اعلام نتايج بازخواني متون جشنواره تئاتر فجر امسال، بازتاب خاصي در نزد اهالي تئاتر و نيز دست اندركاران اين هنر داشت.
رد نمايشنامه هاي چهره هاي شاخص، تكراري بودن برخي متون كه بيشتر توسط كارگردان هاي ديگري در جشنواره هاي فجر شركت كرده بودند، تاكيد مسئولان برگزاري جشنواره بر انتخاب آثار كلاسيك و ... مهم ترين دلايلي بودند كه ما را واداشت تا با هيات بازخوان متون جشنواره امسال متشكل از حسين پاكدل، فرشيد ابراهيميان، فرزان سجودي، خسرو رستمي و سعيد كشن فلاح به بحث پيرامون مسئله فوق بپردازيم.
گفت وگو:صبا رادمان
حسين پاكدل معتقد است شايد اگر به جاي اين پنج نفر هيات بازخوان، يك تركيب پنج نفري ديگري انتخاب مي شد، اين احتمال وجود داشت كه مقدار كمي تفاوت در انتخاب ها صورت بگيرد يا حتي اگر اين خواندن متن ها هم در شرايطي به دور از استرس و فشارهاي ناشي از جشنواره صورت مي گرفت و فرصت بيشتري براي مطالعه متن ها در آرامش وجود داشت، مقدار ناچيزي (حدود دو يا سه درصد) در تصميم گيري نهايي موثر واقع مي شد و ممكن بود اين افراد تغيير كرده و يا كم يا زياد شوند.
وي اضافه كرد: در هر حال معيارهاي انتخاب را تنها بازخوان هاي جشنواره هستند كه تعيين مي كنند، بعضاً ديده مي شده كه برخي از دوستان اعتراض مي كنند كه متن هاي آنها توسط نمايشنامه نويساني چون بهرام بيضايي، اكبر رادي، خسرو حكيم رابط و... خوانده شده؛ من در همين جا عرض مي كنم ضمن احترام به نظرات تمامي اين دوستان، اما تاييد يا رد اين بزرگواران، ملاك ارزش گذاري هيات داوران نبوده و نيست و ما تنها به ده فاكتور مهمي كه در فرم ها به ما داده شده، اكتفا مي كنيم.
در همين رابطه دكتر فرشيد ابراهيميان، ديگر بازخوان متون جشنواره نيز با اشاره به اين كه درام نويسي ما پيشرفت چشم گيري داشته و محمل هاي آن به مقدار زياد فراهم شده، اظهار خوشنودي كرد و اذعان داشت، اگر برنامه ريزي دقيق و اصولي اي در اين زمينه صورت گيرد، در آينده اي نزديك، ما شاهد درام نويساني در سطح بين المللي خواهيم شد.
البته اين موضوع از جهتي بسيار هم ناراحت كننده و دردناك است، زيرا ما شاهد آثاري هستيم كه در آنها خلاقيت و استعداد بسياري يافت مي شود. اما به دليل محدوديت بسيار زيادي كه در سالن هاي تئاتر داريم، مجبور به كنار گذاشتن و در حقيقت پشت در قرار دادن آنها شديم. گاهي اوقات از فكر اين كه ما چه درام نويساني در ايران خواهيم داشت، به خود مي بالم و در عين حال مو بر تنم راست مي شود. اي كاش زماني برسد كه لااقل تمامي افراد مستعد، امكان كار و پيشرفت و موفقيت داشته باشند.
وي در ادامه گفت: ويژگي بارز و جالب درام نويسي نسل حاضر اين است كه مي بينيم بر خلاف سال هاي دورتر، متن ها داراي ساختار دراماتيك شده اند و اين يكي از موارد مهمي است كه نمايش را از تئاتر جدا مي كند، زيرا هر تئاتري قطعاً نمايش هست، اما هر نمايشي لزوماً تئاتر نيست.
اين بازخوان جشنواره درباره علت پايين آمدن آمار تعداد متن هاي پذيرفته شده نسبت به سال هاي گذشته، افزود: موضوع تاسف بار همين جاست. تعداد سهميه كل تهران كه قرار است به جشنواره راه يابد، تنها هجده متن است و ما مجبور شديم چهار برابر ظرفيت، يعني همين حدود هشتاد متن را انتخاب كنيم و اين يك حقيقت تلخ است. چنين آماري براي كشوري كه پانصد نمايشنامه نويس متقاضي ورود به جشنواره دارد، آماري تاسف انگيز است. شما تصور كنيد در تهراني با اين جمعيت، تنها هجده متن بخواهد در تنها جشنواره رسمي و بين المللي اش حضور يافته و سپس به اجرا دربيايد، اين واقعاً دردناك است.
دكتر ابراهيميان درباره اين موضوع كه چرا برخلاف قانون اورجينال بودن متن هاي جشنواره،در فهرست متن هاي پذيرفته شده، نام متن هايي به چشم مي خورد كه قبلاً درجشنواره ها و اجراهاي گوناگوني به روي صحنه رفته اند، اظهار بي اطلاعي كرده و گفت: ما در جلسه ده ساعته اي كه با ديگر اعضاي هيات بازخواني و رييس مركز هنرهاي نمايشي داشتيم، تصميم قاطعي گرفته شد درباره اين كه تنها متن هايي تصويب شوند كه خصوصيت اورجينال بودن را داشته باشند و به همين دليل بسياري از متن هايي كه از نظر تكنيك در سطح خوبي بودند، اما قبلاً به اجرا درآمده بود از داوري كنار گذاشته و طبيعتاً مردود اعلام شد. اگر در اين ليست، نام فرد يا افرادي مشاهده مي شود كه متن هايي دست دوم ارايه داده و پذيرفته شده اند، من به عنوان يكي از اين هيات پنج نفره، كاملاً از آن بي اطلاعم و بهتر است اين موضوع از دبير خانه جشنواره پيگيري شود.
وي درباره ملاك هاي ارزش گذاري گفت: همان طور كه ديگر دوستان بازخوان هم گفته اند، فرمي در اختيار اين گروه قرار داده شد كه بر اساس آن نمره ها به دو بخش تقسيم مي شد. اما از آنها گذشته، همان طور كه در ابتداي صحبت نيز بيان كردم، بيشترين نمره به ساختار دراماتيك اثر تعلق مي گرفت. البته منظور از ساختار دراماتيك، صرفاً ساختار ارسطويي نيست، بلكه ساختار هاي متفاوتي است كه در درام وجود دارد. به عنوان مثال «بكت» در نمايشنامه «در انتظار گودو» ساختاري را ارايه مي دهد كه ارسطويي نيست بلكه ساختاري مدرن است و مي دانيم كه در ساختار مدرن، چالش به معناي ارسطويي آن وجود ندارد، بلكه تعليق است كه ايجاد كشش مي كند. به عنوان مثال بكت در اثر ياد شده، دو شخصيت نمايشنامه اش را به جان هم نمي اندازد تا چالش ايجاد كند بلكه تنها تعليق است كه در اثر او مخاطب را با خود همراه ساخته و دستخوش تعليق مي كند. در اين داوري هم ملاك ارزش گذاري همين داشتن ساختار مناسب بود در اثر. زيرا داشتن ساختار يعني ارايه تكنيك در يك نمايشنامه. گاهي در بعضي از آثار ديده مي شد كه نويسنده تلاش زيادي براي ارايه يك زبان زيبا و نثري شاعرانه كرده بود و اين شاعرانگي زبان متن به حدي اثر را زيبا و دل انگيز كرده بود كه ناخود آگاه انسان را وا مي داشت به تحسين نويسنده، اما مشكل بزرگ اين چنين متن هايي اين بود كه نويسنده آن قدر در شاعرانگي زبان غرق شده بود كه وجه دراماتيك اثر را از ياد برده بود و ما تنها با متني روبه رو مي شويم كه بيشتر از اين كه به درام نزديك باشد به شعر شباهت داشت و اين اگر چه زيبا بود اما درام نبود.
البته گاهي براي تشويق نويسنده هاي جوان و مستعد و با اين اميد كه در طول تمرينات، نويسنده متوجه وجه دراماتيك اثرش هم بشود، متن را قبول اعلام كرديم، اما در هر صورت اين اشكال متوجه اثر بود كه من به شخصه، اميدوارم نويسنده آگاه و پرشوري كه آن را نوشته است، به موقع متوجه اشتباه خود شود و در طول تمرينات آن را بازنويسي كند.
|
|
در همين راستا، دكتر فرزان سجودي، يكي ديگر از اعضاي هيات پنج نفره بازخوان مي گويد: ملاك هاي ارزش گذاريي كه در فرم بازخواني به ما داده شده بود، شامل ده آيتم ساختار،كنش نمايشي، زبان دراماتيك، ديالوگ ، پيام و... و يك مورد انتهايي يعني نظر بازخوان بود كه هر كدام از اين عنوان ها ده نمره داشت (بنا به قانون هايي كه دبير خانه جشنواره ارايه داده بود.) اما در اين مرحله يك بحث مهم به وجود مي آمد و آن اين بود كه بيشتر نمايشنامه هاي مدرن و پست مدرن، با ساختار ارسطويي همگوني ندارد و اگر بنا باشد تنها معيار ارزش گذاري اين ساختار از پيش تعيين شده باشد، پس تكليف نمايشنامه هاي بسيار قوي با ساختار هاي مدرنيسم ، پست مدرنيسم و... در اين ميان چيست؟ و اين موضوع صحبت هاي زيادي را پديد آورد تا در نهايت به اين نتيجه رسيديم كه اگر به نمايشنامه هاي برجسته اي برخورد كرديم كه پيش بيني مي شد آثار خلاقانه و نوگرايانه تئاتري از آن بيرون بيايد، آن را استثنائاً خارج از اين قواعد ده گانه قرار دهيم. زيرا گاهي اوقات اثري وجود داشت كه ضد ساختار و ضد داستان عمل مي كرد، اما اين عمل را بسيار خلاقانه انجام مي داد. به طوري كه خواننده يا تماشاگر مبهوت خلاقيت اثر مي شد و طبيعي بود كه اگر مي خواستيم آنها را در ملاك هاي تعيين شده توسط ستاد جشنواره قرار دهيم،آن آثار مردود مي شدند و در عوض تنها آثاري به جشنواره مي آمدند كه به طور مثال با زبان و يا نثر زيبا و شاعرانه، اما به دور از هر گونه خلاقيتي به يك تقليد صرف روي آورده بودند، بنابراين سعي كرديم در بعضي موارد اين ملاك ها را كنار گذاشته و خلاقيت را ارزيابي كنيم و نه چيزهاي ديگر را. اين بازخوان جشنواره در ادامه درباره چگونگي ورود متن هاي غير اورجينال به جشنواره ، اظهار بي اطلاعي كرد و با تعجب اعلام كرد: متن هايي كه حتي در جشنواره هاي دانشجويي و يا شهرستان هاي بسيار دور هم اجرا شده بودند، از داوري كنار گذاشته شدند. نمي دانم چگونه ممكن است متن هاي كار شده، اكنون وارد جشنواره شده باشند و اضافه كرد: حتماً در اين مورد اشتباهي شده و گرنه چنين امري از نظر قانوني غير ممكن است.
وي درباره كليت پديده اي به نام بازخواني متن هاي جشنواره و اين كه وقتي ما در دوره اي زندگي مي كنيم كه ديگر نمايشنامه نويسي صرفاً پشت ميز وكارگرداني جدا از ذهنيت نويسنده منسوخ شده و اكثر نويسنده ها بر سر تمرينات گروه شركت كرده و متن را بارها و بارها در طول تمرينات تغيير مي دهند و يا از آن مهم تر، اصلاً متن به شكل كارگاهي و بر اساس قابليت هاي اجرايي گروه بر سر تمرينات نوشته مي شود، گفت: متاسفانه بايد بگويم، نه تنها حرف شما را قبول دارم بلكه خود نيز به شدت بر آن اصرار مي ورزم و حتي قبل از شروع آن جلسه طولاني و پاياني هم خود اين موضوع را مطرح كردم كه دو حوزه متفاوت وجود دارد كه در عين حال كه هم پوشي هم را دارند؛ اما در عين حال از هم جدا هستند و آن دو حوزه ادبيات نمايشي و تئاتر است، زيرا ادبيات نمايشي به معناي صرف كلمه يك سري معيارهاي خودش را دارد اما تئاتر معيارهاي درام را در خود دارد، به علاوه يك سري معيارهاي ديگر.
در تئاتر امروز دنيا، درام نويسي از نوع ابتدايي آن، ديگر منسوخ شده اما وقتي ما مي آييم تعداد زيادي متن به معناي ابتدايي اش از درام نويسان مي گيريم كه بر اساس آنها قضاوت كنيم،
|
|
يعني ناديده گرفته شدن اصول نوين تئاتري دنيا، زيرا اصلاً اين احتمال وجود دارد كه در ابتداي انجام كار، هرگز متن كامل و مشخصي وجود نداشته باشد و متن در طول تمرينات شكل درست و كاملي پيدا كند. پس در نتيجه، انجام اين روش متن خواني يعني پايمال شدن حق كساني كه تئاتر روز را مي شناسند و سعي بر پياده كردن اين معيار هاي جهاني و پيش بردن تئاتر ايران دارند. به همين خاطر طرح هايي را كه اين قابليت به روز بودن در آنها ديده مي شد را نيز خوانده و قبول اعلام كرديم، البته اين به آن معنا نيست كه درام هايي را كه در غالب طرح نوشته شده بود را ما پذيرفتيم، بلكه بر عكس، اتفاقاً آن طرح ها را ما مردود اعلام كرديم چون اعتقاد داشتيم كه آن نويسنده ها هم بايد همانند ديگران، به موقع درام خود را نوشته و تحويل مي دادند؛ بل منظور من طرح هايي است كه تئاتر نرمال و روز جهان را در خود جاي داده بود كه از آن نمونه مي توان به نمايشنامه هاي ميم و غليظ مثل عسل اشاره كرد.
در انتها مي خواهم پيشنهادي را كه در پايان آن جلسه ده ساعته به مسئولين دادم ، يك بار ديگر تكرار كنم و آن اين است كه بياييم از سال آينده مسابقه درام نويسي را به صورت مستقل برگزار كرده و به برگزيدگان آنها جايزه داده و نمايشنامه هاي آنان را چاپ كنيم. اما براي جشنواره بين المللي فجر، ديگر بخش بازخواني را برداشته و تنها به بازبيني اجرايي اثر بپردازيم تا به اين وسيله، ديگر اين همه متن هاي آماتوري كه زير سطح حداقل هستند براي خواندن به دبير خانه جشنواره تحويل داده نشود، بلكه متن هاي محكم و قوي در غالب يك گروه تئاتري به هم پيوسته، به بازبيني مي رسند و خيلي راحت تر مي توان از ميان آنها اجرايي قوي و مستحكم را انتخاب و به جشنواره برد. آن وقت ديگر ما در جشنواره، قضاوتمان حقيقتاً بر اساس معيارهاي تئاتري است و نه تنها معيارهاي درام نويسي صرفاً پشت ميزي.
در ادامه اين روند گفت وگو با بازخوان هاي جشنواره، دو عضو ديگر هيات بازخواني (دكتر رستمي و سعيد كشن فلاح) از هر گونه گفت وگو و اظهار نظري خودداري كرده و بر خلاف اصرار مستمر ما براي انجام گفت وگو نسبت به انجام اين كار ابراز بي ميلي كردند.