يكشنبه ۲۹ تير ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۱۲- July, 20, 2003
آنسوي مرز
001500.jpg
اينجا سفارت كاناداست مكاني كه هر روز دهها نفر از مردم شهر در مقابل آن صف مي بندند به اميد اينكه بتوانند هر چه زودتر خود را به سمت غرب پرواز دهند مي گويند آن سوي آبها در مغرب زمين سرزمينهايي وجود دارد سبزسبز .در آنجا چيزي به نام سختي، درد و رنج وجود خارجي ندارد خورشيد غرب درخشنده تر از شرق است و زمين هاي خيس و هميشه باران خورده آن روح زندگي را در دلها بيدار مي سازد. مي گويند غرب يعني خلاص شدن از مشكلاتي كه تنها در ايران وجود دارد!  وقتي به نزد اين اشخاص مي روي در چهره هايشان مي خواني كه آنچه را در اطراف خود دارند بي ارزش مي شمارند ولي به ذهنيتي كه از تمدن و رفاه مغرب زمين نزد ايشان شكل گرفته است اميد بسته اند. همه نوع آدمي در لابلاي اين افراد يافت مي شود از دكتر و مهندس گرفته تا كارمند و كارگر و حتي افرادبيكاري كه به اميد يافتن كار به اينجا آمده اند يكي براي گرفتن ويزامدتها است به سفارت مي آيد و ديگري آمده تا به اصطلاح اوضاع را بررسي كند و ببيند آيا او هم مي تواند هر چه زودتر براي رفتن اقدام كند يا نه!
اين صحنه اي است كه نه تنها در سفارت كانادا بلكه در تمام سفارتهاي مشابه ديگر هر روز قابل رويت است. به طور كلي در سالهاي اخير تب جديدي به نام مهاجرت در سراسر كشور ريشه دوانده و هر روز بيش از قبل گسترش مي يابد به راستي علت اين پديده چيست؟ مي توان اين سئوال را نخست از كساني كه قصد رفتن دارند پرسيد.آنهايي كه حاضر شده اند تمام زندگي خود را تبديل به دلار، يورو و پوند كنند، وكيل بگيرند و هر چه زودتر از ايران خارج شوند. نخستين فرد مهندس رامين ذاكرزاده است كه مي گويد من به جهت ادامه تحصيل و گرفتن مدرك دكترا از ايران خارج مي شوم چون امكان ادامه تحصيل در رشته من در اينجا وجود ندارد به همين دليل ناچارم ايران را ترك كنم .حتي سئوال مي كنم آيا از رفتن راضي هستيد يا نه شانه هايش را بالا مي اندازد و مي گويد در حال حاضر نمي توانم حرفي بزنم چون تا به حال در يك كشور بيگانه زندگي نكرده ام. فرهاد .م در جواب تنها يك كلمه مي گويد :«بيكاري». مي پرسم آيا اطمينان داريد كه در آنجا شغل مناسبي پيدا مي كنيد؟ مي گويد من شانسم را در ايران امتحان كرده ام و به بن بست رسيده ام فكر مي كنم هر چه بشود از وضعيت كنوني ام بهتر باشد.
اصلي ترين موضوع قابل بررسي اين است كه تقريباً تمام افرادي كه قصد رفتن دارند با حالتي غيرمطمئن و توأم با شك و ترديد در مورد بهبود وضعيت خود در خارج از كشور حرف مي زنند بيشتر اين افراد از طريق دوستان و آشنايان مقيم در غرب و يا به واسطه ماهواره ها و فيلم هاي ويديوئي با يك زندگي غربي آشنا شده اند و به همين دليل اطلاعات درستي در مورد آنجا ندارند.
به سراغ آقاي دكتر رزمجو جامعه شناس و محقق در زمينه هنجارهاي اجتماعي مي رويم و عقيده وي را نيز در اين زمينه جويا مي شويم.
ايشان مي گويد: تا به حال چه از طريق رسانه هاي عمومي و چه روزنامه ها و مجلات صحبتهاو بحث هاي زيادي در اين زمينه انجام شده است اما هيچگاه يك راهكار درست و عملي كه بتواند حقايق را به صورت كامل و واضح نشان دهد ارائه نگرديده است. اولين نكته اي كه بايد راجع به آن تأمل نمود اين است كه اساساً  اين رفتن به چه علتي است. مهمترين عاملي كه افراد را براي خروج تشويق مي كند بيكاري است. در سالهاي اخير كه اين معضل اجتماعي به طور چشمگيري افزايش يافته بر تعداد افراد مهاجر نيز افزوده شده است به ويژه در قشر تحصيل كرده كه اكثراً  شغلي متناسب با رشته تحصيلي خود نمي يابند از سوي ديگر تبليغات وسيع و پي درپي رسانه هاي جمعي نيز بيشتر بر اين مشكلات دامن مي زنند. تيترهاي درشت روزنامه ها و مجلات با عناوين مختلفي نظير فرار مغزها، خروج جوانان به سوي  آزادي و... همه به عنوان عوامل محرك در جامعه عمل مي كنند و زمينه را جهت خروج فراهم مي سازند دومين علت ازدياد فشارهاي عصبي و رواني است .وقتي فرد در اثر انبوه مشكلات زندگي دچار اين حالت مي گردد و هيچ راهي در برابر خود نمي بيند گروهي به وي اميد مي دهند كه خروج از كشور مي تواند راه چاره اي براي اين معضل باشد و براي او تصويري رنگين و زيبا از يك زندگي غربي ارائه مي  كنند و چون طبق يك اصل انسان هميشه چيزي را كه آرزو دارد وجود داشته باشد به صورت امري تحقق يافته توصيف مي كند اين افراد به غرب رنگ و جلا مي دهند و تحقق تمام آرزوها را در آنجا ممكن مي دانند در نتيجه فرد بحران زده اقدام به رفتن مي كند علاوه بر اين دو دسته در چندين ماه اخير اقشار دانشگاهي رشته هاي مختلف نيز به گروه هاي قبلي اضافه شده اند افرادي كه ترجيح مي دهند تحصيلات خود را در دانشگاه هاي خارج از كشور ادامه بدهند به دلايلي از قبيل سطح آموزش برتر، امكانات رفاهي بيشتر و امكان پژوهش و تحقيق گسترده تر و...
تبليغات وسيع و گسترده شبكه هاي ماهواره اي و اينترنتي نيز بر اين تصورات مهر تأييدي مي زند كه هر كس ايران را ترك كند خوشبخت تر خواهد شد. تمام اين مسائل سبب مي شود فرد به فكر تهيه رواديد و گذرنامه بيفتد. در اين زمان دسته اي دلال واسطه وارد عمل مي شوند كه با گرفتن مقادير قابل توجهي پول از راههاي غيرقانوني به خروج اين افراد مبادرت نمايند .تحريكاتي كه توسط اين دسته صورت مي گيرد نيز در گسترش اجتماعي پديده مهاجرت نقش مؤثري را ايفا مي كند دسته اي از اين دلالان با دادن وعده هاي دروغين نظير كاريابي و ادامه مسكن مناسب و مواردي نظير اين به اشخاص آنها را به رفتن ترغيب مي كنند كه متأسفانه اكثر اين تضمين ها كاملاً جعلي بوده و كساني كه به پشتوانه رسيدن به يك زندگي خوب از ايران خارج مي شوند بعد از رسيدن به مرز نخستين كشور بيگانه مجدداً  به ايران بازگردانده مي شوند.
در مقابل اين افراد كساني قرار دارند كه به طرق مختلف حال چه قانوني و چه غيرقانوني بالاخره موفق به خروج از ايران مي گردند اين اشخاص پس از مهاجرت در سه دسته كلي قرار مي گيرند:
۱-مدتي پس از اقامت متوجه مي شوند كه غرب آنقدرها هم شبيه يك مدينه فاضله نيست و مشكلات و سختي ها شايد حتي با شدت بيشتر در آنجا نيز وجود دارد اين افراد بعد از گذشت مدت كوتاهي مجدداً به ايران بازمي گردند و از اين سفر تنها به عنوان يك تجربه تلخ و ملال آور ياد مي كنند.
۲-افراد اين دسته با داشتن امكانات مالي يا پشتوانه علمي مناسب خيلي زود خود را با شرايط موجود وفق مي دهند و زندگي قديم خود را فراموش مي كنند.
۳- در اين دسته كساني قرار مي گيرند كه با وجود نرسيدن به آمال و آرزوهاي مورد انتظارشان راه بازگشتي براي خود باقي نگذاشته اند در اداره مهاجرت كشورهاي مختلف اروپايي و آمريكا نظير اين افراد به تعداد نسبتاً زيادي مي توان ديد كه تقاضاي پناهندگي مي كنند و منتظر مي مانند تا شايد پس از مدتي شرايط زندگي شان بهبود يابد.
در مجموع مي توان گفت كه اظهارنظر راجع به اين موضوع كه زندگي در غرب بهتر است يا ايران بسته به تعريف شخصي هر فرد راجع به يك زندگي ايده آل متفاوت است گروهي از انسانها هستند كه مشكلات موجود در يك كشور بيگانه را با روي گشاده مي پذيرند چون معتقدند در ايران فرصتي براي ترقي و پيشرفت وجود ندارد دغدغه فوري اينها پيشرفت و رفاه مادي است و مسائلي از قبيل بحران هويت و مسخ فرهنگي را يا نمي شناسند و يا نگراني اولويت دار ايشان نيست. دسته ديگر داراي انگيزه هايي از طبقه بالاتر از انگيزه هاي مادي و رفاهي هستند و مسائل فكري و فرهنگي براي ايشان كمتر از رفاه و پيشرفت مادي در زندگي اهميت ندارد. اين گروه نگران مواجه شدن خود و خانواده و فرزندانشان با تعارضات فرهنگي جامعه غرب با فرهنگ خود هستند. آنها تمايلي به زندگي در يك كشور غربي ندارند چرا كه يك فرد ايراني با آداب و رسوم و سنت هايي رشد كرده كه با آزاديهاي بي قيد و شرط كشورهاي اروپايي و آمريكايي سازش ندارد و همين عدم سازش تضادي ايجاد مي كند كه براي خيلي از افراد قابل قبول نيست ،همانطور كه يك فرد آمريكايي يا اروپايي كمتر مي تواند خود را با يك زندگي شرقي سازگار كند .در اين باره تنها مي توانم به يك نتيجه گيري كلي بسنده كنيم كه غرب جايگاهي مطلق جهت رسيدن به آمال و آرزوها نيست و اگر فردي بدون داشتن سوابق علمي موفق يا پشتوانه مالي مناسب فقط به اميد رسيدن به يك زندگي بهتر به مغرب زمين مهاجرت كند نبايد خيلي به بهتر شدن اوضاعش اميدوار باشد چرا كه در يك كشور پيشرفته صنعتي تمام تلاشها بر اين مبنا است كه مسئوليت هاي بزرگ به دست افراد متخصص همان كشور سپرده شود و اين در نظام سرمايه گذاري يك اصل بي نهايت مهم است . اگر ما ياد بگيريم حقيقت ها را همانگونه كه هست به تصوير بكشيم بر همگان اثبات خواهد شد كه براي يك ايراني هيچ نقطه اي از جهان مناسب تر از كشور خودش نيست حتي اگر آن نقطه همان مدينه فاضله اي نباشد كه شاعران و نويسندگان بارها در آثار خود از آن ياد نموده اند.

نگاهي ديگر
قوت ضعف؟؟
گاهي ممكن است بزرگترين ضعف، به مهمترين نقطه قوت ما تبديل شود. زندگي پسرك اين را نشان داد.
او با ده سال سن عاشق ورزش جودو بود. اما به سختي توانست يك مربي كه حاضر به تعليم او باشد پيدا كند. پسرك دست چپ اش را در تصادف از دست داده بود.
مربي پيدا شد و او شروع به يادگيري كرد: همه چيز خوب پيش مي رفت اما به مرور بر تعجب پسرك افزوده شد. چون بعد از گذشت ماهها استاد فقط يك فن را با او تكرار مي كرد.
مدتي گذشت. سرانجام پسر به استاد گفت: چرا فنون ديگر را به من آموزش نمي دهيد؟
استاد گفت: همين يك فن را خوب ياد بگير، تو به فنون بيشتر نيازي نداري.

نقطه ضعف!
پسرك خجالتي كه از حرف هاي استاد چيزي سر در نياورده بود، سر به زير انداخت و به تمريناتش ادامه داد.
پس از چند ماه، فصل مسابقه ها رسيد و استاد در كمال ناباوري او را براي شركت در مسابقات جودو معرفي كرد.
پسرك در كمال ناباوري مسابقه اول و دوم را به راحتي برد. مسابقه سوم خيلي سخت تر بود، اما پس از مدتي كش و قوس، حريف تحمل خود را از دست داد و عصباني شد. پسرك از اين وضعيت استفاده كرد و با همان يك فني كه بلد بود،  حريف سوم را هم برد. او به فينال رسيد.
اين بار حريف، درشت هيكل تر،  قوي تر و كاركشته تر بود. دقايقي پس از شروع مسابقه به نظر مي رسيد كه پسرك درمانده است.
از بيم اين كه آسيبي به پسرك برسد،  داور تقاضاي استراحت كرد. پسرك نفس نفس مي زد او كاملاً خسته و بريده بود. تصميم داشت خود را بازنده اعلام كند،اما ناگهان صداي استاد را از گوشه سالن شنيد كه مي گفت: «پاشو! ادامه بده!» بلافاصله پس از شروع مجدد مسابقه، حريف اشتباه بزرگي كرد و گاردش باز شد.
پسرك از فرصت استفاده كرد و با همان فني كه بلد بود، حريف را بر زمين زد. خودش هم باور نمي كرد كه مسابقه را برده و قهرمان شده است.
***
در راه بازگشت به خانه پسرك مجدداً از استاد پرسيد: چرا فقط يك فن را به من ياد داديد؟ و چطور من با همان يك فن قهرمان شدم؟
استاد گفت: به دو دليل. دوم آنكه چون فقط يك فن بلد بودي آنقدر تمرين كردي كه در انجام آن فن كاملاً حرفه اي شدي و اول اينكه فني را به تو ياد دادم كه براي مقابله با بدل آن، حريف بايد دست چپ تو را مي گرفت و اين ناشدني بود. نقطه ضعف تو باعث برتري تو در اين مسابقات بود.
ترجمه:  حبيب يوسف زاده

سايه روشن زندگي
سفر به عراق
بنابر گزارش مركز اطلاع رساني ناجا، براثر ترددهاي غيرقانوني به كشور عراق تاكنون ۲۲ تن كشته و ۱۲ نفر مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند. علت كشته شدن افراد،تردد در مناطق ممنوعه و صعب العبور و وجود ميادين وسيع مين اعلام شده است.
مدرسه نمي روند
به گفته وزير آموزش و پرورش حدود ۳۰ درصد از افراد گروه سني ۱۱ تا ۱۶ سال، امكان حضور در كلاسهاي درس را ندارند.
قم
دكتر محمدرضا حيات بخش رئيس مركز بهداشت قم نسبت به گسترش بيماري ايدز و هپاتيت در اين استان هشدار داده و گفته است: تاكنون بيش از ۲۰ نفر مبتلا به ايدز در قم شناسايي شده اند، اما احتمالاً بيماران ديگري نيز وجود دارند كه هنوز شناسايي نشده اند.
طلاق
بنابر اظهار نظر معاون اول مجتمع قضايي خانواده، آمار طلاق در كشور در فروردين ماه سال ۸۲ نسبت به فروردين سال گذشته ۲۰ درصد افزايش داشته است.
به گفته جمشيدي ،روزي دو هزار نفر به مجتمع قضايي خانواده مراجعه مي كنند كه از اين ميان روزي ۵۰۰ پرونده تشكيل مي شود كه ۸۵ درصد آنها مربوط به تقاضاي طلاق است. به گفته وي دراكثريت اين پرونده ها متقاضي طلاق زنان هستند.
پل هاي لرزان
به گفته محمود حسيني عضو هيأت علمي و مدير گروه شريانهاي حياتي پژوهشگاه زلزله شناسي و مهندسي زلزله، اغلب پل هاي تهران در مقابل زلزله مقاومت و پايداري ندارند.
وي خبر داد: در حدود ۱۸۰ پل روگذر در تهران وجود دارد كه باتوجه به اينكه تعدادي از آنها در دهه ۵۰ بدون درنظر گرفتن معيارهاي طراحي زلزله طراحي شده اند، در هنگام وقوع زلزله در تهران، با تكانهاي ناشي از زلزله واژگون مي شوند.
به گفته حسيني: تعدادي از پل هاي فلزي تهران نظير پل حافظ، پل چوبي و پل گيشا (نصر) به صورت موقت جهت حل مشكل ترافيكي و براي مدت دو سال طراحي و اجرا شده اند اما هنوز استفاده مي شوند.
مواد مخدر
جانشين مركز مبارزه با مواد مخدر كشور در فروردين ماه اعلام كرد: به طور متوسط روزانه دو تن مواد مخدر در كشور مصرف مي شود.
به گفته سردار علي قلي نورازي اين رقم ساليانه بالغ بر ۷۳۰ تن مي شود.
مراجعه به بانك ها
حسين تهراني معاون ملي و اداري شركت برق منطقه اي خراسان گفت: از هر ۱۰ مورد مراجعه به بانكها، شش نفر براي پرداخت قبض برق، آب ،تلفن و گاز مراجعه مي كنند.
* تذكر: از ما نپرسيد كه چرا چنين خبري را بايد معاون مالي شركت منطقه اي برق بدهد.

زندگي
ادبيات
اقتصاد
سياست
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  زندگي  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |