يكشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۷۳- Sep, 21, 2003
ژنرالِ كلينتون در راه كاخ سفيد
011520.jpg
وسلي كلارك ژنرال چهارستاره بازنشسته ارتش آمريكا كه در جنگ ناتو عليه اسلوبودان ميلوسويچ فرماندهي را به عهده داشت هفته گذشته بعد از چند ماه ترديد و شايعه و گمانه زني سرانجام اعلام كرد كه قصد دارد كانديداتوري دموكرات ها در انتخابات رياست جمهوري ۲۰۰۴ را به دست آورد و در اين انتخابات با حضور رقيب قدري چون جورج بوش، شركت كند.
كلارك در خارج از آمريكا شناخته شده ترين كانديدا در ميان ده نامزد انتخاباتي دموكرات ها در انتخابات رياست جمهوري ۲۰۰۴ آمريكاست. نام برخي از اين كانديداها در خارج از آمريكا حتي به گوش كسي نخورده است. اما ژنرال كلارك كه سالها فرمانده نظامي ناتو بود نامي كاملاً آشنا براي دنياست.
كلارك سه شنبه شب هفته گذشته به تلويزيون سي.ان.ان گفت: معتقدم كه من شايسته ترين فرد براي نمايندگي دموكرات ها در انتخابات آينده هستم و باور دارم كه شايسته ترين فرد براي رياست جمهوري آينده آمريكا هستم.
اين ژنرال ۵۸ ساله و فرمانده سابق جنگ ويتنام روز چهارشنبه در زادگاهش در آركانزاس نامزدي خود را رسماً اعلام كرد.
او نخستين بار پنج ماه پيش در مصاحبه اي تلويزيوني به احتمال شركت در انتخابات رياست جمهوري اشاره كرده و گفته بود: من همه زندگي ام را در خدمت به مردم طي كردم، به غير از سه سال گذشته. در شرايطي كه مي بينم كشور دچار مشكل است و با چالش روبه روست نمي توانم كناري بنشينم و كمك نكنم.
او در آن مصاحبه نسبت به بسياري از مسائل آمريكا ابراز نگراني كرد و گفت: از بسياري جهات نگرانم، هم در سياست خارجي و هم درباره موضوعات داخلي.
كلارك در مقام فرماندهي ناتو عمليات اين سازمان در كوزوو را در سال ۱۹۹۹ رهبري كرد و همچنين در مذاكرات براي دستيابي به پيمان صلح كوزوو نقش مهمي داشت.
بعد از بازنشسته شدن، يك تجارت خصوصي به راه انداخت و از انظار عمومي به دور بود. او پيش از بازنشستگي از برنامه ريزان ارشد پنتاگون بود.
او در سال۱۹۷۰ در جنگ ويتنام به شهرت و محبوبيت رسيد. اما علي رغم موفقيت هاي شغلي و پيشرفت هايش، كلارك ميان نظاميان و همقطارانش دشمنان و مخالفان زيادي دارد.
حاميان و مخالفان او در يك موضوع توافق دارند: كلارك فردي با استعداد و داراي حساسيت ها و آگاهي استراتژيك است كه اعتبار ستاره هاي روي سينه اش از او نامزدي مناسب براي رقابت دموكرات ها در انتخابات رياست جمهوري مي سازد، شخصيت احساساتي و محكمي دارد و فرماندهي تهاجمي است.
او در «ليتل راك»  در آركانزاس به دنيا آمد و بزرگ شد و تنها جواني بود كه از اين منطقه براي تحصيل در دانشگاه آكسفورد انتخاب شد. او در آن دانشگاه دو سال بالاتر از بيل كلينتون بود و دوستي و رابطه آنها در همان دوران شدت گرفت. مخالفان كلارك او را «ژنرال كلينتون» مي خوانند. او در دولت كلينتون به پنتاگون راه يافت و در مقام مدير طرح و برنامه ستاد مشترك پنتاگون در مذاكرات صلح ديتون در سال ۱۹۹۵ كه به جنگ بوسني پايان داد شركت داشت. او در همان سال در رأس گروهي، استراتژي ملي نظامي جديد آمريكا را تدوين كرد.
چهار سال بعد وقتي كه به فرماندهي ناتو ارتقا يافته بود فرماندهي جنگ ۷۸ روزه اين سازمان عليه ميلوسويچ را به عهده داشت و ديكتاتور يوگسلا وي را به همراه نيروهاي صرب از كوزوو بيرون راند.
اما شيوه انعطاف ناپذير كلارك، رابطه مستقيم او با كاخ سفيد (نه از طريق وزير دفاع و رئيس پنتاگون) و ناديده گرفتن نظر ويليام كوهن وزير دفاع مبني بر عدم استفاده بيش از حد از نيروهاي زميني در جنگ كوزوو، براي او هزينه سنگيني داشت كه يك ماه بعد از پايان اين جنگ مشخص شد.
در جولاي سال ۲۰۰۰ هنگام صرف شام با رئيس جمهور ليتواني در لندن، ژنرال هنري شلتون رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا با كلارك تماس گرفت و او را از تصميم كوهن براي بركناري وي از فرماندهي ناتو آگاه كرد. اين تماس تلفني و خبري كه همراه آن بود ،كلارك را حيرت زده كرد. در حالي كه سه ماه به پايان دوره كاري او در ناتو باقي مانده بود، كلارك و ديگران انتظار داشتند كه با توجه به موفقيت به دست آمده و توانايي و شايستگي او اين دوره يك سال ديگر هم تمديد شود، اما اين طور نشد.
كلارك در خارج از كابينه هم درگيري  هايي داشت. بلافاصله بعد از جنگ كوزوو، وقتي عده اي از نيروهاي روس به سرعت وارد كوزوو شدند و پايگاه هوايي شهر پريشتينا را تصرف كردند، يكي از افسران انگليسي حاضر در آن محل از اجراي دستور كلارك براي مسدود كردن راه تقويت نيرو براي روس ها خودداري كرد. كلارك كه مي دانست اضافه شدن نيروهاي روس ممكن است به رويارويي آنها با ناتو منجر شود و مأموريت صلح باني نيروهاي متحد را تخريب كند، بر دستور خود پافشاري كرد .اما فرمانده انگليسي باز هم از اجراي دستور خودداري نمود و مي گفت كه روس ها در پايگاه هوايي در انزوا قرار گرفته اند و خطري ندارند.
ژنرال مايكل جكسون فرمانده انگليسي خطاب به كلارك گفته بود: «قربان! من جنگ جهاني سوم را براي شما آغاز نمي كنم.»
كلارك در كتاب خاطراتش كه در سال ۲۰۰۱ به چاپ رسيد،مي نويسد: من مشكل را از ديدگاه استراتژيك مي ديدم و حس مي كردم. اين يك لحظه مهم براي آينده ناتو بود. آيا ما مي توانستيم مأموريت صلح باني خود را به انجام برسانيم؟ آيا روسيه در اين عمليات، برابر با ناتو بود؟ آيا روسيه به فريب و بلوف به نتيجه خود مي رسيد يا با مذاكره و توافق؟»
كلارك بعد از آنكه در سال ۲۰۰۰ از خدمت نظامي بازنشسته شد در جايي گفت كه طي ۳۸ سال خدمت نظامي، دو روز بدترين روزهاي كاري او بود: روزي كه از ناحيه دست، شانه، پا و كمر گلوله خورد و روزي كه شلتون با او تماس گرفت و خبر بازنشستگي پيش از موعد كلارك را به او گفته بود.
كلارك در كتاب خاطراتش نوشته است: «براي من جنگ كوزوو علاوه بر وظيفه شغلي يك موضوع شخصي هم بود، زيرا تجربه و كار ۳۷ ساله مرا طلب مي كرد. اما اين جنگ رابطه مرا با برخي همكاران آمريكايي تيره كرد.»
از نظر كلارك، كوهن و ديگر فرماندهان ارشد در مخالفت خود با استفاده از نيروي زميني يا هلي كوپترهاي آپاچي در كوزوو بيش از حد محتاط بودند. كلارك اين دو گزينه را به عنوان بهترين راه ها براي مجبور كردن ميلوسويچ به تسليم و عقب نشيني مي دانست.
كلارك هيچ تجربه سياسي (غيرنظامي) ندارد، پيش از اين هيچ سمت منتخبي نداشته است كه اين يكي از نقاط ضعف او درمقابل كانديداهاي ديگر حزب دموكرات است.
هيچگاه شرايطي پيش نيامده است كه او مجبور به اظهار نظر درباره مسائل داخلي شود. او در گفت وگويي با آسوشيتد پرس در پاسخ به اين سؤال كه آيا آماده است درباره مواضعش در ارتباط با مسائل داخلي شروع به صحبت كردن با مردم كند، گفت: همه تلاشم را مي كنم اما بسياري مسائل هست كه در حال حاضر نمي دانم، اما مي خواهم بدانم. زمان زيادي وجود دارد؛ بايد به اطراف آمريكا بروم و با مردم درباره مسائلشان صحبت كنم.
يكي از سايت هاي اينترنتي كه هواداران كلارك آن را اداره مي كنند، مواضع او را درباره مسائل داخلي به طور خلاصه منتشر كرده است: حمايت از سقط جنين، مخالفت با طرح كاهش ماليات بوش، مخالفت با حفاري بيشتر براي نفت، نگراني از نقض حقوق مدني شهروندان آمريكايي بعد از حملات ۱۱ سپتامبر (به دليل محدوديت هاي امنيتي).
نزديكان كلارك مي گويند، او معتقد است كه سابقه نظامي اش مي تواند بر امتيازات سياسي بوش غلبه كند.
او يكي از مخالفان سرسخت تصميم دولت بوش براي آغاز جنگ در عراق بود و به عنوان يكي از تحليلگران ثابت نظامي تلويزيون سي.ان.ان در طول جنگ بارها بر صفحه تلويزيون ظاهر شد. او علاوه بر مخالفت با جنگ عراق، سياست هاي آمريكا،بعد از جنگ را نيز موجب بروز آشفتگي و هرج و مرج در عراق مي داند.
او در مصاحبه هايش بارها تأكيد كرده، مشكل اصلي اين است كه آمريكا قصد دارد براي مقابله با تروريست ها با كشورها بجنگد نه با خود تروريست ها.
ژنرال كلارك اخيراً در مصاحبه اي با شبكه خبري بي.بي.سي گفت: ما با اين كار (جنگ عراق) درحقيقت به بن لادن فرصت لازم را براي بازسازي نيروها و زرادخانه هايش داديم. او عراق را داراي ارتباط خاص با تروريسم يا تهديدي فوري نمي دانست و مي گويد: حالا كه جنگ انجام شده، رابطه عراق بايد با سازمان ملل و ناتو احيا شود، سلاح هاي كشتارجمعي پيدا شود و اين اطمينان حاصل شود كه عراق به كانون تروريسم بين الملل تبديل نخواهد شد. اما روند وقايع اين طور پيش نمي رود. ما در حال جذب تروريست ها به اين كشور هستيم. عراق دچار هرج و مرج است.»
كلارك برخلاف نامزدهاي ديگر دموكرات مراكز تبليغاتي چنداني در ايالات دور و نزديك آمريكا ايجاد نكرده است و گروه هاي جمع آوري كمك مالي تشكيل نداده است. گروه سياسي و درحقيقت، مشاوران او مجموعه اي از افراد نزديك به كلينتون و گور هستند كه هيچيك جذب ۹ كانديداي ديگر دموكرات ها نشده اند.
مخالفت كلارك با جنگ عراق نقطه مشترك او با هوارددين يكي از نامزدهاي پيشرو دموكرات است.
بعضي از استراتژيست ها و تحليلگران حزب دموكرات معتقدند: «دين» علي رغم سر وصدايي كه به راه انداخته فردي تندرو براي نامزدي دموكرات ها در انتخابات رياست جمهوري سال آينده است. به همين دليل بعد از اينكه كلارك رسماً ورود خود را به رقابت انتخاباتي اعلام كرد رسانه هاي آمريكا از او به عنوان «نيروي ضد هوارد دين» نام بردند.
جذابيت او براي برخي دموكرات ها و به ويژه اطرافيان كلينتون در اين است كه او را تنها فردي مي دانند كه مي تواند «دين» را از راه يافتن به رقابت نهايي بازدارد. حزب دموكرات در ماه ژانويه از ميان۱۰ نامزد پيشنهادي، نامزد اصلي خود در انتخابات رياست جمهوري را انتخاب مي كند.
پيش از اين، دموكرات ها به «جان  كري» به عنوان رقيب «دين» اميدوار بودند. اما او به دليل حمايت از جنگ عراق شانسي در اين رقابت ندارد؛ چون رأي دهندگان دموكرات با اين جنگ مخالف هستند. كلارك در امور بين المللي شايد بيش از هر كانديداي ديگر رياست جمهوري در انتخابات سال ۲۰۰۴ آمريكا، كارشناسي آگاه است.و در انتخابات رياست جمهوري آمريكا سياست خارجي همواره موضوعي بسيار مهم و حياتي است. در انتخابات آينده ،اين موضوع از هميشه حساس تر است؛ چون آمريكا دو عمليات بزرگ نظامي در عراق و افغانستان را پشت سر گذاشته و در موقعيت حساسي قرار گرفته است.
در انتخابات رياست جمهوري سال ۲۰۰۰، مهمترين موضوع سياست خارجي در آمريكا، صدام حسين نبود، بلكه اليان گوتراس پسربچه كوبايي بود كه به همراه مادرش از راه آب به آمريكا گريخته بود تا پناهنده شوند. كشمكش درباره حضور او در آمريكا يا بازگرداندنش به پدرش كه در كوبا درخواست حضانت او را داشت چند ماهي به مهمترين موضوع مورد علاقه آمريكايي ها تبديل شده بود.
وسلي كلارك در صلح باني، بازسازي كشورها بعد از جنگ و هنر حفظ ائتلاف ها يك متخصص است. همه اين مهارت ها براي يك رئيس جمهور در شرايط كنوني ضروري است. اما اين جزئيات در چالش با رقباي انتخاباتي كه از حمايت رسانه ها هم برخوردارند چندان كافي به  نظر نمي رسد.
سه سال پيش فرماندار وقت تگزاس كه اكنون رئيس جمهور آمريكاست، گفت كه آمريكا بايد رفتاري متواضعانه داشته باشد و در برابر ديگر كشورها همچون كشوري فروتن رفتار كند.
وي گفت: «اگر ملتي مغرور و متكبر باشيم آنها در برابر ما مقاوت مي كنند.» اين درحقيقت، يك پيش بيني ظريف و دقيق درباره وضعيت كنوني آمريكاست. اكنون نزديكترين متحدان آمريكا نيز در برابر اين كشور به چنين موضعي افتاده اند.
شايد در ميان مباحثه وسلي كلارك و رقباي دموكراتيك او هم سخناني براي رأ ي دهندگان آمريكايي و ناظران بين المللي يافت شود كه براي ارزيابي در آينده مفيد واقع شود. در ميان هياهوي تبليغاتي بايد براي شنيدن اين سخنان گوش تيز كرد.
ترجمه: نيلوفر قديري

ژئو پلتيك لوله ها
011525.jpg
(بخش پاياني )
آخرين سندي كه مرزهاي رسمي را نشان مي دهد به سال ۱۹۵۷ در دوران اتحاد جماهير شوروي باز مي گردد كه طبق آن آستارا و حسن گلي به عنوان دو نقطه مرز خشكي در دو طرف دريا بين ايران و اتحاد جماهير شوروي بدون آنكه مشخص كند آيا خط تقسيم زير دريا نيز بايد به طور مستقيم بين اين دو نقطه باشد يا نه تعيين شده بود. منطقه اي كه با اين خط جدا مي شود حدود ۱۱ درصد از كل درياي خزر را دربرمي گيرد كه با توجه به شرايط كاملا متفاوتي كه زمان توافق در آن خصوص وجود داشته، ايران را قبول نكرده است.
يك اصل اساسي براي تقسيم درياي خزر اصل «خط وسط» است؛ جايي كه مناطق ساحلي در وسط دريا به هم مي رسند. با اين وجود، تقسيم درياي خزر بر مبناي اين اصل به نفع آن كشورهايي خواهد بود كه سواحل آنها نسبت به درياي خزر محدب است.
براين اساس قزاقستان ۲۸ تا ۲۹ درصد درياي خزر را بدست خواهد آورد و پس از آن جمهوري آذربايجان ۲۱ درصد، روسيه ۱۹ درصد، تركمنستان ۱۸ درصد و در آخر ايران با ۱۳ تا ۱۴ درصد كوچكترين بخش درياي خزر را بدست خواهد آورد. اما ايران در صورت موافقت تقسيم درياي خزر است كه هر يك از پنج كشور ساحلي به طور مساوي سهم ۲۰ درصدي بدست آورند.
در عين حال، برخي از كشورهاي ساحلي درياي خزر قراردادهاي دوجانبه بين خود امضاء كرده اند كه موجب شده رژيم هاي متفاوتي در خصوص آب هاي سطحي و زير بستر بوجود آيد. ايران با همه موافقتنامه هاي يكجانبه و دوجانبه مخالفت كرده و مدعي است تا زماني كه كشورهاي ساحلي درياي خزر همه با هم به يك وضعيت حقوقي براي اين دريا دست يابند، تنها قراردادهاي سابق ايران و شوروي در خصوص درياي خزر معتبر است.
پس از سقوط شوروي چون ايران و روسيه هيچكدام ذخاير ساحلي را كشف نكرده بودند، در اصل علاقه اي براي كنار گذاشتن مقررات سابق نداشتند. با اين وجود، روسيه در سال ۱۹۹۸ يك قرارداد دوجانبه با قزاقستان امضا كرده كه در آن حق قزاقستان بر منابع زير دريايي آن كشور مورد تأييد قرار گرفت و بر كنترل مشترك آب سطحي هم توافق شد. اين يك قرارداد دو فاكتور و در واقع الغاي قرارداد اوليه ايران و روسيه در خصوص بهره برداري مشترك از درياي خزر محسوب مي شد كه روسيه آن را بدون مشورت با ايران انجام داده بود.
يكي ديگر از موضوعات سياست انرژي بين ايران و روسيه به رآكتورهاي هسته اي مربوط مي شود.
پوتين پس از ديدار ماه مارس ۲۰۰۱ با خاتمي، برغم مخالفت آمريكا، وعده همكاري نزديكتر با ايران در مورد برنامه انرژي هسته اي را داد. در ديدار آوريل سال ۲۰۰۲، پوتين بر قصد خود براي فروش يك رآكتور هسته اي ساخت روسيه به ايران مجددا تأكيد كرد.
روابط با ساير كشورهاي مستقل مشترك المنافع
در پي تغيير ديدگاه ايران در خصوص انتقال نفت منطقه خزر، نگرش ايران نسبت به كشورهاي تازه استقلال يافته كه با يك نگرش محافظه كارانه و محتاطانه آغاز شده بود به يك سياست مثبت تر تغيير كرد.
تركمنستان: تركمنستان در مجموع يك كشور با قرابت خاص با ايران نيست؛ اين كشور لائيك است، مناسباتي با آمريكا و اسرائيل (كه شركت هاي آنها نقش مهمي در اقتصاد تركمنستان ايفا مي  كنند) دارد، و مذاكرات طولاني با طالبان در خصوص احداث يك خط لوله انتقال نفت از طريق افغانستان به آسياي جنوب شرقي انجام داده است. با اين وجود، مشخصات مناسبات ايران و تركمنستان عملگرايي زياد و همكاري اقتصادي است. بنابراين، برغم همه تلاش هايي كه توسط جمهوري هاي شوروي سابق براي ايجاد بازارهاي صادراتي نفت و گاز به جاي بازار روسيه تاكنون صورت گرفته، از زمان فروپاشي شوروي تنها يك خط لوله احداث شده كه آن هم در سال ۱۹۹۷ براي صادرات گاز تركمنستان به استان هاي شمالي ايران بوده است.
اگر چه ايران جزو واردكنندگان گاز طبيعي از تركمنستان براي استفاده در مناطق شمالي خود است، اما اين مقدار كمتر از يك درصد كل واردات گاز تركمنستان توسط كشورهايي غير از جمهوري هاي سابق شوروي است.
در ماه آوريل، تركمنستان يك قرارداد كلي در خصوص همكاري در زمينه گاز با پوتين و يك قرارداد ۲۵ ساله براي عرضه گاز به روسيه با شركت دولتي گاز طبيعي روسيه (گاز پروم) امضا كرد. تركمنستان متعهد شده است تا بيش از ۱۰۰ ميليارد متر مكعب گاز از سال ۲۰۱۰ به بعد يا در مجموع ۲ تريليون مترمكعب گاز طي مدت ۲۵ سال به روسيه عرضه كند. روسيه در مقابل ۴۴ دلار براي هر هزار مترمكعب گاز به تركمنستان پرداخت خواهد كرد كه ۵۰ درصد آن به شكل تهاتر و ۵۰ درصد ديگر آن پول نقد خواهد بود.
قزاقستان: ايران دومين كشوري بود كه قزاقستان را به رسميت شناخت و سفارت خود را در آلماتي پايتخت وقت قزاقستان گشود. ايران و قزاقستان به رغم مواضع متفاوتشان در مورد وضعيت حقوقي درياي خزر، در چارچوب سازمان كنفرانس اسلامي، در مسائل منطقه اي افغانستان و تاجيكستان و در زمينه نفت با يكديگر همكاري مي كنند.
قزاقستان حمل و نقل و ارتباطات را به عنوان سطوح اساسي همكاري با ايران تلقي مي كند. در سال ۱۹۹۷، يك قرارداد بين ايران و قزاقستان درخصوص سوآپ (مبادله) سالانه دو مگاتن نفت امضا شد. مقامات قزاقستاني تأكيد كرده اند كه مسير ايران اقتصادي ترين و امن ترين مسير براي انتقال نفت آن كشور است.
در ماه آوريل ۲۰۰۲، در طول سفر خاتمي به كشورهاي آسياي ميانه، اوپك پروتكل همكاري تجاري، فني و فرهنگي با قزاقستان امضا كرد. در آن زمان، قزاقستان بار ديگر احتمال ساخت يك خط لوله به سوي ايران را مطرح كرد و همزمان با آن وزير امور خارجه آن كشور به پارلمان اعلام كرد كه سرمايه گذاري تجاري آمريكا در درياي خزر پيامدهاي امنيت ملي براي قزاقستان دارد. با همه احوال، از زماني كه ساخت خط لوله باكو - جيحان در تابستان سال ۲۰۰۲ آغاز شد، بسياري از مسائل تغيير كرده، چراكه با اين وضع در آينده نفت قزاقستان مي تواند از طريق اين خط لوله با ظرفيت بالا به سمت بازارهاي غربي حمل شود و در مقابل عملكرد آن را نيز اقتصادي كند. آغاز به كار قطار مسافربري در طول مسير ۳۰۰ كيلومتر راه آهن از آلماتي به تهران كه از خاك كشورهاي تاجيكستان، ازبكستان و تركمنستان مي گذرد، موجب ارتباطات آسان تر بين مردم اين دو كشور خواهد شد.
جمهوري آذربايجان: ايران و آذربايجان داراي قرابت هاي تاريخي و فرهنگي هستند و علاوه بر آن كه در درياي خزر با يكديگر هم مرز هستند، ۶۱۸ كيلومتر مرز خشكي با يكديگر دارند. يك وضعيت خاص مشخص كننده و تأثيرگذار بر مناسبات پيچيده دو كشور است آن هم اين كه در ايران تعداد بيشتري آذري زبان از جمهوري آذربايجان وجود دارد. سياست خارجي ايران هرگز برمبناي قومي و نژادي نبوده است چراكه ايران خود يك كشور چندقوميتي است. پرزيدنت حيدرعلي اف به ادعاهايي كه از سوي برخي محافل آذري جمهوري آذربايجان درخصوص «آذربايجان جنوبي»مطرح شده بود توجه نكرده و همچنين ايده «آذربايجان بزرگ» در بين آذري هاي ايران جذابيت نداشته است. حتي برخي از آذري هاي ايران خواستار بازگشت آذربايجان شمالي كه در سال ۱۸۲۳ از ايران جدا شده به سرزمين اصلي هستند. درصورتي كه آذربايجان به يك قطب نفتي ثروتمند جذاب براي تركيه و غرب تبديل شود، شرايط تغيير خواهد كرد. از نظر مذهبي، جمهوري آذربايجان دومين جمعيت بزرگ شيعه جهان را داراست. اگرچه شيعيان به شدت با ايران شناخته مي شوند، اما اين قرابت مانع از تنش در روابط دو كشور نبوده است. هرچند ايران رسما ًدر منازعه قره باغ بي طرف بود اما برخي تصور مي كنند ايران جانب ارمنستان را گرفته است. بعلاوه، ايران همچنين مخالف ارتباطات جمهوري آذربايجان با تركيه، آمريكا و اسرائيل است.
از ديدگاه تجاري، دو كشور همسايه به طور مشترك طرح هاي مختلف آبي را در مرز مشتركشان بر روي رودخانه ارس اداره مي كنند. در اواسط دهه ۱۹۷۰ شبكه گاز ايران از طريق خط لوله باكو - آستارا در جمهوري آذربايجان به شبكه گاز شوروي متصل شد تا گاز ايران به اتحاد شوروي صادر شود.
با اين وجود، در ژوئيه سال ۲۰۰۱ تنش ديپلماتيك بين دو كشور بروز كرد. در آن زمان كشتي هاي متعلق به شركت نفتي پي.بي-آموكو كه در اجاره يك كنسرسيوم آذري بودند هنگام انجام اكتشافات در يك ميدان واقع شده در منطقه مورد اختلاف ايران و آذربايجان مورد اخطار يك كشتي جنگي ايران قرار گرفتند. شركت نفتي بريتيش پتروليوم، كه طبق يك قرارداد بين جمهوري آذربايجان و يك كنسرسيوم بين المللي در اين ميدان فعاليت مي كرد، پس از آن اعلام كرد كه تا زماني كه اختلافات مربوط به درياي خزر روشن نشود، بررسي هاي خود در مناطق مورد اختلاف را به حال تعليق درمي آورد.
ارمنستان: ارمنستان هيچگونه منابع نفت داخلي ندارد (انرژي آبي و هسته اي تنها منابع محلي انرژي اين كشور است) و مجبور است به واردات گاز از خارج متكي باشد. در سال ۱۹۹۲، ايران و ارمنستان يك قرارداد كلي درخصوص اتصال شبكه هاي گازشان از طريق احداث يك خط لوله جديد گاز امضا كردند. كل طول اين خط لوله بايد ۱۴۱ كيلومتر باشد. طبق اين طرح، اين خط لوله بايد از نزديكي تبريز شروع مي شد و ۱۰۰ كيلومترم در داخل خاك ايران ادامه مي يافت. سپس ۴۱ كيلومتر باقيمانده بايد تا نزديك مگري (Magri) امتداد مي يافت. در اينجا اين خط لوله به شبكه خط لوله گاز از قبل موجود مي پيوست.

گزارش
معامله جديد
بررسي سفر وليعهد عربستان سعودي به روسيه
در اوايل سپتامبر، شاهزاده اميرعبدالله اولين سفر خود را به عنوان يكي از رهبران دولت سعودي به مسكو انجام داد. در طول اين ديدار روسيه و عربستان سعودي به توافقاتي با پيامدهاي مهم براي قفقاز و آسياي ميانه دست يافتند. اين ديدار از بسياري جهات نقطه عطفي در روابط روسيه با عربستان سعودي محسوب مي شود، زيرا مسكو در گذشته به طور معمول وهابيت سعودي را به عنوان يكي از منابع ايدئولوژيك و مالي تروريسم در مناطق قفقاز و آسياي ميانه مورد انتقاد قرار مي داد و همچنين در طول سال ۲۰۰۳-۲۰۰۲ رهبري سعودي در بازار نفت را به چالش كشيده است.
بنابر اين، توافقاني كه در ديدار اخير اميرعبدالله از مسكو بين روسيه و عربستان سعودي حاصل شد، داراي اهميتي بيش از مناسبات دوجانبه بين اين دو كشور است. به طور مشخص اين توافقات نشانه تلاش به ويژه از سوي رياض براي تجديد روابط است. اين توافقات همچنين نشان مي دهد كه مسكو بهره بيشتري از اين تجديد روابط برده است، چرا كه عربستان سعودي اساساً تلاش دارد تا هزينه هاي واقعي و بالقوه خود در «جنگ عليه تروريسم» و اقتصاد جهاني نفت را كاهش دهد. اين توافقات همچنين نشان دهنده تغييرات مهمي است كه در امور جهاني به دليل جنگ عراق و گسترش تروريسم حاصل شده است.
ديدار اميرعبدالله از مسكو چيزي بيشتر از يك ديدار غيرمنتظره يك رهبر سعودي از مسكو است، چرا كه تجديد روابط اين دو كشور دربردارنده پيامدهاي مهمي براي قفقاز و آسياي ميانه است.
روابط اين دو كشور قبلاً بد بوده است. مسكو به طور مرتب و البته نه به طور بي اساس رياض را متهم به حمايت ايدئولوژيك و مالي از تروريسم در چچن و آسياي ميانه كرده است. در عين حال به نظر مي رسد تفاهم جديد آمريكا و روسيه همچون ابزاري براي روسيه به منظور به چالش كشيدن رهبري عربستان سعودي در سازمان كشورهاي صادركننده نفت(اوپك) و نيز به چالش كشيدن قدرت اوپك در تنظيم قيمت هاي بين المللي نفت عمل كرده است.
ديدار اخير اميرعبدالله از مسكو پاياني بر همه اين كدورت ها بود و روسيه بيش از هر كس ديگر از اين تجديد روابط بهره برد.
به طور مشخص، سعودي ها از حملات تروريستي كه در ماه مه ۲۰۰۳ از سوي القاعده در رياض انجام شد، اين درس را گرفته اند كه حمايت مالي آنها از سازمان هايي كه پوششي براي القاعده هستند آنها را از خشم اين گروه در امان نگه نمي دارد. در نتيجه آنها در داخل به مقابله با گروه هاي تروريستي برخاستند و سعي كردند در خصوص تروريسم دست كم تا آن حد كه بر حكومت سعودي در داخل تأثير دارد، روابط نزديك تري با آمريكا برقرار كند.
در اين سفر امير عبدالله چچن ها را احتمالاً به دليل ارتباطات آنها با القاعده و هزينه هاي محسوس مخالفت با روسيه آن هم در مواردي كه منافع حياتي آن مطرح است، به عنوان كساني كه به شيوه غير اسلامي عمل مي كنند محكوم كرد. بدون ترديد اين اقدام بيانگر پايان كمك مالي و ديگر كمك ها به چچن هاست. اما مسئله جالب در اينجا اين است كه رياض برغم امتيازاتي كه به روسيه داده و تلاش هاي اوليه كه به نفع واشنگتن انجام داده، انتقال وجوه به طالبان يا سازمان هاي فلسطيني را متوقف نكرده است. اين اقدامات عربستان همچون امتياز دادنش به روسيه، نشان از نارضايتي دو طرف از سياست آمريكا در عراق دارد.
بنابر اين، هر دو طرف موافقت كرده اند كه نقش سازمان ملل در عراق بايد تقويت شود و جامعه بين المللي مشاركت فعال در بازسازي عراق داشته باشد. آنها همچنين خواستار تسريع در فرآيند انتقال قدرت سياسي از مقامات آمريكايي به شوراي حاكم بر عراق هستند. هر دو طرف همچنين طرح نقشه راه آمريكا براي صلح بين اسرائيل و فلسطيني ها كه به طور محسوس در حال مرگ است و نيز طرح هاي قبلي عربستان و قطعنامه هاي سازمان ملل كه همگي به فراموش سپرده شده را نيز تأييد كرده اند.
بررسي موضوعات مربوط به انرژي در ديدار اميرعبدالله از مسكو نيز بيانگر نزديكي ديدگاه هاي روسيه و عربستان در اين خصوص است. اگرچه روسيه قادر نيست به طور قاطعانه عربستان سعودي را به چالش بكشد، اما در كوتاه مدت مي تواند در خصوص قيمت نفت يا دسترسي به بازار به آن كشور ضربه وارد كند. اكنون دو طرف توافق كرده اند تا با يكديگر در خصوص تنظيم قيمت بين المللي نفت به منظور تقويت ثبات بازار از طريق قيمت هاي مديريت شده در سطوح نسبتاً بالا همكاري كنند. اگرچه هر دو طرف از اين توافق سود مي برند، اما سهم روسيه به خاطر اين كه قدرت آن كشور در بازار جهاني نفت مورد تأييد قرار گرفته و اعلام شده بيشتر است.
روسيه از اين ديدار بهره ديگري هم برده و آن كسب حمايت عربستان سعودي براي عضويت در سازمان كنفرانس اسلامي است. اگرچه در روسيه يك اقليت بزرگ مسلمان وجود دارد اما عضويت روسيه در سازمان كنفرانس اسلامي گسترش بي سابقه دامنه  اعضاي اين سازمان به يك كشور غيراسلامي است.
بدون ترديد برمبناي اين معيار به عنوان نمونه احتمال عضويت فرانسه نيز در سازمان كنفرانس اسلامي ايجاد مي شود.
اما به نظر مي رسد حمايت عربستان سعودي از عضويت روسيه در سازمان كنفرانس اسلامي و به رسميت شناختن منافع و ارجحيت روسيه در قفقاز و آسياي ميانه به عنوان گامي براي نزديكي بيشتر عربستان به روسيه آن هم در زماني كه اتحاد اين كشور با آمريكا درحال فرسايش است، تلقي مي گردد. اين اقدامات همچنين نشان دهنده تصميم عربستان سعودي براي پايان دادن به حمايت از چچن ها و واگذار كردن امر آنها به مسكو است.
از سوي ديگر اين تصميمات نشان دهنده آن است كه پافشاري و سركوب بي رحمانه چچن ها توسط روسيه موجب افزايش منافع بين المللي و كسب حمايت بي سابقه شده است. از زماني كه پرزيدنت ولاديمير پوتين بر مبناي پيروزي به دست آورده عليه چچن ها به قدرت رسيد، اين دستاوردهاي بين  المللي به طور بالقوه نشانه منافع مهمي است كه او مي تواند در مبارزه انتخاباتي سال ۲۰۰۴ به آن اشاره كند و به طور مشخص منافعي كه روسيه از طريق اين تجديد روابط با عربستان سعودي كسب كرده، انعكاس هاي مهمي براي قفقاز و آسياي ميانه دارد چرا كه موجب تقويت جايگاه نظامي، سياسي و اقتصادي مسكو در آن مناطق مي شود.
به رسميت شناختن قدرت روسيه توسط عربستان سعودي و اعطاي امتيازات رياض به مسكو نشان دهنده تلاش عربستان سعودي براي توازن روابط در حال خراب شدن خود با واشنگتن از طريق بهبود رابطه با مسكو و كاهش زيان هاي عربستان در زماني كه خطرات حمايت آن كشور از القاعده آشكار شده، مي باشد. البته اگرچه حمايت عربستان از چچن ها پايان مي يابد، اما ترديدي نيست كه حمايت اين كشور از فلسطيني ها و طالبان ادامه دارد.
روسيه با كمك به تثبيت بازار نفت با قيمت هاي بالاي مستمر براي توليدكنندگان آن، علاوه بر اين كه از شروع يك جنگ قيمت ها كه به طور مشخص بازنده آن هست جلوگيري مي كند. مانع رقابت هاي احتمالي از سوي جمهوري آذربايجان و قزاقستان هم مي شود. اين كشور همچنين با كسب حمايت عربستان در مبارزه عليه چچن ها و عضويت در سازمان كنفرانس اسلامي منافع مهمي به دست مي آورد.
اين كاملاً يك معامله پرسروصدا همچون معاملاتي است كه كشورها در سراسر جهان انجام مي دهند.
منبع: آسيا تايمز
ترجمه: علي صباغيان

سايه روشن سياست
راه شكايت ايران
متأسفانه تعدادي از مسئولان كشور در موضع گيري هاي خود با قطعنامه شوراي حكام به شكلي سياسي برخورد مي كنند و با توجه به آنكه تصويب اين قطعنامه با انگيزه ها و فضاسازي هاي سياسي صورت گرفته ، اين نوع برخورد، نتيجه مثبتي براي ايران نخواهد داشت.
يك كارشناس حقوقي با بيان اين مطلب به سايت بازتاب گفت: اينكه در پاسخ به سؤالي درباره شكايت ايران از آژانس انرژي اتمي به مجامع بين المللي مي گويد: «بحث رجوع به مراجع قضايي مطرح نيست، نفس اينكه دنيا فهميد اجلاس آژانس سياسي بود، گوياي بسياري از مسايل است. و در اين گونه جلسات، مكانيسمي براي ارجاع موضوع به مراجع قضايي بين المللي در نظر گرفته نشده است»، نشان از آن دارد كه برخي مسئولان، هم از ابعاد حقوقي و فني اين مسأله بي اطلاع اند و هم از ديدي كاملا سياسي به موضوع نگاه مي كنند كه هر دوي اينها دقيقا منطبق با خواست غرب است.
كارشناس «بازتاب» در ادامه با اشاره به قرارداد عضويت اوليه ايران در NPTكه در ۱۵ ماه مي سال ۱۹۷۴ به امضا رسيد و همچنين تمديد بدون محدوديت آن در سال ۱۹۹۴ توضيح داد: اتفاقا در بند ۲۰ تا ۲۳ اين قرارداد ۹۸ ماده اي، شيوه حل اختلاف و دعاوي حقوقي طرفين به صورت صريح و روشن، مطرح شده است.وي افزود، در ماده ۲۰ قيد شده:« دولت ايران و آژانس بنا به درخواست هر يك از طرفين، مشورت هايي در زمينه مواردي كه خارج از اين قرارداد، در تفسير و كاربرد آن پيش بيايد، انجام دهند».
همچنين در ماده ۲۱ در مورد ابهامات پيش آمده در قرارداد براي ايران آورده شده است:«دولت ايران حق دارد هر ابهامي كه در تفسير و كاربرد قرارداد است، به هيأت اعلام و سپس هيأت از دولت ايران دعوت مي كند كه در مذاكرات درباره رفع ابهام در هيأت مشاركت نمايد».
در ماده ۲۳ نيز در مورد اختلاف ايران با آژانس گفته شده است:  «هر اختلافي كه در تفسير و كاربرد قرارداد به وجود آيد، اگر چنانچه به وسيله مذاكرات يا شيوه هاي ديگر بين دولت ايران و آژانس، توافقي به عمل نيايد، بنا بر درخواست هر كدام از آنها، اين اختلاف به ديوان حكميت ارسال مي شود».
اين كارشناس ادامه داد: اتفاقا شيوه ارجاع اختلاف به حكميت نيز در اين قرارداد توضيح داده شده است: «دولت ايران و آژانس مي توانند، هر كدام يك حَكَم را مشخص كرده و اين دو حَكَم نيز حَكَم سوم را مشخص كنند، كه اين حَكَم سوم به عنوان رييس ديوان حكميت تعيين مي شود.
دو حَكَم طرفين اگر پس از مدت ۳۰ روز نتوانند رييس را تعيين كنند، طرفين ايران و آژانس مي توانند از رييس دادگاه بين المللي درخواست كنند تا يك حَكَم را مشخص كند.
تصميم گيري در ديوان حكميت به وسيله موافقت اكثريت اعضا (دو حَكَم) انجام مي شود و تصميمات اين ديوان براي دو طرف ـ ايران و آژانس بين المللي انرژي اتمي ـ قطعي و لازم الاجرا است».
اين كارشناس در پايان گفت: همان گونه كه نماينده ايران در آژانس اشاره كرد، به لحاظ حقوقي امكان ارجاع قطعنامه به حكميت و دادگاه هاي بين المللي كاملا آماده است، اميدواريم كه مسؤولان ايراني به جاي اظهارنظرهاي شتابزده و غيركارشناسي، از همه امكانات موجود، براي دفاع از منافع ملي، استفاده كنند.
اتهام آمريكايي
منابع ديپلماتيك آمريكايي در گفتگو با روزنامه القبس از عدم پاسخگويي سوريه به خواسته هاي آمريكا و تهران به درخواست جامعه جهاني به شدت ابراز نگراني كردند.
اين منابع ادعا كردند برنامه هاي هسته اي ايران بدون توجه به هشدارهاي بين المللي مراحل تكامل را مي گذراند كه اين موضوع تهران را به تونل تحريمات نزديك تر كرده است.
منابع آمريكايي با انتقاد از موضع گيري سيد محمد خاتمي رئيس جمهوري ايران در قبال قطعنامه شوراي حكام گفتند: خاتمي از بسياري حقايق كه در ايران مي گذرد، به ويژه برنامه هاي هسته اي اين كشور بي خبر است.
اين منابع همچنين تاكيد كردند: ايران و سوريه بدانند كه هرگونه درگيري با آمريكا، منافع ديگر كشورها از جمله عربستان و كويت را به خطر خواهد انداخت و اين امر در اظهارات چند روز گذشته صباح الاحمد، رئيس شوراي وزيران كويت در ديدار آمريكا به روشني قابل لمس است.
اين منابع مي گويند: صباح الاحمد نه تنها در اين سفر به عنوان ميانجي گر ميان ايران و سوريه به آمريكا نرفته، بلكه تنها نگراني مسئولان كويتي از بروز هرگونه جنگ در ايران يا سوريه را به اطلاع مقامات آمريكايي رسانده است.
فشار آمريكا بر اردوغان
آمريكا، نخست وزير تركيه را از سفر به ايران به منظور بحث و گفت وگو با مسئولان ايراني درباره اعزام نيرو به عراق و مبارزه با حزب كارگر كردستان منع كرد.
روزنامه مليت چاپ آنكارا با بيان اين مطلب افزود: آمريكا با فرستادن پيام شفاهي به اردوغان (نخست وزير تركيه) از وي خواست تا به فكر سفر به ايران نباشد.
اين روزنامه به نقل از «اريك ادلمان» سفير آمريكا در تركيه ـ كه حامل اين پيام بود ـ نوشت، بوش از اردوغان خواسته است تا به جاي سفر به ايران، به واشنگتن و تل آويو سفر كند و موضوع اعزام نيرو و كردها را در آنجا بررسي كند.
بوش در اين پيام گفته است، ديدار اردوغان از ايران، بر روابط واشنگتن ـ آنكارا تأثير منفي خواهد گذاشت و بهتر است،مسئولان تركيه از اين موضوع صرف نظر كنند.
در بخش ديگر پيام بوش آمده است، قرار گرفتن تركيه در كنار ايران، درست زماني كه (آمريكا) با تروريسم مبارزه مي كنيم، موجب نگراني سردمداران كاخ سفيد شده و بهتر است اردوغان، پيش از سفر به تهران، به آمريكا و اسراييل سفر كند.
منابع تركيه به نقل از اردوغان نوشتند، سفر به تهران از جهت مبارزه با فعاليت حزب كارگر كردستان، مهم و ضروري است اما آمريكايي ها اعلام كرده اند به تركيه قول دادند، در صورت لغو سفر اردوغان به تهران، منطقه كردنشين اين كشور را از وجود عناصر حزب كارگر پاكسازي خواهند كرد.
مقامهاي تركيه هفته گذشته خبر لغو سفر اردوغان به ايران را تكذيب كردند.
القاعده ايران را تهديد كرد
مسئولان سازمان تروريستي القاعده اعلام كردند، ايران به خاطر ترس از درگير شدن با حملات القاعده، هيچ گاه اعضاي القاعده را به آمريكا تحويل نخواهد داد.
به گزارش القناه، ابومحمد ابلج، مسئول آموزش نيروهاي سازمان القاعده گفت: اگر ايران اين اعضا را به آمريكا تحويل دهد، به سرنوشت فعاليت هاي تروريستي پاكستان و عربستان دچار خواهد شد و بايد خود را آماده درگيري جنگ تمام عيار با بن لادن كند. ابلج افزود: در يك سال گذشته، عربستان و پاكستان برخي از اعضاي اصلي سازمان را دستگير كردند و براي به دست آوردن اعتماد آمريكايي ها، بدون كوچك ترين مطالعه اي، افراد بازداشت شده را به آنها تحويل دادند كه اين كار، انفجار رياض و ترورهاي مشكوك در پاكستان (مسجد شيعيان) را به دست بازماندگان القاعده رقم زد. وي گفت: اكنون ايران در آستانه آزموني دشوار قرار دارد كه اگر دستگير شدگان القاعده را تحويل آمريكا دهد، به گرفتاري بزرگي نظير آنچه در اين كشورها گذشت دچار خواهد شد.
برپايه اين گزارش، مسئولان القاعده تهديد كردند، نه تنها ايران بلكه هر كشور ديگري كه دست در دست آمريكا گذارد تا سازمان القاعده و اعضاي آن را هدف قرار دهد، آماج حملات آينده ما قرار خواهد گرفت. ابلج همچنين از همكاري همه جانبه سازمان القاعده با گلبدين حكمتيار ـ از رهبران افغانستان و مخالف حكومت حامد كرزاي ـ خبر داد.

سياست
ادبيات
اقتصاد
سفر و طبيعت
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |