سه شنبه ۸ مهر ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۱۸۱ - Sep.30, 2003
نگاهي به زندگي و آثار يان ورمير، نقاش مشهور و برجسته هلندي (۱۶۷۵-۱۶۳۲)
پسر اين سرزمين خوب عمل كرد
ورمير با دقت تمام، تنها نكته اي از يك داستان در پشت يك اثر را به تصوير مي كشد. اما اين نكته كوچك براي ارتباط بيننده كافي است. او مي گويد: «شما دريافت كردن يك نامه و پنجره اي در آفتاب» را تجربه كرده ايد و مي توانيد بقيه داستان را براي خود خلق كنيد.
016030.jpg
منظره اي از دلفت
۷/۱۱۵*۵/۹۶ سانتي متر
۶۱-۱۶۶۰، موريتشويس

چندي پيش در ساعت ۸ يك روز سرد كه گويي آسمان خاكستري سقفي براي زمين بود، صفهاي طويل عاشقان هنر جلوي در ورودي موزه موريتشويس به چشم مي خورد. اين موزه به صورت موقتي به شكلي درآمده بود كه بيش از ۰۰۰/۳۰۰ بازديد كننده كه انتظار مي رفت طي چند روز مراجعه كنند، فضاي كافي براي بازديد داشته باشند. آنها با عجله و با فشار وارد چهار گالري طبقه اول مي شدند، در حالي كه بروشورهايي به شش زبان در دستشان بود. آنها مؤدبانه سعي مي كردند طوري از كنار هم بگذرند كه هرچه نزديك تر به نقاشي ها قرار گيرند، به آنها اشاره كنند، زمزمه كنند و سري تكان دهند. در ميان جمعيت افراد كاملاً متفاوتي ديده مي شد، گرچه بيشتر آنها جوانان دانش آموخته بودند تا افراد طبقه پايين جامعه. مرد قوي هيكلي، كودك نوپايي را بالا گرفته بود تا اثر «زن شيرفروش» را ببيند و دو زن در مقابل«كلاس موسيقي» ايستاده و آه مي كشيدند.
آرتور ويلاك، يان ورمير را با فروتني بسيار «جواهر كوچكي از يك نمايشگاه» مي خواند. از نمايشگاهي كه اخيراً از آثار ورمير در گالري ملي هنر در واشنگتن برپا شد، ۰۰۰/۳۳۰ نفر بازديد كردند و ۰۰۰/۵۵ كاتالوگ به فروش رسيد. بعضي از بازديدكنندگان، شب را بيرون از نمايشگاه چادر مي زدند تا بتوانند از نمايشگاه ديدار كنند.
يان ورمير يكي از بزرگترين هنرمندان قرن هفدهم هلند به شمار مي رود و شايد رامبراند تنها هنرمند هلندي است كه از او شناخته  شده تر است. وي تنها يك بار در طول زندگي اش در سال ۱۶۷۲ (به عنوان كارشناس يك گروه از نقاشان ايتاليايي) زادگاه خود دلفت را ترك كرد. وي در سال ۱۶۵۳ وارد انجمن نقاشان دلفت شد و دوبار به عنوان رئيس انجمن انتخاب شد، اما معلم او ناشناخته است. احتمالاً بعضي از آثار اوليه ورمير در انفجار مخرب مجله دلفت در سال ۱۶۵۴ از بين رفته اند. او بيشتر مخارج زندگي اش را از راههايي غير از نقاشي تأمين مي كرد. تنها سه اثر از ورمير داراي تاريخ خلق اثر هستند. او در ميانه مسير شغلي اش چند اثر هارمونيك از زندگي مردم خلق كرد كه از نظر زيبايي تركيب بندي و كنترل و اجراي نور، او را در سطحي فراتر از هر نقاش ديگر هلندي قرار داد.
رنگ هاي غالب در آثار ورمير زرد، آبي و خاكستري هستند و تركيب بندي ها نوعي سادگي انتزاعي دارند كه با وجود قطع كوچك آثار تأثير زيادي برجا مي گذارند. او با تفاوت بافت هايي كه به كار مي گيرد، نور را تداعي مي كند و در آثارش به نظر نوري لرزان به چشم مي خورد.
يان ورمير در سال ۱۶۳۲ به دنيا آمد و در نزديكي دلفت زندگي مي كرد. وي كه نيمي از درآمد خود را به عنوان يك دال هنري به دست مي آورد، يكي از آرام ترين استادان هلندي است و آثارش مدت ها بعد مورد توجه قرار گرفتند. آثار او معمولاً بيانگر زندگي خانوادگي و مسايل روزمره است و در آنها يك يا دوفيگور به چشم مي خورند كه مشغول امور عادي زندگي هستند. برخي معتقدند دليل اينكه او تا مدت ها ناشناخته بود، اين است كه كاتوليك بود. مشهورترين اثر او «نماي دلفت» (لاهه) است كه با ديگر آثارش كمي متفاوت است. او چهارده فرزند داشت كه در هنگام مرگش در سال ۱۶۷۵ كه در فقر كامل درگذشت، يازده فرزندش زنده بودند. بيشتر آثار ورمير بومهاي كوچكي هستند. او طي بيست سال كار تنها ۴۵ نقاشي خلق كرد و هيچ طراحي اي از او شناخته نشده است. امروز ۳۵ اثر از او باقي مانده است. (برخلاف ورمير، رامبراند كه يك نسل قبل از او به اين آمد و تنها شش سال قبل از او فوت كرد، حدود ۲۷۵ اثر و تعداد زيادي طراحي خلق كرده است.) با كسر آثاري كه از نظر قانوني غيرقابل امانت دادن هستند و در مجموعه فريك نيويورك يا جاهاي ديگر نگهداري مي شوند و آثاري كه به علت شكنندگي غيرقابل انتقال به نمايشگاه هاي ديگر هستند، آثاري كه براي شناخت ورمير در معرض ديد قرار مي گيرند ۲۵ يا ۲۶ اثر هستند. موزه موريتشويس اثر اسرارآميز سه بعدي «زن شيرفروش» را به آن اضافه كرد. ورمير خود هرگز اين تعداد از نقاشي هايش را در يك محل نديد. اين اولين باري بود كه تمام اين آثار در كنار هم قرار گرفته بودند.
016028.jpg
دختري با گوشواره مرواريد،
۳۹*۵/۴۴ سانتي متر
۶۶-۱۶۶۵ موريتشويس

ارتباطي نوين: گرچه ورمير در زمان خود يك هنرمند موفق بود (توجه به آثار ديگران او را ورشكست كرد). از زمره افراد مورد توجه مجموعه داران خارج شده بود تا آنكه منتقد فرانسوي تئوفيل تور مقالاتي در مورد او در سال ۱۸۶۶ نوشت. اما مدت ها بعد به طور كامل احيا شد. وقتي هنري جي.ماركوند اثر «زن جوان با پارچ آب» (۱۶۶۵) را در سال ۱۸۸۷ خريد، اين اثر به پيتر دهوچ منسوب شده بود و او آن را تنها ۸۰۰ دلار خريد. احتمالاً او تصور مي كرد كه اين اثر ارزشي پائين تر از يك شاهكار هنري دارد، در نتيجه يك سال بعد آن را به موزه متروپولتين داد. جي.پي. مورگان تا زماني كه ۰۰۰/۱۰۰ دلار براي اثر «خانمي در حال نوشتن» در سال ۱۹۰۷ پرداخت، هرگز نام اين هنرمند را نشنيده بود.
اما از دهه ۱۹۲۰ (همانطور كه ويلاك طي يك سخنراني در موزه لوور در پاريس گفت) توجه به آثار او گسترش يافت و ديگر تنها چند اثر كه به او نسبت داده شده بود، مورد توجه قرار نداشت. ويلاك معتقد است كه آثار جعلي كه به او نسبت داده شده اند، مانند سمي تا دهه ۱۹۵۰ عمل كردند و بعد مدرنيست هايي آمدند كه فكر مي كردند در آثار ورمير ارتباط مستقيمي با اساتيد قديمي برقرار شده است. فيليپ هيل هنرمندي كه براي اولين بار در مورد ورمير كتابي نوشت در سال ۱۹۱۳ اينگونه مي نويسد كه ورمير سعي كرد به صورتي عالي با ارتباط ارزش هاي رنگي در عمق همه آثار واقعاً خوب مدرن، قرار دارد به سايه  و روشن دست يابد.»
درست است. اما اين تنها شروع اهميت و جاذبه ورمير بود. ويلاك به «خصوصيت ويژه انساني» ورمير اشاره مي كند و مي گويد كه ورمير با دقت تمام تنها نكته اي از يك داستان در پشت يك اثر را به تصوير مي كشد. اما اين نكته كوچك براي ارتباط بيننده كافي است. او مي گويد «شما دريافت كردن يك نامه و پنجره اي در آفتاب» را تجربه كرده ايد و مي توانيد بقيه داستان را براي خود خلق كنيد.» دوپارك نيز براين باور است كه: «هميشه فاصله اي با ورمير وجود دارد. من معتقدم ورمير تعمداً چنين كاري كرد (او ما را به طرف خود مي كشد و بعد از خود دور مي كند. او مي خواهد ما بفهميم كه موضوع چيست اما دقيقاً درك نكنيم كه چه اتفاقي افتاده است.» يك زن بلژيكي كه همراه همسرش به نمايشگاه آمده است مي گويد اين آثار به همان عظمتي هستند كه تصورش را داشتم و يك موسيقي دان راك اهل كليولند مي گويد: اين آثار درست مانند مناظر هلند، شگفت انگيزند.» يك روانشناس اهل آمستردام كه دو ماه پيش كتابي در مورد ورمير خريده بود، مقاله اي از يك روزنامه را نشان مي دهد كه تمام نقاشي هاي ورمير را در نمايشگاه به تصوير كشيده است. بسياري از بازديدكنندگان معتقدند آثار واقعي ورمير قابل مقايسه با عكس هاي آنها نيست. وقتي اين نمايشگاه چندي پيش در فرانسه برپا شد، يكصد هزار نفر از آن ديدار كردند و بيست هزار كاتالوگ به زبان فرانسوي در دو سه روز اول به فروش رسيد. روي اين كاتالوگ تصوير اثر «دختري با گوشواره مرواريد» به چشم مي خورد و شامل ۲۶ صفحه از عكس هاي نمايشگاه بود. موزه لوور خواستار برپايي چنين نمايشگاهي شده بود، اما به گفته ويلاك، آنها نمي توانستند اين كار را انجام دهند، زيرا اين كار يعني سومين توقف و آنها قادر به پرداخت وام ها نبودند، به همين علت روزنامه هاي فرانسه سعي كردند آن را چندان مهم جلوه ندهند. شايد تعداد بازديد كننده نمايشگاه ورمير به اندازه بازديدكنندگان آثار سزان شود.
016032.jpg
زن شيرفروش،
۴/۴۵*۶/۴۰ سانتي متر،
۶۰-۱۶۵۸ موزه ريجس،
آمستردام

هنوز ورمير تنها ورمير است. همه كارشناسان تاريخ هنر كه متخصص هنر هلندي هستند در آرزوي برگزاري نمايشگاهي از آثار ورمير هستند.
افتخار هلند: در مورد اين نابغه هنرهاي زيبا مي توان گفت كه «پسر اين سرزمين بسيار خوب عمل كرد» به نظر مي رسد آنها چيزي فراتر از اين كه به او افتخار مي كنند، بيان مي كنند. مانند آن كه آنها مي گويند «او نقاش ماست و از ما برخاسته است». صرف نظر از جمعيت بيشتر در موزه كوچكتر موريتشويس نسبت به گالري ملي، اين موزه محل بهتري براي ديدار آثار ورمير است. ساختمان اين موزه درسال ۱۶۴۴ ساخته شده است. ديوارهاي سبزرنگ آن، باعث مي شود حس كنيد كه نقاشي ها در مهد خود قرار دارند و نور ظريف روزهاي هلند اين تصاوير را به زندگي پويا و زنده اي مي كشاند. اما اگر ورمير در موريتشويس از نظر عمق حسي بي نظير است، در واشنگتن نيز اثر خود را برجاي گذاشت. مدير موزه در جمع كاركنان آن پس از اختتاميه نمايشگاه گفت: «در جريان نمايشگاه هاي بزرگي بوده ام، اما هيچ گاه چنين پديده اي نديده بودم.»
ترجمه: اكرم قيطاسي
منبع: نيوزويك

برگزاري جشنواره بزرگ نقاشان جوان
دومين جشنواره بزرگ نقاشان جوان منطقه يك كشور با معرفي نفرات برتر به كار خود پايان داد.
به گزارش خبرگزاري «مهر» داوران اين جشنواره در بخش آقايان محمدرضا طاهرنسب از خوزستان، محمدرضا كوهكن از بوشهر، حبيب نجفي از چهارمحال و بختياري و در بخش خانمها زيبا ذاكر از خوزستان، طوبي محمدخاني خيرآبادي از چهارمحال و بختياري و سيده معصومه موسوي از بوشهر را به ترتيب به عنوان نفرات اول تا سوم برگزيدند.
دومين جشنواره بزرگ نقاشان جوان منطقه يك كشور از ۲۸ تا ۳۰ شهريور با ۵۶ شركت كننده از استانهاي خوزستان، بوشهر، كرمان، يزد، كهگيلويه و بويراحمد، چهارمحال و بختياري و فارس در منطقه آزاد قشم برپا شد. هنرمندان جوان شركت كننده در اين جشنواره نماهايي از بندر تاريخي لافت را طي سه روز به تصوير كشيدند. مشاور فرهنگي اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي استان هرمزگان درباره اين جشنواره گفت: «هر گوشه از جزيره بزرگ و زيباي قشم به ويژه معماري لافت همانند صندوقچه اي قديمي پر از راز و رمز هاي خاص است.»
با انجام اين جشنواره نفرات برگزيده آن به مسابقه نقاشي كانونهاي مساجد كشور كه ۱۹ مهر در مشهد برگزار خواهد شد، راه يافتند.

نخستين شماره نشريه هنر و مردم منتشر شد
شماره نخست دوماهنامه پژوهشي «هنر و مردم» منتشر شد.
در اين شماره مي خوانيم: مكتب سقاخانه و تأثير آن در نقاشي معاصر ايران نوشته علي افلاكي، تأملي بر كاركردهاي روان- اجتماعي تعزيه خواني نوشته علي بلوكباشي، تا پيري از گذشته تا امروز نوشته ليلا ثمري، نگاهي به صنايع دستي فارس نوشته علي حصوري، سه تابلو نقاشي در كاخ زمستاني، قزاق ها و نظام خويشاوندي و همسرگزيني در ميان آنها نوشته منصور كيايي، فرش بافي؛ يكي از كهن ترين هنرهاي مشرق زمين، سفالگري در كلپورگان و بخش كتاب.
«هنر و مردم» زير نظر شوراي نويسندگان و توسط انتشارات يساولي به قيمت ۶۰۰ تومان منتشر مي شود.

انتشار دومين آلبوم تصاوير مناطق جنگي
016036.jpg
«رويشي  در سپيده  ۲» عنوان  دومين  مجموعه  از تصاوير مربوط به  آثار و تبعات  ناشي  از دوران  هشت  ساله  جنگ  تحميلي  است  كه  به  مناسبت  هفته  دفاع مقدس  توسط دفتر امور مناطق  بازسازي  شده  جنگ  وزارت  كشور منتشر شد.
در اين  آلبوم  كه  شامل  ۱۵۰ عكس  از دوران  تخريب  و متعاقب  آن  بازسازي مناطق  آسيب  ديده  از جنگ  تحميلي  است ، سعي  شده  در قالب  تصوير و تا حد توان  مقايسه اي  دقيق  از وضعيت  مناطق  مزبور در دو مقطع  زماني  «تخريب» و «بازسازي » به  عمل  آيد.
سرپرست  دفتر امور مناطق  بازسازي  شده  جنگ  تحميلي ، مهمترين  هدف  انتشار مجموعه  تصاوير مربوط به  آثار جنگ  تحميلي  را در وهله  نخست ، ثبت  و ضبط و تدوين  وضعيتي  دانست  كه  در دوران  جنگ  تحميلي  بر بخش هايي  از مناطق  كشورمان  گذشته  است .
«مسعود حاج  آقا بزرگي» گفت : ارج  نهادن  بر تحمل  و ايستادگي  مردم  مناطق  مزبور در برابر مشكلاتي  كه  طي  دوران  دفاع  مقدس  و بازسازي  به  جان  خريده اند و تقدير از عكاساني  كه  براي  تهيه  اين  تصاوير تلاش  كرده اند، از ديگر اهداف تهيه  و انتشار كتاب  «رويشي  در سپيده  ۲» است.
به  دليل  محدوديت  شمارگان  اين  مجموعه ، توزيع  آن  در ايام  هفته  دفاع مقدس  و فقط از طريق  روابط عمومي  دفتر امور مناطق  بازسازي  شده  جنگ  تحميلي است .

هنر، زبان روح بشريت است
دكتر «زهرا رهنورد» در مراسم افتتاح نمايشگاه خود در نگارخانه خانه هنرمندان گفت: ايران، هم در شكل سنتي آن و هم در شكل مدرن بسيار متعالي است و مي تواند مخاطبان بي شماري در سطح جهاني داشته باشد، به ويژه اگر بارقه هاي ملي با زبان و بيان مدرن در هم آميزد.
وي درباره جايگاه آثار هنرمندان ايراني در سطح جهان گفت: هنر يك زبان و بيان فوق ملي و فوق زمان است، هنر زبان روح بشريت است. اين شانس بزرگ را هيچ زبان ديگري غير از هنر ندارد. وي ادامه داد: توجه داشته باشيد كه هم مينياتور، تذهيب و خط ما در سطح جهاني خواستاران فراواني دارد و هم آثار هنري خلق شده با مكتب هايي مثل سوررئاليسم، اكسپرسيونيسم، كوبيسم، فتوريسم، پاپ آرت، مدرنيسم و پست مدرنيسم و حتي هنر ژاپن و چين و آمريكاي لاتين و هند و بودايي.
به گزارش خبرگزاري مهر، اين هنرمند با اشاره به اين نكته كه در تمام جهان مردم از همه اين زيبايي ها لذت مي برند گفت: علت اين امر همان زبان و بيان فوق ملي، قومي، منطقه اي، جغرافيايي و حتي فوق سياست ها و باندبازي هاي جهاني و مافياي كارتل ها و تراست هاي بين المللي است كه هنر از آن برخوردار است. وي افزود: بايد توجه داشت كه انسان با زبان و بيان هنر به دنيا مي آيد، با آن زندگي مي كند و حتي با آن مي ميرد.
وي در پاسخ به اين مسئله كه برخورد وي با مسئله تضاد بين سنت و مدرنيته چگونه است، گفت: سنت و مدرنيسم، از ديدگاهي در تضاد و از ديدگاهي در آشتي و از ديدگاهي دو مقوله نسبت ناپذيرند. اما به نظر من سنت واجد نوآورانه ترين ديدگاهها و عناصر بصري و محتوايي فرازماني است. به همين دليل نيز سنت و مدرنيسم مي توانند با يكديگر در آشتي باشند. وي ادامه داد: مدرنيسم نيز داراي عناصر بصري رمزآميز و فرازماني ا ست. پست مدرنيسم هم به دليل گرايش هاي كثرت گرايانه اش بسيار ساده تر از مدرنيسم، با سنت در آشتي قابل پذيرشي قرار دارد.
وي درباره امكان گفت و گوي فرهنگ ها خصوصاً فرهنگ ايراني با بقيه جهان گفت: گفت و گوي فرهنگي باعث بالندگي فرهنگ ها مي شود. آنچه لطمه آور است خود باختگي فرهنگي است. هر فرهنگي در حالت ايستايي و فرو رفتن در درون خود اگر به مرگ منتهي نشود حداقل از راه هاي رشد و توسعه فرهنگي و زيبايي هايي كه محصول دنياي معاصر و فنون مربوطه است محروم مي ماند.
رهنورد افزود: فرو رفتن فرهنگ در درون خود يا به معنايي ديگر درون گرايي فرهنگي محض حتي موجب تعصبات كور و خودبيني و چشم فروبستن بر واقعيات مي گردد. با اين همه اين سخنها به معناي اين نيست كه از فرهنگ و هنر ملي چشم بپوشيم يا آن را دست كم بگيريم، يا به جهاني شدن به معناي حل شدن در فرهنگ آمريكايي و اروپايي بنگريم.
اين هنرمند ادامه داد: اگر جهاني شدن به معناي آمريكا مداري و اروپايي مداري باشد كه خود آن يك تئوري است، قطعاً مردود است. اما اگر جهاني شدن به معناي حضور فرهنگ هاي متنوع در كنار يكديگر و تعامل و گفت و گو به معناي مالتي كالچراليسم با حفظ هويت هاي انعطاف پذير باشد كه اين هم يك تئوريست مي توان با نظر خوبي به آن نگريست.
رئيس دانشگاه الزهرا درباره استفاده از نقش مايه هاي ايراني در آثارش گفت: استفاده من از نقش مايه هاي ايراني، نه به صورت كپي و تقليد بلكه به صورت الهام گيري است. هميشه معتقد بوده ام زيبايي هاي ملي نقش عظيمي در حفظ هويت و سد عظيمي در تقابل يورش فرهنگهاي بيگانه است. اما امروز در روند مالتي كالچراليسم و پلوراليسم مي توان با توجه به فضاي عظيم ارتباطي جهاني، هويت ايراني و فرهنگ هاي جهاني را در آن گونه تعاملي قرار داد كه هم بر زيبايي و غنا و نوآوري هنر افزوده شود و هم زيبايي خاص ملي حفظ شود.
در پايان رهنورد در باره انگيزه خود در كاربرد شيشه در آثارش گفت: شيشه به دليل شفافيت و درخشش زيباترين بيان بصري را داراست. در عين حال به لحاظ مفهومي نيز شيشه مي تواند داراي محتوايي معنوي باشد. به دليل سخت بودن كار شيشه و عدم دوام شكل هاي مدرن در شيشه، همه به من مي گويند از شيشه دست بردار،  اما امروز من مفتون شيشه ام و ماده ديگري مرا جذب نمي كند.
نمايش سكه هاي قديمي در مومبايي
نمايشگاه  سكه هاي  قديمي  مربوط به  دوران  پيش  و بعد از اسلام  كه  روز سه شنبه  در دانشكده  «اسماعيل  يوسف» در شهر مومبايي  گشايش  يافت ، نمايانگر اصالت  فكري  ايران  و نفوذ فرهنگي  آن  در خارج  از مرزها و منطقه  است .
سكه هايي  كه  در اين  نمايشگاه  به  نمايش  گذاشته  شده ، نشان  مي دهند كه  چه  در دوران  دودمان هاي  زرتشتيان  نظير اشكاني ها و ساساني ها و چه  در دوره هاي  اسلامي  نظير عباسيان  و صفويان  فكر ايراني  در مورد پايبندي  به  دين  و اعتقاد به  اينكه  خداوند خالق  تمام  موجودات  است ، اصالت  داشته  است .
در اين  نمايشگاه  سكه هاي  مربوط به  دوران  بني اميه  (۶۸۵- ۷۵۰ م ) و عباسي  (۷۵۰- ۱۲۸۵م ) نشان  مي دهد كه  بر يك  روي  آن  «بسم  الله » و بر روي  ديگر كلمه  طيبه  «لااله الاالله » حك  شده  است .همچنين  وجود ۶۰ ضرابخانه  در اين  دوران  اسلامي  حاكي  از وفور سكه ها در اين  دوره ها بوده  است .
بخشي  از اين  نمايشگاه  را سكه هاي  جمع آوري  شده  توسط «سنل  دورادو» يك  سكه شناس  كه  ۹۰۰ سكه  قديمي  جمع آوري  كرده  است ، تشكيل  مي دهد.
در اين  مجموعه  سكه هايي  از تمام  دوران  اسلامي  از زمان  بني  اميه  گرفته  تا دودمان ها مغولي  مسلمان  در هند، از جمله  دوره  تيپو سلطان  در جنوب  هند (۹۹- ۱۷۸۲م ) به چشم  مي خورند. همچنين ، در اين  مجموعه  سكه هايي  از دوران  باختري ها، كوشاني ها و ديگر دودمان هاي  سلطنتي  جنوب  هند نظير دودمان  «پانديا» (۲۰۰ پيش  از ميلاد تا ۲۰۰ميلادي ) وجود دارند.
خانه  فرهنگ  جمهوري  اسلامي  ايران  در مومبايي  در اين  نمايشگاه  نيز سكه هاي  طلا و نقره  از دوران  اشكاني ، ساساني ، عباسي ، صفويه ، زنديه  و قاجار را به  نمايش  گذاشت . اين  سكه ها بخشي  از مجموعه  سكه هاي  قديمي  در موزه  ملي  ايران  است .

دنياي واقعي «دالي»
016034.jpg
سالوادور دالي (۸۹-۱۹۰۴) نقاش، مجسمه ساز و گرافيست و طراح اسپانيايي است. او پس از طي مراحل كوبيسم، فوتوريسم و نقاشي متافيزيكي به سوررئاليسم روي آورد و در سال ۱۹۲۹ به پاريس نقل مكان كرد. به زودي تبديل به معروف ترين چهره اين سبك شد. او كارهاي نمايشي خلاقانه اي مي كرد كه معروف ترين آن، حضور او در مراسم افتتاحيه نمايشگاه سوررئاليست لندن با لباس شيرجه بود و او ادعا مي كرد اين كار منبع انرژي خلاقانه اوست. دالي نظريه سوررئاليستها در مورد اتوماتيسم را پذيرفت اما آن را به صورت روشي مثبت كه آن را «پارانوي منتقدانه» ناميد، تبديل كرد. وي معتقد بود كه اين روش نه تنها در هنر بلكه در خلق آثاري مانند شعر نيز بايد به كار رود.
درآمد دالي علاوه بر نقاشي، از مجسمه سازي، تصويرگري كتاب، طراحي جواهرات و كار براي تئاتر بود. او همچنين در كنار لوئيس بونوئل اولين فيلمهاي سوررئاليستي را ساخت. بدون شك او يكي از مشهورترين هنرمندان قرن بيستم است، اما منتقدين نظريات بسيار متفاوتي در مورد او دارند.
مطالعات جديد در مورد سوررئاليست اهل كاتالوني بيانگر آن است كه نقاشيهايش بهتر از خودش هستند. كساني كه هنرهاي قابل تحسيني خلق مي كنند، الزاماً افرادي قابل تحسين نيستند. يك اثر خوب فراتر از معايب شخصيتي خالق خود مي رود. اما به گفته توماس هاردي، صرف نظر از اينكه سالوادور دالي سوررئاليست، جهنمي براي خانواده اش درست كرد، به سختي مي توان شخصيت او را از آثارش جدا كرد؛ موضوعات آثار دالي ضمير ناخودآگاه خودش بود.
سوررئاليسم، همان گونه كه چراغ راهنماي آن يعني آندره برتون مطرح مي كند، هنري بود كه از اين زواياي تاريك شكل گرفت، بدون آنكه تفكر منطقي آن را اصلاح كند. دالي و پيروانش، فرويد را به عنوان معلم هنري خود پذيرفتند و با او هماهنگ شدند. درواقع دالي قهرمان خود را در سال ۱۹۳۸ در لندن ملاقات كرد. فرويد ۸۲ ساله و فرتوت بود اما آن قدر باهوش بود كه بعدها در مورد مرد جواني كه روي او تأثير گذاشت بگويد: «آن پسر به نظر متعصب مي آيد. اگر اسپانيولي ها اين گونه باشند، به راحتي مي توان فهميد كه چرا درگير جنگ داخلي هستند.»
نويسنده ايرلندي الاصل اسپانيايي «يان گيبسون» در مورد بي انصافي هايي كه در مورد دالي شده (و همين طور بي انصافي هايي كه او در حق ديگران كرده است) كتابي چهار صد صفحه اي نوشته است. گيبسون با نوشتن مطالبي در مورد شخص مورد علاقه دالي فدريكو گارسيا لوركا شهرتي در زمينه داستانهاي پليسي ادبي به دست آورد.
گيبسون مانند يك زندگينامه نويس كاملاً بي طرف به ندرت نظرات خود را در مطالبش مي آورد و پازل شخصيت دالي را از طريق آنهايي كه او را مي شناختند و با او كار مي كردند و همين طور از طريق نوشته هاي خود دالي كنار هم مي چيند. نوشته هاي دالي به عنوان يك بيوگرافي بسيار دور از واقعيت هستند.
گيبسون تنها يك بار دالي را در سال ۱۹۸۶ ملاقات كرد. در آن زمان، كه سه سال قبل از فوت اين نقاش بود، اما بسيار بي ثبات بود و نزد گيبسون فاش كرد كه چهره اصلي كتاب اين زندگينامه نويس، يعني لوركا از نظر عاطفي و حسي او را دوست نداشت. گيبسون پنج سال در مورد اين جنبه رقت آور از زندگي او تحقيق كرد تا اين كتاب را كامل كند و مردي را نشان دهد كه در عين استعداد فوق العاده اش چندان خطرناك نبود. براساس تحقيقات گيبسون، دالي مردي با بيماري ماليخولياي مهتري (خود بزرگ بيني)، حريص و دروغگويي خودبين بود كه قادر به عشق ورزيدن و وفاداري نبود (تنها يك استثناء در مورد او وجود داشت و آن همسر روسي الاصل او گالا بود كه الهام بخش او بود). حتي در مورد اين زن نيز بايد گفت كه گالا احتمالاً چندان شخص خوشايندي نبود.
موزه دالي در زادگاهش در شمال كاتا لوني برپا شده است. اين ساختمان با ديوارهاي قرمز رنگش كه توسط دالي طراحي شده، با قرصهاي نان سوررئال و تخم مرغ هاي سوررئال روي ديوارهايش سالانه پذيراي حدود هفتصد هزار بازديد كننده است و حدود سه ميليون دلار درآمد دارد. وقتي مسائل اقتصادي و ديگر مسائل را كنار مي نهيم، هنرمند به شكل واقعي رخ مي نمايد. بعضي از تصاويري كه از ضمير ناخودآگاه مستقيما به روي بوم آورده شده است، به عنوان هنر، معماي واقعي خود، يعني برخوردي حقيقي را دربردارد. در اين نمايشگاه براي آنها كه نمي توانند آثار سوررئال را هضم كنند، آثاري از كارهاي دوران اوليه دالي وجود دارند كه مي توانند هر كسي را متقاعد كنند كه پشت سبيلهاي تابيده و رو به بالا و شهرت دالي، نيرويي بالقوه وجود داشت.
خوان ميروا، هموطن دالي مي گويد كه برخي از آثار خودش حاصل توهمات ناشي از گرسنگي اش بود، اما دالي زندگي راحت و همراه با آسايشي داشته است. پدرش مردي سخت گير بود، اما تسليم خواسته پسرش شد تا او هنرمند شود و امكانات آموزشي خوبي برايش فراهم كرد. وقتي دالي شانزده ساله بود، مادرش براثر سرطان درگذشت.
دالي تصوير خواهر كوچكترش آناماريا را به زيبايي به تصوير كشيده است، اما به طرز وحشتناكي تمام زندگي او را تهديد كرد. گيبسون مي نويسد: «دالي به عنوان يك نقاش در حدود سال ۱۹۳۵ ناپديد شد تا شخصيت معروفتري به نام آويدا دولارز جاي رشد پيدا كند.»
حرص و طمع باعث شد دالي در سنين بالاتر، گالا و ديگر اطرافيانش را وادار به امضاي هزاران ورقه كاغذ سفيد نمايد تا بعدها روي آنها آثاري را چاپ كند و به عنوان آثار اورژينال به فروش برساند. بسياري از قراردادها و وصيتهاي دالي هنوز باقي مانده اند. در عين حال يان گيبسون در روزنامه اسپانيايي «ال پايس» مي گويد كه او دالي و گالا را به صورت «هيولايي» توصيف كرده است.

ادب و هنر
اجتماعي
اقتصادي
آموزشي
انديشه
خارجي
سخنگاه آزاد
سياسي
شهري
علمي فرهنگي
محيط زيست
معلولين
موسيقي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
انفورماتيك
همشهري ضميمه
بازارچه همشهري
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   آموزشي   |   انديشه   |   خارجي   |   سخنگاه آزاد   |   سياسي   |  
|  شهري   |   علمي فرهنگي   |   محيط زيست   |   معلولين   |   موسيقي   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |