پنج شنبه ۳ مهر ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۱۷۶ - Sep.25, 2003
محيط زيست
Front Page

به مناسبت ۴مهرماه روز حفاظت و پاكسازي كوهستان
حفظ كوهستان نگاهباني از زندگي
جمع آوري داوطلبانه زباله هاي كوهستان يا سازمان دهي افراد و نهادهايي براي اين كار،مي تواند
به ايجاد حساسيت زيست محيطي در جامعه، يادآوري وظايف نهادهاي عمومي، «شرمنده» كردن آلوده كنندگان و نيز پاكيزه ساختن كانون هاي مشخص كمك كند
015680.jpg
چهارم مهرماه، در ايران به عنوان روز پاكسازي كوهستان شناخته شده كه شايد بهتر باشد اين روز را روز حفاظت كوه ناميد، زيرا بر مفهوم گسترده تري دلالت مي كند و با عنواني كه غالباً در ديگر نقاط جهان به چنين روزهايي اطلاق مي شود (Mountain Protection Day)، نزديكي بيشتري دارد.
هدف از اعلام چنين روزي، مانند بسياري كارهاي نمادين ديگر، نه فقط اجراي برنامه هاي تبليغي و نمايشي براي جلب توجه مردم در زماني كوتاه،  بلكه بيشتر يادآوري چالش هايي است كه ما و محيط هاي كوهستاني باارزش مان پيوسته با آن درگيريم و نيز يادآوري وظيفه هايي است كه برعهده ما استفاده كنندگان از مواهب طبيعت كوه است و بايد همه روزه به آنها عمل كنيم. بخشي از اين وظيفه ها در چارچوب موجوديت انساني- اجتماعي ما است كه از آب- كه از كوه سرچشمه مي گيرد- و از گوشت و شير- كه بدون علفزارهاي كوه بسيار كمتر در دسترس خواهد بود- و از چوب- كه از جنگل هاي كوهستاني مي آيد- و... استفاده مي كنيم. بخش ديگر وظيفه ها، بيشتر مربوط به حيات فردي و علايق شخصي ما است كه از كوه به عنوان تفرجگاه براي سلامت جسمي و گرفتن روحيه استفاده مي كنيم. ما مي توانيم در هر دو بخش مسئولانه رفتار كنيم و خواهان رفتار مسئولانه ديگران باشيم و به اين ترتيب به پايداري استفاده بردن از بخشش هاي سخاوتمندانه كوه ياري رسانيم.
رفتار مسئولانه فردي مي تواند از نريختن زباله در كوه تا خودداري از مصرف بيش از حد آب و چوب و كاغذ را دربرگيرد و يا نمودي از آن مي تواند جمع آوري زباله هاي رها شده در كوه باشد.در حيطه كلان تر يعني رفتار اجتماعي، جلوه هايي از مسئوليت مي تواند تمكين دربرابر قوانين و اخلاقيات زيست محيطي، عضويت در سازمان هايي كه براي حفظ كوهستان تلاش مي كنند، گزارش كردن كارهاي تخريب گرانه، طلب كردن رفتار اصولي از مديران كشور، معرفي اقدام هاي مفيد جهانيان و ارايه آنها به عنوان الگو براي تصميم گيران و مانند اينها باشد.
دو حوزه رفتاري يادشده به هم وابسته اند و رفتار در يك زمينه نمي تواند متضاد با رفتار در زمينه ديگر باشد. مثلاً هيچ كس نمي تواند حتي اندكي از زباله شخصي خود را غيرمسئولانه رها كند و در عين حال مدعي باشد كه در فلان سازمان يا اداره در حال خدمت به محيط زيست است. يا كسي نمي تواند براي بيان آزادانه معضل هاي زيست محيطي مانع تراشي كند و از سوي ديگر با تشريح رفتار با نزاكت خود در حوزه شخصي، ادعا كند كه وظيفه خود را انجام مي دهد و البته نمي توان دامنه هاي كوهستاني و منابع طبيعي باارزش را به بهانه توسعه اقتصادي تخريب كرد و اين اقدام را با ادعاي خدمت به مردم توجيه كرد.
در مورد پاكسازي محيط هاي كوهستاني، چندي است كه بحثي در ميان دوستداران اين محيط ها درگرفته كه آيا جمع آوري زباله، وظيفه سازمان هاي غيردولتي است؟ و آيا اين كارهاي «نهادين» مؤثر هم خواهد بود؟ در اين زمينه، نخست بايد تعريف خود را از «وظيفه» روشن كنيم؛ اگر منظور از اين واژه، امري باشد كه برپايه الزامات قانوني يا اجبارهاي اجتماعي و عرفي بر دوش شخص نهاده مي شود، بديهي است كه چنين وظيفه اي بر يك سازمان غيردولتي طرفدار محيط كوهستان بار نمي شود. اما، اگر تعريف ما از واژه «وظيفه»، مفهومي خودخواسته و برخاسته از احساس مسئوليت دربرابر آنچه كه بي دريغ به ما سود مي رساند باشد، بايد گفت كه چنين وظيفه اي بر دوش سازمان غيردولتي قرار مي گيرد. درواقع،  هويت اجتماعي يك سازمان غيردولتي با تعريف چنين وظيفه هايي براي خود و اداي درست آنها معنا مي يابد.
جمع آوري داوطلبانه زباله هاي كوهستان، يا سازمان دهي افراد و نهادهايي براي اين كار، مي تواند به ايجاد حساسيت زيست محيطي در جامعه، يادآوري وظايف نهادهاي عمومِي، «شرمنده» كردن آلوده كنندگان و نيز پاكيزه ساختن كانون هاي مشخص كمك كند. در مورد اين آخري بايد گفت كه بسياري نقاط كه محل رفت و آمد يا ميعادگاه كوهپيمايان است، در اصل فقط توسط اين قشر آلوده شده و به دست همان ها نيز مي تواند پاك شود. مثلاً مسيرهاي پياده روي كوهپايه هاي نزديك به شهرها، دور و بر چشمه ها و چمنزارها، اطراف پناهگاه ها و روي قله ها به طور مستقيم يا به واسطه از سوي كوه گردان و كوهنوردان آلوده شده است. چه كسي جز كوهنوردان دغدغه مند محيط كوهستان مي تواند سرقله هاي دماوند و علم كوه و سبلان و... سختون هاي بيستون و ستيغ دشوار اشترانكوه و مانند آنها را از قوطي هاي كنسرو و بطري هاي يك بار مصرف و يا طناب و وسايلي كه هم نوردان بي توجه رها كرده اند،  پاكسازي كند؟ چندين سال است كه در نقاط كوهستاني مختلف جهان، برنامه هاي پاكسازي گذرگاه هاي دشوار، به دست گروه هاي داوطلب كوهنورد (كه در مواردي، از سوي شركت ها و سازمان هايي حمايت مالي هم مي شوند) اجرا مي شود و اين امر محدود به يك روز مشخص نيست. براي نمونه مي توان به برنامه هاي پاكسازي گردنه جنوبي اورست، ويال ابروتزي (قله ك۲) اشاره كرد. چنين تلاش هايي براي پاكسازي، در بسياري موارد، حساسيت نسبت به محيط هاي كوهستاني را تا آنجا افزايش داده كه پيشنهاد كوهنوردان و كوه دوستان در مورد اعلام مناطق به عنوان «پارك ملي» در ميان تصميم گيرندگان جا افتاده و پذيرفته شده است؛ همچنان كه در هيماليا، پارك ملي ساگارماتا (اورست) و پارك ملي ماكالو- بارونتس شكل گرفت و در چند سال اخير پارك هاي فرامرزي (يا «پارك هاي صلح») كوهستاني مانند مون بلان به نماد همكاري بين دولت ها براي حفظ محيط زيست بدل شده و پيشنهادهاي ديگري براي شكل گيري «پارك صلح بالكان»، پارك يخچال سياشن و... نيز مطرح شده است.
از اينجا مي توان در مورد پرسش ديگري كه در بالا مطرح شد، به پاسخ دست يافت: آيا كارهاي «نمادين» پاكسازي واقعاً مؤثر است؟ جمع آوري زباله هاي كانون هاي كوهستاني آلوده، جز آن كه خدمتي است كه ما با بهسازي منظر پيش روي مان به چشم هاي خود مي كنيم و گذشته از آن كه اداي ديني است «زمين بازي» بزرگ و بي بديل و رايگان به دست آمده مان- كوهستان- و از اين جهات ممكن است تأثير آن نمادين به نظر آيد، اما از سوي ديگر كاري است با تأثير مشخص و ملموس؛ پيش از هر چيز، اين كار يك آموزش است و مانند هر كار آموزشي ديگر بايد آن را با حوصله انجام داد و تأثير آن را در درازمدت ديد. به عبارت ديگر حتي اگر برنامه هاي پاكسازي كه به دست كوهنوردان و كوه دوستان مدافع محيط زيست انجام شده، در اين چند ساله در كم شدن زباله هاي كوهستان مؤثر نبوده باشد، اما به هر حال در ياددادن پاره اي اصول پايه اي طبيعت گردي به تعدادي از گردشگران تأثير داشته و در بهتر شدن كلي رفتار كوهنورداني كه با گروه ها و باشگاه هاي كوهنوردي كار مي كنند،  كاملاً مؤثر بوده است. ديگر آن كه امروزه واقعاً مي توان پاره اي قله ها و راه هاي كوهستاني كشور را پاكيزه تر از مثلاً  پانزده سال پيش يافت؛ براي نمونه قله توچال، راه جمشيديه- كلكچال و محوطه بنديخچال،  با وجود صدها هزار و شايد چند ميليون بازديد كننده كه در اين ده پانزده  سال داشته اند،  كم زباله تر از گذشته به نظر مي رسند. ديگر تأثير ملموس اين فعاليت هاي داوطلبانه و كم و بيش كوچك، ايجاد تغيير در نگرش دستگاه هاي دولتي يا عمومي به موضوع كوهستان بوده است. در تهران،  از سوي شهرداري طرح هايي مانند قرق دامنه هاي جنوبي البرز (با همكاري سازمان جنگل ها و مراتع)، طرح سامان دهي و احياي دره هاي تهران (طرح كوهسران)، تشكيل «ستاد عالي كوهستان» (با همكاري فدراسيون كوهنوردي)، برنامه جمع آوري منظم زباله مسيرهاي كوهپيمايي شمال تهران توسط پيمانكار و ممنوعيت ساخت و ساز در ارتفاع ۱۸۰۰ متر به بالا،  مطرح و يا اجرا شده است.
همچنين از سوي سازمان حفاظت محيط زيست، چهار قله دماوند و علم كوه و سبلان و تفتان به عنوان «اثر طبيعي ملي» ثبت شده اند و وضعيت منطقه لار از «حفاظت شده» به «پارك ملي» ارتقا يافته و به تازگي معاون محيط طبيعي و تنوع زيستي آن سازمان،  اعلام كرده كه قرار است در سازمان «كميته كوهستان ها» تشكيل شود و سرانجام اين كه اكنون مي توان، نسبت به چند سال پيش، صفحه هاي بيشتري را در مطبوعات كشور در مورد موضوع كوهستان، آلودگي هاي آن و لزوم حفاظت آن ديد.
آنچه بايد امروزه دوستداران محيط هاي كوهستاني به بهانه روز حفاظت كوه بر آن انگشت بگذارند، نه تنها پاكسازي كوه ها از زباله و آموزش اين اصل ابتدايي كه هر كس بايد زباله خود را از كوه بيرون ببرد، بلكه همچنين مقابله با تخريب سيستماتيك دامنه هاي كوهستاني و تپه هاي نزديك شهرها براي ساخت و ساز است كه به تنگ تر شدن افق شهر و دلگيرتر شدن محيط و نفس گيرتر شدن هوا منجر شده است. از آنها كه با ساخت و ساز در بقاياي عرصه هاي طبيعي نزديك شهري مانند تهران مدعي خدمت به مردم هستند،  بايد پرسيد كه آيا با صدها ميلياردتومان هزينه هم مي توانند بوستان يا ورزشگاهي در شهر بسازند كه قابليت پذيرش و خدمات دهي به صدهاهزار نفر را در يك روز داشته باشد؟
عباس محمدي

طبيعت تهران و آسيب ها
015676.jpg
شهر تهران عليرغم آنكه با مشكلاتي همچون ترافيك سنگين،  آلودگي هوا و مشكلات دفع زباله روبروست، از لحاظ جغرافيايي از امتياز همجواري با بخشي از سلسله جبال البرز برخوردار است. ارتفاعات و دامنه هاي شمال و شمال غربي تهران و همچنين پارك ملي خجير و سرخه حصار در شرق امكانات طبيعي ويژه اي براي استفاده مردم اين شهر از فضاهاي طبيعي فراهم كرده اند، اما آنچه مايه نگراني است، ادامه احداث بنا در ارتفاعات شمالي شهر و در معرض تهديد قرار گرفتن پارك ملي سرخه حصار مي باشد. بنا به تعريفي كه درباره محدوده شهري و نقاط ممنوعه براي ساخت و ساز ارائه شده، هيچ بنايي اعم از دولتي يا خصوصي نبايد در ارتفاع بالاي ۱۸۰۰ متر ايجاد شود، اما با نگاهي به كوههاي شمال و شمال غربي تهران به وضوح مي بينيم كه اين ضوابط ناديده گرفته شده است. شهرداري تهران و شوراي اسلامي شهر تهران بارها مخالفت خود را با احداث ساختمان در محدوده پيش گفته اعلام داشته اند، اما چون بخشي از دست اندركاران احداث بنا در اين ارتفاعات را سازمان هاي دولتي تشكيل مي دهند، لاجرم دولت بايد به استناد قوانين موجود از ادامه ساخت و سازها جلوگيري كند. دره ها و دامنه هاي پيرامون تهران از قبيل سوهانك، زردبند، گلابدره، دربند و... تا محدوده كن و سولقان در ۱۵ سال اخير دستخوش احداث ساختمان هاي جديد و متراكم شده است .اين دره ها و دامنه ها، پيش از اين نقش مهمي در پالايش هواي تهران و تأمين اكسيژن براي اين شهر داشته اند، اما در حال حاضر چنين امكاناتي هر روز از مردم تهران بيشتر دريغ مي شود. اين قبيل ساخت و سازها و از ميان رفتن باغها و فضاهاي طبيعي شهر تهران وضعيتي ايجاد كرده است كه هواي تهران در بسياري از ساعات شبانه روز غيرفعال باشد و حتي هنگامي كه باد از غرب به سوي شرق وزيدن مي گيرد، اين جريان بايد حجم سنگيني از گازهاي آلاينده را به سوي شرق براند. به همين علت در سالهاي اخير مناطقي از شرق تهران كه در سال هاي دورتر به داشتن هواي پاكيزه و مطبوع شهرت داشتند از نخستين ساعات صبح در معرض هجوم گازهاي سمي كه توسط جريان هوا از غرب به شرق و شمال شرقي رانده مي شود، قرار مي گيرند و استنشاق اين هواي ناسالم براي ساكنان اين محدوده كاملا محسوس است. در آستانه روز حفاظت و پاكسازي كوهها، جا دارد اقدامات لازم براي جلوگيري از ساخت و ساز در ارتفاعات شمال تهران، پارك هاي جنگي و جنگل هاي مصنوعي پيرامون شهر به عمل آيد.
جواد سفري

بازتاب
توسعه فضاي سبز براي تهران حياتي است
با توجه به تخريب باغ ها و گسترش بي رويه شهر
015678.jpg
درختها به منزله شريان هاي تنفسي ساكنين شهرها هستند.
ورود اتومبيل به شهر و تأثير مخرب آن در ابعادي گسترده كه شامل تغييرات در شبكه دسترسي، سرعت دسترسي و به دنبال آن ازدياد جمعيت، آلودگي هاي آب، خاك، هوا و... بود، باعث شد كه نياز به فضاهاي سبز داخل شهري هر روزه بيشتر احساس شود. تاريخ شهر تهران بيانگر اين واقعيت است كه به تدريج شاهد از دست رفتن آخرين باغها هستيم. براي ساخت و سازها از طرفي و تعريض معابر اتومبيلها از طرف ديگر، درختها بريده و خشكانيده مي شوند و به جاي باغ هاي مصفا، جنگلي از آهن و سيمان پديد مي آيند.
ظاهرا اتومبيل تعيين كننده اصلي نحوه ساخت و ساز و روش طراحي معماران بوده و قوانيني مثل: هر واحد مسكوني زير ۱۵۰ مترمربع بايد حداقل يك واحد پاركينگ داشته باشد و يا تعيين شيب رامپ ورود اتومبيل و... معيارهاي درست و غلط بودن طرحها به شمار مي رود. تعريض خيابانهاي محله ها نفوذ روزافزون اتومبيل را حتي به خصوصي ترين فضاي زندگي انسان آسانتر نموده است.پس تنها راه تامين اكسيژن مورد نياز شهرها ايجاد و گسترش فضاي سبز است .
در حال حاضر شهرداري ها قوانيني براي حفظ درختهاي موجود دارند، هر چند در بسياري موارد مجبور به كمرنگ كردن آنها مي شوند. درختهابي كه براي جمعيت يك يا دو ميليوني تهران كاشته شده اند.
مقاله ها و مطالب علمي و اجتماعي بسيار زيادي در زمينه حفظ محيط زيست، خواص مثبت و بي شمار درختان، نياز شهر به فضاي سبز به عنوان محل هايي براي گذران اوقات فراغت شهروندان و... هر روز در وسائل مختلف ارتباط جمعي منتشر مي شود.
فرهنگ دوست داشتن فضاي سبز اشاعه و توسعه مي يابد اما وقتي به مرحله اجرا و در نهايت صرفه اقتصادي مي رسد هيچكس حاضر نيست اين واقعيت را بپذيرد كه هر درخت چه ارزش مهمي براي شهر و كمك به حفظ زندگي ما دارد.
پس تدوين قوانين و ضوابطي بالاخص براي تهران مي تواند راه گشاي تأمين حداقل فضاي سبز شهر باشد. درست مشابه ضوابط تأمين پاركينگ اتومبيل در طراحي ساختمانها. طبق آمار موجود حداقل سرانه فضاي سبز مورد نياز شهر حدود ۹ مترمربع در نظر گرفته شده كه در حال حاضر تهران داراي حدود فقط ۵ مترمربع فضاي سبز شهري براي هر شهروند است. اين شامل كليه فضاهاي سبز از قبيل پاركها، حياطهاي ساختمانها، رفوژ خيابانها و... بوده كه با توجه به ادامه سياستهاي جمعيت پذيري تهران و ازدياد جمعيت و مهمتر از همه ازدياد سرانه استفاده از اتومبيل در شهر تهران و كمبود فضاي باز براي درختكاري، سرانه ۵ مترمربع نيزرعايت نمي شود.
در هر صورت و آنچه مسلم است اعداد و ارقام ارائه شده را مي توان مورد بررسي دقيق آماري و كارشناسي قرار داد. يعني ضرايب مختلفي مانند تعداد مهاجرت ها به تهران، فضاهاي باز شهري، امكانات مالي شهرداريها براي خريداري زمينهاي باز به منظور ساخت پارك و فضاهاي سبز، نياز روزافزون شهر به مسيرهاي جديد عبور و مرور با توجه به طرحهاي جامع و تفصيلي، روش هاي كاهش آلودگي صوتي و... را در نظر گرفت و قوانيني را تدوين نمود كه توسعه اقتصادي و اجتماعي شهر را نيز موجب گردد. يكي از راهها آن است كه از ساكنين شهر تهران براي تأمين حداقل فضاي سبز خود كمك گرفت و ضوابطي بر مبناي سرانه فضاي سبز لازم تدوين نمود.
به طور مثال و با فرض حداقل متوسط ساكنين در يك واحد مسكوني دو خوابه در مناطق مركزي شهر ۵/۳ نفر مي توان ميزان فضاي سبز مورد نياز را محاسبه نمود و با توجه به سرانه حداقل حدود ۹ مترمربع و براي هر نفر با در نظر گرفتن امكانات شهري و سهم شهرداري از موجودي سطوح پاركها و درختهاي خياباني هر منطقه عددي را براي سطح قابل تأمين هر واحد مسكوني تعريف كرد. اين عدد مي تواند از ۵/۰ تا ۷۵/۰ ميزان فوق الذكر متغير بوده و تقليل و تعديل و پيشنهاد گردد كه نياز به كار كارشناسانه داشته و با توجه به وضعيت جمعيتي و... هر منطقه قابل محاسبه است.
با توجه به سوابق علمي و فني و مطالعات انجام شده مي توان راهكارهاي ساده زير را از اين پيشنهاد نتيجه گرفت:
۱- زمينهاي كوچك با توجه به امكانات تأمين حداقل فضاي سبز لازم مي توانند جمعيت كمتري را در خود جاي دهند. در يك محاسبه ساده مي توان نتيجه گرفت كه به طور مثال يك زمين حدود ۱۵۰ متري در مناطق مركزي شهر نمي تواند فضاي سبز بيش از ۲ واحد مسكوني دوخوابه را تأمين كند.
۲- زمينهاي حدود ۳۰۰ مترمربع مي توانند فضاي سبز مورد نياز جمعيت حدود ۲۷ نفر را تأمين كند كه با توجه به تعداد واحد مسكوني مورد تقاضا و سطوح هر واحد تعداد طبقات آن نيز قابل محاسبه خواهد بود.
۳- براي زمينهاي بزرگتر مي توان مجموعه هاي مسكوني خاصي را طراحي نمود كه سرانه در نظر گرفته شده فضاي سبز را تأمين كنند.
نتابج ابتدايي را مي توان به اين صورت جمع بندي كرد:
۱- شهروندان از طريق شورا و يا تعاوني محله در مناطقي كه زمين هاي كوچك وجود دارد مي توانند براي تجميع زمين ها اقدام نموده و در ازدياد سطوح فضاي سبز شهري در آن منطقه مؤثر واقع شوند.
۲- تأمين فضاي سبز به عنوان يك ضابطه ارزشي مطرح و تبليغ شود.
۳- همكاري مردم با شهرداري موجب تحكيم و توسعه و ارزش زمين براساس تأمين فضاي سبز تعريف خواهد شد وشهرداري نيز به نوبه خود تلاش هاي لازم را براي تأمين فضاي سبز در هر منطقه شهر به كار مي بندد.ضوابط تراكم ساخت و ساز نيز با توجه به ابعاد زمين و تأمين حداقل فضاي سبز تعريف خواهد شد.
آرلن استپانيا

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    انديشه    |    خارجي    |    سياسي    |    شهري    |
|   علمي    |    علمي فرهنگي    |    گلستان كتاب    |    محيط زيست    |    ورزش    |    ورزش جهان    |
|   صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |