سال ۱۹۸۳ من و همسرم يكي از نزديك ترين دوستانمان را از دست داديم آن روز حس كردم كه زندگي چقدر با سرعت و پرشتاب مي تازد در آن زمان تصميم گرفتم بيش از اين تعلل نكنم و به روياي ديرينه ام يعني پرداختن به اسب ها بپردازم
نسيم جاويد
فقط كافي است دستت را به آرامي بر گردنش بكشي. لحظه اي دستت را نگه دار. حالا زمان ارتباط برقرار كردن است. در اين لحظه مي تواني اسب خود را به اوج برساني و يا آن را با ضعف هايش درگير كني. با تعويض حس ها و افكارت روحيه اسبت نيز تعويض خواهد شد. اسب ها بعد از گذراندن دوره هاي جنگ و نزاع سرانجام سواركار خود را مي پذيرند و به اصطلاح رام مي شوند. پس از پذيرفتن، با شخصي كه به آن اجازه داده است بر پشتش جا خوش كنند، ارتباط برقرار مي كند؛ نااميد مي شود، افسرده مي شود، خوشحال مي شود، مي خندند، گريه مي كند و...
درگذشته
رابطه اسب و انسان، رابطه اي ديرينه است. اسب ها در صحنه هاي نبرد و جنگ پا به پاي مردهاي چوب و چماق و اسلحه به دست، جنگيده اند، برايشان بار جا به جا كرده اند و در كنارشان حضور داشته اند. وقتي اسب ها به ميدان هاي مسابقه كشيده شدند زماني بود كه انسان ها قصد تصاحب سرعتشان را كرده بودند. بعد از آن پرورش و نگهداري اسب ها، توجه به نژادهاي ويژه و تربيت و رام كردن اسب ها مورد توجه قرار گرفت. رفته رفته تعامل بين اسب و انسان به اوج خود رسيد. اسب ها طبقه بندي شدند - اين طبقه بندي براساس نژاد آنها بود - انجمن ها و فدراسيون ها تاسيس شدند و سواركارهايي ماهر حضور پيدا كردند.
ميدان سواركاري، ميدان باشكوهي است و لحظات در آن تماماً پر از هيجان. پرش هاي فوق العاده اسب از مانع هاي بلند و كوتاه و هماهنگ شدن اسب و انسان اوج شكوه يك مسابقه سواركاري است. با رشد اين رشته، شاخه هاي جديد و متنوعي به آن افزوده شدند: سواركاري در كوهستان، مسابقه هاي قدرتي اسب ها، به رقابت كشيدن تعداد زيادي اسب و سواركار به صورت جمعي، سواركاري و پرش و...
تمامي رشته هاي ورزشي با حضور مردان شكل گرفته است. اما رفته رفته زنان نيز حضور پيدا كردند و در هيجان و شور و نشاط آن رشته ورزشي سهيم شدند. امروزه انجمن هاي سواركاري بانوان و سواركاران ماهر و انواع مسابقات برگزار شده دال بر اين مدعاست.
زنان و اسب
ارتباط برقرار كردن با يك اسب و فهميدن آن از اصول اوليه اي است كه يك سواركار بايد به آن مسلط شود. اسب ها با دريافت احساسات از سوي سواركار خود به تعادل مي رسند و هماهنگ مي شوند. تنها در اين لحظه است كه لحظات باشكوهي خلق مي شود. زنان در مقايسه با مردان در بروز و به نمايش گذاشتن احساسات خود توانايي بيشتري دارند. با توجه به اين كه ميزان حس ها و عواطف در زنان نيز قوي تر است. اين خصلتي است كه در به قدرت رسيدن زنان در رشته سواركاري بسيار موثر بوده است.
جنت مور يكي از سواركارهاي ماهر ايالات متحده مي گويد: «من لحظات زيادي را با اسبم صحبت مي كنم. سعي مي كنم او را در عواطفم سهيم كنم و مشكلات، ناراحتي ها و خوشحالي هايم را به او مي گويم. زماني كه من و فيدل، اسب پرقدرت و تهاجمي ام، رابطه عاطفي خوبي را برقرار مي كنيم، راحت تر، از پس مسابقات برمي آييم.»
جنت و فيدل در حين مسابقه نيز كاملاً در تعامل با يكديگر مبارزه مي كنند. «من به فيدل اعتماد به نفس مي دهم. به او مي گويم همه چيز روبه راه است و ما مي توانيم پيروز شويم.»
صحبت ها و افسانه هاي زيادي درباره صحبت كردن اسب ها وجود دارد اما آنچه مبرهن است درك قوي اين حيوان در زمينه عواطف و احساسات است.
«بعد از يكي از مسابقات كه به علت آسيب ديدگي اسبم به شكست منتهي شد. فيدل چند روز به حالت افسردگي افتاده بود. مدت زيادي را در اصطبلش مي گذراند و شور و نشاطي براي فعاليت نداشت. زمان زيادي را صرف كردم تا توانستم او را دوباره سر حال كنم.»
سواركاري و كوهستان
حضور زنان به شاخه هاي ديگر سواركاري نيز كشيده شد؛ سواركاري كوهستان. اين شاخه از سواركاري نياز به بدني ورزيده و تمرين هايي پرمشقت دارد. «سو ول» اولين مربي سواركاري كوهستان است. او يكي از معدود مربياني است كه فعاليت هايش را تا به امروز ادامه داده است. سو، عاشق اسب هاست و از بودن با آنها لذت مي برد.
«سال ۱۹۸۳، من و همسرم يكي از نزديك ترين دوستانمان را از دست داديم. آن روز حس كردم كه زندگي چقدر با سرعت و پرشتاب مي تازد. در آن زمان تصميم گرفتم بيش از اين تعلل نكنم و به روياي ديرينه ام يعني پرداختن به اسب ها بپردازم.»
سال ۱۹۸۲ روياي ول محقق شد. ابهت و عظمت كوهستان، راه هاي ناهموار و سخت و پرپيچ و خم كوهستان و در عين حال حفظ هماهنگي با اسب از جمله سختي ها و مشكلات پرداختن به اين رشته است. شايد تسلط به تمام اين مشكلات و به دست گرفتن اين رشته، از عوامل اصلي پرداخت به آن باشد. سواركاري در كوهستان نياز به پيش زمينه هايي قوي در زمينه سواركاري دارد. سو ول، مربي قهار سواركاري مي گويد: «ابتدا از سواركاري آهسته اما در مسافت هاي طولاني شروع و حدود ۷ سال در مسابقات مختلف شركت كردم. زمان زيادي را در كوهستان مي گذراندم چون شناسايي راه ها و مسيرهاي كوهستان تاثير زيادي بر تسلط و هماهنگ شدن با اسبم را داشت.»
بي شك حال و هواي اين ورزش تنها حضور مردان را به ذهن متبادر مي كند. اما سو ول اعتقاد دارد پرداختن به كودكان و تربيت آنها تاثير زيادي بر زنده بودن اين شاخه ورزشي دارد.
«كودكان وقتي تمايل به سواركاري دارند بايد در كنار آن ارتباط با اسب، تميز كردن اصطبل، نعل زدن، قشو كردن و... را نيز بياموزند. آنها هر آنچه درباره يك اسب لازم باشد مي آموزند.»
«كودكان با اسب ها بودن را دوست دارند. فرزند من ۳۰ روزه بود كه من او را به آغوش گرفتم و با اسبم به سواركاري رفتيم. وقتي به سن ۷ سالگي رسيد، اشتياق و علاقه به سواركاري در او در غليان بود و من او را هدايت كردم.»
سو اكنون نام ۳۰ كودك را در ليست خود دارد. كودكاني كه او قصد دارد پله پله آنها را از قدم زدن با يك اسب تا سواركاري در كوهستان هدايت كند.
صخره هاي سنگي و راه هاي پر مهيب كوهستان، رشته هيجان انگيزي مي سازد آن هم با حضور يك اسب كه تا انتهاي مسير بايد بر آن تسلط داشت.
زنان قهرمان
تحصيل و آموزش، صرف ساعت هاي زياد، صبور بودن، پشتكار و همت از مولفه هاي اساسي براي بافتن اين رشته است. تبديل شدن به يك سواركار ماهر دستاورد بزرگي است كه زنان بي بهره از آن نبوه اند. منبع اطلاعاتي سواركاري (EQR) اعلام كرده است، ۷۵ درصد از سواركاران زن هستند. اين آمار توسط ۸۰ درصد از انجمن هاي آمريكايي به دست آمده است. اين آمار، آمار خوشايندي براي زنان سواركار و علاقه مند به سواركاري است. همچنين EQR تخمين زده است در نهايت حدود ۵۰۰ هزار زن در ايالات متحده به شدت از سواركاري لذت مي برند. انجمن هاي محلي با برگزاري جلسات متعدد به آموزش و پرورش سواركارها مي پردازند و با برگزاري مسابقات پي درپي شوق و اشتياق آنها را زنده نگه مي دارند. EQR اعلام كرده است كه با توجه به آمار بالاي حضور زنان در سواركاري، آگاهي آنان از اصول اساسي، پرداختن به اين رشته ناكافي است. آنها بايد قبل از هر چيز از فرم بدن و نوع ذهن خود آگاهي كامل داشته باشند. فرم بدن با در تسلط گرفتن اسب هماهنگ است و نوع ذهن در آرام كردن يا برافروختن اسب.
جنت مور مي گويد: «امروز زنان زيادي در مسابقات مختلف حضور پيدا كرده اند و تحت آموزش و تربيت صحيح، مقام هاي بالايي كسب كرده اند. اما درصد بالايي نيز وجود دارند كه نياز شديد به اطلاعات فراوان پيرامون اين رشته دارند.»
زنان در المپيك
در سال ۱۸۹۲ ايده ورود زنان به المپيك داده شد، اما عده زيادي اعتقاد داشتند كه با حضور زنان مسابقات غيرحرفه اي و ناصحيح نشان داده خواهد شد. اين ايده تا سال ۱۹۵۲ به آرامي قوت گرفت و در همين سال زنان در مسابقات حضور يافتند. در بين زنان شركت كننده جني بولن اولين زني بود كه برنده مدال طلا در بازي هاي المپيك شد و بعد از او خانم داسفار توانست به راحتي مدال نقره را كسب كند. اين موفقيت ها اوج توانايي زنان بود.
در سال ۲۰۰۰ درصد بسياري از سواركارها زن بودند و حضور عجيب و پر از انتقاد آنها به حضوري عادي تبديل شده بود.