يكشنبه ۹ شهريور ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۵۳- Aug, 31, 2003
دوست نزديك رامسفلد در زندان
زير ذره بين
همسر طارق عزيز مي گويد: واتيكان طارق را خوب مي شناسد. آمريكا هم او را مي شناسد. به ويژه دونالد رامسفلد وزير دفاع. او دوست نزديك شوهر من بود. در گذشته هر بار كه طارق به آمريكا مي رفت با رامسفلد هم ديدار مي كرد. او و رامسفلد در عادي شدن روابط ميان آمريكا و عراق نقش مهمي داشتند.
همسر طارق عزيز مي گويد: او به شيوه اي «منتقدانه» خود را تسليم (آمريكايي ها) كرد. در ماه آوريل (ارديبهشت ماه) وقتي سربازان آمريكا و مأموران سيا وارد خانه سخنگوي سابق رژيم عراق شدند، اولين پرسشي كه پرسيدند درباره محل اختفاي صدام حسين بود. عزيز به آنها گفت كه چندين هفته است صدام را نديده. آنها عزيز را با خود بردند و در «كمپ كروپر» مقر آمريكايي ها در فرودگاه بين المللي بغداد در اتاقي حبس كردند. اكنون خانواده عزيز از وضعيت حبس او بسيار خشمگين هستند و مي گويند، انتظار داشتند رفتار بهتري با اين مقام بلندپايه عراقي كه با گفتن هرچه درباره برنامه هاي تسليحاتي و محل هاي احتمالي اختفاي صدام مي داند، با آنها همكاري مي كند، رفتار بهتري شود.
008480.jpg

ويولت همسر عزيز در گفت وگوي اختصاصي به نيوزويك گفت: آمريكايي ها هنگام بردن عزيز به ما گفتند كه با او خوب رفتار مي كنند و مراقبت و توجه ويژه اي به او مي شود. آنها گفتند او يك بار در هفته و حداكثر دو هفته يك بار مي تواند با خانه تماس بگيرد. هيچ يك از اين وعده ها عملي نشده است.
«ويولت عزيز» به همراه دخترش زينب و امل خواهر عزيز در آپارتمانشان در ساختماني در حد متوسط در امان زندگي مي كنند. امان اخيراً به محل زندگي خانواده هاي بسياري از شخصيت هاي رژيم سابق عراق تبديل شده است.
اين سه زن به خوبي لباس پوشيده اند و به خوبي صحبت مي كنند. اما از رفتار نامناسب آمريكايي ها گلايه دارند. حرف هاي آنها سرنوشت بعضي از نزديكان سابق صدام را نشان مي دهد.
از ميان ۵۵ مقام عراقي كه در فهرست افراد تحت تعقيب آمريكا قرار دارد و عكس و نامشان روي ورق چاپ شده، ۳۸ نفر دستگير و يا كشته شده اند. از شناخته شده ترين كشته شدگان عدي و قصي پسران صدام هستند. بسياري از آنها داوطلبانه خود را تسليم كرده اند و اكنون در اختيار آمريكا هستند. تسليم آنها بعد از مذاكرات با حضور ميانجي ها صورت گرفته است. طه ياسين رمضان الجزراوي يكي از افرادي است كه اخيراً دستگير شده است. او معاون رئيس جمهور عراق بود.
اين حاكمان سابق انتظار دارند كه بهتر از ۵ هزار زنداني ديگر عراقي با آنها رفتار شود. بسياري از اين زندانيان در اردوگاههايي با شرايط دشوار نگهداري مي شوند و بايد بر روي زمين بخوابند. شرايط حبس آنها آنطور كه انتظار داشتند نيست و از اينكه متناسب با مقام و موقعيتشان با آنها رفتار نمي شود ناخشنودند.
عزيز خيلي زود مذاكره براي تسليم شدن را آغاز كرد و به گفته خانواده اش انتظار داشت كه با او رفتار خوبي شود.
همسر عزيز مي گويد: از روز ۲۴ آوريل (۴ ارديبهشت) تا به حال با او صحبت نكرده ايم. درست ساعت ۳۰/۱۱ صبح روز پنجشنبه بود. شوهر من خود را تسليم كرد، چون فكر مي كرد هيچ چيزي عليه او وجود ندارد.
طي دو دهه عزيز چهره مؤدب اما بدخلق عراق براي دنياي خارج بود، ابتدا به عنوان وزير خارجه و اخيراً به عنوان معاون نخست وزير. او از اقليت مسيحي عراق است و انگليسي را به خوبي صحبت مي كند. تنها ۵ درصد عراقي ها مسيحي هستند. بسياري از آنها عزيز را ضامن حقوق خود در رژيم عراق مي دانستند و به همين دليل هم رفتار خوبي با آنها مي شد. همسر عزيز مي گويد: شغل او صرفاً ديپلماتيك بود و فقط به كشورش خدمت مي كرد چون يك عراقي است و هميشه به عراق خدمت خواهد كرد.
وقتي آمريكايي ها با جليقه هاي سياه ضدگلوله و سلاح هاي پيشرفته وارد خانه عزيز در بغداد شدند، ويولت عزيز فكر مي كرد آنها شوهرش را فقط براي پرسيدن چند سئوال برده اند، مدتي او را نگاه مي دارند و بعد آزادش مي كنند. سپس همه آنها به يك مكان امن و راحت در اردن مي روند. تا دو ماه بعد از دستگيري خانواده عزيز هيچ خبري از او نداشتند. دو ماه بعد صليب سرخ نامه اي از او به خانواده اش داد. همسر عزيز مي گويد: شوهرم هيچگاه در هيچ جرم و جنايتي شركت نداشت و هيچگاه مرتكب جنايت نشده است. در توليد سلاح هم نقشي نداشته و حتي نمي داند پول ها كجاست. همه اين را مي دانند. طارق همواره صداي منطق بود. چرا او را نگه داشته اند؟
خانواده عزيز مي گويند او در يك اتاق خالي كه تنها يك تخت دارد نگهداري مي شود. هيچ دستگاه تهويه اي در اين اتاق نيست. او در نامه اي كه صليب سرخ به آنها تحويل داده و به زبان عربي و انگليسي نوشته شده براي خواهرش نوشته است: حال من خوب است.
امل عزيز مي گويد: برادر من مي دانست كه براي يك آرمان از دست رفته مبارزه مي كند، اما عراق كشور او بود و او به شدت به كشورش وفادار بود. او از كشورش دفاع مي كرد نه يك شخص خاص.
طبق بند چهارم كنوانسيون ژنو كه به اشغال نظاميان خارجي مربوط مي شود، بازداشت شدگاني چون طارق عزيز بايد در كشور خودشان نگهداري شوند. تا آنجايي كه اطلاعات نشان مي دهد،  هيچيك از مقامات عراقي را به خليج گوانتانامو يا جاي ديگر نبرده اند.
008485.jpg

طبق اين كنوانسيون بعد از پايان درگيري ها، اين افراد بايد آزاد شوند. بسياري مي گويند، وقتي جورج بوش در اول ماه مه پايان جنگ در عراق را اعلام كرد، زندانيان بايد آزاد مي شدند. اما روشن است كه درگيري ها ادامه دارد و حتي كميته بين المللي صليب سرخ قبول دارد كه آمريكا از نظر حقوقي مي تواند زندانيان سياسي عراق را همچنان نگاه دارد.
چند تن از بازداشت شدگاني كه با آمريكايي ها همكاري كرده اند از زندان آزاد شده و اكنون در حبس خانگي به سر مي برند. بعضي از آنها مي توانند مرتب با خانه خود تماس بگيرند و خانواده شان را ملاقات كنند. طارق عزيز هنوز به هيچ اتهامي متهم نشده است حتي از سوي عراقي ها. زينب دختر او مي گويد: در داخل يا خارج هيچ اتهامي به او وارد نشده است. در رژيم گذشته افراد تندروي بسياري بودند كه اكنون در حبس خانگي به سر مي برند و هيچگاه در آن مكان هاي نامشخص بدون دستگاه تهويه و امكانات نبوده اند. افرادي هستند كه دو بار در هفته با همسرانشان تماس مي گيرند چون با آمريكايي ها همكاري مي كنند. اما طارق عزيز حرفي براي گفتن و زمينه اي براي همكاري كردن ندارد. براي او زيرشلواري و سيگار فرستاديم اما آمريكايي ها گفتند فقط يك بار در ماه مي توانيد بسته اي براي او بفرستيد.
زينب مي گويد: اين حقوق بشري كه آمريكا همواره از آن سخن مي گويد كجاست؟ خواهر طارق عزيز مي گويد: رفتار با او خجالت آور است. ابوزياد (نام مستعار طارق عزيز) مرد تميز و مقرراتي است.
عزيز در تاريخ ۱۶ جولاي (۲۵ تير) براي همسرش نامه اي نوشت و مثل هميشه از تك تك نوه هايش پرسيد. او نوشته بود: من خوب هستم و از مراقبت پزشكي خوبي برخوردارم. اما دلم براي همه شما و نوه هايم تنگ شده است.
او خواسته بود كه برايش مجله، روزنامه، سيگار (مارلبورو) زيرشلواري و دشداشه بفرستند.
وقتي آمريكايي ها بغداد را گرفتند، خانه هاي شخصيت هاي رژيم سابق اولين مكان هايي بود كه غارت شد. خانواده طارق عزيز مي گويند، شاهد نابودي كتابخانه غني او بودند كه حاوي كتاب هاي كمياب و ارزشمندي بود اما در آتش سوخت و دود شد.
لباس ها و عكس هاي خانوادگي همه نابود يا غارت شدند. همه مدارك و اسناد آتش زده شد.
خانواده عزيز براي دريافت كمك با واتيكان تماس گرفته است. همسر او مي گويد: واتيكان طارق را خوب مي شناسد. آمريكا هم او را مي شناسد. به ويژه دونالد رامسفلد وزير دفاع. او دوست نزديك شوهر من بود. در گذشته هر بار كه طارق به آمريكا مي رفت با رامسفلد هم ديدار مي كرد. او و رامسفلد در عادي شدن روابط ميان آمريكا و عراق نقش مهمي داشتند.
اما اين به سالها پيش بازمي گردد، به دوران جنگ ايران و عراق وقتي واشنگتن در موضعي استراتژيك از عراق حمايت مي كرد.
بعيد است طارق عزيز در آينده نزديك جايگاه گذشته اش را بازيابد.
نيوزويك

خاطره مصاحبه با ديكتاتور
پال مارتين خبرنگار بي.بي.سي خاطره ديدار و مصاحبه اش را با عيدي امين بعد از مرگش نوشته است كه مي خوانيد:
008500.jpg
مرگ عيدي امين ديكتاتور سابق اوگاندا دوران خونين حكومت او را از تاريخ بيرون كشيد و به ياد جهان آورد. او در سال ۱۹۷۱ در اين كشور آفريقايي به قدرت رسيد و حكومت ترور و كشتار را آغاز كرد. صدها هزار نفر از مردم در سال هاي حكومت او كشته شدند و جامعه آسيايي اوگاندا نيز به دستور او از كشورشان اخراج شدند. او در سال ۱۹۷۹ مجبور به فرار از كشور شد و بقيه عمر خود را در ليبي و عربستان در تبعيد به سر برد.
من اولين بار ديكتاتور اوگاندا را درسال ۱۹۷۸ ديدم، همان سالي كه او آن را سال «عشق، صلح و آشتي» نام گذاشته بود. به عنوان يك پژوهشگر جوان به همراه تلويزيون بي .بي .سي به اوگاندا رفتم.
بعد از درخواست هاي مكرر و روزها انتظار عيدي امين در قصري در كنار طولاني ترين رود آفريقا، نيل به ما وقت مصاحبه داد.
روز آفتابي و بسيار خوبي بود اما ما وحشت داشتيم كه مبادا اين آخرين روز عمرمان باشد. محافظان امين ديگر آنجا نبودند. وقتي مصاحبه پيش رفت و لحن سؤالات ما شديدتر و شديدتر شد مثل اينكه: «چرا به كشتار و قتل مردم ادامه مي دهيد؟» چهره او در هم رفت و خشمگين شد و نگهبانان بازگشتند و محكم ايستادند. سلاح هايشان را محكم در دست گرفته بودند و به اطراف نگاه مي كردند. انگار كه منتظر دستور بودند. امين بر سر ديويد لوكاس خبرنگار ما فرياد زد: «به من بگو، نمي ترسي كه اينطور با فاتح امپراطوري بريتانيا صحبت مي كني؟»
فاتح امپراطوري بريتانيا لقبي بود كه خود امين به خودش داده بود. در شرايط ديگر ممكن بود اين سخنان سرگرم كننده به نظر مي رسيد اما ما گروه كوچك تلويزيون بي.بي.سي وحشت كرده بوديم. امين درست حدس زده بود.
رابرت اسكالون، يك انگليسي فروشنده خودرو در اوگاندا سال پيش از آن توسط امين به جاسوسي براي انگليس متهم شده بود و ناپديد شد. او را با ضربات پتك در زنداني مخوف از پاي در آورده بودند.
در آن لحظه به اين فكر مي كردم كه آيا سرنوشتي مشابه در انتظار ما هم هست يا نه، مرگ با ضربات پتك يا شايد انداختن در رودخانه، گرفتار شدن در ته رود در حاليكه يك قطعه بتوني به پاهايمان بسته باشند.
يا شايد مرگ با هلي كوپتر، وقتي افراد را در ارتفاع بالا از هلي كوپتر به پايين پرتاب مي كنند فكر مي كردم اگر ديويد پاسخ بدهد: «بله، مي ترسم»، امين بگويد: «خوب حق هم داريد كه بترسيد.» و ديويد مي گفت كه نمي ترسد، امين مي گفت: «خوب كاري مي كنم كه بترسي.»
اما حالا مي فهمم حرفي كه ديويد زد جان ما را نجات داد. او سئوال جديدي مطرح كرد و امين هم مشغول پاسخگويي به سؤال جديد شد.
گزارشگر ما سعي مي كرد امين را آرام نگاه دارد و با همين هدف مي گفت: من چيزها را از شما مي پرسم چون شنوندگان ما مي خواهند پاسخ هاي شما را بشنوند.
در پايان مصاحبه امين به خلق و خوي شوخ طبع خود بازگشت. در آخر با تك تك ما دست داد و گفت: به نظرم مي رسد كه مردم بريتانياي كبير كوچكتر و كوچكتر مي شوند.
يادم مي آيد كه به صورت چاپلوسانه و شرم آوري گفتم: «ها،ها،ها آقاي رئيس جمهور خيلي جالب بود.» امين نگاهي به ريش من كرد و گفت: مردم بريتانياي كبير پرموتر و پرموتر هم شده اند.
اين ديدار از همان ابتدا هم پرتنش بود. من ابتدا به عنوان يك پژوهشگر سطح پايين و پيش از گروه خبري به آنجا رفتم. من را به دفتر رئيس تشكيلات امنيتي امين بردند. او يك آسيايي بود و اين تعصب من را برانگيخت زيرا امين نزديك به ۵۰ هزار هندي و پاكستاني را در سال ۱۹۷۲ از كشور بيرون كرده بود.
بقيه گروه چند روز بعد رسيدند و بعد از دو روز ما را به مكاني خاص فرا خواندند. دوربين هايمان را با خودمان برديم و وارد اتاقي شديم كه فكر مي كرديم قرار است در آن از عيدي امين فيلمبرداري كنيم. اما به جاي آن دو رديف مرد كراواتي را ديديم كه پشت ميز بزرگي نشسته بودند.
آنها گروهي از وزراي كابينه كشور همسايه كنيا بودند كه قرار بود در مذاكرات مخفيانه براي از سرگيري روابط ديپلماتيك بعد از چند سال رابطه پرتنش شركت كنند. امين وارد اتاق شد و سخنراني كوتاهي كرد. رئيس هيأت كنيايي پاسخ داد و گفت اين افتخار آنهاست كه رئيس جمهور شخصاً در جلسه شركت كرده است. او گفت: حضور رسانه هاي بين المللي هم غيرمنتظره بود. يك هيچ به نفع امين بود. روز بعد مصاحبه اختصاصي و مصيبت بار ما با او انجام شد. سپس از «درياي دادا عيدي امين» ديدن كرديم. اين نامي بود كه امين روي رودخانه ويكتوريا گذاشته بود.
در سواحل اين رود در كيپ تاون امين به استراحت و گذراندن تعطيلات مي پردازد. خدمتكاران او همه تلاش خود را براي رضايت ديكتاتور به كار مي بستند. فنجان چاي و ظرف غذا در دست مي رفتند و مي آمدند و مي گفتند «عاليجناب»!.

گزارش
در راه سنا
008495.jpg
آرزوهاي «كيرينجيو كاتيوريا» بخشي زميني و بخشي رويايي است: او مي خواهد ازدواج كند و به فضا سفر كند. اما پيش از آن مي خواهد اولين هندي باشد كه به عنوان سناتور منتخب به سناي آمريكا راه مي يابد.
تنها نژاد كاتيوريا نيست كه او را از آمريكايي ها جدا مي كند بلكه ريش و لباس سيكي اش بيش از هر چيز ديگر يادآور آن است كه او يك سياستمدار سنتي آمريكايي نيست.
اين هندي ۳۸ ساله پيش از اين از بي توجهي و تبعيض گلايه داشت اما اكنون فكر مي كند اختلافش با ديگر آمريكايي ها ممكن است شانسي براي موفقيت او در وارد شدن به فهرست جمهوريخواهان در مارس آينده و سپس وارد شدن به رقابت انتخاباتي و به عنوان نامزد سناتوري از ايالت ايلي نويز باشد. نگاهي به زندگينامه او موفقيت هاي بزرگي را نشان مي دهد كه موجب مي شود تعداد كساني كه روي گام بعدي او براي شركت در انتخابات آمريكا شرط بندي خواهند كرد كم نباشد. شباهتهاي بسياري ميان كاتيوريا و آرنولد شوارتزنگر سياستمدار آمريكايي وجود دارد. هر دوي آنها مهاجراني هستند كه به موقعيت هاي خوبي رسيده اند، هر دو اكنون فعاليت تجاري دارند كه آنها را ميليونر كرده و هر دو جمهوريخواهاني هستند كه پيش از اين در متن سياست نبوده اند.پال مارتين خبرنگار بي.بي.سي خاطره ديدار و مصاحبه اش را با عيدي امين بعد از مرگش نوشته است كه مي خوانيد:
شوارتزنگر براي كسب عنوان فرمانداري كاليفرنيا تلاش مي كند و كاتيوريا اميدوار است با جلب حمايت اقوام اقليت وارد يك رقابت سياسي سخت شود.
به نظر نمي رسد كه اين كار ساده باشد. سيك هاي هندي نخستين قربانيان نفرت انتقامجويان بعد از حملات ۱۱ سپتامبر در آمريكا بودند. به آنها حمله مي كردند چون تصور مي شد كه مسلمانند و با القاعده ارتباط دارند.
خود كاتيوريا هم از اين حملات و تهمت ها و دشنام ها در امان نبود و قبول دارد كه ظاهرش ممكن است دردسرساز شود. او به بي بي سي مي گويد: اينكه يك نفر با ريش و لباس اينچنيني براي ورود به سنا نامزد شود براي آمريكايي ها قابل تصور نيست. اما مي گويد كه ممكن است ظاهرش از جهت ديگر به كمكش بيايد چون مردم با يك نگاه ميان او و ديگر كانديداها تفاوت مي بينند و اين تفاوت جلب توجه مي كند. اين يكي از دلايلي است كه كاتيوريا را مورد توجه جمهوريخواهان ايلي نويز قرار داده است. جمهوريخواهان در ايلي نويز بعد از آنكه يك بار انتخابات سنا را به يك دمكرات واگذار كردند و در انتخابات رياست جمهوري اخير شاهد آن بودند كه مردم اين ايالت ال گور را به جورج بوش ترجيح مي دهند اكنون به يك تحول نياز دارند. اگر هندي- آمريكايي ايلي نويز و ديگر اقليت هاي قومي اين ايالت به جاي دمكرات ها به جمهوريخواهان راي دهند، كرسي كه پيتر فيتزجرالد آن را واگذار كرده بود به دست مي آيد.
اما كاتيوريا معتقد است انتخابش تاثيري فراتر از ايلي نويز خواهد داشت. او مي گويد: به قدرت رسيدن كسي مثل من اين پيام قوي را به سراسر دنيا مي فرستد كه حزب جمهوريخواه در تلاش براي به دست آوردن فرصت هاي جديد است.
او قبول دارد كه براي اقليت هاي قومي ممكن است تنها يك تصوير پوستري باشد اما مي گويد، يك كانديداي واقعي باهوش و تفكرات كافي براي تبديل شدن به يك سناتور خوب است.
او مي گويد، فقط براي پيام فرستادن نيست كه قصد دارد در انتخابات شركت كند اما اگر يكي از تاثيرات جانبي اين مبارزه بالابردن انتظارات مردم باشد، راضي است.
كاتيوريا مي گويد: اين كار راه را براي ديگر هندي ها در تلاش براي ورود به سنا يا مجلس نمايندگان باز مي كند، ولي لازم است يك نفر اين كار را شروع كند. او مي گويد: آمريكايي ها نبايد از ظاهر من فريب بخورند من يك آمريكايي هستم.
خانواده او وقتي او فقط هشت ماه داشت از دهلي به آمريكا رفتند. آنها فقط چند دلار در جيبشان داشتند كه به شيكاگو رسيدند. آن زمان در شيكاگو عده  كمي از هندي ها حضور داشتند. پدر او كارگزار بيمه بود و مادرش پزشك و خود او هم سخت در مدرسه درس مي خواند . سپس مستقيما به دانشكده پزشكي در رود ايلند رفت و بعد از دانشگاه استنفورد مدرك كارشناسي ارشد گرفت.
با وجود تحصيل در رشته پزشكي تصميم گرفت به جاي كار در اين رشته وارد تجارت شود. او فعاليت هاي بانك سرمايه گذاري مورگان استنلي را در هند راه انداخت و به همراه گروهي ديگر در حال راه اندازي مراكز تشخيص پزشكي در سراسر آمريكاست. كاتيوريا همچنين در راه اندازي شركت «مير» كه دنيس تيتو نخستين جهانگرد فضايي را به فضا فرستاد نقش مهمي داشت.
اين ارتباط مي تواند به او كمك كند تا آرزوي سفر به فضا را عملي نمايد. اما تبليغات انتخاباتي و فعاليت سياسي او را از آرزوي ديگرش واخواهد داشت.
كاتيورياي ۳۸ ساله مي گويد: مادرم مدام مي گويد فكر نمي كند كه من بتوانم پيش از انتخابات ازدواج كنم و اين اصلا خوب نيست.
بي .بي. سي

سايه روشن سياست
نروژ به جاي ژاپن
شنيده شد در پي تعلل شركت هاي ژاپني براي سرمايه گذاري در امور نفتي ايران، شركت استات اويل نروژ همزمان با سفر رئيس مجلس اين كشور به ايران در تهران دفتري افتتاح كرده است، ظاهرا مقامات شركت نفت ترجيح مي دهند با شركت هاي اروپايي وارد معامله شوند. هيأت نروژي هفته گذشته به تهران آمد.
هزاران آمريكايي در مرز
۲۶ هزار سرباز آمريكايي با امكانات زرهي، توپ و تانك و بالگرد در شمال بغداد و نوار مرزي ايران، مستقر شده اند و كار گشت زني در اين مناطق را براي يافتن صدام انجام مي دهند.
«الزمان» نوشت، فرماندهي مركزي نيروهاي آمريكايي، هدف از اين عمليات را محروم كردن طرفداران نظام سابق عراق از انجام عمليات، جلوگيري از ورود باندهاي مسلح از خارج و ناامن كردن پناهگاه فداييان صدام در اين منطقه عنوان كرده است.
در اين عمليات كه «نيش افعي» ناميده مي شود، نيروهاي آمريكايي تاكنون توانسته اند سه تن از بازوان اصلي قدرت رژيم سابق و ۱۱ تن از واردكنندگان تسليحات از خارج را در روز اول دستگير كنند.
در روز دوم عمليات، گشتي هاي آمريكايي، دهها حمله به سه نقطه در شمال بغداد، مناطق كردنشين و مرزهاي ايران داشته اند كه توانستند در آن ۲۷ نفر از گروه هاي سني را كه به صدام پناه داده اند، دستگير كنند.
ميجر جوسلين ابيرل، فرمانده نيروهاي پياده گردان چهارم ارتش آمريكا در تكريت گفت: در نيمه شب گذشته، در حوالي مرزهاي ايران، ۲۷ نفر به وسيله ۲۷۰ نيروي گشتي دستگير شده اند كه انتظار مي رود به زودي صدام در اين مناطق دستگير شود.
آمريكا و فرانسه اشتباه كردند
008490.jpg

پس از گذشت چند ماه از حمله آمريكا به عراق كه بسياري از كشورهاي جهان، بر اشتباه بودن حمله به اين كشور، چه پيش و چه پس از جنگ تأكيد كردند، آمريكا به تازگي به اين اشتباه اعتراف كرده است.
ريچارد پرل در گفت وگو با روزنامه فرانسوي «فيگارو» گفت: آمريكا به دليل برخي اطلاعات نادرست كه باعث شد نتواند از نزديك با عراقيها كنار بيايد، به اين كشور حمله كرد و اكنون نيز با واگذار نكردن قدرت به مردم عراق، اشتباه ديگري را تكرار مي كند.
پرل تأكيد كرد، آمريكا مي بايست براي جلوگيري از اشتباهات پي درپي، قدرت را در اسرع وقت به عراقي ها واگذار كند، در غير اين صورت بايد منتظر عواقب خطرناك تر از آن باشد.وي گفت، با اين حال بايد به فرانسوي ها بگوييم، از اين كه جانب مخالفت با حمله نظامي به عراق را گرفتند، دچار اشتباه شده اند.
پرل گفت: همه تلاش ها مي بايست پيش از جنگ صورت مي گرفت. ولي حالا كه جنگ انجام شده، ديگر نمي توان كاري از پيش برد. اكنون آمريكا بايد دقت كند تا اشتباهات ديگري تكرار نشود.
به گزارش «الجزيره» استراتژيست جنگ آمريكا در عراق، با اشاره به حوادث يازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ - كه به كشته شدن بيش از سه هزار نفر انجاميد - گفت: آمريكا از اين پس اجازه نخواهد داد تا كشورهاي تروريستي، سلاح هاي مرگبار خود را عليه جهانيان به كار گيرند.
ريچارد پرل، رئيس سابق شوراي سياست گذاري وزارت دفاع پنتاگون چندي پيش، ضمن طرح مسئله «به خطر افتادن منافع آمريكا در اثر سياست هاي غلط كاخ سفيد» از سمت خود استعفا كرد.
تأييد شد
سايت بازتاب با اشاره به خبري كه چندي پيش درباره پيام اروپايي ها به ايران منتشر كرده بود، پريروز در خبري زير عنوان «منابع فرانسوي خبر بازتاب را تأييد كردند» نوشت: يك منبع آگاه دولت فرانسه، خبر داد كه وزارت امور خارجه سه كشور فرانسه، انگليس و آلمان، اوايل ماه جاري ميلادي، نامه اي به كمال خرازي (وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران) فرستادند كه در آن به همكاري با ايران در گسترش توان هسته اي مسالمت آميز، با اهداف غيرنظامي تأكيد شده بود.
بازتاب به نقل از روزنامه «الحياه»، افزود: در اين نامه نمايندگان اين سه كشور، تعهد كرده بودند، اگر ايران با درخواست آنان مبني بر پذيرش پروتكل الحاقي و توقف چرخه توليد سوخت هسته اي موافقت كند، برنامه هاي مطلوب هسته اي ايران را به پيش خواهند برد.
وي گفت: اين درخواست، بدون هيچ گونه پاسخ رسمي از سوي ايران و خرازي، بلاتكليف ماند و تنها سيدمحمد خاتمي (رئيس جمهوري اسلامي ايران) با ارسال نامه اي به رؤساي دولت ها - به ويژه سه كشور مزبور- تأكيد كرد كه كشورش برنامه هاي هسته اي با اهداف غيرنظامي خود را افزايش مي دهد و آماده است تا براي امضاي پروتكل الحاقي با آژانس بين المللي گفت وگو كند.
اين منبع ادامه داد: ايران با عدم پاسخ روشن به درخواست اين سه كشور، درواقع مخالفت مقامات اروپايي با توقف برنامه هاي هسته اي خود را از دست داده است و حالا بايد منتظر تحريم هاي همه جانبه شوراي امنيت، پس از اعلام نظر شوراي حكام در تاريخ هشتم سپتامبر آينده وين باشد.
هنرپيشه در برابر سياست آمريكايي
هاريسون فورد هنرپيشه معروف آمريكايي كه براي دريافت جايزه در مادريد به سر مي برد با انتقاد از سياست خارجي كشورش در عراق و خاورميانه اعلام كرد كه مداخله نظامي راه حل محسوب نمي شود.
به گزارش خبرگزاري فرانسه از مادريد هاريسون فورد چهارشنبه گذشته در كنفرانسي خبري گفت از راهبرد سياست خارجي آمريكا بسيار معذب است. اوضاع بسيار پيچيده است و بايد كاري كرد تا خشم برخي جناح ها در خاورميانه كاهش يابد. اين مشكلي بلندمدت است كه راه حلي بلندمدت را ايجاب مي كند. من فكر نمي كنم كه مداخله نظامي راه حل باشد. من آنقدر به اين موضوع اشراف ندارم كه بتوانم راه حل ارائه كنم اما از كارهايي كه ما در عراق به عنوان كشور انجام داده ايم متأسف هستم. وي همچنين در برابر رواج گرايش به سلاح در كشورش موضع گيري كرد. اين هنرپيشه مشهور آمريكايي افزود اين مسئله به نحو چشمگيري مشكل جرم و جنايت را در كشور ما افزايش مي دهد. من مطمئن هستم كه قوانين درباره در اختيار داشتن سلاح بايد شديدتر شود اما نمي دانم چگونه مي توانيم اين كار را انجام دهيم. گروه هاي فشار طرفدار سلاح در آمريكا بسيار قدرتمند هستند.
اين هنرپيشه آمريكايي همچنين از صنعت سينماي آمريكا انتقاد كرد. وي گفت امروز فيلم هايي ساخته مي شود كه بيش از آن كه به داستان هاي انساني شبيه باشد به بازي هاي ويدئويي شباهت دارد. اشاره وي به فيلم هاي ماجراجويانه اي بود كه هاليوود براي بلامنازع نشان دادن قدرت آمريكا مي سازد و معمولا قهرمانان آن مأموران جاسوسي آمريكا و ضدقهرمانان آن مخالفان نظم آمريكايي هستند.

سياست
ادبيات
اقتصاد
سفر و طبيعت
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |