شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۳۸- Aug, 16, 2003
كريدور شمال - جنوب همگرايي منطقه اي
خيره در برگ
زير ذره بين
با نفوذ ايالات متحده به قفقاز، دالان قفقاز در اختيار ايالات متحده و هم پيمانان منطقه اي آن مانند تركيه قرار گرفت. ارمنستان در جنوب اين دالان واقع شده و به جهت نزديكي به ايران و هم پيماني با روسيه، از معادلات سياسي، اقتصادي و استراتژيك آمريكا و غرب، خارج و منزوي شده است. جمهوري هاي گرجستان و آذربايجان با فشار ايالات متحده بر خروج روسيه از قلمرو خود تحت فشار قرار گرفتند.
بهرام امير احمديان
005930.jpg

كارشناس مسايل ژئوپلتيك قفقاز
سه سال پيش در همين روزها، محمود حجتي (وزير فعلي جهاد كشاورزي)، وزير راه و ترابري بود. كارشناسان سازمان حمل ونقل و پايانه ها و ساير متخصصان حمل ونقل كشور، وزير راه ايران را متقاعد كرده بودند، اگر پيماني با همتاهاي هندي و روسي خود ببندد تا اجراي طرح «كريدور شمال-جنوب» به مرحله قانوني برسد، توانايي هاي ايران براي كسب درآمد ارزي و قرارگرفتن در محور حمل ونقل كريدور شمال-جنوب، افزون خواهد شد. محمود حجتي به سنت پترزبورگ رفت و پس از بحث  و مذاكره با همتاهاي روسي و هندي خود اين پيمان بسته شد. موافقتنامه ۳ وزير گسترده بود و «افزايش دسترسي به بازارهاي جهاني»، «افزايش حجم حمل ونقل كالا و مسافر»، «ايمني و حفظ محيط زيست»، «هماهنگ سازي سياستهاي حمل ونقل»، «پي ريزي قانوني و مقررات مورد نياز»، «تامين شرايط برابر براي عرضه كنندگان حمل ونقل» را در بر مي گرفت. در ۳ سال گذشته، دهها اجلاس كارشناسي در اين زمينه و در هر اجلاس گامي در جهت اجرايي شدن موافقتنامه يادشده برداشته شده است، اما هنوز چيزي ديده نمي شود. از طرف ديگر و با وجودي كه تعداد ديگري از كشورهاي نزديك به اين كريدور، آمادگي خود را براي پيوستن به اين پيمان نشان داده اند كه موجب شده است تحرك قابل ملاحظه اي در منطقه پديدار شود. پاكستان و افغانستان ـ به ويژه در شرايط تازه- قصد دارند به عنوان رقيب در اين عرصه، كار را سخت كنند.
در هفته هاي گذشته اعلام شد كه پاكستان قراردادهايي با برخي كشورها براي اينكه محور حمل ونقل شود منعقد كرده است. نظر به اهميت موضوع كريدور شمال-جنوب در اقتصاد ايران و همگرايي منطقه اي، مقاله «كريدور شمال-جنوب و اهميت آن در همگرايي منطقه اي» نوشته دكتر بهرام امير احمديان را كه در نشريه مطالعات آسياي مركزي وقفقاز درج شده را مي آوريم.
خزر قلب اوراسياست و اوراسياقلب «هارتلند». هارتلند در آغاز قرن بيستم مطرح شد و در آغاز دوره جنگ سرد به اوج رسيد و به دنبال آن براي جلوگيري از توسعه قلمرو غول كمونيسم آن را با طرح «دربرگيري» مهار زدند. جزاير ژاپن در شرق، جزاير بريتانيا در غرب، ايران و افغانستان در جنوب، اروپاي غربي در شرق، دور تا دور اين قلمرو را به محاصره درآوردند و قلمرو ژئواستراتژيك بري به سركردگي اتحاد شوروي با قلمرو ژئواستراتژيك بحري به سركردگي ايالات متحده در منطقه خاورميانه و خليج فارس با هم روياروي شدند و نقشه استراتژيك جهان را بر روي نقشه جغرافياي سياسي ترسيم كردند.
اهميت ژئوپلتيك كريدور شمال-جنوب
اكنون يك دهه پس از پايان جنگ سرد، دور تازه اي از تقسيم يك قطبي جهان در حال شكل گيري است كه واقعه يازده سپتامبر ۲۰۰۱ آن را رقم مي زند. ايالات متحده به عنوان ابرقدرت جهاني از زير ويرانه هاي پايان جنگ سرد سر برآورده و هر نداي مخالفي را به هر وسيله ممكن سركوب و هژموني خود را بر جهان تحميل مي كند. هر نوع انديشه همگرايي را در هر منطقه دنيا بدون اراده ايالات متحده و بدون حمايت رئيس جمهور جهان جورج بوش پسر، بشدت سركوب مي كند و سازماني به نام «شوراي امنيت ملي ايالات متحده» به جاي شوراي امنيت سازمان ملل پديدآورده است. در هيچ دوره نظام بين الملل سازمان ملل اين گونه خوار و ناتوان نبوده است. رسالت سازمان ملل با وجود قدرتنمايي ايالات متحده به شدت زير سئوال رفته و در حال تحولات بسيار سريع و ناباورانه است.
ايالات متحده با ورود به قفقاز جنوبي، امكان هر نوع همگرايي منطقه اي بين ايران و كشورهاي قفقاز و به ويژه روسيه را از بين برده و سبب عدم تكوين همكاري استراتژيك بين ايران و روسيه شده است. منطقه حايل قفقاز به نفع آمريكا شكل گرفت و ايران و روسيه در منطقه قفقاز (باستثناي ارمنستان) پيوستگي جغرافيايي خود را از دست دادند و تنها مرز دريايي خزر باقي مانده بود كه با تقسيم بخشي (سكتورال) آب بين كشورها اين ارتباط تاريخي نيز قطع خواهد شد.
با نفوذ ايالات متحده به قفقاز، دالان قفقاز در اختيار ايالات متحده و هم پيمانان منطقه اي آن مانند تركيه قرار گرفت. ارمنستان در جنوب اين دالان واقع شده و به جهت نزديكي به ايران و هم پيماني با روسيه، از معادلات سياسي، اقتصادي و استراتژيك آمريكا و غرب، خارج و منزوي شده است. جمهوري هاي گرجستان و آذربايجان با فشار ايالات متحده بر خروج روسيه از قلمرو خود تحت فشار قرار گرفتند. روسيه براي خروج از پايگاههاي نظامي خود در گرجستان (وازياني در پيرامون تفليس، آخالكلاكي در جنوب در مرز با تركيه و باتومي در غرب گرجستان كنار درياي سياه)، بشدت تحت فشار قرار گرفته و واگذاري آنها به گرجستان را در برنامه دارد.
اگر چه پايگاه هوايي سوخومي كه در اختيار روسيه بود پس از جدايي آبخازيا در اختيار آنها قرار دارد. پايگاه نظامي رادار «قبله» كه يكي از مهمترين پايگاههاي شنود روسيه در قفقاز در قلمرو جمهوري آذربايجان در دامنه كوههاي قفقاز بزرگ است، از كنترل روسها خارج و بعد تحت شرايطي به آنها اجاره داده شده است.
حضور نظامي ايالات متحده در آسياي مركزي از جمله پايگاههاي جديد نظامي در «خان آباد» در جنوب ازبكستان (۲۰۰۰ نيروي نظامي آمريكايي)، «ماناس» در نزديكي بيشكك پايتخت قرقيزستان (۳۰۰۰ نيروي نظامي آمريكايي)، و نيز احتمال حضور بيشتر در قزاقستان و تاجيكستان در آينده، به بهانه مبارزه با تروريزم بين المللي، فرصتي براي آمريكا جهت جلوگيري از ايجاد هر نوع اتحاد منطقه اي روسيه با كشورهاي منطقه و جلوگيري از پيشروي چين به سمت غرب به آسياي مركزي صورت مي گيرد.
شكل گيري هر نوع اتحاد در قلمرو اوراسيا بين روسيه- چين- هند، وسعت حدود ۲۵ ميليون كيلومتر مربع مي تواند با جذب ايران بر وسعت و اهميت خود بيفزايد.
اكنون گستره آبهاي آزاد بين المللي عرصه تاخت و تاز و نفوذ ايالات متحده شده و نظام جهاني را به نفع خود شكل مي دهد. كنترل رفت و آمد شناورهاي تجاري و نظامي در آبهاي بين المللي در اختيار ايالات متحده قرار گرفته و مي تواند دريانوردي را مورد تهديد و كنترل قرار دهد. ايجاد يك كريدور مطمئن كه بتواند بدور از سيادت دريايي ايالات متحده به نقل و انتقال كالا در حجمي گسترده و قلمروي پهناور اقدام كند، مي تواند در آينده سياسي اقتصادي منطقه نقش اساسي داشته باشد. اين قلمرو همان اوراسياست كه دهها ميليون جمعيت با دهها هزار نقطه استقرار گاهي شهري و مراكز توليد و مصرف را در آسياي جنوبي،  آسياي جنوب غربي، آسياي مركزي، قفقاز جنوبي و قفقاز شمالي، اروپاي شرقي و اروپاي شمالي و كشورهاي اسكانديناوي به هم متصل مي نمايد.
از ديگر ساختارهاي منطقه اي كه با ظاهر به همگرايي منطقه اي در برابر تهديدات غرب و گسترش ناتو به شرق ايفاي نقش مي كند، پيمان شانگهاي است كه در ۱۵ اكتبر ۲۰۰۱ به ابتكار جيانگ زمين رئيس جمهور وقت چين و متشكل از شش كشور اوراسيايي يعني دو قدرت برتر منطقه اي چين و روسيه و جمهوري هاي آسياي مركزي (قزاقستان، قرقيزستان، ازبكستان و تاجيكستان) تاسيس شد. هدف از تاسيس اين پيمان ظاهراً تامين نيازهاي مردم منطقه و حفظ صلح و بهبود شرايط زندگي مردم منطقه  پس از پايان جنگ سرد است ولي در باطن همه آنها كشورهايي هستند كه در درونشان خيزش اسلامي و بازگشت به هويت خويشتن اسلامي در حال افزايش است كه مي تواند براي اين حكومتها تهديدآميز باشد. در اين كشورها اسلام راديكال به عنوان تهديدي مورد ملاحظه قرار مي گيرد، زيرا علاوه بر چهار كشور آسياي مركزي عضو كه بيشتر جمعيت آنان را مسلمانان تشكيل مي دهد (به استثناي قزاقستان كه مسلمانان و مسيحيان تقريباً برابرند)، چين و روسيه نيز جمعيت قابل توجهي از مسلمانان را در مناطق همجوار با آسياي مركزي دارا هستند. جنوب آنها با جهان اسلام هم مرز است (ايران، افغانستان و پاكستان) از طرفي در غرب چين (قلمرو مسلمان نشين منطقه خودمختار سين كيانگ)، اسلام در حال احياء در بين مردم مسلمان و بسيار محروم منطقه است. بنابر اين، همه آنها به نوعي داراي تهديدات مشترك هستند ولي منافع مشترك ندارند. اگر چه آنها در باطن خواهان ارتباط نزديكتر با غرب هستند ولي به ظاهر سيمايي غرب ستيز و مردمي بخود مي گيرند. چين هيچگاه مايل به از دست دادن بازار ميلياردي خود با ايالات متحده نيست و روسيه نيز تمايلي به آزردن غرب ندارد و روسيه نمي خواهد منافع طولاني مدت خود را از دست بدهد.
005950.jpg

از ديگر ساختارهاي منطقه اي پيمان امنيت دسته جمعي در اوراسياست. در آخرين نشست سران كشورهاي همسود در اكتبر ۲۰۰۲ در شهر كي شينف (پايتخت مولداوي)، روساي جمهوري دو كشور اروپاي شرقي و اسلاو، روسيه و بلاروس، يك كشور قفقازي مسيحي (ارمنستان) و سه كشور مسلمان آسياي مركزي (تاجيكستان، قرقيزستان قزاقستان) اسناد تاسيس سازمان امنيت دسته جمعي را امضاء كردند. اين موضوع  نشان مي دهد كه روسيه در پي ايجاد يك هلال خارجي امنيتي بدور خود است كه اين كشور را از تهديدات بلافصل پيراموني محافظت كند و در عين حال قلمرو امنيتي و عمق استراتژيك آن را افزايش دهد. جالب اينجاست كه روسيه متحداني را يافته است كه داراي پيوستگي جغرافيايي با يكديگر در اوراسياي بزرگ هستند و به استثناي ارمنستان كه با اين مجموعه پيوستگي جغرافيايي ندارد، بقيه اين پيوند را دارا هستند. شايد اين حلقه گمشده ايران باشد كه مي تواند به تكميل آن كمك كند. اما ايران را روسيه مرز زميني مشترك ندارد و علاوه بر آن پيوند ايران را تركمنستان (بي طرف) برهم مي زند. در شرق نيز آمريكا با حضور در افغانستان امكان اين ارتباط را نمي دهد. بنابراين درياي خزر پهنه اي آبي در شمال ايران است كه مي تواند ايران را با اين مجموعه پيوند دهد. براي همين ملاحظات ژئواستراتژيك است كه روسيه در هر سناريوي تقسيم درياي خزر، خواهان استفاده مشاع از سطح است. زيرا در غير اين صورت تئوري دالان ترانزيتي شمال- جنوب زير سئوال خواهد رفت و معني دار نخواهد بود. در اينجا نقش و تفكر و انديشه دالان ترانزيتي شمال- جنوب و اهميت ايران شكل مي گيرد و چون ايران هم با هند و هم با روسيه ارتباط تاريخي و سنتي دارد، مي توان گفت كه اين دالان هم از نظر استراتژيك و هم ژئواستراتژيك در برابر تهديدات غرب براي منطقه بسيار سودمند است.
درياي خزر و كريدور شمال- جنوب
درياي خزر، بزرگترين درياچه جهان، نقطه تلاقي آسياي مركزي، دشتهاي جنوبي روسيه، قفقاز و ايران، حوضه اي است محصور در خشكي كه به آبهاي آزاد جهان راه ندارد. درياي خزر در شرايط كنوني در حال تبديل به درياي تعارض و تقابل قدرتهاي منطقه اي و فرامنطقه اي است كه به عنوان يك پديده ژئوپليتيك استثنايي دهه پاياني قرن بيستم، زاييده سياستهاي استعماري امپراتوري روسيه است كه منطقه اي حايل بين سه ناحيه كاملاً مجزا را پديد آورده است. اگر چه اين درياچه از طريق رود ولگا و كانال آبي ولگا- دن به درياي آزف و از آنجا به درياي سياه و از طريق تنگه هاي استراتژيك بسفور و داردانل (در خاك تركيه) در نهايت به مديترانه و آبهاي آزاد جهان مرتبط مي شود، ولي به علت واقع شدن آبراهه ياد شده در قلمرو فدراسيون روسيه و گذر آن از نقاط حساس روسيه، امكان بهره برداري گسترده از آن براي رفت وآمد كشتي ها فراهم نيست و از همه مهمتر اينكه ظرفيت كانال ياد شده فقط براي كشتيهاي با ظرفيت حداكثر ۵۰۰۰ تن است. بنا بر اين مي  توان درياي خزر را يك درياي بسته يا همان درياچه ناميد.
در شرق درياي خزر «ماوراءالنهر» تاريخي قرار دارد كه در دوره امپراتوري روسيه منطقه «زاكاسپي» (ماوراء خزر) و در دوره شوروي «سردني آزي» (آسياي مركزي) نام گذاري شده بود. اين منطقه با ويژگي هاي جغرافيايي بياباني، قلمرو مسلمانان آسياي مركزي را تشكيل مي دهد كه عمدتاً شامل تركها و ايراني ها (تاجيكها، بلوچها و كردها) هستند. در شمال شرق درياي خزر كالميكها در محدوده جمهوري خودمختار كالميك (در تركيب فدراسيون روسيه) در قلمرو جغرافيايي بياباني و استپي كناره هاي خزر زندگي مي كنند كه پيرو آئين بودايي هستند. در غرب درياي خزر منطقه  قفقاز قرار دارد كه رشته كوههاي قفقاز بزرگ آن را در شبه جزيره آبشوران به دو قسمت شمالي و جنوبي تقسيم كرده است.
در بند، از شهرهاي ساحلي جمهوري خودمختار داغستان در غرب درياي خزر همان «باب الابواب» است كه تركها به آن «دمير قاپو» (درب آهني) مي گفتند و سدي براي جلوگيري از ورود اقوام مهاجم شمالي به قلمرو ايران و روم بود. در جنوب درياي خزر جلگه حاصلخيز و سرسبز ساحلي ايران قرار دارد كه استانهاي گيلان و مازندران و گرگان را تشكيل مي دهد كه اقوام كهن ايران گيل و ديلم و كادوسيان در آن زندگي مي كنند. از بركت وجود كوههاي البرز اين جلگه حاصلخيز منحصر به فرد درياي خزر در آن پديد آمده است. در حالي كه به استثناي دلتاي رود ولگا در شمال، سواحل شرقي و غربي و شمالي اين دريا را بيابانهاي خشك تشكيل مي دهد. روسيه با دشتهاي هموار در شمال درياي خزر از ديگر ويژگي ها و مناظر و چشم اندازهاي متنوع اين درياست.
در حاشيه اين دريا ملل گوناگوني در فرايند تاريخ آن تاثير گذار بوده و تاريخ منطقه را تشكيل داده اند. اين دريا از دوران باستان از اهميت ويژه اي برخوردار بوده است. خزرها كه اقوام جنگجوي شمال غربي دريا بودند طي سده هاي مختلف آرامش ساكنان اطراف آن را در غرب برهم مي زدند و نام آنان تاكنون بر اين دريا باقي مانده است. ايراني ها در جنوب، تركمنها و قزاقها (تركها) در شرق، تاتارها در شمال، كالميكها در شمال غربي، آذري ها در جنوب غربي و داغستاني ها در غرب، از جمله ملل و اقوامي هستند كه در طول تاريخ شكل گيري چشم انداز انساني پيرامون دريا نقش داشته اند و هم اكنون در عرصه جغرافيايي اين دريا حضور دارند.
در طول قرن شانزدهم ميلادي عثماني  ها با اشغال سواحل غربي اين دريا توانسته بودند ارتباط مستقيم خود را از طريق اين دريا با ازبكان در شرق برقرار و ايران را در محاصره دوجانبه شرقي و غربي قرار دهند. حضور روسها در اوايل قرن هيجدهم ميلادي در سواحل شمالي، سپس شرقي و بعدها غربي، در راستاي برآورده كردن وصيتهاي پتركبير و نتايج جنگهاي ايران و روسيه در قرن هيجدهم و اوايل قرن نوزدهم، تضعيف ايران و عثماني و در نهايت تضعيف ملل مسلمان منطقه را بدنبال داشت كه در نتيجه منجر به تقويت و حضور دائمي روسها در منطقه شد. روسيه و سپس شوروي يكه تاز عرصه جغرافيايي و نظامي اين دريا شد.
از گذشته هاي دور تا قبل از كشف ذخاير نفتي در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم، درياي خزر به عنوان يك عرصه آبي براي برقراري ارتباط ملل پيرامون آن بود. حمل ونقل آبي بين بنادر درياي خزر سابقه اي طولاني دارد و در قرنهاي متمادي روابط مردم و اقوام پيرامون را تسهيل كرده است. علاوه بر آن به عنوان يك نعمت خدادادي تامين كننده غذا و اشتغال بسياري از مردم منطقه بود. اكنون با فروپاشي شوروي و استقلال جمهوري هاي پيرامون، كشف ذخاير جديد نفت و گاز و تشنگي جمهوري هاي پيرامون براي دسترسي به درآمدهاي نفتي حاصل از ذخاير آن، دگر باره صحنه «بازي بزرگ قرن» شده و با امضاي «پروژه بزرگ قرن»، در حال از دست دادن ويژگي هاي وحدت بخش و جايگزيني ويژگي تفرقه افكنانه دلارهاي نفتي است، حتي به بهانه نابودي آن.
بنا به مثلي كه مي گويد «آنقدر در برگ خيره شده اند كه درخت را فراموش كرده اند»، درياي خزر داراي ذخاير طبيعي آبزيان و عرصه آبي حيات بخشي است كه مي تواند در حمل ونقل و ماهيگيري مورد بهره برداري قرار گيرد، منابع لايزالي كه در سايه  هاي و هوي نفت و سياست به فراموشي سپرده شده است. دو عامل عمده وحدت و تفرقه در درياي خزر رو در روي هم قرار گرفته و برآيند اين تقابل نيروها به نابودي آن منجر خواهد شد كه در آن صورت «آرال دوم» در آغاز سده بيست ويكم مطرح خواهد شد. از يك سو، منابع نفت و گاز كه از منابع غيرقابل تجديد است ولي آثار تخريب آن بر محيط درياي خزر مشهود شده (نابودي گونه هاي ارزشمند ماهيان خاوياري) و از ديگر سو منابع تجديدشونده (ماهيان) و منابع آبي به عنوان بستري براي ارتباط ارزان و سريع حوزه پيرامون در تقابل با يكديگر قرار گرفته اند. درياي خزر كه با ويژگي هاي طبيعي- جغرافيايي و نيز فرهنگي خود مي تواند به عاملي براي وحدت ملل پيرامون آن تبديل شود، در آغاز هزاره سوم و قرن گفتگوي تمدنها، به سوي نابودي پيش مي رود.
پس از فروپاشي شوروي و حضور كشورهاي اروپايي و آمريكا در صحنه رقابت آسياي مركزي و قفقاز و بدنبال آن دسترسي به بازار منطقه محصور در خشكي، نياز به شبكه ارتباطي گسترده اي داشت كه اگر چه برخي از زيربناهاي آن از پيش مهيا بود ولي پاسخگوي نياز روزافزون بازيگران جديد اين عرصه نبود. جمهوري اسلامي ايران به عنوان نخستين كشور همجوار با منطقه، حتي پيش از فروپاشي شوروي نسبت به گسترش ارتباط با منطقه اقدام كرد. سرمايه گذاري ايران در شبكه هاي ارتباطي زميني و ريلي براي تسهيل ارتباط منطقه (بويژه آسياي مركزي) با دنياي آزاد، از اقدامات بسيار اساسي ايران در اين زمينه است.
اما غرب براي جلوگيري از توسعه و همگرايي بيشتر منطقه و تحريم ايران، مي خواهد با فشار بركشورهاي منطقه به برقراري ارتباط از طريق ديگر و با فاصله و هزينه اي بيشتر و امنيت كمتر از راههاي ديگري انجام گيرد. در اين راستا، با استناد به سابقه جاده ابريشم كه در دوره شكوفايي تاريخي نواحي و ممالك مختلف منطقه را با استفاده از اين جاده از شرق به غرب و با گذر از قلمرو ايران ارتباط مي داد، خواستار توسعه اين راه (البته با حذف ايران) شده  اند و در اين راه نه تنها از تاريخ پند نياموخته اند، بلكه با كج انديشي مي خواهند عظمت انديشه هاي والاي شرق را در احياي ارتباط و دوستي ملل زير پا بگذارند.
اين نوع انديشه هاي مخرب درست زماني پديدار شده كه پديده «جهاني شدن» مطرح مي شود. پديده اي كه بر خلاف نام آن، نوعي انديشه غربي سازي ملل شرق را دنبال مي كند. حال آنكه مدعيان احياي دوباره جاده ابريشم چرا همان مسير پيشين راه تاريخي را دنبال نمي كنند. اين طرز تفكر، انديشه معرفي راه ترانزيتي اروپا، قفقاز و آسياي مركزي بود كه به تراسكا معروف شده است.
ادامه دارد

ديدگاه
تجربه ژاپن و كره در وامهاي بلند مدت
نويسندگان: ديميتري ويتاس و ويون جي پو
ترجمه: اردشير نعمت پژوه
موفقيت ژاپن و كره در توسعه اقتصادي در دو چيز خلاصه مي شود:
۱- داشتن محيط اقتصادي مناسب (وجود ثبات قيمتها، رقابت اقتصادي، اهميت بسيار به بخش خصوصي و صادرات)
اعطاي تخفيف هاي زياد سود بانكي به سرمايه گذاراني كه سرمايه گذاري آنها با سياستهاي اقتصادي كشور هماهنگ بود و برقراري عقودي كه در آنها بين وام دهندگان و وام گيرندگان مشاركت در سود وجود داشت و اين عقود به مضاربه و مشاركت مدني در بانكداري اسلامي شباهت بسيار دارد.
ژاپن بعد از دوران جنگ جهاني دوم بانكهايي تأسيس كرد كه كار آنها فقط اعطاي تسهيلات تكليفي با سود بسيار كم بود. اين بانكها تا ۸۴ درصد منابع مورد نياز فارغ التحصيلان و صنعتگران را با دوره بازپرداخت طولاني تأمين مي نمودند. اين تأمين مالي وسيله اي شد براي رشد و بهبود توليدات صنايع بسيار اولويت دار و باز كردن راه براي بهبود اقتصاد ژاپن.
دلايل موفقيت سياستهاي اعتباري در ژاپن و كره
005940.jpg

تجربيات ژاپن و كره نشان مي دهد كه سياست اعتباري مي تواند يك ابزار سياسي مؤثر در رشد اقتصادي باشد.
چرا در بسياري از كشورها سياستهاي اعتباري شكست خوردند و چه عواملي موفقيت ژاپن و كره را توضيح مي دهد؟
وجود شرايط اقتصادي خاص و شرايط تشكيلاتي خاص، ضرورتي براي اين موفقيت است.
فاكتورهاي اقتصادي شامل موارد ذيل است:
- اجراي سياست ثبات قيمتها
- تلاش براي توليد كالاهاي صادراتي
- تلاش براي برقراري رقابت داخلي
- اعتماد به بخش خصوصي
- تلاش براي صنعتي شدن
فاكتورهاي تشكيلاتي شامل موارد ذيل مي شود:
- به كارگيري سيستم هاي مشورتي بين دولت و بخش غير دولتي
- خلق سيستم هاي نگهدارنده اطلاعات و پرونده هاي نظارتي
- مهمتر از همه ايجاد و توسعه ديدگاه اعتباري
ثبات قيمتها
ثبات قيمتها لزوماً منجر به موفقيت در سياستهاي اعتباري نمي شود، براي مثال هند در ايجاد ثبات قيمتها موفق تر از كره بوده ولي اين كشور در سياستهاي اعتباري موفقيت كره را به دست نياورده است.
اما قابل ذكر است كه در هر كشوري ثبات قيمتها در تشويق رشد پس انداز مالي موثر است. ژاپن و هند و كشورهاي ديگر كه تورم تعديل شده داشتند توانسته اند سيستم مالي خود را بيشتر از كشورهايي كه درآمد سرانه آنها مانند هند بود و تورم تعديل شده نداشتند، عمق ببخشند.
كره در دهه ۱۹۷۰ كه داراي تورم بالاتر نسبت به ژاپن بود نتوانست بخش مالي خود را زياد توسعه دهد اما در دهه ۱۹۸۰ روند بر عكس شد. رشد سريع پس انداز مالي در چين به علت وجود محيط اقتصادي كلان بود(از جمله ثبات قيمتها) محيط اقتصادي چين نسبت به ساير كشورهاي در حال توسعه با ثبات تر بود.
رقابت، صادرات و بخش خصوصي
سياستهاي اعتباري ژاپن و كره بيشتر از ساير كشورهايي كه اين سياستها را شروع كردند موفق بوده است. زيرا اين دو كشور توانستند ثبات قيمتها را با بزرگ كردن رقابت داخلي و با تمركز روي صادرات بالا و اعتماد به بخش خصوصي تركيب كنند.
تمركز روي صادرات بالا به بنگاههاي داخلي در ژاپن و كره فشار آورد كه سطوح بالاي كارآيي را در رابطه با رقابت با جهان به دست آورند. اين سياست معيارهاي هدفي را براي بررسي عملكرد بنگاهها و ارزيابي اثرات حمايت هاي اعتباري فراهم آورد. به عنوان مثال عملكرد خوب در بازارهاي صادراتي دلالت بر اين كرد كه بايد به تأمين مالي بر اساس سياست دسترسي داشت. گرچه ژاپن و كره هر دو محافظت وارداتي داشتند. در اين كشورها بنگاههاي بزرگ صنعتي با بنگاههاي داخلي رقابت سنگين داشتند. حتي در آن دسته از كشورهاي خاورميانه، آسياي جنوبي و اروپاي جنوبي كه ثبات اقتصادي دارند در توليدات صنعتي اغلب از رقابت داخلي و خارجي حمايت مي شود و مردم هدايت به مصرف توليدات داخلي مي شوند اما توليدات توسط بنگاههاي دولتي كنترل مي شود.
صنعتي شدن و ترفيع صادرات
سياستهاي اعتباري ژاپن و كره به باريك بيني تمركز داشت و با ساير سياستها و اندازه گيري هاي سياستي مانند آنهايي كه دلالت بر نرخ ارز و ماليات و تنظيم منابع فيزيكي دارند، هماهنگ بود. هدف اصلي سياستهاي اعتباري پشتيباني از صنعتي شدن و ترفيع صادرات بود.
تخصيص منابع ارزي در ژاپن و تصويب وامهاي خارجي در كره با سياستهاي اعتباري در هند تمركز بر اين داشت كه خدمات بهداشتي و درماني را در بين مردم توزيع مجدد كند و همچنين درآمد را بين كشاورزان كوچك و بنگاهها توزيع مجدد كند و براي بنگاههاي هدف وضعيتي فراهم آورد كه بتوانند باقي بمانند و مقدار بيشتري از سود خود را سرمايه گذاري مجدد كنند. وجود ارتباط ديدگاه اعتباري با پيشرفت در ژاپن و كره ذاتاً به پروسه مشورتي مربوط مي شود. بسياري از كشورها تلاش كرده اند كه ارتباط نزديك مشورتي بين دولت و بخش خصوصي ايجاد كنند اما موفق نشدند.
ادامه دارد

سايه روشن اقتصاد
جريمه سرمايه گذاري
مطلب ذيل «عيناً» از نشريه شكر كه توسط انجمن صنفي كارخانه هاي قند و شكر منتشر مي شود نقل مي شود:
زماني حدود ۴۰ سال از ميانگين عمر كارخانه هاي قند مي گذرد و متأسفانه به دليل عدم سرمايه گذاري و در انحصار بودن امكان توسعه و بازسازي و تغيير تكنولوژي و به روز كردن مشكل كاهش قيمت تمام شده و امكان رقابت با قيمت جهاني فراهم نشده.اميد آن مي رفت كه با تصويب آيين نامه لغو انحصار در سال گذشته و سياست هاي دولت در حمايت از سرمايه گذاري و ايجاد اشتغال در كشور با استفاده از تسهيلات صندوق ذخيره ارزي، معافيت گمركي قيمت نرخ ارز توجيه داشتن اقتصادي طرح هاي سرمايه گذاري امكان پذير باشد و براي صاحب  سرمايه  انگيزه اي براي سرمايه گذاري بلند مدت هر چند با تمام اين تسهيلات سرمايه گذاران داخلي و خارجي به دليل سود كلان در سرمايه گذاري هاي كوتاه مدت رغبتي به اين نوع سرمايه گذاري ها ندارند ضمن اين كه در عمل متوجه مي شوند كه اين وعده محقق نمي شود.مشكلات گرفتن وام ارزي از سيستم بانكي به تغييرات نرخ يورو(اكثر ماشين آلات صنعتي از كشورهاي اروپايي خريداري مي گردد) كه در طول يك سال گذشته به حدود ۲۸ درصد رشد داشته، لغو معافيت گمركي از شروع سال ۸۲ نشانه عدم انطباق و تضاد بين آنچه را كه مي گوييم و آنچه را كه عمل مي كنيم مي باشد.
سؤال اين است كه آيا طرحي كه از نظر فني و اقتصادي توجيه داشته و مورد تصويب وزارت صنايع و سيستم بانكي كشور قرار گرفته با اين تغييرات باز هم توجيه پذير است؟
آياكارخانه هايي كه كار افزايش ظرفيت خود را با كمك شركت هاي خارجي شروع كرده اند و ماشين آلات قديمي خود را بعد از بهره برداري و مونتاژ از رده خارج كردند با اين مشكلات مي توانند براي بهره برداري سال ۸۲ آماده شوند؟ يا به عبارت ديگر با طناب پوسيده به ته چاه نخواهند افتاد.
ضعف صنعت هوايي
005935.jpg

گروه هواپيمايي اسكانديناوي «اس. آ. اس» از كاهش درآمد ۸/۶ درصدي در سه ماهه دوم سال جاري نسبت به مدت مشابه سال قبل خبر داده است.
اين شركت نيز همچون ديگر شركت هاي بزرگ جهان جنگ در عراق، بيماري سارس و ناپايداري اقتصاد جهاني در سال جاري را عوامل اين كاهش اعلام كرده است. فروش ۳/۱۴ درصد كاهش يافته و به ۳/۱۵ ميليارد كرون رسيده است. اين شركت سود خالص را در سال جاري ۶۶ ميليون كرون معادل ۹/۷ ميليون دلار پيش بيني كرده است كه نسبت به سال گذشته ۸/۶ درصد كاهش نشان مي دهد.
كردستان طلايي
005945.jpg

استانهاي ايران از نظر اقليم، منابع طبيعي و مردم تفاوت هاي معناداري با هم دارند و هر كدام قابليت هاي اقتصادي خاص خود را دارند. به طور مثال استان خوزستان سرشار از منابع نفت و گاز است، استان كرمان داراي معادن قابل توجه براي استفاده در صنايع، بر اساس گزارش ايرنا كردستان  چهارمين  استان  كشور در عرصه  فعاليتها و توانمنديهاي  معدني  كشور است  كه  ذخاير معادن  طلاي  آن ، رنگ  و رخساري  طلايي  به  آن  بخشيده  و مي رود تا با اتكا به  همين  توانمنديها در آسمان  اقتصاد كشور درخشيدن  از سر گيرد.
استان  كردستان  بيش  از ۲۸ هزار كيلومتر مربع  وسعت  دارد كه  بخش  عمده  آن  در پايانه  شمال  باختري  و ساختاري  رسوبي  سنندج -سيرجان  قرار دارد و بخش كوچكي  از جنوب  باختري  آن  متعلق  به  پهنه  زاگرس  و نيمه  شمال  خاوري  آن  دارد و تنوع  ساختار زمين  شناسي  استان  را بايد در همين  چارچوب  ديد.اين  تنوع  ساختاري  زمين  شناسي  ذخاير قابل  توجهي  از مواد معدني  را نصيب  كردستان  كرده  كه  تا ديروز سنگهاي  تزييني  و امروز معادن  طلاي  آن  موقعيت  ممتازي  را براي  اين  استان  در مقايسه  با ساير استانهاي  كشور رقم  زده  است .پتانسيلهاي  معدني  كردستان  را سنگ  آهن ، آنتيموان ، منگنز، طلا، بريل ، فلدسپات ، ميكا، فلورين ، سيليس ، كائولينيت ، باريت ، پوكه  معدني ، مرمريت ، گرانيت ، دولوميت ، سنگ  گچ ، سنگ  آهك ، مارن ، نمك ، شيل ، پوزولان  و پيروفيليت  دانست .
مهمترين  پتانسيلهاي  معدني  كردستان  پس  از معادن  طلا، ۴۷ معدن  مرمر و مرمريت  با ذخيره  قطعي  بيش  از ۷۶ ميليون  تن  و استخراج  ساليانه  ۳۶۸ هزار و۵۴۹ تن  در شهرستانهاي  قروه ، كامياران  و بيجار است .
كاهش وحشت ركود ژاپني
005955.jpg

اقتصاد ژاپن نزديك به چند سال است كه با ركود مواجه است و تلاش هاي نخست وزيران ژاپني براي عادي كردن زندگي اقتصادي هنوز به پيروزي نرسيده است. اما رشد اندك اقتصاد ژاپن در سه ماهه دوم سال ۲۰۰۳ ،نشان از كاهش وحشت از ركود اقتصادي در اين كشور داشته است.
 به  گزارش  شبكه  تلويزيوني  بي. بي. سي، ارقام  دولت  ژاپن  نشان  مي دهد اقتصاد اين  كشور در سه  ماهه  دوم  امسال  شش  دهم  درصد رشد داشته  است  كه  به  مراتب  بيشتر از رقم  پيش  بيني  شده  است.
 انتظار مي  رود رشد اقتصادي  ژاپن  در سال  مالي  جاري  به  ۳/ ۲ درصد برسد. افزايش  تقاضا براي  انواع  وسايل  صوتي  و تصويري،  دوربين  هاي  ديجيتال  و ديگر دستگاههاي  الكترونيك  نقش  مهمي  در رشد اقتصادي  ژاپن  در سه  ماهه  دوم  سال  ۲۰۰۳ داشته  است.

اقتصاد
ادبيات
سفر و طبيعت
سياست
علم
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  علم  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |