صغري كبيري
اشاره:
به عنوان يك مخاطب تلويزيون چند درصد از برنامه هاي طنز آميز تلويزيون را مشاهده مي كنيد؟ تاكنون چه برنامه هاي طنزي شما را به خود جلب كرده است؟
البته تعدد شغل و ساير مشغله هاي فكري نه تنها خانواده ها، بلكه متوليان امور فرهنگي تلويزيون را آنچنان به خود مشغول كرده است كه كمتر به فكر خنداندن يا خنديدن باشند. از سوي ديگر آنچنان سهم برنامه هاي تلويزيوني طنز آميز در شبكه هاي تلويزيوني كاهش يافته است كه توليد آثار اندك هم نتوانسته تاثير مطلوب خود را در مخاطبان عام و خاص تلويزيوني به جا بگذارد.
با اين حال برگزاري نشست تخصصي «رضا عطاران» كارگردان و نويسنده طنز و داريوش كاردان «كارگردان سازنده مجموعه هاي تلويزيوني طنز در هفته فيلم تلويزيوني» موجب شد كه نگاهي به «توليدات طنز» تلويزيون داشته باشيم. با هم اين مطلب را پي مي گيريم:
چهارمين نشست از مجموعه نشست هاي تخصصي هفته فيلم تلويزيون، تحت عنوان «مجموعه هاي طنز، نياز به قالب هاي بديع» در سالن شماره يك سينما فلسطين برگزار شد. قبل از اين نيز نشست «مستند در تلويزيون» برگزار شده بود اما دو نشست تخصصي «دوبله در تلويزيون» و «فيلم هاي سينمايي محصول سيما» به خاطر عدم استقبال تماشاگران و تغيير برنامه هاي اجرايي هفته فيلم تلويزيون ملغي شده بود.
تجربه طنز جدي در شبكه هاي تلويزيوني بيشتر به برنامه هاي تلويزيوني نوروز ۷۲ با مشاركت داريوش كاردان و مهران مديري باز مي گردد، در آن سال ها مخاطبان تلويزيوني پس از مدت ها شاهد شكل گيري نوع جديدي از برنامه هاي تلويزيوني بودند، در طول اين سال ها به خاطر بروز جنگ تحميلي و نبود يك استراتژي منسجم در جذب مخاطبان عام و خاص، عملاً ساخت مجموعه هاي طنز به نوعي «تابو» در حيطه رسانه اي محسوب مي شد. بنا بر اين اغلب دست اندركاران تلويزيون نيز اگر تلاش اندك در اين زمينه انجام مي دادند كمتر مورد پذيرش مديران و برنامه ريزان قرار مي گرفتند.
تجربه محدوديت نگاه طنز آميز به جنگ تحميلي نيز به نوعي در عرصه سينما دنبال مي شد بنا بر اين اغلب فيلمسازان براي ساخت برخي از سوژه هاي اجتماعي و فرهنگي نيز با محدوديت مواجه بودند، حتي طرح ساخت «عروسي خوبان» نيز با توجه به حمايت هاي جدي مسئولان فرهنگي از كارگردان آن با انتقاد جرايد و مسئولان فرهنگي ديگر مواجه شد. با اين حال توليد مجموعه «نوروز ۷۲» شرايط جديدي را در عرصه سيما براي مخاطبان ايراني رقم زد، حالا پس از سال ها وقتي به اولين آثار طنز نگاه مي كنيم تازه متوجه مي شويم كه آن آثار چقدر در حد نازلي قرار داشتند.
«داريوش كاردان» كارگردان و نويسنده طنز تلويزيوني با اشاره به مفهوم طنز مي گويد: براي آنكه موقعيت هر پديده اي در جامعه مشخص شود، ابتدا بايد تعريفي از آن ارايه داد تا آنگاه ببينيم اين تعريف با مولفه هاي موجود در جامعه همخوان است يا نه.
متاسفانه هم اكنون در حد تعريف طنز نيز مشكل داريم چه برسد به اينكه ببينيم آيا اين تعريف با ماهيت موجود تطابق دارد يا خير؟
هجو، هزل، كمدي و حتي كاريكاتور از جمله قالب هاي طنز هستند بقيه اين قالب ها با هم متفاوت و در عين حال در يك وجه كه همان خنداندن است، مشترك هستند.
به عبارت ديگر طنز عبارت است از استفاده از تمام ابزارهاي موجود كه براي بيان دردها و مشكلات اجتماعي، سياسي، فرهنگي، ايجاد خنده مي كنند.
وي مي افزايد: با استفاده از طنز مي توان در سايه خنداندن چيزي را گفت كه به طور معمول طرح آن غيرممكن است. طنز به عبارتي استفاده از تمام ابزارهايي است كه مي تواند موقعيت خنداندن را ايجاد كند و در كنار آن شمشير تيزي است كه بر جايي كه بايد فرود بيايد، فرود خواهد آمد و اين مسئله مي تواند گريبان دولت و حتي مردم را بگيرد. البته در بخش هايي از برنامه هاي تلويزيوني اين اتفاق افتاده و در بخش عظيمي هنوز وجود ندارد. هم اينك تنها ۲۰ درصد از مجموعه هاي تلويزيوني را طنز واقعي مي دانم و مابقي برنامه ها را نزديك به كمدي يا در حدي مي دانم كه به قول يكي از بزرگان به خود تهمت طنز مي زنند.
تجربه ساخت مجموعه هاي طنز «حرف تو حرف»، «ساعت خوش»، «سال خوش»، «نوروزي ها»، «اين چند نفر»، «زير آسمان شهر»، «بدون شرح»، «باغچه مينو»، «پاورچين» نشان داد كه مي توان با يك برنامه ريزي مناسب و استفاده بهينه از توان فكري افراد جوان و خلاق مي توان كارهاي خوبي را در عرصه طنز براي مخاطبان تلويزيوني تهيه كرد. اما متاسفانه در طول سال ۸۰ و ۸۱ طنزگرايي برخي از شبكه هاي تلويزيوني موجب شد كه بعضي از آثار توليدي در عرصه طنز در حد هجو و هزل قرار گيرد.
براي آن دسته از مخاطبان تلويزيوني وقتي برنامه طنز از حد خاصي افت مي كند ديگر مورد توجه آنان قرار نمي گيرد، بي گمان اين پديده را مي توان به عينه در تماشاي دو مجموعه تلويزيوني دو طنز شبكه تهران و شبكه سوم سيما لمس كرد، تكرار بخش هاي بعدي «بدون شرح» و «زير آسمان شهر» همزمان با يكي از مجموعه هاي طنز شبكه تهران به نام «پاورچين» پخش مي شد افت رفتار و موقعيت هاي طنز آميز برنامه هاي قبلي شبكه سوم سيما موجب شد كه مخاطبان تهراني بيشتر متمايل به برنامه تلويزيوني «پاورچين» شوند.
«رضا عطاران» كارگردان مجموعه تلويزيوني «كوچه اقاقيا» در اين نشست تخصصي با اشاره به كاهش درصد پخش برنامه هاي تلويزيوني طنز مي گويد: كمتر از ۲۰ درصد از مجموعه هاي تلويزيوني در حد طنز هستند و بسيار بهتر از اين مي توان كار كرد.
ديدن برنامه هاي تلويزيوني طنز هم اينك به صورت يك عادت در بين بينندگان درآمده است، در حال حاضر گوشه و كنايه زدن به معضلات اجتماعي و... در اين نوع برنامه ها مدنظر قرار دارد و تنها زماني كه برنامه اي حرف هاي سياسي مي زند هم مي گويند به به!
مشكل ما تنها طرح مسايل سياسي نيست براي مثال وقتي در برنامه اي مثل كوچه اقاقيا در مورد انتخابات صحبت مي شود، آن وقت است كه همه قبول دارند، حرفي زده شده است اما اين صحبت هاي سياسي كاملاً با تلويزيون هماهنگ مي شود و تمام نكات ريز و درشت با مديران شبكه ها در ميان گذاشته خواهد شد.
وي در ادامه مي افزايد: كمتر پيش مي آيد كه برنامه اي طنز و با محتواي مسايل سياسي حرف واقعي دل خود نويسنده و كارگردان باشد پس بايد زياد روي اين بخش متمركز نشد و روي مسايل فرهنگي كاركرد.
برخي از مخاطبان تلويزيوني وقتي با طرح مسائل سياسي از طريق برنامه هاي طنز تلويزيون مواجه مي شوند ناخواسته واكنش نامناسبي از خود بروز مي دهند، به باور آنان طنز بايد يك حيطه مستقل براي ايجاد «انبساط خاطر» مخاطبان باشد و نه بيش از آن.
بنا بر اين تماشاگران عادي و خاص تلويزيون وقتي در كنار مسائل روزمره سياسي و اجتماعي با اين نوع موضوعات مواجه مي شوند نوعي از زدگي را در خود احساس مي كنند. به تعبير دست اندركاران طنز، بايد اين نوع برنامه ها صرفاً به نوع روابط اجتماعي، ارتباطات خانوادگي و در نهايت ايجاد لحظات شاد و طنز آميز توجه كند. لذا غلطيدن كارگردان و متن داستاني مرتبط با موضوعات روز سياسي و اجتماعي مي تواند خطر «مخاطب گريزي» را به دنبال داشته باشد.
«داريوش كاردان» سازنده برنامه «نوروز ۷۲» با اشاره به عدم حضور مديران دست اندركار تلويزيوني در نشست تخصصي طنز مي گويد: عدم حضور مسئولين شبكه هاي تلويزيوني در اين نشست تخصصي خود يك طنز است.
در زمان ساخت «نوروز ۷۲» ما دو ماه وقت صرف كرديم تا ۱۳ روز برنامه بر روي آنتن برود اما الان وضعيت بالعكس است ۱۳ روز كار مي شود تا برنامه اي به مدت ۲ ماه آنتن را پر كند.
البته اخيراً نيز مجموعه هايي در عرصه طنز ساخته شده كه موفق بوده اند، مجموعه اول «زير آسمان شهر» به لحاظ كمدي و طنز موفق عمل كردند اين مجموعه كه بسياري از قسمت هاي آن توسط «رضا عطاران» نوشته شده بود بي آنكه حرف سياسي بزند حرفي براي گفتن داشت.
مجموعه «زير آسمان شهر» يك مورد درباره مسائل فرهنگي جامعه بود و مي دانيم كه در زمان پخش آن خيابان ها خلوت مي شد.
وي مي افزايد: بسياري از مردم به من گفتند كه در زمان پخش «زير آسمان شهر» ماهواره ها خاموش مي شد پس ما توان مقابله با ماهواره را داريم و اگر نمي توانيم، يا نخواسته ايم و يا تنبلي كرده ايم به خود ما برمي گردد.
متاسفانه در حيطه برنامه سازي طنز تلويزيون اتفاق جالبي افتاده است، اغلب تهيه كنندگان يا مديران گروههاي تلويزيوني وقتي با اقبال يك برنامه طنز مواجه مي شوند دوباره در تكاپوي آن هستند تا با تهيه قسمت هاي بعدي همان اقبال يا توجه مخاطبان را به خود جلب كنند اما نمي دانند كه اشباع مخاطبان از نوع رفتار يا موقعيت كميك يك بازيگر يا نويسنده حدي دارد.
تجربه ساخت مجدد برنامه هاي طنز تلويزيوني «زيرآسمان شهر» قسمت ۲ و ۳، «بدون شرح» ۲ و «پاورچين» ۲ نيز نشان داد كه مردم تنها به مضامين آغازين توجه دارند لذا تكرار بازيگران، كارگردان و نويسنده ها نه تنها وضعيت مطلوبي را در ميان تماشاگران ايجاد نمي كند بلكه يك نوع مقاومت منفي را در بين آنها ايجاد مي كند.
از سويي ديگر برخي از مديران شبكه هاي تلويزيوني تصور مي كنند كه با موقعيت بازيگران و كارگردان يك برنامه طنز تلويزيوني در شبكه ديگر مي توان كار جديدي را خلق كرد. تكراري بودن سوژه ها، نويسندگان، بازيگران كميك و بالاخره تهيه كنندگان مجموعه هاي طنز تلويزيوني باعث شده كه شبكه هاي داخلي تنها به اين گروه از افراد بسنده كند. بنابر اين در طي ۵ سال اخير كه توليد برنامه هاي طنز رواج يافته است كمتر گروه بازيگران جديد و يا نويسندگان و تهيه كنندگان خلاقي به اين مجموعه افزوده شده است.
با توجه به واقعيتهاي موجود در باره فقدان توانايي هاي لازم در ارتباط با برخي ازسازندگان مجموعه هاي طنز تلويزيوني، «رضا عطاران» به عنوان نويسنده و كارگردان طنز با انتقاد از وضعيت طنز در تلويزيون مي گويد: هيچ تهيه كننده اي بدش نمي آيد كه به او پيشنهاد كار شود تا عده اي از اين سفره استفاده كنند. تمام مشكلات به سياست گذاريهاي موجود برمي گردد كه از آن زمان انبوه سازي در تلويزيون به وجود آمد و انبوه سازي نيز با خود مشكلاتي به همراه خواهد داشت. اگر تمام نخبه هاي اين گروه هاي طنز ساز دور هم جمع شوند برنامه بسيار خوبي را ببينند،آن وقت چيز خوبي ارايه خواهند داد. پخش يك برنامه درست از تلويزيون بسيار بهتر از اين است كه به چندين برنامه لطمه بخورد . كسي به درستي نمي داند كه آيا ۲۰ درصد از مجموعه توليدات تلويزيوني را برنامه هاي طنز تشكيل مي دهند يا نه؟ اگر تعداد ساعات مفيد پخش برنامه هاي شبكه هاي اول تا ششم سيما را ارزيابي كنيم پخش برنامه ۴۰ الي ۴۵ دقيقه اي طنز آميز از مجموع بيش از ۱۰۰ ساعت برنامه توليدي در طول روز شايد سهم ۱ درصدي از آن را به خود اختصاص دهد با اين حال تهيه و توليد بيش از آن مي تواند تاثير مثبتي را در ذهنيت مخاطبان رقم زند.
امروزه جامعه بيش از ساير زمان ها به توليد و پخش برنامه هاي طنز آميز نياز دارد، تنوع برنامه ها، تعدد مشغله ذهني و كاري خانواده ها، تنازعات سياسي موجود در ايران و ساير كشورها و در نهايت تكثر برنامه هاي جدي موجود در شبكه هاي تلويزيوني ايجاب مي كند كه مديران تلويزيوني سهم بيشتري را به برنامه هاي طنز اختصاص دهند.