وحيد رضا نعيمي - به گفته خودش تا به حال دهها بار به ايران سفر كرده است كه بيشتر در مقام عضو هيأتهاي كارشناسي همراه مقامات روسي بوده است. اما احتمالاً شهرت وي زماني شروع شد كه چند ماه پيش خطيب قبل از خطبه هاي نمازجمعه تهران خبري از وي را در مورد نفوذ آمريكا در ميان دولتمردان ايران نقل كرد. اين خبر واكنشهاي چندي را در جامعه برانگيخت و همه را متوجه منبع اصلي خبر كرد، يعني يك خبرگزاري تازه تأسيس تخصصي روسيه در مورد ايران. مصاحبه با دكتر رجب صفروف رئيس مبادي آداب خبرگزاري علاوه بر مسئله فوق الذكر موضوعهاي بيشتري را دربرگرفت كه وي با حوصله و با لهجه شنيدني فارسي تاجيك راجع به آنها صحبت كرد. طرفدار پوتين بود و اظهار تمايل اخير رئيس جمهوري روسيه را براي عضويت در سازمان كنفرانس اسلامي، نشانه عزم وي براي نزديكي به كشورهاي اسلامي به منظور ايجاد اتحاد با آنها مي دانست.
* لطفاً خود و مؤسسه خودتان را معرفي كنيد.
- من تقريباً ۱۲ سال است كه فقط در رشته روابط ايران و روسيه (البته قبلاً شوروي بود) فعاليت مي كنم. بيشتر از ۹ سال است كه داريم اين كار را در دوما انجام مي دهيم. دوما مانند مجلس شماست، اما مجلس شما حقوق بيشتري دارد، چرا كه مجلس شما مي تواند هر وزير را باز بخواند يا تعيين كند. دوما چنين كاري نمي تواند انجام دهد. به هر حال دوما يك پايه دولت است و تمام وزرا و كارشناسان وزارتخانه ها بايد آنجا حضور داشته باشند.
خوشبختانه توانستيم در ارتباط با ايران فضايي را درست كنيم تا نظرياتي را كه آنجا در مورد همكاري با ايران مي دهيم، همگي اساسي منطقي داشته باشند. در جريان بحثهايي كه در دوما داشتيم، احساس كرديم بايد مركزي مخصوص اين كار وجود داشته باشد كه كار آن صرفاً روي طرحهاي قانوني دوما نباشد بلكه در زمينه هاي مختلف كار انجام دهد. با اين قصد، ۵ سال قبل مركز مطالعات ايران معاصر در مسكو تأسيس شد. اين مركز تمام متخصصين همكاريهاي اقتصادي و سياسي ايران و روسيه را دعوت نمود و توانستيم گروهي خوب از افراد كاردان درست كنيم. الان بيش از ۳۶ محقق سياسي و اقتصادي داريم. همه اين افراد تأثير گذار هستند. هر كدام از آنان مي توانند نظر بسيار جالبي داشته باشند.
* آيا شما رئيس اين مؤسسه هستيد؟ و آيا بودجه آن را دوما تأمين مي كند؟
- بله من رئيس آن هستم. نه بودجه آن را دوما تأمين نمي كند. يك خبرنگار غربي- كه شايد از بي بي سي بود- يك بار نوشت مركز مطالعات مستقل اما خيلي به دوما نزديك است. اين درست است. چون دوما نمي تواند اين مراكز را تأسيس كند. در چارچوب قانون اساسي روسيه، چنين كاري نمي تواند بكند. دوما به ما سفارش مي دهد كه در مواردي خاص به آن مشاوره و نظر دهيم. فعاليتهاي ما در ميان تمام گروهها، ادارات و وزارتخانه هايي كه تصميم گيرنده روابط دو كشور هستند، مورد استفاده دارد.
بعد از اين احساس شد شركتهاي روس مي خواهند خيلي خوب در بازار ايران باشند، اما اطلاعات ندارند. ايرانيان هم اطلاع زيادي در مورد فعاليت در روسيه ندارند. شركتهاي ايراني به روسيه مي روند، با واسطه اي قرار مي گذارند كه معلوم نيست كيست. در اين سفرهايي كه به ايران داشتم، از مقامات و بازرگانان ايراني و روسيه تقاضاي برخي اطلاعات داشتم. به اين ترتيب ايجاد يك خبرگزاري در مورد ايران در روسيه احساس شد. خوشبختانه ماه آوريل سال گذشته يعني يك سال و چهار، پنج ماه پيش خبرگزاري «ايران رو»(www.iran.ru) عرض وجود كرد. اين خبرگزاري نزد وزارت مطبوعات روسيه به ثبت رسيده است و مجوز دولت را دارد. از نظر جايگاه مانند خبرگزاري هاي رسمي كشور است. در اين مدت فضاي اطلاعاتي روسيه در ارتباط با ايران به مراتب بهبود يافته است.
ببينيد الان شبكه هاي تلويزيوني خبري و خبرگزاريها مانند سي ان ان، بي بي سي، ايتارتاس، نووستي و خبرگزاري فرانسه در ايران دفتر دارند. اينها اگر خيلي سعي كنند، در روز يك يا دو خبر از ايران مي دهند. بعضي روزها هم اصلاً نمي دهند. ما در يك روز بيش از ۱۰۰ مطلب در مورد ايران مي دهيم. ۲۸ برنامه كامپيوتري داريم كه با ۶۰ كلمه كليدي مانند امام خميني(ره)، رئيس جمهور خاتمي، تهران، دولت جمهوري اسلامي، اصفهان و غيره كار مي كنند. اين كلمات با ترجمه آلماني، روسي، فارسي، انگليسي و فرانسوي هر كدام به مدت ۱۰ دقيقه وارد ۸۰۰ سرچشمه اطلاعاتي دنيا مي شوند . اين برنامه ها ۶۰ كلمه ياد شده را وارد اين اطلاعات مي كنند. اگر يكي از اين كلمه ها در آن مطالب وجود داشت، آن مطلب را روي سرور ما مي آورند. در يك روز ما بيش از ۱۰۰۰ مطلب پيدا مي كنيم. ليكن حدود ۱۰۰ عدد از آن را روي سايت مي گذاريم، چون ما هم ملاحظات و خط قرمز هاي خاص خودمان را مثل شما داريم.
هدف ما گسترش روابط دو كشور و بهبود نفوذ و وجهه ايران در آسياي مركزي و روسيه است.
گرايش غربي و مطالب سفارش شده و فرمايشي در روسيه خيلي زياد است. تا سال گذشته مطبوعات راجع به ايران خوب نمي نوشتند. البته مقامات دولتي نسبت به كار ما ترديد نداشتند، چون با استدلال همراه بود. اما احساس كرديم اين قبيل مطالب فرمايشي در صحنه اطلاع رساني روسيه فاش شوند و نشان دهيم آنان كيستند، چه مقاصدي دارند، چرا اين مطالب را مي نويسند و اصل مطلب چيست.
پس از مدتي تمام شبكه هاي تلويزيوني و مطبوعات روسيه ديدند ايتارتاس يك خبر از ايران مي دهد، نووستي يك خبر مي دهد كه بعضاً از روزنامه هاي شما مي گيرند. اما در يك روز بيشتر از صد خبر مي دهيم. مطالب سايت ما به سه زبان روسي، فارسي و انگليسي است. مطالب سايت هر روز، به روز مي شود. هر روز بيش از ۱۰ هزار مراجعه به سايت صورت مي گيرد.
تا حدود يك ماه ديگر تمام مطالب بخش فارسي سايت به زبان روسي عرضه خواهد شد، به جز بخشي در مورد مطالب مطبوعات روسيه در مورد ايران. اين اولين سايتي است كه تمام اخبار، اقتصاد، سياست، شركتهاي روسي و غيره را به زبان فارسي درج مي كند. به زودي تمام اخبار روسيه مانند ارزش روبل، بازار چاي روسيه، سخنان پوتين و نخست وزير روسيه را مي توانيد به زبان فارسي بخوانيد.
تصور مي كنيم مطبوعات ايران در بهترين حالت هفته اي چهار يا پنج مقاله درباره روسيه مي زنند، چون ما كاوش و بررسي مي كنيم. اما در روزنامه هاي روسيه هفته اي بيش از ۱۰۰ مقاله در مورد ايران چاپ مي شود.
* آيا همه را از شما مي گيرند؟
- هر مطلبي كه چاپ مي شود، اساس آن از مطالب ماست. طبعاً روزنامه نگاران دوست دارند مطالب به زبان روسي درباره ايران در يك جا جمع شده باشد. روزنامه ها با ما قرارداد همكاري دارند. بنابراين توانسته ايم در بازار اطلاع رساني روسيه راجع به ايران تأثير بگذاريم و به آن سمت و وجهه مناسب را بدهيم. بنابراين اگر كسي مطلب فرمايشي چاپ مي كند، روز بعد مطلبي چاپ مي شود كه آن را فاش مي كند.
* نظر شما درباره روايت آيت الله مصباح يزدي از خبر سايت شما چيست؟
- انتظار داشتم اين سؤال را بپرسيد. من در آن كنفرانس خبري قضيه اقدامات جديد آمريكا در مورد تغيير حكومت ايران را مطرح كردم كه پوشيده نيست. خودشان هم اعلام كرده اند. ما اين را محكوم كرديم. هيچ كشوري به هيچ وجه حق ندارد در مورد كشوري ديگر برنامه سازي كند و علاوه بر آن بگويد مي خواهيم مديريت اين كشور را عوض كنيم. اين كار ماهيت سازمان ملل و قوانين تشكيل دهنده چارچوب روابط بين الملل را تخريب مي كند. من گفتم پيشنهاد مي كنم كه روسيه به آمريكا فشار بياورد كه دست از اين كار بردارد. بعد گفتم كه آمريكا نظريات خود را به صورت اقدامات عملي درآورده است و كارهايي را انجام مي دهد. گفتم به نظر مي رسد برنامه هايي كه آنها درست كرده اند، شايد نتايجي در ايران داشته باشد و افزودم از آنجايي كه مقامات اصلي ايران افراد سنجيده شده و افرادي محبوب براي مردم هستند و نمي توانند نسبت به مردم عناد بورزند، محال است به دام توطئه ها بيفتند. ليكن بنا به گفته آمريكا اين احتمال بيشتر است كه برخي نظاميان شايد اين تمايل را پيدا كرده باشند كه تحت تأثير قرار بگيرند.
ما آنجا نگفتيم جاسوس و نگفتيم مقامات ايران خريداري شده اند و نگفتيم اين اطلاعات دقيق است. گفتيم اسنادي داريم كه بايد دقيقتر روي آن كار شود. اما مشخصاً گفتيم اقدام آمريكا براي تغيير حكومت ايران از سطح گفتار به سطح كنش آمده است.
فكر مي كنم هدف آيت الله مصباح يزدي از اعلام اين مطلب در نماز جمعه تهران آن بود كه هشداري را نسبت به مقامات مختلف ايران بيان كند. اما شايد نحوه بيان با آنچه ما فكر مي كرديم، يكسان نبود. شايد اين گناه ما بود كه نتوانستيم مشخص تر و شفافتر مطلب را بيان كنيم. اما انتظار نداشتيم اين مطلب باعث مسائل مختلفي در ايران شود.
* علت تمايل كشورهاي آسياي مركزي براي تقويت روابط با آمريكا چيست؟
- پس از فروپاشي اتحاد شوروي، قسمتهاي تازه بنياد CIS (جامعه كشورهاي مستقل مشترك المنافع) با مشكلات زيادي روبه رو شدند. در زمان شوروي سيستم اقتصادي، سيستم سياسي و سيستم اجتماعي در ارتباط با روسيه تنظيم شده بود و جمهوريهاي تشكيل دهنده آن از مركز اداره مي شد. وقتي اين كشورها به استقلال دست يافتند، مجبور شدند تمام كارهاي اجرايي خود را خود انجام دهند. اين كشورها وابستگي زيادي داشتند. مثلاً براي توليد يك خودرو بيش از ۵۰۰ كارخانه در كشورهاي مختلف شوروي با هم همكاري مي كردند كه پس از استقلال كشورها و رواج پول ملي اختلال زيادي در فعاليتهاي اقتصادي از اين دست پيدا شد. همكاريهاي اقتصادي و بازرگاني تقريباً متوقف شد. روسيه هم دچار مشكلات زيادي شد و نتوانست حمايت اقتصادي و سياسي لازم را از اين كشورها انجام دهد. از اين رو، اين كشورها به راحتي خود را به آغوش غرب پرتاب كردند و كمكهاي عمدتاً ناچيز و بعضاً ارزنده اي دريافت كردند. در نتيجه نفوذ كشورهاي غربي در كشورهاي تازه بنياد آسياي مركزي احساس شد افزايش حضور ايران در اين كشورها، باعث نگراني روسيه نيز شد، زيرا همكاريهاي ايران با كشورهاي مسلمان آسياي مركزي مي تواند سطح روابط اين كشورها را با روسيه تقليل دهد.
پس از خروج يلتسين از عرصه سياسي، پوتين وارد شد. وي مردي است كه مي خواهد از نو قدرت روسيه را برقرار كند و اين كشور را به يكي از قطبهاي سياسي و اقتصادي دنيا تبديل كند. در اين جهت مسكو بايد حضور خود را در آسياي مركزي استوار و دائمي گرداند. ايران و روسه مي توانند هماهنگيهاي خوبي در مسائل آسياي مركزي داشته باشند، مانند گسترش ناتو به شرق، استفاده از منابع درياي خزر، حضور نظامي كشورهاي غربي و آمريكا در اين كشورها، استفاده از امكانات اين كشورها در عرصه اقتصادي و بازرگاني، امنيت اين كشورها و مشكل مواد مخدر. اصولاً اين مسائل بدون همكاري اين دو كشور به نتيجه مناسب نخواهد رسيد.
به اعتقاد من، تمايل كشورهاي آسياي مركزي به آمريكا تمايل دائمي نيست. آمريكا مي خواهد آنها را بخرد. از سوي ديگر اين كشورها مايل هستند امنيت راهبردي خود را از رهگذر حضور آمريكا حفظ كنند. شايد بتوان نمونه مشابه راعربستان سعودي بگيريم كه يكي از علل امنيت زمامداران اين كشور حضور آمريكا در اين كشور است. كشورها و گروههاي ديگر نتوانستند به آنان كمك كنند. در آسياي مركزي هم وضعيتي مشابه ديده مي شود. به نظر من با آمدن پوتين جايگاه آمريكا در آسياي مركزي ضعيفتر از آني شد كه بود. اما با آغاز موضوع جنگ آمريكا با تروريسم، روسيه نمي توانست در آن مشاركت نداشته باشد و جلوي حضور آمريكا را در آسياي مركزي بگيرد، چون ممكن بود در سراسر جهان به نظر برسد روسيه مايل به جنگ با تروريستها كه در افغانستان هستند، نيست. الان آمريكا مي خواهد پايگاه دائمي در آنجا داشته باشد. پوتين خواهان آن شده است كه مدت حضور آمريكا در اين كشورها معين باشد. طبعاً روسيه نمي تواند شاهد حضور آمريكا در منطقه اي باشد كه حضور مسكو در آن يك حق طبيعي است.
به اعتقاد من روسيه و فرآيند نزديك با برنامه بسيار فعالي به ميدان مي آيد و مانع از حضور آزاد آمريكا در منطقه مي شود. اين امر براي منافع ايران نيز سودمند است.
* به نظر مي رسد كسب هويت كشورهاي تازه استقلال يافته دچار مشكل شده است. آيا اين كشورها همكاري ميان خود را مطلوب مي دانند؟
- كشورهاي آسياي مركزي پس از جدايي از هم نتوانسته اند وضعيت خوبي را براي مردم خود فراهم آورند. به نظر من، روابط بين المللي آنها بايد بسيار گسترده باشد. مثلاً مرزهاي گمركي را بردارند تا تجارت و برنامه هاي اقتصادي به راحتي صورت بگيرد. اما قوانين اين كشورها به علت تفاوت سطح زندگي مردمشان با هم فرق دارد. روسيه سعي دارد اتحاد بيشتري بين آنها ايجاد كند و مثلاً اتحاد مالياتي و اقتصادي بين آنها پديد آورد. فكر مي كنم ظرف دو، سه سال آينده نوعي اتحاد بين آنها شكل بگيرد و در نتيجه نفوذ روسيه در كشورهاي آسياي مركزي بيشتر خواهد شد. در گذشته اين فضاي خيالي وجود داشت كه با آمدن غرب مشكلات اين كشورها حل مي شود. اين فضا اكنون از بين رفته است. پس از گذشت سالها، غرب فقط حرف مي زند. در مورد ازبكستان، اگر روسيه پنبه آن را نخرد، اين محصول در بازار جهاني مشتري ديگري پيدا نمي كند. اين كشورها متوجه شده اند كه زمينه همكاري بهتري با روسيه و كشورهاي همسايه خود دارند تا كشورهاي غربي كه دركي از وضعيت آنها ندارند.
* آيا انديشه اي متضمن نزديكي بيشتر كشورهاي مشترك المنافع با روسيه چيزي شبيه زمان شوروي وجود دارد؟
- اصلاً فكر نمي كنم چيزي شبيه به زمان شوروي از نو پيدا شود. ممكن است الگوي بسيار دوري از اتحاديه اروپا بر پايه همكاريهاي اقتصادي بين آنها شكل بگيرد. شايد اصولاً صحبت از اتحاديه اروپا در اين باره درست نباشد. شوروي ديگر بخشي از تايخ است. وقتي كشورها استقلال يافتند، ديگر آن را از دست نمي دهند چون ميوه شيريني است. روسيه نه ميل آن را دارد كه استقلال اين كشورها را بگيرد، نه قدرت آن را. روسيه دوست دارد مرز آن به طور سمبليك كشورهاي آسياي مركزي باشد. از اين نظر نيز روسيه و ايران زمينه همكاري مشترك دارند، هرچند كه بخشي از فعاليت فرهنگي ايران در اين كشورها براي روسيه قدري حساسيت برانگيز است، چرا كه از دور شدن اين كشورها از خود نگران است.
* نشست اخير كشورهاي ساحلي درياي خزر با تأكيد اعضا بر عدم اختلاف و نزديك شدن به توافق پايان يافت. اما به نظر مي رسد واقعيت غير از اين است. اكنون وضعيت موجود به چه شكل است؟
- ببينيد، مسئله رژيم حقوقي درياي خزر يكي از سنگين ترين و دشوارترين مسائل سياسي اين كشورهاست. نظر من اين است كه روسيه و ساير كشورهاي درياي خزر در مورد ايران بي عدالتي مي كنند. در زمان اتحاد شوروي درياي خزر دريايي داخلي بين ايران و اين كشور بود، هرچند كه قرارداد مشخصي در ارتباط با تقسيم بندي آن به امضا نرسيده بود چون چنين امري محتمل به نظر نمي رسيد، منطقاً همه اين احساس را داشتند كه اين دريا ۵۰-۵۰ تقسيم مي شود. بنابراين وقتي يك طرف از ميدان سياست بيرون رفت و فضاي آن را چند بازيگر ديگر مي گيرند، اين مشكل همان طرف است، بخصوص با توجه به اينكه روسيه تعهدات شوروي را به دوش گرفته است. به نظر من به عنوان يك كارشناس روسي، ايران بايد بسيار جسورانه از همان لحظه اول پيشنهاد مي كرد ۵۰ درصد درياي خزر را در اختيار داشته باشد و حالا كه اين كشورها فروپاشي را اعلام كرده اند، ادعاهاي خودشان را بايد در ارتباط با همان ۵۰ درصد حل و فصل كنند. بعداً اگر ايران مي ديد اين امر مشكل آفرين است و تعيين مرزهاي بين كشورها دشوار مي شود، مي توانست پيشنهاد كند از آنجايي كه اين كشورها تازه استقلال هستند، ايران و روسيه مي توانند به آنها كمك كنند تا به هر كدام تقريباً ۲۰ درصد برسد. در آن صورت مطمئنم صددرصد همه كشورها اين را مي پذيرفتند و اين كمك بزرگي به روسيه هم بود. سياست ايران متأسفانه كمي مشخص نبود و آنان رژيم مشاع را پيشنهاد مي كردند كه مشكلات خاص خود را دارد و هيچ كس آن را قابل قبول ندانست. در سال ۱۹۹۸ كه اين كشورها ديدند كار به جايي نمي رسد و از سوي ديگر كشورهايي مانند قزاقستان و آذربايجان بدون اين دريا نمي توانند كاري بكنند و از ذخاير آن استفاده كنند، به اين فكر افتادند كه موافقت نامه هاي دوجانبه امضا كنند. قرارداد روسيه با قزاقستان در اين سال به امضا رسيد. مسكو پس از سه سال با آذربايجان موافقت نامه امضا كرد. بعداز اين امر مسئله ۲۰ درصد امكان تحقق پيدا نكرد.
الان بحران مبهمي در اين ارتباط وجود دارد. روسيه مي گويد موضع ايران سازنده نيست، چرا كه ۲۰ درصد منطقي نيست. خطهاي جداكننده اي كه اين كشورها تعيين كرده اند، مانع از اختصاص سهم ۲۰ درصدي ايران است. سهم روسيه هم قدري بيش از ۱۹ درصد است. نشست اخير مسكو نتيجه بخش نبود. شايد جلسه گروه كاري كه يك ماه ديگر در عشق آباد برگزار مي شود، به نتيجه نرسد.
فكر مي كنم اگر ايران دو كار بكند، فايده خود را بالا ببرد. البته بايد متذكر شوم روسيه نمي تواند قراردادهاي دوجانبه خود را لغو كند. پس چه كار بايد كرد؟ ايران مي تواند با تركمنستان وارد مذاكره شود و ناحيه دو سوي خط مرزي درياي خود را به طول مثلاً ۵ يا ۱۰ مايل منطقه مشترك اعلام كنند تا دو كشور بتوانند از اين منطقه به طور مشترك استفاده كنند. نه آذربايجان و نه تركمنستان امكانات فني و مالي حضور در اين منطقه مشترك را ندارند تا از امكانات نفت و گاز آن استفاده كنند. به احتمال زياد ايران مي تواند در اين مناطق فعاليتهاي زيادي انجام دهد. چگونه مي توان مطمئن بود كه كشورهاي غربي به دعوت اين دو كشور به اين مناطق نمي آيند؟ روسيه مي تواند اين تضمين را بدهد كه قادر است اين دو كشور را ملزم كند فقط به شركتهاي دولتي خود اجازه فعاليت در اين مناطق را بدهند.
حالت دوم اين است كه روسيه مي خواهد ايران در طرحهاي بين المللي نفت و گاز درياي خزر بسيار فعال باشد، در شركت مشترك زريت حضور روسيه ۵۰ درصد است و بقيه كشورها هم سهمي متناسب دارند. روسيه آماده است ۵۰ درصد سهم خود را به ايران بدهد در ازاي آن ۵۰ درصد نفوذ خود را در آنجا حفظ كند. براي كشورهاي ديگر چهار تا پنج درصد كافي است. ايران ۲۰ درصد مرز را مي خواهد، كه ممكن است چيزي در آن نباشد. روسيه مي گويد مهم منابع درياست. طبعاً اگر رژيم حقوقي درياي خزر حاصل شود، نيازي به قراردادهاي دوجانبه نيست.
ادامه دارد