سه شنبه ۶ آبان ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۰۸- Oct. 28, 2003
گفت وگو با دكتر حسن رحيمي (بخش آخر )
۷۰۰ هزار هكتار ماندآب
زير ذره بين
در حال حاضر به همه كالاها يارانه داده مي شود ؛ به برق، آب، انرژي، نان و بنزين و اين وضعيت در شهر و روستا يكسان است در حالي كه افراد ساكن در شهر به اندازه روستاييان استحقاق بهره گيري از اين يارانه ها را ندارند. بايد سيستم تخصيص يارانه ها تغيير كند و به صورت مستقيم به كشاورزان داده شود.
000212.jpg
بخش دوم گفت وگو با دكترحسن رحيمي ،بيشتر به موضوع «آب » و«خاك» اختصاص دارد كه مي خوانيد.
* همان طور كه مي دانيد بعداز جنگ سدهاي زيادي در ايران ساخته شد و انتظار مي رفت وضعيت ايران از نظر آب بهبود يابد. اما سدها ساخته شد و دنباله كار رها شد. يعني سد را ساختند اما تأسيسات مكملي كه براي انتقال آب به مزارع يا توزيع آن در مزارع ضروري بود ساخته نشد. به نظر شما چرا اين اتفاق افتاد. آيا تنها ساختن سد براي توسعه وضعيت ايران كافي است؟ آيا نبايد تأسيسات مكمل آن ساخته شود؟
- بعد از انقلاب وضعيت سدسازي ايران خيلي بهتر شد تا حدي كه در حال حاضر مي توانيم در جهان حرفي براي گفتن داشته باشيم. وجود سد براي يك جامعه متمدن بسيار ضروري است. امروزه در جهان از آب مهار شده پشت سد براي شرب و صنعت و كشاورزي استفاده مي شود. با اين حال اگر نتوانيم آب را به زمين هاي زراعي برسانيم ساخت سد چندان ضرورتي ندارد اما به اين مسئله توجهي نمي شود. حتماً مي دانيد سد سفيد رود كه در سال ۱۳۴۲ يا ۱۳۴۳ ساخته شده است، هنوز ساخت تأسيسات مكمل آن كامل نشده است. تحقيقات نشان مي دهد هنوز حتي نصف تجهيزات مكمل اين سد بعداز گذشت ۴۰ سال هم كامل نشده است. علت اين است كه مسئولان دوست دارند سد را افتتاح كنند. تحقيقات نشان مي دهد ساخت سد كرخه كه در دو سال پيش به پايان رسيده بود ميليارد ها تومان هزينه داشت در حالي كه ساخت شبكه هاي زير دست آن بيش از ۵ هزار ميليارد تومان خرج دارد. روشن است كه احداث تأسيسات تكميلي كه كاري هزينه بر و زمان بر است اما بدون اينكه فرهنگ استفاده از آن در جامعه ايجاد شود كارايي چنداني ندارد.
الان در بخشهايي از كشور دهقانان براي به دست آوردن مقدار بيشتري آب اقدام به سوراخ كردن سد مي كنند هيچ كس به آنها نگفته است كه اين كار نادرست است. آنها اصلاً توجيه نشده اند. دوباره مي گويم همه چيز در كنار هم مي تواند ما را به هدف برساند.
از طرفي با توسعه شهرنشيني، براي آب كشاورزي رقيبي تحت عنوان صنعت شهرنشيني ايجاد شده است. من هشدار مي دهم در سالهاي آينده اين رقيب آب كشاورزي را تصاحب مي كند. همان طور كه تاكنون هم اين كار را كرده است. همان طور كه مي دانيد آب تهران از سد كرج، لتيان ولار تأمين مي شود سدهايي كه تا چندي پيش براي كشاورزي در دشت كرج و ورامين و شهريار مورد استفاده قرار مي گرفت ولي الان عملاً اصلاً در اين بخش كاربردي ندارد. با توجه به توسعه شهرها بايد دولتها درباره تخصيص آب به كشاورزي برنامه ريزي كنند تا اين بخش هم بتواند براي به دست آوردن آب رقابت كند.
الان شهرها با سرعت بسيار زيادي توسعه مي يابند و حدود يك سوم مردم در حاشيه شهرها زندگي مي كنند و همه آنها هم احتياج به آب، بهداشت و تمام امكانات شهرنشيني دارند. دولت هم براي جلوگيري از اغتشاش مجبور است آب را از طالقان يا سرشاخه هاي طالش بگيرد و بخش هاي حاشيه اي تهران را تأمين كند. روشن است اگر برنامه ريزي صحيحي در مورد توسعه شهرها و مصرف آب صورت نگيرد، وضعيت كنوني تا مدت زيادي دوام نخواهد داشت و كشاورزي هم با مشكل روبه رو خواهد شد. دولت بايد توان رقابت در به دست آوردن آب با صنعت شهرنشيني را براي بخش كشاورزي فراهم كند. اين يك مسئله بسيار مهم است اما تا به حال راجع به آن فكري نشده است.
* در گذشته برنامه اين بود كه قطبهاي توسعه كشاورزي داشته باشيم، يعني هر جا آب هست،آن را به قطب توسعه كشاورزي تبديل كنيم. به نظر شما اين روش مناسبي نيست؟
- ببينيد مملكت به يك برنامه ريزي جامع و همه جانبه نياز دارد. ما نمي توانيم كشاورزي سالم داشته باشيم بدون اينكه عملكرد بخش صنعتي ما درست باشد. نمي توانيم صنعتي پويا داشته باشيم بدون اينكه آموزش در سطح و گونه مناسبي به مردم داده شده باشد. برنامه ريزي بايد براي درازمدت باشد و همه اين موارد را تحت پوشش قرار دهد. كشاورزي يك برنامه ۵۰ ساله نياز دارد بايد مشخص كنيم چقدر جمعيت در كشور وجود دارد و اين جمعيت به چه ميزان غذا احتياج دارد. در درجه اول بايد بدانيم لزومي ندارد همه مواد غذايي مورد نياز كشور را خود توليد كنيم. مي توانيم يك محصول مرغوب صادراتي توليد كنيم و با درآمد حاصل از آن غذاي مورد نياز جامعه را وارد كنيم. يك كشور توان توليد همه محصولات كشاورزي را ندارد. علاوه بر آن همه مناطق هم نمي توانند يك گونه محصول توليد كنند، چون موقعيت اقليمي آنها با هم متفاوت است. براي مثال دشت مغان براي توليد گندم جاي مناسبي است، در حالي كه خراسان توانايي توليد گندم را دارد ولي درعوض ميوه ها را به خوبي مي توان در شرايط موجود در آن پرورش داد.
علاوه بر اين ما مشكل ديگري هم داريم. در حال حاضر هر كجا انسانها باشند، ما آب را از صد هزار كيلومتري به محل سكونت آنها مي بريم، در صورتي كه اشتباه است. انسانها بايد در مناطقي ساكن شوند كه آب در آن موجود است. زيرا آب بايد جايي باشد كه بتوان از آن استفاده بهينه كرد، بتوان با آن كشاورزي كرد، بتوان توليد كرد. پس بايد قطب هاي كشاورزي را شناسايي كنيم و شرايط سكونت را براي مردم فراهم كنيم. الان از هر دانشجويي بپرسيد چرا نمي رويد كار كشاورزي كنيد؟ مي گويند ما برويم در روستايي زندگي كنيم كه نه مدرسه دارد، نه مركز درماني، نه امكانات تفريحي و سينما و امكانات آب و برق و غيره. حرفشان هم كاملاً درست و منطقي است. حكومت بايد امكانات را ببرد به جايي كه امكان توليد است. يعني دقيقاً كاري كه امروزه كشور ما از آن غفلت كرده است و جهان با كمك آن رشد كرده است. حتماً مي دانيد كه در كشورهاي خارجي مكاني به نام ده يا روستا وجود ندارد بلكه تمام كشور به صورت شهرك هاي كوچك است كه تمام امكانات شهري را دارد. در اين صورت مردم قدرت انتخاب دارند، زيرا امكاناتي كه در وسط شهر اصلي يا پايتخت يك كشور وجود دارد در حاشيه شهرها هم وجود دارد. مردم به راحتي به آن مكان ها مي روند و كار كشاورزي مي كنند و همين مسئله باعث رونق كشاورزي در آن كشورها شده است.
* الان بحثي در مورد قيمت آب در وزارت جهاد كشاورزي وجود دارد.كشاورزان عقيده  دارند چون در كارهاي توليدي هستند بايد براي استفاده از آب مبلغ كمتري پرداخت كنند ولي محصول را با قيمت واقعي بفروشند. در واقع بحث امروز بحث حق  آبه است. در اين بحث دو نكته وجود دارد يكي اين كه آيا دولت مي تواند همچنان به فروش ارزان آب ادامه دهد و ديگر اينكه اگر قيمت  آب افزايش يابد كشاورزان چگونه خواهند توانست آن را بخرند و از آن استفاده كنند. سؤال اين است كه بالاخره بايد قيمت واقعي آب از كشاورزان دريافت شود يا خير؟
راندمان بهره وري آب ۳۵-۳۰ درصد است، يعني در كشور آب وجود دارد، آب هم مصرف مي شود اما محصول كافي به دست نمي آيد. شاخص ۷/۰ كيلوگرم بر ازاي هر متر مكعب هم نشان دهنده همين موضوع است. در خوزستان و گيلان بخش عظيمي از آب هدر مي رود. زيرا آب بدون برنامه ريزي به زمين ها داده مي شود و بخش اعظم آن به فاضلاب كشاورزي، آب شور و مانداب تبديل مي شود. دليل ايجاد اين وضعيت هم كم ارزش بودن آب در كشور است. كشور ما وضعيت خاصي دارد. در جهان براي كشورهايي كه با تنش  آبي مواجه هستند شاخصي وجود دارد كه برابر است با ميزان آب موجود در كشور تقسيم بر جمعيت آن كشور. در گزارش ها آمده است در دهه ۵۰ و ۴۰ سرانه آب برابر با ۲ هزار متر مكعب بود در حال حاضر با افزايش جمعيت اين سرانه آب به ۱۵۰۰ تا ۱۶۰۰ كاهش يافت و با اضافه شدن جمعيت به زودي شاهد نزول اين شاخص تا ۱۳۰۰ هم خواهيم بود. در اين صورت ما با تنش آبي روبه رو خواهيم شد. پس بايد به آبي كه داريم بها دهيم و از آن به خوبي استفاده كنيم. اما قيمت آب بايد چقدر باشد؟ اين يك بحث اقتصادي است و من نمي توانم در مورد آن چيزي بگويم تنها مي دانم كه بايد اين سيستم ارزش گذاري اصلاح شود. اكنون در بخش هايي از ايران ۷۰۰ هزار هكتار زمين داريم كه به دليل ماندابي شدن مشكل كيفيت خاك پيدا كردند و نياز به زهكشي دارند. اين وضعيت در بخش هايي از مغان و خوزستان و ديگر شهرستان هاي كشور وجود دارد كه در اثر بي برنامه آب دادن به زمين ايجاد شده است. چرا اين كار را مي كنيم؟ مگر نمي دانيم اين آب يك منبع پايان پذير است و در صورت استفاده غيرصحيح از آن، اين منبع هم تمام مي شود، اگر وضعيت به همين صورت ادامه پيدا كند در جهان جنگ هاي وسيعي بر سر آب اتفاق مي افتد.
از طرف ديگر دهقان هم توان پرداخت هزينه اي بالاتر براي آب را ندارد. راه حل اين قضيه هم ارائه يارانه مستقيم به خود كشاورز است. يعني قيمت آب را از او بگيريم اما در مقابل محصول او را با قيمت بالاتر بخريم، بهداشتش را تأمين كنيم و امكانات رفاهي در اختيارش قرار دهيم. در حال حاضر به همه كالاها يارانه داده مي شود. يارانه به برق، آب، انرژي، نان و بنزين و اين وضعيت در شهر و روستا يكسان است در حالي كه افراد ساكن در شهر به اندازه روستاييان استحقاق بهره گيري از اين يارانه ها را ندارند. بايد سيستم تخصيص يارانه ها تغيير كند و به صورت مستقيم به كشاورزان داده شود. توزيع نامناسب يارانه ها باعث مي شود مردم به اميد زندگي بهتر به شهرها مهاجرت كنند و اوضاع كشاورزان روز به روز بدتر شود.
* همانطور كه مي دانيد بخش اعظم آبي كه وارد مزرعه مي شود باعث توليد محصول كشاورزي نمي شود و در واقع تلف مي شود. تا به حال براي كاهش سطح اتلاف آب و افزايش راندمان توليد چه كارهايي صورت گرفته است؟
- الان مشكل عمده ما پايين بودن بهره وري است. هم اكنون راندمان توليد ما با استفاده از آب ۷/۰ كيلوكرم به ازاي هر متر مكعب است. اما طبق برنامه ها بايد اين شاخص تا سال ۱۴۰۰ به ۸/۱ تا ۲ كيلوگرم به ازاي هر مترمكعب آب برسد. يعني دقيقاً سه برابر ميزان موجود،البته با همين سطح از آب و با همين مقدار زمين. آمار نشان مي دهد در حال حاضر ۱۶۵ ميليون هكتار زمين وجود دارد كه يك سوم آن قابل زرع است. از اين يك سوم يا ۳۷ ميليون هكتار تنها در ۸/۷ ميليون هكتار از آن كشت مي شود. از اين مقدار هم ۲ ميليون هكتار باغ است و تنها ۸/۵ ميليون هكتار زمين هاي قابل زرع كشور به كشت محصولات زراعي اختصاص دارد.
اما چرا از اين پتانسيل كوچك استفاده مي كنيم؟ بدون ترديد كوچك بودن اراضي، نبودن راه مناسب، كمبود امكانات زراعي و رفاهي و شرايط ويژه مناطق مختلف در تابستان و زمستان همگي روي اين مسئله تأثير دارد. بنابراين، اصل اين است كه از همين آب موجود حداكثر بهره وري را داشته باشيم. براي نيل به اين مقصود بايد اجراي برنامه هاي فرهنگي، اجتماعي در رأس برنامه هاي دولت قرار بگيرد. به آب و كشاورزي بها داده شود و آدمهاي ما بپذيرند كه كشاورزي شغل خوبي است. الان دهقانان تا فرصت پيدا كنند از روستا خارج مي شوند و به شهرها روي مي آورند. پس بايد نيازهاي آنها تأمين شود تا همچنان كار كشاورزي را انجام دهند. علاوه بر آن بايد با برنامه ريزي صحيح، مجاري تلفاتي آب را مسدود كنيم و از تمام قطره هاي آب براي توليد استفاده كنيم. سد مي سازيم بعد كانالهاي انشعابي ساخته مي شود اما كانالها همه نشتي دارند. آب منتقل مي شود به مزرعه، بخش زيادي از آن در زمان منشعب شدن و وارد شدن به مزرعه تلف مي شود. همه ضايعات در مراحل مختلف به صورت درصد در هم ضرب مي شود و بعد از همه اينها به دست زارع مي رسد ولي زارع نمي داند چگونه از آن استفاده كند؟ چقدر آب بدهد يا چه موقع به گياهان آب دهد. پس بايد روش هاي بهينه آبياري به زارعين آموزش داده شود. علاوه بر آن بايد روش هاي آبياري اصلاح شود و از روش هاي مكانيزه آبياري استفاده شود.
در كنار همه اين مسائل وجود امنيت توليد هم از عوامل بسيار با اهميت در توليد است. پس بايد برنامه ريزي شود، هزينه شود، حمايت و حفاظت شود و در آخر امنيت توليد ايجاد شود. تا بتوان به راحتي فعاليت هاي توليدي را انجام داد و بهره وري بالايي داشت. امروزه در جهان كشت هاي گلخانه اي صورت مي گيرد.
زير يك چادر پلاستيكي به اندازه ۱۰ هكتار محصول توليد مي شود و با كمك سيستم هاي آبياري چرخشي از آب حداكثر استفاده مي شود. در دنياي كنوني ما مجاز نيستيم يك رودخانه آب را به زمين بفرستيم و به آن رسيدگي نكنيم زيرا هم سهم عظيمي از آن هدر مي رود، هم خاك آسيب مي بيند و هم هزينه بسيار بالايي در بردارد. پس بايد از سيستم هاي مكانيزه و جديد در كشاورزي استفاده شود. البته بايد تكنولوژي آن وسايل هم به همراه آنها آورده شود و كشاورزان فرهنگ استفاده از آنها را هم داشته باشند.
همچنين بايد بدانيم كه چه محصولاتي بايد كشت كنيم. محصولاتي  كه هم براي كشور ارز آوري داشته باشد و هم بخشي از نيازهاي كشور را تأمين كند. بايد محصولاتي كشت شوند كه هم به شوري مقاوم باشند هم با شرايط كم آبي موجود به خوبي رشد كنند. بعد، با بكارگيري روش هاي مناسب توليد، بازده فرايندهاي توليدي را افزايش دهيم. در كنار هم قرار گرفتن همه اين عوامل باعث افزايش سطح توليد مي شود. امروزه تنها در ۲۰۰ هكتار از زمين ها، سيستم  آبياري مكانيزه وجود دارد و با توجه به وسعت زمين هاي زير كشت، حدود ۳ درصد از كل زمين ها با اين وسايل آبياري مي شوند.
* وضعيت فرسودگي خاك در ايران چگونه است؟
- فرسايش سطحي خاك دلايل مختلفي دارد. زمين سخت است به محض بارندگي خاك ها شسته مي شود و به درياها و رودخانه ها هدايت مي شوند. تغييرات اقليم هم باعث فرسايش خاك مي شود. در بعضي مناطق ايران اختلاف دماي سردترين روز زمستان و گرمترين روز تابستان بيش از ۸۰ درجه است.روشن است كه اين مسئله باعث فرسايش تدريجي، خاك مي شود. از طرفي ايران هم از نظر شرايط زمين شناسي مستعد فرسايش است. بافت  زمين هاي كشور ما عمدتاً شن و ماسه است. تشكيلات سنگي بسيار كمي در ايران وجود دارد. علاوه بر اينها از بين رفتن بخش عظيمي از پوشش هاي گياهي و درختان باعث تسريع روند فرسايش مي شود. در اين صورت خاكي كه ايجاد يك سانتي متر آن هزاران سال طول مي كشد در عرض چند سال از دست ما خارج مي شود.بايد دست به كار شويم زيرا ادامه روند موجود، تخريب وضعيت كشور را به همراه دارد.

آثار پيوستن چين به سازمان جهاني تجارت
000206.jpg
منبع: خبرگزاري كشور چين
ترجمه: مونا مشهدي رجبي
رشد اقتصادي چين پيامدهاي بسياري براي اين كشور داشته است. رشد كيفي و كمي تمام صنايع اين كشور و پذيرفته شدن درخواست عضويت چين در سازمان تجارت جهاني از جمله اين پيامدهاست. پژوهشگران عقيده دارند صنعت نساجي چين، سودآورترين صنعت اين كشور است و پس از الحاق اين كشور به سازمان  تجارت جهاني، سودآوري آن بيش از پيش شده است.
مقام هاي عالي رتبه اين كشور با بررسي وضعيت صنايع چين عنوان كرده اند شركت هاي صنعتي و توليدي چين درباره كيفيت توليدات صنعت نساجي و حجم توليدات آن بيش از حد خوش بين هستند.
يانگ دونگوي يكي از مديران صنعت نساجي چين مي گويد: صادرات توليدات نساجي كشور چين در چندين سال آينده افزايش نخواهد يافت. وي افزود حتي پس از حذف سطح محدود توليد كه تا سال ۲۰۰۵ براي كشور چين تعيين شده است، سطح توليد اين صنعت افزايش پيدا نخواهد كرد.
يانگ ادامه داد: محدوديتي كه اكنون براي صادرات كشور چين در نظر گرفته شده است معادل ۲۷ درصد از كل ظرفيت توليد اين كشور است در حالي كه ما انتظار داشتيم با پيوستن به سازمان تجارت جهاني، حجم صادرات توليدات نساجي كشورمان افزايش يابد. وي اظهار داشت: اگرچه در كوتاه مدت، پيوستن به سازمان تجارت جهاني اثر مثبتي روي وضعيت صادرات صنعت نساجي كشور ما ندارد اما بدون ترديد اين تأثير در بلند مدت بسيار مثبت است و ارتقاي كيفي و كمي اين صنعت را براي ما به همراه دارد. چون پس از آن، صادرات كشور چين با توجه به سياست هاي تجاري ثابت در بازاري قانونمند و محوردار صورت مي گيرد. يانگ در مورد تبعات مثبت پيوستن به سازمان تجارت جهاني عقيده دارد: با پيوستن به اين سازمان، كشور ما مي تواند آسانتر به بازارهاي جهاني دسترسي داشته باشد و اين دسترسي سريع تر به صنعت كمك مي كند تا از فناوري هاي جديد اين صنعت سود برد و با اجراي سيستم هاي مديريتي و تجاري دنيا كه حاصل تلاش هاي بسيار زياد اقتصاددانان مدرن است به ارتقاي كيفي و كمي اين صنعت بپردازد. اگرچه الحاق كشور چين به سازمان تجارت جهاني در درازمدت روي اين صنعت اثر مثبت خواهد داشت، اما در حال حاضر باعث ايجاد مشكلات بسيار در اين بخش شده است. پژوهشگران عقيده دارند در كوتاه مدت مشكلاتي كه پيوستن به سازمان تجارت جهاني براي صنعت نساجي چين ايجاد كرده است خيلي بيشتر از فرصت هاي مناسبي است كه در اختيارش قرار داده است. همانطور كه آشكار است طي چندين سال اخير سطح صادرات توليد نساجي چين كاهش پيدا كرده است و در روند عملكرد اين بخش تأثير منفي داشته است. بحران اقتصادي كشورهاي جنوب شرقي آسيا و افزايش قيمت كتان در كشور چين نسبت به بازارهاي جهاني باعث شده است در چندين سال اخير سودآوري صنعت نساجي چين كاهش يابد. آمار نشان مي دهد صادرات كشور چين در سال گذشته معادل ۸/۴۲ ميليارد دلار بوده است در حالي كه سال ۱۹۹۷، سطح صادرات توليدات نساجي چين برابر با ۴۶ ميليارد دلار بوده است يعني دقيقاً طي اين ۵ سال سطح صادرات چين ۶ درصد كاهش يافته است كه براي اقتصاد در حال رشدي مثل چين تبعات منفي بسيار زيادي به همراه دارد. پژوهشگران در اين مورد مي گويند در ۱۰ ماه اول سال ۱۹۹۹ سطح صادرات توليدات نساجي كشور چين نسبت به همين دوره زماني در سال گذشته آن ۴ درصد كاهش داشته است. يانگ مي گويد: ما تلاش مي كنيم سطح صادرات سال گذشته را حفظ كنيم. اگرچه اين مسأله موفقيتي چشمگير براي ما محسوب نمي شود اما نشان دهنده راه آغاز موفقيت در آينده اي نزديك است.وي مي افزايد: علاوه بر محدوديت سطح صادرات كه براي كشور چين ايجاد شده است، عدم وجود مرزهاي تجاري تعرفه دار باعث كاهش صادرات توليدات نساجي اين كشور شده است. يانگ در آخر گفت: ما در پي يافتن راهي براي افزايش سطح توليد و صادرات هستيم و به زودي رشد صادرات اين بخش را همچون رشد بخش هاي ديگر به دست خواهيم آورد.

ديدگاه
هدف مستقيم
000208.jpg
منبع: گزارش برنامه غذايي جهاني
«WFP» يا برنامه غذاي جهاني يكي از پايگاه هاي زيرمجموعه سازمان ملل متحد است كه وظيفه كمك رساني به مردم مناطق محروم جهان را برعهده دارد. پژوهشگران عقيده دارند كمك هاي غذايي يكي از راههاي ايجاد امنيت غذايي براي مردمي است كه در مناطق محروم زندگي مي كنند تا آنها هم بتوانند به فعاليت بپردازند و زندگي كنند. سياست هاي اين پايگاه باتوجه به پراكندگي فقرا در جهان طراحي شده است و درنظر دارد با ارسال غذا به مناطق محروم سلامت مردم جهان را تأمين كند.مسئولان اين مركز هدف نهايي خود را بي نيازشدن تمام مردم جهان و آنگاه حذف اين پايگاه ذكر مي كنند.
درحال حاضر گرسنگي و عدم امنيت غذايي بارزترين و شايع ترين علامت فقر در اقصي نقاط جهان است.
گرسنگي در نتيجه فقر ايجاد مي شود اما از طرفي هم باعث جاودانه شدن فقر در جهان مي شود. زيرا راندمان عملكرد افراد گرسنه و ظرفيت توليد افراد، جوامع و كل ملل مختلف كاهش پيدا مي كند.كاهش سطح گرسنگي در جهان درواقع يك سرمايه گذاري بسيار سودآور است. زيرا وابستگي اقتصادي مردم را به دولت ها كاهش مي دهد و آنها را وارد جريان اقتصاد كشورشان مي كند. مردم خواهند توانست در فعاليت هاي توليدي همكاري كنند و باتوجه به استعداد و توانايي هاي جسمي خود در روند رشد و توسعه اقتصادي جامعه شركت كنند.پژوهشگران عقيده دارند كاهش فقر و گرسنگي به دو صورت امكان پذير است.
از يك طرف بايد دسترسي افراد به منابع غذايي افزايش پيدا كند. مردم بايد بتوانند حداقل غذاي لازم براي زنده ماندن و فعاليت پويا در جامعه را در دسترس داشته باشند. اين سطح از غذا به آنها امكان مي دهد تا از دام فقر رهايي يابند و به آنها اجازه مي دهد تا در برنامه هاي توسعه اقتصادي كشور مشاركت موثر و مستقيم داشته باشند. همزمان با اين مسأله بايد برنامه هاي لازم براي توسعه روستاها و توسعه كشاورزي در مناطق مختلف تعيين شود تا به اين ترتيب رهايي مردم از دام فقر تنها يك روند موقتي نباشد بلكه يك برنامه پايدار و دائمي باشد كه موفقيت، توسعه و رشد اقتصادي خانوارها و جامعه را به همراه داشته باشد.جراي اين دو طرح باعث كاهش سطح فقر و گرسنگي در مناطق مختلف جهان ، مي شود. پس براي كاهش سطح فقر در سطح جهان از طرفي بايد معضل فقر و گرسنگي را به طور مستقيم هدف قرار دهيم و با افزايش دسترسي افراد به مواد غذايي موردنيازشان، پتانسيل فعاليت اجتماعي آنها را افزايش دهيم و از طرف ديگر با توسعه كشاورزي و بهبود وضعيت روستاها به مردم امكان دهيم تا خود براي رهايي كامل از دامان فقر تلاش كنند و به اين هدف دست يابند.
پايگاه برنامه غذاي جهاني براي نيل به اين مقصود اجراي طرح هاي زير را در برنامه كارش قرارداده است:
۱ - تا حد امكان غذاي موردنياز كودكان، نوجوانان و زنان باردار را فراهم كند تا حداقل نسل آينده كشورهاي مختلف از سلامت جسمي و توانايي بالاتري برخوردار باشند.
۲ - امكان تحصيل و آموزش هاي موردنياز براي انجام فعاليت هاي توليدي را دراختيار خانوارهاي فقير قراردهد.
۳ - با استفاده از راهكارهاي مناسب اثر منفي بلاياي طبيعي را به حداقل ميزان ممكن خود برسانند.
۴ - و در آخر به خانوارهاي كشاورز كمك كنند تا علاوه بر منابع طبيعي به ديگر منابع پايدار توليدي هم دسترسي پيدا كنند و تا حد امكان از وابستگي به منابع آسيب پذير و ناپايدار بپرهيزند. در اين بخش با اجراي برنامه هاي مديريتي صحيح بايد از منابع موجود حداكثر استفاده را ببرند.

كوتاه از جهان
تغيير رئيس بانك مركزي فرانسه
«كريستين نويه» يك كارشناس سياست هاي پولي جايگزين «ژان كلور تريشه» شد.
«نويه» ۵۳ ساله پيش از اين معاون بانك مركزي اروپا بود كه «تريشه» عليرغم اتهام فساد مالي به رياست آن برگزيده خواهد شد. در حال حاضر ويم دويسنبرگ يك اقتصاددان آلماني رياست بانك مركزي اروپا را برعهده دارد.
«نويه» مأمور اصلاحات ساختاري در دولت دست راستي ژاك شيراك شده است.سياست هايي كه در سال جاري با فشار بانك مركزي اروپا به وسيله «تريشه» آغاز شد طرح هايي بودكه هدف آن كاهش كاركنان دولت فرانسه و شركت هاي دولتي است.بر اساس اين طرح ها، حداقل ۲ هزار و ۵۰۰ كارمند از ۱۴ هزار كارمند دولت بيكار مي شوند و تعداد نهادهاي دولتي نيز از ۲۱۱ واحد به ۹۶ واحد كاهش مي يابد.
«نويه» پس از وارد آمدن اتهام فساد مالي به «تريشه» در دوران رياست در بانك «كردي ليونه» به عنوان معاون بانك مركزي اروپا به نامزد بالقوه رياست اين بانك تبديل شده بود اما با فروكش كردن بحران قضايي نامزدي «تريشه» بار ديگر در دستور كار دولت فرانسه قرار گرفت.
روسيه و يورو
معاون وزير اقتصاد روسيه اعلام كرد كه بخشي از ذخيره ارزي بانك مركزي روسيه به يورو تبديل مي شود.
مقامات روسي در ماه هاي اخير گفتگوهاي طولاني با مقامات اتحاديه اروپا داشتند و محور اين گفتگوها اتكاي بيشتر روسيه به يورو در معاملات نفتي و صادراتي خود به يورو بوده است.
در حال حاضر ۷۰ درصد ذخيره ارزي روسيه به دلار، ۲۵ درصد به يورو و ۵ درصد به ديگر ارزهاي معتبر جهان است. به گفته معاون وزير اقتصاد روسيه ميزان ذخيره يورو در بانك مركزي روسيه ۳ تا ۵ درصد افزايش خواهد يافت.
روسيه قصد دارد تا بخشي از داد و ستدهاي نفتي خويش را نيز با پول واحد اروپايي انجام دهد.

سايه روشن اقتصاد
000210.jpg
«آرش» و «بي بي سي»
امروز كه اين مطلب خوانده مي شود احتمالاً  برخي نتايج مذاكرات مقامهاي عربستان و كويت درباره «ميدان گازي آرش» معلوم شده است. موضوع اختلاف ديرينه اي كه ميان كويت و عربستان از يك سو و ايران از سوي ديگر درباره اين ميدان گازي وجود داشت و امروز سرباز كرده دستمايه يك تحليل در بي بي سي شده است. بي بي سي تحليل كرده است:
فعاليت كويت و عربستان در ميدان مشترك نفتي آرش با واكنش مقامات ايران روبه رو شده كه از كويت خواسته اند فعاليت خود را در اين ميدان متوقف كند.
ميدان نفتي آرش، يا الدوره در مرز آبي مشترك بين ايران و كويت در خليج فارس واقع است از دهه ۶۰ تاكنون بر سر اكتشاف و استخراج منابع آن بين دو كشور اختلاف نظر وجود داشته است.
يك روزنامه چاپ تهران به نقل از بيژن نامدار زنگنه، وزير نفت ايران، نوشته است «ما به طور رسمي از وزارت امور خارجه خواسته ايم موضوع عملكرد كويت و عربستان سعودي را در ميدان نفتي آرش بررسي و از ادامه فعاليت آنها جلوگيري كند.»
به گفته آقاي زنگنه، فعاليت اين دو كشور در ميدان نفتي آرش، بدون حضور ايران معنا ندارد و بايد هر چه سريعتر متوقف شود.
ايران تاكنون هيچ اقدامي براي بهره برداري از اين ميدان نفتي انجام نداده است اما پروژه مطالعاتي سه سال پيش ايران براي برآورد ذخاير آن با واكنش شديد كويت مواجه شد.
هنوز گزارشي از حجم ذخاير نفت و گاز ميدان نفتي آرش منتشر نشده است.
گزارش ها حكايت از آن دارد كه كويت براي استفاده از منابع نفتي ميدان آرش با عربستان در حال مذاكره است.
سرعت گرفتن فعاليت كويت در ميدان نفتي آرش به نگراني ايران منجر شده است.
اين نگراني بيش از همه به تجربه ايران از بهره برداري از منابع گازي پارس جنوبي برمي گردد كه با كشور قطر مشترك است.
اولين پروژه ايران در پارس جنوبي در حالي سال گذشته به بهره برداري رسيد كه قطر از سالها پيش بهره برداري از اين ميدان مشترك را آغاز كرده بود.
ذخيره اين ميدان ۱۴ تريليون متر مكعب گاز برآورد مي شود كه ۸ درصد ذخاير گاز شناخته شده جهان و ۵۰ درصد ذخاير گاز ايران است.
برآوردها نشان مي دهد اين ميدان علاوه بر ذخاير گازي داراي حدود ۱۷ ميليارد بشكه ميعانات گازي و ۵ ميليارد بشكه نفت است.
كارشناسان مي گويند از آنجا كه امكان جداسازي ذخاير مشترك وجود ندارد، ايران بايد ضمن روشن ساختن وضعيت حقوقي ميدان مشترك آرش و توافق با كويت، فعاليت خود را براي بهره برداري از اين ميدان آغاز كند.
ايران از سال ۱۳۷۶ برنامه گسترده اي را براي بهره برداري از منابع مشترك در دستور كار قرار داده و قراردادهاي چندي را براي بهره برداري از ميدان هاي مشترك با شركت هاي خارجي و داخلي امضا كرده است.
بخش عمده اي از ميدان هاي گازي ايران با كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس مشترك است.
ميدان هاي پارس جنوبي با قطر، هنگام با عمان،  سلمان و مبارك با امارات و فارسي با عربستان مشترك است كه عمليات اجرايي در برخي از آنها با همكاري شركت هاي خارجي آغاز شده است.
ايران همچنين هشت ميدان نفتي مشترك با كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس دارد.
ميدان هاي نفتي فروزان و اسنفديار با عربستان، ميدان هاي سلمان، مبارك، نصرت و فرزام با امارات، ميدان نفتي پارس جنوبي با قطر و ميدان نفتي آرش با كويت مشترك است.
سه ميدان نفتي دهلران، پايدار غرب و نفت شهر نيز با عراق مشترك است كه قرارداد اجرايي آنها امضا شده است.
دانشمند و سرمايه دار
به نظر مي رسد موضوع «علم بهتر است يا ثروت» كه تداعي كننده نوعي تضاد بين دانشمندان و فعالان اقتصادي در جهان است، با اقدام جديد درسوئيس رنگ ببازد.
سايت اينترنتي سوئيس اينفو گزارش داده است در نخستين  تريبون  علم  سوئيس    گفته  شد براي  نجات  اقتصاد كشور از حالت  ركود، علم  و تجارت  بايد همگام  با يكديگر حركت  كنند.
ايرنا به نقل از اين سايت خبر داده است، تريبون  علم  سوييس  امسال  براي نخستين  بار با هدف  از ميان  بردن  فاصله  ميان  دانشمندان  و صنعت  و تجارت برگزار شد.
يوزف  دايس ، وزير اقتصاد سوييس  در جمع  ۳۰۰ دانشمند و بازرگان  شركت كننده  در اين  همايش  گفت  براي  پاسخگويي  به  نيازهاي  آتي  اقتصاد جهاني  بايد از طريق  كسب  دستاوردهاي  جدي  و ارزشمند در زمينه  آموزش ، پژوهش  و فناوري آمادگي  پيدا كرد.
در طول  اين  نشست  يك  روزه  كه  در   آن  سمينارها و كارگاههاي  آموزشي متعددي  برگزار شد، شركت كنندگان  در مورد نحوه  راه اندازي  واحدهاي  اقتصادي  و راهبردهاي  جديد جهت  نزديكتر كردن  جهان  علم  و تجارت ، مطالب  متنوعي فرا گرفتند.
اين  كنفرانس  از اين  پس  هر سال  تشكيل  خواهد شد. يك  ماه  قبل ، مجلس  نمايندگان  سوييس  افزايش  بودجه  آموزش  و پرورش  و فناوري  اين  كشور را تصويب  كرد و به  اين  ترتيب ، اين  بودجه  به ۹/۱۶ميليارد فرانك  سوييس  معادل  ۱۳ ميليارد دلار رسيد.
در حاشيه  همايش  تريبون  علم  سوييس ، ورنر آربر برنده  سوييسي  جايزه  نوبل  در رشته  پزشكي  و استاد دانشگاه  بال  سوييس  گفت  در دانشگاههاي  اين  كشور تحول  عظيمي  در نحوه  برخورد با بخش  خصوصي  مشاهده  مي شود.
آربر گفت  هم  اكنون  موسسات  آموزشي  سوييس،  دانشجويان  خود را به  داشتن تفكر تجاري  تشويق  مي كنند.وي  يادآور شد در دهه  ۱۹۶۰، دانشگاهها عملا به  دانشجويان  مي گفتند كه  به  شركتهاي  خصوصي  وابسته  نشوند. اما در دو دهه  اخير اين  امر پذيرفته شده  است  كه  نوآوري هاي  ناشي  از پژوهشهاي  علمي  مي تواند در عالم  صنعت  و تجارت  هم به  كار گرفته  شود.

اقتصاد
ادبيات
سفر و طبيعت
سياست
فرهنگ
مدارا
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  مدارا  |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |