|
|
|
|
|
|
تحليلي بر مشكلات بوش در عراق پس از صدام حسين
جنگ واقعي
زير ذره بين
بوش اگر نتواند در عراق سلاح هاي كشتار جمعي بيابد و عراق را از دست بدهد رئيس جمهوري شكست خورده خواهد بود اما اگر بتواند در عراق نظامي چند قومي و تكثرگرا را سامان دهد، مبالغه او درباره سلاح هاي عراق فراموش مي شود
|
|
يكشنبه هفته گذشته را شايد بتوان مهمترين روز در عراق از زمان شروع جنگ و شايد مهمترين روز در تاريخ نوين اين كشور ناميد. نخستين روزي كه كسي مي تواند در آن از «آزادسازي» عراق سخن بگويد. روزي كه شوراي چند مذهبي و چند قومي عراق متشكل از مردان و زنان قدرت و مسئوليت در كشورشان را به عهده گرفتند، روز شروع به كار منتخب ترين رهبري كه تاكنون عراق به خود ديده است.
نخستين اقدام آنها چه بود؟ اعلام ۹ آوريل، روز سقوط رژيم صدام، به عنوان تعطيل ملي. پرزيدنت بوش، ژنرال تامي فرانكس و هفته نامه استاندارد۹، آوريل را روز پيروزي عراق ناميدند. اما اين اميد وقتي به واقعيت مي پيوندد كه نخستين شوراي منتخب عراق اين روز را به عنوان روز آزادي عراقي ها بپذيرد. هنوز زود است كه ببينيم آيا اين شوراي منصوب عراقي شكوفا مي شود و راه را براي استقرار دولت قانوني و انتخابات در عراق هموار مي كند يا نه. اينها از وظايف اين شورا است. شورا بايد ابتدا خود را به مردم عراق بقبولاند و ثابت كند در شرايطي كه اكثر عراقي ها،آمريكا و صدام را نمي خواهند، آنها خود يكديگر را قبول دارند. اينها دست نشانده نيستند، بنابراين تشكيل شورا گام آغازين بسيار مهم و اساسي است. هدف آمريكا همين است. اميدواري هم وجود دارد.
اما كسي كه به اكثر گزارش هاي خبري و برنامه هاي تلويزيوني آمريكا در يكشنبه گذشته نگاه كرده باشد چنين احساسي نخواهد داشت. اكثر آنها منحصرا به اين مي پرداختند كه چه كسي مسئول مبالغه توان هسته اي صدام بوده است. اين قابل درك است. اين موضوع كه پرزيدنت بوش ممكن است ملت را به گمراهي كشانده و به جنگ هدايت كرده باشد و قصور آن را هم به گردن سيا انداخته باشد، موضوع بسيار مهمي است.
اما براي من اين آزاردهنده است كه تيم بوش تمام مدت مشغول دفاع از دلايل خود براي وارد شدن به جنگ باشد و مدام بگويد كه صدام سلاح كشتار جمعي داشت كه غيرقابل بازدارندگي بود و مي توانست ما را تهديد كند و با القاعده هم رابطه داشت. گفتن و تكرار اين دلايل و دفاع از آن، آنها را از عملي كردن دليل واقعي و ارزشمند براي جنگ بازمي دارد: استقرار دولتي با مدارا، مقبول، تكثرگرا و چند مذهبي در عراق كه بهترين پاسخ و پادزهر براي صدام حسين و اسامه بن لادن باشد.
اگر تيم بوش بخواهد در اين جنگ واقعي برنده شود بايد به جايزه آن چشم داشته باشد و بداند كه: نخست اينكه نيروهاي آمريكايي نياز به پايان يافتن جنگ دارند. متأسفم آقاي رئيس جمهور اما «جنگ اصلي» (در عراق) آنطور كه شما گفتيد پايان نيافته است. زيرا واقعيت اين است كه اين جنگ هيچگاه در مناطق با هسته هاي سني نشين بغداد و مثلث سني نشين غرب جايي كه ۸۰ درصد از حملات به نيروهاي آمريكايي در آن اتفاق مي افتد وجود نداشت. آنچه روي داد اين بود كه دو لشكر از گارد جمهوري صدام كه اين مناطق را تحت كنترل داشت، ذوب شد و اكنون در حال كشتن نيروهاي آمريكايي است. به اين مناطق بايد دوباره توجه شود و بعد بازسازي شود.
دوم اينكه، آمريكا بايد حمايت گسترده اي از شوراي جديد عراق انجام دهد تا آن را قادر بدست گرفتن قدرت بيشتر در كوتاه ترين زمان ممكن كند. هر چقدر قدرت بيشتري بيابد، بيشتر از جانب عراق مي تواند سخن گويد و بيشتر روشن مي شود كه آمريكا واسطه آزادي عراق است نه اشغالگر آن و كساني كه به ما تيراندازي مي كنند در حقيقت چه آينده عراق (و دنياي عرب) را هدف گرفته اند.
روسيه، فرانسه و آلمان بيشترين سهم را در بدهي خارجي ۶۰ ميليارد دلاري عراق دارند. بخش عمده اين بدهي بايد بخشوده شود. اعضاي تيم بوش بايد از اسب غرور پايين بيايند و روسيه، فرانسه، آلمان و اعراب را به چالش بطلبند و آنها كه آماده اند يك عراق خودمختار راحمايت كنند را با خود همراه سازند.
سوم اينكه، به گفته پيتر بوكارت پژوهشگر بلندپايه،شرايط اضطراري در سازمان نظارت بر حقوق بشر، بيش از ۲۰ گور جمعي تاكنون در عراق يافت شده است و ممكن است ۹۰ گور ديگر هم در نقاطي ناشناخته وجود داشته باشد.
تنها در يكي از اين گورها ده هزار نفر دفن بودند كه توسط رژيم صدام قتل عام شده بودند. سازمان نظارت بر حقوق بشر تخمين زده است كه ۳۰۰ هزار مفقود در عراق وجود دارد.
بوش همچنان در جستجوي سلاحهاي كشتار جمعي استفاده نشده صدام است، در حاليكه مدارك و شواهد كشتار جمعي توسط او همه جا در عراق ديده مي شود. پنتاگون هيچ كاري براي كمك به عراقي ها در يافتن و خالي كردن اين گورها انجام نداده است. با اين كار مي توان مدركي براي دادگاه بين المللي جنايات جنگي بدست آورد و اين سند جنايت جمعي را به دنيا نشان داد.
لطفا به پاداش پيروزي در اين جنگ توجه كنيد. اگر آمريكا سلاح كشتار جمعي در عراق بيابد اما عراق را از دست بدهد، بوش نه تنها يك رئيس جمهور شكست خورده خواهد شد بلكه كسي خواهد بود كه دنيا را براي آمريكايي ها حتي خطرناك تر كرده است. اگر آمريكا سلاح كشتار جمعي در عراق نيابد اما عراقي بهتر بسازد عراقي كه نمونه يك دولت عربي چند قومي و چند مذهبي باشد كه بتواند به شيوه مقبول خود را اداره كند، بوش از (اتهام) مبالغه در موضوع تسليحات عراق نجات مي يابد و دنيا مكاني امن تر و مناسب تر براي همه خواهد شد.
توماس فريدمن - هرالدتريبيون بين الملل
|
|
|
حكومت نظامي بر دنيا
ژنرال تامي فرانكس كه تا همين اواخر فرمانده عمليات آمريكا در عراق بود هفته گذشته به سنا گفت: ۱۴۸ هزار نيروي آمريكايي مستقر در عراق به اين زودي اين كشور را ترك نمي كنند.
پنتاگون در پشت پرده در حال آماده كردن زمينه براي حضور گسترده نظامي آمريكا در جهان است.
افغانستان، عراق، گرجستان، جيبوتي، فيليپين و حالا هم ليبريا، اينها كشورهايي هستند كه آمريكا از بعد از ۱۱ سپتامبر به آنها نيرو فرستاده است. آمريكا نزديك به ۵/۱ ميليون پرسنل نظامي در داخل و اطراف دنيا دارد و به اندازه همين تعداد هم نيروي ذخيره و گارد ملي دارد. اين رقم بزرگي است. اما تعداد قابل توجهي از سربازان، نيروي تداركات هستند. كارمندان تداركات، پزشكان، آشپزها و غيره. همه اين تعداد در جنگها شركت نمي كنند.
