دوشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۱۷۴ - Sep.22, 2003
محيط زيست
Front Page

جهان روبه رشد و توسعه پايدار
015538.jpg
مفهوم توسعه پايدار از اوايل دهه ۱۹۸۰ آثار و نوشته هاي مربوط به محيط زيست و توسعه را تحت الشعاع قرار داد. در آن زمان رشد نسنجيده، به اسم توسعه، باعث ويراني و تخريب محيط زيست در سراسر جهان شده بود. توسعه پايدار يك اصطلاح كلي معروف است كه سعي مي كند با روشن كردن ارتباط تفكيك ناپذير بين محيط زيست و توسعه، توجه زيادي را نسبت به آينده سياره زمين داشته باشد. علي رغم شهرت جهاني اين اصطلاح، هيچ تعريف پذيرفته شده جهاني در مورد آن وجود ندارد. زيرا مطابق با اظهارات رد كلايفت عبارت توسعه پايدار مفاهيم مختلفي را از خود توسعه بيان مي دارد.
از زماني كه كميسيون «برانت لند» گزارش خود را با عنوان «آينده مشترك ما» در سال ۱۹۸۷ انتشار داد، بحث پايداري تفاوتهاي زيادي را در تفكر راجع به توسعه، رشد اقتصادي، تغييرات اجتماعي و حفاظت محيط زيست نشان داده است. براي مثال طرفداران محيط زيست كه داراي ديدگاه «سبز» هستند، اساساً منابع طبيعي را به عنوان مهمترين بخش بحثهاي پايداري تشخيص مي دهند كه از اين منابع بايد با هر هزينه اي حفاظت كرد. ديگر نويسندگان معتقدند كه مهمترين اصل اين است كه پايداري كنوني را در نظر بگيريم و ميزان توليد و مصرف آينده را پيش بيني كنيم تا به وسيله آن توسعه انساني پايدار و تقويت شود. از اين لحاظ، توسعه پايدار مي تواند دلالت بر تغييري اساسي در سبك زندگي داشته باشد و به وسيله آن منابع موجود به پايدارترين روش اداره شوند. مثلاً موناسينگهه اظهار مي دارد كه يك هدف معقول هدفي است كه افزايش كامل رفاه ناشي از فعاليتهاي اقتصادي و نگهداري و بهبود ذخاير اقتصادي، بوم شناختي و سرمايه هاي اجتماعي- فرهنگي را در طول زمان در نظر بگيرد.
در حاليكه ممكن است دولتهاي سرمايه دار پيشرفته در «شمال» بيشتر به محيط زيست و حفاظت آن توجه كنند، بحث توسعه پايدار در «جنوب» اغلب به توسعه انساني اولويت مي دهد كه همانطور كه «بادبير» اظهار مي دارد توسعه پايدار بايد به طور مستقيم با بالا رفتن استانداردهاي مهم زندگي فقيران در ارتباط  باشد. در اين كشورها تأمين هدفهاي اجتماعي و اقتصادي و بهبود دسترسي مردم به نيازهاي اساسي مورد تأكيد مي باشد. ضروري است كه به صورت ويژه اي دسترسي افراد فقير به يك معيشت مطمئن و پايدار تضمين شود، زيرا كه اين افراد به علت در اختيار نداشتن امكانات مناسب امرار معاش، منافع اقتصادي كوتاه مدتي را كه به ضرر محيط زيست است انتخاب مي كنند.
دوگانگي موجود بين ديدگاههاي «شمال» و «جنوب» را بايد به نابرابري هاي ساختار نظام جهاني نسبت داد. در كشورهاي روبه توسعه، اغلب تلاشهاي زيست محيطي بيش از آنكه در جهت بالا بردن سطح رفاه زندگي باشد، براي رفع نيازهاي اساسي است. اين موضوع توجه ما را به تعريف كميسيون برانت لند از توسعه پايدار جلب مي كند كه تأكيد اساسي آن بر برآورده كردن نيازهاي انساني است: «توسعه اي كه نيازهاي كنوني را برآورده سازد بدون اينكه توانايي نسلهاي آينده را در برآورده كردن نيازهايشان با خطر مواجه سازد». شايد كه اين تعريف به طور گسترده اي به وسيله دانشگاهيان و متخصصان مورد استفاده قرار گيرد اما بايد دانست كه تعابير و تفاسير مختلفي نيز از آن به عمل مي آيد.
مطابق با گزارش هاي كميسيون  جهاني محيط زيست و توسعه، اجزاي اصلي پايداري عبارتند از: محيط زيست، برابري و رشد؛ با اين همه بعضي متخصصان نقش رشد را زير سؤال برده اند. اگر چه اين عقيده كه «نيازهاي توسعه انساني، از جمله نيازهاي فرهنگي و اجتماعي، بايد با موضوعات زيست محيطي بلندمدت هماهنگ باشند» در طول دهه گذشته مورد حمايت قرار گرفت، اما هنوز يك مشكل اساسي در مورد دستورالعمل جهاني براي توسعه پايدار وجود دارد. اجلاس ريو در سال ۱۹۹۲ نشان داد كه بين شمال و جنوب بر سر بحث پايداري، مخصوصاً با توجه به اولويتهاي مختلف زيست محيطي و همچنين توجه به سرمايه گذاري در اين دستورالعمل جديد، اتفاق نظر وجود ندارد.
در حقيقت «شمال» نياز به «يك رويكرد جهاني به اين مسأله» را درك نكرده است و بدون توجه به فقر بسياري از كشورها و محدوديت منابع مالي كه بحران بدهي را به آنها تحميل مي كند، خواهان تلاشهاي گسترده «جنوب» در جهت حفظ منابع حياتي نظير جنگلهاي باراني مي باشد. برخي از كارشناسان در تحليل خودشان از اجلاس ريو نتيجه گرفتند كه «شمال به محيط زيست توجه كرده و جنوب از آن اجتناب نموده است». موقعي كه مشكلات كوتاه مدت، بحرانهايي جدي براي بسياري از كشورهاي جنوب به وجود آورده است درك موضوعات زيست محيطي بلندمدت براي آنها مشكل مي باشد. علي رغم افزايش آگاهي در مورد عوامل مؤثر در مسائل زيست محيطي، هنوز هيچ حركتي در جهت كمك مالي به كشورهاي فقير براي كاهش بار سنگين بدهي آنها صورت نگرفته است تا به وسيله آن اين كشورها بتوانند بهره كشي از منابع انساني و طبيعي خود را كه براي مبادلات خارجي انجام مي شود، كاهش دهند.
به طور قطع مسأله تخريب محيط زيست كه در بسياري از شهرهاي جهان رو به توسعه وجود دارد حاكي از اين است كه نظام جهاني و روند غربي شدن زندگي، از اصل پايداري به دور هستند و به طور كلي باعث آسيب رساندن به محيط زيست مي شوند. با اين همه، اين واقعيت فراموش شده است كه برآورده كردن نيازهاي اساسي، قدمي ضروري براي اجراي دستورالعملهاي مربوط به محيط زيست مي باشد. محيط زيست تا اندازه اي مجبور است كه قرباني انكار شده توسعه و قدرت سياسي نابرابر شود.
همچنين مهم است كه بدانيم چگونه مفهوم توسعه پايدار في نفسه با مفهوم خود توسعه ارتباط دارد. تلاشهاي انجام شده در جهت غربي كردن جهان سوم، از طريق راهبردهاي صنعتي و اقتصادي اروپايي، با ويژگي پايداري تناقض دارند. روشن است كه وقتي پيشرفتهاي سبك غربي در كانون رشد قرار بگيرد، بيشتر راهبردهاي توسعه نيز با توسعه پايدار سازگار نخواهند بود.
افزايش بهره وري شهري، گزينش فن آوري هاي غربي و حمايت بانك جهاني از رشد اقتصادي باعث مي شوند تا جوامع روز به روز از سنتها، كه شكلهاي پايدارتر توسعه هستند، دور شوند. اين فرض مبتني بر اين استدلال است كه جوامع و فعاليتهاي اقتصادي كوچك مقياس تر به محيط زيست نزديك تر هستند. با در نظر گرفتن تاريخ گذشته اين جوامع متوجه مي شويم كه بسياري از برنامه هاي توسعه مرتبط با مدرنيزاسيون، باعث افزايش فقر و تخريب محيط زيست شده اند. «ميس» در بحث خود راجع به افسانه ارتقاي توسعه، استدلال مي كند كه كشورهاي فقيرتر بايد از يك مسير متفاوت و مبتني بر «توسعه معيشت و جامعه» پيروي كنند. با اين همه مهم است كه بدانيم هر توسعه به هر نوع (از جمله دسترسي به نيازهاي اساسي) مستلزم نوعي استفاده فزاينده از منابع طبيعي مي باشد. اين يك واقعيت است كه آن شهرهاي جهان رو به توسعه كه از كمترين منابع طبيعي استفاده مي كنند (بسياري از آنها در آفريقا وجود دارند) آنهايي هستند كه خدمات اساسي در اختيار ندارند.
نوشته روبرت بي . پوتر- سالي لويد ايوانز۱
ترجمه: مهدي دهقان
كارشناس ارشد جغرافيا و برنامه ريزي شهري
-------------
۱- اين مقاله بخشي از كتاب The city in the developing world مي باشد.

سند نهايي كنگره پاركهاي ملي در آفريقاي جنوبي:
تنوع زيستي كليد حفظ زندگي جهان است
015536.jpg
كنگره پارك هاي ملي جهان در بندر دوربان واقع در آفريقاي جنوبي در پايان نشست خود طي سندي خاطرنشان ساخت كه دگرگوني نوع تفكر و بينش جهاني به تنوع زيستي تنها راه خروج از مرز نابودي جمعي است. به گزارش خبرگزاري فرانسه از دوربان ۲۵۰۰ نماينده از ۱۷۰ كشور جهان در كنگره پاركهاي ملي جهان، نگراني شديد خود را نسبت به تخريب مناطق طبيعي و حيات وحش جهان و به ويژه مناطق حفاظت شده ابراز داشته اند، آنها هشدار داده اند كه از بين رفتن ۵۰ درصد از مناطق حفاظت شده جهان در ۲۰ سال اخير، روند خوفناكي است كه ممكن است به نابودي تمامي گونه هاي زيستي از جمله انسان منجر شود.
در اين نشست ۱۰ روزه براي مديريت بهتر يكصد هزار منطقه حفاظت شده جهان نيز ارائه طريق شد. كارشناسان پيشنهاد كردند كه ساكنان بومي پيرامون مناطق حفاظت شده بايد به گونه اي در درآمدهاي اقتصادي ناشي از اين مناطق سهيم شوند تا انگيزه كافي براي مشاركت در حفظ مناطق حفاظت شده داشته باشند- پيش از اين برخي متخصصان گفته بودند كه ساكنان اطراف مناطق حفاظت شده بايد از اين مناطق جابجا شوند، اما تجربه هاي بعدي اين واقعيت را ثابت كرد كه ايجاد انگيزه در ساكنان بومي براي حفظ مناطق حفظ شده از هر سپر ايمني ديگري براي مراقبت از اين مناطق بهتر عمل مي كند.
در سند نهايي اجلاس دوربان همچنين گفته شده است: «مراقبت از محيط زيست جهان بايد به عنوان يك هدف مشترك جهاني و با حضور مردم از سراسر جهان صورت گيرد.»
در اين سند همچنين پيشنهاد شده است؛ يك سيستم و سامانه جهاني براي حفظ مناطق حفاظت شده آبزيان تا سال ۲۰۱۲ در جهان ايجاد گردد.
«ديويد شپارد» دبيركل كنگره در مورد نتايج نشست دوربان گفت: هيچ يك از ستانده ها و نتايج كنگره ،تحميلي بر كشورهاي جهان نيست و ضمانتي براي اجرا ندارد. اما اراده و ابزار نيرومندي كه برگرفته از يك نياز جهاني است تلاش دارد كه به حفظ هر چه بيشتر مناطق حفاظت شده و تنوع زيستي جهان همت گمارد و اين چشم انداز اميدواركننده اي است.
ترجمه: سعيد علوي نائيني

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    انديشه    |    خارجي    |    سياسي    |    شهري    |
|   علمي فرهنگي    |    محيط زيست    |    ورزش    |    ورزش جهان    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |