چهار شنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۰۲- Oct. 22, 2003
نه براي لقمه اي نان
013344.jpg

مترجم: مسيح فرزانه - هنگامي كه تصميم گرفتم براي تهيه يك گزارش لندن را به مقصد «بوينس آيرس» ترك كنم، هنوز شك داشتم، كه كار خوبي از آب در مي آيد، يا نه. به هر صورت مقدمات مهيا شد، پرواز آغاز شد و فوق العاده طولاني و خسته كننده بود، مقصد آمريكاي جنوبي، آرژانتين و پايتخت شلوغ و كثيف اين كشور يعني بوينس آيرس بود. «اريك ول» گزارشگر «وورد ساكر» در ادامه مي گويد: نام كشورهايي همچون بوليوي، مكزيك، اكوادور، كاستاريكا، برزيل و آرژانتين ياد آور نوعي فقر البته چند درجه بالاتر از وضع كنوني كشورهاي آفريقايي است، اما اين كشورها از لحاظ فوتبال، فوق العاده غني هستند و يك كارخانه بازيكن سازي دارند. در «بوينس آيرس» ۳۶ ورزشگاه بزرگ وجود دارد و در حومه اين شهر ۱۲ ميليوني ۳۷ ورزشگاه ديگر و به عقيده من خوب اين دليل قانع كننده اي براي فعاليتهاي اقتصادي باشگاههاي ورزشي اين كشور است. البته تعدادي از اين ورزشگاهها در حد يك زمين چمن معمولي و سكوهايي هستند كه تخريب شده اند و بسيار قديمي اند، اما همين ورزشگاه هاي كنوني را نيز بايد مديون جام جهاني ۱۹۷۸ دانست كه در اين كشور و عموماً  بازيهايش در دو ورزشگاه «ريورپلاته» و «سن لورنزو» برگزار گرديد و اگر قرار باشد، حالا استاديومهاي اين كشور مورد ارزيابي فيفا و استانداردهاي ورزشي انگلستان قرار گيرند، به نظر من حتي اجازه راه رفتن در آنها نيز داده نمي شود، چه برسد به بازي!  به هر صورت بهتر از فراموشش كنيم. اما بايد اين موضوع را اضافه كنم كه دولت توانايي بازسازي و كمك به بخش ورزشي را ندارد و تنها شركتهاي خصوصي، آن هم بندرت بودجه اي براي نوسازي اين مخروبه ها در اختيار مسئولان مي گذارند. البته يكي از مشكلات اين ورزشگاهها و به خاطر اين كه توسط مهندسين انگليسي طراحي شده بود، نزديك بودن بيش از حد صندلي تماشاگران به زمين بازي است، يعني چيزي چند سانتي متر كمتر از ورزشگاههاي بريتانيا و با توجه به اوباش حرفه اي فوتبال آرژانتين، اكثر مكانهاي دور زمين توسط ميله و توريهاي فلزي بلندي محصور شده است تا جان بازيكنان در امان باشد، البته بيشتر اوقات حتي اين كار فايده اي نداشته است و فنسها به دليل ازدحام و فشار بيش از حد جمعيت خراب شده اند و به پايين ريخته شده اند، حتي چندي پيش يك قاضي آرژانتيني به دليل بروز همين خشونتها، ليگ فوتبال اين كشور را تهديد به تعطيلي كرد، اما گويا گوش كسي به اين حرفها بدهكار نيست. البته در معدود باشگاههاي اين كشور سعي شده است تا اين فاصله رعايت شود و به جاي سكوهاي سرد سيماني از نوعي صندلي چوبي استفاده شود، كه آن هم وسيله خوبي براي پرت كردن به سوي تماشاگران رقيب پس از بازي و براي دعوا و جنجال خواهد بود!!! و خوب تعدادي از آنها هم به دليل بالا و پايين پريدن هواداران به روي آنها خرد مي شود، زيرا آرژانتينيها عادت ندارند فوتبال را نشسته ببينند! اما يك نكته حائز اهميت اينجاست كه از يك دهه پيش مهاجرت بازيكنان ليگ آرژانتين به كشورهاي اروپايي آغاز شده، بازيكناني نظير آلمار، ريكلمه، دي الساندرو و ...، اما عوايد ناشي از اين نقل و انتقالات كه به ميليون ها دلار نيز مي رسد و هيچ گاه نه در فوتبال اين كشور خرج شده است و نه براي بازسازي مخروبه هايي به نام ورزشگاه صرف شده است و تنها راهي براي زنده نگاه داشتن باشگاهها و حفظ تراز مالي آنها است، البته در يكي دو سال اخير باشگاههاي اروپايي نيز به دليل مواجه شدن با مشكلات مالي به ندرت از آرژانتين بازيكن مي خرند و از طرفي فساد مالي حاكم بر دستگاهها و ارگانهاي اجرايي ورزشي اين كشور نيز مزيد بر علت شده است، البته در اين بين، مردم هميشه از خودشان سؤال مي كنند كه چرا اين پروژه هاي بزرگ، به صورت مشترك ساخته نمي شود؟ چندي پيش «مائوريسيو ماكري» رياست باشگاه «بوكا» پيشنهادي را داد تا يك ورزشگاه جديد تأسيس به صورت مشترك با باشگاه رقيب يعني «ريورپلاته» ساخته شود، زيرا استاديوم قديمي بوكا تنها ۵۹ هزار نفر گنجايش دارد و به دليل احاطه شدن توسط خانه هاي مسكوني تخريب آن خطرناك و تا حدودي غيرممكن به نظر مي رسد، اما «ماكري» كه از معدود مديران باشگاههاي آرژانتين است كه يك بازرگان است، با مخالفت شديد مسئولان قضايي شهر روبه رو شد و حتي به وي هشدار دادند كه قضيه را هر چه زودتر فراموش كند. حتي نمونه هاي ديگري نيز بود، در اين بين در منطقه «لاپلاتا» تصميم گرفته شد كه دو باشگاه دسته اولي يعني «استوديانتس» و« جيماناسيا» از يك ورزشگاه مشترك استفاده كنند، اما حتي اجازه ساخت اين سازه داده نشد. دفعه سوم باز هم مربوط به بازسازي ورزشگاه بزرگ تيم «ريسينگ كلاب» بود كه مسئولين مي خواستند از اين زمين به طور مشترك با باشگاه «اينديپندنته» استفاده كنند اما اين بار مسئولين دو تيم به توافق نرسيدند، در اين بين نيز تنها دو باشگاه از تعداد كثيري از تيمهايي كه ورشكفته شده بودند توانستند مجدداً  اعلام حيات كنند، يكي از آنها «ريسينگ كلاب» در سال ۲۰۰۰ بود و ديگر يك باشگاه دسته سومي به نام «فروكاريل اوست». مشكل ديگر اين باشگاهها اينجا بود كه به دليل بخش مسابقات از تلويزيون و به دليل جو بد ورزشگاهها، خانواده ها جرأت به بردن فرزندان خود به اين مكانها را نداشتند و ۶۰ درصد از مردم و هواداران سابق تيمها ترجيح مي دادند تا بازي تيم مورد علاقه  شان را از پاي تلويزيون تماشا كنند و حتي در برخي از ديدارهاي دسته اول تعداد تماشاچيان به ۱۰۰۰ نفرنيز مي رسيد! حالا حساب كنيد وضعيت ليگ دسته چهار چگونه است؟
يكي ديگر از اين باشگاهها كه با مشكل ورزشگاه مواجه بود، باشگاه آرسنال بود، كه به دليل ظرفيت ۱۰هزار نفري زمين بازيش و فرسوده بودن اين استاديوم مجبور شده بود، ديدارهاي خود را به زميني مجاور همين مكان و زمين بازي تيم «لائوس» با ظرفيت ۴۷۰۰۰ منتقل كند كه در سال ۱۹۹۴ ساخته شده بود.
البته در مورد اوباش نيز بايد گفت كه تعدادي از آنها به زندان انداخته مي شدند اما پس از مدت كوتاهي و به دليل حمايت برخي از مسئولين رسمي تيم از آنها مجدداً  به ورزشگاهها باز مي گشتند و حق استفاده از بليت رايگان را داشتند. براي مثال در دربي هاي حساس بين، بوكا و ريورپلاته چيزي نزديك به ۱۵۰۰ نيروي امنيتي و پليس در ورزشگاه حاضر مي شد اما در ليگ هاي دسته ۲ و ۳ اين تعداد پليس به چند نفر هم مي رسيد و مشكل عمده، عموماً  درگيريهايي بود كه در طبقه دوم صورت مي گرفت، در طبقه اول ورزشگاهها، دور تا دور استاديوم با توريهاي بلند فلزي محصور شده بود، اما در قسمت هاي طبقه دوم اين كار غيرممكن بود و در صورت انجام چنين كاري شايد مجدداً  حادثه تلخ سال ۱۹۳۹ كه سبب كشته شدن ۱۷۰ نفر شده بود مجدداً  تكرار شود. به هر صورت براي جلوگيري و يا شناسايي اوباش، فدراسيون فوتبال آرژانتين اعلام كرده است كه ورزشگاههاي بالاي۲۵۰۰۰ نفر صندلي بايد از سيستمهاي دوربينهاي امنيتي استفاده كنند، اين تنها راه حل نيست، اما يك راه حل براي پيشگيري از هزار مشكل است، مشكلي كه سالها در جلوي پاي كودكان و خيل عظيمي از بچه هاي آرژانتيني وجود دارد كه تنها سرگرمي و شايد بهتر است بگويم منشأ درآمدشان فوتبال است و در ادامه به بررسي وضعيت باشگاهها اين كشور وورزشگاههاي آن مي پردازيم.
ابتدا به سمت شمال شرق كشور آرژانتين مي رويم:
۱- بوكا جونيورز:
013346.jpg

استاديوم «بوكا جونيورز» در سال ۱۹۰۵ و با نام «لابومبونرا» (نام نوعي شكلات) و با ظرفيت ۵۹۰۰۰ نفري احداث شد كه تنها در اين ورزشگاه ۱۶ هزار صندلي تعبيه گرديد. در طي اين سالها اين باشگاه معروف شهر «بوينس آيرس» هميشه با رقيب اصليش يعني «ريورپلاته» در حال جنگيدن بوده است و در طي اين مدت تنها ۴ بار قهرمان «ليبرتا دورس» و ۲ بار به عنوان قهرماني «جام باشگاههاي جهان» رسيد.
در سال ۱۹۷۰ نيز مهندسين آرژانتيني تصميم گرفتند، ظرفيت اين ورزشگاه را به ۰۰۰/۱۵۰ نفر و البته به صورت نشسته در آورند، اما بعدها به دليل قديمي بودن اين سازه از اين كار منصرف شدند.
۲- ريورپلاته:
اين باشگاه قدمتي بسيار فراوان دارد و در سال ۱۹۰۱ تأسيس گرديد اما ۷ سال بعد تازه به صورت رسمي به ليگ آرژانتين معرفي گرديد، مكان اصلي اين باشگاه در ابتدا مركز شهر «بوينس آيرس» بود، اما به دليل نزديك بودن با رغيبش «لوس ميلوناريوس» و به دليل داشتن هواداران متمول و ثروتمند مكانش به شمال شهر انتقال داده شد.
سپس «ريور» تبديل به باشگاهي گرديد كه كارخانه ساخت استعدادها و ستارگان ناب فوتبال شده بود. افرادي نظير، آلفردو دي استفانو، ماريو كمپس و يا هرنان كرسپو هم ساخته شده آكادمي اين باشگاه بودند. بعد از اينها نيز ورزشگاه «ريور» با نام «مانيو مشال» در سال ۱۹۳۸ ساخته شده اما در سال ۱۹۷۸ و به دليل آغاز جام جهاني فوتبال در اين كشور ظرفيتش به ۷۸ هزار نفر افزايش يافت و تبديل به بزرگترين ورزشگاه آرژانتين گرديد.
۳- سن لورنزو:
نام اين باشگاه از اسم مؤسس آن كه يك كشيش محلي به نام «لورنزو ماسا» بود گرفته شد. «سن لورنزو» در سالهاي ۱۹۹۵ و ۲۰۰۱ قهرمان ليگ آرژانتين شد و ورزشگاه اين تيم نيز ۵۰۰/۴۳ نفر جمعيت را در خود جاي مي دهد.
۴- ولز سارزفيلد:
باشگاه ولزسارزفيلد تا مدتها نامش با دروازه بان گلزني به نام خوزه لوييز چيلاورت عجين شده بود، اين باشگاه علي رغم شهرت كمش تاكنون ۲ بار قهرمان ليگ و به ترتيب ۱ بار قهرمان ليبرتا دورسي و جام باشگاههاي جهان شده است.
۵- هوراكان:
اكثريت مردم فقيرنشين «بوينس آيرس» طرفدار اين تيم هستند. هورا كان در سال ۱۹۹۴ تا ديدار فينال جام حذفي نيز رسيد اما هم اكنون در دسته دوم دست و پا مي زند.
۶- اينديپندينت:
در مجموع ۵ باشگاه بزرگ آرژانتين به نام هاي بوكا، ريور، ريسينگ كلاب و سن لورنزو بايد نام اينديپندينته را نيز اضافه كرد. تيمي كه در بين سالهاي ۱۹۶۰ تا ۷۰، ۶ بار قهرمان ليبرتا دورسي شد و هم اكنون به دليل قرار گرفتنش در منطقه «آولاندا» در ليگ «كلاسورا» بازي مي كند.
۷- ريسينگ كلاب:
ورزشگاه ريسينگ كلاب در اوايل دهه ۵۰ و باكمك آن زمان يكي از بزرگترين طرفدارانش يعني رئيس جمهور آرژانتين «خوان پرون» ساخته شد. اين تيم در سال ۲۰۰۰ ورشكسته شد اما توسط يك فرد خير ناشناس تمام بدهيهايش پرداخت گرديد.
۸- نوا شيكاگو:
براي سر زدن و ديدن ديدارهاي اين تيم بايد به يكي از شلوغ ترين و پرازدحام ترين منطقه هاي «بوينس آيرس» برويد و البته بايد اشاره كرد كه اين تيم در ميان باشگاههاي آرژانتيني بيشترين تعداد اوباش فوتبال را در بين هوادارانش جاي داده است.
۹- آرژانتينوس جونيورز:
بهترين اشاره براي يادآوري خاطرات گذشته اين باشگاه، رجوع به نام «ديه گو مارادوناست، پسركي كه فوتبالش را از اينجا آغاز كرد اما بعدها به دلايل مشكلات مالي باشگاه فروخته شد، از ديگر ستاره هاي اسبق اين تيم مي توان به «خوان رومان ريكلمه» و اشتبان كامبياسو اشاره كرد. ورزشگاه «جونيورز» چندي پيش بازسازي شد و نام آن «فروكاريل اوسته» است.
۱۰- ديپورتيوو اسپانول:
در بين باشگاهها آرژانتيني، ديپورتيوو اسپانيول به ظاهر يك تيم تازه تأسيس است كه در سال ۱۹۵۷ شروع به كار كرد، در آغاز كار آنها به خوبي پيروز مي شدند، اما سير نزولي شروع شد و حالا بايد اين تيم را در انتهاي جدول دسته دوم پيدا كرد. ورزشگاه ديپورتيوو نيز با ظرفيت ۵۰۰/۱۸ نفر در سال ۱۹۸۰ ساخته شد، كه در نوع خود يك زمين بازي خوب و مدرن به شمار مي آيد.
۱۱- ديفنزورس دي بلگرانو:
در كنار يكي از مناطق كم جمعيت و ساحلي «بوينس آيرس» باشگاه بلگرانو به همراه طرفداران قليل و كمش به حياط خود ادامه مي دهد، اما نداشتن هواداران زياد براي اين تيم را بايد به همسايگي بلگرانو با يك غول بزرگ به نام «ريور پلاته» مربوط دانست. البته اين قسمت از بوينس آيرس به دليل قرار داشتن در منطقه حفاظت شده نيروي دريايي،  جزو مناطق ممنوعه است.
۱۲- فرو كاريل اوسته:
اين باشگاه در زمان استعمار انگلستان در آرژانتين با نام راه آهن درحال فعاليت بود، اما به دليل احاطه بريتانيا ورشكسته شد و سپس به ليگ بازگشت و در دهه ۸۰ دو بار قهرمان ليگ آرژانتين شد. اما هم اكنون در دسته سوم حضوردارد.
۱۳- آتلانتا:
ورزشگاه باشگاه «آتلانتا» در سال ۱۹۹۲ و در مكان اسبق باشگاه «چاكا ريتا جونيورز» احداث شد، اين تيم از ابتدا در دسته اول حضور داشت، اما هم اكنون وضعيت جالبي ندارد و براي ماندن دردسته سوم به سختي تلاش مي كند.
۱۴- آل بويز:
هنگامي كه در سال ۱۹۸۲ جزيره «فالكلند» مورد تجاوز وتاخت و تاز ارتش آرژانتين قرار گرفت، باز هم ورزشگاه اصلي «آل بويز» تغيير نام داد و با همان نام «مالويناز» شناخته مي شد. اما اين باشگاه هم اكنون در دسته سوم ليگ آرژانتين است.
به هر صورت تيمهاي زياد ديگر نظير اكسكورسياينستاس، باراكاس سنترال، كاماني كيسيونز، دپورتيوورسترا، ساكا چيسپاس، لامادريد، لوگانو و ... هم اكنون در آرژانتين به صورت نيمه حرفه اي، آماتور و حرفه اي به حيات خود ادامه مي دهند، اما رقابت اصلي در بوينس آيرس و در ليگ دسته اول بين، لائوس، آرسنال، چاكاريتا، جونيورز و بانفليد است و در قسمت ديگر، بوكا، هوراكان و اينديپندنته ۳ نقطه اصلي هرم قدرت فوتبال اين كشور در كنار ريورپلاته هستند، يك هرم ۳ ضلعي با ۴ عضو !!! فوتبال آرژانتين به مانند برزيل ويا ليگ مكزيك به شدت دچار مشكلات مالي، فرسودگي ورزشگاهها و جنجال اوباشان است، هرج و مرجي كه طرح و نقشه اش از قبل طراحي شده است، به مانند يك سناريوي كثيف.
آرژانتينيها فوتبال را مي پرستند، همانگونه كه مارادونا را يك قديس مي دانند و آنها علاوه بر امرار معاش، براي عشق فوتبال بازي مي كنند، فوتبال براي آنها لقمه ناني نيست!

سايه روشن ورزش
شناي ايران و المپيك
معراج مژده- شناي ايران بخت خود را براي حضور در المپيك مي آزمايد. البته جدا از اين مسئله، كميته بين المللي المپيك يك سهميه جداگانه براي شناي ايران در نظر گرفته است اما شناي ايران قصد دارد سهميه بيشتري به دست بياورد.از اين رو «محمد عليرضايي» شناگر ايراني در مسابقات شناي انتخابي بازي هاي المپيك ۲۰۰۴ آتن شركت مي كند.
فدراسيون شنا، شيرجه و واترپلو اعلام كرد: عليرضايي در ماه هاي آذر و دي ماه سال جاري به مسابقات انتخابي بازي هاي المپيك ۲۰۰۴ آتن در قاره اروپا اعزام خواهد شد تا براي حضور در آتن با حريفان خود به رقابت بپردازد.
عليرضايي در ماده ۱۰۰ متر قورباغه تنها ۱ ثانيه با ركورد ورودي المپيك ۲۰۰۴ آتن فاصله دارد و چنانچه بتواند، مجوز حضور در المپيك را به دست آورد، موفقيت شايسته اي را براي خود و كشورمان به ارمغان خواهد آورد.
فدراسيون شنا، شيرجه و واترپلو ايران در حال بررسي مسابقات شنا انتخابي بازيهاي المپيك ۲۰۰۴ آتن است كه يكي از آنها را براي سفر عليرضايي برگزيند.
مسابقات شنا انتخابي بازيهاي المپيك ۲۰۰۴ آتن حدوداً ۶ ماه قبل از برگزاري اين بازيها به پايان مي رسد و تا اين زمان بايد نفراتي كه مجوز شركت در اين بازيها را به دست مي آورند، مشخص شوند.
«دربي» را معنا كنيم
013348.jpg

مدتي است در گزارش هاي ورزشي صدا و سيما واژه اي به گوش مي رسد كه اتفاقاً در مطبوعات نيز به مرور از آن استفاده مي شود. حتي يكي از مفسرين سيما سعي در معنا كردن آن و به فارسي برگرداندن آن داشت كه متأسفانه بر بار غلط  بودن آن افزود و بينندگان و شنوندگان متوجه نشدند كه واژه «دربي»(DERBY) به چه معنايي است. آيا مي توان آن را بازي يا مسابقه بين دو همشهري معنا كرد.
دربي به معنا محل برخورد دو گروه متخاصم است. دو گروهي كه وابسته به اقوام مختلف بودند و در مرزهاي شهري يكديگر قرار داشتند. اين حادثه از قرن شانزدهم در انگليس رواج داشته و دو گروه در مرز يكديگر و در يك محل خاص به جنگ مي پرداختند تا يكي از آنها پيروز شود. گاه اين جنگ ها سه روز متوالي طول مي كشيد و هر دو گروه خسته و زخمي عقب نشيني مي كردند.
حال اين واژه را در فوتبال انگليس به شكل مصداقي آن يعني جنگ دو گروه استفاده مي كنند و در ايران نيز رايج شده است كه به نظر مي رسد اگر به جاي اين واژه از واژه مصاف، برخورد و تقابل استفاده شود بهتر است. اين واژه «دربي» در خود جزيره بريتانيا معنا مي يابد.
همايش ورزش و صنعت
013350.jpg

ورزش به عنوان يك پديده اجتماعي، نقش اساسي را در سالم سازي جسمي و روحي افراد جامعه بشري ايفا مي نمايد و توجه به آن از شاخصه هاي توسعه يافتگي كشورها به حساب مي آيد.
از سوي ديگر از مؤلفه هاي بنيادي توسعه يافتگي در جوامع بشر، توسعه صنعتي است. امروزه اقتصاد ورزشي سهم عمده اي را در اقتصاد جهاني داشته و شركت هاي بزرگ صنعتي، از ورزش با توجه به مخاطبان انبوه آن، به عنوان ابزاري مناسب جهت توسعه و ارائه محصولات و خدمات خود بهره مي برند. كميته ملي المپيك جمهوري اسلامي ايران نيز با توجه به اهميت موضوع ورزش و صنعت،  در نظر دارد اولين همايش ملي ورزش و صنعت را همزمان با هفته تربيت بدني با تكيه بر محورهاي زير در محل آكادمي ملي المپيك برگزار نمايد:
- نقش ورزش در ارتقاء كيفيت صنايع
- نقش تكنولوژي در ارتقاء كيفيت ورزش
- تبيين ورزش به عنوان يك صنعت جامع
- بررسي تأثير كمي اقتصاد ورزشي در كل اقتصاد جهان
- اثرات حمايت (Sponsorship) مؤسسات صنعتي از ورزش در رشد و توسعه صنايع و ورزش
- نقش ديدگاه هاي مديريت صنعتي در تشكل هاي ورزشي
وزير صنايع و معادن مهندس جهانگيري نيز كليه سازمانها و واحدهاي تحت پوشش را به حضور مؤثر در اين همايش فراخوانده اند.
براي حضور در اين همايش ملي از وزير صنايع و معادن، معاون رياست جمهور و رئيس سازمان تربيت بدني، معاونين، مديران كل سازمان تربيت بدني و رؤساي فدراسيون هاي ورزشي، رؤساي سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران،  سازمان توسعه و نوسازي معادن ايران، شركت ملي فولاد ايران، شركت ملي صنايع مس ايران، سازمان صنايع ملي ايران، سازمان صنايع و معادن استانها، شركت سرمايه گذاري تأمين اجتماعي، انجمن صنفي شركتهاي تبليغاتي و صدها واحد تحت پوشش سازمانهاي مذكور، مديران شركتهاي بزرگ صنعتي و بنگاههاي اقتصادي، باشگاههاي صنعتي، دانشگاهها، اساتيد دانشگاه و صاحبنظران دعوت به عمل آمده است. همچنين صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، خبرگزاري ها و مطبوعات، پوشش خبري و مطبوعاتي اين همايش را عهده دار خواهند بود.
اين همايش از روز يكشنبه گذشته در آكادمي كميته ملي المپيك آغاز به كار كرد.

يادها و خاطره ها
والري بورزوف
محمد رضا منصوريان -قهرمان دوهاي سرعت شوروي سابق و به روايتي بهترين دونده سرعت اروپا در تمامي ادوار . بورزوف در سال ۱۹۶۹ زماني كه ناشناخته بود در دوي صدمتر قهرماني اروپا در آتن به پيروزي رسيد و طي سه سال بعد در مسابقات بزرگي كه در نقاط مختلف دنيا شركت كرد بي شكست ماند. حتي دوندگان سرعت آمريكا كه شهرت بسزايي دارند نيز نتوانستند وي را در خاك كشورشان شكست دهند.
بورزوف از عنوان اروپايي خود در سال ۱۹۷۱ در هلسينكي پيروزمندانه دفاع كرد به علاوه مدال طلاي ۲۰۰ متر قاره را نيز از آن خود ساخت.
در المپيك ۱۹۷۲ مونيخ او اولين نفر پس از سال ۱۹۵۶ شد كه هر دو مدال طلاي مواد ۱۰۰ و ۲۰۰ متر سرعت را برده است. براي طلاي ۱۰۰ متر بورزوف زمان ۱۴/۱۰ ثانيه و براي مقام نخست ۲۰۰ متر وي زمان ۲۰ ثانيه را به جا گذاشت.
بورزوف از سال ۱۹۷۵ به بعد سير نزولي طي كرد و در سال ۱۹۸۰ هنگامي كه با لودميلاتوريشچوا ژيمناست معروف هموطنش پيمان زناشويي بست عملا از ميادين جهاني كناره گيري كرد. بورزوف در لفوف به دنيا آمده و استعدادش در دويدن از همان روزهاي كودكي نمودار شد.
او زير نظر مربيان و مسئولان دو و ميداني شهر كيف در اوكراين به يك دونده قابل مبدل گشت و در سال ۱۹۶۸ در مسابقات دو و ميداني قهرماني جوانان اروپا فاتح دوهاي ۱۰۰ و ۲۰۰ متر شد. خونسردي و قدرت عمل اين دونده مثال زدني بود. مي توان گفت كه او طلاهاي المپيك مونيخ اش را تقريبا بدون آنكه فشار سنگيني بر خود وارد كند، فتح كرد. در فينال ۱۰۰ متر او تايلور آمريكايي را ۱۰ صدم ثانيه جا گذاشت و در دور نهايي ۲۰۰ متر يك آمريكايي ديگر به نام بلك را با ۱۹ صدم ثانيه اختلاف شكست داد.
بورزوف در سال ۱۹۷۴ از مقام قهرماني اش در دوي ۱۰۰ متر مسابقات دو و ميداني اروپا در رم پيروزمندانه دفاع كرد كه مي توان گفت در حقيقت اين آخرين ميدان جدي اين دونده در رقابت هاي بين المللي بود.
پل برايتنر
013352.jpg

بازيكن بزرگي از فوتبال آلمان فدرال در سالهاي دهه هفتاد و اوايل دهه ۸۰ . برايتنر با باشگاه باير مونيخ در سال ۱۹۷۴ به مقام قهرماني جام باشگاه هاي اروپا رسيد و همان سال بك چپ نفوذي ثابت تيم ملي پيروزمند كشورش در مسابقات جام جهاني مونيخ بود. پس از آن وي به رئال مادريد رفت و با اين تيم قهرمان باشگاه هاي اسپانيا در فصول ۱۹۷۵ و ۱۹۷۶ شد.سال ۱۹۷۸ شاهد بازگشت وي به فوتبال باشگاه هاي آلمان با تيم اينتراخت برانشويك بود.
او از سال ۱۹۷۹ به تيم سابقش بايرمونيخ بازگشت و پايه قهرماني اين تيم را در ليگ آلمان به سالهاي ۱۹۸۰ و ۱۹۸۱ گذاشت. ضمن آنكه پس از ۶ سال دوري و قهر از تيم ملي، بار ديگر در اوايل سال ۱۹۸۱ پيراهن تيم ملي كشورش را به تن كرد و آلمان را ياري رساند تا با بهترين ركورد بار ديگر به دور نهايي بازيهاي جام جهاني ۱۹۸۲ اسپانيا راه يابد.
برايتنر كه در جام جهاني ۱۹۷۴ به ظاهر بك چپ و در عمل مهره آزاد تيم در هر دو جناح چپ و راست بود، به تدريج به خط هافبك گرايش يافت و بازي هاي بزرگ او از ۱۹۷۶ به بعد، جملگي در اين منطقه بوده است.
برايتنر از سوي منتقدان و ورزشي نويسان كشورش، به عنوان مرد سال فوتبال آلمان در سال ۱۹۸۱ برگزيده شد.
او را در اواسط دهه هفتاد، يكي از ۵ بك چپ اول جهان مي دانستند و در سالهاي اوايل دهه ۸۰ كارشناسان از او به عنوان يكي از بهترين هافبك هاي اروپا نام برده اند.
لمان تبرئه شد، بقيه متهمان در انتظار
مريم دري منش- ينس لمان دروازه بان آرسنال با وجود هشدارهاي قبلي پس از بازي با منچستر يونايتد، از سوي اتحاديه فوتبال انگليس تبرئه شد. علاوه بر او پرونده هفت بازيكن ديگر نيز در دست بررسي است. از آرسنال، اشلي كول، پاتريك ويه را، مارتين كيون، ري پارلور و لورن ديده مي شوند. منچستر هم نگران رأي فدراسيون در مورد رايان گيگز و كريستيانو رونالدو است. همه آنها بايد منتظر محروميت باشند. در جريان ديدار دو تيم آرسنال و منچستر يونايتد در ليگ برتر، پس از اينكه ويه را از آرسنال كارت قرمز دريافت كرد و پس از آن در وقت اضافي نيستلروي يك پنالتي را هدر داد، درگيري لفظي و زد وخورد نسبتاً شديدي در گرفت. در راهروي منتهي به رختكن نيز صحنه هاي مشابهي تكرار شد. حالا بايد دوربين مخصوص تلويزيون انگليس قضيه را روشن كند.
كنايه هاي البر به بايرن مونيخ
البر پيش از رويارويي با بايرن مونيخ در ليگ قهرمانان اروپا در مورد تيم قبلي خود شروع به بدگويي كرده است.
جيوواني البر كه اواخر آگوست از تيم قهرمان آلمان به المپيك ليون رفت به روزنامه «Munchner Zeitang» گفت: « من اعتقاد دارم كه بايرن به دور پاياني جام قهرمانان اروپا نخواهد رسيد. شايد با كمي شانس تا مرحله يك چهارم نهايي صعود كنند. خيلي از تيم هاي قدرتمند اروپا داراي بخت قهرماني هستند، ولي بايرن هرگز قهرمان نخواهد شد.»
اين مهاجم ۳۱ ساله كه روز سه شنبه آينده در جام باشگاه هاي اروپا در ليون به مصاف ياران سابقش مي رود، تاكنون تمام بازي هاي بايرن را از تلويزيون دنبال كرده و معتقد است كه آنها در اين فصل در جام اروپا مشكلات زيادي خواهند داشت. البر كه از سال ۱۹۹۷ در بايرن مونيخ بازي مي كرده و پس از به خدمت گيري روي ماكاي هلندي به فرانسه رفت، براي ارزيابي هاي خود دو دليل بيان مي كند: «اول اين كه آنها يك تيم جديد هستند كه هنوز به زمان نياز دارند و ديگر اين كه آنها به خاطر حذف از دور مقدماتي اين رقابت ها در سال گذشته، مشكلات روحي بيش از حدي دارند كه هنوز هم در اين تيم ديده مي شود.»

ورزش
ادبيات
اقتصاد
جهان
سفر و طبيعت
سياست
فرهنگ
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  جهان  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |