چهار شنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۰۲- Oct. 22, 2003
اقتصاد آزاد همسايه
زير ذره بين
سقوط رژيم ديكتاتوري صدام حسين، صحنه سياسي عراق را به كلي زير و رو كرده است. از جهات ديگر، بازسازي ظرفيت هاي زيرساختي ويران شده از قبيل تأسيسات آب، برق، جاده، ساختمان هاي عمومي، مدارس و بيمارستان ها، فعاليت هاي اقتصادي را تحرك خواهد كرد.
013310.jpg

عراق زماني جزيي از ايران بود، در طول تاريخ اين منطقه در اثر تحولات گوناگون تاريخي و به دلايل متفاوت از ايران جدا شد و در درازمدت به كشوري مستقل تبديل شد.
از زمان اين جدايي تعاملات اقتصادي اجتماعي ميان دوسوي مرز قطع نشد و ادامه داشت و در بسياري از دوره هاي تاريخي تحولات دو كشور آثار عميق و مؤثري در كشور همسايه داشته است.
امروز اما داستان ديگري رخ داده است. جهاني سازي و همگوني و ارتباط تنگاتنگ اقتصادي ارتباط ميان كشورها و تأييد و تأثيرپذيري از يكديگر را اجتناب ناپذير كرده است. به هر روي در همسايگي ايران تحولي رخ داده و اين تحول به دور از ديدگاه هاي سياسي، آثار اجتناب ناپذيري در ايران خواهد داشت.
در اين گزارش تلاش شده تا اين آثار و آينده تعاملات اقتصادي دو كشور بررسي شود.

جنگ هاي پياپي و تحريم هاي بين المللي، امكانات زيربنايي و صنعتي عراق را فرسوده و ملتي فقير و كشوري بدهكار بر جاي گذاشته است. صنعت نفت عراق كه شاهرگ حياتي اين كشور است به گفته «دان يرگين»، كارشناس انرژي، چرخ لنگي شده است. بسياري از امكانات زيربنايي اوليه از قبيل تأسيسات آب، برق، مدارس، بيمارستان ها و ساير تأسيسات عمومي ويران شد ه اند.
در جريان جنگ با ايران تأسيسات نفتي اين كشور آسيب فراوان ديد و توليد به ۱ تا ۴/۱ ميليون بشكه كاهش يافت. در سال هاي تحريم نيز فقط صدور مشتقات نفتي عراق مجاز بود و اين امر به كاهش درآمد و تمركز قدرت اقتصادي در دست دولت منتهي شد. محروميت از دسترسي به بازارهاي جهاني سرمايه، احتمالاً ويرانگرترين وجه تحريم  در سال هاي اخير بوده است. اين وضعيت باعث شد عراق به رغم ثروت قابل توجهش در آينده، از تأمين سرمايه براي رفع نيازهاي جاري، از قبيل بازسازي صنعت خود محروم بماند. كسر ۲۵ درصد از درآمدهاي اين كشور بابت پرداخت بدهي ها و غرامت هاي جنگي نيز مزيد بر علت بوده است.
درآمدهاي نفتي عراق در دوران تحريم به حسابي كه تحت اختيار سازمان ملل بود، در پنج بانك بين المللي واريز مي شد و بر اساس نيازهاي بودجه اي عراق در اختيار اين كشور قرار مي گرفت. مقامات حكومتي، هم از طريق فروش نفت به قيمت هاي پايين تر و دريافت مبالغي به صورت زيرميزي، هم از طريق تدوين طرح هاي صوري در بودجه (مثلاً احداث شهرك المپيك) پول بيشتري دريافت و به حساب هاي شخصي واريز مي كردند.
از مجموع درآمدهاي نفتي عراق نخست ۳۰ درصد و بعدها ۲۵ درصد بابت بدهي هاي اين كشور كسر مي شد و حدود ۷۲ درصد آن به دولت عراق مي رسيد. از اين مبلغ ۵۹ درصد در مناطق جنوبي و مركزي عراق و ۱۳ درصد در شمال، ميان كردها، توزيع مي شد. توزيع در مناطق جنوبي و مركزي بر اساس برنامه هاي دولت با تصويب سازمان ملل انجام مي گرفت و در شمال سازمان هاي وابسته به سازمان ملل، رأساً در مورد قراردادها تصميم مي گرفتند و طرح ها را به اجرا در مي آوردند. با تصويب قطعنامه ۱۴۷۲ در ۲۸ مارس سال جاري، اختياراتي كه قبلاً به دولت عراق داده شده بود به دبير كل سازمان ملل واگذار شد. به موجب قطعنامه ۱۴۸۳ نيروهاي ائتلاف به رهبري آمريكا كنترل عوايد نفتي عراق را به مدت يك سال در اختيار گرفتند و اين قيد نيز اضافه شد كه تا سال ۲۰۰۷ هيچ وجهي بابت بدهي هاي عراق پرداخت نخواهد شد.
وضع اقتصادي
عراق از دوران قيمومت بريتانيا (۱۹۲۱) تا كسب استقلال (۱۹۳۲) و پس از آن فراز و نشيب هاي فراواني را تجربه كرده است، اما هيچ يك از آنها ريشه اي تر و عميق تر از سرنگوني رژيم صدام حسين به دست نيروهاي ائتلاف به رهبري ايالات متحده و انگلستان در تاريخ ۹ آوريل ۲۰۰۳ نبوده است. اين واقعه بر حيات سياسي، اقتصادي و اجتماعي عراق تأثيري عميق بر جاي خواهد گذاشت.
سقوط رژيم ديكتاتوري صدام حسين، صحنه سياسي عراق را به كلي زير و رو كرده است. از جهات ديگر، بازسازي ظرفيت هاي زيرساختي ويران شده از قبيل تأسيسات آب، برق، جاده، ساختمان هاي عمومي، مدارس و بيمارستان ها، فعاليت هاي اقتصادي را تحريك خواهد كرد.
بدهي ها
هر چند در مورد رقم دقيق بدهي هاي عراق اتفاق نظر وجود ندارد، اما بر اساس صورت وضعيتي كه شركت حسابرسي معتبر اگزوتيكس (مستقر در لندن) ارائه داده و در نشريه ميس درج شده، بدهي هاي فعلي عراق حدود ۸/۱۱۵ ميليارد دلار گزارش شده است.
به اين رقم بايد ۱/۲۷ميليارد بدهي هاي باقي مانده از غرامت هاي جنگي و حدود ۷۰ ميليارد دلار بدهي احتمالي از بابت ۱۹۷ ميليارد دلار دعوي غرامت بررسي نشده در كميسيون غرامت سازمان ملل نيز افزوده شود. در اين صورت مجموع بدهي هاي خارجي عراق بالغ بر حدود ۲۳۰ ميليارد دلار خواهد شد. مركز مطالعات استراتژيك و بين المللي آمريكا (CSIS) نيز اين رقم را، بدون در نظر گرفتن غرامت هاي جنگي، بين ۶۲ تا ۱۳۰ ميليارد دلار برآورد كرده است. برآورد بانك جهاني نيز با در نظر گرفتن بهره (۴۷ ميليارد دلار) و بدون محاسبه غرامت هاي جنگي ۷/۱۲۷ ميليارد دلار است. به هر روي، ارزيابي منابع مختلف مجموع اين بدهي ها را حدود ۱۳۰ ميليارد دلار و با در نظر گرفتن دعاوي بررسي شده و تخمين ميزان پذيرش دعاوي بررسي نشده حدود ۲۳۰ ميليارد دلار برآورد كرده  اند.
چشم اندازهاي آينده
عراق بدهكار، فقير و جنگ زده كنوني، بالقوه يكي از ثروتمندترين كشورهاي در حال توسعه نفتي است. اين كشور داراي منابع طبيعي و انساني فراوان و چشم  انداز سالانه ۲۰ ميليارد دلار عوايد نفتي است. صرفنظر از رفع مشكلات مبرم و روزمره، آنچه عراق امروز به آن نياز دارد، تدوين يك استراتژي و سياست هاي روشن اقتصادي، در كنار يك نظام اداري كارآمد ،تأمين هزينه هاي عمومي و برنامه ريزي براي سرمايه گذاري است. اقدامات اقتصادي مقطعي، پاسخگوي چالش هاي مربوط به رشد اقتصادي، افزايش اشتغال، ارتقاي سطح زندگي و تضمين ثبات نيست.
تا آنجا كه به تأثير اقتصادي وضع عراق به ساير كشورهاي منطقه از جمله اقتصاد كشور ما نيز مربوط مي شود، بدون وجود يك استراتژي مشخص اقتصادي براي عراق، امكان ارزيابي آثار آن وجود ندارد. در مورد آينده اقتصادي عراق نيز در حال حاضر هيچ گونه استراتژي مشخصي تدوين نشده است. تنها مطالب قابل توجه و تأمل در اين زمينه، برنامه ايالات متحده براي ايجاد منطقه آزاد تجاري خاورميانه (MEFTA) و مباحث مربوط به تعديل ساختاري و خصوصي سازي است كه در چارچوب برنامه فوق مطرح شده است.
نقش استراتژيك بخش نفت
013312.jpg

از اوايل دهه ۱۹۵۰ تا به امروز، توليد و صدور نفت خام، در توسعه اقتصادي، اجتماعي و سياسي عراق، نقشي استراتژيك داشته است. عامل اصلي نرخ بالاي رشد اقتصادي و اشتغال و نيز بهبود شاخص هاي اجتماعي از قبيل بهداشت و آموزش، طي دهه هاي ۱۹۵۰ ، ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ عوايد نفتي بوده است.
در دهه ۱۹۷۰ ميانگين نرخ رشد توليد ناخالص داخلي عراق حدود ۵/۱۱ درصد برآورد شده و اين امر در افزايش نقش دولت در توليد و سرمايه گذاري نيز بازتاب يافته است. به نوشته زاير صبري سعدي، ارزش افزوده بخش نفت عراق و GDP از ۹/۳۹ درصد در سال ۱۹۵۳ به
۹/۸۲ درصد در سال ۲۰۰۱ افزايش يافته است. عوايد نفتي همچنين يكي از عوامل عمده سيطره بخش دولتي عراق، به خصوص از اوايل دهه ۱۹۷۰ به بعد بوده است (اين سيطره از ۷۵/۱۱ درصد در سال ۱۹۵۳ به ۹۴/۸۰ درصد در سال ۱۹۷۹ رسيده است).
با توجه به پايين بودن سطح توليد و پس انداز داخلي عراق در شرايط فعلي، اين نقش مهم در آينده نيز ادامه خواهد يافت. در كوتاه مدت و ميان مدت، درآمدهاي نفتي عراق براي افزايش رشد اقتصادي و نيز تأمين هزينه بازسازي پروژه هايي از قبيل شبكه جاده ها، برق، آب و تدارك بهداشت و آموزش ضرورت دارد. در بلند مدت، ظرفيت هاي توليد بايد گسترش يابند و با كاهش وابستگي شديد اقتصاد به نفت، تنوع اقتصادي در دستور كار قرار گيرد. به اين ترتيب، ضمن آنكه حفظ ثبات قيمت هاي نفت ضرورت دارد، رابطه عراق با اوپك تحت الشعاع سياست آزادسازي اقتصادي و سياست هاي نفتي اين كشور قرار خواهد داشت.
مانند ساير كشورهاي تك محصولي، به خصوص كشورهاي موسوم به «نفتاني» اجماع نظر كارشناسان بر اين است كه عراق در بلند مدت بايد سياست هاي كاهش وابستگي به نفت را دنبال كند. در اين زمينه صبري زاير، افزايش سهم ارزش افزوده فعاليت هاي اقتصادي غيرنفتي را به ميزان ۸۰ درصد GDP در سال ۲۰۱۰ به عنوان يكي از هدف هاي استراتژيك مطرح كرده است. به گفته او در سال ۲۰۱۳ عوايد نفتي نبايد بيش از ۲۰ درصد هزينه هاي عمومي و ۵۰ درصد عايدات ارز خارجي را تشكيل دهد. اما در واقعيت چنين هدفي در صورتي تحقق خواهد يافت كه عوايد نفتي به گونه اي كاملاً عقلاني در خدمت افزايش ظرفيت توليد بخش هاي گوناگون اقتصاد قرار گيرد. لذا موفقيت  سياست هاي اقتصادي آينده نه تنها به ثبات اقتصاد كلان و سياست هاي آزادسازي، بلكه مهم تر از آن به اجراي طرح هاي عظيم سرمايه گذاري عمومي بستگي دارد.
از سوي ديگر ثروت حاصل از نفت، قدرت اقتصادي عظيمي ايجاد مي كند كه به دولت امكان مي دهد به آساني از آن براي تأثيرگذاري بر شرايط سياسي كشور بهر ه برداري كند. الگوي تخصيص عوايد نفتي به كاربردهاي مختلف، چنان چه از طريق ايجاد نهادهاي دموكراتيك محدود نشود، مي تواند در خدمت گروه كوچك نخبگان مالي و سياسي دولت هاي حاكم قرار گيرد. به خصوص اين امكان وجود دارد كه عوايد نفتي عمومي در خدمت قدرت سياسي به كار گرفته شود و به اهرمي در خدمت منافع و مقاصد گروه هاي محدود اجتماعي تبديل شود. در واقع اين وضعيت طي ۳۰ سال گذشته حاكم بوده و حزب سوسياليست بعث از عوايد نفتي عليه آزادي ها و منافع مردم بهره گرفته و سرانجام به يك رژيم ديكتاتوري فردي ستمگر تبديل شده است. به همين دليل، شماري از صاحبنظران توصيه مي كنند كه گروه هاي سياسي بايد در اين موارد توافق كنند كه بخش اعظم عوايد نفتي به مصرف تأمين اعتبار پروژه هاي زيرساختي برسد و فقط بخش اندكي از آن به بودجه سالانه اختصاص يابد. ضروري است اين مطلب تضمين شود كه قدرت اقتصادي نفت در خدمت جامعه به كار گرفته شود، نه دولت.
سياست هاي اقتصادي و خصوصي سازي
پس از سقوط رژيم صدام، خصوصي سازي و تدوين سياست هاي نفتي در كانون توجه نيروهاي اشغالگر، بخصوص آمريكايي ها بوده است. عراق به اتخاذ سياست هاي اقتصادي تازه نياز مبرم دارد و به منظور كاهش نقش مسلط دولت و مؤسسات دولتي به نفع بخش خصوصي بايد دست به اصلاحات ساختاري بزند. اما صرف تكيه بر معيار كارايي و ابزارهاي فني پيشرفته نمي تواند اتخاذ اين قبيل سياست ها و اصلاحات را توجيه كند. نارسايي هاي كنوني ساز و كار بازار، با عناصر ريشه دار بافت اجتماعي، سياسي و محيطي جامعه عراق ارتباطي تنگاتنگ دارد و در تدوين سياست هاي اقتصادي بايد به طور جدي مورد توجه قرار گيرد.
در واقع بازسازي توليد نفت خام و زيرساخت هاي صادراتي و سياست هاي نفتي جديد را نمي توان مستقل از سياست هاي كلي اقتصادي و استراتژي توسعه عراق به پيش برد. سياست هاي نفتي عراق از مقوله اي نيست كه صرفاً تابع كارايي مؤسسات دولتي باشد. استدلال هاي مربوط به فقدان كارايي مؤسسات دولتي، اين نگراني را در عراقي ها ايجاد خواهد كرد كه خصوصي سازي اقتصادي مسأله اصلي نيست، بلكه هدف خصوصي سازي صنعت نفت عراق و واگذاري مالكيت آن به بيگانگان است.
به عقيده شماري از كارشناسان اقتصادي، استراتژي توسعه پايدار عراق، پيش از آن كه مسأله خصوصي سازي را در دستور كار خود قرار دهد بايد پياده كردن سه مجموعه يكپارچه سياست هاي اقتصادي را مورد توجه قرار دهد: نخست، سياست هاي تثبيت كننده در عرصه هاي مالي، پولي و اقتصاد كلان به منظور كنترل تورم از طريق كاهش كسر بودجه دولتي و كاهش كسري موازنه پرداخت ها، دوم، طرح هاي اصلاحات اقتصادي ساختاري، شامل اصلاحات اداري، حقوقي و مالي، اصلاح نظام بانكي، پولي و بازار بورس، خصوصي سازي، آزادي تجارت خارجي و آزادي جريان سرمايه. هدف از اين طرح ها، آزادسازي قيمت ها از جمله دستمزدها و نرخ تسعير ارز است. سوم، اتخاذ سياست هاي مربوط به طرح هاي سرمايه گذاري عمومي. هدف اين برنامه، تأمين اعتبار پروژه هاي بازسازي و ايجاد زيرساخت هاي اجتماعي،  اقتصادي و محيطي است. سرمايه گذاري در زيرساخت هاي بخش نفت نيز در اين بخش قرار مي گيرد.
هدف اساسي خصوصي سازي، ايجاد شرايطي براي اقتصاد بازار آزاد است كه در آن قيمت ها به درستي كمبود منابع را منعكس كنند و به اين ترتيب، راهنماي توليدكنندگان، سرمايه گذاران و مصرف كنندگان براي اتخاذ تصميم هاي كارآمد باشند. چنانچه فعاليت هاي مؤسسات دولتي در بهره گيري از منابع كارآمد نباشد، بايد خصوصي سازي را در دستور كار قرارداد. اما ارزيابي كارايي اقتصادي و نياز به خصوصي سازي را فقط مي توان در شرايط رقابتي ارزيابي كرد. چنانچه قيمت هاي جاري، كميابي منابع را منعكس نكنند، ارزيابي ارزش دارايي هاي مؤسسات دولتي امكان پذير نيست. از اين رو خصوصي سازي را نبايد نوعي تصميم سياسي مجزا تلقي كرد كه به منظور انتقال مالكيت از بخش دولتي به بخش خصوصي يا ابراز تأمين اعتبار براي بخش دولتي يا بازپرداخت بدهي هاي خارجي به كار گرفته مي شود.
مباحث فوق بخشي از استدلال هايي است كه شماري از متخصصان و كارشناسان عراقي در انتقاد از خصوصي سازي، سريع، بخصوص خصوصي سازي صنعت نفت عراق را مطرح كرده اند. فقدان زمينه ها و بسترهاي مناسب اجتماعي و اقتصادي و نبود اطلاعات لازم جان مايه اين بحث ها را تشكيل مي دهد. در مورد نفت، علاوه بر استدلال هاي فوق، روشن نبودن آينده سياسي عراق نيز از جمله مطالبي است كه مخالفان خصوصي سازي اين صنعت مطرح كرده اند. به گفته عصام چلبي، در حالي كه هنوز روشن نيست ساختار دولت آينده عراق يكپارچه است يا فدرال نمي توان از خصوصي سازي صنعت نفت سخن گفت. هرچند به عقيده او، در هر دو حالت، صنعت نفت به عنوان بخشي از دولت مركزي بايد متمركز باقي بماند و به شيوه اي واحد اداره شود. چلبي خصوصي سازي جزيي فعاليت هاي پايين دستي را توصيه مي كند. به عقيده صبري زاير، خصوصي سازي جزيي يا كامل صنعت نفت اقدامي ناپخته است، هرچند خصوصي سازي در بخش هاي مياني و پايين دستي را مي توان توصيه و تشويق كرد.
ادامه دارد

ديدگاه
آ.سه.آن؛ «والس» يا «تانگو»
اكونوميست
ترجمه : امير كوچك سرابندي
شايد رشك و حسد كشورهاي آسياي جنوب شرقي به صادرات بالاي چين و همچنين قدرت جذب سرمايه هاي خارجي موجب شد تصميم بگيرند به شيوه كشورهاي اروپايي به لحاظ اقتصادي، گردهم آيند و اعمال و اقدامات و نيز سياست هاي يكساني را پيشه سازند.
الگوي تجارت آزاد، موضوع جديدي در اقيانوس هند نيست. سابقه آن به گذشته هاي دور و به قرن دهم بازمي گردد. به همين دليل، ده كشور عضو آ سه آن در نشست بالي، با گامي به پيش سعي كردند اين الگوي كهن تجارت آزاد را احيا كنند. آنها طرحي را براي الحاق كشورهاي منطقه در چارچوب يك بلوك اقتصادي با ۵۰۰ ميليون سكنه و مجموع برونداد سالانه ۷۳۷ ميليارد دلار پيشنهاد كردند. علاوه بر اين پيشنهاد كردند حوزه يك بلوك را گسترش دهند تا همسايگان غول پيكر آنها يعني چين و هند را نيز دربرگيرد.
از ده كشور عضو آ.سه.آن، اندونزي بزرگترين، سنگاپور ثروتمند ترين و ميانمار (برمه) فقيرترين و مجادله برانگيز ترين كشورها هستند. آ.سه. آن تقريباً ۳۶ ساله است، اما به نسبت اين عمر طولاني، موفقيت  هاي آن ناچيز و محدود بوده است. عمده ترين دليل اين ناتواني، فقدان اراده سياسي و نيز ترس از هرگونه تغيير است كه مهم ترين نمونه آن را مي توان در رفتار اعضاي آ.سه.آن با دولت ميانمار ملاحظه كرد كه از محكوم  كردن اين كشور به دليل رفتار ناپسند با مخالفان خود، به ويژه خانم سان سوكي رهبر طرفداران دموكراسي اجتناب مي كنند.
اين شيوه احتياط و مدارا، ممكن است به تدريج اين اتحاديه را دچار مشكل سازد. اعضاي آ.سه.آن خود را در خطر از دست دادن بازار صادرات و نيز بازار سرمايه هاي خارجي در مقابل چين مي بينند. حالا ببرهاي آسيا سعي مي كنند تا به هم بپيوندند و بدين ترتيب با اژدهاي چين مقابله كنند.
موافقت نامه اي كه هفته گذشته امضا شد، ديدگاه و چشم انداز جسورانه و شجاعانه تري را از جامعه اقتصادي آ.سه.آن نسبت به اتحاديه اروپاي ثروتمند نشان مي داد. براساس اين موافقت نامه، كالاها، خدمات، سرمايه ها و استعدادها مي توانند به سادگي ميان كشورهاي عضو حركت كنند. اما برنامه زماني آن نسبت به اتحاديه اروپا كمتر شجاعانه است و قرار است تا ۲۰۲۰ تحقق يابد. چوك تونگ، نخست وزير سنگاپور، شكايت مي كند كه آسه آن در پي «والس آرام و آهسته» است، حال آنكه او و همتاي تايلندي اش «تانگو» را ترجيح مي دهند.
013314.jpg

اعضاي آسه آن، در وهله اول مي خواهند منطقه آزاد تجاري كه در سال ۱۹۹۲ امضا كردند را پي افكنند. اعضاي ثروتمند تر، تعرفه ها را تا سطح زير ۵ درصد براي بسياري از كالاها كاهش دادند. حالا رهبران اتحاديه، ۱۱ بخش را تعيين كردند و اميدوارند بتوانند در اين عرصه ها نيز تعرفه ها را كاهش دهند و استانداردها را هماهنگ كنند. اين حوزه ها عبارتنداز؛ توريسم، بهداشت و خدمات درماني،  سفرهاي هوايي و الكترونيك. نخست وزير تايلند اعلام كرد، احتمال دارد، آ.سه. آن ويزاي واحدي براي توريست ها صادر كند و سياست آسمان باز براي خطوط هوايي در نظر بگيرد.
علاوه بر اين، به نظر مي رسد درصدد توسعه جغرافياي اتحاديه به چين و هند هم باشد و با آنها توافقنامه تجارت آزاد تا پايان اين دهه امضا كند. به نظر مي رسد شكست مذاكرات سازمان تجارت جهاني در كانكون در اواخر سپتامبر، توجه كشورها را به توافق نامه هاي منطقه اي و دوجانبه معطوف كرده است. به اين ترتيب بيش از نيمي از تجارت جهان، در چارچوب توافق نامه هاي تجاري ترجيحي قرار خواهد گرفت. در حال حاضر آمريكا ۶ قرارداد تجارت آزاد را كامل كرده است و اتحاديه اروپا بيش از ۳۰ توافق نامه تجاري دارد. اقتصاددانان بيم آن دارند كه هدف آزادسازي بدون تبعيض كه مطابق آن هر امتيازي به يك كشور داده مي شود به كشور ديگري هم بتواند تعلق گيرد، در سايه چنين شرايطي كه قراردادهاي تجاري به هم متصل شده و شبيه كاسه اسپاگتي شده از بين برود. كشورهاي تاجر آسيا به دنبال اين هستند كه به اين «كاسه اسپاگتي» تبعيض آميز با «سوپ ماكاروني» پاسخ گويند. سنگاپور در حال حاضر يك قرارداد تجاري با آمريكا منعقد كرده است و تايلند منتظر است در هفته هاي آتي چنين قراردادي را امضا كند.
اقتصاددانان بر تعرفه هاي اندك صحه گذاشتند، به اين دليل كه تجارت را رونق مي بخشد، اما تعرفه هاي متغير و نابرابر را دوست ندارند زيرا تجارت را آشفته و مخدوش مي نمايد. توافق هاي منطقه اي تجاري از قبيل آ.سه.آن كه در اوايل دهه ۹۰ پي افكنده شده است، هم تعرفه هايش نابرابر است و هم در تجارت اخلال وارد كرده است. در سه سال اول تأسيس اين اتحاديه تجاري، صادرات ميان كشورهاي صادركننده حدود ۲۸ درصد افزايش پيدا كرد، اما در همان سالها، سهم خارجي ها در كل تجارت با آسه آن از ۸۰ درصد به ۷۵ درصد كاهش پيدا كرد. به عبارت ديگر آسه آن تجارت را از مسير خود منحرف ساخت. حذف تعرفه ها از شركاي تجاري منطقه، شايد براساس اصل همسايگي، امري منطقي به نظر بيايد، اما در عين حال مي تواند تبعيضي عليه توليد ات ارزان تري باشد كه كمي دورتر از آنها در منطقه اي ديگر توليد مي شود.
عده اي معتقدند اگر توافق نامه هاي سازمان تجارت جهاني گسترش بيشتري پيدا كنند، توافق نامه هاي تجاري منطقه اي عميق تر خواهند شد. كشورهاي يك منطقه مي توانند درباره موضوعات ديگري غير از كاهش تعرفه ها هم به مذاكره بنشينند.
تاكنون، آ. سه. آن از مواجهه اجتناب كرده و به دنبال اجماع و توافق عمومي بوده است. اما در آسياي جنوب شرقي، يك نهاد فراملي مانند كميسيون اروپا وجود ندارد و دولت هاي عضو از دخالت در امور يكديگر اكراه دارند. اما اگر سرمايه، خدمات، كالا و بازرگانان شروع به تردد آزاد در ميان اين منطقه كنند، مرز ميان امور داخلي و خارجي مخدوش مي شود. اگر آنها به لحاظ اقتصادي با يكديگر باز عمل مي كنند، در امور سياسي هم بايد چنين رفتاري را پيشه سازند وبه نظر مي رسد اين كار قدري دشوار باشد.

سايه روشن اقتصاد
نبرد يوآن
چين و آمريكا پس از مدت ها جدال بر سر آزادسازي نرخ يوآن واحد پول چين، اخيراً توافق كردند تا هيأتي براي مطالعه راه هاي تسريع حركت اقتصاد چين به سوي آزادسازي نرخ پول اين كشور تشكيل شود.
پيوستن چين به سازمان تجارت جهاني مشروط به آزادسازي واحد پول اين كشور بوده ولي دولت چين همچنان در برابر فشار كشورهاي صنعتي به ويژه آمريكا مقاومت مي كند.
رشد اقتصادي چين و توليد انبوه كالاها در اين كشور در شرايطي كه نرخ پول اين كشور در برابر ديگر ارز هاي جهان در سالهاي طولاني ثابت نگه داشته شده است شرايط غيرقابل رقابتي را براي كالاهاي چيني در بازارهاي جهان فراهم كرده است.
آمريكا به نمايندگي كشورهاي صنعتي غرب در جبهه هاي گوناگون در حال نبرد در مناطق گوناگون جهان است. نبردي كه در هر بخش جهان به شكلي فراخور حال آن منطقه جريان دارد.
چين با سياست هاي سياسي و اقتصادي متعادل و عاقلانه تاكنون توانسته منافع بزرگي براي جمعيت انبوه اين كشور به دست آورد.
دوبي دوم
رأس الخيمه قصد دارد به دوبي دوم در منطقه خليج فارس تبديل شود.
يك مقام رسمي اين اميرنشين اعلام كرد، رأس الخيمه قصد دارد با جذب سرمايه گذار و جهانگرد اين منطقه را به دوبي دوم در منطقه تبديل كند.
وي افزود: اين اميرنشين قصد دارد با واردات گاز، صنايع گوناگون از جمله، توليد اوره و فولاد را گسترش دهد. رأس الخيمه در حال بررسي واردات گاز از عمان و ايران است.
در حال حاضر شركت استراليايي «نووس» روزانه چهل ميليون فيت مكعب و ۲ هزار و ۷۰۰ بشكه گاز فشرده و ۹۰۰ بشكه گاز مايع از حوزه هاي گاز عمان به اين منطقه صادر مي كند.
پوتين فرصت طلب
013316.jpg

ولاديمير پوتين سياستمدار عملگراي روسي كه فرصت طلبي و شكار منافع را در هر شرايطي فراموش نمي كند، با حضور در كنفرانس «اپك» در بانكوك به كشورهاي آسياي جنوب شرقي اطمينان داد كه انرژي منبع اصلي و ضروري رشد اقتصادي اين منطقه را تأمين خواهد كرد.
وي در اين ابتكار سياسي اقتصادي ضمن دعوت از كشورهاي عضو اين سازمان براي سرمايه گذاري در طرح هاي نفت و گاز روسيه به طور تلويحي به آنان اطمينان داد كه خط لوله ارسال نفت روسيه به ژاپن از طريق بنادر روسيه در درياي ژاپن احداث خواهد شد. وي از كشورهاي اين منطقه خواست تا در طرح «اسپنيف» كه ميلياردها دلار هزينه آن است مشاركت كنند.
بخشي از اين طرح ايجاد تأسيسات توليد گاز مايع در جزاير ساخالين در درياي ژاپن است. علاوه براين طرح توسعه بهره برداري از منابع نفت سيبري نيز در اين طرح گنجانده شده است.
ماه آينده طرح ساخالين كه هزينه آن ميلياردها دلار برآورد شده آغاز مي شود. اين طرح شامل خط لوله اي مي شود كه منابع نفت روسيه را به جزاير ساخالين در نزديكي ژاپن انتقال مي دهد.
اين طرح توسط شركت ساخالين انرژي اجرا مي شود كه رويال داچ شل و شركت ژاپني ميتسوئي و ميتسوبيشي سهامداران آن هستند.
دو حوزه اصلي كه توسط اين خط لوله به جزاير ساخالين متصل مي شوند ۲/۱ ميليارد بشكه نفت خام و ۵۰۰ ميليارد متر مكعب گاز طبيعي دارند كه به ژاپن و كشورهاي جنوب شرق آسيا عرضه مي شود.
كويت به دنبال سرمايه گذاري نفتي
كويت در پي افزايش سقف توليد روزانه نفت بيش از ۳ ميليون بشكه است. مدير عامل شركت نفت كويت در يك كنفرانس نفتي با اعلام اين مطلب افزود، كشورش براي دستيابي به اين هدف بيش از ۷ ميليارد دلار سرمايه نياز دارد.
هدف اصلي اين طرح ها حوضه هاي نفتي مشترك اين كشور در مرز عراق است. در حال حاضر كويت از اين منابع روزانه ۴۰۰ هزار بشكه برداشت مي كند و قصد دارد اين ميزان را به ۹۰۰ هزار بشكه افزايش دهد.
اعضاي مجلس كويت با طرح هاي دولت به دليل واگذاري منابع ملي به خارجيان مخالفند و چالش  مهمي در اين زمينه در كويت بروز كرده است.
«احمد آربد» در اين كنفرانس ادعاي مخالفان در مورد طرح هاي عرضه شده براي سرمايه گذاري خارجي را رد كرد و گفت: بكارگيري شركت هاي نفتي خارجي براي بهره برداري از اين منابع سود بيشتري عايد كشور مي كند.
سرمايه گذاران خارجي خواهان بهره برداري ۲۰ ساله از اين منابع نفتي هستند. برخي نمايندگان مجلس كويت تأكيد مي كنند كه توليد كنوني اين كشور كه معادل ۵/۲ ميليون بشكه اعلام شده است. براي تأمين نيازهاي كشور كافي است و ضرورتي براي توسعه طرح هاي نفت و افزايش توليد وجود ندارد. شل، اكسون موبيل، بي پي آموكو، اني، توتال فينا الف و شورون شركت هايي هستند كه به طرح هاي نفتي كويت علاقه نشان داده اند.

اقتصاد
ادبيات
جهان
سفر و طبيعت
سياست
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  جهان  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |