گفت وگو با محمد آفريده سرپرست سينماي جوان و مدير عامل مركز گسترش سينماي مستند و تجربي
گفت و گو: غلامرضا كمالي رهبر
به عنوان اولين سؤال لطفاً بفرماييد سينماي تجاري و سينماي كوتاه يا به اصطلاح آوانگار چه نسبتي با يكديگر دارند و تفاوت اين شكل از سينما با سينماي تجاري چيست؟
از ابتداي تاريخ سينما در كنار سينماي مرسوم و متعارف سينماي ديگري بود كه خارج از ساز و كارهاي سينماي مرسوم و تجاري، حرف جديدي براي گفتن داشت، در واقع انتظاراتي داشت كه در سينماي تجاري برآورده نمي شد و همچنين فيلمسازان متفاوتي هم داشت كه آدم هاي جدي تري بودند اين سينما اصطلاحاً، آوانگارد، زيرزميني، پيش رو يا سينماي غير تجاري و عناويني ديگر خطاب مي شد. يك جرياني از سينماي مرسوم كه سعي مي كرد كه جور ديگري ببيند و جور ديگري حرف بزند. در اين سينما تعداد كمتري. بودند؛ جشنواره هاي محدود تري هم آنها را پوشش مي داد. به همين دليل با مخاطبين محدود تري هم ارتباط داشت، اما در جوهره اش يك رويكرد نو و متفاوت وجود داشت و اگر دقت كنيم خواهيم ديد كه بيشتر آدم هاي صاحب انديشه و پيشتاز از اين حوزه برخواسته اند.
تعريف شما از فيلم كوتاه به عنوان شخصي كه سال هاست با اين مقوله كار كرديد، مسئوليت داشته ايد، فيلم ساخته ايد، و به طور خلاصه از خانواده فيلم كوتاه، بوده و هستيد، چيست؟ فيلم كوتاه در مقابل فيلم بلند به نظر شما چه مشخصه اي دارد ؟ و چگونه مي توان آن دو را از هم متمايز ساخت؟
سؤال سختي است، به نظر بنده فيلم كوتاه يك موقيعت يا لحظه ويژه و خاصي است كه فيلمسازان، آن را كشف مي كنند و در واقع با آن فضايي كه سينماي كوتاه در اختيارشان قرار مي دهد و از مشخصه هاي آن مي شود به محدوديت زمان در بيان اشاره كرد، مجبور مي شوند حرفشان را بزنند كه اتفاقاً شاهد بوديم كه فيلمسازها در اين فضا بهتر قابليت هاي خودشان را بروز داده اند. من حتي خيلي وقت ها به فيلمسازهاي فيلم كوتاه مي گويم، آنهايي كه فيلم بلندي مي سازند خودشان را پشت جذابيت ها و زمان طولاني پنهان مي كنند.
اتفاقاً شما مي توانيد فيلمساز واقعي را در سينماي كوتاه بهتر بشناسيد، چون نمي تواند دروغ بگويد، فرصتي ندارد، هر چه هست همان است در واقع در اين سينما فيلم رابطه نزديكي با جوهره فيلمساز دارد به معنايي فيلم كوتاه آن لحظه ناب است. البته يك چيزهايي را هم اينجا بايد باز كنيم، يكسري فيلم كوتاه داريم كه تجربه هاي اول هستند، خيلي ها براي شروع از سينماي كوتاه شروع مي كنند. البته هم اتفاقات بكر و ناب زيادي ايجاد مي شود. ولي مراد ما از سينماي كوتاه، حوزه آدم هاي بالغ تر است، كساني كه مي خواهند حرف منسجم تر و آگاهانه تري را بزنند. شما اگر به فرهنگ خودمان هم مراجعه كنيد، كلمات قصار از آدم هاي با تجربه و مسن تر شنيده شده.
فيلم كوتاه را در يك طيف تجارب اوليه داريم تا كارهاي حرفه اي و تجارب پخته، به نظر من همه اينها در قالب سينماي كوتاه به سينماي ملي ما كمك مي كند.
يك خصوصيت ديگر هم اين سينما دارد. فيلمساز اين حوزه وقتي فيلمش را مي سازد بعد از فيلم خيلي تغيير نمي كند. به عبارتي، جو و فضاي كاري خيلي آنها را نمي گيرد، اما در سينماي تجاري طرف تا اولين فيلمش را ساخت و يكي دو جشنواره شركت كرد ظاهراً موقعيت اش عوض مي شود و شرايط زندگيش تغيير مي كند. يعني آن فضا خودش را به فيلمساز تحميل مي كند.
اما جواني كه مي آيد اين جا فيلم مي سازد، دوباره مي رود در همان كوچه پس كوچه زندگي اش را ادامه مي دهد. آدم هاي اين سينما خيلي نزديك تر به جامعه هستند و به خاطر همين هر چه نگاه كنيد به مجموعه فيلم هاي كوتاه اتفاقاً بوي ايراني تر و فرهنگي تري دارد. چون اين سينما در واقع آينه تمام نماي جامعه است.
امروز نسل جوان و سرزنده اي وجود دارد كه در عصر ارتباطات اولين تجربه هايشان را انجام داده اند، عمدتاً تحصيلات آكادميك دارند و آگاه هستند. اينها پتانسيل ايجاد يك موج با نشاط و جديد در سينماي ايران را دارند.
در صحبت هايتان اشاره داشتيد به اين كه سينماي كوتاه لزوماً سينماي خاصي نيست، يعني بستري است مساعد براي رشد سينماي روشنفكري و سينماي خاص و به لحاظ كوتاه بودن و اين كه موقعيت خوبي براي تجربه جوان تر هاست مي تواند مخاطبان عام را هم داشته باشد، با اين مقدمه سياست هاي انجمن اساساً به كدام يك از اين دو مورد نزديك تر است و بر اساس كدام يك، سياستگذاري مي شود. سينماي روشنفكري را مد نظر دارد يا پوشش دادن به نيازهاي مخاطبين عام؟
در صحبت هاي قبلي هم اشاره كردم كه تا يك چيزي حدود دو دهه قبل، نوع ساز وكار توليد طوري بود كه ناچاراً به سينماي كوتاه خيلي گرايش ايجاد شده بود چون طرف نمي توانست به لحاظ هزينه هاي بالا و شرايط سخت يكباره وارد سينماي بلند شود، از سينماي كوتاه كه شرايط بهتري داشت شروع مي كرد.
در انجمن سينماي جوان هدف ما آماده كردن بستر مناسب جهت فعاليت جوان ترها است. وقتي شما بستر را آماده كنيد كشف استعداد ها امكان پذير مي شود. ما هيچ وقت نگفتيم كه فيلم هاي خاصي بسازيم، در واقع ما يك دريايي در اختيار داريم كه وقتي تور را مي اندازيم البته قبل از آن شناسايي مي كنيم كه كجا بيندازيم، كجا ماهي هاي متفاوت تري دارد، حتي بعضي وقت ها مجبوريم داخل اين دريا بشويم و يكسري صدف را از اعماق آن بيرون بكشيم. آن دريا كه به نظر من جامعه جوان ايران اسلامي است درياي بي كراني است كه همه اين شرايط را در خود مهيا دارد.
در اين ۸۰۰-۷۰۰ فيلمي كه در اين سه، چهار سال ساخته شده، هم فيلم هاي بسيار خاص و روشنفكري ديده مي شود و هم فيلم هاي بسيار عام، به هر حال چون حاصل آنها كمك به سينماي ملي ماست سعي مي كنيم مديريت طوري باشد كه اين فيلمسازها از آزادي بيشتري برخوردار باشند اعتقاد بنده اين است كه در اين حوزه چون فيلمساز با هنر و سينما نسبت بيشتري دارد بايد هويتش را حفظ كرد.
اگر موافق باشيد كمي از فضاي فيلم كوتاه و اين بحث ها فاصله بگيريم و بپردازيم به اتفاقات جديدي كه در حوزه فيلم كوتاه و سينماي مستند تجربي افتاده. قضيه ادغام اين دو نهاد يعني انجمن سينماي جوانان و مركز گسترش سينماي مستند تجربي.
بعد از اين كه از سال ۶۲ سياست هاي فرهنگي كشور در زمينه سينما بر اين قرار گرفت كه توليدات سينمايي گسترش پيدا كند و فضاي حاكم بر سينماي ايران در قبل از انقلاب را تغيير دهد. نياز به اين بود كه حجم توليدات را با حمايت هاي خاصي از سينما بالا ببرند. بعد از يك مدت ديدند كه اين سينما به يكسري توليدات تجربي نياز دارد كه از دل آنها اين سينماي حرفه اي تغذيه شود. به همين خاطر انجمن سينماي جوانان در سال ۶۵-۶۴ راه اندازي شد و به تدريج در سراسر كشور شعبه زد و الان ۵۲ دفتر در سراسر كشور دارد، چون ديدند با راهكار هاي قديمي اين كه موردي و بي ضابطه آدم هاي سينما جذب سينماي حرفه اي بشوند كه اغلب هم سينمايي، به آن معنا نبودند، كه اينها را دعوت مي كردند، امكانات
۳۵ ميلي متري به آنها مي دادند، شرايط بعد از انقلاب ايجاب مي كرد كه اين طوري كار كنند، ولي تجربه و پشتوانه هايي داشته باشد كه لزوم اين تجربيات و پشتوانه ها به اين منجر شد كه از سال ۶۴ انجمن سينماي جوانان راه افتاد.
در ابتدا فلسفه آن ايجاد امكان آموزش و تجربه اندوزي علاقه مندان جوان به ورود به عرصه حرفه اي سينما بود. بعد از چند سال كه انجمن سينماي جوانان فعاليت كرد ديدند كه خب كسي كه آمده در سينماي جوانان فيلم ساخته، چون محيط آماتوري بوده، نتوانسته رابطه اي با سينماي حرفه اي برقرار كند و اين اختلاف سطح بعضاً خودش باعث عدم ارتباط اين دو حوزه با هم مي شد، اين بود كه در سال هاي ۶۹-۶۸ آمدند مركز گسترش سينماي مستند و تجربي را راه اندازي كردند و آنجا حرفشان اين بود كه از ميان افرادي كه در سينماي جوانان آموزش هاي اوليه و تجربيات لازم را كسب مي كنند، افراد خلاق و علاقه مند را شناسايي كنند تا در مركز گسترش سينماي مستند و تجربي امكان توليد فيلم ۱۶ و ۳۵ را داشته باشند. در واقع مكانيزم به اين صورت بود، با اضافه كردن اين قسمت واسطه (مركز گسترش سينماي مستند وتجربي) ديگر امكان كامل شدن تجربيات افراد علاقه مند و متعددي كه دوره هاي آموزشي و تجربيات اوليه را در سينماي جوانان گذرانده بودند فراهم شد.
|
|
از سه چهار سال پيش مشكل ما اين بود كه مجموعه را متوجه اين مسئله كنيم كه اين حوزه از سينما به عنوان تجربه آموزي صرف افرادي كه مي خواهند وارد حوزه حرفه اي سينما شوند نيست، بلكه خود مستقل از اين نقش كه بر عهده اش گذاشته اند، هويت دارد. از سال ۷۶ كه دوره جديد فعاليت انجمن آغاز شد ۱۶۰ فيلم ۳۵ ميلي متر توليد كرديم، به خاطر اين كه ثابت كنيم اين سينما مي تواند مستقل باشد و شان و منزلت خودش را داشته باشد. البته اين به آن معنا نيست كه فيلمساز نمي تواند از فيلم كوتاه به سمت تجربه هاي بلند و حرفه اي برود، البته به اين معني هم نيست كه فيلم كوتاه، فيلمي است كه بايد قبل از فيلم بلند ساخته شود.در اين چند سالي كه فيلم كوتاه سعي كرده هويت مستقل خود را تثبيت كند، آثار بسيار برجسته و درخشاني توليد شد. سال ۷۶ نزديك به پنجاه، شصت هزار نفر در انجمن سينماي جوانان آموزش ديده اند ولي در اين بروكراسي دست و پاگير توليدي نداشته اند، سينماي حرفه اي هم كه به اين جوان ها ميدان نمي داد، ديديم، بايد يك كاري بكنيم ۷۰۰ فيلم داديم جوان ها ساختند (۱۶۰ فيلم ۳۵ ميلي متري) از زمين و آسمان هم امكانات جور كرديم و موجي كه سال ها پشت درها مانده بود يك دفعه سرازير شد و اين سينما جاي خودش را پيدا كرد ديگر سينماي حرفه اي نمي توانست جلوي آنها قيافه بگيرد و حتي ميدان رقابت بين آنها و سينماي حرفه اي ايجاد شده است كه در اين ميان قابل ترين ها شانس موفقيت بيشتري خواهند داشت.
از همان سال هاي ۷۸-۷۷ بود كه مركز گسترش را آقاي سيف ا... داد تعطيل كردند و ماموريتش را به انجمن سينماي جوانان دادند. سه سال مركز گسترس تعطيل بود كه ما آمديم فعاليت هاي آن مركز را در دل فعاليت هاي انجمن راه انداختيم. بايد اشاره كنم كه آقاي سيف ا... داد ماموريت مركز گسترش را به سينماي جوانان واگذار كرد ولي بودجه مركز را به انجمن نداد و اين انجمن را براي تامين هزينه ها با مشكلات بيشتري مواجه كرد. حالا كه شرايط عوض شده به نظر من زيركي مسئولان و دست اندركاران اين است كه اين شرايط را درك كنند، اين كه فارابي مثل ده سال قبل نبايد عمل كند، شرايط با گذشت زمان عوض مي شود، اگر ما هم خودمان را به نسبت شرايط عوض نكنيم عقب مي مانيم. به نظر من مديريت فرهنگي اقتضا مي كند فارغ از اين مشكلات دست و پاگير بتوانيم شرايط را درك كنيم وقتي شرايط را درك كنيم، شايد انجمن نباشد، مركز گسترش نباشد، اصلاً فارابي نباشد، ما بايد آمادگي اين را داشته باشيم كه سازمان فعال تر و پوياتري ايجاد كنيم.
|
|
در خصوص ايجاد يك تشكيلات و ادغام اين دو سازمان جلسات متعددي با دوستان داشته ايم و راهكارهاي مختلفي را در نظر گرفته ايم، اما دو چيز براي ما خيلي اهميت دارد: يكي حفظ هويت سينماي جوانان و حفظ هويت سينماي مستند و تجربي است. البته بخش هايي كه موازي هستند را در هم ادغام مي كنيم.
روش شما براي توليد فيلم در انجمن چگونه بوده است؟
در مدت سه سال بيش از ۷۰۰ فيلم توليد كرديم به فيلمساز جوان اعتماد كرديم شايد براي شما جالب باشد كه بدانيد اصلاً فيلمنامه هاي آنها را نخوانديم، ولي به جاي آن نشستيم فيلمنامه هايشان را تعريف كردند، با هم گپ زديم. نمونه كارهاي قبلي بود آنها را ديديم و اگر مورد قبول بود قرار داد مي بستيم و مي رفتيم براي ساخت و در همه فيلم ها با خود فيلمساز شريك شديم. با هزينه اي كمتر از هزينه توليد
۴ و۵ فيلم سينمايي تمام ۷۰۰ فيلم انجام شد.
صحبت هايي هست در مورد نمايش فيلم كوتاه در سينما هاي تهران و ورشكستگي صنعت سينما نظر شما در اين باره چيست و آيا اساساً شما به ورشكسته بودن سينماي ايران معتقد هستيد و راه نجات آن را در چه مي دانيد؟
در سينماي فلسطين در همان سال ها يكي دو سانس به نام سينماي آينده فيلم هاي بچه ها را نمايش مي داديم كه با استقبال هم مواجه بود. اين سينما بايد ديده بشود، اگر ديده نشود ظلم مضاعف است چون فيلمساز اگر ارتباط با مخاطب نداشته باشد به نظر من مسيرها را گم مي كند.
در سال حدود ۱۲۰۰ ۱۳۰۰، فيلم كوتاه در ايران توليد مي شود بسياري از اينها قابليت مخاطب عام را دارند.
نظر من اين است كه سينماي ما ورشكسته نيست سينماي ما نياز به يك ساماندهي مديريت و جذب امكانات و يك مقدار همدلي دارد. حقيقتاً جمهوري اسلامي با فرهنگي كه انقلاب اسلامي آورده يك چيز ناب است كه نياز به همراهي و همدلي دارد و همه و همه بايد كمك كنند كه اين حوزه را جلو ببرند.
نمي شود كه همه مشكلات سينماي ما بر دوش معاونت سينمايي باشد خب مشخص است كه شكست مي خورد و دچار ورشكستگي مي شود. ما بايد روند شرايط توليد سينماي ايران را بر دوش جامعه سينمايي قرار دهيم نمي شود تلويزيون يك كاري بكند و سينما كاري ديگر. شركت ها، نهادها، همه اينها بايد همدلي و همراهي داشته باشند چون حقيقتاً حرفي كه ما داريم مي زنيم نياز به همراهي و همدلي همه ارگا ن ها و سازمان ها دارد.
وقتي اين طوري نگاه كنيم به نظر من جريان سينماي بعد از انقلاب جريان ممتاز و متفاوتي خواهد بود. نوع ژانرها، فيلمسازها و نوع سينماهايي داشتيم كه نمونه نداشته شما ببينيد سينماي ما از وزارت خارجه هم بعضي اوقات جلوتر كار مي كند و سفير ما مي شود. اين كه نام جمهوري اسلامي در كنار سينما در اقصي نقاط جهان حضور دارد به نظر من افتخار جمهوري اسلامي است چون تمام دنيا سعي داشته جمهوري اسلامي را محدود كند و جلوي حضورش را بگيرد. اما سينما با افكار جديد مي رود و حضور پيدا مي كند. من زياد موافق با ورشكسته بودن سينما نيستم، اينها به خاطر تنبلي ماست.