چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۲
شماره ۳۱۲۸- Aug, 6, 2003
سياست
Front Page

بررسي گزارش اخير صندوق توسعه ملل متحد
احتضار تهيدستان
زير ذره بين
توسعه سياسي و اقتصادي سالهاي گذشته موجبات افزايش قابل توجه ثروت جهاني را فراهم آورده است. اما در همين دوره بسياري از كشورها در ده سال گذشته روندي ارتجاعي را پشت سر گذاشته اند وفقير تر شده اند.
004390.jpg
هشتم ژوييه گذشته صندوق توسعه ملل متحد گزارش سالانه توسعه انساني خود براي سال جاري ميلادي را منتشر كرد. در اين گزارش ميزان پيشرفت ۱۷۵ كشور جهان در اجراي پروژه اي تحت عنوان «اهداف توسعه هزاره هشتم» كه با عنوان اختصاري MDGS شناخته مي شود و اجراي آن در مجمع عمومي سال ۲۰۰۰ سازمان ملل متحد به تصويب رسيد مورد بررسي قرار گرفته است.
هدف از طراحي MDGS از سوي سازمان ملل متحد استفاده از آن به عنوان ابزاري براي متوقف كردن فقر، گرسنگي و بيماري در كشورهاي فقير تا سال ۲۰۱۵ ميلادي و به جريان انداختن چيزي است كه از آن تحت عنوان «مسئوليت هاي متقابل كشورهاي در حال توسعه و غني»ياد مي شود، عنوان شده است. از هشت دستورالعمل MDGS، هفت مورد آن اقتصاد كشورهاي فقير را نشانه رفته كه اين واقعيت را نمايان مي كند كه كاركرد سازمان ملل به موازات بانك جهاني و صندوق بين المللي پول تعريف و تبيين شده است.
بر اين اساس وظيفه اصلي در كاستن از فقر بر عهده دولتهاي كشورهاي فقير و نه بر دوش دولتهاي ثروتمند غني گذاشته شده است. بر اساس اصول هشتگانه MDGS از كشورهاي در حال توسعه خواسته شده ارتقاء مديريت به ويژه در عرصه بسيج منابع، توزيع متناسب آنها و حصول اطمينان از استفاده بهينه از اين منابع متمركز شوند.
در گزارش سازمان ملل متحد همچنين تصريح شده MDGS تنها زماني قابل تحقق و دستيابي است كه كشورهاي در حال توسعه نسبت به انجام اصلاحات گسترده اقدام كنند. تنها هدف هشتم كه خواستار افزايش همكاري ها بين كشورهاي فقير و غني نشده بخشي از مسئوليت را بردوش كشورهاي غني برخوردار از اقتصاد پيشرفته مي نهد.
هر چند در اين گزارش نوعي احساس نخوت و كوته بيني كاملاً مشهود است اما در عين حال برخي موارد مربوط به كشورهاي فقير را برجسته كرده كه مؤيد تاثير مخرب و زيان بار كاپيتاليسم جهاني به بخش اعظم جمعيت كره خاكي است.
در گزارش صندوق توسعه ملل متحد (UNDP) آمده ۵۴ كشور اكنون در قياس با سال ۱۹۹۰ فقير شده اند. از اين بين بيست كشور در نواحي مركزي و جنوبي آفريقا هستند و اين در حالي است كه هفده كشور اروپاي شرقي و اعضاي جامعه مشترك المنافع روسيه هم در زمره اين ۵۴ كشور قرار گرفته اند.
امروز در قياس با آغاز دهه نود ميلادي اميد به زندگي در ۳۴ كشور كاهش داشته است كه دليل اصلي آن اشاعه ايدز است. از بين ۵۹ كشوري كه از پايين ترين نرخ اميد به زندگي برخوردارند ۲۴ كشور تعداد قابل توجهي از مبتلايان به ايدز را در خود جاي داده و ۳۱ كشور به شكل نامعمولي بدهي خارجي بالا دارند.
امروز جمعيت ۲۱ كشور گرسنه تر از ۱۹۹۰ هستند. ۱۴ كشور با افزايش نرخ مرگ و مير كودكان دست به گريبان هستند و در ۱۲ كشور تعداد كودكاني كه در مدارس ابتدايي ثبت نام مي كنند به لحاظ درصد كل كودكان نسبت به اوايل دهه نود ميلادي كاهش يافته است.
بر اساس يكي از گزارشات شبكه خبري BBC صندوق توسعه ملل متحد در مورد گزارشي كه خود تهيه كرده است مي گويد:«اين گزارش مبين وضعيتي ارتجاعي و بي سابقه در برخي از فقيرترين كشورهاي جهان است» و در بخشي ديگر از بيانيه  اين نهاد در مورد گزارش سال ۲۰۰۳ آمده است: «بيش از يك ميليارد انسان در سراسر جهان اكنون در فقر مفرط زندگي مي كنند و براي بسياري استاندارد زندگي به طور مداوم در حال پايين آمدن است»
در اين بيانيه كه از سوي دفتر ژان فابر معاون مدير كل صندوق توسعه ملل صادر شده نابساماني گسترده در توزيع ثروت بين كشورهاي جهان طي يك دهه گذشته مورد تأكيد قرار گرفته است. فابر در گفت وگو با خبرنگاران با اشاره به اين مسئله گفت: «توسعه سياسي و اقتصادي سالهاي گذشته موجبات افزايش قابل توجه ثروت جهاني را فراهم آورده است.» اما به اعتقاد او «در همين حين بسياري از كشورها در ده سال گذشته روندي ارتجاعي را پشت سر گذاشته اند.»
در گزارش UNDP آمده، در ۳۱ كشور كه در زمره فقيرترين كشورهاي جهان قرار گرفته اند پيشرفت در جهت دستيابي به اهداف MDGS متوقف شده يا حتي روندي معكوس در پيش گرفته است. با توجه به روند مالي جاري در اين كشورها آنان تا سال ۲۱۶۵بر فقر فايق نخواهند آمد و براي بيست كشور جنوب و مركز آفريقا امحاء فقر مفرط تا سال ۲۱۴۷ و كاهش نرخ مرگ و مير كودكان به دو سوم ميزان جاري تا سال ۲۱۶۵به زمان نياز دارد.
بر اساس ضميمه اين گزارش كه به بررسي نرخ اميد به زندگي، تحصيل، باسوادي بالغين و درآمد سرانه در فقيرترين كشورهاي جهاني مي پردازد مشخص مي شود ۲۱ كشور روندي تنزلي را طي ده سال گذشته پشت سر گذاشته اند. اين فهرست ۱۴ كشور آفريقايي به علاوه روسيه و شش جمهوري سابق اتحاد جماهير شوروي را دربرمي گيرد.
فابر در توضيحاتي در مورد روسيه پس از كاپيتاليسم مي گويد:«ما شاهد افول فاجعه آميز چند كشور هستيم كه در بخش هاي مختلف اغلب كشورهاي عضو اتحاد جماهير شوروي سابق در بين آنها هستند. در اين كشورها فقر اشاعه يافته است. به واقع در اين بخش از جهان فقر طي يك دهه گذشته سه برابر شده است.»
درآمد سرانه در همه ۴۱ كشوري كه در فهرست بدهكارترين كشورهاي جهان قرار دارند كمتر از ۱۵۰۰ دلار است و بر اساس گزارش اخير اقتصاد اين كشور در دهه نود ميلادي به طور ميانگين رشد سالانه اي كمتر از يك درصد داشته است. به رغم درخواست هاي اين گزارش از كشورهاي غني براي  بخشودن بدهي هاي كشورهاي فقير در يكي گزارشات اقتصادي اخير سازمان ملل متحد به سياست هاي نابودكننده كشورهاي ثروتمند براي اشاعه قوانين بازار آزاد و تأثير مخرب آن بر وضعيت كشورهاي فقير به وضوح اشاره شده است.
فابر به صراحت اقرار كرد:«كشورهاي ثروتمند موانع بيشماري بر سر راه ورود كالا به قلمرو خود به وجود آورد ه اند. اعطاي سوبسيد هاي سنگين به بخش كشاورزي و بالا نگاه داشتن قيمت هاي محصولات بخش كشاورزي در سطحي بالاتر از نرخ هاي جهاني از ديگر روش ها و شيوه هايي است كه براي سرپا نگاه داشتن بخش كشاورزي در اين كشورها مورد استفاده قرار مي گيرد.» او مي افزايد:«بدتر آنكه آنان براي حمايت از بخش كشاورزي خود عليه كشورهايي كه از اقتصاد ضعيف تري برخوردارند از دامپينگ محصولات كشاورزي خود استفاده مي كنند.»
در گزارش اخير سازمان ملل تصريح شده اگرچه كمك هاي بلاعوض اعطايي از سوي كشورهاي ثروتمند به ملل فقير از ۳/۵۲ ميليارد دلار در سال ۲۰۰۱ به ۵۷ ميليارد دلار بالغ شده است اما اين ميزان تا حداقل سطح يك ميليارد دلاري مورد نياز سالانه براي دستيابي به اهداف تعيين شده، فاصله زيادي دارد.
اين در حالي است كه مارك مالوچ براون مدير برنامه توسعه ملل متحد در گفت وگويي با برنامه News Online شبكه خبري BBC گفت به اعتقاد او شرايط حاكم بر روند اعطاي كمك هاي خارجي در واقع رو به وخامت گذاشته و جاي انتقاد دارد:«ايتاليا،  آلمان، فرانسه، ژاپن و حتي هلند كه در زمره سخاوتمندترين تأمين كنندگان اين كمك ها هستند همگي در حال كاستن از سطح كمك هاي خود هستند. اكنون حفظ روند اعطاي كمك ها و ترغيب تأمين كنندگان اين كمك به تداوم پرداخت كمك هاي شان كار دشواري است. زماني كه قرار است هزينه هاي عمومي در كشوري كاهش پيدا كند، كمك هاي خارجي از اولين اقلامي هستند كه حذف مي شوند.»
تأثير مخرب «تفاهم واشنگتن» بين بانك جهاني و صندوق پول كه در آن بر لزوم ايجاد نظم بودجه اي، حذف قوانين بازدارنده تجاري و آزادسازي تجارت و جريان مالي در كشورهاي در حال توسعه پاي فشرده شده بدين معناست كه UNDP در گزارش خود چاره اي جز فاصله گرفتن از ديدگاههايي كه خواستار بازبيني خط مشي  توسعه در عرصه  گسترده تر را دارند و اين روند را مستلزم در نظر گرفتن شرايط هر كشور مي دانند، نداشته است. با اين حال در اين گزارش تأكيد شده است: «توفيق يا ناكامي در رشد اقتصادي در هر كشور رابطه نزديك و تنگاتنگي با ميزان يكپارچگي اقتصاد آن كشور در بازار جهاني دارد.»
در بخشي از گزارش UNDP به وضعيت اقتصادي كشور مالي اشاره شده و اين سوال مطرح شده كه چگونه كشور كوچكي چون مالي ممكن است بتواند چون چين به توليدكننده صادركننده اي بزرگ تبديل شود. اين گزارش ياد آور مي شود: «سرمايه داران سطح سواد و ميزان مهارت هاي كارگران مالي را پايين تر از آن مي دانند كه توجيه كننده هزينه هايي باشندكه به دليل دورافتادگي و انزواي مالي، سيستم بهداشتي ضعيف، تغذيه ناكافي، بازار محلي كوچك و ساير موانع بر آنان و سرمايه هايشان تحميل خواهد شد.» به عبارت ساده تر سرمايه گذاران بازگشتي براي سرمايه گذاري خود در مالي نمي بينند و به همين دليل رغبتي به سرمايه گذاري در اين كشور نشان نمي دهند.
در ادامه همين بخش در مورد مالي آمده است: «مالي مي تواند به صادركننده موفق منسوجات (مثل بنگلادش)، مقصدي براي گردشگران خارجي و توليدكننده محصولات فرعي و تكميلي توليد كشاورزي استوايي تبديل شود اما اين كشور تنها در صورتي مي تواند به چنين جايگاهي دست يابد كه زير ساخت ها و نيازهاي پايه در زمينه بهداشت ، آموزش ، آب ، جاده ، بنادر و الكتريسيته را فراهم آورده باشد.
تناقض شگفت آور اينكه چطور گرفتار فقرمفرط مي تواند به چنين سطحي از توسعه به تنهايي و بدون بهره مندي از كمك هاي گسترده بين المللي دست پيدا كند چيزي است كه به فراموشي سپرده شده است و شايد حتي به ذهن كساني كه اين گزارش را تنظيم كرده اند خطور نكرده است.»
آنچه گزارش سالانه توسعه ملل متحد به آن نپرداخته است اينكه فاجعه اجتماعي، اقتصادي اي كه حيات توده هاي مردمي در كشورهايي فقير را در آستانه نابودي قرار داده است نتيجه سياست هايي است كه نهادهاي بين المللي و از جمله برنامه توسعه ملل متحد به آنان تحميل كرده و در پيش گرفته است.

اين نقشه آمريكا و انگليس بود
004405.jpg

چارلز تيلور رئيس جمهور ليبريا اين روزها از خبرسازترين رهبران آفريقاست. آمريكا اعزام نيروهاي حافظ صلح به ليبريا براي فرونشاندن اوضاع پرآشوب و كشتارهاي اين كشور را به استعفاء او و خروجش از كشور مشروط كرده است.
شورشيان ليبريا اكثر مناطق اين كشور را در كنترل خود دارند و كشتارها ادامه دارد. نيوزويك هفته گذشته در دفتر كوچك تيلور در ساختماني كه به شدت تحت كنترل و تدابير شديد امنيتي قرار داشت، با او گفت وگو كرده است كه خلاصه آن را مي خوانيد:
چه چيز مانع استقرار گروه نخست صلحبانان نيجريه اي شده است؟
- نمي دانم. آنها درباره بودجه اين كار سخن مي گويند. اكنون مقداري پول دارند، اما نمي خواهند وارد يك فضاي خصمانه شوند. ترجيح مي دهند فقط سلاح ها را روي زمين نگهدارند.
نبايد ابتدا يك آتش بس كارآ و مؤثر برقرار شود؟
- فكر مي كنم آنها آماده وارد شدن به فرودگاه و استقرار در محل باشند.
در عمل چه اتفاقي بايد بيافتد؟
- بگذاريد پرزيدنت بوش بخشي از سئوالات را پاسخ گويد. آمريكا پول مي دهد و حدس مي زنم آنها منتظر نقل و انتقال لجستيكي هستند. هيچكس در اين باره از من سئوالي نكرده است.
چه چيز روابط شما را با واشنگتن تيره كرد؟
- نمي دانم. من با پيروزي در انتخاباتي آزاد و منصفانه، بعضي از نزديك ترين دوستان واشنگتن را شكست دادم. از نظر آنها آن كسي كه نبايد پيروز مي شد پيروز شد. من با رهبري ماركسيستي لنينيستي در ليبريا مبارزه كردم و به اين مبارزه ادامه مي دهم. ما از ليبي كمك دريافت كرديم اما سيا مي داند كه ليبي هيچ نفوذي در من ندارد. من در قاره آفريقا كار خودم را مي كنم.
امروز چه كار متفاوتي انجام داده ايد؟
- نمي دانم. زيرا هر آنچه كه بايد انجام مي دادم انجام دادم. بعد از انتخابات، جيمي كارتر كنار من نشست و گفت: پرزيدنت تيلور، تبريك مي گويم. كارهاي بسياري است كه بايد انجام دهيد. اگر انجام دهيد از آمريكا كمك دريافت مي كنيد. من آن كارها را انجام دادم. او گفت كه استقرار يك دولت آشتي ملي بسيار مهم است... آنها از من خواستند كه همه سلاح ها را آتش بزنم تا جنگ تمام شود... در چارچوب سازمان ملل از قوانين سركوب سخن گفتند، من همه اين قوانين را از كتاب هاي قانون ليبريا پاك كردم. همه كاري انجام دادم. حتي كميسيون حقوق بشر راه انداختيم. اما آنها هيچگاه به حرف من گوش نكردند، من كه اولين رئيس جمهور تحصيلكرده در آمريكا، در ليبريا بودم. نمي دانم، شايد بايد پول بيشتري صرف روابط عمومي در آمريكا مي كردم. هيچ كس چارلز تيلور را درك نمي كند. نمي دانم چرا.
گروه هاي حقوق بشر شما را به نقض حقوق بشر متهم مي كنند.
- از نظر حقوق بشر همواره در آفريقا مشكلاتي بوده است، زيرا نوعي سوءتفاهم از اين نظر وجود دارد. مردم در ليبريا از طريق اين ادعا كه فعال حقوق بشر هستند پول درمي آورند. اتاق هاي شكنجه در اينجا وجود ندارد. مي توانيد برويد و ببينيد به اندازه كافي در اينجا خواهيد ماند كه اين موضوع را دريابيد.
من شاهد آزادي زندانيان در سه هفته گذشته بوده ام، برخي از آنها در وضعيت بسيار بدي بودند، پوست استخوان شده بودند و آنقدر ضعيف كه نمي توانستند حرف بزنند.
- دوران سختي است. اما از شكنجه و كتك زدن خبري نيست. دوران سختي است، اما اينها افرادي بودند كه در گروه هاي شورشي عضويت داشتند و من آنها را آزاد كردم... درست وقتي شورشيان ما را گلوله باران مي كردند، ما آنها را براي حفاظت از جانشان منتقل كرديم. من دستور دادم هركسي از آنها كه بميرد هركسي مسئول باشد اعدام مي شود. به عنوان رئيس جمهور، معمولا كسي چنين مسئوليتي ندارد.
اما برخي از آنها مي گفتند كه زندانيان در زندان مرده اند.
-آيا نامي هم داده اند؟ بايد نام آنها را بدانيد.
درباره اتهامات دادگاه ويژه سيرالئون چه مي گوييد؟
- ما از گروه شورشي سيرالئون (موسوم به RUF) استفاده كرديم، درست است. بعد از انتخابات جنگ مرزي بود و هزاران جنگجو كه اكنون شورشيان ليبريا را تشكيل مي دهند، كشور را ترك كرده بودند. RUF به عنوان گروه حائل عمل مي كرد. اما اگر اتهام عليه تيلور اين است، اگر شما مي گوييد كه كيفرخواست را خوانده ايد، بله درست است او (شورشيان) را آموزش داد و به آنها كمك كرد. اما اگر بخواهيم به گذشته برگرديم بايد از «خليج خوك ها» شروع كنيم و بعد كندي را محاكمه كنيم... كنتراها سربازان آزادي بودند. اما آيا آمريكا در فعاليت هاي مخفيانه شركت نكرده است. رئيس جمهورها به خاطر منافع ملي كارهايي مي كنند. اگر اين طور است همه رؤساي جمهوري آمريكا بايد محاكمه شوند. بياييد اين بازي را تمام كنيم. آنها از چارلز تيلور متنفر هستند.
گفتيد كه به جنگ با دشمنان سياسي تان ادامه مي دهيد؟ فكر مي كنيد در تبعيد هم نقش سياسي داشته باشيد؟
- پرزيدنت بوش گفته كه نبايد داشته باشم. فعلا كه قدرتمندترين مرد روي زمين بعد از خدا جورج بوش است... فكر مي كنم اگر پرزيدنت بوش دو دقيقه با من باشد حقيقت را درمي يابد و آن وقت از اشتباه خودش ناراحت مي شود.
آيا واشنگتن از شورشيان ليبريا حمايت كرده است؟
- اين جنگ مخفيانه آنهاست. وزارت خارجه تأكيد كرده كه شهروندان گينه را آموزش داده است. گينه اي ها را اينجا هم مي بينيد... اين كه بفهميد چرا ما به اينجا رسيده ايم نياز به تحقيق چنداني ندارد. طرحي براي قطع بودجه و تخريب دولت تيلور از ناحيه مالي وجود داشت. براي همين تحريم اقتصادي و تجاري كردند و دولت را تحت تحريم تسليحاتي قرار دادند تا توان حفاظت از خود و مبارزه را از ما بگيرند. آنها را در گينه مسلح مي كردند و سپس به اينجا مي فرستادند.
انگليس هم نقش داشت؟
- دادستان در سيرالئون كيست؟ يك آمريكايي. دومين نفر او كيست؟ يك انگليسي .ما تسليحات انگليسي را در ميدان هاي جنگ پيدا كرديم. همه چيز مارك داشت .اينها هم نقشه است كه به اينجا بيايند و تيلور را بگيرند.
آيا مصمم و متعهد به ترك ليبريا هستيد؟
- به رهبران آفريقا گفتم آماده عدم شركت در دور دوم انتخابات هستم. دوران گذار را رهبري مي كنم و فقط همين. پرزيدنت بوش حرف درخشاني زد. گفت، پرزيدنت تيلور بايد كناره گيري كند. ما اين را يك رويدادخوب مي دانيم و از آن استقبال مي كنيم. هيچ رهبر آفريقايي تا حال درباره ترك قدرت بحث نكرده است. من كناره گيري مي كنم. آنها مي گويند بايد كشور را هم ترك كنم.
اين اتفاق زود مي افتد؟
- وقتي نيروها (حافظ صلح) به اينجا برسند، من كناره گيري مي كنم. بايد روند انتقال قدرت درست انجام شود... اما خطري وجود دارد. سيرالئون همسايه كناري ما هنوز در وضعيت بحراني است. آنها مي خواهند رئيس جمهور ليبريا را دستگير كنند.
آيا خواستار جنگ ميان ليبريا و سيرالئون هستيد؟
-اين يك جنگ يكصدساله خواهد بود. در اين كشور مردم من را دوست دارند. اگر كشور را ترك كنم و بعد براي شركت در انتخابات به من اجازه دهند، قطعا پيروز مي شوم. نمي فهمم چرا آمريكا اينقدر با من بد است. اگر مي دانستم شايد اصلاح مي كردم. من از قدرت كنار مي روم نيروها بايد بيايند و با مردم روبه رو شوند. و بعد طي چند روز روند انتقال قدرت شروع مي شود و من هرجا لازم باشد مي روم. اما آيا من همچون يك مرد آزاد اينجا را ترك مي كنم يا با كيفرخواست؟ اينها همه تصميمات سياسي است كه بايد روشن شود. اكنون وقت كناره گيري و شركت در مذاكرات دشوار است. ليبريا يك طرح مارشال نياز دارد. ما به نيروي بزرگ نياز داديم، نه ۲ هزار يا ۳ هزار تفنگدار.
برنامه اي براي بازنشستگي نداريد؟
- ليبريا رئيس جمهوري سابق زنده ندارد. من مي خواهم رئيس جمهور سابق زنده ليبريا باشم. من ۵ هزار هكتار مزرعه قهوه دارم. تصميم دارم بعد از بازنشستگي در مزرعه وقت بگذرانم. به حزبم گفته ام كه رئيس جمهور نبايد مسن تر از چهل سال باشد. ما به نظرات جديد نياز داريم.

سايه روشن سياست

همزمان با سفر بازرسان
روزنامه آمريكايي لوس آنجلس تايمز پريروز نوشت ايران درصدد ساختن بمب اتمي است و براي اين كار به مراحل پاياني نزديك شده است.
خبر اين روزنامه آمريكايي كه همزمان با ورود بازرسان حقوقي آژانس بين المللي انرژي اتمي به تهران منتشر شد به گونه اي تنظيم شده است كه ايران را تهديدي براي صلح منطقه و جهان نشان دهد. اين در حالي است كه تهران بارها به طور رسمي اعلام كرده است كه ساخت سلاح هسته اي اساساً در دكترين دفاعي ايران جايي ندارد.
لوس آنجلس تايمز براي مستند كردن گزارش خود به گزارشي كه ماه گذشته خبرگزاري رويترز به نقل از منابع بي نام منتشر كرد استناد كرده است. در آن گزارش ادعا شده بود كه نمونه برداري از فضاي ايران در حوالي نيروگاه نطنز وجود اورانيوم غني شده در ايران را تأييد مي كند. در آن زمان ايران اين ادعا را تكذيب كرد و محمدالبرادعي رئيس آژانس بين المللي انرژي اتمي گفت مطالعات آژانس هنوز پايان نيافته است و نمي توان چنين ادعايي كرد.
لوس آنجلس تايمز در گزارش خود همچنين ادعا كرده است ايران براي ساختن بمب اتمي از عبدالقدير خان دانشمند هسته اي پاكستان كمك گرفته است.

ادعاي الوطن
روزنامه الوطن مدعي شد كه برخي از مقامات آگاه واشنگتن در گفت و گو با اين روزنامه گفته اند كه به دنبال ورود يك هيات مصري به ايران براي تحويل گرفتن زندانيان مصري مرتبط با القاعده، دولت ايران از تحويل دادن اين زندانيان خودداري كرده است.
به گزارش ايسنا، اين روزنامه چاپ عربستان به نقل از منابعي كه آنها را «مقامات آگاه واشنگتن» مي خواند؛ نوشت: گفت و گوهاي هيأت مصري با ايران كه طي هفته هاي گذشته انجام شد، به نتيجه اي نرسيده است.
طبق اين گزارش مقامات يادشده ادعا كرده اند كه مقامات ايراني به هيأت مصري گفته اند، هويت تعدادي از زندانيان هنوز به طور قطعي مشخص نشده است و اين امر غيرقانوني است كه دولت ايران بدون انجام تحقيقات لازم و اطمينان از هويت افراد، گروهي را به قاهره تحويل دهد.
روزنامه يادشده در بخش ديگري از گزارش خود آورد: مقامات آگاه واشنگتن به نقل از مقامات ايراني اظهار داشتند كه آگاهي كامل از هويت اين افراد تنها به اين دليل است كه افراد به كشوري غير از كشور اصلي شان تحويل داده نشوند.
اين روزنامه در ادامه نوشت: مقامات آگاه واشنگتن اظهار داشته اند كه مقامات ايراني در پاسخ به درخواست هيأت مصري درباره بازجويي از اسراي مصري، گفتند كه نمي دانند چه كسي مصري است و چه كسي مصري نيست.
اين مقامات هم چنين مدعي شده اند كه مقامات ايراني از تأييد يا رد حضور ايمن الظواهري در بين زندانيان القاعده خودداري كرده اند.
طبق مطالب منتشره از سوي روزنامه الوطن اين مقامات همچنين ادعا كرده اند كه مقامات ايراني، تسليم زندانيان القاعده به كشورهاي مربوطه را كه از سوي واشنگتن مطرح شده بود  به تحويل رهبران منافقين در عراق مشروط ساخته اند.
ايران قبلاً به صورت رسمي اعلام كرده است كه شماري از مظنونان القاعده را دستگير كرده است اما هويت آنها هنوز معلوم نشده است. همچنين تهران پيشتر ادعاي حضور برخي رهبران القاعده مانند ايمن الظواهري و ابوغيث در ايران را تكذيب كرده است.
004400.jpg


مركز مقابله با تندروي
عربستان سعودي اعلام كرد در حال تشكيل مركزي براي گفتگوي ملي به منظور مقابله با تندروي در اين كشور است.
به گزارش خبرگزاري رويترز، امير عبدالله وليعهد عربستان در سخناني در تلويزيون اين كشور گفت، اين مركز با نام ملك عبدالعزيز نامگذاري شده است.
وي گفت: ايجاد اين مركز و ادامه گفتگوهاي ملي در چارچوب آن به مبارزه با تندروي كمك مي كند.
دو ماه پيش نشستي تحت عنوان گفتگوي ملي با حضور امير عبدالله و رهبران سني و شيعه عربستان برگزار شد. در پايان اين نشست شركت كنندگان در بيانيه اي ضمن تأييد گوناگوني تفكرات مسلمانان (شيعه و سني) در عربستان، خواستار مشاركت سياسي همه و توزيع مناسب و منصفانه منابع در كشور شدند.
004410.jpg


عمارت نشيني ممنوع
طي نيم قرن گذشته، هر سال وقتي گرماي ژوئيه جاي خود را به خنكاي اوت مي داد، رهبري حزب كمونيست چين به محلي در كنار درياي «بوهاي» مي رفتند كه به دليل عمارت هاي حفاظت شده و نشست هاي سياسي پنهاني اش شهرت دارد.
مائو و جانشينانش، دنگ شيائوپنگ و جيانگ زمين در كنار اين نشست هاي سياسي به دور از رسوم خشك و ضوابط تصميم گيري پايتخت، شنا هم مي كردند.
اما هوجينتائو رئيس جمهور جديد چين در اقدامي براي بهبود رابطه اش با مردم چين اين سفر كنار دريا را لغو كرد و به رهبران حزب دستور داد كه تابستان را در خانه بمانند.
تصميم درباره لغو اين نشست هاي محرمانه، نشانه واقعي از اين است كه جينتائو قصد كنار گذاشتن برخي سنت هاي كمونيستي را دارد. او مي خواهد حزب كمونيست را متفاوت از پيشينيان و حداقل متفاوت از جيانگ زمين اداره كند. او مدتهاست كه وعده شفافيت و فضاي باز را مي دهد.
نشست هاي عمارت ساحل بوهاي در ميان كادر رهبري حزب كمونيست محبوبيت زيادي دارد زيرا بدون تشريفات رسمي معمول پكن و حواشي آن به تصميم گيري و سياستگذاري مي پردازند.

گزرش
گورستان ابدي
004395.jpg

عدي و قصي پسران صدام روز شنبه ۱۱ روز بعد از كشته شدن در يك ظهر داغ تابستاني در گورستاني خارج از روستاي پدري و اجدادي اشان اوجه به خاك سپرده شدند.
سربازان آمريكايي اجساد اين دو و همچنين مصطفي پسر ۱۴ ساله قصي را تا اين محل اسكورت كرده و سپس به يك شيخ محلي تحويل دادند.
نظاميان آمريكا اصرار داشتند كه مراسم تدفين آنها بدون حضور تعداد زيادي از مردم انجام شود. ايست بازرسي در راه منتهي به گورستان ايجاد شد تا از نزديك شدن اعضاء خانواده صدام و شهروندان تكريت به اوجه و اجساد عدي و قصي جلوگيري شود. به اعضاء قبيله اجازه داده شد كه مصطفي را به خاك بسپارند.
نزديك به يكصد تن از اعضاء خانواده صدام صندوق هاي فلزي حاوي اجساد عدي و قصي را در گورهايي كنار هم قرار دادند. سپس در مراسمي غمگينانه تر مصطفي را به خاك سپردند. گروهي از سربازان  آمريكايي ابتدا به تماشاي اين صحنه ايستادند اما رفته رفته محل را ترك كردند. عزاداران كه بسياري از آنها در حكومت صدام حسين از عنايت ويژه او برخوردار بودند، عدي و قصي را قهرماناني خواندند كه در يك نبرد باشكوه با مهاجم خارجي كشته شدند. بر روي قبر هر يك پرچم عراق نصب شد. در ساعت ۳۰/۱ بعدازظهر، وقتي اسكورت نظامي آمريكايي ها محل را ترك كرد، جمعيتي متشكل از ۳۰۰ محلي و اعضاء خانواده صدام كه همگي مرد بودند پرچم ها را نصب كردند.
آنها هنگام حمل تابوت نقره اي مصطفي، شعار الله اكبر و اين قهرمانان پسران صدام هستند سر مي دادند. جوان ۱۹ ساله اي كه به كمك ديگران مصطفي را در گور گذاشته بود گفت: خون مصطفي، عدي و قصي پايمال نمي شود. مرد ديگري كه تابوت او را پاك مي كرد و در گذشته در دفتر صدام كار كرده بود گفت: صدام خون همه عراقي هايي كه جانشان را براي او فدا كنند ارج مي گذارد. بعد از پايان مراسم خاكسپاري و خواندن نماز، آنها شروع به شعار دادن كردند: «خون و جانمان فداي تو صدام»، «همه آمريكايي ها را در تكريت مي كشيم.» شركت كنندگان در پايان اين مراسم ديگر مرگ اين دو را فراموش كردند با سر دادن شعارهايي بازگشت صدام را طلب مي كردند. آنها با خشم به گروه كوچكي از آمريكايي ها كه گوشه اي ايستاده بودند نگاه كرده و عده اي شعار مرگ بر آمريكا سر دادند.
در ۱۱ روزي كه از كشته شدن عدي و قصي مي گذشت، فرماندهان آمريكايي بر سر وضعيت اجساد اين دو بحث و جدل بسيار كردند. از يك سو مي خواستند به عراق هايي كه نسبت به مرگ اين دو ترديد داشتند ثابت كنند كه آنها مرده اند و از سوي ديگر نمي خواستند دولت صدام را به ياد عراقي ها بياورند.
حتي بعد از نشان دادن تصوير اجساد نيمه متلاشي شده عدي و قصي و دسترسي خبرنگاران به آنها، ترديدها و پرسش ها در ميان عراقي ها باقي ماند. مرگ عدي و قصي خشم طرفداران صدام و حتي بعضي از عراقي ها را برانگيخت. بسياري از آنها آمريكايي ها را به دستكاري اجساد براي پيروزي در جنگ تبليغاتي متهم كردند. اين كار همچنين خشم مسلمانان را برانگيخت چون به اعتقاد مسلمانان مرده بلافاصله بعد از مرگ بايد دفن شود.
اين بحث و كشمكش روز شنبه پايان يافت. اعضاء قبيله التكريت صدام و قبيله بني النصيري گفتند، مقامات آمريكا ساعت ۶ صبح روز شنبه به آنها اطلاع دادند كه مي توانند اين اجساد را در پايگاه آمريكايي ها در تكريت تحويل بگيرند.
به گفته آنها، آمريكايي ها تدابير و شرايط بسيار سخت و شديدي براي تحويل اجساد قرار داده بودند. هدف آنها اجتناب از بروز احساسات نوستالژيك نسبت به دولت صدام بود.
مقامات آمريكايي به شدت نگران آن بودند كه مراسم تشييع و تدفين به گردهمايي طرفداران حكومت صدام در منطقه اي كه مركز تجمع طرفداران اوست تبديل نشود. آنها همچنين اميدوار بوده و هستند كه مرگ اين دو، جنگ چريكي عليه سربازان آمريكايي را فرو بنشاند. اوجه منطقه اي است كه عمليات جستجوي صدام در آن متمركز شده است.
بسياري از فرماندهان آمريكايي به اين نتيجه رسيده اند كه او جايي ميان اعضاء خانواده و قبيله اش پناه گرفته است. رهبران قبيله صدام به آمريكايي ها گفته بودند قصد دارند مراسم تدفين سه روزه اي را براي پسران صدام در اوجه برگزار كنند. صدام در اوجه متولد شده است.
آمريكايي ها از ورود بيش از ۵۰ ماشين حامل افرادي كه خواستار شركت در مراسم بودند به اوجه خودداري كردند.
اجساد علي رغم اينكه در ۱۱ روز گذشته در سردخانه نگهداري مي شد، بوي تعفن مي دادند و چهره اشان هم قابل شناسايي نبود. وضعيت اجساد چنان نامناسب بود كه نتوانستند آنها را در كفن بگذارند و با همان تابوت در گور قرار دادند.
اعضاء قبيله از اينكه آمريكايي ها اجازه برگزاري مناسب به شيوه دلخواه خود را نداده بودند بسيار خشمگين بودند.
ساعت تدفين هم طوري انتخاب و مشخص شده بود كه حداقل افراد در آن شركت كنند، يعني پيش از نماز ظهر.
با اين حال حتي در تكريت و حتي در درون قوم و قبيله صدام، افرادي بودند كه طعم ظلم پسران صدام را چشيده بودند.
اعضاء ارشد خانواده صدام در اين مراسم شركت نكردند. آنها هم كه شركت كردند سعي در ناشناس ماندن داشتند تا مورد بازجويي آمريكايي ها قرار نگيرند. آنها با مرسدس بنز و بي .ام.و نيامده بودند، بلكه سوار بر ماشين هاي كهنه و قديمي با نمره هاي شهرهاي ديگر بودند.
وقتي جمعيت كم كم محل را ترك مي كرد، مرد عراقي به يك خبرنگار آمريكايي نزديك شد و انگشت او را محكم گرفت و گفت: «ما اين آمريكايي ها را مجبور مي كنيم با پاي خود اين كشور را ترك كنند. حالا مي بينيد.»

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   تئاتر  |   سياست  |   علم  |   فرهنگ   |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |