اشاره:
چند روزي بيش از انتشار صفحه «سفر و طبيعت» نمي گذرد، با اين همه ، تماس ها، تلفن ها و مطالبي به ما رسيد كه مهر تأييدي بود بر صحت پيش بيني ما در رابطه با خالي بودن جاي چنين صفحه اي در روزنامه به دنبال چاپ گزارش مندرج در شماره يكشنبه ۱۹ مرداد ماه تحت عنوان «برعاشقان ماهيگيري در لار چه مي گذرد؟»
چندين تماس از خوانندگان - اغلب ماهيگير - داشتيم كه حاوي نكاتي انتقادي، به ويژه نسبت به محدوديت روزهاي ماهيگيري (هفته اي سه روز) و عدم امكان چادرزدن و اقامت شبانه در منطقه، بود.
از اين ميان ، نوشته آقاي هادي ميرقاسمي را، كه تقريباً دربرگيرنده نكات مورد اشاره هست
برگزيده ايم كه مي خوانيد.
چهار سال پيش، هنگامي كه سازمان حفاظت محيط زيست ماهيگيري را در سد لار ممنوع اعلام كرد، براي ماهيگيران خوشايند نبود اما آنان براي حفظ بقاي آبزيان اكوسيستم لار هيچ اعتراضي نكردند. اما پس از مدتي مشخص شد، تنها اين طبيعت دوستان و ماهيگيران تابع قوانين بودند كه قرباني برنامه هاي سازمان شده اند و بوميان منطقه يا صيادان غير مجاز كماكان به صيد مشغول بوده و حتي توركشي نيز مي كنند. در آن سال ها غروب لار براي طبيعت گردان غروبي غم انگيز بود و ديگر خبري ازلانسه و قلاب نبود. خبري از سلام- صبح بخيرهاي ماهيگيران نبود. خبري از چكمه هاي پر از آب آنان نبود و بالاخره خبري از قزل آلا نبود و غم انگيز تر از آن، اينكه امسال ماهيگيران در لار نه غروبي مي بينند و نه طلوعي. بد نيست از مسئولان محترم سازمان بپرسيم كه آيا صيد ورزشي با تك قلاب واقعاً زندگي آبزيان را به مخاطره مي اندازد؟
طبعاً چنانچه ممنوعيت صيد باعث ازدياد نسل قزل آلا شود باعث خوشحالي هر طبيعت دوستي خواهد شد. چرا كه لار به نسل هاي آينده نيز متعلق است. اما آيا اين ممنوعيت براي همه يكسان است يا...!؟
خوب يادم هست كه پنج شنبه هفته گذشته هنگامي كه به پاسگاه محيط باني پلور رسيدم خيلي محترمانه به محيط بان سلام و خسته نباشيد گفتم، اما او جوابي كه داد اين چنين بود: «اگر چوب چرخ داشته باشيد بايد تحويل پاسگاه دهيد.» به او گفتم:«من خودم طبيعت گرد هستم اگر قانون اجازه ندهد مطمئن باشيد كه قلاب نمي اندازم.» اما جواب: «فقط شنبه ، دوشنبه و چهارشنبه. حق شب ماندن هم نداريد.» پرسيدم چرا؟
«در هر حال مقررات است»
چند ثانيه اي نگذشته بود كه چشمان خيره مرد از صورت من برگشت و به فردي كه پشت سر من ايستاده بود نگاه كرد. «سلام، چطوري، چه خبر؟» و شروع به احوالپرسي كردند. او زنبورداري بود كه در منطقه لار كندو داشت. محيط بان پرسيد: «مرد حسابي چرا بوته هاي گون منطقه را آتش زدي؟» مرد جواب داد: «خرس آمد يكي از كندوهايم را برد. بوته ها را آتش زدم كه خرس به كندوها نزديك نشود.» و ديگر مرد محيط بان جوابي نداد و سكوت اختيار كرد.
آري غروب لار غروب غم انگيزي است. ديگر قزل آلاي خال قرمز آرامش قبل را ندارد و روي كوه پشت پاسگاه گزل دره بزي وجود ندارد. اينجا سرزمين غربت طبيعت گردان و جولانگاه گله داران پارك ملي است. آيا بهتر نبود مستقيماً اعلام مي كردند هيچ طبيعت گردي حق ورود به پارك ملي لار را ندارد تا اينكه بگويند ماهيگيران عزيز روزهاي شنبه، دوشنبه و چهارشنبه حق صيد دارند؟! حفاظت به نحو مطلوب انجام مي گيرد پس چرا ماهيگيران از وضع موجود درياچه ناراضي اند.
مگر چند سال صيد ممنوع نبوده است؟ پس چرا اكوسيستم آن طور كه بايد بهبود نيافته است؟ اگر قصد مسئولان ، حفاظت از اكوسيستم لار است پس چرا تعداد محيط بانان آن قدر كم است كه قدرت پوشش تمام درياچه را ندارند و اگر تعداد آنها كافي است دليل وجود ماهيگيران غير مجاز در منطقه چيست؟
به طور حتم طبيعت گردان نه تنها به اكوسيستم منطقه آسيب وارد نمي كنند، بلكه در حفظ محيط هم كمك خواهند كرد چرا كه آنها دانسته و با آ گاهي به منطقه وارد مي شوند و واقف هستند كه چنانچه خطري طبيعت را تهديد كند، در واقع زندگي انسان ها در معرض خطر قرار گرفته است.
همه مي دانند كه ماهيگيران ورزشي به دنبال كباب كردن و خوردن ماهي نيستند، بلكه آنان غذاي سفر خود را در كوله هاي خود به همراه دارند.
براي آنان صرفاً جنبه تفريحي- ورزشي مورد نظر است. طبيعت گردان را مي توان محيط بانان داوطلب زيست بوم ناميد. پس شايد بهتر باشد به جاي اينكه پاسداران طبيعت را از آن دور كنيم آنها را به دامن زيباي طبيعت فرابخوانيم تا دست سودجويان و فرصت طلبان را كوتاه كنيم. كاش مي شد به زير آب برويم و شب هاي پر از گريز ماهيان و روزهاي سرد و پر از ماتم آنان را نظاره گر باشيم و به آنها بگوييم:«ماهي ها مواظب خودتان باشيد...»
هـ. مير قاسمي
همشهري: مسلم است كه نظريات خوانندگان، لزوماً نظر روزنامه نيست اما صفحه «سفر و طبيعت» طبق وظيفه اي كه دارد ملزم به نشر نظريات اقشار مختلف جامعه است، بنابراين طبيعي است كه حق جواب و توضيح براي مسؤلان سازمان محيط زيست نيز محفوظ است.
البته پديدآورندگان «سفر و طبيعت» آقاي مهندس پيراسته مدير كل محترم محيط زيست استان تهران و آقاي كارگر سرپرست منطقه لار را كاملاً مي شناسند و با خدمات آنان به محيط زيست كشور در طول ساليان دراز خدمتشان كاملاً آشنايند.پس از اين نيز با اين آقايان و در صورت تمايل با ساير مسئولان سازمان نيز در تماس و ارتباط دايم خواهند بود تا از اين راه كمكي هر چند ناچيز به ارتقاي فرهنگ زيست محيطي جامعه انجام دهند.
چگونه به لار برويم
براي رفتن به لار و لذت بردن از طبيعت زيباي اين منطقه يگانه و ماهيگيري در آن حتماً لازم نيست اتومبيل شخصي داشته باشيد.
براي رفتن به لار از تهران از طريق جاده دماوند به جاجرود، بومهن، رودهن، آبعلي، امامزاده هاشم و پلور مي رويم. اين مساحت حدود ۸۵ كيلومتر است. از پلور، از جاده اي فرعي در سمت چپ جاده به سمت شمال، حدود ۱۲ كيلومتر مي رويم تا به كيوسك محيط باني سد لار برسيم. اين جا درياچه سد لار است. اين درياچه كه از شرق به غرب امتداد دارد، جلوه اي بديع و زيبا به لار داده و محل مناسبي براي قلاب انداختن و صيد ماهي قزل آلاي خال قرمز است.