سيامك قليچ خاني
آيا تاريخ در حال تكرار است؟ تجربه اي كه آثارش را امروز، بهتر از هر زمان ديگري در ورزش خود حس مي كنيم.[و متأسفانه از اين راه، همچنان گزيده مي شويم.] آيا دوباره تدبيرها به كار بسته مي شود تا باز هم به بهانه هماهنگي كامل دو ركن مكمل ورزش، كه هركدام بايد در ابعادي خاص به انجام وظايفي مشخص بپردازند، در هم ادغام شود؟
اشاره ما، به كميته ملي المپيك برمي گردد. سازماني مستقل كه در زمره O.G. N ها قرار مي گيرد و سازو كار مربوط به خود را دارد قرار است در راستاي نهضت المپيك بكوشد و براي اعتلاي آن تلاش كند.در گذشته هاي نه چندان دور چنين تصويري [كه جهانيان و قدرت هاي ممتاز و درجه اول به تعبيري چون دست نيافتني اند، پس انسان نيستند و خطاكارند!] چنين پيامدي داشت: مي رويم تا رياست دستگاه ورزش و كميته ملي المپيك را با هم داشته باشيم. اختراعي از اول مردود و از اصل غلط. براي آن كه چنين شود و براي آن كه وزن اجتماعي مجموعه دستگاه ورزش [كه كميته ملي المپيك بخش مهمي از آن بود] كاسته شود، تدابيري به كار گرفته شد. چسبيده هاي ورزش تغيير و تبديل در عرصه مديريت فدراسيون هاي ورزشي را توصيه كردند. براي نهادينه كردن يك اشتباه اين توصيه غلط نبود. رؤساي فدراسيون ها يك به يك بركنار شدند تا در مجمع عمومي، كار اخذ آراي مورد نياز، به آساني ممكن شود. ممكن شد. پس از يك موج كه چندين و چند رئيس فدراسيون [اعم از پركار و كم كار، صاحب برنامه يا اهل كار ديم] را با خود برد، انتخابات انجام مي شد و اتفاقي كه مورد نظر بود رخ مي داد. از آن لحظه به بعد، كميته ملي المپيك، براي ادعاي مستقل بودن در برنامه ريزي خود نياز به بي پروايي و ناديده گرفتن بديهيات فراواني داشت.دوره جديدي از آزمون و خطا، بعد از اين آغاز شد و شد آنچه كه مي بينيم.
«ورزش ما بيمار است» اين سخني بود به تمام معنا درست و دقيق كه نه يك بار، از زبان رئيس جمهوري شنيده شد. از نشانه هاي «بيماري ورزش ما» يكي هم همين بود: ناديده گرفتن استقلال عمل كميته ملي المپيك، پايين آوردن وزن اجتماعي اين سازمان مستقل اما بسيار مسئول و برخوردار از اهميت درجه اول بين المللي و البته كه نافذ در آنچه كه در كشور ما «سازمان تربيت بدني» نام دارد، با دريايي از وظايف مشخص و نامشخص و گستره اي از عملكرد روبه گسترش، در همين عرصه و همين چهار حيطه درگير است. علمي كردن ورزش ما پرورش نيروها و كادرهاي متخصص براي امروز و فردا و همچنين فرداهاي دورتر، ساخت و ساز و احداث مكانها و بناهاي ورزشي [اعم از سالنهاي كوچك و زمين هاي محدود تا ورزشگاههاي بزرگ و استاديوم هايي كه سرمايه ملي محسوب مي شوند] راه اندازي تشكيلاتي كه همه روزه وظيفه تمرين و آموزش و ارتقاي سطح مهارتي ميليونها ورزشكار را برعهده داشته باشد، برپايي مسابقاتي كه تمام ورزشكاران حاضر در عرصه هاي ورزش قهرماني را درگير كند، تبديل هسته هاي مسابقاتي به سلول هاي ايجاد هيجان و زاينده سلامتي و برپا دارنده جشن هاي هفتگي و ... هزاران وظيفه كاملاً مشخصي ديگر، همه از وظايف دستگاهي است كه به اشتباه، خيال مي كرد مي توان، هم به انجام اين وظايف پرداخت و هم، اداره امور مهم كميته ملي المپيك را برعهده گرفت، مثل هشت سال پيش و يا دوره هاي ديگر.
كميته ملي المپيك يعني وزارت امور خارجه ورزش. سازماني كه دولتي نيست و قرار نيست دولتي باشد، گو اينكه به دلايل كاملاً شفاف و قابل فهم، در همه جاي دنيا، به شدت مورد توجه دولت ها و دولتمردان قرار دارد و نظر به اهميت كم نظيري كه در اشاعه ورزش قهرماني [و از اين رهگذر در اشاعه ورزش همگاني و بالا بردن سطح بهداشت جسم و روان، در زندگي ملت ها ] دارد ،از كمك هاي مستمر دولت ها نيز برخوردار است. بدون آن كه اين رابطه روشن ذره اي در استقلال عمل، استقلال فكر و استقلال برنامه ريزي اين نهاد غيردولتي خلل وارد سازد.
|
|
ماجرايي كه به نظر و شايد كه تكرار آن در شرف وقوع است و همين تكرار دغدغه هاي فزاينده را باعث شده است، [اين نگراني با تغيير۱۳ رئيس فدراسيون شدت گرفته است] در ورزش ما رقم خورده است، كه باز هم مي گوييم از هشت سال پيش شدت گرفت، به تشويق گروهي قرار شد رئيس سازمان تربيت بدني- معاون رياست جمهوري - خود را براي احراز موقعيت رياست كميته ملي المپيك نيز نامزد كند. اتفاقي كه در گذشته دور نظير و سابقه اي نداشت. در تمام دنيا، سازمان تربيت بدني يا وزارت ورزش [گاه پسوند جوانان و معاني روشن ديگري از اين دست] مسئوليت هاي خاص خود را دارد كه در طرح جامع ورزش در چهار حيطه مشخص شده اند:
الف- ورزش همگاني، ب- ورزش تعليم و تربيت، ج- ورزش قهرماني، د- ورزش حرفه اي.
دوباره تكرار مي كنيم آيا امروز، دوباره تاريخ در حال تكرار است؟ تجربه اي كه آثارش را امروز به مراتب بهتر و شفاف تر [ و در نتيجه افسوس انگيزتر] از هر زمان مي بينيم، به جاي آن كه ما را به جبران اشتباه وادار كند، به تكرار آن ترغيب مان مي كند. دوباره همان آش و دوباره همان كاسه. انگار تمام مشكلات و تمام اشكالاتي كه در اين سالها بر دشواري هاي مديريت ورزش اضافه شده، فقط ناشي از ناتواني و فقدان مديريت و مديران بوده است. گويي هيچ كس نمي خواهد باور كند، چنين مكانيزمي [كه كميته ملي المپيك را تا سطح بخش برون مرزي سازمان تربيت بدني پايين مي آورد] تنها به سفرهاي پر تعداد، حضور يا حضورنيافتن در اين سفرها، برخورداري يا عدم برخورداري از نعم اين سفرها مي انديشد، خود يكي از بارزترين نشانه هاي عقب ماندگي مديريتي است.گويا هدف در درجه اول، توجه به اوضاع كنوني ورزش ما نيست. مثلاً كمتر كسي به توفيق روز افزون واليبال چشم دارد و از اين توفيق، عبرت مي گيرد. هيچ به اين نتيجه نمي رسد كه ثبات در مديريت واليبال، ركن اصلي جهش مستمر و رشد سال به سال فزاينده واليبال است.در عين حال، كمتر كسي به عملكرد كشتي مي پردازد و لاجرم آينده حتمي ورزش را، در دو حلقه المپيك آتن و بازيهاي آسيايي قطر در نظر نمي گيرد.
فوتبال و شرايط خاص آن نيز به خودي خود يكي از عوامل تكرار تجربه ناموفق مديريت (و تقليل استقلال عمل) كميته ملي المپيك خواهد شد. گويا ثبات مديريت متصل به «رأي دلخواه سازمان تربيت بدني» در انتخابات كميته ملي المپيك در سال ۸۳ است. آن هم در شرايطي كه همه چيز روشن و راه برون رفت از بن بست چندين و چند ساله، آشكار است.
فدراسيون هاي موفق و مدال آور، در سطح جهان با تنگناهاي مالي دست و پنجه نرم مي كنند و آيا دغدغه اصلي ورزش ما، جابه جايي در سطح فدراسيون ها و يارگيري، براي روز رأي گيري است؟ درست به همان ترتيب كه مثلاً هشت سال پيش شد و بر ورزش ما در اين مدت اين گذشت كه امروز، براي خارج شدن از آن، بايد صدها تدبير به كار گرفت. ختم كلام، سالهاست تغييرات پي در پي در سطح فدراسيون به دليل عاقبت انديشي و توجه به سالهاي بعد از انتخابات مجلس، گزينش دولت بعدي و نگاه رئيس جمهوري همان زمان مدنظر قرار گرفته مي شود. درست مثل دوره پيش و دوره هاي پيشين، كه انتخابات كميته ملي المپيك، زمينه ساز حضوري دراز مدت در دستگاه ورزش را فراهم آورد. آيا امروز نيز همان ايده ها، همان اهرم ها و همان مكانيزم به كار گرفته مي شود. بي تو جه به مصلحت ورزش كه بايد اصلي ترين محور باشد. ما اينچنين فكر نمي كنيم.
كميته ملي المپيك و مجمع برگزاري انتخابات
و اما اصولاً اعضاي كميته ملي المپيك چگونه انتخاب مي شوند، در مجمعي كه اكثر اعضاي آن زيرنظر سازمان تربيت بدني انتخاب مي شوند اعضا چگونه رأي مي آورند.
* كميته ملي المپيك جمهوري اسلامي ايران سازماني است مستقل، غيرانتفاعي، داراي استقلال مالي و دور از هرگونه گرايش هاي نژادي، مذهبي، سياسي و براساس ماده واحده مصوب نوزدهم تير ماه يك هزار و سيصد و هفتاد و سه مجلس شوراي اسلامي كه در تاريخ ۲۹/۴/۱۳۷۳ به تأييد شوراي نگهبان رسيده است در شمار مؤسسات عمومي غيردولتي محسوب مي گردد.
* كميته ملي المپيك جمهوري اسلامي ايران براساس اصول مندرج در منشور المپيك به منظور توسعه ورزش، تربيت نيروهاي جوان، حمايت از نهضت المپيك، رونق بخشيدن رشته هاي ورزشي و برنامه بازي هاي المپيك و آسيايي، همچنين شركت در اقداماتي كه موجب ارتقاي صلح و حمايت و ترغيب اخلاقيات ورزشي باشد تشكيل گرديده است.
اين كميته وظايف مشخصي دارد كه مهم اين وظايف به اختصار به شرح زير است:
* كمك به پيشبرد تعليم و تربيت نيروهاي جوان و فعال كشور و تشويق و ترغيب عموم مردم به حفظ سلامتي و تندرستي خود از طريق مشاركت مثبت و كارساز در فعاليت هاي ورزشي به منظور تحقق مفهوم «آيه مباركه ۵۹ سوره انفال قرآن كريم.»
* تلاش در جهت توسعه ورزش قهرماني از طريق انجام تحقيقات علمي و فني با هدف رشد استعدادهاي بالقوه و ارتقاي توانايي هاي جسمي، رواني و عقلي ورزشكاران كشور.
* شركت در بازيهاي المپيك زمستاني و تابستاني و اعزام ورزشكاران به مسابقاتي كه در چارچوب اين بازيها برگزار مي شود. كميته ملي المپيك به عنوان نماينده جمهوري اسلامي ايران در بازيهاي المپيك، مسابقات منطقه اي، قاره اي و جهاني كه توسط كميته بين المللي المپيك برگزار مي شود از اختيارات انحصاري برخوردار است.
* نظارت بر حسن اجراي قوانين بين المللي ورزشي و رعايت مفاد منشور المپيك و مقررات كميته بين المللي المپيك و اشاعه اصول «المپيزم» در سطح ملي.
* آماده سازي و اعزام ورزشكاران جمهوري اسلامي ايران به بازيهاي المپيك، آسيايي، پاراليمپيك، همبستگي كشورهاي اسلامي و مسابقاتي كه توسط كميته بين المللي المپيك برگزار مي شود. كميته ملي المپيك در قبال رفتار ورزشكاران و هيأت هاي اعزامي مسئوليت خواهد داشت. اما بحث انتخاب اعضا و كميته هاي مختلف كميته ملي المپيك به علاوه مجمع عمومي است:
مجمع عمومي كه در اين اساسنامه مجمع خوانده مي شود بالاترين مرجع تصميم گيري كميته بوده و از اشخاص ذيل تشكيل مي شود: الف) هر ايراني كه عضويت كميته بين المللي المپيك را داشته باشد.ب) رئيس يا نماينده معرفي شده هر فدراسيون و ارگان ورزشي كشور كه فدراسيون بين المللي آن رشته، مورد تأييد كميته بين المللي المپيك باشد. فدراسيون هايي كه رشته ورزشي آنها در برنامه بازيهاي المپيك قرار مي گيرد مي بايست اكثريت آراي مجمع را در اختيار داشته باشند. ج) دو نفر از بين رؤسا و دبيران (اعضاي ايراني) كنفدراسيون هاي قاره اي و فدراسيون هاي بين المللي كه ورزش آنها جزء برنامه المپيك است.
د) نمايندگان نهادهاي ورزشي كشور به شرح زير:
۱- عالي ترين مقام سازمان تربيت بدني به علاوه چهار نفر كارشناسان نخبه در امور ورزش و بازيهاي المپيك به پيشنهاد ايشان ۲- اعضاي هيأت رئيسه كميته ۳- يك نفر نماينده از ورزش نيروي انتظامي به پيشنهاد فرمانده نيروي انتظامي ۴- يك نفر نماينده ورزش كارگران به پيشنهاد وزير كار و امور اجتماعي ۵- دو نماينده از ستاد هماهنگي ورزش دانشجويان و دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي (يك زن و يك مرد) با پيشنهاد دبيرخانه مستقر در وزارت علوم، تحقيقات و فناوري ۶- دو نماينده از ورزش آموزش و پرورش به پيشنهاد وزير آموزش و پرورش (يك زن و يك مرد) ۷- يك نفر نماينده از ورزش جهاد كشاورزي به پيشنهاد وزير جهاد كشاورزي ۸- دو نفر از بين قهرمانان صاحب عنوان رسمي المپيك با پيشنهاد انجمن المپين ها وابسته به كميته ملي المپيك، گزينش اين قهرمانان (فعال يا بازنشسته) در صورتي مجاز است كه از تاريخ آخرين بازي المپيك كه در آن شركت داشته اند بيش از سه دوره نگذشته باشد ۹- دو نفر نماينده از ورزش بانوان با پيشنهاد معاون ورزش بانوان سازمان تربيت بدني (دو نفر زن) ۱۰- دو نماينده از انجمن هاي ورزشي بانوان با پيشنهاد مديريت دفتر امور مشترك انجمن هاي ورزشي بانوان (دو نفر زن) ۱۱- رئيس آكادمي ملي المپيك ۱۲- يك نفر نماينده فدراسيون همبستگي ورزش بانوان كشورهاي اسلامي ۱۳- رئيس يا نماينده كميته ملي پاراليمپيك ۱۴- يك نفر نماينده باشگاههاي ورزشي كشور به پيشنهاد كانون مربوطه (در صورتي كه كانون جامع وجود نداشته باشد با پيشنهاد سازمان تربيت بدني) ۱۵- يك نفر نماينده مربيان و داوران كه در بازيهاي المپيك شركت كرده اند به انتخاب هيأت اجرايي كميته ملي المپيك البته هيچ يك از اعضاي اخراجي كميته بين المللي المپيك اعم از اعضاي رسمي، افتخاري، يا داراي عناوين افتخاري، نمي توانند در كميته ملي المپيك عضويت داشته باشند.رياست مجمع را رئيس كميته ملي المپيك عهده دار بوده و در غياب ايشان يكي از نواب رئيس جلسه را اداره خواهد كرد.
* انتخابات به صورت زير انجام مي شود: الف: انتخاب رئيس، دبير كل و خزانه دار به ترتيب با رأي مخفي و به صورت كتبي و انفرادي انجام مي شود. ب: انتخاب هر دو نايب رئيس با رأي مخفي كتبي و توأماً برگزار مي شود. ج: انتخاب شش نفر اعضاي هيأت اجرايي با رأي مخفي و به طور گروهي، توأماً، كتبي و همزمان برگزار مي شود. اگر نامزدها موفق به كسب نصف به علاوه يك آرا نشوند در رأي گيري مرحله دوم فردي كه بيشترين آرا را كسب كند، منتخب مجمع خواهد بود و اعضا به ترتيب اكثريت آرا انتخاب خواهند شد.