|
|
|
|
|
|
گرمابه ۴۰۰ ساله شيخ بهايي رو به تخريب است
گروه علمي فرهنگي: گرمابه منحصر به فرد شيخ بهايي كه گفته مي شود از مشهورترين حمام هاي ايران در جهان است، هم اكنون به علت تعدد و اختلاف نظر مالكان، متروكه باقي مانده و در حال تخريب است.
به گزارش ميراث خبر، گرمابه شيخ بهايي كه داراي
ويژگي هاي منحصر به فرد مهندسي در سيستم گرم كردن آب است، هم اكنون به علت مورد استفاده قرار نگرفتن، متروكه شده است.
سيف الله امينيان مدير كل ميراث فرهنگي استان اصفهان در اين باره گفت:اين حمام از نظر معماري ويژگي خاصي ندارد و تنها به خاطر نام شيخ بهايي مهم است، ولي ما در استان اصفهان هم اكنون به علت تعداد زياد آثار تاريخي، فرصت رسيدگي به آن را نداريم.
امينيان گفت: مشكل اصلي حمام شيخ بهايي، داشتن ۲۷ مالك است.همچنين مسئول حفظ و احياي ميراث فرهنگي استان اصفهان گفت: هم اكنون از وضعيت دقيق اين حمام اطلاعي ندارم ولي مي دانم كه متروكه است.
يكي از اهالي محله اطراف حمام نيز با گلايه از
سهل انگاري مسئولان ميراث فرهنگي اصفهان و ارگان هاي مسئول گفت: با وجود جايگاه و شخصيت مهم شيخ بهايي در شهر اصفهان و منحصر به فرد بودن اين حمام متاسفانه هم اكنون حمام شيخ بهايي در وضعيتي بسيار بد به سر مي برد و به شدت در حال تخريب است.
حمام شيخ بهايي مربوط به دوره صفويه است كه با مهندسي شيخ بهايي ساخته شده است، سيستم گرمايي اين حمام از شاهكارهاي مهندسي با استفاده از قوانين فيزيك و شيمي محسوب مي شود.
آب اين حمام با سيستم «دم و گاز» يعني از گاز متان فاضلاب مسجد جامع و چكيدن روغن عصارخانه شيخ بهايي كه در مجاورت حمام قرار دارد روشن مي شده است.عصارخانه محلي براي تهيه روغن از دانه هاي روغن بوده است.
اين حمام با استفاده از اين سيستم پيچيده مهندسي به مدت طولاني تنها با يك شمع روشن مي شده است. اين حمام از نظر معماري مانند ساير حمام هاي دوره صفويه داراي ويژگي هاي آن دوران است. اين حمام متروكه در فهرست آثار ملي كشور به ثبت رسيده است.
|
|
|
۱۶ميليون دانش آموز ، سال تحصيلي جديد را آغاز مي كنند
|
|
گروه علمي فرهنگي: ۱۶ ميليون و ۲۹۳ هزار دانش آموز دوره هاي مختلف تحصيلي مدارس دولتي وغيردولتي روز سه شنبه اول مهرماه ، سال تحصيلي ۸۳- ۱۳۸۲ را آغاز مي كنند.
به گزارش ايرنا وزارت آموزش و پرورش پيش بيني كرد كه در سال تحصيلي جديد هفت ميليون و۹۴۷ هزار دختر و هشت ميليون و ۳۴۶ هزار پسر در مدارس سراسر كشور به تحصيل خواهند پرداخت كه در مجموع نسبت به سال قبل ۶/ ۲ درصد كاهش را نشان مي دهد.
در سال تحصيلي جديد، يك ميليون و ۵۱ هزار دانش آموز دختر و پسر درمدارس غيرانتفاعي سه دوره تحصيلي ، به تحصيل خواهند پرداخت كه نسبت به سال گذشته ۱۱ درصد رشد را نشان مي دهد.
امسال همچنين شش ميليون و ۶۹۱ هزار دانش آموز دختر و پسر در دوره ابتدايي به تحصيل مي پردازند كه نسبت به سال پيش ۸/ ۴ درصد كاهش مي يابد.
در سال تحصيلي آتي چهار ميليون و ۷۹۱ هزار دانش آموز دختر و پسر در دوره راهنمايي به تحصيل اشتغال خواهند داشت كه نسبت به سال قبل ۴/۳ درصد كاهش خواهد داشت .
تعداد دانش آموزان دوره متوسطه شامل نظري ، فني و حرفه اي ، كاردانش ، و پيش دانشگاهي نيز چهار ميليون و ۴۱۳ نفر خواهد بود كه ۳/۰ درصد كاهش رانشان مي دهد.
دانش آموزان دوره ابتدايي (دولتي ) در سال تحصيلي جديد در ۲۷۷ هزار و۳۰۰ كلاس درس به تحصيل خواهند پرداخت كه نسبت به سال قبل ۷/۵ درصد كاهش خواهد داشت .
دانش آموزان دوره راهنمايي (دولتي ) نيز در سال تحصيلي آتي در ۱۵۹ هزار و ۴۰۰ كلاس درس به تحصيل مي پردازند كه نسبت به سال گذشته ۶/۳ درصد كاهش مي يابد.
براي دانش آموزان و هنرجويان مقطع نظري ، فني و حرفه اي ، كاردانش و پيش دانشگاهي (دولتي ) نيز در سال تحصيلي جديد ۱۶۱ هزار و ۸۳۰ كلاس درس تشكيل خواهد شد.
براي تمامي دانش آموزان سه دوره تحصيلي (دولتي ) در سال جديد تحصيلي ۵۹۸ هزار و ۵۳۰ كلاس درس داير خواهد شد كه نسبت به سال پيش ۳/۳ درصد كاهش را نشان مي دهد.
نزديك به يك ميليون و ۸۰ هزار معلم در سال تحصيلي جديد در مدارس تدريس خواهند كرد كه حدود ۴۰ هزار معلم حق التدريس نيز در آموزشگاههاي ياد شده به فعاليت مي پردازند.
يك ميليون كلاس اولي
در كلاس درس
حدود يك ميليون و ۱۷۲ هزار كلاس اولي در سراسر كشور روز يكشنبه همزمان با روز «جشن شكوفه ها» سال تحصيلي جديد را آغاز كردند.
به گزارش ايرنا، اين تعداد از نوآموزان در ۴۹ هزار كلاس كشور به تحصيل مي پردازند.
نونهالان روستاها و شهرهاي كشور در حالي كه شاخه هاي گل در دست داشتند با بدرقه والدين پا به كانون علم و دانش گذاشتند.
هنگام ورود نونهالان به مدرسه، معلمان و مسئولان مدرسه ضمن استقبال از نوآموزان، سالهاي توأم با موفقيت جهت فراگيري علم و دانش براي آنان آرزو كردند.
روز «جشن شكوفه ها» برخلاف سالهاي گذشته كه روز ۳۱ شهريورماه برگزار مي شد، امسال به دليل مصادف شدن با سالروز شهادت حضرت امام موسي كاظم(ع) ، اوليا، مربيان و مسئولان مدارس روز ۳۰ شهريوررا براي برگزاري اين جشن انتخاب كردند.
|
|
|
توصيه هاي يك مشاوره فرهنگي درباره نحوه رفتار با كلاس اولي ها
روزهاي نخست كلاس اولي ها نيازمند مهرباني هستند
مشاور فرهنگي معاونت آموزش عمومي و امور تربيتي وزارت آموزش و پرورش به مسئولان مدارس و والدين توصيه كرد كه با دقت و مهرباني با نوآموزان برخورد كنند.
«مهدي مراد حاصل» روز يكشنبه به مناسبت آغاز سال تحصيلي كلاس اولي ها به ايرنا گفت : دانش آموزان پايه اول ابتدايي در نخستين روزهايي كه وارد مدرسه مي شوند به شدت احساس تنهايي و غربت مي كنند و نياز است از اين مرحله ، به آساني عبور كنند.
مشاور معاون وزير آموزش و پرورش ، تصريح كرد: اغلب مشاهده مي شود كه در تعدادي از خانواده ها قبل از شروع مدارس از معلم ، مدير و به ويژه ناظم ، در ذهن كودكان تصاويري سرسخت و ستيزه جو ترسيم مي شود.
وي افزود: گاهي بر اثر رفتارهاي غلط، محيط مدرسه ، به عنوان محيطي خشن و وحشتناك به نوآموز معرفي مي شود و در نتيجه نوآموز براي ورود به مدرسه دچار هراس مي شود.
اين كارشناس توضيح داد: مادامي كه مسئولان مدرسه دانش آموزان را با مهرباني و محبت نپذيرند و ترسهاي موهوم را از بين نبرند، آنان همچنان در چنبره اي از اوهام خود ساخته و خيالي خود اسير خواهند بود.
وي اظهار داشت : براي رفع اين مانع بزرگ تربيتي ، نخستين اقدام آن است كه با فراهم آوردن محيطي عاطفي و فضايي صميمانه ، تمامي كساني كه دانش آموزان در مدرسه با آنها سروكار خواهند داشت به طرز مناسبي معرفي شوند.
«مراد حاصل» گفت : آشنايي دانش آموزان با مسئولان باعث مي شود كه آنان با شناخت موقعيت و جايگاه مسئولان و واقف شدن بر نقش آنها بر وظيفه خود به عنوان دانش آموز در قبال معلمان و تربيت كنندگان خود آشنا شوند تا در برخوردهاي بعدي ، مراتب ادب و احترام را بجا آورند.
|
|
|
نخستين همايش سراسري «آموزش هنر» برگزار مي شود
گروه علمي فرهنگي: نخستين همايش سراسري «آموزش هنر»، به منظور ارتقاي سطح علمي و آموزشي هنر، سوم آذرماه در پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامي برگزار مي شود.
به گزارش روابط عمومي سازمان تبليغات اسلامي، «فريبا گل محمدي» كارشناس ارشد پژوهشگاه فرهنگ و هنر گفت: آموزش هنر از سالها پيش در تمامي سطوح با مشكلات عديده اي مواجه بوده است.
وي، انطباق نداشتن شيوه و نوع دروس ارائه شده مراكز دانشگاهي با ويژگيهاي جامعه و عدم موفقيت كاري فارغ التحصيلان رشته هنر در جامعه را از مشكلات سيستم آموزش عالي هنر در كشور عنوان كرد.
|
|
|
رسومي كه ديگر مرسوم نيست
گفت وگو با دكتر محمد ميرشكرايي، رئيس پژوهشكده مردم شناسي
|
|
اشاره: پديده هاي فرهنگي، بر اساس علت ها و سبب هايي شكل مي گيرند كه ريشه در زندگي فرهنگي _ اجتماعي مردم دارند. استفاده از سبك خاص معماري، از مواد اوليه موجود در منطقه و آب و هواي آن تبعيت مي كند، نوع لباس پوشيدن و آرايش افراد هم ريشه در اعتقادات و شرايط محيطي جوامع و اقوام مختلف دارد، اما در دنياي امروز كه عصر فرا ارتباطات نام گرفته ، بسياري از پيشينه هاي فرهنگي فراموش شده اند. يكي از مهم ترين عوامل بروز اين پديده، تلاش دولت ها براي صدور فرهنگ واحد به تمام نقاط كشور و يكسان سازي فرهنگي است. اين تلاش در برخي دوره ها مانند زمان پهلوي اول به صورت برنامه ريزي شده صورت گرفت و كشف حجاب با هدف تغيير مشي فرهنگي نمونه بارز آن است.
حكومت پهلوي اول تلاش كرد تا آن چه الگو برداري تقليدي از كشورهاي همجوار است در ايران نيز رخ دهد. اگر چه اين تلاش ها امروز در چهارگوشه كشورمان به آن شكل نيست ولي همواره كارشناسان و صاحب نظران اين دغدغه را دارند كه مبادا تحولات و پيشرفت هاي تكنولوژيك كه در دسترس ترين آنها، تلويزيون است، عاملي در اين جهت باشند. آنان معتقدند با اتكا به غناي فرهنگي و تاكيد بر پشتوانه هاي مهم تاريخي، مي توان مانع از هر گونه اضمحلال فرهنگي شد.
دكتر محمد ميرشكرايي رييس پژوهشكده مردم شناسي سازمان ميراث فرهنگي در گفت و گويي با «حامد فرمند»، به پرسش هايي درباره اين دغدغه پاسخ داده است كه مي خوانيد.
گفت و گو: حامد فرمند
* آيا پژوهشكده مردم شناسي، مي تواند براي جلوگيري روندي كه هم اكنون در زمينه از بين رفتن تدريجي آداب و رسوم و فرهنگ هاي متفاوت كشورمان پديد آمده، فعاليت كند و برنامه اي براي اين كار در دست دارد؟
رسانه ها و تلويزيون، در خيلي از موارد مي توانند نقش منفي در فرهنگ مردم ايجاد كنند. البته فكر نمي كنم اين مشكل تنها مختص ايران باشد. به طور كلي مسئولان شبكه هاي مختلف تلويزيوني در تمام دنيا مي خواهند مشكل خودشان را حل كنند. آنها كمتر به اين موضوع فكر مي كنند كه برنامه هايشان چقدر مي تواند نتايج مفيد يا مضر فرهنگي داشته باشد. اما اين مشكلات تنها متوجه تلويزيون نيست.
تمام دستگاه ها و نهادها، اين نقش را بر عهده دارند. به طور مثال، لباس مردم عشاير و روستاييان، به تدريج در حال از بين رفتن است و زماني خواهد رسيد كه، ديگر آنها را به عنوان يكي از الگوهاي فرهنگي نداشته باشيم. به هيچ وجه براي اين موضوع هم فكري نكرده ايم. ضمن آن كه اغلب فعاليت هاي فرهنگي و اجتماعي هم كه انجام مي دهيم به از بين رفتن اين عناصر فرهنگي كمك مي كند. به طور مثال معلمي كه با لباسي غير از لباس محلي سر كلاس درس حاضر مي شود، براي بچه ها الگو قرار خواهد گرفت. براي مردم روستا هم، شهري بودن الگو است. يا وقتي يك پژوهشگر به منطقه اي مي رود، به عنوان يك شهري و نماينده دولت، الگو قرار مي گيرد. به اين ترتيب نمي توان از نسل بعد انتظار داشت كه لباس هاي محلي خودشان را استفاده كنند. البته از وارد شدن آثار تكنولوژي و دنياي روز به مناطق مختلف كشور نمي توان جلوگيري كرد.
* شايد به قول شما نشود جلوي ورود تكنولوژي به شهرها و مناطق مختلف را گرفت و اساسا شايد لزومي به اين كار هم نباشد، اما نمي توان شاهد مرگ آخرين راويان سنت ها و انديشه هاي پيشين بود و براي حفظ آنها قدمي برنداشت. آيا مي توان اين نگراني را داشت كه سال هاي آينده كمتر برنامه اي در ارتباط با نوروزمان داشته باشيم و يا براي مثال از موسيقي و لباس محلي مان خبري نباشد. براي مواجهه درست با اين نگراني چه كار مي توان كرد؟
طبيعي است كه بايد آنها را به ارزش تبديل كنيم. معتقديم كه بايد اين تبديل صورت بگيرد، به طور مثال پيشنهادمان اين است كه پوشيدن لباس محلي در مدارس روستايي آزاد باشد، اما توجه داشته باشيد كه ما دستگاه اجرايي نيستيم، ما يك مركز پژوهشي هستيم. در مورد لباس هاي محلي يكي از مهم ترين اقداماتي كه كرده ايم، ارايه الگوي لباس هاي سنتي بوده است. تاكنون چند نمايشگاه با همين هدف برگزار كرده ايم و حتي عرضه پارچه و لباس هم داشته ايم.
در همان نمايشگاه ها خيلي از بازديد كنندگان از پارچه هاي عرضه شده خريدند و براي دوخت، به خياط مستقر در نمايشگاه دادند. خيلي از بچه ها هم كلاه هاي نمدي عرضه شده در نمايشگاه را سرشان گذاشتند. به نظر ما به اين شكل مي شود اين عناصر را به ارزش تبديل كرد. بسياري از هم وطنان ما به صورت خودجوش پيگير اين كارها هستند. دو، سه نفر از خانم ها هستند كه كارشان ايجاد الگوهاي پوشش بر مبناي لباس هاي سنتي است، اين كار ارزش است. در تمام دنيا هم اين طور نيست كه مردم عين لباس هاي محله يا منطقه خاصي را بپوشند، بلكه از آن الگو مي گيرند. اين كار به نظر من يكي از اقداماتي است كه مي توانيم انجام دهيم و نتيجه بخش هم هست.
* به طور مشخص تر در همين رابطه و براي تبديل ساير فعاليت ها يا يادگاري هاي فرهنگي به ارزش، چه فعاليت هايي از طرف پژوهشكده مردم شناسي انجام گرفته است؟
از سال ۱۳۶۸ به بعد كه پژوهشكده مردم شناسي در سازمان ميراث فرهنگي تشكيل شد، در پي طرح اين موضوع بوديم كه ميراث فرهنگي، تنها بنا و شي نيست. پژوهش هاي مختلفي در اين زمينه انجام داديم. امروزه اغلب صاحب نظران و مقامات فرهنگي كشور هم همين حرف را مي زنند. آنها هم اذعان مي كنند كه انسان، آيين، رسم، اعتقاد و باور هم جزو ميراث فرهنگي محسوب مي شود. به اين ترتيب نوروز هم ميراث فرهنگي است، چوگان هم ميراث فرهنگي است، مراسم محرم هم همين طور است. همه اين موارد ميراث معنوي، يا ميراث ناپايدار فرهنگي، محسوب مي شوند.
ما تاكنون چهار همايش محرم و سه همايش نوروز برگزار و به محورهاي ميراث معنوي آنها تاكيد كرده ايم.
* همايش، به عنوان يك فعاليت علمي، حركت مفيدي است، ولي مشخص نيست نتايج ملموس علمي داشته باشد. به طور مثال ما الان هيچ برنامه اي براي جوانان مان در مراسمي مثل چهارشنبه سوري و ۱۳ نوروز نداريم. آيا در اين پژوهش ها دنبال نتيجه علمي هم هستيم؟
به هيچ وجه نبايد بگوييم كه مردم يك مراسم را چه طور برگزار كنند. هر كس بايد مراسم مورد نظر خود را آن طوري برگزار كند كه در خانواده، شهر يا روستايش مرسوم است.
* اما الان با يك سري الگوهاي غلط مواجهيم.
ما الگوي غلط نداريم. مثال بزنيد.
* مثلا در مراسمي مثل چهارشنبه سوري، جوانان با فعاليت هايي كه به نام سنت از گذشته انجام مي دهند، مهم ترين عنصر فرهنگ ايراني يعني احترام به ديگران را زير پا مي گذارند. شما در مثال لباس هاي سنتي، پژوهشكده مردم شناسي را واحد پژوهشگري معرفي كرديد كه مي تواند الگوي صحيح ارائه دهد. در اين مورد هم به نظر مي رسد اين نياز وجود دارد.
در هر جريان، مسايلي اثر مي گذارد كه پايدار هم نخواهد بود. به طور مثال ترقه بازي هاي چهارشنبه سوري _ كه البته در اغلب جشن ها اتفاق مي افتد _ ربطي به چهارشنبه سوري ندارد. در مورد نوروز و مراسم قبل و بعد از آن بحث هاي زيادي وجود دارد كه اصلا پيشينه تاريخي آنها چيست؟ عده اي فكر مي كنند كه نوروز يك جشن زرتشتي است. من بارها در صحبت ها و نوشته هايم آورده ام كه نوروز به هيچ دين و آيين و قوم خاصي ارتباط ندارند. نوروز يك پديده فرهنگي برخاسته از مجموعه شرايط اين سرزمين است. هر قومي هم كه به ايران آمد، نوروز را پذيرفت و البته بر آن هم اثر گذاشت. با اين حال نوروز همچنان پا برجاست و برجا هم خواهد ماند؛ چون داراي مجموعه شرايط و پتانسيل هايي است كه غير قابل از بين رفتن هستند. منتهي اين طور فكر نكنيد كه مراسمي كه امروز، برگزار مي كنيم بايد به همان شكل سه هزار سال پيش باشد.
در آن زمان جامعه ديگري با شرايط و ويژگي ها و مشخصات خاص خودش زندگي مي كرد. در اين تغييرات آن چه مهم است حفظ آن اصل و هسته اصلي است تا بتواند همواره با خودش هويت فرهنگي را منتقل كند.
* در حال حاضر بسياري از سنت هاي گذشتگانمان گرچه به ظاهر پا برجا مانده اند، اما تنها جنبه نمايشي پيدا كرده اند. به طور مثال از شب يلدا مراسمي باقي نمانده است. مي توان تصور كرد كه ويژگي هاي جزيي و شكل ظاهري رسم و آيين ما تغيير كند، اما اگر آن آداب و رسوم، ارزش محتوايي خود را از دست بدهد به نمايش هاي بي هويتي تبديل مي شوند كه به راحتي قابل حذف خواهد بود.
شب چله به اندازه نوروز باقي نمانده است. جشن مهرگان هم به اندازه شب چله باقي نمانده است. هر كدام از اين مراسم تا اندازه اي مي توانند در برابر جريان تحولات اجتماعي و فرهنگي تاب بياورند. ما به هيچ وجه نمي توانيم يك رسم را به زور نگه داريم. يك بنا را مي توان با مرمت حفظ كرد، اما رسم، يك امر زنده است. ميراث زنده را تنها با تاكيد بر هويت فرهنگي و ملي مي توان نگهداري كرد. در اين بين آن برنامه اي كه ريشه دارتر بوده، ماندگارتر هم بوده است. نوروز هم به دليل اين كه جشن جاوداني است، هميشه خواهد ماند.
* اين تحولات نشان نمي دهد كه ما به طور نسبي در حال دور شدن از هويت ملي خود هستيم؟
به هيچ وجه! هويت ملي در سرزمين ايران، اصلي است كه نمي شود آن را در نظر نگرفت. در دوره هاي مختلف تاريخي هم پديده تازه اي كه وارد ايران شده است به نحوي با هويت فرهنگي اين سرزمين تلفيق شده است.
به طور مثال پادشاهاني كه در سلسله هاي مختلف بر ايران حكومت كردند هر كدام به يكي از اقوام ساكن اين سرزمين تعلق داشتند، اما وقتي به حكومت رسيدند، قوميت خود را فراموش كردند. شايد خيلي ها ندانند كه قاجارها از تركمن صحرا آمده اند، چرا كه در كليت فرهنگ ايراني حل شده اند.
* اخيرا با ديدار يك هيات فرانسوي از شمال ايران، بحث راه اندازي موزه مردم شناسي گيلان مطرح شده است. آيا چنين برنامه هايي مي تواند علاوه بر جلب بازديد كننده و در نتيجه جذب توريست، مبناي حفظ و احياي بخشي از سنت ها و ارزش هاي فرهنگي هم قرار بگيرند؟
دقيقا! اين مسايل در آن پروژه و برنامه هاي مشابه مستتر است. وقتي ما نمونه هاي ساكن مناطق روستايي گيلان را در يك نقطه گردآوري مي كنيم، در كنار آن، كليه اطلاعات تحقيقاتي مربوط به آن را هم قرار مي دهيم. مثلا اين كه چرا معماري دشت ساحل گيلان با معماري منطقه كوهستاني ديلم و يا با نوع ساخت خانه هاي تالشي ها كه براي گوسفند داري در ارتفاعات بالاتر درست مي كنند، فرق دارد. معماري اين مناطق بر اساس جنبه هاي مختلف اجتماعي و زيست محيطي با هم متفاوتند. يعني هم مصالح و مواد به كار رفته و هم فن آوري ساخت آنها با يكديگر فرق دارد. به طور مثال در بالاي تالش، منطقه امامزاده ابراهيم، كه چند سال پيش بخشي از خانه هاي آن در يك سانحه آتش گرفت، خانه هاي ۵ يا ۶ طبقه چوبي وجود دارد كه در اين خانه ها حتي يك ميخ آهني هم به كار نرفته و تمام آنها با چفت و بست هاي چوبي ساخته شده اند. علت اصلي اين امر فضاي بسته و جمعيت زيادي است كه براي زيارت مي آيند. بدين ترتيب عوامل اجتماعي و محيطي مختلف سبب مي شوند كه گونه هاي متفاوت اين خانه ها پيدا شوند. ما همه آنها را به موزه اي خواهيم برد و به طور طبيعي آن موزه، يك آزمايشگاه علمي براي پژوهشگران رشته هاي مختلف خواهد شد. علاوه بر اين مي تواند نشان دهد كه پيشينه تاريخي _ فرهنگي سرزمين ما در رابطه با بهره برداري مناسب از محيط پيرامونش چگونه بوده است.
ما گذشته اي داريم كه بر دانشي مبتني است كه ريشه در شناخت اجتماعي، زيست محيطي، فني و غيره دارد. يعني در ساخت اين خانه ها همه ارزش ها اعم از ارزش هاي اعتقادي، فني، اجتماعي و در مجموع ميراث فرهنگي سرزمينمان به كار رفته كه در موزه اي گردآوري خواهد شد.
|
|
|