گفت وگو با فاضل جمشيدي خواننده و سرپرست گروه صبا اعزامي به فستيوال ترانه هاي شرقي سمرقند
گفت و گو : آرش نصيري
در آمد :
گفت وگوي ما با فاضل جمشيدي در يك محيط صميمي برگزار شد، يعني در فاصله زماني رسيدن از دفتر روزنامه تا تالار وحدت و خوشبختانه ترافيك به اندازه اي بود كه اين گفت وگو به سرانجام برسد و رسيد. ما آقاي جمشيدي را به عنوان يكي از خوانندگان اركستر ملي مي شناختيم اما با خبر شديم كه اخيراً از فستيوال «ترانه هاي شرقي» در سمرقند گروه «صبا» به سرپرستي و خوانندگي ايشان مقام اول را سوغات آورد و اين بهانه گفت وگو شد. توضيح آخر اينكه بقيه اعضاي گروه صبا آقايان رضا ميهني (دف)، سياوش پورفضلي (تار)، حميدرضا پورافضل (بمتار) و پژمان حسيني پور(سنتور) هستند. اين گفت وگو را مي خونيد:
* سمرقند و بخارا هميشه براي ما فارسي زبانان يك نوستالژي با خودش دارد و ما را ياد شعر مي اندازد و موسيقي و رودكي و ... شما قبل از اين سفر چه تلقي اي از آنجا داشتيد؟
- من فقط مي توانم بگويم از دوران بسيار دور يعني زماني كه فقط يادم است در كتابهاي درسي با شعر رودكي آشنا شدم آرزو داشتم به سمرقند بروم و اين كلمه ابتدا يك آرزوي كودكانه بود و بعد كه بالاخره آمدم تحصيلاتي انجام دادم و وارد رشته بازرگاني شدم و شروع به صدور محصولات كشور به خارج كردم اين آرزو تبديل به يك برنامه و هدف شد، كه البته در مورد چند كشور آسياي ميانه مثل قزاقستان، آذربايجان و قرقيزستان در نهايت انجام شد. ولي در مورد كشور ازبكستان كماكان جزو آرزو ماند تا اينكه اين سفر پيش آمد.
*اين سفر چگونه پيش آمد؟
- بخش بين الملل مركز موسيقي به ما اطلاع رساني كرد كه نظر مركز موسيقي اين است كه با توجه به سوابق بنده در اين دوره من شركت كنم.
سابقه آن هم اين بود، در دوره اول جناب شهرام ناظري رفتند با استاد بزرگوار جناب پايور و استاد ظريف، استاد اسماعيلي و آقاي ثابت، كه در فستيوال اول مقام آوردند، در فستيوال دوم گروه موسيقي ديگري رفتند و مقامي نياوردند. سال سوم اساساً ايران گروهي را معرفي نكردند و در سال چهارم به بنده پيشنهاد كردند و اختيار انتخاب اعضاي گروه و طراحي برنامه را به عهده من گذاشتند و فقط به من اطلاع رساني كردند و ما هم ترجيح مي داديم كه اين بيشتر يك سفر گروهي با تصميمات و هدايت خود گروه باشد و البته حمايت بخش هاي مختلف بويژه بخش بين الملل مركز موسيقي كه اين كار انجام شد.
* پيش زمينه فكري شما در مورد جشنواره چه بود و چه اندازه نسبت به آن شناخت داشتيد تا طراحي دقيقي نسبت به گروه داشته باشيد؟
- حقيقت اين است كه ما غير از اطلاعات مدوني كه برايمان از طرف فستيوال آمده بود و تأييد مي كرد كه گروههاي موسيقي اعزامي، مهمان فستيوال خواهند بود اطلاعاتي نداشتيم. در تماسي كه جناب شهرام ناظري با من داشتند در ارتباط با سؤالي در مورد موضوع ديگري، من از ايشان در مورد آنجا پرسيدم چون به هر حال مطالعه يك محيط قبل از رفتن خيلي مهم است. لازم است بگويم كه بنده در سال ۶۱ اولين دوره هاي رديف آوازي را با ايشان شروع كردم و يك دوستي هم داريم و به من لطف دارند و خيلي صميمانه فضاي آنجا را تشريح كردند و توضيحات خوبي دادند و در مورد برنامه خودشان هم توضيح دادند و اينكه چه قطعاتي را اجرا كردند و ... تصوير تقريباً روشني از آن فضا به من دادند و پاره اي اطلاعات پراكنده ديگر كه من از دوستانم در ازبكستان گرفتم ولي اينها براي من كافي نبود با اين حال من طراحي ام را در ايران انجام دادم. نكاتي را هم شناور گذاشتم كه در آنجا بتوانيم تغييراتي در فرم برنامه متناسب با ضرورت ها بدهيم و همين هم شد.
* بيشتر توضيح دهيد. آيا ذهنيت شما در آنجا خيلي تغيير كرد؟
- بله من زماني رسيدم كه دوره چهارم جشنواره رسيده بود. بالاخره فستيوالي كه با چهارده، پانزده كشور شروع شده و حالا در سال چهارم با ۳۲ كشور شروع شد كه به هر حال سه تجربه دوساله را پشت سر داشتند، يعني به فرمايش آقاي دكتر جلالي رئيس ايراني كنفرانسهاي عمومي سازمان يونسكو كه اين جشنواره با مشاورت يونسكو برگزار شد، اين جشنواره به استانداردهاي يونسكو رسيده كه در اين قضيه مشاركت كرده است. پس اين فستيوال هم از لحاظ كمي تغيير كرده بود و هم از لحاظ كيفي، حقيقتش اين است كه ما نگران شديم. بنابراين فكر كرديم كه بايد چيزي ارائه كنيم كه حرفي فراتر از حرف معمول فستيوال داشته باشد كه بتوانيم مقام بياوريم. يك متأسفانه و يك خوشبختانه. متأسفانه ما در گروه اول در روز اول مسابقه جا داشتيم، يعني ۸ كشور. خوشبختانه برنامه آخر روز اول بوديم. متأسفانه به اين دليل كه من اگر روزهاي دوم، سوم يا چهارم بودم مي توانستم با ديدن برنامه هاي ديگران خودم را آماده تر كنم. خوشبختانه اينكه ما برنامه آخر روز اول بوديم يعني من در پشت صحنه برنامه هاي هفت گروه قبل از خودم را مي ديدم و در همان دو سه ساعت كمي اوضاع و وضعيت آمادگي مان بهتر شد. به لطف خدا رفتيم و در زمان استاندارد تعيين شده داوران برنامه اي را اجرا كرديم.
|
|
* ويژگي عمده برنامه شما به نظر خودتان چه بود؟
- ما برنامه را با چند ويژگي برجسته ارائه كرديم: اول، مركب خواني و مودگرداني در سه دستگاه ايراني، دوم، استفاده از ريتم هاي مختلف و تركيب ريتم ها، سوم، قرار دادن آواز به اندازه طبيعي خودش و نيازي كه مخاطبين داشتند. چهارم، استفاده از شعر شعراي فارسي زبان ازبكستان و آخر رعايت آداب صحنه اي گروه موسيقي، چه از لحاظ لباسها، ارتباط هنرمندان با همديگر روي صحنه و شرح وظايف افراد. اينها بخشي از آن چيزهايي بود كه فكر كرديم باعث شد كه ما روي هيأت ژوري كه متشكل از سيزده كشور مختلف بود اثر مثبت بگذاريم.
* آهنگ ها ساخته چه كساني بود؟
- يك ترانه را بر روي آهنگي از استاد درويش خان با شعري از اميرنظام الدين عليشير نوايي گذاشتيم با طراحي خود من، يك ترانه با ملودي از خودم بود در ماهور با شعري از مولانا، يك ترانه محلي مازندراني خوانديم به نام «ليلا خانم» در دو ريتم مختلف ريتم تند و ملايم، يك آواز بر روي ملودي «باران باران» كردستان اجرا كرديم كه گروه موسيقي كر مي خواند و پايه را تكرار مي كرد من يك آواز اصفهان مي خواندم بر روي شعري از امير عليشير نوايي و در نهايت ترانه كردي «كرمانشاه» را خوانديم.
* عكس العمل مردم چگونه بود؟
- در سمرقند خيلي ها فارسي را مي فهمند ولي زبان فارسي شان با ما تفاوت زيادي در نوع گويش ها و لهجه ها دارد. مردم استقبال بسيار خوبي مي كردند؛ يعني بسيار تشويق مي كردند.
* عكس العمل رقبايتان چه بود؟
- اينقدر ما در اين فضا مهرباني و صميميت و معرفت ديديم كه قابل وصف نيست چرا كه اينها از ۳۲ كشور، از خاور دور (ژاپن) تا ايتاليا، از سيبري تا ايران، از هند تا استوني و از مصر تا تاجيكستان و... آمده بودند اما همه اينها با يك زبان صحبت مي كردند و آن هم زبان ملودي بود و ترانه و موسيقي. اين رشته آنقدر مطمئن بود كه همه خود را به آن بياويزند، چه قبل از مسابقات، چه در طي مسابقات و چه بعد از پيروزي گروههاي ايران، ازبكستان، آذربايجان، تاجيكستان، بنگلادش و افغانستان. تبريكات و رفتارها كاملاً صميمانه بود و ما مي فهميديم كه اينها از روي تعارف نيست. به غير از يك گروه كه ما آن را به حساب رفتار شخصي گروه مي گذاريم نه فرهنگ آن كشور و به دليل اينكه بدگويي نشود از ذكر نام آن خودداري مي كنم و در تمام طي زمان فستيوال چه درون محل اقامت و چه در كنسرت هاي متفرقه اي كه براي ما گذاشتند و چه در اتوبوس هايي كه با هم با گروههاي ديگر مي رفتيم فقط مبادله ترانه ها بود و گفت وگوي هنرمندان با زبان موسيقي، كه به معناي واقعي گفت وگوي فرهنگ ها و تمدنها بود.
*شنيدم آلمان، ايتاليا و بلاروس، استوني و لتوني هم شركت داشتند كه همگي كشورهاي غربي هستند. چگونه در فستيوال ترانه هاي مشرقي شركت كردند؟
- اينها آمده بودند ولي عمدتاً با ترانه ها و يا سازهاي شرقي آمده بودند، بنابراين عمده فعاليت فستيوال شرقي تلقي مي شد.
* از برندگان مي خواستم بپرسم كه خودتان گفتيد و دلائل موفقيت گروه شما كه آن را هم بيان كرديد. در مورد تركيب برندگان بفرماييد.
- در گروه اول دو كشور مقام اول را آوردند، ابتدا ايران و دومين برگزيده ازبكستان. در مقام دوم دو گروه دوم شدند، آذربايجان و تاجيكستان. در مقام سوم دو كشور بنگلادش و افغانستان. يادآوري كنم كه در روي صحنه و شب آخر دو اتفاق مهم رخ داد: اول اينكه گروه ايراني دسته گل اهدايي جشنواره را به احترام كشور افغانستان كه براي اولين بار شركت مي كرد به نماينده اين كشور اهدا كرد كه از طرف رسانه ها خيلي مورد استقبال قرار گرفت و دوم اينكه من به عنوان خواننده و سرپرست گروه صبا و آقاي رضا ميهني به عنوان نوازنده دف گروه ايراني در يك اركستر مشترك با يك گروه نوازندگان ازبكستان به عنوان كشور ميزبان و چندين نوازنده سازهاي كوبه اي از مليت هاي مختلف يك برنامه اي را به رهبري موسيقيدان بزرگ كشور ازبكستان آقاي عبدالهاشم بر روي صحنه اجرا كرديم به عنوان سمبل فستيوال و من بر روي صحنه ميدان ريگستان شعر معروف رودكي «بوي جوي موليان آيد همي» را در مايه حجاز در دستگاه ابوعطا در حال حركت به همراه اركستر بزرگ بين المللي خواندم.
* آهنگش از چه كسي بود؟
- از آقاي عبدالهاشم.
* يونسكو چه نقشي داشت؟
- يونسكو معمولاً در فستيوالها شركت نمي كند مگر آنكه به استاندارد لازم رسيده باشد به همين دليل اين فستيوال با مشاركت يونسكو اجرا شد.
* با مسئولان فرهنگي كشور در اين مورد چه حرفي داريد؟
- اولاً كه من اين افتخار را تقديم مي كنم و تبريك مي گويم به همه مردم ايران كه مسئولان هم جزو آنها هستند، به خصوص مسئولان و متوليان فرهنگ و هنر كشور و براساس اعتقادم كه ده سال كار بازرگاني كردم در صادرات كشور و فضاي كشورهاي ديگر را مي شناسم، به هر حال در مراودات بازرگاني، مسئولان سياسي را هم شناخته ام، من اعتقاد دارم كه ما اگر در ارتباط با كشورهاي ديگر و در سطح جهان ارتباطات سياسي و اقتصادي مان را هم به واسطه فعاليت موفق فرهنگي و هنري و تحت تأثير آن انجام دهيم اثرات بسيار مثبتي بر پروسه روابط سياسي و اقتصادي ما خواهد داشت و من از مسئولان فرهنگي خواهش مي كنم كه از اين نوع فعاليتها و گروههايي كه با فكر و انديشه و برنامه هاي طراحي شده متناسب با اين گونه مجامع فرهنگي و فستيوالها شركت مي كنند، حمايت كنند.