اشاره: بازي در فيلم «نفس عميق» اولين حضور حرفه اي مريم پاليزبان در سينما است. بسياري با ديدن فيلم براين باور بودند كه اين دختر جوان هيچ كار مهمي نكرده است و در واقع خود واقعي اش را مقابل دوربين بازي كرده. اما اين گونه نيست. مريم پاليزبان برخلاف شخصيت فيلم كه دختر پرشور وشر بود، بسيار جدي و متفكر است. به تئاتر و موسيقي و شعر علاقه مند است ،از او خواسته ايم بخاطر فيلم «نفس عميق» و «آيدا» از آنها بنويسد.
خيلي سخت است. صحبت كردن درباره ۲ سال گذشته برايم خيلي سخت است. اولين روزي كه اسم «نفس عميق» به گوشم خورد، پاييز سال ۸۰ بود. من كه سال سوم رشته تئاتر بودم - البته هنوز فارغ التحصيل نشده ام و مشغول كارهاي پايان نامه ام هستم - يك تجربه سخت بازيگري تئاتر را پشت سر گذاشته بودم. مي گويم يك تجربه سخت، چون آن كار يكسال تمام زندگي من را به خود معطوف كرد و تنها سه شب اجرا رفت. مهرداد (برادرم) در آن كار كنار من بود و من به جز بازيگري عضو گروه نويسندگان آن كار هم بودم. اسم آن كار را نمي برم ،چون به علت مسائل حاشيه اي تمام زحماتي كه براي آن كار كشيده ام زير سئوال رفت. اما حاصل تمام آن تلاش ها، دريافت جديدي بود از بازيگري كه من طي تمرين ها و دريافت هاي شخصي بدست آوردم.
بعد از يكسال آن قدر خسته بودم كه حتي نمي توانستم خستگي ام را در كنم.
ادبيات (درهمه حيطه ها) موسيقي و هنرهاي تجسمي هميشه در فضاي دروني و بيروني من بدون لحظه اي درنگ زندگي مي كردند و من در فضاي بين آنها شناور بودم. بازيگري برايم چيزي جز تصوير شخصي از آن چه مي نوشتم نبود. اما حالا خيلي كنجكاو شده بودم. بازيگري مثل يك جزيره ناشناخته در مقابل چشمانم بود.
كارهاي قبلي ام تنها عطش مرا بيشتر كرده و نفس عميق در يك چنين دوراني آغاز شد. دومين روز آشنايي من با «نفس عميق» مساوي شد با «من قوي هستم» شعري كه در سال ۷۹ نوشته بودم و در بهار ۸۰ در مجموعه دمان چاپش كرده بودم. در زمان نگارش آن تنها به تخليه خودم فكر مي كردم. اما وقتي از زبان آيداي «نفس عميق» آن را خواندم، آن هم با آن گويش تند و پرانرژي به لحظاتي فكر كردم كه شايد هرگز آيدا آن هار ا تجربه نكرده باشد. چرا شايد؟ من ادعا مي كنم كه آيدا را مي شناسم و مي د انم كه او قوي نيست. «خورشيد مي ترسد و ديگر بيرون نمي آيد.» اين دو سطر آخر شعر است. آيدا بيشتر در هواي مه آلود زندگي مي كند، باران را دوست دارد و حيطه دوست داشتن هاي او آن قدر وسيع است كه جايي براي زورآزمايي با طبيعت و سرنوشت باقي نمي گذارد.
«همه چيز را آتش مي زنم» يكي از سطرهاي مياني شعر، كه عمدا آن را نمي خوانم ،يعني آيدا آن را فراموش مي كند. آيدا چيزهاي زيادي را فراموش مي كند.
يكي از شب هاي فيلمبرداري بود. صحنه هايي را كه آيدا در آنها تنهاست و در خوابگاه و دانشگاه بسر مي برد گرفته بودند و رسيده بوديم به شب اولي كه منصور و آيدا همديگر را مي بينند! شب سختي بود، اما ارزش اش را داشت. هويت جديد آيدا در مقابل منصور شكل گرفت. آيدا دختر سطحي نبود اما نمي توانست در شب اول ديدارش درباره هرمنوتيك صحبت كند! پيشنهاد كردم كه درباره موسيقي صحبت كند. پذيرفته شد.
موسيقي كلاسيك (باخ)، موسيقي Alternative اما آيدا اينها را هم فراموش مي كند. آيدا همه چيز را آتش نمي زند. آنارشي پنهان آيدا با آنارشي موسيقي معاصر فاصله بسياري دارد. موسيقي ادامه دارد.
آيدا به بالابان «حسين حميدي» گوش مي دهد. اولين بار بالابان را در يك روز ابري در حياط دانشگاه گوش كرده بودم و ساعت ها بي حركت ماندم وقتي بعد از پايان تدوين پيشنهاد كردم كه در صحنه انتظار آيدا بالابان شنيده شود، يك لحظه فكر كردم اگر آيدا واقعا در صحنه آن موسيقي را مي شنيد شايد سال ها منتظر مي ماند، اما آيدا حركت كرد. يادم رفت! اول موسيقي را قطع كرد و بعد حركت كرد.
توكيو بدون توقف پرفروش ترين فيلم سال
فيلم سينمايي توكيو بدون توقف به كارگرداني سعيد عالم زاده بافروشي بالغ بر ۴۰۰ ميليون تومان ، عنوان پرفروش ترين فيلم سال ۸۲ را به خود اختصاص داد.
به گزارش روابط عمومي فارابي ، اين فيلم پس از ۵۲ روز اكران در ۲۷سينما، توانست باپشت سر گذاشتن فيلمهاي عروس خوش قدم و دنيا عنوان پرمخاطب ترين فيلم سال را بدست آورد.
توكيو بدون توقف كه از حضور بازيگراني مثل مهران مديري و پانته آبهرام بهره مي برد سومين فيلم كمدي است كه در سال ۸۲ با توفيق تجاري روبرو شده است .