گفت وگو با دكتر حسن رحيمي (بخش آخر )
۷۰۰ هزار هكتار ماندآب
زير ذره بين
در حال حاضر به همه كالاها يارانه داده مي شود ؛ به برق، آب، انرژي، نان و بنزين و اين وضعيت در شهر و روستا يكسان است در حالي كه افراد ساكن در شهر به اندازه روستاييان استحقاق بهره گيري از اين يارانه ها را ندارند. بايد سيستم تخصيص يارانه ها تغيير كند و به صورت مستقيم به كشاورزان داده شود.
|
|
بخش دوم گفت وگو با دكترحسن رحيمي ،بيشتر به موضوع «آب » و«خاك» اختصاص دارد كه مي خوانيد.
* همان طور كه مي دانيد بعداز جنگ سدهاي زيادي در ايران ساخته شد و انتظار مي رفت وضعيت ايران از نظر آب بهبود يابد. اما سدها ساخته شد و دنباله كار رها شد. يعني سد را ساختند اما تأسيسات مكملي كه براي انتقال آب به مزارع يا توزيع آن در مزارع ضروري بود ساخته نشد. به نظر شما چرا اين اتفاق افتاد. آيا تنها ساختن سد براي توسعه وضعيت ايران كافي است؟ آيا نبايد تأسيسات مكمل آن ساخته شود؟
- بعد از انقلاب وضعيت سدسازي ايران خيلي بهتر شد تا حدي كه در حال حاضر مي توانيم در جهان حرفي براي گفتن داشته باشيم. وجود سد براي يك جامعه متمدن بسيار ضروري است. امروزه در جهان از آب مهار شده پشت سد براي شرب و صنعت و كشاورزي استفاده مي شود. با اين حال اگر نتوانيم آب را به زمين هاي زراعي برسانيم ساخت سد چندان ضرورتي ندارد اما به اين مسئله توجهي نمي شود. حتماً مي دانيد سد سفيد رود كه در سال ۱۳۴۲ يا ۱۳۴۳ ساخته شده است، هنوز ساخت تأسيسات مكمل آن كامل نشده است. تحقيقات نشان مي دهد هنوز حتي نصف تجهيزات مكمل اين سد بعداز گذشت ۴۰ سال هم كامل نشده است. علت اين است كه مسئولان دوست دارند سد را افتتاح كنند. تحقيقات نشان مي دهد ساخت سد كرخه كه در دو سال پيش به پايان رسيده بود ميليارد ها تومان هزينه داشت در حالي كه ساخت شبكه هاي زير دست آن بيش از ۵ هزار ميليارد تومان خرج دارد. روشن است كه احداث تأسيسات تكميلي كه كاري هزينه بر و زمان بر است اما بدون اينكه فرهنگ استفاده از آن در جامعه ايجاد شود كارايي چنداني ندارد.
الان در بخشهايي از كشور دهقانان براي به دست آوردن مقدار بيشتري آب اقدام به سوراخ كردن سد مي كنند هيچ كس به آنها نگفته است كه اين كار نادرست است. آنها اصلاً توجيه نشده اند. دوباره مي گويم همه چيز در كنار هم مي تواند ما را به هدف برساند.
از طرفي با توسعه شهرنشيني، براي آب كشاورزي رقيبي تحت عنوان صنعت شهرنشيني ايجاد شده است. من هشدار مي دهم در سالهاي آينده اين رقيب آب كشاورزي را تصاحب مي كند. همان طور كه تاكنون هم اين كار را كرده است. همان طور كه مي دانيد آب تهران از سد كرج، لتيان ولار تأمين مي شود سدهايي كه تا چندي پيش براي كشاورزي در دشت كرج و ورامين و شهريار مورد استفاده قرار مي گرفت ولي الان عملاً اصلاً در اين بخش كاربردي ندارد. با توجه به توسعه شهرها بايد دولتها درباره تخصيص آب به كشاورزي برنامه ريزي كنند تا اين بخش هم بتواند براي به دست آوردن آب رقابت كند.
الان شهرها با سرعت بسيار زيادي توسعه مي يابند و حدود يك سوم مردم در حاشيه شهرها زندگي مي كنند و همه آنها هم احتياج به آب، بهداشت و تمام امكانات شهرنشيني دارند. دولت هم براي جلوگيري از اغتشاش مجبور است آب را از طالقان يا سرشاخه هاي طالش بگيرد و بخش هاي حاشيه اي تهران را تأمين كند. روشن است اگر برنامه ريزي صحيحي در مورد توسعه شهرها و مصرف آب صورت نگيرد، وضعيت كنوني تا مدت زيادي دوام نخواهد داشت و كشاورزي هم با مشكل روبه رو خواهد شد. دولت بايد توان رقابت در به دست آوردن آب با صنعت شهرنشيني را براي بخش كشاورزي فراهم كند. اين يك مسئله بسيار مهم است اما تا به حال راجع به آن فكري نشده است.
* در گذشته برنامه اين بود كه قطبهاي توسعه كشاورزي داشته باشيم، يعني هر جا آب هست،آن را به قطب توسعه كشاورزي تبديل كنيم. به نظر شما اين روش مناسبي نيست؟
- ببينيد مملكت به يك برنامه ريزي جامع و همه جانبه نياز دارد. ما نمي توانيم كشاورزي سالم داشته باشيم بدون اينكه عملكرد بخش صنعتي ما درست باشد. نمي توانيم صنعتي پويا داشته باشيم بدون اينكه آموزش در سطح و گونه مناسبي به مردم داده شده باشد. برنامه ريزي بايد براي درازمدت باشد و همه اين موارد را تحت پوشش قرار دهد. كشاورزي يك برنامه ۵۰ ساله نياز دارد بايد مشخص كنيم چقدر جمعيت در كشور وجود دارد و اين جمعيت به چه ميزان غذا احتياج دارد. در درجه اول بايد بدانيم لزومي ندارد همه مواد غذايي مورد نياز كشور را خود توليد كنيم. مي توانيم يك محصول مرغوب صادراتي توليد كنيم و با درآمد حاصل از آن غذاي مورد نياز جامعه را وارد كنيم. يك كشور توان توليد همه محصولات كشاورزي را ندارد. علاوه بر آن همه مناطق هم نمي توانند يك گونه محصول توليد كنند، چون موقعيت اقليمي آنها با هم متفاوت است. براي مثال دشت مغان براي توليد گندم جاي مناسبي است، در حالي كه خراسان توانايي توليد گندم را دارد ولي درعوض ميوه ها را به خوبي مي توان در شرايط موجود در آن پرورش داد.
علاوه بر اين ما مشكل ديگري هم داريم. در حال حاضر هر كجا انسانها باشند، ما آب را از صد هزار كيلومتري به محل سكونت آنها مي بريم، در صورتي كه اشتباه است. انسانها بايد در مناطقي ساكن شوند كه آب در آن موجود است. زيرا آب بايد جايي باشد كه بتوان از آن استفاده بهينه كرد، بتوان با آن كشاورزي كرد، بتوان توليد كرد. پس بايد قطب هاي كشاورزي را شناسايي كنيم و شرايط سكونت را براي مردم فراهم كنيم. الان از هر دانشجويي بپرسيد چرا نمي رويد كار كشاورزي كنيد؟ مي گويند ما برويم در روستايي زندگي كنيم كه نه مدرسه دارد، نه مركز درماني، نه امكانات تفريحي و سينما و امكانات آب و برق و غيره. حرفشان هم كاملاً درست و منطقي است. حكومت بايد امكانات را ببرد به جايي كه امكان توليد است. يعني دقيقاً كاري كه امروزه كشور ما از آن غفلت كرده است و جهان با كمك آن رشد كرده است. حتماً مي دانيد كه در كشورهاي خارجي مكاني به نام ده يا روستا وجود ندارد بلكه تمام كشور به صورت شهرك هاي كوچك است كه تمام امكانات شهري را دارد. در اين صورت مردم قدرت انتخاب دارند، زيرا امكاناتي كه در وسط شهر اصلي يا پايتخت يك كشور وجود دارد در حاشيه شهرها هم وجود دارد. مردم به راحتي به آن مكان ها مي روند و كار كشاورزي مي كنند و همين مسئله باعث رونق كشاورزي در آن كشورها شده است.
* الان بحثي در مورد قيمت آب در وزارت جهاد كشاورزي وجود دارد.كشاورزان عقيده دارند چون در كارهاي توليدي هستند بايد براي استفاده از آب مبلغ كمتري پرداخت كنند ولي محصول را با قيمت واقعي بفروشند. در واقع بحث امروز بحث حق آبه است. در اين بحث دو نكته وجود دارد يكي اين كه آيا دولت مي تواند همچنان به فروش ارزان آب ادامه دهد و ديگر اينكه اگر قيمت آب افزايش يابد كشاورزان چگونه خواهند توانست آن را بخرند و از آن استفاده كنند. سؤال اين است كه بالاخره بايد قيمت واقعي آب از كشاورزان دريافت شود يا خير؟
راندمان بهره وري آب ۳۵-۳۰ درصد است، يعني در كشور آب وجود دارد، آب هم مصرف مي شود اما محصول كافي به دست نمي آيد. شاخص ۷/۰ كيلوگرم بر ازاي هر متر مكعب هم نشان دهنده همين موضوع است. در خوزستان و گيلان بخش عظيمي از آب هدر مي رود. زيرا آب بدون برنامه ريزي به زمين ها داده مي شود و بخش اعظم آن به فاضلاب كشاورزي، آب شور و مانداب تبديل مي شود. دليل ايجاد اين وضعيت هم كم ارزش بودن آب در كشور است. كشور ما وضعيت خاصي دارد. در جهان براي كشورهايي كه با تنش آبي مواجه هستند شاخصي وجود دارد كه برابر است با ميزان آب موجود در كشور تقسيم بر جمعيت آن كشور. در گزارش ها آمده است در دهه ۵۰ و ۴۰ سرانه آب برابر با ۲ هزار متر مكعب بود در حال حاضر با افزايش جمعيت اين سرانه آب به ۱۵۰۰ تا ۱۶۰۰ كاهش يافت و با اضافه شدن جمعيت به زودي شاهد نزول اين شاخص تا ۱۳۰۰ هم خواهيم بود. در اين صورت ما با تنش آبي روبه رو خواهيم شد. پس بايد به آبي كه داريم بها دهيم و از آن به خوبي استفاده كنيم. اما قيمت آب بايد چقدر باشد؟ اين يك بحث اقتصادي است و من نمي توانم در مورد آن چيزي بگويم تنها مي دانم كه بايد اين سيستم ارزش گذاري اصلاح شود. اكنون در بخش هايي از ايران ۷۰۰ هزار هكتار زمين داريم كه به دليل ماندابي شدن مشكل كيفيت خاك پيدا كردند و نياز به زهكشي دارند. اين وضعيت در بخش هايي از مغان و خوزستان و ديگر شهرستان هاي كشور وجود دارد كه در اثر بي برنامه آب دادن به زمين ايجاد شده است. چرا اين كار را مي كنيم؟ مگر نمي دانيم اين آب يك منبع پايان پذير است و در صورت استفاده غيرصحيح از آن، اين منبع هم تمام مي شود، اگر وضعيت به همين صورت ادامه پيدا كند در جهان جنگ هاي وسيعي بر سر آب اتفاق مي افتد.
از طرف ديگر دهقان هم توان پرداخت هزينه اي بالاتر براي آب را ندارد. راه حل اين قضيه هم ارائه يارانه مستقيم به خود كشاورز است. يعني قيمت آب را از او بگيريم اما در مقابل محصول او را با قيمت بالاتر بخريم، بهداشتش را تأمين كنيم و امكانات رفاهي در اختيارش قرار دهيم. در حال حاضر به همه كالاها يارانه داده مي شود. يارانه به برق، آب، انرژي، نان و بنزين و اين وضعيت در شهر و روستا يكسان است در حالي كه افراد ساكن در شهر به اندازه روستاييان استحقاق بهره گيري از اين يارانه ها را ندارند. بايد سيستم تخصيص يارانه ها تغيير كند و به صورت مستقيم به كشاورزان داده شود. توزيع نامناسب يارانه ها باعث مي شود مردم به اميد زندگي بهتر به شهرها مهاجرت كنند و اوضاع كشاورزان روز به روز بدتر شود.
* همانطور كه مي دانيد بخش اعظم آبي كه وارد مزرعه مي شود باعث توليد محصول كشاورزي نمي شود و در واقع تلف مي شود. تا به حال براي كاهش سطح اتلاف آب و افزايش راندمان توليد چه كارهايي صورت گرفته است؟
- الان مشكل عمده ما پايين بودن بهره وري است. هم اكنون راندمان توليد ما با استفاده از آب ۷/۰ كيلوكرم به ازاي هر متر مكعب است. اما طبق برنامه ها بايد اين شاخص تا سال ۱۴۰۰ به ۸/۱ تا ۲ كيلوگرم به ازاي هر مترمكعب آب برسد. يعني دقيقاً سه برابر ميزان موجود،البته با همين سطح از آب و با همين مقدار زمين. آمار نشان مي دهد در حال حاضر ۱۶۵ ميليون هكتار زمين وجود دارد كه يك سوم آن قابل زرع است. از اين يك سوم يا ۳۷ ميليون هكتار تنها در ۸/۷ ميليون هكتار از آن كشت مي شود. از اين مقدار هم ۲ ميليون هكتار باغ است و تنها ۸/۵ ميليون هكتار زمين هاي قابل زرع كشور به كشت محصولات زراعي اختصاص دارد.
اما چرا از اين پتانسيل كوچك استفاده مي كنيم؟ بدون ترديد كوچك بودن اراضي، نبودن راه مناسب، كمبود امكانات زراعي و رفاهي و شرايط ويژه مناطق مختلف در تابستان و زمستان همگي روي اين مسئله تأثير دارد. بنابراين، اصل اين است كه از همين آب موجود حداكثر بهره وري را داشته باشيم. براي نيل به اين مقصود بايد اجراي برنامه هاي فرهنگي، اجتماعي در رأس برنامه هاي دولت قرار بگيرد. به آب و كشاورزي بها داده شود و آدمهاي ما بپذيرند كه كشاورزي شغل خوبي است. الان دهقانان تا فرصت پيدا كنند از روستا خارج مي شوند و به شهرها روي مي آورند. پس بايد نيازهاي آنها تأمين شود تا همچنان كار كشاورزي را انجام دهند. علاوه بر آن بايد با برنامه ريزي صحيح، مجاري تلفاتي آب را مسدود كنيم و از تمام قطره هاي آب براي توليد استفاده كنيم. سد مي سازيم بعد كانالهاي انشعابي ساخته مي شود اما كانالها همه نشتي دارند. آب منتقل مي شود به مزرعه، بخش زيادي از آن در زمان منشعب شدن و وارد شدن به مزرعه تلف مي شود. همه ضايعات در مراحل مختلف به صورت درصد در هم ضرب مي شود و بعد از همه اينها به دست زارع مي رسد ولي زارع نمي داند چگونه از آن استفاده كند؟ چقدر آب بدهد يا چه موقع به گياهان آب دهد. پس بايد روش هاي بهينه آبياري به زارعين آموزش داده شود. علاوه بر آن بايد روش هاي آبياري اصلاح شود و از روش هاي مكانيزه آبياري استفاده شود.
در كنار همه اين مسائل وجود امنيت توليد هم از عوامل بسيار با اهميت در توليد است. پس بايد برنامه ريزي شود، هزينه شود، حمايت و حفاظت شود و در آخر امنيت توليد ايجاد شود. تا بتوان به راحتي فعاليت هاي توليدي را انجام داد و بهره وري بالايي داشت. امروزه در جهان كشت هاي گلخانه اي صورت مي گيرد.
زير يك چادر پلاستيكي به اندازه ۱۰ هكتار محصول توليد مي شود و با كمك سيستم هاي آبياري چرخشي از آب حداكثر استفاده مي شود. در دنياي كنوني ما مجاز نيستيم يك رودخانه آب را به زمين بفرستيم و به آن رسيدگي نكنيم زيرا هم سهم عظيمي از آن هدر مي رود، هم خاك آسيب مي بيند و هم هزينه بسيار بالايي در بردارد. پس بايد از سيستم هاي مكانيزه و جديد در كشاورزي استفاده شود. البته بايد تكنولوژي آن وسايل هم به همراه آنها آورده شود و كشاورزان فرهنگ استفاده از آنها را هم داشته باشند.
همچنين بايد بدانيم كه چه محصولاتي بايد كشت كنيم. محصولاتي كه هم براي كشور ارز آوري داشته باشد و هم بخشي از نيازهاي كشور را تأمين كند. بايد محصولاتي كشت شوند كه هم به شوري مقاوم باشند هم با شرايط كم آبي موجود به خوبي رشد كنند. بعد، با بكارگيري روش هاي مناسب توليد، بازده فرايندهاي توليدي را افزايش دهيم. در كنار هم قرار گرفتن همه اين عوامل باعث افزايش سطح توليد مي شود. امروزه تنها در ۲۰۰ هكتار از زمين ها، سيستم آبياري مكانيزه وجود دارد و با توجه به وسعت زمين هاي زير كشت، حدود ۳ درصد از كل زمين ها با اين وسايل آبياري مي شوند.
* وضعيت فرسودگي خاك در ايران چگونه است؟
- فرسايش سطحي خاك دلايل مختلفي دارد. زمين سخت است به محض بارندگي خاك ها شسته مي شود و به درياها و رودخانه ها هدايت مي شوند. تغييرات اقليم هم باعث فرسايش خاك مي شود. در بعضي مناطق ايران اختلاف دماي سردترين روز زمستان و گرمترين روز تابستان بيش از ۸۰ درجه است.روشن است كه اين مسئله باعث فرسايش تدريجي، خاك مي شود. از طرفي ايران هم از نظر شرايط زمين شناسي مستعد فرسايش است. بافت زمين هاي كشور ما عمدتاً شن و ماسه است. تشكيلات سنگي بسيار كمي در ايران وجود دارد. علاوه بر اينها از بين رفتن بخش عظيمي از پوشش هاي گياهي و درختان باعث تسريع روند فرسايش مي شود. در اين صورت خاكي كه ايجاد يك سانتي متر آن هزاران سال طول مي كشد در عرض چند سال از دست ما خارج مي شود.بايد دست به كار شويم زيرا ادامه روند موجود، تخريب وضعيت كشور را به همراه دارد.
|