Hamshahri Newspaper

ترجمه: مهدي خمسه صفا
تا به حال حتماً اتفاق افتاده كه احساس كنيد روشهايي را كه براي برخورد، با مشكلاتتان به كار مي بستيد ديگر كارايي لازم را ندارند و به اصطلاح ديگر به درد نمي خورند. اين درست زماني است كه فكر مي كنيد بايد به دنبال راههاي تازه تري باشيد تا شما را در رسيدن به مقصود و حل مشكلاتتان كمك كند.
آدمهاي زيادي هستند كه سختي هاي زيادي را متحمل شده و يا به بيماري مهلكي مبتلا شده اند. خيلي از اينها در طول سالها عموماً به تجربه هايي رسيده اند كه ارمغان ودستاورد آن «درك زيبايي زندگي» بوده است. اما شما مي توانيد خوشحال باشيد چون مجبور نيستيد براي كسب اين تجربه ها و درك آن حس شيرين، يك عمر انتظار بكشيد. فقط كافي است اين نكته ها را بخوانيد و به آن عمل كنيد:
سعي كنيد از اشتباههايتان درس بگيريد: مطمئنم كه اين ماجرا را نشنيده ايد. كارگري كه كارش سنگ فرش كردن معابر و محل ورودي مقابل خانه ها بود، يك روز وقتي كار سنگ فرش كردن ورودي مقابل خانه يكي از مشتريانش را تمام كرده و منتظر گرفتن مزد خود از صاحب خانه بود، نزديك بود كه از تعجب شاخ در بياورد.تعلل صاحب خانه از زماني كه صداي زنگ در را شنيده بود تا زماني كه خودش را به دم در برساند باعث شد تا او پي به اشتباه خودش ببرد. كارگر ما به اشتباه به جاي سنگ فرش كردن ورودي مقابل خانه مورد نظر، ورودي خانه فرد ديگري را سنگ فرش كرده بود. با اين كه صاحب خانه مايل بود با رغبت هزينه سنگ فرش كردن مقابل خانه اش را بپردازد- چرا كه خانه او نيز از مدتها قبل به چنين كاري نياز داشت- اما كارگر حاضر به گرفتن دستمزد خود نشد براي اين كه معتقد بود مقصر خودش بوده كه شماره صندوق پستي خانه را اشتباهي خوانده و باعث پيش آمدن چنين مشكلي شده است. به همين خاطر بدون اين كه هيچ پولي براي كاري كه انجام داده بود بگيرد، ابزار و وسايلش را جمع كرد و رفت. به نظر شما همسايه هايي كه شاهد اين ماجرا بودند و يا آنهايي كه اين ماجرا را مي شنيدند كه كسي آمده و ورودي خانه فرد ديگري را سنگ فرش كرده و هيچ پولي هم از اين بابت نگرفته پيش خود چطور فكر مي كنند؟ درست حدس زديد. همه آنها متفق القول بودند كه اين فرد انسان شريف، درستكار و مهرباني بوده است و اما بعد از آن، كارگر ما معروف شد و هر روز مشتريان بيشتري سراغ او را مي گرفتند و اين در حقيقت همان نتيجه خوبي و انسانيت است. «نبايد اجازه بدهيد كه اشتباههايتان باعث دلسردي و نااميدي شما شوند چرا كه اين اشتباهات در حقيقت فرصتهايي هستند كه به شما گوشزد مي كنند كه هنوز هم مي توانيد صداي تپيدن قلبتان را بشنويد.»
قدرشناس باشيد و نشان دهيد كه هستيد: در مورد حس قدرشناسي تان چطور فكر مي كنيد؟ آيا اين قدرشناسي فقط مربوط به آن چيزهايي است كه زندگي به شما داده و يا كارهايي است كه احتمالاً ديگران براي شما انجام داده اند؟ يعني همان حساب معروف قديمي: دو دو تا، چهارتا. اگر اين طور است در اغلب موارد بيشتر نااميد مي شويد و جاي زيادي براي قدرشناسي نمي ماند. وقتي شما به خاطر خود زندگي، قدرشناس و سپاسگزار باشيد زندگي شما در حقيقت همان چيزي مي شود كه به خاطر آن سپاسگزار مي بوديد. شايد شما به اين حرفها بخنديد، اما همين نوع نگاه شما به زندگي، تأثير جدي بر چگونگي اتفاقات و رخدادهايي دارد كه در مسير زندگيتان پيش مي آيد، ترديد نكنيد. اگر فكر مي كنيد كه قادر نيستيد زندگيتان را تغيير دهيد، شايد حق با شما باشد، اما حتماً مي توانيد نوع نگاه و نگرشتان را عوض كنيد. درست همان موقع كه موفق به اين كار شديد مي بينيد كه زندگيتان هم تغيير مي كند. جالب نيست؟ مطمئناً فرصتهاي زيادي براي دوست داشتن و دوست داشته شدن به شما رو مي كند و از اين كه مي بينيد اين همه «عشق» در كنار شماست تعجب مي كنيد. اين نكته تاريخ مصرف ندارد و هيچ نوع عوارض جانبي هم براي آن ثبت نشده است. بخواهيد كه مثلاً امروز ذره كوچكي از عشق و محبتتان را به كسي - فرق نمي كند كه چقدر دوستش داريد- هديه بدهيد. اين هديه شايد در ظاهر كوچك به نظر برسد. شكلش را خودتان انتخاب كنيد: نوشتن يك نامه، در آغوش گرفتن يك عزيز، دادن يك شاخه گل و يا ابراز عشق با صداي بلند؛ هر جور راحتيد، اما هر انساني احساس مي كند كه به دادن چنين هديه كوچكي احتياج دارد. وقتي دختر كوچكي را مي بينيد كه براي ابراز عشق و محبت به پدر و مادرش در آخر نامه هايش مي نويسد: «پدر،مادر، دوستتان دارم»؛ حتماً از پدر و مادرش سؤال كنيد. مطمئناً آنها در جواب شما خواهند گفت كه در آن لحظه احساس مي كنند كه در باغي پر از گلهاي سرخ قدم مي زنند!
انتقاد پذير باشيد: انتقاد در ماهيت خود اصولاً نكته مثبتي است، چرا كه درك اين موضوع راه را براي تغيير و مهمتر از آن تحول شما هموار مي كند. وقتي كه انتقادپذير باشيد مردم مي فهمند كه شما نسبت به خودتان و مسائل اطرافتان بي تفاوت نيستيد و راه تحول را هميشه براي خود بازنگه داشته ايد. در حقيقت شما بخشي از موفقيت هايتان را - در كار يا زندگي- بايد مديون همين انتقادها و منتقدان خود باشيد. ممكن است دوستان و يا همكاران شما كارهايي را به شما گوشزد كنند كه مي تواند باعث پيشرفت شما شود، سعي كنيد از اين پيشنهادات به سادگي و با بي توجهي نگذريد.
وقتي كسي از شما مي خواهد كه به جاي برخوردهاي خشن و زياد از حد جدي با گشاده رويي و لبخند با او روبه رو شويد و يا اين كه به جاي فرياد زدن، آرام صحبت كنيد، مطمئن باشيد كه شما را به سمت شادي بيشتر هدايت مي كند. اطمينان داشته باشيد كه وقتي شادي را به ديگران مي بخشيد خودتان از آن بي نصيب نمي مانيد. بخش عمده اي از تلاش و همت شما بايد اين باشد كه خودتان را بشناسيد و در عين حال براي خودتان هم احترام قائل شويد. وقتي به اين مرتبه رسيديد ديگر انتقاد را با ايراد اشتباه نخواهيد گرفت بلكه هميشه از آن به عنوان شانس و يا دريچه اي به سوي پيشرفت و تعالي ياد مي كنيد. شايد بعضي از مردم عادت داشته باشند كه پيش خود به ديگران نمره بدهند. حتي اگر ديديد كه نمره شما چندان چنگي به دل نمي زند ناراحت نشويد. هميشه از جايي بايد شروع كرد. بهترين شكل ممكن همين است كه از پايين به بالا برويد و سعي كنيد هيچگاه متوقف نشويد. از انتقادها نترسيد و به رشد و ترقي خود فكر كنيد و همه كوششتان اين باشد كه اين روند- از پايين به بالا- هيچ وقت معكوس نشود. شادي كه از اين بابت به شما دست مي دهد با كمتر چيزي قابل مقايسه است.
از رويارويي با مشكلات فرصت بسازيد: اين را هميشه به خاطر داشته باشيد كه عموماً خوبيها و همه آن چيزي كه در نظر ما خوب جلوه مي كند در حقيقت زاييده مشكلاتي است كه با آن دست و پنجه نرم مي كنيم. تعجب مي كنيد؟ خانمي كه سالها مبتلا به سرطان بود و عوارض شيمي درماني هم تا حد نسبتاً زيادي آثار محسوسي در چهره و جسم او به جا گذاشته بود در ميانه دوره درمان تصميم گرفت كه ديگر ادامه ندهد و درمانش را نيمه كاره رها كند. چرا؟ چون ديگران از پزشكش گرفته تا اطرافيان، اميد را از او دزديده بودند. دكترش گفته بود كه: «متأسفم ، تو زنده نمي ماني» و يا «سرطان غير از مشكلات خودش، عوارض جانبي هم دارد». آن خانم بعدها خودش تعريف كرد كه روزي به خانه رفتم و تصميم گرفتم كه درباره عوارض جانبي سرطان مطالعه و تحقيق كنم و بعد به اين نتيجه رسيدم كه همه اين عوارض، خطرناك و كشنده نيستند. حتي فهميدم كه بعضي از اين عوارض شگفت انگيز «مثبت» هم هستند. باور مي كنيد؟ عوارض مثبت سرطان! همين مسأله باعث شد كه اين خانم عزم و اراده خود را دوباره به دست آورد، باورهايش را تغيير دهد و قدمهاي مثبتي براي خود بردارد به طوري كه حس كرد دوباره مي تواند زنگ گوشنواز بيداري را در درون خود بشنود.
مشكلات شما مي تواند يك فرصت باشد به خاطر همين سپاسگزار باشيد و هم سپاسگزار باشيد از اين كه مشكلات شما از اين بيشتر نيست. در هيچ شرايطي نبايد بپذيريد كه به آخر خط رسيده ايد، اين فكر ها را از خود دور كنيد. همين زنده بودن شما بزرگترين بهانه براي شكرگزاري است. از اين كه زنده هستيد و مي توانيد اين زندگي را با نگاه درست خود به شادماني بگذرانيد بايد خوشحال باشيد.