كنگره نگران دامنه تعهد آمريكا در عراق است. پنجشنبه گذشته تامي فرانكس به سنا گفت: نيروهاي مستقر در عراق كه اكنون ۱۴۸ هزار نفر هستند در آينده نزديك در اين كشور خواهند ماند و آمريكا هم ممكن است دو تا چهار سال در عراق بماند. اين آن عقب نشيني فوري نبود كه برخي سياستمداران اميد آن را داشتند. هزينه ها هم شنوندگان سنا را متحير كرد.
دونالد رامسفلد به سنا گفت: هزينه نگهداشتن نيروها در عراق به غير از هزينه بازسازي، ماهانه ۹/۳ ميليارد دلار خواهد بود. اين در حالي بود كه تا چند ماه پيش اين رقم ماهانه ۲ ميليارد دلار برآورد شده بود. افزايش حملات، پول و نيروي انساني بيشتر را مي طلبد.
اما در حاليكه آمريكا نگران مسئوليتش در عراق است، برنامه ريزان پنتاگون مشغول بررسي اين هستند كه نيروهاي خود را به كجاي ديگر در دنيا بفرستند.
استراتژيست هاي نظامي نگران بي ثباتي در رشته كشورهايي هستند كه از جنوب شرق آسيا تا خاورميانه و شمال آفريقا كشيده شده اند. اين در حاليست كه بزرگترين پايگاه هاي خارجي آمريكا از اين كمان دور هستند. آلمان ميزبان ۶۸ هزار نيروي آمريكايي است كه اين ميراث جنگ هاي قرن گذشته است.
تعداد ديگري سرباز و خلبان در ايتاليا و انگليس هستند. در اقيانوس آرام، ژاپن بزرگترين پايگاه آمريكاست كه ۴۱ هزار نيروي اين كشور را در خود جا داده است. نيمي از اين تعداد تفنگداران دريايي مستقر در اكيناوا جزيره اي در جنوب ژاپن هستند. كمي دورتر، آمريكا ۳۷ هزار نيرو در كره جنوبي دارد.
حتي پيش از حملات ۱۱ سپتامبر، رامسفلد يكي از حاميان سرسخت يك ارتش چالاك تر بود. جنگ آمريكا با تروريست ها كه با ارتشهاي ملي بزرگ دشمنان متعارف تفاوت بسيار دارد، تلاش هاي او را اولويت و ضرورت بخشيده است.
رامسفلد و مشاورانش با اشاره به اينكه تهديدهاي جديد ممكن است از هر نقطه و در هر زماني ناشي شود، مي گويند بهترين راه روبروشدن با آنها پايگاه هاي بزرگ و قدرتمند در عمق خاك كشورهاي دوست نيست. بايد شبكه از پايگاه هاي فعال در سراسر دنيا تاسيس شود كه نيروها از طريق آن تهديدها را تحت نظر داشته و به مشكلات واكنش نشان دهند.
آمريكا چند پايگاه كوچك جهاني دارد. در گوام، يكي از دارايي هاي آمريكا در اقيانوس آرام، چندين هزار دريانورد و خلبان آمريكايي حضور دارند. صلح بانان آمريكايي در چارچوب ماموريت ناتو در بوسني و كوزوو حضور دارند و مصر ميزبان ۳۰۰ سرباز آمريكايي است. چند ده هزار نيرو هم به طور پراكنده در آبهاي دنيا هستند.
اما هنوز نقاط خالي وجود دارند. آفريقاي صحرا مشهودترين آنهاست. كنيا شاهد نمونه اي از حملات القاعده بوده است. كشورهاي ديگري همچون سومالي نيز هستند كه هسته هاي تروريستي ممكن است با راحتي تمام در آن فعاليت داشته باشند.
به نوشته نيويورك تايمز، آمريكا به دنبال ايجاد پايگاه هايي در مالي، الجزاير و نقاط ديگر است و مي خواهد اجازه حضور هواپيماهايش در اوگاندا و سنگال را بار ديگر بدست آورد.
بدون شك درباره اين موضوعات در سفر اخير جورج بوش به آفريقا به تفصيل گفتگو شده است. به زودي ماموريت صلحباني آمريكا در ليبريا نيز آغاز مي شود. آسيا نيز شاهد تغييراتي خواهد بود. در حال حاضر اين تغييرات در كره جنوبي آغاز شده است.
پنتاگون ماه گذشته اعلام كرد كه نيروي ۱۵ هزار نفري آ مريكا در منطقه غيرنظامي ميان دو كره عقب تر و به نزديكي سئول مي روند. كره جنوبي به شدت نگران آن است كه اين كار نشانه اي از تصميم آمريكا براي حمله به كره شمالي باشد.
اما پنتاگون تاكيد مي كند كه هدف از اين كار تنها افزايش انعطاف پذيري نيروهاست. درشرق آسيا، آمريكا قصد دارد نيروهايش را به سنگاپور و استراليا منتقل كند.
اين دو از متحدان نزديك واشنگتن در جنگ با تروريسم هستند. ويتنام گزينه ديگر آمريكا براي استقرار نيروست. فيليپين، مستعمره سابق آمريكا نيز براي اين انتخاب شده اما پذيرفتن نيروهاي جنگي آمريكا را به دليل وجود محدوديت هايي در قانون اساسي خود رد كرده است.
بيش از يك هزار نيرويي كه بوش سال گذشته به فيليپين فرستاد تنها براي آموزش نيروهاي اين كشور به آنجا رفته اند نه جنگ مستقيم با چريك هاي محلي.
در اروپا، كمونيست هاي سابق و دوستان كنوني آمريكا براي جايگزيني آلمان در ميزباني از نيروهاي آمريكايي با هم رقابت مي كنند آلمان از حضور اين تعداد نيروي آمريكايي خشنود نيست.
بلغارستان بدون توجه به تصميم آمريكا براي قطع كمك نظامي ۱۰ ميليون دلاري به اين كشور تاكيد كرده كه بر پيشنهاد خود براي برپايي يك پايگاه آمريكايي در اين كشور پابرجاست. آمريكا ، بلغارستان و چندين كشور ديگر را به دليل عدم پذيرفتن مصونيت قضايي نيروهاي آمريكايي، با قطع كمك نظامي تنبيه كرد.
روماني نيز از حضور نيروهاي آمريكايي در خاك خود استقبال كرده است. جمهوري هاي آسياي ميانه نيز موضعي مشابه دارند.
حتي اگر برخي از اين تغييرات محقق شود، نقشه نظامي آمريكا طي چند سال آينده دگرگون مي شود. پايگاه ها و متحدان جديد كه ديگر در چارچوب قواعد جغرافياي درون جنگ سرد قرار ندارد، بسيار مؤثر خواهد بود. اما ايجاد نيروي متحرك با پشتيباني جديدترين تكنولوژي ها كافي نيست. با وجود پروژه هاي بزرگي چون عراق و افغانستان كه تعداد زيادي نيرو مي طلبد، گسترده شدن حضور نيروها ممكن است نگران كننده باشد. اگر آ مريكا به امپراطوري كشورهاي سركش خاتمه دهد، بهتر است متحدانش را براي سهيم شدن درباره مسئوليت نظارت بر آنها متقاعد كند.
آمريكا در بوسني و كوزوو با موفقيت اين كار را انجام داد و با كاهش شمار نيروهايش به اروپايي ها و ديگران مسئوليت بيشتري داد. در عراق هنوز چنين كاري نكرده است.
ژنرال فرانكس به سنا گفت: ۱۹ كشور اكنون در عراق نيرو دارند و ۱۹ كشور ديگر به زودي به اين طرح بزرگ مي پيوندند و گفتگو با ۱۱ كشور ديگر در جريان است. اما به غير از انگليس نام بقيه اين كشورها معلوم نيست.
نظريه رامسفلد فكر خوبي است، اما آمريكا براي آنكه بتواند همه دنيا را پوشش دهد، به كمك دوستانش نياز دارد.
اكونوميست
|
|
|
بازخواني مفاهيم
دولت جديد و اصلاحات در كويت
|
|
مجلس كويت پريروز با ۵۰ نماينده جديد كه در انتخابات ماه گذشته برگزيده شده بودند افتتاح شد.
در مراسم آغاز كار اين مجلس، امير كويت در سخناني بر ضرورت مبارزه با تروريسم و اصلاحات در كشورش تأكيد كرد.
در مراسم آغاز كار مجلس، دولت جديد كويت نيز معرفي شدند. دولتي كه در ميان ۱۵ عضو آن ۶ چهره جديد ديده مي شود كه دو پست كليدي وزارت كشور و وزير نفت نيز از تغييرات مهم بود.
امير كويت، مسئله امنيت، جنگ عليه تروريسم و بازسازي اقتصادي را مهمترين برنامه هاي آينده اعلام كرد و تأكيد نمود كه همه بايد همكاري كنند تا اصلاحات پيش رود و بر مشكلات پيروز شويم و توسعه عملي شود.
خصوصي سازي، تسهيل حضور شركت هاي نفتي در طرح ۷ ميليارد دلاري حوزه نفتي شمال كويت و اصلاح قانون ماليات ها از چالش هاي اصلي دولت و مجلس جديد كويت است.
علاوه بر اين بيكاري و كسري بودجه در كويت كه همه در پي استخدام در نهادهاي دولتي هستند از مشكلات اصلي است.
بخش خصوصي در كويت، ناكارآمد است. ۹۳ درصد نيروي كار اين كشور كه حدود ۲۰۰ هزار نفر را شامل مي شوند در بخش دولتي با حقوق بالا و تسهيلات بازنشستگي گسترده استخدام شده اند.
نكته جالب در مجلس كويت عضويت اعضاي دولت در مجلس است. همه وزرا در مجلس مي توانند رأي دهند.گفتني است كه در انتخابات اخير مجلس كويت ، اسلامگرايان بر ديگر رقبا پيروز شدند.
|
|
|
بازخواني مفاهيم
ارتباط
گزارش هاي خبري معمولاً با خبري يا توصيفي آغاز مي شوند. اما شروع اين گزارش، تمثيلي است كه هدف و نتيجه آن در سطر آخر خواهد آمد.
تمثيل كه برگرفته از افسانه هاي شرق بودايي است از اين قرار است: هر راهب رهگذري كه به معبد ذن وارد شود به شرط پيروزي در مباحثه درباره آيين بودا با ساكنان معبد، مي تواند در آنجا رحل اقامت افكند و اگر شكست بخورد بايد آن محل را ترك كند.
در معبدي در مناطق شمالي ژاپن، دو برادر راهب با يكديگر زندگي مي كردند. برادر بزرگتر فردي دانش آموخته بود، اما برادر كوچكتر نادان و از يك چشم نابينا بود. روزي راهبي خسته از راه رسيد و قرار شد كه به شرط پيروزي در مباحثه درباره آموزش هاي متعالي در آنجا بيتوته كند (بماند). برادر بزرگتر كه آن روز از مطالعه زياد خسته شده بود، از برادر كوچكتر خواست به جايش در مباحثه شركت كند. او خطاب به برادر كوچكتر گفت: «برو در سكوت مباحثه را برگزار كن.» برادر كوچكتر و راهب رهگذر در معبد به مباحثه نشستند. لختي بعد رهگذر نزد برادر بزرگتر آمد و گفت: «برادر كوچكتر تو بسيار قوي است. او مرا شكست داد». برادر بزرگتر گفت: «مباحثه را براي من بازگو». راهب رهگذر چنين شرح داد: در وهله نخست من يك انگشت خود را به تمثيل از بودا يعني فردي كه به روشنايي رسيده است، بالا آوردم. برادرت در پاسخ، دو انگشت خود را به نشانه بودا و تعاليم او بالا آورد. من سه انگشت خود را به تمثيل از بودا، تعاليم بودا و پيروان او كه در هماهنگي به سر مي برند بالا آوردم. در پاسخ، برادر كوچكت مشت گره كرده خود را بر صورت من كوبيد يعني اينكه هر سه برخاسته از يك ادراك هستند، بنابراين وي در اين مباحثه برنده شد و من حق ندارم در اينجا اقامت كنم. با گفتن اين سخنان، برخاست و رفت.
در همين موقع برادر كوچكتر در حالي كه به طرف برادر بزرگتر مي دويد، پرسيد آن شخص كجاست؟ برادر بزرگتر گفت: «فهميدم كه تو در مباحثه پيروز شدي.»
برادر كوچكتر گفت: كدام پيروزي؟ مي خواهم وي را تنبيه كنم.
برادر بزرگتر گفت: بگو ببينم موضوع بحث چه بود؟ و او اينگونه توضيح داد: اول كه در مقابل هم نشستيم و او مرا ديد، يك انگشت خود را براي مسخره كردن به من كه يك چشم دارم، بالا آورد. من از آنجا كه وي غريب بود، لازم ديدم كه نسبت به او مؤدب باشم؛ پس دو انگشت خود را به نشانه تبريك به او كه دو چشم دارد بالا آوردم. پس آن غريبه بي ادب سه انگشت خود را به معناي اينكه ميان ما دو نفر تنها سه چشم وجود دارد بالا آورد. بنابراين من عصباني شدم و با مشت او را زدم. اما او از محل مباحثه گريخت.
حكايت روابط جناح هاي سياسي در ايران، حكايت رابطه آن دو راهب است. جناح هاي سياسي ايران بويژه دو شاخه اصلي آن در حالت انفكاك محض، هر يك پيامي را آنگونه كه خود درست مي انگارد سامان مي دهد و ارسال مي كند.
اما طرف مقابل پيام را در چارچوب ايستارهاي خود دريافت و تحليل مي كند. همين ناهمخواني زبان راه مفاهمه را بسته است و در ميان راهكارهاي گوناگوني كه طرفين براي خروج از اين وضع ارائه كرده اند (همه پرسي، خروج، وفاق، محدودسازي معاندان و...) هيچيك نتوانسته است توهم شناخت از رقيب را از بين ببرد. اينكه چه كسي مي تواند زباني مشترك براي فهم متقابل جناح ها در ايران بسازد، پرسشي است كه براي پاسخ دادن بدان بيشتر بايد انديشيد.
|
|
|
سايه روشن سياست
حكايت ناتمام
|
|
هفته گذشته در پي شايعاتي پيرامون تعطيلي دفاتر مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق در ايران، محسن حكيم سخنگوي اين گروه اين شايعات را تكذيب كرد و گفت: مجلس اعلا درصدد است فعاليت هاي خود را با شرايط جديد منطبق كند. وي اشاره اي به «شرايط جديد» نكرد اما ظاهراً منظور وي ورود مجلس اعلا به تشكيلات حكومتي عراق و انتظارات آمريكايي ها از اين گروه و دولت ايران است.
در پي درج تكذيبيه مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق، گروهي كه خود را «كارمندان مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق» معرفي كرده اند با ارسال نامه اي به همشهري تأكيد كردند كه دفاتر مجلس اعلا در ايران تعطيل شده است.
آنها براي مستند كردن ادعاي خود رونوشت يك نامه اداري را به زبان عربي پيوست نامه خود كرده اند كه در آن آمده است: «به قسمت هاي مختلف تابعه مجلس اعلا: عطف به نامه شماره... اعلام مي شود كليه كارمندان مجلس اعلا با مراجعه به امور مالي اداره و تكميل قرارداد و گرفتن حقوق ماه جاري به همراه كليه اعضاي خانواده و لوازم زندگي، آماده انتقال به عراق شوند. شايان ذكر است، آخرين حقوق پرداختي كارمندان در تيرماه ۱۳۸۲ پرداخت مي شود و آخرين روز كاري مجلس اعلا در تاريخ ۳۱/۴ /۸۲ مي باشد». تاريخ نامه منسوب به مجلس اعلا ۲۳ تير ماه است.
|
|
|