سه شنبه ۶ آبان ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۰۸- Oct. 28, 2003
تحليل تطبيقي رفتار آمريكا در برابر ايران و كره شمالي
تحمل به جاي رويارويي
000194.jpg
تايم
ترجمه: نيلوفر قديري
واكنش جديد ايران درباره برنامه هسته اي اش و تغيير سياست پرزيدنت بوش درباره دادن تضمين امنيتي به كره شمالي نشان از احياي يكي از سنت هاي جنگ سرد دارد: «همزيستي مسالمت آميز».
هفته گذشته براي دو قطب باقيمانده از آنچه پرزيدنت بوش آن را «محور شرارت» خوانده بود هفته خوبي بود. نخست، بوش يكشنبه گذشته براي امضاي توافقنامه تضميني امنيتي با كره شمالي در صورتي كه اين كشور موافقت كند برنامه هسته اي خود را متوقف نمايد، اعلام آمادگي كرد و مكرراً تأكيد نمود كه آمريكا قصد حمله به اين كشور را ندارد. سپس روز سه شنبه ايران پيشنهاد انگليس، فرانسه و آلمان را براي بازرسي گسترده تر هسته اي پذيرفت. دو كشوري كه محتمل ترين اهداف دكترين «جنگ پيش دستانه» دولت بوش به حساب مي آمدند، ناگهان شامل سياست جنگ سردي مشاركت، كنترل و همزيستي شدند.
مشاركت با كره شمالي
بوش درباره پيشنهاد جديدش به كره شمالي توضيح چنداني نداد اما گفت كه يك تضمين مكتوب چند جانبه براي احترام و رعايت تماميت ارضي پيونگ يانگ داده خواهد شد كه به امضاي همه پنج طرف مذاكرات با دولت كره شمالي، يعني كره جنوبي، ژاپن، چين، روسيه و آمريكا مي رسد. بوش تأكيد كرد كه پيمان رسمي عدم تهاجم ميان آمريكا و كره شمالي كه مورد تقاضاي پيونگ يانگ است «اصلاً جاي بحث ندارد.» (حتي اگر دولت بوش به چنين پيشنهادي تمايل داشته باشد اين پيشنهاد به راحتي در سنا تصويب نمي شود). اما همين كه واشنگتن نوعي تضمين امنيتي به پيونگ يانگ پيشنهاد مي كند هم تغييري چشمگير در موضع آمريكاست، آن هم در جهتي كه كالين پاول وزير خارجه و ديگر اعضاي جناح كبوترهاي دولت بوش (ميانه روها) و همچنين چين و كره جنوبي از آن حمايت مي كنند. مذاكرات شش جانبه، سه ماه پيش متوقف شد، زيرا پيونگ يانگ در خواست كرده بود كه به عنوان بخشي از روند توقف برنامه هسته اي اين كشور، يك پيمان عدم تهاجم با پيونگ يانگ به امضا برسد. آمريكا اصرار داشت كه پيش از دادن هر امتيازي كره شمالي برنامه هاي هسته اي خود را متوقف كند. موضع سرسختانه آمريكا اين بود كه كره شمالي نبايد هيچ امتياز يا «باجي» دريافت كند، به ويژه در شرايطي كه به توافقنامه مورد مذاكره قرار گرفته با دولت كلينتون در سال ۱۹۹۴ هم پايبند نمانده است. دولت بوش از روزي كه كار خود را آغاز كرد درباره كره شمالي دچار اختلاف نظر بوده است. حتي تا همين اواخر و در جريان مذاكرات هم بوش هيچگاه به صراحت نگفت ميان نظر تندروها براي انزواي كره شمالي و ساقط كردن رژيم آن و سياست ميانه روها مبني بر مذاكره و مشاركت براي نظارت بر سياست هاي پيونگ يانگ، كداميك را برگزيده است.
اما كوتاه آمدن از موضع قبلي كه در نتيجه شكست مذاكرات و اختلاف نظر درون دولت حاصل شده است نتيجه چندان خوشايندي براي واشنگتن يا متحدانش نخواهد داشت. آمريكا اجراي طرحهايي را آغاز كرده است كه هدف از آن ممانعت از عبور و مرور محموله هاي دريايي كره شمالي و توقف صادرات دارو و سلاح است. اين اقدام كره شمالي را تحريك مي كند تا واكنشي ديگر نشان دهد. بعد از اين كار كره شمالي اعلام كرد كه برنامه هسته اي خود را پيش مي برد و به طور مكرر تأكيد كرد كه همه سوخت هاي مصرف شده كه پيش از اين در پيونگ يانگ تحت نظارت سازمان بين المللي انرژي اتمي بوده را بار ديگر فرآوري مي كند و اين كار مواد لازم براي توليد بيش از شش بمب را فراهم مي كند. (چنين تصور مي شود كه كره شمالي در دهه ۱۹۹۰ يك يا دو بمب خام هسته اي ساخته است.)
پيونگ يانگ در هفته هاي اخير وعده داده كه توان هسته اي خود را نشان مي دهد، اين سخنان نوعي تهديد براي انجام يك آزمايش سلاح هسته اي است. بن بست در اين روند كره شمالي را از هسته اي شدن باز نمي دارد. متحدان منطقه اي آمريكا هيچ حمايتي از رويارويي نظامي با كره شمالي نمي كنند. چين، كره جنوبي و روسيه از آمريكا خواسته اند درباره دادن تضمين امنيتي به كره شمالي نرمش بيشتري از خود نشان دهد تا امكان دستيابي به يك توافق ديپلماتيك و اجتناب از رويارويي را فراهم نمايد و هم زمان خواسته هاي آنها نيز تأمين شود.
هنوز جزئيات پيشنهاد جديد بوش روشن نشده است. ممكن است پيشنهاد جديد بوش با واكنش هايي از سوي ديك چني معاون رئيس جمهور و ديگر عوامل تندرو دولت بوش روبه رو شود.
و اگر كره شمالي در هفته ها و ماههاي آينده سلاحي را آزمايش كند، اين پيشنهاد بوش عملاً بي معني خواهد شد. اما در حال حاضر پاسخ آمريكا به بحران هسته اي در شبه جزيره كره بيشتر پيگيري دكترين هاي جنگ سرد است: كنترل بازدارندگي و مشاركت به جاي دكترين پيشگيرانه كه شاهد اولين نمونه عملي آن در عراق بوديم.
ايران
در مورد ايران تغيير چشمگير و مهم در تهران روي داد نه واشنگتن. قدرت هاي اصلي اتحاديه اروپا به ويژه توني بلر نخست وزير انگليس در اين زمينه كمك زيادي كردند. تلاش هاي ملك عبدالله پادشاه اردن را براي تسهيل ارتباط ميان واشنگتن و تهران نبايد ناديده گرفت. برخلاف كره شمالي كه درباره توان هسته اي اش بزرگنمايي مي كند، ايران تأكيد دارد كه برنامه اي براي توليد بمب ندارد. اما سازمان بين المللي انرژي اتمي مي گويد درباره تجهيزات غني سازي اورانيوم مداركي به دست آورده است. اين سازمان ماه گذشته از ايران خواسته است تا ۳۱ اكتبر (۹ آبان) توافقنامه قبول بازرسي هاي بيشتر (پروتكل الحاقي) را امضا كند. اگر چه عوامل تندرو دولت بوش در پي سياست «تغيير رژيم» در تهران هستند، اما واشنگتن موضوع توان هسته اي ايران را ابتدا از طريق آژانس بين المللي انرژي اتمي پيگيري كرده است. با اين حال بوش هشدار داده است كه آمريكا ساخت بمب هسته اي توسط ايران را تحمل نخواهد كرد.» برخي مقامات آمريكايي هم درباره توان موشكي كروز اسرائيل با قابليت پرتاب از زيردريايي و اين احتمال سخن گفته اند كه اسرائيل براي جلوگيري از هسته اي شدن ايران دست به حمله پيشگيرانه بزند. با اين كار آنها عواقب برخي تصميمات را به تهران گوشزد كرده اند.
موضوع توان هسته اي يكي از چندين موضوع ظريفي است كه در دستور كار كساني قرار دارد كه در تلاش براي ايجاد تفاهم ميان واشنگتن و تهران هستند. يكي ديگر از اين موضوعات حساس، سرنوشت عده اي از نيروهاي مهم القاعده است كه (گفته مي شود) در اختيار ايران هستند. موضوع ديگر عراق است كه توان نيروهاي اشغالگر براي كنترل شيعيان ناآرام آن تا حد زيادي به موضع و عملكرد ايران بستگي دارد. پيشرفت در زمينه موضوع هسته اي به دو حوزه ديگر كمك زيادي مي كند.
تندروهايي چون جان بولتون معاون وزير خارجه آمريكا در امور عدم تكثير سلاح هفته گذشته هشدار داد كه نشانه هاي موجود از همكاري تهران فقط نوعي پاشيدن شن به چشمان جامعه جهاني براي اجتناب از رويارويي است؛ اما حضور و مشاركت انگليس دستيابي به توافق اخير در تهران نشان دهنده اين حقيقت است كه نزديكترين متحد آمريكا در عراق علاقه اي به انجام اقدام نظامي عليه ايران ندارد. شايد قدرت نمايي واشنگتن در اعمال سياست تغيير رژيم و وقايع اخير عراق به اروپايي ها كمك كرده است كه اين بار واشنگتن را مهار كنند و از سوي ديگر بحث هاي داخلي در ايران درباره موضوع هسته اي را به نتيجه برساند. گروهي خواستار مقاومت در برابر خواسته هاي سازمان بين المللي انرژي اتمي شده اند، اما گروهي ديگر هشدار داده اند كه عدم قبول خواسته هاي آژانس حتي اگر از نظر تهران غيرمنصفانه باشد، جمهوري اسلامي را با خطر روبه رو مي كند و عواقب سختي به دنبال دارد. جزئيات توافق ايران با رهبران اروپا نيز مانند جزئيات پيشنهاد بوش به كره شمالي مشخص نيست و بايد منتظر ماند و ديد.
عراق همان طور كه از نظر واشنگتن ممكن است درس هايي براي ايران و كره شمالي داشته باشد نشان دهنده واقعيتي دشوار درباره محدوديت هاي سياست تغيير رژيم بازدارنده است. آمريكا اكنون زير بار تصميم خود براي جنگ در عراق بدون موافقت بين المللي است. اشغال عراق نيمي از نيروهاي جنگي وظيفه ارتش آمريكا را براي ماهها يا شايد سالهاي  آينده مشغول كرده است. هزينه اين جنگ ۱۶۶ ميليارد دلار است. رئيس جمهوري كه در پي انتخاب دوباره در يك انتخابات قريب الوقوع است تا سال ها از ملت نگران خود نمي خواهد جان و پول خود را هزينه جنگ سومي كنند. دستيابي به راه حل از طريق مذاكره وقتي ميسر است كه دو طرف به اين نتيجه برسند كه با رويارويي، بيش از آنكه چيزي به دست آورند، از دست مي دهند. عراق، دولت بوش و دشمنانش در تهران و حتي در پيونگ يانگ را به اين نتيجه رساند.

ايران پس از قرارداد
وزراي خارجه اروپا، ايران را ترغيب كرده اند كه برنامه غني سازي هسته اي خود را كه ممكن بود براي ساختن سلاح هاي اتمي به كار رود، به تعليق در آورده و نيز اجازه بازرسي بيشتر و دقيق تر از تجهيزات اتمي خود را به بازرسان بدهد. اما هنوز شك هايي وجود دارد مبني بر اينكه شايد اين يك روش تاكتيكي براي به تعويق انداختن [فشارها] باشد.
موضوع ساخت سلاح هاي اتمي توسط ايران- كه خود اين كشور آن را رد مي كند- مدت ها مورد توجه كشورهاي هر دو سوي آتلانتيك بوده است، هرچند كه اروپا و آمريكا در مورد نحوه عملكردشان در اين خصوص، هميشه با يكديگر موافق و همداستان نبوده اند.جورج بوش، آنگاه كه ايران را در كنار عراق و كره شمالي جزيي از «محور شرارت» ناميد موضع خود را در اين باره مشخص كرد، هرچند كه گويا انگليس، فرانسه و آلمان، تأكيدشان بيشتر بر روش «گفت وگو» بوده است.
اما علي رغم تمام اينها، پس از موافقت ايران با خواسته هاي اروپا، كه حاكي از تعليق غني سازي اورانيم و امضاي پروتكلي مبني بر مجاز شمردن بازرسي هاي دقيق تر بود، هر دو سوي آتلانتيك، از اين توافق به وجد آمدند. اما روشن است كه هنوز ماجرا پايان نيافته و دولت بوش قانع نشده است. اولاً اين توافقنامه، فوق العاده مبهم است. مثلاً مدت به تعويق انداختن غني سازي اورانيم، چه ميزان خواهد بود؟ (موضوع نگران كننده اين است كه حسن روحاني، نماينده ايران در اين مذاكرات مدعي شده كه موافقت ايران با تعليق غني سازي اورانيوم كاملاً داوطلبانه بوده است و اين، بدان معني است كه زمان تعيين شده از سوي ايران كاملاً اختياري است،  بنا به خواست ايران، اين مدت مي تواند هم يك روز بوده و هم يك سال به طول انجامد.)
شبهه ديگر اينكه چگونه تعليق غني سازي، تضمين مي شود؟ در صورت وجود پاسخ هايي براي اين سؤال ها، ايران هنوز آنها را به كسي بروز نداده است.مسلماً ايران، هرچند غيرارادي و اجباري، اخيراً مشاركت و همكاري بيشتري به خرج داده است. در تاريخ ۱۲ سپتامبر، شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي براي ايران تاريخي معين كرد كه اين كشور تا آن تاريخ شبهه هاي موجود در ارتباط با فعاليت هاي اتمي اش را برطرف كند.
اين مهلت پس از آن به ايران داده شد كه اين كشور پس از سال ها انكار هرگونه دستيابي داشتن به تكنولوژي غني سازي اورانيم و يا خريد آن از كشورهاي ديگر، بالاخره در اين زمينه مجبور به اعتراف شد (هرچند كه اين كشور هنوز به شدت مدعي است كه هرگز براي مقاصد غير صلح آميز به غني سازي اورانيم نپرداخته است).
اگر ايران در نهايت به چنين توافقي نرسيده بود، آژانس موضوع را به شوراي امنيت سازمان ملل احاله مي كرد. دولت جورج بوش پيش از توافقنامه تهران، به روشني گفته بود كه در شوراي امنيت از تحريم همه جانبه ايران دفاع خواهد كرد.
اگر چنين تحريم هايي وضع مي شد بر اقتصاد پريشان ايران، تأثير عميقي مي گذاشت. مخالفت با چنين كاري (تحريم) حتي براي روسيه كه تأمين كننده تكنولوژي هسته اي ايران است و ولاديمير پوتين رئيس جمهور آن صريحاً با درخواست توقف همكاري هسته اي با ايران مخالفت كرده بود، مشكل ايجاد مي كرد.
روسيه حالا حتي خواستار قوانين جديد بازرسي براي رساندن سوخت به نيروگاه  بوشهر در خليج فارس خواهد بود.
اصل توافقنامه سه شنبه گذشته صرف نظر از پرسش هاي بسياري كه پاسخ نداده باقي گذاشته، تا وقتي كه از سوي شوراي عالي امنيت ملي ايران تصويب نشود، پذيرفته نخواهد بود.
خارج از ساختماني كه مذاكرات براي چنين توافقي در آن صورت مي گرفت، گروهي از تندروها، با سروصداي بسيار ابراز مي داشتند كه امضاي اين پروتكل جديد، براي ايران مايه ننگ و شرمندگي خواهد بود.
در عين جدايي ها و اختلافات اخير ميان آمريكا و اروپا بر سر نحوه برخورد آنها با ايران، تندروهاي اين كشور ترجيح مي دهند اروپائيان را صرفاً نوكران آمريكا تصوير كنند.
اما، روحاني، طرف مذاكره ايراني، دبير شوراي عالي امنيت ملي ايران و منصوب شخص رهبر است. بنابراين مي توان تا حدودي اطمينان داشت كه اين پروتكل هر چقدر هم ناخوشايند به نظر آيد، نهايتاً به تصويب خواهد رسيد. اين توافقنامه هم مي تواند اميدوار كننده باشد و هم از سوي ديگر، مي توان آن را صرفاً فربه اي موقتي از سوي ايران دانست.
محمد البرادعي، دبير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي هشداري داده مبني بر اينكه: بسياري از متخصصين معتقدند كه كشوري كه داراي امكانات پيشرفته چرخه سوخت است، اگر روزي تصميم بگيرد از معاهده منع گسترش سلاح هاي هسته اي خارج شود آن كشور حتماً خواهد توانست ظرف چند ماه، به تنهايي سلاح هاي هسته اي ايجاد كند.طبق مقررات معاهده منع گسترش سلاح هاي هسته اي، كشورهاي عضو پروتكل الحاقي، اگر تصميم به خارج شدن از اين معاهده را بگيرند، حتماً بايد از۹۰ روز قبل اطلاع دهند.بنابراين كشوري چون ايران كه هم تكنولوژي هسته اي و هم تندروهايي مؤثر دارد تا مدت ها براي آمريكا و امثال آن دردسر بزرگي خواهد بود.
اكونوميست
ترجمه سارا زيباكلام

نگاه امروز
تغيير مبنا
صديقه هاشمي
مبناي نظر و عمل آمريكا و متحدان اروپايي اين كشور در برخورد با مسائل ايران و كره شمالي تا چندي پيش متفاوت و مبتني بر واقعيت هاي منطقه اي خاص دو كشور بود. اما به نظر مي رسد رهبران واشنگتن به تدريج درحال تغيير آن دو منظر پيشين (بويژه درمورد ايران) و يافتن راهكارهاي مشترك و همسان براي مواجهه با تهران و پيونگ يانگ هستند.
۱ - مبناي پيشين درمورد ايران: آمريكايي ها پيش از اين اعتقاد داشتند (و هنوز رسما بر اين اعتقادند) كه ايران به چهار علت با نظم جهاني ناسازگار است. اول درپي توليد سلاح هسته اي است و اگر به چنين سلاحي دست يابد با به خطرانداختن امنيت اسرائيل و تفوق بر كشورهاي همسايه از يك كشور مهم منطقه اي به يك قدرت منطقه اي بلامنازع تبديل مي شود و باتوجه به ايدئولوژي توفنده و غرب ستيز خود مي تواند به تهديدي جدي و مهارنشدني تبديل شود؛ به همين علت مي بايست با بهره گيري از استراتژي هاي گوناگون (خفه كردن انقلاب، مهار دوجانبه، تحريم اقتصادي، اقدام پيشگيرانه و اقدام پيش دستانه) كه در ۲۵ سال اخير به ترتيب اجرا شده اند، در تضعيف جمهوري اسلامي كوشيد. اما توافق هفته گذشته تهران و ۳ قدرت اروپايي، سلاح آمريكا را در اين زمينه كند كرد.
دوم، ايران با نقض حقوق بشر، با هنجارهاي پذيرفته شده منشور ملل متحد در افتاده است و مي بايست آن را به ترك اين كار وادار كرد. آمريكا اين بخش را همواره به همراه اروپا اما با روشي متفاوت پيگيري كرده است.آمريكايي ها در اين بخش همواره مشكل داشته اند؛ زيرا ايران و ديگر منتقدان آمريكا در پاسخ گفته اند رهبران واشنگتن به علت حمايت از رژيم هاي ارتجاعي و سركوبگر، عملا بزرگترين نقض كننده حقوق بشر هستند و در اين زمينه نه تنها داور قابل اطميناني نيستند بلكه خود متهمند. به همين علت آمريكايي ها اين ماموريت را بيشتر به عهده اروپا مي گذارند كه در اين زمينه كمتر نقطه ضعف دارد.درمورد موضوع سوم يعني مذاكرات خاورميانه، آمريكايي ها ايران را به اخلال در مذاكرات ازطريق حمايت از گروه هاي فلسطيني متهم مي كنند. پاره اي تحولات در اين زمينه ازجمله بن بست در مذاكرات صلح و استراتژي «مذاكره و مقاومت» حزب الله لبنان عملا آمريكايي ها را خلع سلاح كرد و اكنون در خاورميانه تحولي كه بتوان آن را نتيجه «عمل خرابكارانه ايران» معرفي كرد رخ نمي دهد، بلكه راه هاي آزموده آمريكا ناكام مانده است.مبحث تروريسم كه اتهام وادعاي چهارم آمريكايي ها عليه ايران است. اولا براثر تحولات خاورميانه كه به آن اشاره شد و ثانيا دستگيري و تحويل تروريست هاي القاعده توسط ايران به سرنوشت سه اتهام قبلي دچار شده است و آمريكايي ها اكنون ديگر مانند گذشته نمي توانند به آن توسل جويند.به علل چهارگانه فوق مباني پيشين رفتار آمريكا در برابر ايران به صورت بنيادي خدشه دار شده است و اين كشور ناگزير به تغيير رويه شده است.
درمورد كره شمالي نيز آمريكايي ها اين كشور را تهديدي براي ژاپن، كره  جنوبي و ديگر كشورهاي شرق آسيا به شمار مي آورند.
اما در ماه هاي اخير كه رفتار به كره شمالي تشديد شده است همين كشورها آمريكا را به خويشتنداري و پرهيز از برخورد خشن با پيونگ يانگ فراخوانده اند. علاوه بر اين، چين كه متحد و حامي نزديك كره شمالي و همكار اقتصادي مهم ايالات متحده است بارها آمريكا را از برخورد نظامي با كره شمالي بر حذر داشته است.
آمريكايي ها پس از رويارويي با واقعيت هاي خاورميانه و شرق آسيا به تدريج به اين نتيجه مي رسند كه در برابر ايران و كره شمالي از استراتژي «فشار و مذاكره» استفاده كنند.
هدف اين استراتژي پرهيز از جنگ پرهزينه (هزينه هاي اقتصادي، سياسي و افكار عمومي) و جلوگيري از شكل گيري ائتلاف مخالفان است. تجربه عراق در اين زمينه به كمك آمريكايي ها آمده است و آنها با بهره گيري از اين تجربه از وقوع هر جنگي چه در خليج فارس و چه در شرق آسيا بيمناكند.
اين تغيير نگاه، هنوز به استراتژي عملي آمريكايي ها تبديل نشده است و شايد گروه تندروها (بوش، چني، رامسفلد، كاندوليزا رايس و پل ولفوويتز) حاضر به تمكين در برابر آن نباشند؛ اما نيازهاي تبليغاتي آنها براي انتخابات آينده رياست جمهوري كه يك سال ديگر برگزار مي شود،  به احتمال زياد آنان را به تسليم وادار خواهد كرد. در اين زمينه تجربه شكست جيمي كارتر دمكرات در انتخابات سال ۱۹۸۱ شايد براي جورج بوش جمهوريخواه آموزنده باشد.

مدارا
ادبيات
اقتصاد
سفر و طبيعت
سياست
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  مدارا  |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |