|
|
|
|
|
شاگردان ديروز- ۵
روزي كه مندل از غم نان رهايي يافت
|
|
پدر مندل، يك زارع بود كه حداقل سه روز در هفته براي مالك زمين در شرايطي بسيار سخت و طاقت فرسا كار مي كرد تا بالاخره روزي مالك زمين زراعي شود. او به پرورش درختان ميوه علاقه زيادي داشت و باغ ميوه كوچك خود را با پيوندهايي بهبود مي بخشيد كه كشيش ناحيه، پدر «شريبر»، در اختيارش مي گذاشت. يوهان جوان كه پس از راهب شدن گرگور مندل نام گرفت، در اين كار به پدرش كمك مي كرد. در واقع او از همين جا با باغباني و باغداري آشنا شد.
پدر شريبر در مدرسه دهكده تدريس مي كرد. كودكان در آن مدرسه نه تنها خواندن و نوشتن مي آموختند، بلكه با تاريخ طبيعي و علوم نيز آشنا مي شدند. مندل شاگرد ممتازي بود. پدر شريبر كه متوجه علاقه شديد مندل به تحصيل شده بود، پيشنهاد كرد كه والدينش او را به مدرسه بهتري بفرستند.
يوهان تنها پسر خانواده مندل بود و پدر ترجيح مي داد پسرش در آينده، شغل او را پيشه كند. با اين وجود، تجربياتي كه او در جنگل هاي ناپلئون به دست آورده بود، افق ديدش را وسيع تر كرده بود. به همين جهت، با وجود امكانات بسيار اندك، هر آنچه در توان داشت، به كار گرفت تا پسرش آينده بهتري داشته باشد.
يوهان، تحصيلات ابتدايي را با موفقيت پشت سر گذاشت و براي رفتن به دبيرستان آماده شد. رفتن به دبيرستان، خانواده مندل را با مشكل روبه رو كرد. والدين او نمي توانستند از نظر مالي كمك زيادي به او بكنند. از اين رو، يوهان مجبور بود براي تأمين نيازهاي مالي خود كار كند. با وجود اين، او با موفقيت به تحصيل ادامه داد تا اين كه در شانزده سالگي با حادثه ناگواري روبه رو شد.
پدر مندل در يك تصادف به شدت صدمه ديد و مجبور شد كار در مزرعه را رها كند. به اين ترتيب، يوهان بايد كليه مخارج تحصيل خود را به تنهايي فراهم مي كرد. او به خاطر كار زياد و سوءتغذيه، مريض شد. با وجود اين، دبيرستان را با موفقيت به پايان رساند و خود را براي رفتن به دانشگاه آماده كرد.
از آن جا كه يوهان سرگرم تحصيل بود و نمي توانست در كار مزرعه به پدر كمك كند، آنتوان مندل تصميم گرفت سرپرستي مزرعه را به دامادش واگذار كند. داماد نيز متعهد شد كه هنگام ورود يوهان به صومعه، صد فلورين به او بپردازد. به علاوه، او پرداخت جهيزيه زنش را نيز تقبل كرد. تقريباً بلافاصله پس از اين كه قرارداد امضا شد، خواهر مندل سهم جهيزيه اش را به برادرش داد تا تحصيلات خود را تكميل كند. به هر حال، در انتهاي آن سال، تمام بودجه خانواده به اتمام رسيد. در چنان شرايطي، تنها اميد خانواده، كشيش شدن يوهان بود!
مندل اميدوار بود به عنوان كشيش، شغلي همچون معلمي در مدرسه پيدا كند و در اوقات فراغت به مطالعات علمي بپردازد. مندل در صومعه اي مشغول فعاليت شد كه داراي يك زيست شناس، يك ستاره شناس، يك فيلسوف و يك آهنگساز بود. طبق يك حكم سلطنتي، آنان مسئوليت تدريس مسائل ديني، فلسفي و رياضيات را بر عهده داشتند. در واقع صومعه يك دانشگاه كوچك بود.
آن دانشگاه كوچك براي تكميل گروه كوچك استادانش به شاگرد جواني نياز داشت كه مايل به پيوستن به صومعه باشد. ازاين رو، مندل به توصيه استاد فيزيكش كه مندل را در رشته فيزيك بهترين مي دانست، به صومعه پيوست. چند سال بعد، مندل در يكي از يادداشتهايش چنين نوشت: «اين قدم، تغييري اساسي در زندگي ام به وجود آورد. احساس مي كنم به نقطه اي از زندگي رسيده ام كه ديگر به مبارزه تلخ براي زنده ماندن نيازي ندارم.» او ديگر نگران به دست آوردن لقمه ناني نبود و سرانجام مي توانست از نظر مالي به خانواده اش كمك كند و بخشش سخاوتمندانه خواهرش را با تأمين مخارج تحصيل پسرانش جبران نمايد. »
مندل به عنوان كشيش ناحيه و كشيش بيمارستان به كار مشغول شد. اما كار در بيمارستان براي مندل مناسب نبود و مجاورت با انواع بيماريها او را بيمار كرد. به همين جهت، او براي تدريس به يكي از دبيرستان هاي ناحيه اعزام شد. اين شغل براي مندل بسيار مناسب بود. او رياضيات و ادبيات روم و يونان باستان تدريس مي كرد و بين دانش آموزان و اعضاي دبيرستان، شهرت و محبوبيت زيادي داشت.
مندل با كمك هاي صومعه توانست در دانشگاه وين تحصيل كند. او در كلاس هاي فيزيك تجربي آموخت كه چگونه مي توان به كمك مشاهده و تجربه، فرضيه ها را آزمايش كرد و به قوانين عمومي دست يافت. او به مطالعه آمار و احتمالات پرداخت و با نظريه اتمي در شيمي آشنا شد. همچنين در كلاس هاي زيست شناسي و فيزيولوژي گياهي شركت كرد تا دانش خود را در اين زمينه تكميل كند.
مندل در سال ۱۸۵۶، مطالعات معروفش را روي گياه نخود فرنگي آغاز كرد و پس از هفت سال موفق به كشف اصول اوليه وراثت شد. تمام فضايي كه او براي انجام آزمايشاتش در اختيار داشت، قطعه كوچكي از باغ صومعه بود كه ۳۵ متر طول و هفت متر عرض داشت. او با اين كه به طور تمام وقت تدريس مي كرد، هر گاه فرصتي مي يافت، به كار و آزمايش در باغچه اش مي پرداخت. نتايج آزمايش هاي او در سال ۱۸۶۵ منتشر شد.
مندل از تحقيقات «چارلز داروين» و نظريه تكامل آگاه بود. در واقع، يافته هاي مندل، اشكال عمده نظريه تكامل را برطرف مي كرد. اما داروين از آن يافته ها آگاه نشد و طرفداران او نيز براي مطالعات دانشمندي كه لباس روحاني به تن داشت، اهميتي قائل نشدند. در واقع ارزش كارهاي مندل، سال ها پس از مرگش آشكار شد. او ارزش كارهاي خود را مي دانست و پيش از مرگ به برادرزاده اش گفت: «زمان من فرا مي رسد.»
برگرفته از كتاب: مندل در ۹۰ دقيقه نوشته جان و مري گريبسن
|
|
|
نگاه
شانس پشتيبان ذهن هاي آماده است
|
|
حسن سالاري
شايد تا به حال به پزشك مراجعه كرده باشيد. هدف اصلي يك پزشك تشخيص و درمان بيماري است. بخش مهمي از تلاش او را براي رسيدن به اين هدف، مشاهده تشكيل مي دهد.
او براي رسيدن به يك تشخيص مقدماتي، بايد به دقت بيمار را مورد بررسي قرار دهد و به تظاهرات باليني او توجه كند. سپس براي اطمينان از درستي تشخيص بايد آزمون هاي مناسب انجام شود.
طي دوره بهبودي نيز بايد تغييراتي كه در رفتار يا تظاهرات باليني بيمار بروز پيدا مي كند، به دقت مشاهده شود. اين تغييرات مشخص مي كنند آيا درمان يا داروي تجويزي بايد تغيير پيدا كند يا نه. اين نحوه كار، در فعاليت هاي علمي نيز جايگاه ويژه اي دارد. دانشمند پديده اي را مشاهده مي كند و براي مشاهده خود، توضيح مقدماتي يا فرضيه ارائه مي كند.
چندين كشف مهم در پزشكي و ديگر شاخه هاي علوم، از مشاهده هاي اتفاقي ناشي شدند. يك پرستار يا يك دانشمند ممكن است چيزي را مشاهده كند كه انتظار آن را ندارد. بسته به دانش و آمادگي مشاهده كننده، يك مشاهده به كشفي مهم مي انجامد يا به طور كامل ناديده گرفته مي شود. به همين خاطر، «لوئي پاستور»، شيميدان و ميكروب شناس فرانسوي، زماني گفت: «شانس، پشتيبان ذهن هاي آماده است.» در تاريخ علم نمونه هاي زيادي از افرادي وجود دارد كه به علت پي بردن به ارزش يك مشاهده اتفاقي، به كشفيات بزرگي دست پيدا كردند.
يكي از چنين مواردي، استفاده از پرتوفرابنفش (UV) براي درمان «يرقان نوزادان» است. در يرقان نوزادي، به علت افزايش نوعي انگيزه صفراوي به نام «بيلي روبين» در خون، پوست و سفيدي چشم نوزاد زرد رنگ مي شود. بيلي روبين فرآورده تجزيه اي پروتئين هموگلوبين است كه اكسيژن را در بدن جابه جا مي كند. اگر بيلي روبين در بدن تجمع پيدا كند، باعث آسيب به مغز و مرگ مي شود. كبد نارس نوزادان، توانايي حذف مقادير زياد بيلي روبين را از خون ندارد.
يك پرستار مشاهده گر در انگلستان به طور اتفاقي متوجه شد كه وقتي نوزادان مبتلا به يرقان در معرض نور خورشيد قرار مي گيرند، يرقان آنان فروكش مي كند. تحقيقاتي كه دانشمندان بر اساس اين مشاهده انجام دادند، منجر به كشف اين حقيقت شد كه پرتوفرابنفش مي تواند بيلي روبين را به ماده ديگري تبديل كند كه به آساني از بدن دفع مي شود.
امروزه براي تشخيص زودهنگام سرطان رحم و سرطان دهانه رحم از آزموني به نام «پاس اسمير» استفاده مي شود. اين آ زمون نيز نتيجه يك مشاهده اتفاقي است. دكتر «جرج پاپانيكولا» كه گاهي دكتر «پاپ» نيز خوانده مي شود، در حال مطالعه تغييرات سلول هاي «مهبل» طي مراحل مختلف چرخه ماهانه بود.
وي در يكي از نمونه ها سلول هايي را تشخيص داد كه به سلول هاي سرطاني شباهت داشتند. دكتر پاپ طي پنج سال كار مداوم، روش رنگ آميزي سلول هاي مهبل را تكميل كرد و سلول هاي بدست آمده از مايع مهبلي را براي پي بردن به وجود سلول هاي غيرعادي زيرميكروسكوپ مشاهده كرد. به اين ترتيب، آزموني پايه گذاري شد كه به خاطر نشان دادن مراحل ابتدايي سرطان، جان هزاران زن را نجات داده است.
كشف «پني سيلين» به وسيله «الكساندر فلمينگ» نيز نتيجه يك رويداد تصادفي بود. بر اساس داستاني كه همه ما شنيده ايم هاگ سرگردان كپكي از يك پنجره باز به آزمايشگاه فلمينگ راه يافت و روي محيط كشت بدون سرپوش باكتري ها قرار گرفت.
بعد از آن، فلمينگ متوجه ناحيه روشني در محيط كشت شد كه از كشته شدن باكتري ها خبر مي داد. فلمينگ بي درنگ به اهميت درماني اين واقعه پي برد و به زودي پني سيلين به عنوان دارويي جادويي شناخته شد.
اما فلمينگ نخستين دانشمندي نبود كه اثرات ضدباكتري كپك را مشاهده كرد. هر كسي كه در آزمايشگاه ميكروب شناسي كار كرده باشد، كم وبيش با اين واقعه روبه رو مي شود. آنچه كه مشاهده فلمينگ را به يك كشف بزرگ منتهي كرد، پيگيري آن بود. در واقع او اهميت واقعه اي را درك كرد كه بسياري از همكارانش به سادگي از كنار آن مي گذشتند. او بر اساس مشاهده خود چنين فرضيه اي ساخت: «پني سيلين مي تواند در بدن جانوران باكتري ها را نابود كند و اثرات سمي نيز داشته باشد. سپس براي بررسي اين موضوع آزمايش هاي زيادي ترتيب داد.
دو دانشمند ديگر به نام «چاين» و «فلوري» كارهاي او را تكميل كردند و سرانجام پس از ۱۵ سال تلاش، اهميت درماني پني سيلين در درمان عفونت هاي انسان به طور كامل به اثبات رسيد.
اين سه دانشمند بزرگ در سال ۱۹۴۵ به خاطر تلاش براي شناسايي و معرفي دارويي كه جان بسياري از سربازان را در جنگ جهاني نجات داد، به طور مشترك جايزه نوبل دريافت كردند.
از مطالعه چنين مواردي درمي يابيم كه كشفيات علمي حاصل تلاش محققاني هستند كه سال هاي زيادي از عمر خويش را صرف پيگيري مشاهداتشان مي كنند؛ مشاهداتي كه ممكن است افراد زيادي با آن روبه رو شوند، اما به سادگي از كنار آنها بگذرند.
دانشمندان مشاهده كنندگاني تيزبين و آزمايشگرهايي با حوصله هستند كه ديروز را فردا مي سازند.
تقويت حس مشاهده گري در كودكان، مي تواند آنان را براي فردايي آماده سازد كه به كاشفاني بزرگ نياز دارد. البته، دانش فراتري از آن چيزي است كه چشم مشاهده مي كند. بايد هميشه براي پيگيري مشاهدات آماده بود. زماني شانس به ما روي مي آورد كه ما توان بهره برداري از آن را داشته باشيم.
|
|
|
كيف هاي عذاب آور!
|
|
اشاره: اگر تاكنون كيف مدرسه براي فرزندان خود تهيه نكرده ايد، بهتر است مطلبي را كه يكي از كارشناسان آموزشي در اين زمينه از اينترنت ترجمه كرده ، بخوانيد. اغلب والدين نمي دانند كه با تهيه كيف هاي نامناسب، شرايط بدي را براي سلامتي آتي آنها رقم زده اند. متأسفانه از سويي ديگر، متوليان آموزشي بدون توجه به اين شرايط هر روز بر حجم مطالب كتابهاي درسي مي افزايند. ممكن است براي كارشناسان ، درد كمر و يا ناراحتي هاي جسماني حمل كتابهاي درون كيف توسط دانش آموزان آنچنان قابل درك نباشد . با هم مطلبي را كه «خانم اعظم بشير نژاد» از اينترنت ترجمه كرده است، مي خوانيم.
تقريباً ۶۰ درصد از مردم آفريقاي جنوبي به دليل درد در ناحيه كمر به فيزيوتراپيست ها مراجعه مي كنند. يك دليل قاطع براي بروز چنين دردهايي در ناحيه كمر مي تواند حمل كيف هاي سنگين توسط دانش آموزان اين كشور باشد. گاهي اوقات سنگيني كيف هاي مدارس اين منطقه، بيش از ۱۰ كيلوگرم است.
دانش آموزان پايه اول تا سوم نبايد كيف هايي سنگين تر از ۶ كيلوگرم را با خود حمل كنند. دانش آموزان ۱۰ساله و بزرگتر، مي توانند كيف هايي به وزن ۸ كيلوگرم را با خود همراه ببرند. ولي بايد توجه داشت كه وزن كيف كودكان نبايد بيش از ۱۰ درصد وزن بدن آنان باشد.
يكي از بدترين دليل بروز درد در ناحيه كمر مي تواند، حمل كيف تنها بر روي يك شانه باشد كه اتفاقاً در ميان دانش آموزان نيز بسيار رايج است. اگر كيف سنگين باشد، ممكن است منجر به كجي ستون فقرات، عدم توازن، عضلات و بروز وضعيت نادرست جسماني در كودكان شود، به نحوي كه كودك براي جبران فشار ناشي از وزن زياد، به طرف مخالف متمايل مي شود. اين وضعيت نادرست باعث مي شود كه يكي از شانه ها، بلند تر از شانه ديگر به نظر آيد.
كيف هايي با وزن زياد و حمل نادرست آنها، باعث بروز درد در ناحيه سر، گردن، كمر و حتي باعث كشيدگي عضلات در پشت و كمر مي شود.
در يك نظر سنجي كه در بريتانيا انجام شد، ۲۹ درصد از اولياي دانش آموزان ابراز داشتند كه فرزندانشان از درد در ناحيه كمر، شكايت دارند و ۳۸ درصد از اوليا درباره وضعيت جسماني فرزند خود، اظهار نگراني كردند.
نتايج حاصل از يك پژوهش در مركز كار پژوهشي دانشگاه «كسي» در واحد سلامت و ايمني شغلي كه زير نظر پروفسور استيفن گل انجام شد، حاكي از آن است كه دانش آموزان نيوزلندي كه كيف هاي سنگين با خود حمل مي كنند، در ناحيه گردن و كمر دچار ناراحتي مي شوند.
پروفسور گل مي گويد: «تحقيقات نشان مي دهد كه دردهاي كمري كه با حمل كيف هاي سنگين به وجود مي آيد، مي تواند سلامت دانش آموزان را تحت الشعاع قرار دهد و زندگي آنان را در بزرگسالي دچار مخاطره كند. با توجه به اهميت سلامت و تندرستي كودكان، بايد اقدامي جدي در رفع اين مشكل بزرگ، صورت گيرد.»
بي ترديد، حمل كيفهاي سنگين، موجب بروز آسيبهاي جسماني شديد مي شود. پژوهشي در سال ۱۹۹۹ توسط جينين ويت فيلد، يكي از دانشجويان پروفسور گل، بر روي ۱۴۰ نفر از دانش آموزان دوره راهنمايي و متوسطه «آك لند» انجام و پس از بررسي مشخص شد كه ۹/۷۲ درصد از نوجوانان، مبتلا به كمر درد هستند. به اين دليل كه آنها كيف هايي را با خود حمل مي كنند كه وزن آنها حتي ۲ برابر وزن محموله هايي است كه براي بزرگسالان توصيه شده است.
فقدان قفسه كتاب مناسب در كلاسهاي آموزشي و برنامه زمان بندي درسي نامناسب در مدارس اين كشور، موجب شده كه دانش آموزان به طور متوسط روزانه ۶/۶ كيلوگرم كتاب درسي را با كيف هاي خود حمل كنند.
در اين پژوهش، ۴۴ درصد از دانش آموزان از درد در ناحيه گردن، ۵۸ درصد در شانه و ۳۵ درصد از ناحيه فوقاني كمر و ۳۵ درصد نيز از درد در ناحيه تحتاني كمر شكايت داشتند.
پروفسور گل مي گويد: «احساس درد و ناراحتي در اين نواحي و در سنين پايين، بسيار نگران كننده است؛ پيشرفت درد درواقع يك هشدار براي آسيب ديدگي عضلات و استخوانهاي بدن محسوب مي شود و ما به پژوهشهاي بيشتري در اين زمينه احتياج داريم.»
طبق توصيه هاي بين المللي، كودكان نبايد كيف هايي را با خود حمل كنند كه بيش از ۱۰ درصد وزن بدن آنها باشد و اين در حالي است كه دانش آموزان سال سوم در آكسلند، به طور ميانگين ۲/۱۳ درصد و دانش آموزان سال ششم كيف هايي به ميانگين ۳/۱۰ درصد از وزن بدن خود را حمل مي كنند.
در كشورهاي پيشرفته، توصيه شده است، بزرگسالاني كه در محيط كار خود مرتباً اجسام را جابه جا و يا حمل مي كنند، نبايد يك بار بيش از ۴ تا ۶ كيلوگرم را جابه جا كنند.
پروفسور گل مي گويد: «سال تحصيلي تا چند هفته ديگر آغاز خواهد شد و بيش از ميليونها نفر دانش آموز با كيف هاي پر از كتاب و دفتر وارد فضاهاي آموزشي خواهند شد. بنابراين والدين موظفند براي فرزندان خود، كيف هاي مناسب تهيه كنند. آنان بايد كودكان خود را تفهيم كنند تنها رنگ، مدل و شكل نمي تواند ملاك و معيار انتخاب قرار گيرد، بلكه به هنگام خريد كيف مدارس بايد شرايط مناسب آن نيز مورد توجه قرار گيرد.»
مناسب ترين نوع كيف مدرسه، كوله پشتي است كه بايد داراي بندهاي شانه اي پهن و يك بند كمري داراي لايه نرم باشد محفظه آن داراي فضاي مناسب با بندهاي قابل تنظيم باشد و بند شانه اي آن به صورت كاملاً متعادل روي شانه ها آويخته شود و محفظه آن در پشت قرار گيرد. در اين صورت وزن كيف روي شانه ها و بر روي باسن منتقل مي شود و وزن آن بر روي كمر، آسيبي وارد نمي كند.
تركيب مناسب ديگر، محفظه كمري داراي لايه نرم است كه از فرورفتن محموله به داخل كمر جلوگيري مي كند كه داراي دو بخش اصلي با بند هاي متراكم كناري است كه موجب مي شود پس از ثابت شدن روي كمر، محموله به بدن نزديكتر شود و براي جلوگيري از سر خوردن بندهايي كه به صورت تعادل روي شانه ها قرار گرفته است، از يك بند كه بر سراسر استخوان جناغ سينه مي گذرد، استفاده شده است.
اليوگلس گو- كولين متخصص امراض كمري در هرت فوردشير، معتقد است كه نحوه صحيح ايستادن و نشستن، مي تواند در جلوگيري از بروز كمر درد نيز مفيد باشد.
او مي گويد: «كودكاني كه بر روي نيمكت هاي خود قوز مي كنند و يا تمام وزن بدن خود را بر روي يك طرف بدن قرار مي دهند، موجب فشار بر روي عضلات كمر و پشت بدن خود شده و به اين ترتيب دچار مشكلات جسماني در آينده مي شوند.»
والدين بايد مراقب باشند كه فرزندانشان، كوله پشتي مدرسه را كاملاً به صورت متعادل و بر روي دو شانه خود و نزديك به پشت و كمر قرار دهند. توجه داشته باشيد هرچه محموله به بدن نزديكتر باشد، حمل آن نيز آسان تر خواهد بود.
دقت كنيد فرزندانتان برحسب ضرورت، كتاب و دفتر مورد لزوم را به مدرسه حمل كنند و از حمل وسايل و كتابهاي غير ضروري اجتناب كنند و هنگامي كه ناگزير به حمل، بار سنگين هستند، از كفشهايي كه پاشنه تخت و صاف دارند استفاده كنند.
|
|
|
فرهنگ تندرستي
آب مرواريد چه وقت مي رسد؟
|
|
اشاره؛
پرداختن به مباحث و مطالب علم پزشكي و موضوعات مرتبط با سلامت جامعه از جمله اهدافي است كه از ديرباز به گونه هاي مختلف توسط «همشهري» پي گرفته شده و در قالب ها و ظروف متفاوتي، از گزارش و مقاله گرفته تا پرسش و پاسخ هاي پزشكي عينيت يافته است.
«فرهنگ تندرستي» در راستاي اهداف از پيش گفته شده، اما با نگاه و رويكردي نسبتاً متفاوت از اين پس به قلم اطباء و پيشكسوتان علوم پزشكي كشورمان به زيور طبع آراسته خواهد شد. در رويكرد جديد آموزش گام به گام جامعه، با هدف پيشگيري از درمان، كاهش هزينه هاي جاري درمان و در نهايت، تأمين بهداشت و سلامت جامعه از طريق پرداخت علمي بيماريهاي شايع و مبتلابه، بيماريهاي فصلي و نظاير آن و ارتقاي سطح فرهنگي جامعه غايت اصلي خواهد بود.
بي شك همياري و مشاركت متخصصان پزشكان و استادان محترم دانشگاه در نگارش مطالب، تجربيات و دانش شخصي و ارائه مطالعات علمي از ملزومات و شرايط مهم براي توفيق اين حركت خواهد بود.
«آب مرواريد»، كدر شدن عدسي چشم است كه به طور طبيعي شفاف و روشن بوده و در پشت مردمك چشم قرار گرفته است. وقتي كه عدسي، در اثر افزايش سن، آسيب ديدگي، ضربه، نقايص مادرزادي، بعضي داروها و يا بعضي بيماريهاي سيستمتيك مثل ديابت،كدر مي شود نور متمركز كمتري به داخل چشم مي رسد و قدرت بينايي به تدريج كاهش مي يابد.
علائم آب مرواريد مي تواند از يك كاهش ديد مختصر تا كوري واقعي متغير باشد. ممكن است كه اولين علامت، مشكل شدن انجام كارهاي روزمره در بيمار باشد. تاري و يا مغشوش شدن ديد، وقوع تغييرات گاه به گاه در نمره عينك، دوبيني در يكي از چشمها، اشكال در خواندن، كاهش درك رنگها و ضعيف شدن ديد شب نيز از علائم شايع آب مرواريد هستند. رانندگي در شب مي تواند يكي از مشكلات خاص بيمار باشد. ديد بيمار در نور روشن مي تواند از طبيعي تا تقريباً نابينايي كامل نوسان داشته باشد.
* چطور كاهش ديد ناشي از آب مرواريد، ارزيابي مي شود؟
انجام يك معاينه چشم از جمله بررسي از نظر نياز به عينك (عيوب انكساري)، ضروري است، در مراحل اوليه آب مرواريد، ممكن است فقط يك تغيير در نمره عينك، براي بهبود ديد بيمار كافي باشد. همچنين در حين معاينه، چشم پزشك شما، مشخص خواهد كرد كه آيا علل ديگري نيز در كاهش ديد شما دخيل هستند يا خير.
آزمايش معمولي براي تيزبيني و تابلوهاي حروف مخصوص معاينه چشم، نمي توانند وسعت دقيق كاهش بينايي شما را آشكار نمايند، لذا ساير آزمايشاتي كه حساسيت وضوح تصوير، حساسيت حالت پراكندگي نور، ديد در شب، ديد رنگ، ديد مركزي و ديد محيطي را اندازه گيري مي كنند، كمك كننده خواهند بود. بعضي از اين آزمايشات نيز به پيش بيني ميزان بهبود بينايي پس از عمل جراحي آب مرواريد كمك مي كنند.
* آب مرواريد با چه سرعتي پيشرفت مي كند؟
اكثر آب مرواريد هاي مرتبط با افزايش سن، پيشرفتي آهسته دارند. بعضي بيماران، به علت سير آهسته شروع بيماري، متوجه وسعت كاهش بينايي شان نمي شوند، ساير موارد آب مرواريد، خصوصاً بويژه در افراد جوانتر و بعضي بيماران ديابتي، به سرعت و در عرض چند ماه پيشرفت كرده و بينايي با سرعت زيادي مختل مي شود، در هر حال، امكان پيش بيني دقيق در مورد سرعت پيشرفت آب مرواريد در هر بيمار خاص مقدور نيست.
* چه موقع بايد آب مرواريد را عمل كنيم؟
جراحي ، تنها راه مؤثر براي رفع آب مرواريد است. وقتي كه آب مرواريد سبب كاهش بينايي تا حد تداخل با كار يا زندگي روزمره تان شود، زمان برداشتن آن فرا رسيده است. شما و چشم پزشكتان بايد در مورد زمان مطلوب براي عمل جراحي، با همديگر تصميم بگيريد. توانايي براي راندن وسائط نقليه، يكي از چيزهايي است كه بعضي از مردم در نظر مي گيرند.
جراحي فقط براي اين كه آب مرواريد وجود دارد، ضروري نيست، چرا كه ممكن است علائم خفيف بوده و به راحتي تحمل شوند، از سوي ديگر، زماني كه كاهش ديد ناشي از آب مرواريد با فعاليتهاي روزمره شما تداخل مي كند. نيازي به تأخير در عمل جراحي نيست.
برخي به غلط تصور مي كنند كه آب مرواريد بايد «برسد» تا آن عمل را كنيم، در جواب بايد گفت، زماني كه نياز بينايي فرد ايجاب كند، جراحي بايد انجام شود.
* از عمل جراحي آب مرواريد، چه انتظاري بايد داشت؟ آيا عوارضي هم ظهور خواهد كرد؟
عمل جراحي آب مرواريد، يك روش فوق العاده موفقيت آميز است. بينايي معمولي در بيش از ۹۰ درصد موارد، حفظ مي شود. با اين حال مهم است بدانيد كه مثل هر جراحي ديگري، عوارضي نيز ممكن است ظاهر شوند.
به دليل اين كه علل ديگري نيز علاوه بر آب مرواريد، در كاهش بينايي مؤثر مي باشند، نمي توان در مورد نتايج خوب عمل جراحي، تضمين داد، بويژه مشكلات درگيركننده شبكيه و عصب بينايي. اگر اين مشكلات وجود داشته باشند، ممكن است كه بازگشت ديد پس از برداشتن آب مرواريد كامل نباشد و حتي اگر اين شرايط به صورت شديد باشند، برداشتن آب مرواريد ممكن است كه هيچ بهبودي در وضع بينايي ايجاد نكند. معاينه توسط چشم پزشك مي تواند در پيشگويي احتمالي بهبود وضع بينايي، كمك كننده باشد.
* آيا شخص ديگري هم بايد نظر بدهد؟
در مورد عمل جراحي آب مرواريد، بهترين شخص دومي كه مي تواند نظر بدهد، خود شما هستيد، چرا كه شما در بهترين موقعيت از نظر تعيين ميزان تداخل آب مرواريد با فعاليتهاي روزمره تان قرار داريد.
با اين حال، در صورت نياز به اظهار نظر پزشكي ديگر و يا در زماني كه خودتان، توصيه به عمل جراحي آب مرواريد را ضروري احساس نمي كنيد، مي توانيد با چشم پزشك ديگري نيز مشاوره كنيد. از آنجايي كه تعيين زمان عمل جراحي آب مرواريد، يك امر شخصي است، نمي توان گفت كه نظر آن متخصص غلط و نظر اين متخصص درست است و در اين مورد ممكن است چشم پزشكان توصيه هاي متفاوتي داشته باشند.
* آيا فقط از بين رفتن ديد، برداشتن آب مرواريد را ضروري مي سازد؟
در دو حالت جراحي آب مرواريد را حتي بدون انتظار بهبود بينايي بايد مدنظر قرار داد.
۱- كاتاراكت ممكن است آن قدر پيشرفت كند كه اجازه تشخيص يا درمان مناسب ساير بيماريهاي چشم را ندهد. در اين شرايط، بهترين كار، برداشتن آب مرواريد است كه بتوان داخل چشم را نيز معاينه كرد.
۲- همچنين ممكن است آب مرواريد آنقدر پيشرفت كند كه خودش سبب بروز بيماريهاي چشمي ديگر، از جمله آ ب سياه يا التهاب داخل چشمي شود، اين حالات، تنها مواردي هستند كه عمل جراحي آب مرواريد در آنها، يك اورژانس به حساب مي آيد.
دكتر علي عبداللهي
جراح و متخصص بيماريهاي چشم
|
|
|