يكشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۷۳- Sep, 21, 2003
گفت وگو با فاضل جمشيدي خواننده و سرپرست گروه صبا اعزامي به فستيوال ترانه هاي شرقي سمرقند
سوغات سمرقند
گفت و گو : آرش نصيري
011605.jpg

در آمد :
گفت وگوي ما با فاضل جمشيدي در يك محيط صميمي برگزار شد، يعني در فاصله زماني رسيدن از دفتر روزنامه تا تالار وحدت و خوشبختانه ترافيك به اندازه اي بود كه اين گفت وگو به سرانجام برسد و رسيد. ما آقاي جمشيدي را به عنوان يكي از خوانندگان اركستر ملي مي شناختيم اما با خبر شديم كه اخيراً از فستيوال «ترانه هاي شرقي» در سمرقند گروه «صبا» به سرپرستي و خوانندگي ايشان مقام اول را سوغات آورد و اين بهانه گفت وگو شد. توضيح آخر اينكه بقيه اعضاي گروه صبا آقايان رضا ميهني (دف)، سياوش پورفضلي (تار)، حميدرضا پورافضل (بمتار) و پژمان حسيني پور(سنتور) هستند. اين گفت وگو را مي خونيد:

* سمرقند و بخارا هميشه براي ما فارسي زبانان يك نوستالژي با خودش دارد و ما را ياد شعر مي اندازد و موسيقي و رودكي و ... شما قبل از اين سفر چه تلقي اي از آنجا داشتيد؟
- من فقط مي توانم بگويم از دوران بسيار دور يعني زماني كه فقط يادم است در كتابهاي درسي با شعر رودكي آشنا شدم آرزو داشتم به سمرقند بروم و اين كلمه ابتدا يك آرزوي كودكانه بود و بعد كه بالاخره آمدم تحصيلاتي انجام دادم و وارد رشته بازرگاني شدم و شروع به صدور محصولات كشور به خارج كردم اين آرزو تبديل به يك برنامه و هدف شد، كه البته در مورد چند كشور آسياي ميانه مثل قزاقستان، آذربايجان و قرقيزستان در نهايت انجام شد. ولي در مورد كشور ازبكستان كماكان جزو آرزو ماند تا اينكه اين سفر پيش آمد.
*اين سفر چگونه پيش آمد؟
- بخش بين الملل مركز موسيقي به ما اطلاع رساني كرد كه نظر مركز موسيقي اين است كه با توجه به سوابق بنده در اين دوره من شركت كنم.
سابقه آن هم اين بود، در دوره اول جناب شهرام ناظري رفتند با استاد بزرگوار جناب پايور و استاد ظريف، استاد اسماعيلي و آقاي ثابت، كه در فستيوال اول مقام آوردند، در فستيوال دوم گروه موسيقي ديگري رفتند و مقامي نياوردند. سال سوم اساساً ايران گروهي را معرفي نكردند و در سال چهارم به بنده پيشنهاد كردند و اختيار انتخاب اعضاي گروه و طراحي برنامه را به عهده من گذاشتند و فقط به من اطلاع رساني كردند و ما هم ترجيح مي داديم كه اين بيشتر يك سفر گروهي با تصميمات و هدايت خود گروه باشد و البته حمايت بخش هاي مختلف بويژه بخش بين الملل مركز موسيقي كه اين كار انجام شد.
* پيش زمينه فكري شما در مورد جشنواره چه بود و چه اندازه نسبت به آن شناخت داشتيد تا طراحي دقيقي نسبت به گروه داشته باشيد؟
- حقيقت اين است كه ما غير از اطلاعات مدوني كه برايمان از طرف فستيوال آمده بود و تأييد مي كرد كه گروههاي موسيقي اعزامي، مهمان فستيوال خواهند بود اطلاعاتي نداشتيم. در تماسي كه جناب شهرام ناظري با من داشتند در ارتباط با سؤالي در مورد موضوع ديگري، من از ايشان در مورد آنجا پرسيدم چون به هر حال مطالعه يك محيط قبل از رفتن خيلي مهم است. لازم است بگويم كه بنده در سال ۶۱ اولين دوره هاي رديف آوازي را با ايشان شروع كردم و يك دوستي هم داريم و به من لطف دارند و خيلي صميمانه فضاي آنجا را تشريح كردند و توضيحات خوبي دادند و در مورد برنامه خودشان هم توضيح دادند و اينكه چه قطعاتي را اجرا كردند و ... تصوير تقريباً روشني از آن فضا به من دادند و پاره اي اطلاعات پراكنده ديگر كه من از دوستانم در ازبكستان گرفتم ولي اينها براي من كافي نبود با اين حال من طراحي ام را در ايران انجام دادم. نكاتي را هم شناور گذاشتم كه در آنجا بتوانيم تغييراتي در فرم برنامه متناسب با ضرورت ها بدهيم و همين هم شد.
* بيشتر توضيح دهيد. آيا ذهنيت شما در آنجا خيلي تغيير كرد؟
- بله من زماني رسيدم كه دوره چهارم جشنواره رسيده بود. بالاخره فستيوالي كه با چهارده، پانزده كشور شروع شده و حالا در سال چهارم با ۳۲ كشور شروع شد كه به هر حال سه تجربه دوساله را پشت سر داشتند،  يعني به فرمايش آقاي دكتر جلالي رئيس ايراني كنفرانسهاي عمومي سازمان يونسكو كه اين جشنواره با مشاورت يونسكو برگزار شد، اين جشنواره به استانداردهاي يونسكو رسيده كه در اين قضيه مشاركت كرده است. پس اين فستيوال هم از لحاظ كمي تغيير كرده بود و هم از لحاظ كيفي، حقيقتش اين است كه ما نگران شديم. بنابراين فكر كرديم كه بايد چيزي ارائه كنيم كه حرفي فراتر از حرف معمول فستيوال داشته باشد كه بتوانيم مقام بياوريم. يك متأسفانه و يك خوشبختانه. متأسفانه ما در گروه اول در روز اول مسابقه جا داشتيم، يعني ۸ كشور. خوشبختانه برنامه آخر روز اول بوديم. متأسفانه به اين دليل كه من اگر روزهاي دوم، سوم يا چهارم بودم مي توانستم با ديدن برنامه هاي ديگران خودم را آماده تر كنم. خوشبختانه اينكه ما برنامه آخر روز اول بوديم يعني من در پشت صحنه برنامه هاي هفت گروه قبل از خودم را مي ديدم و در همان دو سه ساعت كمي اوضاع و وضعيت آمادگي مان بهتر شد. به لطف خدا رفتيم و در زمان استاندارد تعيين شده داوران برنامه اي را اجرا كرديم.
011615.jpg

* ويژگي عمده برنامه شما به نظر خودتان چه بود؟
- ما برنامه را با چند ويژگي برجسته ارائه كرديم: اول، مركب خواني و مودگرداني در سه دستگاه ايراني، دوم، استفاده از ريتم هاي مختلف و تركيب ريتم ها، سوم، قرار دادن آواز به اندازه طبيعي خودش و نيازي كه مخاطبين داشتند. چهارم، استفاده از شعر شعراي فارسي زبان ازبكستان و آخر رعايت آداب صحنه اي گروه موسيقي، چه از لحاظ لباسها،  ارتباط هنرمندان با همديگر روي صحنه و شرح وظايف افراد. اينها بخشي از آن چيزهايي بود كه فكر كرديم باعث شد كه ما روي هيأت ژوري كه متشكل از سيزده كشور مختلف بود اثر مثبت بگذاريم.
* آهنگ ها ساخته چه كساني بود؟
- يك ترانه را بر روي آهنگي از استاد درويش خان با شعري از اميرنظام الدين عليشير نوايي گذاشتيم با طراحي خود من، يك ترانه با ملودي از خودم بود در ماهور با شعري از مولانا، يك ترانه محلي مازندراني خوانديم به نام «ليلا خانم» در دو ريتم مختلف ريتم تند و ملايم، يك آواز بر روي ملودي «باران باران» كردستان اجرا كرديم كه گروه موسيقي كر مي خواند و پايه را تكرار مي كرد من يك آواز اصفهان مي خواندم بر روي شعري از امير عليشير نوايي و در نهايت ترانه كردي «كرمانشاه» را خوانديم.
* عكس العمل مردم چگونه بود؟
- در سمرقند خيلي ها فارسي را مي فهمند ولي زبان فارسي شان با ما تفاوت زيادي در نوع گويش ها و لهجه ها دارد. مردم استقبال بسيار خوبي مي كردند؛ يعني بسيار تشويق  مي كردند.
* عكس العمل رقبايتان چه بود؟
- اينقدر ما در اين فضا مهرباني و صميميت و معرفت ديديم كه قابل وصف نيست چرا كه اينها از ۳۲ كشور، از خاور دور (ژاپن) تا ايتاليا، از سيبري تا ايران، از هند تا استوني و از مصر تا تاجيكستان و... آمده بودند اما همه اينها با يك زبان صحبت مي كردند و آن هم زبان ملودي بود و ترانه و موسيقي. اين رشته آنقدر مطمئن بود كه همه خود را به آن بياويزند، چه قبل از مسابقات، چه در طي مسابقات و چه بعد از پيروزي گروههاي ايران، ازبكستان، آذربايجان، تاجيكستان، بنگلادش و افغانستان. تبريكات و رفتارها كاملاً صميمانه بود و ما مي فهميديم كه اينها از روي تعارف نيست. به غير از يك گروه كه ما آن را به حساب رفتار شخصي گروه مي گذاريم نه فرهنگ آن كشور و به دليل اينكه بدگويي نشود از ذكر نام آن خودداري مي كنم و در تمام طي زمان فستيوال چه درون محل اقامت و چه در كنسرت هاي متفرقه اي كه براي ما گذاشتند و چه در اتوبوس هايي كه با هم با گروههاي ديگر مي رفتيم فقط مبادله ترانه ها بود و گفت وگوي هنرمندان با زبان موسيقي، كه به معناي واقعي گفت وگوي فرهنگ ها و تمدنها بود.
*شنيدم آلمان، ايتاليا و بلاروس، استوني و لتوني هم شركت داشتند كه همگي كشورهاي غربي هستند. چگونه در فستيوال ترانه هاي مشرقي شركت كردند؟
- اينها آمده بودند ولي عمدتاً  با ترانه ها و يا سازهاي شرقي آمده بودند، بنابراين عمده فعاليت فستيوال شرقي تلقي مي شد.
* از برندگان مي خواستم بپرسم كه خودتان گفتيد و دلائل موفقيت گروه شما كه آن را هم بيان كرديد. در مورد تركيب برندگان بفرماييد.
- در گروه اول دو كشور مقام اول را آوردند، ابتدا ايران و دومين برگزيده ازبكستان. در مقام دوم دو گروه دوم شدند، آذربايجان و تاجيكستان. در مقام سوم دو كشور بنگلادش و افغانستان. يادآوري كنم كه در روي صحنه و شب آخر دو اتفاق مهم رخ داد: اول اينكه گروه ايراني دسته گل اهدايي جشنواره را به احترام كشور افغانستان كه براي اولين بار شركت مي كرد به نماينده اين كشور اهدا كرد كه از طرف رسانه ها خيلي مورد استقبال قرار گرفت و دوم اينكه من به عنوان خواننده و سرپرست گروه صبا و آقاي رضا ميهني به عنوان نوازنده دف گروه ايراني در يك اركستر مشترك با يك گروه نوازندگان ازبكستان به عنوان كشور ميزبان و چندين نوازنده سازهاي كوبه اي از مليت هاي مختلف يك برنامه اي را به رهبري موسيقيدان بزرگ كشور ازبكستان آقاي عبدالهاشم بر روي صحنه اجرا كرديم به عنوان سمبل فستيوال و من بر روي صحنه ميدان ريگستان شعر معروف رودكي «بوي جوي موليان آيد همي» را در مايه حجاز در دستگاه ابوعطا در حال حركت به همراه اركستر بزرگ بين المللي خواندم.
* آهنگش از چه كسي بود؟
- از آقاي عبدالهاشم.
* يونسكو چه نقشي داشت؟
- يونسكو معمولاً در فستيوالها شركت نمي كند مگر آنكه به استاندارد لازم رسيده باشد به همين دليل اين فستيوال با مشاركت يونسكو اجرا شد.
* با مسئولان فرهنگي كشور در اين مورد چه حرفي داريد؟
- اولاً كه من اين افتخار را تقديم مي كنم و تبريك مي گويم به همه مردم ايران كه مسئولان هم جزو آنها هستند، به خصوص مسئولان و متوليان فرهنگ و هنر كشور و براساس اعتقادم كه ده سال كار بازرگاني كردم در صادرات كشور و فضاي كشورهاي ديگر را مي شناسم، به هر حال در مراودات بازرگاني، مسئولان سياسي را هم شناخته ام، من اعتقاد دارم كه ما اگر در ارتباط با كشورهاي ديگر و در سطح جهان ارتباطات سياسي و اقتصادي مان را هم به واسطه فعاليت موفق فرهنگي و هنري و تحت تأثير آن انجام دهيم اثرات بسيار مثبتي بر پروسه روابط سياسي و اقتصادي ما خواهد داشت و من از مسئولان فرهنگي خواهش مي كنم كه از اين نوع فعاليتها و گروههايي كه با فكر و انديشه و برنامه هاي طراحي شده متناسب با اين گونه مجامع فرهنگي و فستيوالها شركت مي كنند، حمايت كنند.

ايرج صهبايي:
اجراها قابل قبولند
011600.jpg
رهبر اركستر سمفونيك تهران، اجراهاي فعلي اركسترها به مديريت رهبرانشان را با امكانات فعلي قابل قبول خواند.
ايرج صهبايي در گفت وگو با خبرنگار موسيقي ايسنا تاكيد كرد: ما هنوز سنت موسيقي كلاسيك قوي را نداريم كه رهبران اركستري داشته باشيم كه درباره عملكرد آن ها اظهار نظر كنيم كما اين كه رهبران كنوني اركسترهابراي اجتماع فعلي اطلاعات خوبي داشته و كار خود را بلد هستند.
وي افزود: يك رهبر اركستر مثل تمام موسيقيدانان كار خود را از زدن ساز شروع كرده و با تحصيل در كنسرواتورها و دانشگاه ها به مرحله عالي مي رسد. پس دنبال رهبري رفته و با فراگيري آهنگسازي پيشرفته كار خود را با اركسترهاي مختلف آغاز مي كند. به گفته اين موسيقيدان، امروزه در مقابل ۱۰۰ نوازنده يك رهبر اركستر وجود داشته و جا براي رهبري اركستر محدود است عليرغم اين كه كنسرواتوارها ممكن است سالانه حدود ۱۰ رهبر را به هنر موسيقي معرفي كنند اما از اين ميان معدود افرادي مي توانند در سطح بين المللي بدرخشند.
صهبايي در عين حال موسيقي سمفونيك را يك كار دسته جمعي ذكر و خاطرنشان كرد: ما در مرحله گذار هستيم و در اين ميان كارهاي ارائه شده قابل قبول است هر چند كه بايد به فكر آينده بود تا كارها بهتر پيش رود.
رهبر اركستر سمفونيك تهران با اظهار اميدواري از تشكيل هر چه سريع تر بنياد رودكي به ايسنا گفت: تمام اميد ما به بنياد رودكي است تا برنامه ريزي هاي خود را ارائه كنيم. تنها از اين طريق است كه برنامه هاي اركستر سمفونيك تهران حرفه اي و تخصصي پيش خواهد رفت.
ايرج صهبايي در پايان يادآور شد: ما از وضعيت و امكانات موجود بهترين استفاده ممكن را كرده ايم به همين دليل سطح اجراي كنسرت هاي اركستر سمفونيك بالا رفته است.

سر بانگ
ميراث ملك
به بهانه نخستين جشنواره جهاني سنتور در ايران
011620.jpg
قدمت انجمن جهاني سنتور و جشنواره سنتور نوازي حداكثر به چهارده سال پيش، آنجا كه بوداپست پايتخت مجارستان ميزبان تكنوازان برتر سنتور از كشورهاي آسيايي و اروپاي شرقي بود، برمي گردد. نماينده ايران در آن رويداد استاد حسين ملك  بود و نفر برتر تكنوازان جشنواره هم كسي جز وي نمي توانست باشد. مطابق قانوني كه بنيانگذاران انجمن وضع كرده اند، نفر اول هر دور جشنواره به رياست انجمن انتخاب مي شود، اما دوري از وطن و مشغله هاي كاري ملك مانع از پذيرش رياست انجمن بود و تنها نايب رئيسي آن را تا پايان عمر پذيرفت. به همين دليل در نخستين جشنواره، قرعه رياست به نام خانم ويكتوريا هرنچار درآمد و باز به همين دليل خانم هرنچار تنها كسي بود كه در جشنواره اخير تهران(فرهنگسراي نياوران) نامي از ملك به ميان آورد و خدمات وي را ستود. ويكتوريا هرنچار اشاره كرد كه زنده ياد ملك خيلي دوست داشت يك جشنواره سنتورنوازي در تهران برگزار شود، ولي هر بار به تعويق مي افتاد تا اينكه استاد به ديار باقي شتافت. با اين اوصاف، خيلي بجا بود جشنواره اخير، يادواره استاد ملك عنوان شود، ولي متأسفانه اسمي هم از ايشان به زبان و كاغذ ايراني ها نيامد.
زنده ياد حسين ملك علاوه بر نوازندگي سنتور، در ساخت اين ساز نيز دستي توانا داشت و با ذوق و پشتكار خويش نمونه هاي متفاوتي از نوع سنتي آن را تجربه كرده بود. براي نخستين بار، سنتور پدال دار ساخت كه در آن براي خفه كردن صداي سيم ها، به جاي دست، از يك پدال ويژه استفاده مي شود (عكس ضميمه)، اين ابتكار ملك گرچه در داخل كشور مورد بي مهري واقع شد، اما خارج از ايران بسيار مورد استقبال قرار گرفت و نمونه اش را در همين جشنواره اخير سنتور نوازي تهران شاهد بوديم. سنتورهاي نوازنده مجارستاني، سوئيس و اسلواكي، همگي داراي پدال بودند.
يكي از آثار جالب و به ياد ماندني ملك، ساخت سرود سي تير در ماجراي سي تير ۱۳۳۱ است. اين سرود حماسي با شعري از استاد ابوالحسن صبا كه در دستگاه ماهور اجرا گرديد، چند ماه زندان را هم براي ملك به همراه داشت. اجراي دوباره آن بيستم آذر سال ۱۳۷۱ در تالار انديشه با نوازندگي خود استاد و همراهي شاگردانش بود. اثر مزبور با عنوان «به ياد صبا» توسط شركت سروش منتشر شده است. مرحوم حسين ملك با بيش از نيم قرن فعاليت مستمر موسيقايي، روز ۱۳ آبان ۱۳۷۸ در سن ۷۴ سالگي به علت مرض قند، دار فاني را وداع گفت. يادش گرامي باد.

سايه روشن موسيقي
نيمه پر را هم ببينيد
سيد ابوالحسن مختاباد
011610.jpg

a_najva@yahoo.com
اجراي كنسرت حسين عليزاده با گاسپاريان انتقادات فراواني را به دنبال داشت. عمده ديدگاههاي منتقدان بر اين محور قرار گرفته بود كه چرا عليزاده چنين ساز زده و چنين اجرايي داشته است. اين انتظار شايد تا حدودي طبيعي بود، اما به نظر مي رسد، ما عادت كرده ايم فضا را يا سفيد و يا سياه ببينيم و اينكه موجوديتي براي محيطي خاكستري و بينابين قايل باشيم، در ذات قضاوتهاي ما قرار ندارد. چند نكته اي كه در كنسرت حسين عليزاده به چشم خورد و متأسفانه بينندگان هميشگي نيمه خالي ليوان، نتوانستند نيمه پر آن را ببينند و يا خود را به نديدن زدند، نگاه تجربي عليزاده به اين اجرا (چه در همكاري با گاسپاريان و چه در نواختن ساز سلانه) بود. در نگاه تجربي كه شايد بتوان در آينده آن را به كارگاه تجربي موسيقي تغيير نام داد، هدف تجربه است، نه آفرينش اثري نو. اين تجربه ها مي بايست آنقدر تداوم يابند و تكرار شوند تا از دل آنها آثار و سبكهاي متفاوت پديد آيند. به ياد داشته باشيم كه همين ساز سلانه چند سالي گذشت تا به اين مرحله پا نهاد؛ شايد همانند طفل يا نهالي تازه  كه براي برومند شدن و برآمدن، نيازمند توجه و مراقبت است، همين ساز و اينگونه اجراها نيز نيازمند تمرين و تكرار و مراقبت و نقد و بررسي جدي تري هستند. همچنانكه ايجاد فضاي گفت وگو ميان دو هنرمند شاخص كه بخواهند به شكل بداهه كار ا جرا كنند، نياز به زمان مناسب و تمرينات جدي و نيز نشست و برخاست هاي همدلانه تري دارد كه اين مهم به دست نمي آيد مگر با مراودات و گفت وگوهاي طولاني تر. پس همين جا بايد همت جناب عليزاده را ستود كه عليرغم اين همه مشكلات و موانعي كه از چپ و راست بر سر اهل موسيقي مي ريزد، تاب و توان و انرژي مؤثري دارد كه بتواند در اين مسيرهاي پرپيچ و خم طي طريق كند و براي موسيقي ايراني راههاي تازه تر، حتي اگر اين راه ها منجر به نتيجه اي نيكو نشود، باز  كند.
متأسفانه ايجاد كارگاه تجربي موسيقي، وظيفه اي است كه نهادهايي همانند مركز موسيقي (صدا و سيما، ارشاد و حوزه هنري) با بودجه هاي خود مي توانند شكل دهند. اين مهم وقتي كه از جانب متوليان انجام نشود، طبيعي است كه دلسوختگان موسيقي براي برون رفت از وضعيتي كه موسيقي سنتي به آن دچار است، چاره اي بينديشند و حداقل دست روي دست نگذارند.
همچنان عناد طالبان با موسيقي
011595.jpg

از قرار هنوز تراشه هاي حكومت طالبان در افغانستان باقي است. اين گروه كه مخالفت و عنادي شگفت انگيز با هنر، بخصوص موسيقي داشته و دارند، در هنگام حكومت خود سازها را شكستند و شايد هم همراه ساز، دستان نوازندگاني را هم خرد كردند. به تازگي در يكي از خبرگزاريها خوانديم كه برخي از افراد با گرايش فكري منتسب به طالبان تهديد كرده اند افرادي كه ريش خود را بتراشند و يا به موسيقي گوش كنند را مثله خواهند كرد. اين حادثه زماني رخ داد كه گروهي از هواداران طالبان در استان پكتيا در جنوب شرقي افغانستان جلوي برخي خودروها را گرفته و مسافرانشان را تهديد كرده اند كه در صورت تراشيدن ريش يا گوش سپردن به موسيقي بيني و گوش هايشان را مثله خواهند كرد.
بودجه كم و نبود ساز جديد
اركستر سمفونيك تهران، چند سالي است كه با معضل سازهاي فرسوده و عدم جايگزيني براي اين سازها روبه رو شده است. استعمال بيش از اندازه سازها بخصوص سازهاي بادي اركستر سمفونيك و قيمت بالاي نوع خوب و به درد بخور آن، سبب شده تا هر ساله خريد اين سازها به سال بعد حواله داده شود. در هر حال مركز موسيقي كه متولي اركستر سمفونيك تهران است، مي بايد چاره اي براي اين كار بينديشد، در غير اين صورت ديري نخواهد پاييد كه اركستري با سازهاي كيفيت پايين را شاهد باشيم.
يك گروه جوان و جدي
شايد براي نخستين بار باشد كه گروهي از دختران فارغ التحصيل هنرستان موسيقي گرد هم آمدند و جمعي صميمانه را براي حضور جدي و مؤثر در موسيقي بانوان شكل داده اند. گروه موسيقي ايراني آوين با حضور ۶ نوازنده جوان و نوجوان دختر آثاري از علي اكبر شيدا، درويش خان، تقي ني داود، علي اكبر شهنازي، روح الله خالقي، ابوالحسن صبا، هوشنگ ظريف و قطعاتي از موسيقي محلي را اجرا مي كنند.
سرپرستي اين گروه را ماهور احمدي نوازنده تار برعهده دارد و ساغر خادم (تنبك، دف)، بهاره چهرآسمان (عود)، نايان صحيحي (كمانچه)، سوفيا كتابي (سنتور) و وحيده عيسايي (قانون)، وي را در اين اجرا همراهي مي كنند.
كنسرت گروه پارسيان
۳ و ۴ مهرماه گروه پارسيان به رهبري ظهيرالديني آثاري از ويوالدي و خاچاطوريان را در فرهنگسراي نياوران برگزار خواهد كرد.
به گزارش خبرنگار موسيقي ايسنا نيما زاهدي، محمدرضا كريمي، ظهيرالديني و علي جعفري (ويولن)، ميثم مرودستي و لاله فلاح پسند (آلتو) ، آيدين احمدي نژاد و نسيم سعد ( ويولن سل) و پورنگ پورشيرازي (كنترباس) در اين اجرا پارسيان را همراهي خواهند كرد.
سرپرست گروه پارسيان در گفت و گويي با خبرنگار ايسنا آثار اجرا شده در كنسرت آتي اين گروه را سمفوني براي سازهاي زهي از ويوالدي، ملودي هاي گريك، پاوان اثر گابريل فوره اعلام كرد.
ظهيرالديني از سوئيت گايانه اثر خاچاطوريان و پالاديو براي اركستر زهي اثر كارل چنگيز به عنوان ديگر آثار اجرايي نام برد.

هنر
ادبيات
اقتصاد
سفر و طبيعت
سياست
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |