سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۸۲
شماره ۳۱۹۴- Oct, 14, 2003
مدارا
Front Page

پوشاك زنان بختياري
زير ذره بين
زن بختياري در همه كارهاي زندگي دوشادوش مرد پيش مي رود هم در جنگ ها وارد مي شود هم در بزم ها و ميدان ها و هم در گشاد و بست كارهاي خانوادگي و ايلي
فرحناز فردوسيان
012824.jpg

زنان ايل بختياري فوق العاده پاي بند پاكي و تقوي هستند. كمتر از چادر استفاده مي كنند ولي در پوشيدن شلوار افراط مي نمايند. براي هر شلوار تقريباً هفت متر پارچه مصرف مي شود. هر زن بختياري بيش از پنج شلوار روي هم مي پوشد شلواري كه روي همه شلوارها مي پوشد اغلب مخمل سياه يا آبي است كه حاشيه تحتاني آن را با سكه هاي نقره اي تزئين مي كنند.
هر زن بختياري بايد كلاه مخصوص از مخمل كه با مهره هاي كوچك و الوان به نام منجوق زينت مي يابد و لچك نام دارد به سر داشته باشد. ساير پوشاك زنان شامل مينا يامقنا (مقنعه) است كه شبيه  ساري زنان هندي مي باشد. زنان قسمتي از مينا را به لچك سنجاق مي كنند و بقيه اش را روي شانه ها و پشت سر مي اندازند. همچنين پيراهن دراز كه تا مچ پايشان امتداد دارد نوعي گيوه ظريف به نام گيوه ملكي سبز به پا مي كنند زينت زنان عبارت است از گردنبندو قاب قرآن نقره يا چرمي كه به بازو مي بندند و حناي زيادي براي رنگين كردن گيسوان و ناخن هاي دست و پا استعمال مي نمايند.
زن بختياري در همه كارهاي زندگي دوشادوش مرد پيش مي رود هم در جنگ ها وارد مي شود هم در بزم ها و ميدان ها و هم در گشاد و بست كارهاي خانوادگي و ايلي و از ميان همه كتابها شاهنامه فردوسي را بسيار دوست مي دارند و در نوبهار و ميهمانيها با آواز بلند و آهنگ ويژه مي خوانند و كمتر كسي پيدا مي شود كه با شاهنامه آشنايي نداشته باشد و چند بيتي از بر نداند همين آشنايي با آيين و فرهنگ كهن، بختياري را از جاهاي ديگر ممتاز كرده است و زن بختياري جز شوهر خودش مرد ديگري را به شمار نمي آورد بدين رو زنان بيشتري و اكثريت قريب به اتفاق گشاده رو هستند. تنها چارقد بنام «مي نا» به سر دارند كه سر و گردن آنها را مي پوشاند.چادر را هم در وقت ميهماني يا گردش به سر مي اندازند در ايل نشين ها زنان به همان سربنده بسنده مي كنند اما آنها كه روستانشين هستند چادر، مينا و حتي روبنده دارند.
اما شرم با حجاب و در پرده بودن توفير دارد. چه شرم و آزرم يكي از صفتهاي بسيار پسنديده ايرانيان است زنان بختياري هم بيشتر شرمگين هستند و اين شرم به زيبايي و گيرايي زن مي افزايد. در نوشته هاي پهلوي درباره زن سخن بسيار رفته و يكي از صفتهاي خوب زن را شرمگيني دانسته اند.
شيوه رخت پوشيدن و نوع و جنس آن :
رخت پوشيدن و نوع و جنس آن در بختياري چه زنان و چه مردان ويژه خود آنان مي باشد. زنان دلبستگي  بسياري به زيبايي و دوخت و جنس و رنگ رخت دارند. رخت آنان با آنكه هم از نظر بها و هم از نظر وزن سنگين است اما از آن سرپيچي نمي كنند. زن بختياري با آن كه كار بسيار دارد از آرايش و پيرايش خود دست برنمي دارد.
نوع رخت زنان بختياري عبارت است از: يك شلوار كه بيشتر پارچه سياه رنگ است و تنگ دوخته مي شود يك يا دو يا سه شلوار كه از پارچه هاي رنگين چيت، ابريشم، مخمل يا زري و يا اطلس و مانند آنها كه در برخي از آنها نوارهاي زرين و سيمين زيبا در كناره و لبه آنها مي دوزند. اين سرشلوارها تا پايين زانو و برخي تا سرپنجه پا مي باشند و بسيار گشاد و داراي چين هاي فراواني است يك يا دو پيراهن (پيراهن و زيرپيراهن) دارند كه پيراهن كوتاه و داراي دو چاك در دو طرفش مي باشد و كوتاه است كه تا بالا و روي زانو بيشتر نمي آيد پيراهن نيز از پارچه رنگين درست مي شود و يك مينا(چارقد) كه از پارچه تيره و نازك دوخته مي شود. مينا جوري دوخته مي شود كه سر و گردن را مي پوشاند نيمي از آن پشت سر و نيمي روي سينه را مي گيرد و اين مينا با دو سنجاق بر سر گيرمي كند.(كه آن سنجاق ها از افتادنش جلوگيري مي كنند).
يك آلخلوق(ارخالق) با جليقه(كت) هم روي پيراهن مي پوشند اين آلخلوق بيشتر از مخمل يا پارچه اي مانند آن درست مي شود كه كناره آن را نوار زري مي دوزند. يك لچك و يك مينا به سر مي كنند. لچك پارچه اي است كه جلوي آن بيشتر مخمل يا اطلس است و پشت آن پارچه نازكتري است به اين لچك مهره هاي ريزي با نقش ويژه اي مي دوزند كه آن مهره ها را منجوق مي گويند. چادري هم دارند كه در وقت ميهماني يا سفر به كار مي برند. هنگامي كه اين رخت را كامل مي پوشند درست مانند سروي نمودار مي شوند. اين رخت بويژه در وقت عروسي بسيار زيبا و گيرا مي باشد.
بختياري ها (كه در بخش جلوي لرستان بزرگ و ميان منطقه محدود به اردكان و كهگيلويه و بهبهان، رامهرمز، شوشتر، دزفول، لرستان و عراق ايران سكونت دارند) طبق نوشته اي در تاريخ جغرافيايي خوزستان به نقل از تاريخ گزيده و شرفنامه، طايفه اي از كردها مي باشند. ولي آنچه هست اين است كه بختياريها در لرستان زندگي نمي كنند و تحت تأثير آداب و رسوم لري(با اين كه خود لرها را طايفه اي از كردها مي دانند) پوشاكشان به لري نزديك تر و شبيه تر است. در پوشاك بانوان بختياري نيز(كه مخلوطي مشخص و جدا مي باشد) آثاري از پوشاك كردي ديده نمي شود بنابر اين پوشاك بختياري ها را (به ويژه از آن مردانشان را) بايد لري شناخت.
بانوان بختياري داراي يك كلاهك(نيمه عرقچين) يك روسري به نام مينا، پيراهن بلند، تنبان(شليته)، يك جفت گيوه برازنده، يل(كت) و چادري توري مي باشند.
012822.jpg

كلاهك بانوان بختياري:
كلاهك بانوان بختياري از پارچه هاي الوان و مخمل دوخته مي شود برش آن دو تكه اي است يكي پشت و ديگري در بالاي سر قرار مي گيرد. بخش پشت سر، پارچه اي به شكل نيم دايره است كه دنباله اي پهن دارد و اين دنباله تا به نزديك پايين گردن مي رسد.
روي خط نيم دايره  را پارچه اي به پهناي چهار انگشت، لب به لب گردانده و دوخته اند(اين قسمت بر روي سر و در حدود بالاي پيشاني قرار مي گيرد و بر آن، زر و زيور و سكه هاي تزئيني فراوان منجوق دوزي مي كنند بر گوشه هاي كلاهك، بندي دوخته اند كه به زير چانه مي اندازند تا كلاهك بر روي سر استوار باشد.
روسري بانوان بختياري:
روسري زنان بختياري كه مشهور به ميناست، يك روسري كم عرض در حدود يك متر و طول سه متر و نيم است كه روي كلاهك بر سر مي نهند. رنگ آن هميشه ساده(بدون گل و بوته) ولي الوان است طول مينا را معمولاً چند بار در پشت سر تا مي زنند(به طوري كه چندلا مي شود) و يك بار آخرين قسمت مينا را در جلوي صورت از زير چانه مي گذرانند و گوشه آن را در كلاهك(كه زير مينا دارد) با سنجاق محكم مي كنند. در اين حالت روسري در پهناي خود بر روي سينه و جلوي بدن و همچنين در پشت سر و كمرگاه افتاده است و درازي بخش پايين مينا(كه براي قشنگي مملو از سكه هاي تزئيني است) گرداگرد بدن در حدود كمرگاه جلوه گري مي كند ضمناً براي اين كه مينا از سر نيفتد با منجوقهاي بلند آن را به كلاهك درز مي گيرند و همچنين رشته اي تزييني متشكل» از منجوقها و سكه هاي تزييني از زير چانه مي گذرانند و از دو طرف در بالا بر روي مينا و كلاهك محكم بند مي كنند.
روسري مينا با طرز بسته شدن آن بر سر، وضعيتي خاص دارد و ويژه بانوان بختياري است و در نزد بانوان ديگر ايراني مرسوم نيست.
پيراهن بانوان بختياري:
پيراهن بانوان بختياري داراي برشي ساده است. آ ستينش راسته و با زير بغلي يقه آن گرد و جلو باز است. قد آن تا به وسط ساق پا مي رسد و در پهلو از پايين دامن تا حدود كمر و گاه اندكي پايين تر چاك دارد.
جنس پارچه از ساتن رنگي و اغلب بدون گل و بوته مي باشد. گاهي بر دامن آن در جلو، تزييناتي از نوع پولك و زر يا سكه هاي تزييني تعبيه مي كنند. (پوشيدن اين نوع پيراهن ها در نزد بانوان فارس (قشقايي ها) نيز مرسوم است.)
تنبان (شليته) بانوان بختياري: تنبان، شليته اي ليفه دار و پرچين است (مقدار پارچه آن از شش متر كمتر نمي باشد) اين تنبان، هميشه از مخمل هاي خوشرنگ و الوان و گاهي در زمينه خود گل و بوته دار تهيه مي شود.
يل (كت) بانوان بختياري: بانوان بختياري، يلي نيز دارند كه بر طبق معمول از مخمل گلدار يا ساده، گاهي با سر دست مزين و با يقه اي ايستاده و گاه خوابيده مي باشد و در جلو با دكمه بسته مي شود و آن را بر روي پيراهن مي پوشند.
چادر بانوان بختياري: پوشش ديگري كه وضع بانوان بختياري را مشخص مي كند انتخاب چادر آنان است اين چادر از جنس پارچه توري و گاه مزين به تارها و نقش ها و حاشيه هاي مزين است و همچنين سراسر كناره هاي چادر اغلب داراي زر و زيور و سكه هاي تزييني مي باشد. هيئت عمومي زنان بختياري با اين پوشاك و چادر توري و تزيينات آن ياد آور پوشاك دوران گذشته و استفاده جويي از همجواري با ديگران است. پوشاك بانوان بختياري روي هم رفته (با حفظ شخصيت محلي) آميخته است از پوشاك گذشته همجواران شمالي خود، اصفهان و پيرامون آن (از نظر اينكه زماني پايتخت و محل اجتماع سليقه بوده و نيز بخش جنوبي خود فارس (به كمك رابط بزرگ ايل قشقايي)
پاپوش بانوان بختياري: پاپوش بانوان بختياري، گيوه هايي از نوع گيوه هاي شيراز است كه در محل تهيه مي شود و يا از اصفهان و شيراز فراهم مي گردد و زن و مرد از آن استفاده مي كنند. ضمناً نبايد فراموش كرد كه به علت تأثير همجواري از مورد استفاده قراردادن كفش هاي شهري با كفش هاي دوخت محلي به تقليد از كفش هاي شهري دريغ ندارند.
جامه هاي زنانه: زنان روستايي كه رفت و آمد چنداني به شهرها ندارند و دور از عادات و آداب به سر مي برند كمتر در معرض يورش و تغيير و تحول جامعه شهري قرار گرفته و سنت هاي كهن بومي را شكسته   اند بلكه از گذشته به همان روش ايلي هنوز طرح و شكل جامه هايشان بر جا مانده و اينك نيز همان پوشكهاي قديميشان را در بر مي نمايند به جز اينكه گاهي جوانترها به جاي سربند روسري به سرشان بسته و پيراهن شهري به تن مي كنند. ما جامه هاي بومي زنان بختياري را در زير ياد آور مي شويم:
جوم: پيراهني است آستين بلند مچ دار كه پيش سينه اش چاكدار بوده و سه دكمه بر آن مي دوزند بالاتنه و دامنش صاف و بدون چين مي باشد. بلندي آن تا زير زانو مي رسد و دو طرف پايين دامنش آن را به اندازه ۲۰ سانتي متر چاك مي دهند و بيشتر آن را از پارچه هاي زمينه سرخ و سبز و مشكي و سرمه اي ساده و گلدار مي دوزند.
فرم: پيراهني است كه بالاتنه اش تا كمر ساده بوده دامن آن تا زير زانو مي رسد و چينهاي ريزي دارد و آستين هايش نيز بلند و ساده و بدون مچ مي باشد.
شوال فري: شوال فري نزديك به ۱۰ متر پارچه مي برد كه آن را ۱۰ تخته كرده و به هم مي دوزند و در ليفه اش بند تنبان مي اندازند و به پا مي كنند. از اين شلوارها دو تا در روزهاي معمولي به پا كرده و زير آنها «پاكش» مي پوشند.
پاكش: شلواري است كه از پارچه ارزان قيمت معمولي مانند زير شلواري مردانه دوخته شده و از زير شلواري قري آن لر به پا مي كنند در روستاهاي ديگر بختياري به پاكش، نظام نيز مي گويند.
مينا: از پارچه هاي نازك حرير مانند به رنگ هاي آبي، زرد، سرخ و بنفش چهار متري مي گيرند و آن را تا كرده دور سر مي بندند به طوري كه يك سر آن آزاد بوده و به پشت رها مي شود. روي مينا دستمالي نيز مي بندند و در مواقع مهماني و مسافرت روي آنها چادر نيز به سر مي اندازند.
كلج: كتي است كه از پارچه هاي مخملي رنگين مانند كت هاي زنانه معمولي مي دوزند و به لبه هاي آن يراق يا سكه مي دوزند. اين كت را روي پيراهن مي پوشند. با اين لباس هميشه گيوه به پا مي كنند.
زنهاي پا گچي معمولاً هنگامي كه جوم در تن دارند زير آن شلوار قري پوشيده و مينا به سر بسته و كلج در برمي كنند و پاي افزارشان با اين لباسها گيوه مي باشد. اما هنگامي كه فرم در بر دارند زير شلواري معمولي به پا كرده و روي فرم بافتني پوشيده و به سرشان روسري مي بندند و كفش شهري به پا مي كنند.(۳)
لچك (كلاهك): كلاهي است كه در زير مينا قرار مي  گيرد و با پشت سوزني به مينا متصل مي گردد. اندازه دقيقش ۲۵*۱۰ سانتي متر است دو بند دارد كه در زير گلو بسته مي شوند و زير لچكي به قسمت گره خورده آنان وصل مي گردد. در جلوي آن اشرفي مي دوزند بر روي آن منجوق و الماس نما (نگين هاي كوچك و الوان) مي دوزند.
زير لچكي (بنايي): سكه هاي طلا با نقره را به هم جوش و در زير گلو لچك متصل مي كنند.
بند سوزن (سيون بن): براي محكم كردن مينا بر روي لچك مورد استفاده قرار مي گيرد كه به شكل هاي مختلف مهره، گيوه سنجاق ديده مي شود معمولي ترين آن به شكل ميوه است كه بنا به استطاعت مالي و قدرت اقتصادي هر فرد از گويهاي رنگين يا گيره هايي از جنس طلا و نقره انتخاب مي شود.
دستمال (شده): دستمال چهارگوش مشكي ابريشمي است كه در واقع مي توان آن را نوعي پيشاني بند به حساب آورد. آن را بر روي پيشاني بسته و از روي دو گوش نيز مي گذرانند و در پشت سر دو طرف آن را به هم گره مي زنند.
در جلوي اين دستمال كه به هنگام استفاده آن را چند تار چند لايه مي كنند دو گوي نقره اي ريشه دار وجود دارد كه به آنها گوي سر دستمال مي گويند.
شلوار قري: به صورت دامني بلند و چين دار دوخته مي شود. معمولاً براي تهيه آن از رنگهاي شاد استفاده مي گردد و در حدود ۱۲-۶ متر پارچه براي دوخت آن لازم است. در قديم براي تهيه شلوار قري از مخمل استفاده مي كردند.
امروزه به خاطر گراني مخمل و همچنين پارچه زيادي كه براي فراهم كردن شلوار قري لازم است از چيت استفاده مي شود كه قيمت و هزينه تمام شده آن حتي اگر از چيت باشد بسيار زياد است.
پيراهن لري: پيراهن راسته اي است كه در دو طرف آن دو چاك دارد طول آن حدود ۵۰ سانتي متر است كه روي شلوار قري پوشيده است.
گيوه ملكي: نوعي گيوه محلي است كه امروزه چندان استفاده ندارد به علت استفاده از كفش هاي شهري جوراب آنها نيز بيشتر پشمي است ولي رفت و آمد به شهر و همجواري با شهرنشينان باعث شده كه امروزه از جورابهاي شهري بيشتر استفاده شود.
خالك (ميخچه): شيئي كوچك به اندازه دكمه كه جنس آن از طلا يا نقره است و دماغ (بيني) را سوراخ كرده و از رو به يك طرف آن وصل مي كنند. امروزه چندان مورد استفاده قرار نمي گيرد.
گوشواره انگشتري، النگو: همانند زينت  آلات شهري هاست. آنهايي كه ثروتمندترند از نوع جنس طلا استفاده مي كنند و كساني كه در رده هاي پايين تر قرار دارند از گوشواره هاي مهره اي، النگوهاي برنجي و لاكي و بدل استفاده مي نمايند. انگشتري هاي آنان معمولاً از عقيق است ولي آنهايي كه متمول تر هستند از فيروزه و طلا هم برخوردارند.
بازوبند: نواري پارچه اي است كه در قديم براي تهيه آن از پشم شتر استفاده مي كردند. روي  آن سكه هاي طلا، نقره با سنگ هاي تزييني (عقيق، فيروزه) و همين طور سكه هاي گوشه كرده و دسته دار وصل مي كنند. عموماً  به خاطر دوري از چشم زخم آن را استعمال مي كردند.
ميليا (خلخال): ميله نقره اي است كه يك طرفش باز مي شود و بر روي مچ پا قرار مي گيرد جنس آن از طلا يا نقره و يا مس مي باشد. اين ميله به راحتي قابل كوچك و بزرگ شدن است به طوري كه در روي هر پايي به راحتي قرار مي گيرد.
(مآخذ نزد روزنامه  محفوظ است)
منبع: فرهنگ بام ايران

سايه روشن مدارا

سربازي اجباري ۳۰۰ هزار كودك در جهان
رييس  مركز مطالعات  حقوق  بشر دانشگاه  تهران  گفت : در جهان  حدود ۳۰۰هزار كودك  زير ۱۰ سال  به  اجبار به  سربازي  برده  شده  و اسلحه  به  دست  گرفته اند.
دكتر نسرين  مصفا هفته گذشته  در نشست  تخصصي  بررسي  وضعيت  كودكان  درعرصه هاي  بين المللي ، گفت : يكي  از فجايع  قرن  بيستم ، داشتن  كودكان  سرباز درعرصه هاي  بين المللي  است  كه  واقعيتي تلخ  و نامطلوب  است  و بررسي ها نشان  مي دهدتعداد زيادي  از كودكان  سرباز در آفريقا و آمريكاي  لاتين  وجود دارند.
رييس  مركز مطالعات  حقوق  بشر دانشگاه  تهران  گفت : متاسفانه  كودكان  درسالهاي  اخير تنها به عنوان  سرباز مورد استفاده  قرار نگرفته اند بلكه  اسلحه به  دست  وارد ميدانهاي  جنگ  شده اند. مصفا افزود: اين  كودكان  در بسياري  از موارد براي  اينكه  سپري  انساني براي  بزرگترها باشند، دزديده  شده اند.
وي  ادامه  داد: با اينكه  اسناد حقوق  بشر خوب  نوشته  و كشورها به  رعايت  حقوق  انسان ها بويژه  كودكان  متعهد شده اند اما متاسفانه  در عمل  اين  اسناد بدرستي  اجرا نمي شوند.
اين  كارشناس  با اشاره  به  يك  پروتكل  الحاقي  كه  كشورهاي  عضو كنوانسيون  حقوق  كودك  در آن  عضو هستند، گفت : بر اساس  اين  پروتكل  استفاده  كاري  از افراد زير ۱۸ سال  ممنوع  است  .
دكتر باقر شاملو استاد دانشگاه  نيز در اين  مراسم  در اين باره  گفت :يكي  از مسايل  مهمي  كه  دولتها در آن  دخالت  مي كنند، رسيدگي  به  امور كودكان است .
وي  افزود: از آنجا كه  نيروهاي  انساني  در تمام  كشورهاي  توسعه يافته  سرمايه هاي  ملي  محسوب  مي شوند، كودكان  نيز سرمايه هاي  با ارزش  كشورها براي  آينده  هستند و از نظر اجتماعي  و رواني  كار آنان  تاثير مخربي  بر روي  رفتارهايشان  دارد.
اين  كارشناس  گفت : بچه هايي  كه  در سنين  كودكي  مشغول  به  كار هستند، چون مجبور به  جلب  رضايت  بزرگسالان  يا كارفرما هستند چاره اي  جز روي  آوردن  به روش  تقليد و يا تكرار ندارند. شاملو افزود: همين  تقليد و تكرار موجب  تحمل  فشار روحي  و رواني  شديد در كودكان  مي شود و سايه  ترس  از شكست  و عدم  جلب  رضايت  بزرگسالان  يا كارفرما تزلزل  جدي  در شخصيت  رواني  آنها ايجاد مي كند.
وي  ادامه  داد: اين  شخصيت  متزلزل  در آينده  امكان  سوء استفاده  از اين كودكان  را فراهم  مي آورد.
اين  استاد دانشگاه  با اشاره  به  دخالت  دولت  در امور كار كودك  گفت :امروزه  اصول  اقتصادي  زمينه  به كارگيري  و بهره كشي  از كودكان  را ايجاد مي كند زيرا آنها با كاهش  هزينه ها براي  كارفرمايان  اقتصادي تر هستند. وي  افزود: اين  امر اقتضا مي كند كه  محافل  دفاع  از حقوق  بشر جهاني دخالت  جدي تري  در حقوق  كودكان  داشته  باشند.
مرگ بيش از ۱۰ميليون  كودك  در جهان بر اثر بيماريهاي  قابل  پيشگيري 
نماينده  صندوق  كودكان  ملل  متحد (يونيسف )در ايران  گفت : سالانه متجاوز از۱۰ميليون  كودك  در سراسر جهان  جان  خود را بر اثر ابتلا به  بيماريهاي  قابل پيشگيري  از دست  مي دهند و بيش  از ۱۵۰ميليون  نيز از سوءتغذيه  رنج  مي برند.
يان  پيتركلايبرگ  هفته گذشته  در سخناني  كه  به  مناسبت  روز جهاني  كودك  در تهران  ايراد كرد، افزود: طي جنگهاي  ۱۰ سال اخير در جهان ، دو ميليون  كودك  جان  خود را از دست  داده اند و متجاوز از۱۲۰ميليون  كودك  واقع  در سنين  مدرسه ، هرگز به  مدرسه  نرفته اند.
وي  اضافه  كرد: در حالي  روز جهاني  كودك  را گرامي  مي داريم  كه  بسياري  ازكودكان  از حقوق  اوليه  خود كه  در منشور حقوق  كودك  سازمان  ملل  به  تصريح بيان  شده  است ، محروم  هستند و بسياري  از آنها در سراسر دنيا تحت  شرايطي غيرقابل  قبول  رشد مي كنند.
وي  افزود: اكثر دختران  به خصوص  در كشورهاي  توسعه يافته  از حقوق  جهاني خود محروم  هستند.
پيتركلايبرگ  در بخش  ديگري  از سخنانش  گفت : روز جهاني  كودك  فرصتي  براي ارتقاي  منافع  عالي  كودكان  است  و بايد به ويژه  بر آموزش  دختران  تاكيد كرد.
نماينده  يونيسف  تاكيد كرد: هدف  اصلي  صندوق كودكان  ملل  متحد ارتقاي آگاهي  نسبت  به  اهميت  اين  موضوع  و تشويق  دولتها و نهادهاي  اجتماعي  كشورهاي جهان  براي  تدوين  برنامه اي  براي  غلبه  بر كمبودهاي  موجود در اين  زمينه  است .وي  ادامه  داد: اگر چه  ايران  در ارتقاي  سطح  آموزش  در سطوح  مختلف  و آموزش  دختران  بطور اخص  در دو دهه  گذشته  راهي  طولاني  طي  كردند ولي  هنوز مناطقي  در اين  كشور وجود دارند كه  به  توجه  بيشتري  نيازمندند.
يان  پيتركلايبرگ  از سيستان  و بلوچستان  و هرمزگان  به عنوان  مناطقي  محروم نام  برد كه  هنوز درصد قابل  توجهي  از دختران  از نعمت  تحصيل  محروم  هستند.
بي توجهي  به  بيماري  كودكان شايعترين  نوع  كودك آزاري  است 
يك  استاد دانشگاه  اصفهان ، مراقبت  نكردن  از كودكان  در برابر بيماريها راشايعترين  نوع  كودك  آزاري  در كشور عنوان  كرد.
دكتر شهره  اميري  هفته گذشته، در همايش  حقوق  كودك  در دانشگاه  اصفهان  تنبيهات  شديد بدني ، بهره كشي  كاري ، واداشتن  كودك  به  دزدي  و سوءتغذيه  را نيزاز جمله  شايعترين  انواع  كودك  آزاريها در كشور برشمرد.
به  گفته  وي ، سوءاستفاده  جنسي  در رده هاي  آخر كودك  آزاري  در ايران  قراردارد.
اين  استاد دانشگاه  تصريح  كرد: اين  خشونت ها و تنبيهات  به  گونه اي  است  كه كودك  از مطالبات  عادي  و روزمره اش  فرو مي ماند و باعث  مي شود تا وي  از دوران كودكي ، سركشي  و عقده  حقارت  را فرابگيرد و به  اجتماع  نيز القاء كند.
دكتررسولي  رباني جامعه شناس  و عضو هيات  علمي  دانشگاه  اصفهان  نيز در اين نشست  ابرازعقيده  كرد:كودك  آزاري  با نوع  طبقات  جامعه  ارتباط مستقيمي  دارد.وي  گفت : كودكان  مرفه نشين  با كودك  آزاري  عاطفي  و بي توجهي  والدين  روبه روهستند و كودكان  بي بضاعت  و كم  درآمد با كودك  آزاري  جسمي  و تبعيض  مواجهندبطوريكه  برخي  از پسرها و دخترها اقدام  به  فرار از خانه  و يا اقدام  به خودسوزي  مي كنند.
در بخشي  ديگري  از اين  همايش  منصور احمدي  مسئول  رسيدگي  به امور جوانان و زنان  در دادگستري  اصفهان ،حمايت هاي  قانوني  از كودكان  در ايران  را مناسب دانست  ،اما در عين  حال  افزود: كوتاهي  جامعه  و پررنگ  نبودن  اسناد و مدارك لازم  در اين  زمينه  موجب  شده  است  تا اين  قوانين  بطرز شايسته اي  اجرا نشود.
اين  همايش  به  مناسبت  روز جهاني  كودك و با همكاري انجمن  حمايت  از كودكان بد سرپرست  ، استادان دانشگاه  اصفهان  و شوراي  اسلامي  شهر اصفهان  به  مدت  يك روز در تالار شهيد آويني  دانشگاه  اصفهان  برگزار شد.

نگاه مدارا
زمانه نويد بخش
012820.jpg

فدريكو مايور-دبير كل پيشين يونسكو
ما در دوران تحولاتي اساسي زندگي مي كنيم و جامعه بين المللي از مجراي سازمان ملل متحد بايد به خطرات و نيز فرصتهاي ناشي از اين تحولات و بيش از همه در زمينه حقوق بشر، بپردازد.
با فروريزي ديوار برلين و پايان رويارويي غرب و شرق، اختلافات ايدئولوژيك درباره مفهوم اصلي حقوق بشر جاي خود را به توافق عام در مورد اهميت قطعي رعايت آنها، به خصوص به خاطر برقراري صلح و امنيت بين المللي داده است.
حقوق بشر در مناسبات بين المللي ابعاد تازه اي به خود مي گيرد. حركت جديدي مشاهده مي شود: دامنه صلاحيت قانوني داخلي محدود مي شود و اصل عدم مداخله با انعطاف بيشتري تعبير مي گردد. رعايت حقوق بشر اكنون عاملي است كه بر مناسبات دوجانبه و چند جانبه تاثير مي گذارد و بيش از پيش به ملاك مهمي براي شناسايي كشورهاي تازه استقلال يافته مبدل شده است. اين چشم انداز تازه و گسترده فرصتهايي در اختيار سازمان ملل قرار مي دهد تا روشها و سازوكارهاي حقوق بشر را تقويت و اشكال تازه اقدامات پيشگيرانه و هشداردهنده را مستحكم كند.
پيشرفت جدي در امر حقوق سياسي و مدني در بسياري از مناطق جهان امروز- به ويژه در اروپاي شرقي و مركزي، آمريكاي لاتين و آفريقا- بسيار مايه خشنودي است. اما اين گونه پيشرفت غالباً با بهبود اوضاع اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي همراه نشده است. اين خطر واقعي وجود دارد كه پيشرفت در عرصه سياست براثر فقر و توسعه نيافتگي از ميان زدوده شود. به علاوه، رژيمهاي مستبد و سلطه گر در بسياري از كشورها ميراثي از نفرت، تعصب و عدم تحمل عقايد مخالف به جا گذاشته اند كه به صورت تبعيض قايل شدن ميان مردم براساس اختلافات قومي، زباني، مذهبي يا اعتقادي بروز مي كند. اين مخاطرات طبعاً بر اثر زمينه هايي چون افزايش تصاعدي جمعيت، خطرات زيست محيطي و فشارهايي كه بسياري از جوامع ملي و فرهنگي در معرض آن قرار دارند بيش از پيش افزايش مي يابد.
پرورش اذهان
بنيانگذاران يونسكو به يقين در تاكيد بر اين امر محق بودند كه ترتيبات سياسي و اقتصادي دولتها براي بناي جهاني سعادتمندتر و امن تر كافي نيست.
رسيدن به اين هدف مستلزم همبستگي اخلاقي و فكري بشر، آزاديهاي اساسي و احترام به شان انساني است. مطمئن ترين جايگاه دفاع از صلح و حقوق بشر اذهان انسانهاست. بنا بر اين مهم است كه آموزش حقوق بشر به بخشي از برنامه درسي مدارس ابتدايي مبدل گردد، زيرا بهترين راه شكل  بخشيدن به نگرشها و رفتارها و آماده كردن افراد براي پذيرش حقوق و مسئوليتها همين است.
هدف نهايي ما خلق نظام جامعي به منظور آموزش حقوق بشر به همه شهروندان و مردم، از آموزش ابتدايي گرفته تا دانشگاهي و آموزش خارج از محيط تحصيلي است.
عرصه هاي متعددي وجود دارد كه يونسكو مي تواند در چارچوب آنها در توسعه حقوق بشر نقش مهمي ايفا كند. يكي از اين عرصه ها آزاديهاي دانشگاهي است. تاكنون به طور عمده بنا به موقعيت حرفه اي استادان و پژوهندگان با اين امر برخورد شده است. اما به نظر مي رسد زمان آن رسيده باشد كه اين مسئله از ديدگاهي وسيع تر بررسي و تحليل شود- يعني بنا به حقوق و آزاديهاي اعضاي جامعه دانشگاهي، آزادي پژوهش علمي، حق آموزش دادن، آزادي همكاري فكري، و همچنين مسئوليتهاي ويژه دانشمندان. عرصه ديگر به تاثير پيشرفت علمي و فني بر حقوق بشر مربوط مي شود. مطالعه اخلاق زيستي در اينجا مورد توجه خاصي است. يونسكو همچنين فعاليتهايي را در نظر دارد كه هدفشان پرداختن به مفهوم هويت فرهنگي و حقوق فرهنگي است، كه به نظر ما جزو آن دسته از حقوق بشر است كه به اندازه كافي توسعه نيافته است.
زندگي در دموكراسي
اما شايد در حال حاضر مهم ترين عرصه تفكر مربوط به حقوق بشر عرصه دموكراسي است. هيچ كس در وجود روابط تنگاتنگ بين حقوق بشر و دموكراسي ترديدي ندارد.مبارزه براي تامين حقوق بشر راه را براي روند دموكراسي هموار كرده است و ما اخيراً در نقاط مختلف جهان شاهد آن بوده ايم. به همان ترتيب، روشن است كه فقط دموكراسي اصيل مي تواند ضامن عملي شدن كامل حقوق بشر باشد. اما، نهادهاي دموكراتيك تنها در زمينه  فرهنگي مي توانند موثر و كارا باشند، زمينه اي كه در آن شهروندان، با ايفاي نقش تمام و كمال خود به عنوان كساني كه از روندهاي دموكراتيك بهره مند مي شوند و عامل آنند، قادرند دست به انتخاب آگاهانه و آزادانه اي بزنند كه در نهايت دموكراسي بدان وابسته است.
دموكراسي بر بنيادهاي فرهنگي از جمله الگوهاي كسب و مبادله دانش، نگرشها و ارزشهايي استوار است كه در نهايت از ساختارهاي سياسي فراتر مي رود. اين ابعاد فرهنگي دموكراسي سزاوار همان نوع تامين ژرفي است كه ابعاد فرهنگي توسعه سرانجام از آن برخوردار مي شوند. تنها دموكراسي مي تواند چارچوبي فراهم آورد كه در آن فرهنگهاي اقليت بتوانند كاملاً ابراز وجود كنند، گفتگوي ميان فرهنگها حالتي موثر به خود بگيرد و روحيه تحمل عقايد مخالف بتواند شكوفا شود.
ما اعتقاد راسخ داريم كه پژوهش و آموزش حقوق بشر بايد با پژوهش و آموزش عمل دموكراتيك تكميل شود. هدف اصلي ما كمك به شكل گيري شهرونداني است كه قادر و مايل باشند در زندگي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي جامعه و در روند سياستگذاري فعالانه شركت كنند.
يونسكو متعهد شده است كه در اين تلاش، كه ما آن را «آماده كردن جوامع براي زندگي در دموكراسي» ناميده ايم، سهمي داشته باشد.
منبع: پيام يونسكو

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   سفر و طبيعت  |   سياست  |   فرهنگ   |   مدارا  |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |