يكشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۳۹- Aug, 17, 2003
رازها و زيبايي هاي قشم در گفت و گو با هوشنگ فتحي
يك جهان ديگر
زير ذره بين
فتحي: من اعتقاد دارم هر ايراني بايد آرزو كند كه يك بار قشم را ببيند
* بزرگترين جنگل دريايي جهان به نام «جنگل حرا»، در تنگه اي در بخش شمالي قشم واقع شده است. اين جنگل از طرف سازمان ملل به عنوان ذخيره گاه «زيست كره» تحت حفاظت است
* قشم بالاترين سرانه مسجد را در سراسر ايران داراست. در اين جزيره بيش از ۲۱۰ مسجد وجود دارد با معماري خاص و سنتي كه برخي از آنها به قرن دوم و سوم هجرت مي رسد
* قشم ازجمله جزاير نادر دنياست كه هنوز، زنده ترين مرجان هارا در سواحل خود جاي داده است و طيف وسيعي از ماهيان آكواريومي در شكل ها و رنگ هاي مختلف در آب زلال سواحل قشم و در لابه لاي اين جزاير مرجاني شنا مي كنند
گفت وگو: حميرا محب علي
006315.jpg

قشم، جزيره اي اعجاب انگيز است آرميده بر آب هاي نيلگون خليج فارس، جزيره اي با ويژگي هاي منحصر به فرد زيست محيطي و فرهنگي. جزيره اي به شكل يك نهنگ عظيم با فاصله اي قابل رؤيت از ساحل بندر عباس و تقريباً در امتداد تنگه هرمز.
جزيره اي كه از ويژگي هاي شگفت انگيز طبيعي وخدادادي برخوردار است و نمونه بارزي است از هزاران شگفتي طبيعت ايران كه جاذبه هاي اكوتوريستي آن در صورت معرفي درست به تنهايي مي  تواند، جهانگردان بسياري را به سوي خود جذب كند.
اين جزيره پهناور كه با ۱۵۰۰ كيلومتر مربع مساحت از بيش از ۲۲ كشور مستقل جهان بزرگتر است، ۶۲ روستا دارد با مردماني خونگرم و مهربان.
مهمان نوازي اين مردم آميخته با خصوصيات فرهنگي و اجتماعي خاصشان مي تواند براي هر بازديدكننده اي پرجاذبه باشد.
در اين خصوص با «هوشنگ فتحي»روزنامه نگار، نويسنده با سابقه و مشاور عالي امور فرهنگي سازمان منطقه آزاد قشم به گفت وگو بنشينيم.


* ويژگي هاي منحصر به فرد جزيره قشم چيست؟
- قشم، جزيره اي شگفت انگيز است. در دهانه استراتژيك تنگه هرمز قرار گرفته و مي توان گفت كه همين موضوع در طول تاريخ آن را منحصر به فرد كرده است. از طرفي بزرگترين جزيره غيرمستقل دنيا نيز هست با مساحتي حدود ۱۵۰۰ كيلومتر مربع. اين يعني چند برابر بحرين، سنگاپور و ... و با همين مساحت از ۲۳ كشور مستقل دنيا كه در سازمان ملل حق  راي دارند، بزرگتر است.
از طرفي قشم، ذخاير گاز و نفت هم دارد. پالايشگاه بندر عباس در حال حاضر از گاز قشم استفاده مي كند. منابع عظيم مواد معدني مثل گوگرد و سولفور نمك و ... هم جاي خود را دارد.
قشم به لحاظ ترانزيت كالا هم مي تواند به خوبي مركز ثقل مسير ترانزيتي شمال و جنوب باشد. در كريدور شمال به جنوب و بالعكس در سال، ميلياردها دلار كالا جابه جا مي شود. حالا تصور كنيد عبور كالا از اين جزيره باعث چه درآمد هنگفتي براي كشور و به تبع آن براي قشم خواهد شد.
اما آنچه قشم را جزيره اي منحصر به فرد ساخته است، شگفتي هاي طبيعي آن است كه متأسفانه افكار عمومي و حتي افكار خواص ايران هم ، از آن اطلاع درستي ندارند.
قشم به لحاظ طبيعي جزيره اي بسيار پيچيده و بسيار شگفت انگيز است. جزيره اي منحصر به فرد كه متأسفانه ابعاد اعجاب انگيز آن حتي براي كارشناسان مملكت نيز ناشناخته است.
قشم در كنار بسياري از خصوصيات منحصر به فرد خود، هفت پديده اعجاب انگيز دارد كه بنده به عنوان عجايب هفتگانه از آن ياد مي كنم.
بزرگترين جنگل دريايي جهان به نام جنگل حرا، در تنگه اي در بخش شمالي قشم واقع شده است.
درختان شناور در آب شور دريا يعني مانگروها، در مساحتي بيش از ۲۰۰ كيلومتر مربع با صدها آبراهه و بيش از ۵۰ گونه پرنده در مجموع، يك اكوسيستم شگفت انگيز را پديد آورده اند. اين درختان، خود اعجابي جهاني اند.
جنگل حرا از طرف سازمان ملل به عنوان «ذخيره گاه زيست كره» تحت حفاظت است و جزو تالاب هاي غني و برجسته جهان به شمار مي رود. اين جنگل، اكوسيستم حقيقتاً شگفت انگيزي دارد. اكوسيستمي تركيب يافته از حيات زير آب، روي آب، پرندگان لانه كرده در لابه لاي درختان، درختان روي آب و آسمان.
به واقع چهار لايه اكوسيستم اعجاب انگيز در اين ناحيه، تنوع زيستي غيرقابل وصفي را بوجود آورده اند.
* سازمان منطقه آزاد قشم، براي اين اكوسيستم كم نظير چه كرده است؟
- احداث يك اسكله و ايجاد رستوراني در انتهاي اسكله كه بازديدكنندگان بتوانند به شكلي كمابيش مطلوب از جنگل دريايي لذت ببرند...
احداث يك ساختمان بزرگ با گنجايش لازم در جهت تجهيز براي تبديل شدن به اقامتگاهي براي اكوتوريست ها در ساحل اين جنگل دريايي... ايجاد پست مديريت محيط زيست در چارت سازمان و دعوت از كارشناسان برجسته...
* از ديگر شگفتي هاي قشم بگوييد.
- شگفتي ديگر قشم، كوه نمك است به ارتفاع حدود ۴۰۰ متر با قطر قاعده اي حدود ۷ كيلومتر. اين مخروط نمك، دومين پديده اعجاب انگيز قشم است. در دامنه اين كوه مخروطي شكل غارهايي است عظيم  انباشته از كريستال هاي نمك و ديواره هاي بلورين كه چشم هر بيننده اي را خيره مي كند. چشمه هاي نمك در اين منطقه، غلظت ۹/۹۹ درصد دارد و با اين درجه خلوص براي موارد متعدد پزشكي و صنعتي مستقيماً  قابل مصرف است و اين چشمه جاري نمك به مرور زمان دره هاي بسيار زيبا و انباشته از نمك خالص را در دل اين مخروط پديد آورده است.
يكي ديگر از عجايب هفتگانه قشم دره اي است به اسم چاهكوه، در دل يك كوه سنگي يكپارچه كه به شكل ضربدر برش خورده و به راستي زبان از توصيف جاذبه و زيبايي هاي اين دره قاصر است؛ بايد ديد و حس كرد. در اين منطقه انسان و طبيعت دست به دست هم داده اند و سلسله چاه  هايي پديد آمده و تاق ها و دالان هايي به اشكال عجيب و غريب. اين دره از چهار سو، چهار تنگه دارد كه در جاهايي ديواره ها به هم مي رسند و فاصله دو ديواره از هم شايد نيم متر است. چهارمين پديده نادر و شگفت انگيز قشم، جزاير مرجاني كف درياست. قشم از جمله جزاير نادر در دنياست كه هنوز، زنده ترين مرجان ها را در سواحل خود جاي داده است. طيف وسيعي از ماهي هاي آكواريومي در شكل ها و رنگ هاي مختلف در آب زلال سواحل قشم در لابه لاي اين جزاير مرجاني شنا مي كنند. اين صحنه بديع را، حتي از درون قايق به دليل زلال بودن آب و نفوذ نور به اعماق به راحتي مي توان مشاهده كرد.
بام قشم يكي ديگر از عجايب است، سطحي مسطح در ارتفاع ۳۰۰ متري. از دره كه بالا برويم، پس از شيب هاي تند وارد منطقه مسطحي مي شويم پوشيده از درخت هاي جنگلي عظيم و از آن ارتفاع مي توان هم ساحل جنوبي و هم ساحل شمالي جزيره را در دو سوي خود ديد. ضمن آن كه در آن ارتفاع، آب انبار آب شيرين نيز هست و در كنار اين دشت مرتفع ناگهان با دره اي وسيع مواجه مي شويم كه پوشيده از تنديس  ها و ستونهاي بسيار زيبا است كه به سرپنجه باد و باران به وجود آمده.
006330.jpg

دره ستاره ها، يكي ديگر از عجايب هفتگانه است كه در اصطلاح محلي به آن مي گويند: «ستاره كفته» مردم اين جزيره معتقدند، ستاره اي از آسمان فرو افتاده كه بر اثر افتادنش زمين بالا آمده و بلافاصله در شكل هاي مختلف منجمد شده است. اين منطقه به شدت مورد علاقه بازديدكنندگان است و شما بايد از نزديك ببينيد كه پيچ و تاب طبيعي كوه و خاك و سنگ، درست به شكل مجسمه نمايان شده و دره اي انباشته از اشكال مختلف پديد  آورده است. همگي اينها شگفتي هاي منحصر به فرد قشم است.
* در توصيف عجايب هفتگانه، ظاهراً  هفتمين آن از قلم افتاد!
لاك پشت هاي عظيم دريايي، يكي از هفت ويژگي منحصر به فرد قشم است. اين لاك پشت ها با وزن گاه ۲۰۰ كيلوگرم هر سال بهار به ساحل قشم مي آيند و در بستر ماسه ها حفره  ايجاد مي كنند و هر كدام حدود ۱۰۰ تخم مي گذارند. بعد روي آن ها را مي پوشانند و به دريا برمي گردند. پس از مدتي اين تخم ها از ماسه ها بيرون مي آيند. مرحله به مرحله اين اتفاق اعجاب انگيز است.
خوشبختانه مديريت محيط زيست قشم اين واقعه حيرت انگيز را تحت پوشش و مطالعه دارد و تخم گذاري لاك پشت هاي دريايي را به شيوه  اي علمي مطالعه و بررسي مي كند، ضمن آن كه مراقبت هاي ويژه اي هم از تخم لاك پشت ها به عمل مي آورد.
* گاه اجساد اين لاك پشت هاي عظيم به دليل آلودگي آب در ساحل مشاهده مي شود...
- بررسي ها، نشان داده و ثابت كرده است كه لاك پشت هايي كه براي هواگيري و تنفس به سطح آب مي آيند، متأسفانه گاه مورد اصابت پروانه هاي كشتي ها و شناورها قرار مي گيرند و به اين ترتيب تلف مي شوند. آلودگي نفتي به طور عمده ماهيان را قرباني مي كند نه لاك پشت ها را ضمن آن كه البته بي تأثير هم نيست.
* اينها عجايب منحصر به فرد قشم است، اما جزيره قشم شگفتي هاي ديگري هم دارد.
- منطقه اي موسوم به «كاسه سلخ» برهوتي است به عرض حدود ۱۵ كيلومتر و عمق پنج كيلومتر كه هيچ پوشش گياهي ندارد اما هزاران تپه  مخروطي شكل را در خود جاي داده و ضمناً  در عمق اين برهوت يك چشمه شفابخش گوگرد از زمين مي جوشد. همين طور، درخت «انجير معابد» در ميانه جزيره، غارهاي تاريخي «خربس» كه تاريخ آن به دوره  مادها بازمي گردد در ساحل جنوبي و قلعه ۵۰۰ ساله پرتغالي ها از ديگر آثار است.
در قشم سواحل گوناگون را هم شناسايي كرديم. از ساحل ماسه اي تا مرجاني و آهكي و سنگي و...
قنات معروف زينبي هم در روستاي زينبي واقع است كه حدود ۲۰ كيلومتر قنات است و ظاهراً  دهليزهايي براي زندگي مردمان در ادوار گذشته نيز بوده است.
* زندگي اجتماعي مردم قشم تا چه حد از شگفتي هاي طبيعت اين جزيره بهره برده است؟
- به طور طبيعي، معماري سنتي جزيره تابعي از اين اقليم خاص است. بندر تاريخي و بسيار زيباي «لافت» كه من آن را بندر هزار بادگير مي نامم، معماري شگفت انگيزي دارد و به خوبي نشان مي دهد كه ويژگي هاي طبيعت تا چه حد در ساخت و سازهاي جاري زندگي در طي قرون نفوذ و حضور داشته است. دست بافته هاي زنان قشم هم از ساليان سال تا هنوز، نه فقط تن پوش هاي بسيار زيبايي بوجود مي آورد بلكه به عنوان پرده زينت بخش كاخ هاي كشورهاي حاشيه خليج فارس است. مردان قشم به لنج سازي شهر ه اند. لنج هاي ساخت قشم در طول تاريخ، بيشتر آب هاي دنيا را در نورديده اند.
ابزار و ادوات موسيقي قشم به خصوص عودهاي ساخت قشم در مصر و ديگر كشورهاي عربي در دست برجسته ترين هنرمندان دنيا است. ضمن آن كه هنرمندان قشمي نيز در شمار برجسته ترين عودنوازها هستند.
مردم قشم براي هر مراسمي يك نوع موسيقي دارند و حتي موسيقي درماني يكي از شاخص هاي اين جزيره است كه به آن موسيقي زار مي گويند.
مراسم عروسي در اين جزيره بسيار جذاب است. مردم قشم براي حجله عروس و داماد، ۶ ضلع اتاق را به زيباترين شكل ممكن و با تركيب  رنگ ها، پارچه ها، چراغ ها و ريسه ها تزيين مي كنند و عروس و داماد مي بايد به مدت يك هفته در اين اتاق زندگي كنند.
قشم بالاترين سرانه مسجد را نيز در سراسر ايران داراست.
مسجدهاي فوق العاده باشكوه و جذاب با معماري خاص و سنتي و در عين حال ساده و تأثيرگذار. در جزيره قشم بيش از ۲۱۰ مسجد وجود دارد كه ساخت برخي از آنها به قرن دوم و سوم هجري مي رسد.
* توريست تا چه حد از قشم بازديد مي كند؟
- توريست خوب مي آيد ولي آمدن آن زيرساخت مي  خواهد. مشكل ما براي صنعت توريسم در قشم مثل مشكل توريسم در كل كشور است. تفاوت هاي اعتقادي، سياسي، تفريحي و مسائل رفاهي و ... براي توريست در قشم هم وجود دارد.مشكلات همواره به ما تحميل شده است. يا از طرف خودمان يا از خارج يا اصولاً شرايط اقليمي مشكلات را به ما تحميل كرده  اند. ما، يا شكل بهره برداري درست از منابع را بلد نيستيم، يا امكان آن را نداريم و يا اجازه بهره برداري نداريم.
من اعتقاد دارم هر ايراني بايد آرزو كند كه يك بار قشم را ببيند.

مشق طبيعت
محيط + بان= محيط بان
006325.jpg

محمدعلي اينانلو
گاهي يك كلمه، حتي نيمي از يك كلمه، آدم را به دردسر مي اندازد مثل همين نيم كلمه «بان» كه اتفاقاً خيلي هم مهم است، دنبال هر كلمه اي كه بيايد، اميد مي آورد، اميد اين كه از محتواي آن كلمه محافظت مي شود؛ مثل «دشت بان» كه نشان دهنده توجهي است به محافظت از «دشت»، مثل «جنگل بان»، مثل «شكاربان» و مثل ده ها كلمه ديگر از اين دست و همانند «محيط بان».
تا زماني كه ارتباط تنگاتنگ بين اين پيشوند و پسوند هست مسلماً كلمه اولي محافظت مي شود، اما براي ارتباط تنگاتنگ بين اين دو كلمه بسياري كلمات مورد نياز است كه اين دو را به هم بچسباند تا دومي اولي را محافظت كند، كلماتي نظير عشق، فداكاري، مرارت، زحمت، بيماري، كم پولي، شب نخوابي، دوري از خانه و خانواده و همه اينها بايد در وجود يك «بان» جمع شود تا با «محيط» بشود «محيط بان» تا اين كه محيط زيست شما را حفاظت كند تا شما از آن لذت ببريد و كشور از آن سود جويد. حال اگر همين «بان» را هم بخواهيم از «محيط بان» منها كنيم مي شود ساختمان ۹ طبقه سازمان محيط زيست كه الي ماشاءالله در آن جا كارشناس جمع شده است و مهندس و دكتر و قس عليهذا كه ماشاءالله هر كدامشان مي توانند دانشكده اي، دانشگاهي حتي شهري را اداره كنند، اما بيشتر از طريق بخشنامه در اتاق هاي خنك تابستاني و گرم زمستاني گاهي هم با ماشين هاي دو ديفرانسيل كولردار- كه بيشتر به درد بيابان مي خورد- گشتي در ادارات و خيابان ها بزنند اما بدون پسوند «بان»! و خلاصه اين كه اگر اين «بان» به عنوان پسوند به كلماتي نظير «جنگل» و «محيط» بچسبد آدمي را مي سازد... كه با كمترين حقوق و امكانات و با زحمات و مرارت هاي بسيار از «محيطي» محافظت مي كند كه متعلق به من و شماست. حال ما هم گاهي حقوق اين قشر زحمت كش را نديده مي گيريم به عنوان مثال در سرمقاله چند روز پيش مان پسوند «بان» را از پس «محيط» برمي داريم تا «محيط بان» متوجه نشود كه اين صفحه متعلق به او هم هست، در حالي كه واقعاً هست، همانگونه كه متعلق به تمامي طبيعت مردان و عاشقان طبيعت است. بنابر اين «محيط بان»ها، «جنگل بان» ها و ساير «بان » هايي كه طبيعت زيباي ما را «طبيعت باني» مي كنند بايد بدانند كه مي توانند خاطرات و عكس ها و فيلم هايشان را براي ما بفرستند تا به نام خودشان چاپ شود و به موقع نشان داده شود.

شش بادگير يزد جلوه اي از خرد معماري
006335.jpg

فخرالسادات غني
بادگير از روزگاران دور در ايران زمين به كار گرفته شده و يكي از شاهكارهاي خاص معماري ايران زمين و از نشانه هاي ذكاوت ايرانيان در فايق آمدن بر اقليم مناطق خشك و كويري است. يزد را مي توان سرزمين بادگيرها ناميد. در شهرهاي كاشان، جهرم، طبس و كرانه هاي خليج فارس به ويژه قشم و كناره اروندرود نيز بادگيرها را مي توان ديد.
بادگير عمل تهويه در ساختمان ها را انجام مي دهد كه با توجه به جهت وزش باد گاهي زمينه چهارگوش و هشت گوش و بيشتر مستطيل شكل است. طرزكار بادگير اصلاً بر اين پايه نهاده شده كه از وزش باد براي انتقال هواي خوش به درون ساختمان و از عكس العمل نيروي آن يعني مكش براي راندن هواي گرم و آلوده استفاده شود. چون باد به مانع يا ديواره پره هاي دروني بادگير برخورد مي كند ناچار به فرودآمدن مي شود. اين نكته قابل ذكر است شكافهاي ديگر بادگير، كه پشت به جهت وزش باد دارند، هواي آلوده و گرم را به دست باد مي سپارند و كار هواكش و مكنده را انجام مي دهد.
آب انبار شش بادگير يزد يكي از جلوه هاي ويژه اين معماري خردمندانه است كه شش بادگير با شكل هاي متفاوت عمل تهويه و خنك كردن آب داخل آب انبار را به عهده دارند.

ماجراهاي طبيعت
خال نقره اي
قسمت اول
006320.jpg
نوشته ارنست تامپسون ستون
برگردان: حميد ذاكري
***
چند نفر از ما تاكنون به يك حيوان وحشي توجه كرده و آن را شناخته ايم؟ منظورم اين نيست كه يك يا دو بار حيواني را ديده يا آن را در قفس نگهداري كرده ايم، نه، بلكه به طور واقعي او را در طبيعت آزاد، همان گونه كه در وحش زنگي مي كند، مدتي طولاني موردتوجه قرار داده، ديده و راجع به زندگي و تاريخ او مطالعه كرده ايم. يكي از مشكلات معمولاً تشخيص يك جانور از همگنان اوست. يك روباه يا كلاغ بسيار شبيه ديگركلاغ هاست و نمي توانيم مطمئن باشيم كه وقتي بار دوم او را مي بينيم، به واقع همان حيوان قبلي موردنظر ماست. به همين دليل مطالعه مستمر روي يك حيوان كاري دشوار است.
اما هرازگاهي ممكن است حيواني روياروي ما قرار گيرد كه قوي تر يا باهوش تر از همگنان خويش باشد. او بي گمان به زودي رهبر گروهي از همنوعان خود مي شود. اين حيوان، به زبان ما، يك نابغه است و اگر بزرگتر از ديگران باشد يا نشانه اي بر روي بدنش داشته باشد كه انسان بتواند او را بشناسد به سرعت در ناحيه خود مشهور مي شود و آن وقت اگر به مطالعه زندگي او بپردازيم خواهيم فهميد كه زندگي يك حيوان وحشي مي تواند به مراتب جالب تر و هيجان انگيزتر از بسياري از آدميان باشد.
از اين نمونه ها زياد داشته ايم: يكي «كورتنت»، گرگ دم بريده اي كه حدود ده سال در اوايل قرن چهاردهم شهر پاريس را در وحشت و ترس فروبرده بود؛ ديگري «كج پا» خرس گريزلي لنگي كه سابقه هول و هراس اش در «سان جواكين» كاليفرنيا هنوز سينه به سينه نقل مي شود؛ «لوبو»، سلطان گرگ هاي نيومكزيكو كه به مدت پنج سال روزانه يك گاو مي كشت، و پلنگ سووني كه در كمتر از دو سال قريب سيصد نفر را كشت، و...
و «خال نقره اي» يكي از همين حيوانات غيرعادي بود كه مي خواهم داستان زندگي او را تا آن جا كه دريافته ام براي شما بازگوكنم.
خال نقره اي يك كلاغ پير باهوش بود، به همين سادگي. او را بدان سبب خال نقره اي مي ناميدند كه يك لكه دايره شكل سفيد، مثل يك سكه نقره، در سمت راست صورتش، درست بين چشم و نوك، وجود داشت. و به دليل وجود همين نشانه شاخص بود كه من مي توانستم او را در ميان كلاغ هاي ديگر بشناسم و مشاهداتم از كار و كردار او را كنار هم بگذارم و داستان زندگي او را به رشته تحرير درآورم.
حتماً شما هم مي دانيد، كلاغ ها باهوش ترين پرندگان پيرامون ماهستند. ضرب المثل «مثل يك كلاغ پير باهوش است» بي دليل ساخته نشده است. كلاغ ها ارزش زندگي گروهي و تشكيلاتي را به خوبي مي دانند و درست مثل يك گروهان سرباز، مشق مي كنند. در حقيقت كلاغ ها هميشه مشغول انجام وظيفه هستند، هميشه در جنگ اند و هميشه براي زندگي و امنيت به يكديگر سخت وابسته اند.
رهبران آن ها نه تنها پيرترين و عاقل ترين كلاغ هاي گروه هستند، بلكه قوي ترين و شجاع ترين آن ها نيز مي باشند، چرا كه بايد در همه حال آماده باشند تا اظهاروجود هر تازه به دوران رسيده اي را سركوب و هر طغياني را خاموش نمايند. كلاغ هاي جوان و كم سن و سال جزو سربازان عادي و فاقد هرگونه امتياز ويژه هستند.
خال نقره اي كهن سال، رهبر يك دسته بزرگ از كلاغ ها بود كه مركز فرماندهي خود را نزديك تورنتو كانادا، در كسل فرانك، كه تپه اي پوشيده از درختان كاج در حاشيه شمال شرقي شهر است، مستقر كرده بودند. اين دسته از حدود دويست كلاغ تشكيل شده بود و به دلايلي كه هرگز نفهميدم هيچ وقت افزايش نيافت.
در ميانه زمستان كه هواي كسل فرانك خيلي سرد مي شد، آن ها در كنار رود نياگارا اقامت مي كردند؛ وقتي زمستا ن ها خيلي سرد بودباز هم بيشتر به سمت جنوب مي رفتند. اما هر سال در آخرين هفته ماه فوريه، خال نقره اي كهن گروه خود را فرامي خواند و با جسارت تمام چهل مايل راه را از فراز آب، بين نياگارا و تورنتو، طي مي كرد. او مسير را به طور مستقيم پرواز نمي كرد بلكه با انحنايي به سمت غرب حركت مي كرد تا بتواند نشانه هاي آشناي كو ههاي دانداس را پيوسته در نگاه داشته باشد تا سرانجام چشم انداز تپه كاج پوش آشكار شود. او هر سال با سربازانش به آن جا مي آمد و حدود شش هفته روي تپه سكني مي گزيد.
از آن پس هر روز كلاغ ها به دسته تقسيم مي شدند و براي چرا مي رفتند. يك دسته به سمت جنوب شرقي، به خليج اشبريج مي رفت. دسته ديگر به شمال، به سوي دون رهسپار مي شد و بزرگترين دسته هم شمال غربي را برمي گزيد كه از فراز دره مي گذشت. رهبري دسته سوم را خال نقره اي خود به عهده داشت، اما رهبر دسته هاي ديگر را هيچ وقت نتوانستم تشخيص دهم.
وقتي صبح آرام بود آن ها در ارتفاع زياد و مستقيم پرواز مي كردند اما وقتي هوا متغير بود و باد مي وزيد، دسته كوتاه و در پناه دره پرواز مي كرد. پنجره هاي خانه من به دره مشرف بود و من اغلب براي تماشاي طبيعت پشت پنجره مي ايستادم. بدين ترتيب بود كه براي اولين بار متوجه اين كلاغ كهن سال شدم. من به تازگي در آن ناحيه ساكن شده بودم، اما يك همسايه قديمي به من گفت كه بيش از بيست سال است اين كلاغ پير را مي بيند كه در اين دره بالا و پايين مي رود.
تنها شانس من براي تماشاي اين كلاغ در طول دره بود و خوشبختانه خال نقره اي سرسختانه به همين مسير قديمي چسبيده و با وجود آن كه حاشيه دره پر از خانه شده و در نقاطي از آن پل احداث شده بود، آن را رها نمي كرد.
روزي دوبار در ماه مارس و بخشي از آوريل، سپس در آخر تابستان و پاييز، او در اين گذرگاه مي رفت و بازمي گشت و به من امكان مي داد كه حركاتش را ببينم وصداي فرمان هايش را به افراد گروه بشنوم و بدين ترتيب آهسته آهسته چشمانم بر اين واقعيت گشوده شد كه كلاغ ها، از بسياري جهات شبيه آدميان هستند و داراي هوش سرشاري مي باشند. آن ها گونه اي از پرندگان با سازمان اجتماعي مي باشند كه بسياري از ويژگي هاي عمده آن درست مثل انسان ها و در بعضي موارد پيشرفته تر است.

سفر و طبيعت
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |