پنج شنبه۱۳ شهريور ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۱۵۷ - Sep.4, 2003
در متن و حاشيه آسيب شناسي تأخير در ازدواج دختران
زن تنها در آستانه فصل سرد
براساس يافته هاي آماري سازمان ملي جوانان، تعداد دختران ۲۰ تا ۲۹ ساله حدود ۶ ميليون و ۲۰۰ هزار نفر و تعداد پسران ۲۵ تا ۳۴ ساله حدود ۴ ميليون و ۸۰۰ هزار نفر است. اين اختلاف آمار نگراني هايي را در ميان دختران جوان ايجاد كرده است. سخنان چندي پيش زهرا شجاعي، مشاور رئيس جمهور مبني بر اينكه حتي در صورت ازدواج همه پسران با همه دختران باز هم يك ميليون و ۷۰۰ هزار دختر بي شوهر مي مانند نوعي هشدار به جامعه دختران شوهر نكرده بود.
012535.jpg

قصد نداريم در اين مطلب ارتفاع بگيريم و به بررسي علت جامعه شناختي ديركرد ازدواج دختران و پسران بپردازيم و يا به نوعي از زواياي اقتصادي و روانشناختي موضوع را مورد كند و كاو قرار دهيم بلكه مي خواهيم از نماي نزديك موضوع را طي گفت وگو با ۲ دختر تحصيل كرده مورد بررسي قرار دهيم، در ابتداي گفت و گو واهمه داشتم پرسش هاي مربوط به دختران شوهرنكرده را با آنان مطرح كنم ولي وقتي مطرح كردم تازه متوجه شدم كه چه ديوار بلندي از پيشداوري بين پسرها و دخترها در جامعه امروزي وجود دارد.
هوشنگ صدفي
همان طور زل زده بوده به درز ديوارهاي آجري، راديو موسيقي ملايمي را مي نواخت.
اصلاً نمي دانست چرا اين طوري زل زده به ديوار روبه رو، لكه هاي قهوه اي رنگي روي درز ديوار كم كم رنگ مي گرفت، ديگر صداي موسيقي ملايم شنيده نمي شد هياهويي در خانه شنيده مي شد، تصاوير كم رنگي در فضاي سنگين  خانه پررنگ تر مي شدند، مادر با همان شادي دوران جواني در رفت و آمد بود، پدر داشت خودش را مرتب مي كرد، برادرش آن سوتر با دستمال روي شيشه ميزعسلي را پاك مي كرد، كم كم يادش مي آمد كه از ترس هيبت خواستگار چپيده بود گوشه آشپزخانه، آنقدر استكان را سابيده بود كه دستانش درد گرفته بود، تازه به سن ۱۸ سالگي قدم گذاشته بود و خواستگارها قطار قطار...
***
* اگر همين الان ۱۸ ساله بوديد باز هم به فكر ازدواج بوديد يا نه؟
- مهدوي: نه در سن ۱۸ سالگي اصلاً به فكر حال و هواي ازدواج نبودم چون فكر مي كردم هنوز خيلي براي ازدواج كردن جوان هستم .دوست داشتم به نوعي در زمينه تحصيل و مسائل شغلي پيشرفت كنم ضمن اينكه هميشه در فكر اين بودم تا جايي كه مي توانم ادامه تحصيل بدهم و شغلي براي خودم دست و پا كنم بعداً به فكر ازدواج، همسر و بچه باشم ولي هيچ وقت اين طور نشد!
به دليل اينكه فرد مناسبي را پيدا نكردم چون دنبال اين مسائل نبودم .اوايل اغلب زنان دوست داشتند خانه نشين باشند البته اين نوع مسائل در خانه نشيني زنان مؤثر بودند البته از سوي ديگر نگاههاي مردسالارانه هم موجب مي شد كه زنان به سوي خانه داري سوق پيدا كنند به هر حال شرايط اين گونه ايجاب مي كرد ،دختران آن قدر جوان هستند كه نمي توانند زندگي شان را در چهارديواري زندگي زناشويي سپري كنند. آن روزها اساساً مثل امروز آموزش هاي قبل از ازدواج دختران و پسران مطرح نبودند ما نمي توانستيم در حوزه اين مسائل فكر كنيم صرفاً به فكر لباس عروسي و زندگي زناشويي بوديم و بس. الان بيشتر دختران اين گونه مسائل را مي دانند ولي دانستن اين مسائل به تنهايي كافي نيست بايد در كنار آموزش قبل از ازدواج، زندگي زناشويي را هم ياد بگيرند.
- كهنداني: هيچ وقت فكر نمي كردم در ۱۸ سالگي ازدواج بكنم. يادم مي آيد مادرم خودش در سن كمتر از ۱۸ سالگي ازدواج كرده بود و هميشه تصور ذهني اش اين بود كه دخترش در سن بالاي ۲۵ سالگي ازدواج كند البته با اين فرض كه تحصيلات دانشگاهي داشته باشد به سر كار برود و به طور خلاصه از يك نوع استقلال مالي برخوردار باشد. اين تفكر مادر من بود البته بنده حاضر نيستم در سن ۱۸ سالگي يا ۲۵ سالگي ازدواج كنم چون فكر مي كنم سن ازدواج زماني است كه انسان در عين استقلال مالي، استقلال فكري هم داشته باشد. به هر حال علاوه بر آن در شرايط سني (نه بالاتر) بايد پختگي لازم از نظر بلوغ فكري- عاطفي را داشته باشد. خانواده هاي ما آن قدر بسته در زمينه ازدواج فكر مي كنند كه گاهي دچار تعارض مي شويم. از ديد آنها وقتي دختر و پسر به سن بلوغ رسيدند بايد ازدواج كنند بنابراين از نظر من آنها تصوير درستي از ازدواج و زندگي زناشويي ندارند و اصلاً نمي دانند چگونه انتخاب كنند يا انتخاب بشوند، برگرديم به نسل خودمان، متأسفانه آموزش  هاي لازم به دختران داده نشد. به همين خاطر اغلب پدر و مادرها با فرزندانشان در زمينه ازدواج، انتخاب همسر و ساير موارد زندگي اجتماعي به صورت كليشه اي برخورد مي كنند.
***
مادر پسره هي اين ور و آن ور خانه را نگاه مي كرد، پسره با همان قيافه فوكل و كرواتي شق و رق نشسته بود روي مبل هاي قديمي و يكريز با تكان سر صحبت هاي پدرش را تأييد مي كرد. آن سوتر عمه پسره با عصاي چوبي رنگ و رو رفته گوشه فرش خانه را مي كاويد، مادرم هرچقدر شربت آلبالو تعارف كرد هيچ نگاهي نكرد و با همان قيافه وق زده مرا مي پائيد.
ترس برم داشته بود نمي دونستم چه طوري راه بروم يا چايي تعارف كنم، صحبت از ملك، زمين، خونه و ساير حرف هاي هميشگي بود. مادر از همان ابتدا با ايما و اشاره مرا هل داد وسط معركه، دست و پايم را گم كرده بودم، سيني چايي توي دستهايم مي لرزيد. پدرم با اشاره دست سمت و سوي چايي دادن را مشخص كرد، هرقدر به عمه چايي تعارف كردم افاقه نكرد فقط آخ و اوخ كرد و رويش را برگرداند. باباي پسره همچنان گرم گفتگو بود. مادر پسره دست از كنجكاوي اش برنداشته و تو نخ اسباب و اثاثيه خونه بود. عمه عصا را محكم روي زمين كوبيد و گفت: دير نشه...
***
* آيا مسائلي از قبيل شغل، مسكن و تفاوت هاي نگاه پسران و دختران در زمينه ازدواج مؤثر بوده است؟
- مهدوي: من يادم است كه در سن ۱۹ سالگي مي خواستم ازدواج كنم. براي خانواده ام اين نكته مطرح بود كه داماد از نظر اخلاقي، فكري و روحي چه ويژگيهايي دارد مهم اين بود كه شغل اش چي هست يا چه نوع درآمدي دارد و اصلاً چگونه قرار است زندگي اش را بچرخاند چون از ديد آنها زندگي بر پايه دوست داشتن بود و بس. ولي الان ارزش هاي اجتماعي براي ازدواج تفاوت كرده است به نظر من اين تفاوت ها شرايط زماني را نشان مي دهد. طي ۱۰ ساله اخير مردم به مسائل مالي بيش از همه توجه دارند و از ديد من تلويزيون در اين خصوص مقصر است، تلويزيون و مجموعه هاي تلويزيوني دقيقاً به زن ها نشان مي دهند كه چگونه با مردان رفتار كنند در حالي كه شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي اين قدرت منفي نگري را در خانواده ها ندارند. اخيراً به خاطر تنوع شبكه ها آنچنان فضاي منفي در خانواده ها را نشان مي دهند كه حيرت انگيز است. البته نبايد كتمان كنم همين حالا وقتي با نسل جوان در زمينه مسائل ازدواج صحبت مي كنم تازه مي بينم چه تفاوت وحشتناكي بين من و آنها وجود دارد، براي آنها باغ شمال، ويلاي كنار دريا و اتومبيل و مسائل ديگر مطرح است در حالي كه من در همان سن ازدواج به اين مسائل توجهي نداشتم.
012530.jpg

از ديد من ازدواج هاي قبلي موفق  تر بود به عبارتي منطقي تر و احساسي. آن روزها مردم صرفاً به اين مسئله توجه مي كردند كه دو نفر در ازدواج همديگر را دوست داشته باشند. الان اگر اين مسئله مطرح شود شايد شعاري محض باشد و واقعيت ندارد.
- كهنداني: هم اينك ما جامعه تجمل گرايي داريم كه فكر مي كنم ناشي از فقر موجود در جامعه است هر قدر به خانواده هاي فقيرتر نزديك مي شويم تازه متوجه مي شويم كه تجمل گرايي چقدر در نگاههاي آنها موج مي زند.
من اين نوع رفتارهاي منفي را ناشي از توليد و رواج برنامه هاي تلويزيوني مي دانم .به هر حال رفت و آمدهاي آنچناني در خانواده ها، چشم و هم چشمي ها و عروسي ها و يا حتي عزاداريها همه به شكلي نمايانگر جو تجمل گرايي در جامعه است.
مادر من مي گفت وقتي خواستگار براي خاله هاي ما مي آمد اغلب كارمندان را به كاسب يا بازاري ترجيح مي داديم، آن روزها افراد تحصيل كرده در ازدواج با دختران پيشقدم تر بودند البته قصد ندارم مقام كاسب و بازاري را پايين بياورم در هر حال تحصيل در هر دوره اي ارزش خود را دارد، با اين حال هيچ گاه در محاورات عروس و داماد در خواستگاري اين پرسش ها مطرح نبود كه داماد در كجا زندگي مي كند؟
خانه پدر شوهر چند اتاق دارد؟ آنها در كدام منطقه تهران زندگي مي كنند؟ در حالي كه امروزه بايد شناسنامه كاملي از شغل، نوع درآمدها، ماشين، نوع خانه و ساير موارد معيشتي و خلاصه همان چهار ميم معروف (ماشين، مسكن، موبايل و مدرك) را براي خانواده عروس بازگو نمايند حتي داشتن خانه توسط عروس يك امتياز براي ازدواج به شمار مي آيد.
وي مي افزايد: «در زمان هاي قبل داشتن اين نوع تجملات فعلي اصلاً امتياز نبود به  هر حال بخشي از زندگي فرد به شمار مي آمد. تصورم اين است كه براي دگرگوني اين نوع خواسته ها، بايد فرهنگ مردم دچار تغييرات شود متأسفانه هر روز نگاه مردم به ازدواج بد و بدتر مي شود. پدر و مادرم اين نگاه تجمل گرايي را آن روزها قبول نداشتند براي آنها اين مسئله مطرح بود كه اگر داماد تحصيلات هم داشته باشد به نوعي داراي شعور اجتماعي باشد.
البته از ديد من ازدواج هميشه يك مقوله خوب و مثبت است آدم ها ازدواج را دوست دارند اگر خلاف اين را به شما بگويند دروغ گفته اند.
***
مادر آهي كشيد و گفت: دختر چت شده، هي خواستگار پي در پي رد مي كني ورپريده مي موني روي دست من و اونوقت گيس هات مثل اين دندونات سفيد مي شه... حوصله نداشتم جواب مادرم را بدهم، مدتي بود كه بابام عمرش رو به شما داده بود، ديگر از اون  هاي و هوي خونه خبري نبود، داداش احمد هم رفته بود پي زندگي خودش... من مانده بودم و مادر... هر روز دوست و آشنا تا منو مي ديدن نق مي زدند... اصلاً حوصله هيچي رو نداشتم، توي مهموني ها هم صحبت از ازدواج و خواستگاري و... بود وقتي صحبت ها به اينجاها مي كشيد نمي دونم چي مي شد كه آهسته از جمع مهمونا مي زدم بيرون... حالا ديگه پا به سن گذاشته بودم و اون حال و هواي جواني را نداشتم. نمي دونم ترس خاصي وجودم را گرفته بود هر وقت توي كوچه پيرمرداي مجرد يا پيرزن هاي مجرد رو مي ديدم تنم مي لرزيد نكنه من هم مثل اونا ترشيده بشم... اما ازدواج كردن هم چنگي به دل نمي زد، همه براي خواستگاري ارث و ميراث بابا اومده بودن نه من!
***
* فكر مي كنيد چه كساني در زمينه شوهر نكردن دختران مقصرند؟
- كهنداني: خانواده، من را بيشتر مقصر اين عقب افتادگي ازدواج مي دانند شايد خودم هم آدم سخت گيري باشم اغلب خواستگاران از نظر موقعيت شغلي و خانوادگي موقعيت هاي خوبي داشتند ولي بيشتر آنها را رد كردم .ببينيد يك دليل اش به مسائل احساسي برمي گردد، من به عنوان يك دختر فكر مي كنم در زمينه ازدواج به بلوغ فكري مناسب نرسيده بودم شايد در سن ۲۵ يا ۲۷ سالگي شرايط لازم براي ازدواج را نداشتم ولي توصيه مي كنم دختر وقتي به سن ۲۰ و چند سالگي مي رسد بايد ازدواج كند توي اين شرايط سني دختر به مرحله اي از رشد فكري رسيده است كه مي تواند با مرد به عنوان يك همسر مشاركت داشته باشد و يا اينكه پذيراي مادر شدن باشد .من به عنوان يك زن آدم ضعيفي هستم شايد نمي توانستم اين موضوع را با خود حل كنم فكر مي كردم شايد در اين سن اگر ازدواج كنم موفق نمي شوم البته دوستان من ازدواج كردند و الان هم مادران موفقي هستند.
علاوه بر آن نوع تفكر خانواده هم در اين زمينه مؤثر است به هر حال خانواده ها دوست دارند بچه ها هم در چارچوب فكري آنها حركت كنند درحالي كه خانواده ها از اين نكته غافل هستند كه نوع برخورد آنها موجب سخت گيري بچه ها در مسئله ازدواج مي شود. الان نمي دانم چرا آنها بنده را مقصر مي دانند در حالي كه به نوعي به تفكرات قالبي آنها برمي گردد. در شرايط فعلي بچه هاي نسل جديد خيلي راحت تر برخورد مي كنند به سادگي پتانسيل فكري و روحي خود را تخليه مي كنند ما چگونه مي توانستيم اين رفتارها را در جامعه داشته باشيم يا هيجان هاي ذهني خود را به راحتي تخليه كنيم.
-مهدوي: البته من با اين نكته موافق نيستم به هر حال من در خانواده عاشقي رشد كرده ام آن  موقع ها ما مهماني مي رفتيم بزن و بكوب داشتيم، مهماني زنانه مي داديم ولي اغلب مهماني هاي ما سالم بود به هر حال تخليه انرژي جواني به سادگي صورت مي گرفت اما امروزه جوان ها در برخي موارد مهماني هاي سالمي را برگزار نمي كنند. خوشحال هستم در عين اينكه جوان بودم توانستم به نوعي ضمن رعايت سلامت رواني از دوران هيجان هاي جواني بهره اي ببرم.
پدر و مادرم اون روزها مي گفتند يكي رو پيدا كن كه همدم روزهاي پيري باشه، به نظر من نسبت به ۲۰ سال پيش معيارها آنچنان تغييري نكرده است ولي شرايط عوض شده، ختم كلام «گشتيم نبود تو هم نگرد...»
اگر آدم باور كند كه سن اش بالا مي رود باور مي كند كه تقريباً دير شده، وقتي آدم جوان است دنبال كار، شغل، مهماني و پول مي دود ولي وقتي پير و فرسوده مي شود احساس تنهايي مي كند. پدر و مادر رفتند، برادر و خواهرهام نيستند ديگه كم كم دارم احساس تنهايي مي كنم ديگر كسي براي گفتگو نيست .تنها صداي راديو و موسيقي و همه جا تنهايي است و بس.
به هر حال وقتي دو نفر زن و شوهر باشند مي توانند فضاي شاد و آرام بخشي را ايجاد كنند.
***
نمي دونم چرا احساس تنهايي مي كنم... شايد سال ها دوروبرم شلوغ بود و هنوز به فكر تنهايي نبودم... روزها چقدر سريع مي گذرند... زندگي همه اش تكراري شده كو اون روزهاي خواستگاري، بگو و بخند... . حالا بايد زل بزنم به اين چارديواري خسته و كهنه...
اي كاش همون روزها يكي رو انتخاب مي كردم، اون پسره كارمند شايد بدك نبود نه نه... خيلي با فيس و افاده راه مي رفت، بيچاره اون كاسبه كه خيلي مسخره اش كردم... تازه وقتي كه رفت چقدر با خواهرم بهش خنديديم...
راستي مگر خواهرم با اون كفاش ازدواج نكرد... خوب شايد هم خودم مقصر بودم نه بابا همه اينا فكر و خياله شايد اگر تا حالا ازدواج كرده بودم مي شدم مثل اون دختر همسايه كه طلاق گرفت...
نمي دونم چرا همه اش احساس تنهايي بهم دست مي ده، شايد هم فكر و خياله!

اقدام به خودكشي زنان ۲ برابر مردان است
ايسنا: نتايج يك بررسي در بخش مسموميت بيمارستان لقمان نشان داد كه ۶۷ درصد اقدام كنندگان به خودكشي در سنين ۱۵ - ۲۴ ساله بوده اند.
دكتر مهدي تهراني دوست، فوق تخصص روانپزشكي كودك و نوجوان و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي تهران در بيان نتايج اين پژوهش آورده است: درصد قابل توجهي از اقدام كنندگان در سنين ۲۴ تا ۱۵ سال قرار دارند و تنها موارد اندكي از خودكشي زير ۱۵ سال مشاهده شده است.
در اين پژوهش آمده است: به طور كلي اقدام به خودكشي در زنان دو برابر مردان است و زنان از روش هاي غيرخشن همچون مصرف دارو و سموم بيشتر استفاده مي كنند.
ولي خودكشي هاي موفق در مردان بالاتر از ۴۰ سال و خصوصا داراي مشكلات روحي مزمن تر بيشتر بوده و در سنين نوجواني و پائين تر نيز ميزان خودكشي موفق بالاست.
اين محقق دليل شيوع خودكشي در سنين ۲۴ - ۱۵ سال را بروز عمده ترين مشكلات روحي در اين محدوده سني ذكر كرده و مي افزايد: مشكلات و اختلالات خلقي در اين سن بروز بيشتري مي يابد، بعلاوه يادگيري هم بر اقدام به خودكشي دخيل است، خودكشي يك نفر در يك كلاس مي تواند باعث يادگيري و يا حتي همه گيري خودكشي در بين افراد آن كلاس شود بي آنكه آن ها هم مشكل روحي داشته باشند. چون سن نوجواني و جواني سن تقليد است.
دكتر تهراني دوست در ادامه تاكيد كرده است: مشاهده خودكشي در رسانه ها نيز در بروز اين مشكل نقش دارد.
بر طبق نتايج به دست آمده از اين تحقيق، شايع ترين مشكل روحي در بين اقدام كنندگان به خودكشي افسردگي است كه مي تواند به صورت يك بيماري و يا صرفا علائم آن باشد يعني به شكل مقطعي ديده شود .مشكلات ديگر از قبيل اختلالات شخصيتي و اضطراب هم زمينه ساز اين خودكشي ها بوده است.
نكته حائز اهميت اين است كه در سابقه همه اين افراد فشارهاي رواني يا حوادث قبل از اقدام به خودكشي وجود داشته است و يا اينكه روابط فرد با اطرافيان و يا اعضاي خانواده دچار تنش شده و فرد در هنگام تصميم گيري دچار رنج روحي بوده است.
عضو هيات علمي دانشگاه تهران در ادامه مي افزايد: افسردگي يكي از شايع ترين بيماري هاي روحي - رواني است كه ۸-۱۰ درصد شيوع دارد و در سنين نوجواني شروع و در جواني بروز بيشتري مي يابد، افسردگي در سنين نوجواني در ميان دختران و پسران شيوع برابري دارد ولي با افزايش سن شيوع آن در جنس مونث به مراتب بيشتر و در حدود ۲ برابر مي شود.
وي علل افسردگي را متعدد دانست و گفت: عوامل فردي از قبيل تفاوت هاي زيست شناختي (ژنتيك)، تفاوت هاي سيستم مغزي افراد و آمادگي هايي كه به دليل واسطه هاي شيميائي و رسپتورها (Receptor) در مغز افراد مختلف وجود دارد،  عوامل رواني فردي ( شخصيت) و عوامل محيطي، محيط خانوادگي، فشارها، خشونت و پرخاشگري خانواده در آن نقش دارند.

ميزگرد «نقد و بررسي آئين نامه سازمانهاي غيردولتي» ـ بخش پاياني
شكل گيري سازمانهاي غير دولتي دولتي
بخش نخست ميزگرد «نقد و بررسي آئين نامه سازمان هاي غيردولتي » ديروز از نظرتان گذشت ، اين ميز گرد با حضور اشرف بروجردي، معاون امور اجتماعي وزارت كشور، شيرين عبادي، حقوقدان، دكتر سهراب رزاقي ازمركز مطالعات سازمانهاي جامعه مدني، دكتر رضا يوسفيان، نماينده مردم شيراز در مجلس، كامبيز نوروزي، حقوقدان و باقر نمازي، از مؤسسه همياران غذا ، تشكيل شده بود. اينك ادامه آن از نظرتان مي گذرد .
***
سهراب رزاقي: نخستين اقدام دولت بعد از ۶ سال كه به عنوان كارنامه جامعه مدني مي شود عرضه كرد همين بحث آئين نامه است كه نه تنها در جهت بسط آزادي هاي مدني و حقوق مردم نيست بلكه درصدد محدود كردن آنهاست.
از آنجا كه قانون نقش حمايتي و تسهيل گري دارد و همچنين حدود و قلمرو حوزه عملياتي سازمان هاي غيردولتي و مناسبات دولت با آنها را مشخص مي كند و ضمن شفاف سازي روابط، بر حقوق و تكاليف آنان تأكيد مي نمايد اين امر باعث مي شود سازمانهاي غيردولتي در جغرافياي جديد قدرت ، با آگاهي بر جايگاه و نقشي كه در حوزه جامعه مدني دارند فعالانه و بهتر عمل كنند . اين خودش دستاورد بزرگي است و جلوي خيلي از دخالتها و پرداخت هزينه ها را مي گيرد. به همين جهت بسياري از فعالان جامعه مدني از سال ۷۶ به دنبال تدوين قانون بوده اند. در حال حاضر مبناي عمل سازمان هاي غيردولتي قانون تجارت و آئين نامه سال ۱۳۳۷ است. در آن زمان نگاه قانونگذار به سازمان هاي خيريه  متمركز بوده است و سازمان هاي غيردولتي محل توجه نبوده اند. اين قانون را هم نمي توان به دلايلي به سازمانهاي غيردولتي تعميم داد. مثلاً دراين قانون چگونگي ارتباط با سازمان هاي بين المللي مشخص نيست. دوم اينكه براي صيانت از سازمان هاي غيردولتي به قانون نياز داريم مثلاً برخي شركت ها براي فرار از ماليات به ثبت سازمان هاي غيردولتي روي آورده اند و برخي از احزاب سياسي به دليل موانع سياسي با اين عنوان عمل مي نمايند. در يك جمله بايد بگويم مرزها بسيار مخدوش و غيرشفاف مي باشد. همچنين در برخي از موارد هم مرز بين سازمان  دولتي يا نيمه دولتي و سازمان غيردولتي مشخص نيست. ما شاهد شكل گيري گسترده GONGO ها(سازمان هاي غير دولتي دولتي) هستيم. همچنين برخي از سازمان هاي حكومتي و عمومي هم خود را سازمان غيردولتي محسوب مي كنند. قانون كمك مي كند ضمن جلوگيري از مخدوش شدن مرزها به نهادينه كردن سازمانهاي غيردولتي كمك نمايد.
وي خاطرنشان كرد، اولين حقي كه براي افراد در توسعه سياسي مي توان فرض كرد حق سازمان يابي است كه افراد بتوانند به طور آزادانه سازمان بيابند و در آن چارچوب فعاليت كنند و مشاركت داشته باشند. دومين نكته در ارتباط با اين آئين نامه يك نقد رفتار است. چندي پيش يكي از روزنامه ها مصاحبه اي را با يكي از متوليان وزارت كشور كرده بود وي عمدتاً به اين بحث پرداخته بود كه اينهايي كه آمده اند و بحث نقد آئين نامه را مطرح نمودند عيب جوهايي هستند كه اولاً منفعت شخصي دارند و دوم اينكه ضددولت ونظام اند. در بخشي از اين مصاحبه آمده است كه اين سازمانها را NGO نمي دانند بلكه CSO تلقي مي كنند. CSO مخفف سازمانهاي جامعه مدني و NGO سازمانهاي غيردولتي است. اين نشان مي دهد كه دانش و پشتوانه تئوريك در اين زمينه بسيار ضعيف است و اين آئين نامه در اين چارچوب تدوين شده است و اساساً وقتي ما در دفاع از يك موضوع، منطق و استدلال نداريم سعي مي كنيم با متهم كردن طرف مقابل آن خلأ را جبران كنيم و نكته سوم اينكه وقتي دولت يا وزارت خانه اي آئين نامه اي را پيشنهاد مي كند بايد خودش مدافع آن باشد ولي متأسفانه مي بينيم كه متوليان اين آئين نامه هم روي آن نقد دارند. كداميك از دستگاهها يا نهادها مدافع اين آئين نامه هستند؟ در هر حال اين آئين نامه با اين ساختار نه مطلوب است نه اجراشدني. بنابراين گروههايي كه در اين حوزه فعال هستند بايد تلاش كنند كه هرچه سريعتر آئين نامه اصلاح يا لغو شود. چون در وضعيت فعلي با همين شرايط حداقل بيش از ۴-۵ هزار NGO به ثبت رسيده اند ولي با شرايط به وجود آمده ۱۰ تا NGO را هم نمي توان به ثبت رساند.
بهتر بود پيش از تصويب، اين آئين نامه در معرض ديد و نظرخواهي سازمان هاي غيردولتي قرار مي گرفت. به هر حال از دولت اصلاحات كه بر مشاركت مردم تأكيد فراواني دارد اين انتظار را داريم. متن فعلي آئين نامه نه تنها مشكلي از مشكلات ثبت حقوقي و غيره را حل نمي كند بلكه بر مشكلات موجود خواهد افزود.
درواقع نگاهي كه به سازمان هاي غيردولتي مي شود، آمرانه است. نگاه همكار و برابر به اين سازمان ها نمي شود. اين باعث مي شود كه نهادهاي داوطلبانه واقعي نتوانند شكل بگيرند و GONGO ها فضاي عمل بيشتري پيدا كنند. به صورت كلي مي توانم بگويم اين آئين نامه غيرقابل اجرا است. به دليل حجيم بودن و فربه بودن (به معناي ناكارآمد و بوروكراتيك بودن) هم در مراحل ثبت و هم در نظارت، كه همه امور قرار است توسط يك اداره انجام شود مشكل دارد. در حالي كه يك وزارت خانه هم نمي تواند آن را انجام دهد. در عين حال اجراي اين آئين نامه به عدم شفافيت و پاسخگويي دامن خواهد زد و باعث مخدوش شدن معيارهاي اخلاقي و پنهان كاري خواهد شد.
رضا يوسفيان، نماينده مردم شيراز در مجلس شوراي اسلامي:بحث تدوين آئين نامه از سوي نهادهاي مدني و غيردولتي شروع شد و اصرار داشتند كه قانوني داشته باشند، چون نهادهايي هستند كه تازه متولد شدند و در كشور ما دوران اوليه خودش را طي مي كنند و نيازمند چنين قانوني هستند كه تسهيل كننده فعاليت شان باشد. پيشنهادات اوليه اي به صورت لايحه توسط چند دستگاه شروع شد و بعد تصميم گرفتند به دليل روند كند و طولاني به صورت طرح وارد مجلس شود. سازمانهاي غيردولتي حق دارند كه براي خودشان قانون بخواهند اما براي ما يك تجربه و يك دستاوردي است كه وقتي يك تقاضايي را مطرح مي كنيم بايد آخرش را هم ببينيم كه آيا اين شدني است يا خير و نقاط قوت و ضعفش را بشناسيم . شعاري نباشد كه به آنجا منجر شود. بلكه بايد پيشنهاداتمان عملي باشد و با درنظر گرفتن واقعيت هاي موجود وارد اين عرصه ها شويم.
باقر نمازي، مؤسسه همياران غذا:وي با اشاره به تبصره ۱ ماده ۶ كه بيانگر ايجاد مراحل بوروكراتيك پيچيده اي است گفت: اين امر مي تواند مخل مشاركت  سازمان هاي غيردولتي در عرصه عمومي باشد. تنها كافي است يك بار بخواهيم چنين روندي را عملي كنيم. تجربه سازمان هاي غيردولتي نشان مي دهد آنچه در اين تبصره آمده است با واقعيات موجود در سطح جهاني و ملي سازگار نيست. همواره در اكثر كشورها تلاش مي شود تا قوانين مربوط به تشكل هاي مردمي را به گونه اي تدوين كنند كه آنان را تشويق به مشاركت  و همكاري در سطح بين المللي كند تا ظرفيت هاي موجود در اين حوزه در جهت توسعه عمومي به كشور جذب شوند.
راهكارها:
شركت كنندگان در ميزگرد و در پايان جهت افزايش مشاركت سازمانهاي غيردولتي راهكارهاي زير را پيشنهاد كردند:
۱. بازنگري و بازنويسي كليه اساسنامه هاي موجود انجمن هاي غيردولتي و حذف مواردي كه دست و پا گيرند.
۲. آزادي در انتخاب هدف هاي فرهنگي، اجتماعي، علمي، حقوقي و پژوهشي.
۳. آزادي افراد در انتخاب مسئوليت هايشان و برداشتن موانع از پيش روي.
۴. ايجاد فضا و شرايطي دموكراسي گونه در انجمن هاي غيردولتي براي شكوفايي استعدادهاي نيروي داوطلب.
۵. ضوابط و چهارچوب هاي ساده،  قانونمند كه كار انجمنها را به هرج و مرج و اعمال سليقه هاي فردي نكشاند.
۶. ضابطه مند بودن امور مالي انجمن ها آن هم با چارچوب هاي قانوني ساده و هموار كه راه سودجوئيها و خداي ناكرده سوء استفاده هاي احتمالي را مسدود سازد.
۷. يك مرجع ذيصلاح براي نظارت بر امور انجمن هاي غيردولتي كافي است.
۸. در بحث نظارت و رسيدگي به تخلفات آئين نامه خاصي وجود داشته باشد.
مريم غفاري

اجتماعي زنان
اجتماعي
اقتصادي
انديشه
خارجي
سياسي
شهري
علمي فرهنگي
گلستان كتاب
محيط زيست
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
همشهري ضميمه
|  اجتماعي زنان   |   اجتماعي   |   اقتصادي   |   انديشه   |   خارجي   |   سياسي   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |  
|  گلستان كتاب   |   محيط زيست   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |