دوشنبه ۲۴ شهريور ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۶۷- Sep, 15, 2003
لاليگا در فصل جديد
اوساسونا
نام رسمي: آتلتيكو اوساسونا
010765.jpg

سال تأسيس: ۱۹۲۰
رئيس باشگاه: اف جي ايزكو
سرمربي: خاوير آگوئير
آدرس سايت: www.osasuna.es
ورزشگاه اختصاصي:ال سادرا (۲۰ هزار تماشاگر)
لباس اصلي: قرمز
لباس دوم: سفيد
حامي مالي: CAN
طراح لباس:ديادورا
بودجه: ۱۳ ميليون يورو
افتخارات
قهرمان رقابت هاي دسته دوم گروه شمال: ۳ بار (۵۳-۱۹۵۲) (۱۹۵۶-۱۹۵۵) (۶۱-۱۹۶۰) بهترين مقام در لاليگا چهارم در سال ۱۹۹۱
مقام فصل پيش: دوازدهم
پيش بيني مقام اين فصل: بين دوازدهم تا شانزدهم
اسامي بازيكنان اوساسونا
دروازه بانان: ايليا، ريكاردو سانزولا، ژاوي پاسكوال
مدافعان: آنتونيو لوپز كوتيرز، سزار كورچيگا، ايزوكيدورو، خوزتيكسو، فرانسيسكو خاوير خوسيو، خوزه مانوئل مانيو اوناي اكسپوستيو
هافبك ها: آلفردو سانچز، لوپرنيا، محمد ايل ياگوبي موها، اناكي مونز، پابلو گارسيا، سزار پالاكيوس، پينهريو، فرانسيسكو پونال، ژراردو داميان ريودو (آرژانتين) سوتا، والدو
مهاجمان: خوان اكوسيو، ايوان دوسادو، ريكاردو موراليس
تيم فوتبال شهر پامبلونا، اوساسونا نام دارد. تيمي كه هفته پيش موفق شد به مقام دوازدهم اسپانيا دست يابد.
اين تيم در فصل نقل و انتقالات جار و جنجال زيادي به پا نكرد و با بودجه ۱۳ ميليون يورويي سعي دارد تا تنها به زندگي در لاليگا ادامه دهد.
اين تيم در فصل جاري مانفرديني بازيكن مؤثر خود را به كيه وو داده و به جاي او بالدو ۲۱ ساله را از تيم ملي اسپانيا به خدمت گرفته است.
رهبري اين تيم برعهده خاوير آگيره سرمربي تيم ملي مكزيك در جام جهاني ۲۰۰۲ است.
010760.jpg

اين تيم در آغاز لاليگا موفق شد به يك پيروزي با ارزش برابر آلبسته دست يابد اما در هفته دوم يك بر صفر مغلوب والنسيا شد.
بازگشت به گذشته
بنجامين آندويان در ۱۷ نوامبر ۱۹۲۰ پايه هاي اين باشگاه را بنا كرد و نام اوساسونا را اوبراين تيم نهاد. ورزشگاه اختصاصي اين تيم در ميدان كاستيو و به جاي يك رستوران بزرگ بناشد.
اوساسونا در زبان اسپانيايي معناي «تندرستي، اميد و افتخار» را مي دهد.
اولين ديدار رسمي تيم اوساسونا ۵ روز بعد از تأسيس در مقابل يك تيم ارتشي به نام اسانچه برگزار شد.
سالهاي طلايي اين تيم به سال ۱۹۹۱ برمي گردد زماني كه اين تيم به مقام چهارم لاليگا رسيد و فصل بعد در جام يوفا حضور يافت. اين تيم در آن سال موفق به پيروزي ۲ بر صفر برابر رئال مادريد ديگر نماينده اين كشور شد تا به مرحله بعدي صعود كند.
مردي از آدلايد
تمامي اميدهاي اوساسونا براي پوشش ضعف خط حمله اين تيم به يوهان آلويسي مهاجم استراليايي اين تيم و ابراهيم پاكايوكو سنگالي بستگي دارد. يوهان آلويسي متولد ۱۹۷۶ است و اكنون در سن ۲۷ سالگي زوج خط حمله اوساسونارا با«با كايوكو» تشكيل مي دهند. اين بازيكن فوتبال حرفه اي را از باشگاه كرمونزه ايتاليا آغاز كرد و همواره در تركيب تيم ملي استراليا نيز حضور داشت. او بعد از كرمونزه كه تا سال ۱۹۹۷ در آن عضويت داشت به تيم يورتموث پيوست و دو فصل نيز در اين تيم عضويت داشت. كاونتري مقصد بعدي او بود تا بتواند بازي در ليگ برتر را تجربه كند. او در سال ۲۰۰۱ بطور قرضي به والنسيا رفت و در آن سال موفق شد ۸ گل به ثمر برساند. او بعد از سقوط كاونتري به دسته اول به اين تيم بازگشت و تا سال ۲۰۰۳ بين اين دو باشگاه ردوبدل مي شد. او اكنون بطور قطعي به اين تيم پيوسته تا بتواند در اين تيم اسپانيايي به افتخاراتش دست پيدا كند. آلويسي در رقابت هاي مقدماتي جام جهاني ۲۰۰۲ عضو تيم ملي استراليا بود و در سال ۲۰۰۱ نيز به همراه استراليا در جام كنفدراسيونها حضور پيدا كرد.

سايه روشن ورزش
اين مقام هم افتخاري است
010770.jpg

معراج مژده -سكوي سوم واليبال آسيا براي ايران مكان كمي نيست، با توجه به موقعيت ورزش چين، ژاپن، كره و استراليا كه از قاره اقيانوسيه آمده است، كسب اين مقام يكي ديگر از افتخارات است كه واليبال ما توانسته در اين وانفساي ورزش براي خود دست و پا كند،  يادمان باشد چين قهرمان آسيا، مدعي در جهان و ميزبان مسابقات بود و پيروزي در مقابل اين تيم تقريباً كاري غيرممكن بود، اما در مقابل همين چين بچه هاي ما يك گيم توفاني داشتند كه اگر اين روند ادامه پيدا مي كرد، ايران، در واليبال يك تحول بزرگ بوجود مي آورد. تيم ملي ايران در اين يك بازي غيرقابل باور چون تيمهاي قدرتمند واليبال جهان ظاهر شد. افسوس كه اين نوع بازي سرعتي ديگر ادامه پيدا نكرد. اين يك گيم و سه گيم در مقابل استراليا نشان داد كه واليبال ما پتانسيل لازم را داراست و در صورت هدايت مي تواند به قدرت اول واليبال آسيا تبديل شود. مقام سوم هم براي ما مقام پرافتخاري است. اين پيروزي جاي تبريك بسيار دارد.
010775.jpg

دبير ترسيده بود
تجربه هاي جهاني در ورزشهاي انفرادي هرگز راحت بدست نمي آيد. قرعه، شانس، روحيه، آسيب ديدگي،  تمام اينها مي تواند دلايل منفي براي يك قهرمان باشد اما هيچ كدام اساس و پايه قهرماني يك كشتي گير نيست. در تاريخ پنجاه ساله كشتي هزاران اتفاق و حادثه ناگوار روي
داده است. قهرمانان بزرگ روي حادثه زمين خورده اند. حبيبي در اوج در ۱۵ ثانيه به سيناوستي باخت تختي در اوج به احمد آئيك يا مدويد مي بازد و سيف پور در بهترين شرايط به يك سوئيسي مي بازد و محبي به يك پاكستاني و به همين شكل جلو بياييم تا موقعيت فعلي چرا حبيبي ظهور مي  كند؟ چرا حيدري خوب كشتي مي گيرد و چرا دبير مي بازد. آيا اشكال از كادر فني است يا خود كشتي گير. آيا دبير كشتي گيري است كه حرف مربي را نمي فهمد. او باهوش ترين كشتي گير تاريخ ايران است. بحث هم ندارد. فرهنگ دارد، جامعه را خوب مي شناسد و خوب تمرين مي كند. اما اجازه مي دهدكشتي به كمركشي برسد.از او بعيد به نظر مي رسيد . يك حرف و يك منطق وجود دارد دبير ترسيده بود.
010780.jpg

نمي توان از دنياي مسابقات كشتي فرار كرد!
محمد رضا طالقاني: كشتي هاي طلايي و دبير مشكلي از نظر داوري نداشت و آنها به عملكرد خود باختند.
رئيس فدراسيون كشتي گفت: متأسفانه تيم ما با قرعه بسيار مشكلي روبه رو شده است و در تمامي اوزان به جز ۹۶ كيلوگرم با كشتي گيران كشور ميزبان يا ساير مدعيان همگروه شده اند كه اين كار را مشكل مي كند.
سرپرست تيم ملي كشتي آزاد گفت: كشتي دنياي خاص خود را دارد و ما نيز نمي توانيم از آن فرار كنيم.
وي باخت طلايي را مرتبط با مشكلات روحي اش در اخذ ويزاي آمريكا دانست و گفت: طلايي نتوانست روحيه از دست داده را بازيابد تا با آشنايي از جو حاكم بر مسابقات و شرايط ميزباني به آن چه شايسته است، برسد.
همچنين عبدالله موحد مرد پرافتخار كشتي ايران و دارنده ۶ مدال طلاي جهان و المپيك اظهار داشت: هادي حبيبي با پيروزي بر حاجي زاده كه قهرمان جهان مي باشد، شايستگي هايش را نشان داده. حبيبي نشان داد كه از انگيزه و اشتياق بالايي برخوردار است.
010785.jpg

ترس ناشي از تدبير
شكست دبير و محمد طلايي در مسابقات جهاني كشتي نيويورك اگر چه حادثه تازه اي نيست، اما براي كشتي ما بويژه براي قهرماناني چون عليرضا دبير و محمد طلايي اين شكست ها غيرقابل توجيه است. محمد طلايي شرايط سخت روحي خود را داشت . ندادن ويزا تا آخرين لحظه خود كافي بود تا محمد طلايي از نظر روحي دچار لغزشهاي اوليه شود. آسيب ديدگي كتف محمد طلايي هم كه درد كهنه شش ماهه بود تا آخرين روز بهبود پيدا نكرد. اين دو دليل مي تواند هر كشتي گيري را از پاي در آورد، اما بحث طلايي بيشتر يك بحث فني است كه به شرايط خود او مربوط مي شود. گوئرو آمريكايي ضعيف ترين كشتي گير آمريكايي بود و طلايي نبايد اجازه مي داد كار به كمركشي برسد و در همان دقايق اوليه بايد با امتياز بالا كشتي را به سود خود تمام مي كرد. اما ترس از هجوم و دلهره دروني به وي اجازه نداد. يادمان باشد كشتي يك پايش شجاعت است، حتي اگر تو با تدبيرترين كشتي گير جهان يعني عليرضا دبير باشي. او نيز در مقابل بارزاكف با ترس كشتي گرفت و با ترس باخت و با ترس رفت. اين رسم احتياط در كشتي جايگاهي ندارد. تاريخ اين را ثابت كرده باشد.

قهرمان ،جامعه را مي سازد
010755.jpg
مهدي خرمي- چند صباحي بود كه موج منفي تازه اي از جانب تعدادي از تماشاگران پرسپوليسي و همچنين برخي از رسانه ها و مطبوعات عليه علي دايي فوتباليست ارزنده كشورمان به وجود آمده بود كه با درخشش خيره كننده كاپيتان تيم ملي و ساير بازيكنان تيم پرسپوليس در ديدار مقابل پگاه گيلان و همچنين به ثمر رساندن چهار گل در اين بازي توسط علي دايي موج منفي مورد اشاره موقتاً فرونشست.
اسطوره امروز و مدرن فوتبال و تا حدودي ورزش كشورمان يعني علي دايي پس از چندين سال حضور موفق در ليگ هاي اروپايي و كشورهاي حاشيه خليج فارس به فوتبال كشورش و ليگ برتر ايران بازگشته است. سئوال اينجاست كه آيا بهتر نيست به اين قضيه طور ديگري نگاه كنيم كه همانا ساده ترين آن است يعني حضور يك ستاره در موطن خودش.
اصلاً علي دايي كيست؟ كسي كه در حسرت ديدن فوتبالش در اروپا كانال هاي مختلف تلويزيوني را سرچ مي كرديم، كسي كه در اولين حضورش در عرصه تيم ملي آسيا را تسخير كرد و در هر ميدان آسيايي كه قدم گذاشت عنوان آقاي گلي را به نام خودش سند زد. كسي كه كره جنوبي مقتدرترين حريف هميشگي ما در سطح ملي را با بازي خوبش و زدن چهار گل زيبا به شدت تحقير كرد. دايي اولين و تنها آسيايي بود كه به همراه بايرن مونيخ به فينال قهرماني جام باشگاههاي اروپاراه يافت و همين طور اولين بازيكن از قاره پهناور آسيا بود كه دروازه دو تيم مطرح آث ميلان و چلسي را در مقابل مدافعاني همچون پائولو مالديني و فرانك لبوف گشود.
و حتي مي توان گفت علي دايي كسي است كه ما را به جام جهاني رساند .شايد در مورد نقش علي دايي در صعود ايران به جام جهاني كمتر سخن گفته شده است اما در مقابل استراليا و در بازي مرگ و زندگي ايران- استراليا همه خداداد عزيزي و احمد رضا عابد زاده را ديدند ولي كسي از پاس گل بي نظير و كم نقص اين فوتباليست ارزنده به خداداد عزيزي حرفي به ميان نياورد. كسي كه شناسنامه فوتبال ماست در آسيا و اروپا فوتبال ما را به اسم علي دايي مي شناسند. همه اين افتخارات و افتخارات آتي اين بازيكن متعلق به ايران و همه ايراني هاست.
اين پرونده پرافتخار و پربار يك غرور ملي است كه بايستي به آن بباليم. حال كاپيتان تيم ملي، سمبل تمام انتقادات و سمپاشي ها در تيم ملي ايران شده بود تيم ملي ضعيف بازي مي كند، نتيجه نمي گيرد خلاصه تاكتيك ندارد از نظر بازي گروهي و ارنج و هزار و يك مورد خارج از اين بحث دچار نقصان و اشكال است و بالاخره كادر فني ضعيفي دارد اين وسط علي دايي نشانه گيري مي شود حتي مربيان تيم ملي و فدراسيون فوتبال هم دانسته و آگاهانه توپ را به زمين كاپيتان تيم ملي مي اندازند و براي سرپوش گذاشتن بر روي ايرادها و كمبودهاي خودشان نام دايي را بر سر زبان مي آورند و براي شانه هاي خسته و درمانده خودشان تكيه گاه قابلي همچون علي دايي ساخته اند. خب هر چه نباشد نام بزرگ دايي امكان قايم شدن فدراسيون فوتبال و مربيان تيم ملي پشت اين افسانه تاريخي فوتبال را به آنان مي دهد.
گناه علي دايي چيست؟
به نظر نگارنده ديگر دوره قانون نانوشته ولي اجرا شده سرخ كه در آن هيچ نامي بزرگتر ازفلاني حق حضور فيزيكي در پرسپوليس را ندارد باطل شده است، فلسفه سنت گرايي، يكدندگي و يكسويه نگري و مقابله با علم روز و دانش فوتبال ديگر در دنياي امروز خريداري ندارد.
طرف صحبت ما تعداد تماشاگران شناخته شده فوتبال و شايد معصوم پرسپوليسي است كه ملعبه يك عده زياده خواه و سلاطين و خان ها و ژنرال ها و... شده بودند . آقايان تماشاگر ماجراي عابدزاده را كه خوب يادتان هست ناسزاها و حر ف هاي ناشايستي را كه تماشاگران آبي نثار اين دروازه بان بزرگ مي كردند و در نهايت با توجه به خصلت ما ايراني ها در هنگام بيماري همگي متأثر و نادم و پشيمان براي بهبودي عابدزاده دست به سوي آسمان دراز كردند و حال اگر خداي نكرده جريان عابدزاده تكرار شودو آن وقت...
اي بهترين تماشاگران دنيا كه اين لقب را... كه تيفوسي هاي پرسپوليس نام گرفته ايد و از شما به عنوان سينه چاكان، عاشقان علي پروين نام مي برند كدام بازيكن اسبق پرسپوليسي و يا حال حاضر پرسپوليس در داخل كشور را مي شناسيد كه سرمايه اش و ثروتش به حد و اندازه علي پروين برسد. علي پروين هميشه دم از معرفت و جنوب شهري بودن و پايين شهري بودن و مرام و لوطي گري و مشتي گيري و... مي زند آيا همين پروين در چند فصل گذشته براي حضور در پرسپوليس به كمتر از ميليونها ميليون تومان راضي شده است.
ايراد كار كجاست؟
در همه جاي دنيا مربيان عوض مي شوند و جاي خود را به مربيان ديگر مي دهند مگر نام پروين از دل بوسكه، ليپي، مالديني، كاپلو، زوف، فوگتس و... و حتي پلاتيني بالاتر است كه در آنجا پس از جدايي اين مربيان آب از آب تكان نمي خورد ولي در ايران...
پرسپوليس نياز به خون جديد و تازه اي دارد. نياز به يك انرژي جوان تر. چه كسي بهتر از علي دايي؟
علي دايي با ادعاي واهي وارد اين معركه نشده است، علي دايي قول قهرماني به كسي نداده است ،علي دايي مردم را فقط و فقط به پشتوانه خودش وارد اين معركه نكرده است و همين طور علي دايي پرسپوليس را آب و ملك اجدادي خويش نمي داند. علي دايي احتياجي به نام پرسپوليس ندارد بلكه در شرايط فعلي اين معامله دو طرفه است كه شايد اين معامله بيشتر به نفع پرسپوليس باشد چرا كه كسي كه در بايرن مونيخ آلمان بازي كرده باشد ديگر آن هيجان و بال بال زدن را در مقابل نام تيم پرسپوليس نخواهد داشت ولي در هفته اول ليگ برتر انگيزه و خواهندگي فراوان علي دايي برايمان به اثبات رسيد. علي دايي براي اعتلاي نام پرسپوليس و فوتبال داخلي ما به ايران آمده است، او يك اجنبي نيست بلكه يك ايراني ناب و خالص است.
اصولاً تاريخ  نشان داده است كه ما ايرانيان مردمي خوش استقبال و بد بدرقه هستيم. نمونه هايي همچون بلاژويچ، استانكو و ويه را و... كاملاً مصداق اين مثل است ولي تماشاگران پرسپوليسي در مورد علي دايي قهرمان خودمان حتي اين شكلي هم نبوده اند و حتي مصرع اول ضرب المثل مذكور را هم صرف نكرده اند.
بالاخره اينكه يك زماني علي پروين به زور سوت را از دست مرحوم محراب شاهرخي گرفت و اكنون جبر زمانه سوت را از دست پروين گرفته است.
در انتها سخني هم با علي دايي كاپيتان مقتدر كشورمان داريم: آقاي علي دايي يك روزنامه نگار و يا خبرنگار و حتي يك گزارشگر تلويزيوني بر پايه ۳ اصل ۱- تشويق ۲- ترغيب ۳- انتقاد استوار است اين را بدانيد كه اگر كسي از شما صرفاً تمجيد كند و مجيز شما رامي گويد دوست واقعي شما نيست بلكه رفيق دوران خوشي شماست و در دوران نياز شما را تنها خواهد گذاشت. بهتر آن است كه به انتقادات رسانه ها و خبرنگاران و گزارشگران تلويزيوني به ديده منفي نگاه نكنيد و اينكه به كار بردن جملاتي همچون فلاني با شورت ورزشي عكس ندارد و غير و ذالك در خور و در شأن يك فوتباليست تحصيلكرده و يك مهندس نيست بلكه در خور همان جوانك هاي نيمچه فوتباليست و كوچولوهاي رنگي پشت جلد مجلات است و بس و در ميان همين خبرنگاران كساني همچون جهانگير كوثري، اردشير لارودي، ناصراحمدپور، محمد رزمجو، عليرضا عزيزي و خيلي هاي ديگر هم هستند كه علاوه بر داشتن عكس ورزشي شاگردان بسياري را هم تحويل فوتبال ما داده  اند.
لب كلام آنكه آقاي دايي به افق نگاه كن براي رسيدن به آفتاب كافي است دستهايت را دراز كني مطمئناً آينده مال توست.

فوتبال آمريكاي جنوبي
اين گروه خشن
010745.jpg

اشكان نعمت پور- هجده سال پيش زيكو، كه اكنون مربيگري ژاپن را برعهده دارد، قرباني يكي از دهشتناك ترين تكل هاي تاريخ فوتبال شد. در ستيز فلامينگو برابر بانگو در ماراكانا، زيكوي اوج گرفته شاخص ترين چهره ميدان بود اما مارسيو روسيني با تكلي وحشتناك زانوي راست تك خال برزيلي را نشانه رفت و تمام اهتمام خود را براي درهم شكستن توان او به كار بست؛ زيكو يك سال از فوتبال به دور بود و اگر چه پس از آن در جام جهاني ۱۹۸۶ به ميدان رفت اما هيچ گاه فروغ اوليه اش را بازنيافت. در مقابل روسيني تنها با يك كارت زرد جريمه شد تا از دام مجازات فرار كند.
از ديرباز خشونت هايي از اين دست جز جدايي ناپذير فوتبال بوده و مهار آن نيز هيچ گاه ممكن نبوده است. بسياري اوقات تكل هايي اين چنيني نه تنها زمينه ساز افول يك ستاره شده اند بلكه بر تمام روياهاي او خط بطلان كشيده اند. ماركوفن باستن بزرگ ترين قرباني خشونتهاي بي موردي است كه بعداز چند آسيب ديدگي پي در پي ديگر هيچ گاه نتوانست لذت گشودن دروازه حريفان را بچشد. اما با وضع قوانين سخت گيرانه و به كار بردن تمهيداتي عقلايي، به تدريج فوتبال اروپا از چنين معضلي فاصله گرفت ولي چنين برمي آيد كه جنجال و درگيري با فوتبال آمريكاي جنوبي، خصوصاً برزيل در هم تنيده شده و قوام يافته است.
پس از روزي كه ستاره بي بديل طلايي پوشان با آسيبي جدي روبه رو شد و حركت روسيني هيچ گاه آنگونه كه بايد به نقد كشيده نشد، فوتبال در اين كشور وارد دوران جديدي شد، سياقي تازه يافت و نوبت به هنرنمايي مدافعان تنومندي رسيد كه بي محابا پاي حريفان را نشانه مي رفتند و هيچ واهمه اي از قانوني كه در مجازات، تساهل را پيشه خود ساخته بود نداشتند. انجام شصت خطا در هر ديدار به ساده ترين اصل تبديل شد كه فوتبال برزيل آن را پذيرفته بود. تكل هاي خطر بار دو پا -كه غالباً از پشت سر بودند- به امري عادي تبديل شد و دريبل زدن، حركات نمايشي، عبور دادن توپ از بالاي سر رقيب و... همه جنبه تحريك مردان تنومند حريف را يافتند كه در قبال اين توهين- دست كم به زعم خودشان- حريف را به بدترين وجهي مصدوم مي ساختند.
فصل پيش يابا، مهاجم كورينيتانس، در صحنه اي كه اينك شهرت يافته، تنها به دليل اينكه برابر مدافع حريف، با حركتي نمايشي پايش را از روي توپ عبور داد، سرنگون شد.
010750.jpg

در جريان مسابقه گرميو و سانتوز از مرحله نيمه نهايي قهرماني برزيل، دنرلي، دروازه بان گرميو به روبينيو هشدار داد اگر همچنان به رويه خود براي فريب داور ادامه دهد، بازي را با پايي شكسته به پايان خواهد برد. در نيمه دوم، پس از چند ضربه هافبك سانتوز تعويض شد تا از هرگونه مصدوميت احتمالي فرار كند. از اين دست اعمال در فوتبال برزيل بسيار مي توان يافت، شمار بسياري از مردان تكنيكي تيم ها مدت مديدي را به دليل حربه ظاهراً كارآمدي كه مدافعان براي مهار آنان به كار مي بندند، دور از ميادين سرمي كنند و با زوال مي ستيزند.
به هر جهت تنها بازيكنان نيستند كه علت بروز چنين پديده اي در مهد فوتبال گيتي شده اند. داوراني كه بي هيچ توجيهي چشم خود را بر اينگونه خطاها مي بندند، مربياني كه به مردانشان دستور مي دهند رقيبان را به هر تمهيدي متوقف سازند و مديران كميته انضباطي كه با پيشه كردن تساهل، اجازه مي دهند متخلفان بدون بازپرداخت تاوان اعمالشان، با خيالي آسوده گام به زمين بگذارند، همگي به گونه اي مقصران ايجاد سايه سنگين جنجال بر فوتبال هستند.
آغاز مبارزات
اما انگار روزگار اين مدافعان به شماره افتاده است. سال گذشته فوتبال گام بلندي به سوي قانونمندتر شدن برداشت و مسئولان كميته انضباطي فعاليت نويني را آغاز كردند. تصاوير ويديويي به سرعت به كار گرفته شدند و كميته هاي انضباطي با بهره گيري از نوار مسابقات، خطاكاراني را كه رفتار ناشايست آنان از چشم داوران پوشيده مي ماند به شدت جريمه مي كردند. تنها در ماه جولاي هفت بازيكن بدين شيوه با محروميت روبه رو شدند. گاويائو، هافبك گرميو، كه داور را پس از اخراج از زمين هل داده بود. براي نود روز از حضور در رقابتها محروم شد و كريستين، هم تيمي اش كه در همان ديدار به قاضي مسابقه توهين كرده بود شصت روز اجازه پوشيدن پيراهن ثابت تيمش را نيافت. مسئولان فوتبال برزيل هم ثابت كردند قصد ايجاد دگرگوني بزرگ در محبوب ترين ورزش اين كشور دارند و گام اول را نيز بسيار محكم برداشتند.
آمارال، ديگر بازيكن گرميو به دليل اينكه با پا روي شكم حريف رفته بود از دو بازي محروم شد و واندرلي لوكزامبورگو، مربي كروزيرو كه پس از اخراج دو بازيكن تيمش به درون زمين بازي دويد و بر سر داور فرياد كشيده بود سي روز اجازه نشستن روي نيمكت مربيگري تيمش را نيافت: «مردم برزيل از اين همه توهين و حركات ناشايست رنجيده شده اند.» لوييز زويتر، رييس كميته انضباطي برزيل مي افزايد: «ديگر هيچ كس تاب اين صحنه هاي خشن و پربرخورد را از جانب بازيكنان ندارد.»
و در نهايت آخرين پرده نمايش با حضور ماموران پليس اجرا شد. دو بازي در كمتر از يك هفته با چنان آشوبي همراه شد كه تنها حضور ماموران پليس در صحنه درگيري آرام شدن غائله را در پي داشت. فابيانو، دروازه بان «امريكا بلو هوريزونه» به دليل كتك زدن داور كه به او اخطار داده بود، در همان زمين بازي بازداشت شد. فابيانو كه عامل اصلي بروز حادثه بود، صد و هشتاد روز از حضور در رقابتها محروم شد. يك هفته بعد درگيري شديدي ميان بازيكنان سانتوز و كورينيتانس روي داد. جنجال با حضور فابيانو، هافبك سانتوز در نزديك ترين اداره پليس براي تنظيم شكايت از دوني، دروازه بان كورينيتانس خاتمه يافت كه با لگد به كمر او كوبيده بود. اگر چه با پخش تصاوير اين نزاع، ميليون ها نفر شاهد آنچه گذشت، بودند اما سالويو اسپيندولا، داور ديدار نه تنها به كسي كارت قرمز نشان نداد بلكه در گزارش خود حوادث آن روز را درگيريهايي جزيي كه با هل دادن يكديگر فزوني گرفته بود، خواند.
زويتر خاطرنشان مي كند: نه تنها بازيكنان، بلكه داوران نيز به شدت زيرنظر قرار دارند و كوچكترين لغزشي از سوي آنان، با جريمه هاي سنگين روبه رو خواهد شد: «هم اكنون داوران محروم بسياري داريم.» يكبار ديگر كميته انضباطي قاطعانه وارد عمل شد و اسپيندولا را سي روز از قضاوت بازداشت. فابيو لوچيانو، مدافع سانتوز- كه اكنون به فنرباغچه تركيه پيوسته- شصت روز، دوني چهل روز، فابيو كاستاو فابيانو، زوج سانتوز هر يك چهار مسابقه و سزار، مدافع كورينتيانس، سه ديدار را در برگه محروميت خود ديدند. به هر جهت انتظار مي رود با روند فزاينده مجازاتها، خشونت در برزيل رويه اي نزولي را طي كند.

ورزش
ادبيات
اقتصاد
سفر و طبيعت
سياست
علم
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |