاگر با فيلم ارتباط برقرار كند.
* راه بهتري براي ايجاد ارتباط وجود ندارد؟
- قطعاً خيلي راهها وجود دارد كه اين يكي از آنهاست.
* راهي ديگر كه تجربه اش كرده باشيد؟
- به هر حال اين فيلم تجربه اول من است و تا كارگرداني سر صحنه فيلمبرداري نرود و آن جمله لعنتي صدا، دوربين، حركت را نگويد و بعد اسير هزار و يك حاشيه سينما نشود نمي تواند تجربه كسب كند.
* بسياري شوخي ها خيلي رو آمده است، چيپس خوردن و پيشنهاد همكاري دانشجويي ، يا صحنه اي كه دنيا براي ديدن شوهرش مي آيد و او را پشت صندلي و در شرايط سوء تفاهم برانگيز پيدا مي كند و فكر مي كنم به غير از معاشقه جمال با گاو صحنه هاي تكان دهنده ديگري هم در فيلمتان هست. حتي در ديالوگ ها، چنين مسائلي به وفور وجود دارد.
- خيلي جاهاي فيلم ممكن است از اين شوخي ها وجود داشته باشد.
* ممكن است وجود داشته باشد؟! قطعاً وجود دارد آن هم كاملاً تعمدي.
- همين طور است. منتها آدمهاي مختلف در سطوح فكري متفاوت برداشت هاي مختلفي از فيلم دارند. خيلي از مخاطبين بسياري از اين موارد را نمي بينند.
* براي ما هدف سازنده مهم است. دوست داريد باز هم مثال بياورم؟
- سطح اين شوخي ها سطح مجازي است. حداقل اين كه ناظرين نظارت و ارزشيابي به آن اجازه اكران عمومي داده اند. به هر حال فكر مي كنم اگر فيلم خيلي هم بي بو و بي خاصيت باشد جذابيت خودش را از دست مي دهد. در اين حد از طرف خانواده ها پذيرفته است. خانواده هايي هستند كه براي سوم و چهارمين مرتبه به سينما مي آيند. اتفاقاً با فرزندانشان هم مي آيند. جالب اين كه ديده ام گاهي والدين مانع از ديدن آنونس هاي فيلم هاي ديگر مي شوند كه قبل از شروع فيلم عروس خوش قدم پخش مي شود. آنونس هاي فيلم هاي رايج امروز سينما گيتار و آتش و ... يعني والدين آن تكه فيلم ها را پرخطر مي بينند ولي فيلم عروس خوش قدم را بي خطر مي دانند. بچه براي والدين ارزشمندترين چيز دنياست و هر كاري برايش مي كنند و وقتي ببينيد كه خانواده ها بارها براي تماشاي فيلم به سينما مي آيند در مي يابيد كه از نظر آنها اين فيلم تأثير منفي بر فرزندانشان نمي گذارد.
* از نسخه جشنواره اي تا نسخه اي كه اكران شد حذفيات بسياري در فيلم ايجاد شده است. صحنه شام خوردن دنيا با مهران (شريفي نيا) نماهاي بسياري حذف شده، حمام رفتن جمال (وثوقي) حذف شده دليل حذف اين صحنه ها و صحنه هاي ديگر چيست؟
- مي توانم دلايل و بهانه هاي مختلفي بياورم مثلاً اينكه فيلم طولاني و خسته كننده بود. اما مي خواهم دوستانه بگويم؛ بعد ازجشنواره چند نقد بر اين فيلم خواندم و ديدم منتقدان از بخشهايي از فيلم تعريف مي كنند. آن بخش ها را خطرناك احساس كردم. مي گويند شخصي نزديك حكيمي مي رود و مي گويد فلاني از تو تعريف مي كرد، حكيم مي گويد: اي واي من چه خطايي كردم كه او از من تعريف مي كند! چند سكانس از فيلم عروس خوش قدم در سايت هاي اينترنتي و نشريات به عنوان سكانس هاي برگزيده انتخاب شد. فهميدم اين بخش ها به اين فيلم تعلق ندارد. چون وقتي يك منتقد اين بخش ها را مي فهمد ولي كليت فيلم را درك نمي كند يعني آن قسمت از بقيه جداست. همچنين براي كوتاه كردن فيلم و جلوگيري از خستگي تماشاگر آن صحنه هايي را كه مي دانستم فقط باب طبع منتقدان و روشنفكران خاص است از فيلم حذف كردم تا حسابم را از آنها جدا كنم. يك بخش هايي را هم ديدم ممكن است موضوع از مسير اصلي خودش خارج شود بنابراين يكي دو سكانس فرعي حذف كردم. با توجه به اين كه ريتم تدوين خيلي تند است و اغلب سكانس ها حداكثر ۳۰ ثانيه و يك دقيقه اي است، وقتي ۲ دقيقه از آن را حذف مي كردم ناگهان ۵ سكانس فيلم حذف مي شد.
* در نسخه اصلي دنيا پس از ازدواج با هيچ يك از اين آدمها ارتباط برقرار نمي كند ولي با حذف سكانس هايي از فيلم و استفاده از نماي بيروني منزل اين توهم ايجاد مي شود كه او با جمال ارتباط دارد.
- اين را قبول دارم و اشكال فيلم است.
*همه اين حرف ها براي اين بود كه بگويم اين فيلم گاه بسيار ظريف از شوخي ها استفاده كرده و در مواردي هم زياده روي كرده ولي با توجه به اين كه معمولاً در سينماي ايران يك فيلم پرفروش الگو مي شود براي ساخت چند فيلم ديگر، اگر اين فيلم براي كساني كه به ساختار آن تسلط ندارند اما تأثير آن را مي دانند الگو شود نتيجه فاجعه آميز خواهد شد.
- متأسفانه همين طور است حرف شما درست است و آن را قبول دارم.