دشمنانتان راهم دوست داشته باشيد: پرسيدن اين سؤال ضرري ندارد. فكر مي كنيد آيا مي شود دليلي پيدا كرد كه كساني را كه با كارهاي اشتباه و يا نظرات متفاوت خود باعث ناراحتي ما مي شوند دوست داشته باشيم؟ حتماً مي شود، البته اگر واقعاً در جست وجوي آرامش واقعي فكري خودمان هستيم. عشق چيز كمي نيست. معجزه عشق حتي مي تواند قلبهاي يخي را هم با گرمي خود گرم كند و به تپش وادارد. خانمها را در بعضي موارد نبايد دست كم گرفت. يكي از همين خانمها با وجود ابتلا به سرطان سينه، چيزهاي زيادي درباره قدرت عشق فهميده بود. خانواده اي كه او در آن بزرگ شده بود، خانواده اي خشن و تا حد افراط الكلي بود و والدينش چيزي جز ناراحتي و تلخي را در خاطرش مجسم نمي كردند. وقتي كه اين خانم متوجه شد كه سرطانش پيشرفت كرده با خودش قرار گذاشت كه نگرشش را عوض كند و پدر و مادرش را با وجود همه آزار و اذيت هايي كه از آنها ديده بود دوست داشته باشد. مادرش براي مدتي به خانه او آمد و اين خانم هر روز صبح قبل از رفتن به سر كار به مادرش مي گفت «دوستت دارم» و مي رفت، اما هيچ وقت مادرش جوابي به او نمي داد. سه ماه بعداز اين ماجرا وقتي يك روز اين خانم دير به خانه برگشت، مادرش با حالتي نگران و مضطرب در را باز كرد و تا دخترش را ديد فقط از او يك چيز پرسيد: «چيزي را فراموش نكردي؟» دختر گفت: چه چيزي را فراموش كردم؟ و مادر با نگاهي معني دار گفت: «يادت رفت بگويي دوستت دارم.» همين باعث شد كه مادر و دختر براي چند دقيقه در آغوش هم گريستند.
باور اين موضوع شايد كمي دشوار باشد اما خيلي وقتها دوست داشتن و ابراز علاقه به اعضاي خانواده، سخت تر از دوست داشتن كساني است كه شايد اسم دشمن را برازنده آنها بدانيد. اين نكته نبايد هيچ گاه از يادتان برود: «مثبت گرا باشيد، مثبت ها را تقويت و منفي ها را حذف كنيد.» اين راز دوست داشتن خانواده است.
به اين دو سؤال كمي فكر كنيد: آخرين باري كه از يكي از اعضاي خانواده تان ايراد گرفتيد و باعث رنجش او شديد كي بود؟ حالا به اين فكر كنيد كه آخرين باري كه حرفي زديد يا كاري كرديد كه همان شخص متوجه علاقه شما و اين كه دوستش داريد شود، كي بود؟ معمولاً كدام يك از اين دو حالت را اغلب انجام مي دهيد؟ وقتي صميمانه پيش خود فكر كنيد كه چگونه مي توانيد بسياري از اين انتقادها را به يك درخواست دوست داشتني همراه با تفاهم تبديل كنيد، حتماً به نتيجه مثبت هم مي رسيد. درخواستي كه بتواند روحيه مثبت را در شما تقويت و منفي گرايي را از ذهن و وجود شما پاك كند.
به بهترين شكل زندگي كنيد: شنيدن اين ماجراي كوتاه خالي از لطف نيست. يكي از روزها وقتي راهب صومعه اي در... مشغول كار در باغ صومعه بود، گروهي از شاگردانش گرد او حلقه زدند و از استاد خود پرسيدند: «استاد اگر به شما مي گفتند كه مثلاً تا ۱۵ دقيقه ديگر بيشتر زنده نيستيد، شما چه كار مي كرديد؟» راهب با لبخند جواب داد: «همين كاري كه الان مي كنم» و بعد دوباره سرگرم كارش شد.
حالا شما اين سؤال را از خودتان بپرسيد. اگر كسي به شما مي گفت كه تا ۱۵ دقيقه ديگر بيشتر زنده نيستيد و مي دانستيد كه راست مي گويد، آن وقت چه مي كرديد؟ لابد از خودتان مي پرسيديد كه من چرا اينجا هستم؟ بهترين كاري كه مي توانم در اين دقايق آخر انجام دهم چيست؟ يا شايد با خود فكر مي كرديد كه شروع زندگيتان از كجا بوده و چه آرزوهايي براي اين زندگي داشته ايد؟
يك نكته مسلم است؛ شما به اندازه تمام دنيا وقت نداريد كه براي اين سؤال، جوابي پيدا كنيد و تصميم بگيريد. همه وقت شما همان زمان زندگيتان است. زماني كه نمي دانيد چقدر است. الان وقت خوبي است، از همين حالا دست به كار شويد.
اينترنت