|
|
|
|
|
|
|
|
بقاياي ببر خزر
ببر هيركاني حدود سي و پنج سال پيش بر لبه انقراض قرار گرفت و پس از آن ديگر در جنگل هاي مازندران مشاهده نشد، حتي غرش رعدآسايش شنيده نشد. ببرهيركاني درخاموشي وعزلت از طبيعت ايران رخت بربست و در آن هنگام كسي زبان به اعتراض نگشود. ولي اينك همه مي دانند كه اين گونه براي ايران ثروتي بزرگ به شمار مي رفت. از همين رو كوچكترين ردپايي از او علاقمندان به طبيعت را به پيگيري و رايزني وا مي دارد.
اخيرا خبرهايي مبني بر كشف ردپا ويافتن بقاياي اين حيوان در مرز عراق و تركيه، جامعه طبيعت دوست به ويژه «انجمن حمايت از گربه سانان«را به تحقيق واداشت. اين انجمن(IUCN) كميته اي براي تحقيق به مكان مورد نظر اعزام كرد، تحقيقات اين گروه پايان يافته و تهيه و تكميل گزارش مربوطه در دست اجراست. يكي ازاعضاي مرتبط با اين تيم در پاسخ پيگيري هاي خبرنگار ما گفت:«نتيجه تحقيقات در مجله اي به نام گروه گربه سانان وحشي(Cat specialist group) درج خواهد شد.«
|
|
|
توريسم دشمن بيكاري
|
|
اول اينكه صنعت توريسم يكي از صنايع پيشگام دنيا است و براي بيش از 200 ميليون نفر شغل ايجاد كرده است، دوم اينكه سهم درآمد اين صنعت معادل ده درصد توليد ناخالص داخلي جهان است و تا پايان دهه آينده 5/4 درصد رشد خواهد كرد.و سوم... توسعه صنعت توريسم در كنار حفاظت از منابع طبيعي و ميراث محلي مناطق مختلف به توسعه بازارهاي جهاني مي پردازد و رشد پايداري را در اقتصاد كشورها ايجاد مي كند و اما آنچه كه بايد بدانيد:
همكاري مشترك بخش خصوصي و بخش دولتي به توسعه اين صنعت خواهد انجاميد. براي دستيابي به اين توسعه بايد در زير ساخت هاي تاثيرگذار، سرمايه گذاري شود. طبق برآوردها يك ميليون دلار سرمايه گذاري در صنعت توريسم باعث ايجاد 20 تا 30 شغل مي شود.به عقيده يك پژوهشگر بايد به صنعت توريسم همانند ديگر صنايع از قبيل كشاورزي و اتومبيل سازي بها داد تا شاهد اثرات بيشتر آن باشيم.... و يك مثال، كشاورزي با تصاحب 5/4 درصد از كل توليد ناخالص داخلي انگليس براي 375 هزار نفر شغل ايجاد كرده است. در حالي كه صنعت توريسم با تصاحب 8 درصد از كل توليد ناخالص داخلي اين كشور 4 ميليون نفر را از بيكاري درآورده. چه نتيجه اي مي گيريد؟
|
|
|
حمايت از يوز
دقت كنيد! نوري در مقابل ديدگان شما مي جهد. اين يوزپلنگ جنگل هاي آفريقا است كه با سرعتي بسيار بالا از مقابل ديدگان حيرت زده شما عبور كرده و قدرت هرگونه عكس العملي را از شما سلب مي كند.
اين حيوان تيزدو از خانواده گربه سانان است و حداكثر 120 پوند وزن دارد و البته مثل اكثر «جانوران يگانه«در خطر نابودي است.
طي چند سال اخير تعداد زيادي از اين گونه، توسط كشاورزان آفريقايي كشته شده اند. زيرا تصور مي شد يوزپلنگ به محل نگهداري دام آنها حمله كند و با كشتن گوسفندان و گله ها به اقتصاد خانواده ها لطمه بزند.
اينك تنها پانصد يوزپلنگ در اين منطقه موجود است. اخيرا مسوولان حفاظت از حيات وحش مي گويند: «ما بايد به كشاورزان ثابت كنيم كه حرف آنها را مي فهميم و به منافع آنها اهميت مي دهيم. اما حفاظت از اين گونه در معرض انقراض نيز بسيار مهم است، به همين دليل درنظر داريم يوزهاي باقيمانده را به مناطق حفاظت شده انتقال دهيم و در كنار ديگر گونه هاي در خطر انقراض از آنها حمايت كنيم.«
|
|
|
ماجراهاي طبيعت
دونده سرخ
|
|
نويسنده: ارنست تامپسون ستون
برگردان:حميد ذاكري
قسمت چهارم
تشنگي كه فرونشست، مادر آنها را ماهرانه و با دقت در پناه بوته ها به انتهاي چمنزار، كه گنبدي به شكل علف پوش در آنجا وجود داشت، هدايت كرد. مادر، پيشتر درباره اين گنبدها اطلاع كامل داشت.
اما اين گنبدها چه بودند و چه كسي آنها را ساخته بود؟ مورچه ها؛ اين گنبد و نظاير آن، حاصل كار و زحمت مورچه ها بود كه با چيره دستي و پشتكار فراوان براي زندگي ساخته بودند. اگر كسي مي توانست درون آنها را ببيند، به درستي در مي يافت كه با شهري تمام عيار مواجه است. شهري با راه ها، خانه ها، اتاق ها، انبارها، و بسي چيزهاي ديگر.
اين شهر ،شهر مورچگان بود؛ مادر از گنبد بالا رفت و برفراز آن ايستاد، لحظه اي به اطراف نگريست، پس با پنجه ها با قدرت، زمين را خراشيد و شيارهايي عميق ايجاد كرد. تپه ترد و شكننده مورچه ها آسيب ديده بود، پس به سرپنجه كبك شكافت و راهروهاي زيرزميني آن فرو ريخت.
مورچه ها بيرون ريختند و انبوه ، دار به هر سو دويدند و شاخك در شاخك هم زدند و در شكايت از سستي بنا و طراحي نااستوار، با هم به نزاع برخاستند. جمعي با انرژي زياد و بي مقصد، دور تپه به دويدن پرداختند و تعدادي كه حساس تر بودند شروع به جمع آوري و حمل تخم هاي سفيد به بيرون كردند. اما كبك به سوي بچه هايش رفت، يكي از تخم ها، آن دانه هاي چرب و آبدار را برداشت غدغدي كرد و به زمين انداخت و باز غدغد كرد، دوباره آن را برداشت و با غدغد به زمين انداخت، و پس از چند بار تكرار، آن را بلعيد. جوجه ها دور ايستاده بودند و نگاه مي كردند. يك كوچولوي زرد، همان كه روي پوست دراز كشيد تا از ديد روباه پنهان بماند، پاپيش گذاشت و يك تخم سفيد مورچه برداشت، چند بار آن را انداخت و دمي بعد به تحريك يك كشش دروني دانه را بلعيد. بدين ترتيب خيلي زود ياد گرفتند چگونه دانه بچينند، بيست دقيقه بعد همه آنها حتي يكي كه از همه رشد نيافته تر مي نمود، با وجد و خوشحالي به دنبال تخم هاي لذيذ مي دويدند و برمي چيدند و در همين حال مادر با مهارت بخش هاي ديگري از لانه را خراب مي كرد و در سراشيبي پايين، در كناره آب مي ريخت و محتويات جوجه ها قرار مي گرفت. اين كار چندان ادامه يافت كه چنيه دان كوچك جوجه ها برآمد و جثه ريزشان تغيير شكل يافت و ديگر نتوانستند چيزي بخورند.
پس همه با احتياط، رو به بالاي جريان آب رفتند. ساحل، شني بود و جا به جا بوته هاي خار و تمشك جنگلي آن را زينت مي داد. تمام عصر را آنجا ماندند و دريافتند كه خاك خنك بين پنجه هاي كوچك داغشان چه احساس خوبي دارد و از احساس خوش خنكاي ماسه برپاها و سايه بوته ها بر سر، لذت بردند و نيز با قدرت تقليد فراوان، حركات مادر خود را دقيقا چون او تكرار كردند: به پهلو خوابيدند، پاهاي كوچكشان را كشيدند و بالهايشان را باز كردند و كش و قوس دادند و به هم زدند، اگر كه بتوان آن زايده هاي كوچك ميان كرك ها در هر طرف بدنشان را بال ناميد، زايده هايي كه نشان مي داد در آينده از آنجا بال خواهد روييد. آن شب، مادر، جوجه ها را به بوته زاري خشك برد. بوته زار در مجاورت چمنزار بود و در محوطه اي پر از برگ هاي خشك كه امكان نزديك شدن بي سر و صدا را از هر دشمن زميني سلب مي كرد و در انبوه شاخه هاي برير كه به هيچ دشمن آسماني امكان نزديك شدن نمي داد؛ دوازده كوچولوي محبوبش را زير بال و پر خود جاي داد و احساسي عميق از مادر بودن تمام وجودش را پر از لذت كرد و كوچولو ها با آرامش و اعتماد، خود را به بدن گرم مادر چسباندند و چشم بر هم گذاشتند و همچنان كه آرام جيرجير مي كردند به خواب فرو رفتند؛ خوابي عميق و لذت بخش پس از اولين روز تجربه واقعي زندگي.
سومين روز زندگي را جوجه ها بسي قوي تر وبر پاهاي استوارتر آغاز كردند. ديگر مجبور نبودند وقتي در مسير به يك دانه بلوط مي رسيدند، آن را دور بزنند؛ حالا حتي مي توانستند از روي ميوه كاج نيز تقلا كنان بگذرند و آن طرف سكندري بروند؛ و حالا روي زايده هايي كه بالهاي آينده شان بود، خطوط آبي، نمايانگر شاهپرهاي خوني، ديده مي شد.
شروع زندگي آنها با يك مادر خوب، پاهاي خوب، چند غريزه قابل اعتماد و مايه اي از عقل مي توانست نشانه امكان بقا و داشتن آينده اي مطلوب برايشان باشد. به سبب برخورداري از غريزه، يعني عادات توارثي، آموختند كه با شنيدن صداي مادر پنهان شوند؛ غريزه بود كه به آنها آموخت كه از او پيروي كنند و هميشه به دنبالش باشند، اما عقل بود كه وادارشان كرد در هرم آفتاب خود را بر سايه دم چتري مادر بكشند و از آنجا تكان نخورند و از آن روز عقل، بيشتر و بيشتر به زندگي رو به توسعه آنان وارد شد.
روز بعد، نوك شاهپرها از رگه هاي آبي نيش كشيده بود. روز بعدتر، پرها ظاهر شدند ويك هفته بعد، بدن همه جوجه ها پوشيده از پر و بال هايشان قوي شده بود.
اما نه همه - بيچاره «رانتي«از اول مريض وار و ضعيف بود. وقتي از تخم بيرون آمد، تا ساعت ها پوسته تخم روي پشتش ماند و او به سختي توانست آن را از خود جدا سازد. از برادرانش كمتر مي دويد و بيشتر جيك جيك مي كرد و يك شب وقتي يك راسوي بدبو حمله كرد و مادر اخطار داد: «كويت، كويت«(پرواز، پرواز)، رانتي جا ماند و بعد از رفع خطر، چون بچه ها را روي تپه كاجي جمع آورد او گم شده بود و از آن پس ديگر او را نديدند.
|
|
|
يادداشت
آتشفشان، حادثه اي خطرناك
|
|
فعاليت آتشفشان ها يكي از حوادث طبيعي خطرناك است. اين فعاليت ها جريان هاي گدازه، انفجار، باران هاي خاكستر، ابرهاي سوزان و بمب هاي آتشفشاني است. اين حوادث براي مردم ساكن در اطراف آتشفشان ها جبران ناپذير است.
پديده هاي ويران گري كه قدرت تخريب زيادي دارد، به محل وقوع آن نيز بستگي دارد و مي تواند عوارض متعددي در پي داشته باشد. هنگامي كه فوران آتشفشاني در زير دريا صورت گيرد، انفجار و پس از آن فرو نشستن آب دريا، باعث پيدايش امواج شديدي معروف به «تسونامي«مي شود. اين امواج در سال 1883 بر اثر انفجار كوه «كراكاتوا«به وجود آمد و 36 هزار نفر از ساكنين ساحلي تنگه «سوند«را كشت.
فوران هاي آتشفشاني زير پوشش هاي يخچالي، سبب ذوب سريع آن مي شود و جرياني از آب، گل و گدازه به وجود مي آورد كه بسيار خطرناك است. خاكسترهاي آتشفشاني نيز به دليل درجه حرارت بالا و حركت به اطراف، تهديدكننده به شمار مي روند. علاوه بر خطرات جاني، در آلودگي محيط زيست و از بين بردن موجودات زنده، نيز نقش بسزايي دارند.خاكسترهاي آتشفشاني با تعليق در هوا مانع رسيدن نور خورشيد به سطح زمين مي شوند كه كاهش درجه حرارت را در پي خواهد داشت. عمده اين خاكسترها تا كيلومترها در آسمان پراكنده مي شوند و پس از نشست بر روي زمين «توف«را به وجود مي آورند.
هنگام فعاليت هاي آتشفشاني گازهاي متعددي از جمله انيدريدسولفور، هيدروژن سولفوره و انيدريدكربنيك از آتشفشان خارج مي شود و اغلب پس از خروج از آن و قرار گرفتن در شرايط اكسيدان، مشتعل شده و رنگ هاي آبي و زرد و سبز را به وجود مي آورند.
گازهاي آتشفشاني داراي درجه حرارت بالايي در حدود 800 تا 1000 درجه سانتي گراد هستند و اين امر باعث ايجاد واكنش بين اين گازها با گازهاي ديگر و همچنين با مواد مايع و جامد ديگر نيز مي شود.
فلات ايران نيز كه نتيجه برخورد كوه هاي هند و آسيا محسوب مي شود، داراي كوه هاي بسياري است. از اين رو برخي از آنها، آتشفشاني بوده كه البته هم اكنون هيچ كدام فعال نيستند. از جمله دماوند، بلندترين قله ايران با ارتفاع 5670 متر از سطح دريا. گدازه هاي دماوند وسعتي در حدود 400 كيلومتر مربع را در بر گرفته است و دهانه اي به قطر 400 متر دارد.
تفتان نيز در جنوب شرقي زاهدان با ارتفاع 4050 متر از سطح دريا از ديگر كوه هاي آتشفشاني ايران است كه گدازه هايش وسعتي بالغ بر 1300 كيلومتر مربع را پوشانده است.
از كوه هاي آتشفشاني ديگر مي توانيم به «بزمان«واقع در شمال غرب ايرانشهر اشاره كنيم كه با ارتفاع 3490 متر از سطح دريا، منطقه اي به وسعت 1400 كيلومتر مربع را تصرف كرده است.
آتشفشان هاي ديگري از جمله سهند، سبلان، شاهسواران، جنوب يزد، چاه شاهي و... نيز در ايران وجود دارند كه همگي غيرفعال مي باشند.
معصومه صفايي
|
|
|
سفر در سفرنامه ها
سفرنامه قنسول
محمدحسين د انايي
بخش سوم
دكتر بهرام فره وشي، استاد صاحب نام دانشگاه تهران، در مقدمه اي بر كتاب «خاطرات و سفرنامه موسيو ب نيكتين«در وصف صاحب اين سفرنامه چنين آورده است: «مولف دانشمند اين كتاب، شرق شناسي ارجمند بود كه به ايران عشق مي ورزيد. من نخستين بار او را در پاريس ديدم. وي در آن وقت در آپارتمان بسيار كوچكي زندگي مي كرد. ناتوان بود و در بستر بيماري افتاده بود. هنگامي كه به ديدارش رفتم، همسر او كه بانويي سالمند و خوشرو بود، در به رويم گشود و به فارسي خوش آمد گفت. محيط خانه آنها كاملا ايراني بود. درست به ياد دارم كه پنجره ها و درها را پرده هاي قلمكار اصفهان زينت داده بودند، روميزي قلمكار بر روي ميز كوچك گردي گسترده بود و چند تكه فرش ايراني نيز بر روي زمين ديده مي شد.>
موسيوب نيكتين، خاورشناس روس، در سال 1881 در لهستان متولد شده بود، اما تحصيلات دانشگاهي خود را در مسكو و سن پترزبورگ گذراند و در سنين جواني در وزارت امور خارجه روسيه به كار پرداخت.
نيكتين براي نخستين بار در سال 1909 از سن پترزبورگ به ايران اعزام شد و از طريق رشت، به اصفهان رفت و پس از چندي، به روسيه بازگشت.
حاصل اين سفر موسيوب نيكتين، سفرنامه اي است كه در لا به لاي حوادث و شرح رويدادهاي آن مي توان چگونگي شكل گيري روند دموكراسي در گيلان و قزوين و تهران و اصفهان را دريافت و با طرز تفكر و مواضع سياسي - اجتماعي شخصيت هايي همچون سپهدار تنكابني، سردار اسعد، صمصام السلطنه و ضرغام السلطنه آشنا شد.
نوبت دوم ماموريت موسيوب نيكتين به ايران، مربوط به سال 1911 است كه به عنوان منشي و مترجم به كنسول خانه روس در رشت اعزام شد و در فاصله سال هاي 1912 تا 1919 به تدريج به مقام كنسولي ارتقا يافت و به انجام ماموريت هاي مختلف در رشت و اروميه و تبريز و ساوجبلاغ و تهران ادامه داد تا اينكه آتش انقلاب اكتبر 1917 در روسيه شعله ورتر شد و «موسيو براوين، كنسول اردبيل دعوت انقلابيون را پذيرفت، به من هم گفت داخل دعوت انقلاب شوم ولي من نشدم...«او تا ژوئن 1919 در ايران ماند و بعد به پاريس رفت تا به كار نوشتن و شرح ماموريت ها و مسافرت هايش بپردازد.
ويژگي عمده سفرنامه موسيوب نيكتين در مقام و موقعيت شغلي نويسنده اش نهفته است. موسيو نيكتين مامور و مقام سياسي دولت مقتدر روسيه تزاري است كه به گفته مرحوم ملك الشعراي بهار «در مدت اقامت خود در گيلان كه تا حدود تنكابن و از طرفي، تا طوالش را در اختيار داشته به قول خود، حكومت، بلكه سلطنت مي كرده است.>
در واقع، همين موضوع حاكميتي، موجب مي شود كه زاويه نگاه نيكتين نسبت به مسائل ايران و ايراني با ديدگاه هاي ديگران تفاوت يابد. او در شرح و تحليل ديده ها و شنيده هاي خويش، از انبوه اطلاعات سياسي موجود در آرشيو كنسول خانه هاي روسيه در رشت و ديگر شهرهاي ايران بهره مي گيرد و مناسبات و معاملات پشت پرده بازيگران صحنه سياست در ايران را آشكار مي سازد. به همين علت، با خواندن اين سفرنامه، با ابعاد تازه اي از اوضاع سياسي و رويدادهاي نظامي استان هاي شمالي كشور در آغاز قرن بيستم - يعني از ابتداي مشروطيت تا استعفاي رضاشاه - آگاه مي شويم.
وي در سفرنامه اش كه در اصل به زبان فرانسه نوشته شده، مي گويد: «تاريخ تكرار مي شود. ايراني كه من از 1909 تا 1919 به اوضاع و احوال آن شناسايي حاصل كردم، كاملا در تحت نفوذ روس و انگليس امرار حيات مي كرد ... مادامي كه روسيه به رها كردن قفقاز (مخزن نفت، مانگانز) و آسياي مركزي (پنبه و انواع فلزات) تن در ندهد و انگلستان از هندوستان (مخزن آدم و مواد اوليه) دست نكشد، كشور ايران هميشه گرفتار اين فشار و اين اوضاع ناگوار خواهد بود.>
|
|
|
حفاظت از پرندگان
هنگامي كه صبح با صداي چهچهه پرندگان كه سرشار از خوشي ترانه مي خوانند، از خواب شامگاهي برمي خيزيم، شور و شعفي شگرف نهادمان را پر مي كند. پاييز فصل كوچ پرندگان مهاجر است و ايران به خاطر موقعيت جغرافيايي محل گذار اين جانداران زيبا است.
|
|
منبع: وينداستار
ترجمه: مونا مشهدي رجبي
سالهاست همه به فكر وضعيت طبيعت و حيات وحش دنيا افتاده اند. تحقيقات بسياري درمورد نحوه حفاظت و حمايت از حيات وحش در محيط اصلي زندگي آنها صورت گرفته و مشخص شد كه حيات آنها مستلزم حضور چهار عامل مهم در زيستگاه شان است. پس اگر بخواهيم اين جمعيت موجود در دنيا را حفظ كنيم، در نخستين مرحله بايد اين چهار عامل را در اختيار آنها قرار دهيم.
كارشناسان حيات وحش عنوان مي كنند، يك حيوان براي ادامه حيات احتياج به غذا، آب، پوشش گياهي، پناهگاه و فضا - زيستگاه مناسب - دارد. مشكل اين است كه در اغلب موارد، مسوولاني كه وظيفه حمايت و حفاظت از برخي گونه هاي خاص را بر عهده مي گيرند، به فراهم كردن دو عامل يعني «غذا و آب«اكتفا مي كنند و با نگهداري آنها در محيط هاي كوچك بدون حضور پوشش گياهي مطلوب، مرگي زودهنگام را براي اين گونه هاي ارزشمند به ارمغان مي آورند. يكي از رموز ايجاد يك محيط مناسب و زيستگاه قابل قبول براي حيوانات اين است كه تركيب هاي متفاوتي از اين شرايط در محيط حضور داشته باشد تا حيوان بتواند بر حسب احساس نيازي كه دارد، يكي از آنها را برگزيند.زيرا حيوانات مختلف، شرايط متفاوتي دارند و هر يك از آنها در شرايط مربوط به خود مي توانند به خوبي رشد كنند. در اين مبحث مسائل مربوط به پرورش پرندگان را مورد بررسي قرار مي دهيم.
غذا
همان طور كه مي دانيد غذا يكي از اصلي ترين نيازهاي حيوانات است كه البته بسته به سن حيوان، نياز او نيز به غذا تغيير مي كند. يعني مقدار انرژي مورد نيازش بسته به شرايط آب و هوايي با سن، جنس و بسياري از عوامل ديگر، متفاوت است. غذاها داراي مواد غذايي مورد نياز حيوان هستند و علاوه بر آن ذخايري از قبيل نمك هم در آن وجود دارد كه به حيوان كمك مي كند تا بتواند زندگي خوب و پرتحركي داشته باشد.شايان ذكر است، بسياري از پرندگان براي بهره گيري از غذايي كه مي خورند احتياج به مقداري ريگ و سنگريزه هم دارند. برخي از گونه هاي حيواني تمام عمر تنها يك نوع غذا مصرف مي كنند. در صورتي كه برخي ديگر در رژيم غذايي خود تنوع دارند و روزهاي متوالي غذاهاي متفاوت را ترجيح مي دهند. پس بايد غذايي كه مطابق ذائقه آنهاست را در اختيارشان قرار دهيم. از جمله غذاهايي كه براي پرندگان مطلوب است، انواع ميوه ها، انگورها، دانه ها و هسته ها، فندق، شهد گياهان، غنچه و گل گياهان، علاوه بر نهال ها و گياهان نورس و ضعيف.
ميوه ها سرشار از ويتامين و كربوهيدرات هستند و پرندگان تمايل زيادي به مصرف آنها نشان مي دهند. برخي از آنها تنها در فصل تابستان و پاييز در اختيار پرنده هستند و برخي ديگر تا پايان فصل سرما روي درخت مي مانند و حيوان مي تواند از آن استفاده كند. پس بايد كسي كه مسوول نگهداري حيوان است با اطلاع كامل از اين شرايط، غذاي مورد نياز حيوان را در اختيارش قرار دهد.
پوشش گياهي
پس از غذا، پوشش گياهي منطقه اي كه براي نگهداري حيوان در نظر گرفتيم اهميت دارد. حيوان براي زنده ماندن و زندگي كردن نياز مبرمي به حضور پوشش مطلوب گياهي در محيط اطراف خود دارد. اين مساله در پرندگان از اهميت بيشتري برخوردار است زيرا محل تخم گذاري وپرورش جوجه هاي پرندگان محسوب مي شود و بدون آن پرنده نمي تواند فعاليت هاي طبيعي خود را به خوبي انجام دهد. پوشش گياهي مكاني است كه حيوان با پناه بردن به آن از تغييرات ناگهاني آب و هوا و دشمنانش محفوظ مي ماند و از آن براي استراحت و خواب نيز بهره مي گيرد.
پس اين پوشش هاي گياهي به نوعي پناهگاه حيوان محسوب مي شود و مي تواند درختان، بوته ها، گل ها، تخته سنگها، چمن ها و يا هر سطح و گياه موجود در طبيعت باشد. البته حضور غذا و آب در كنار اين محل امن از اهميت بسيار بالايي برخوردار است.
آب
روشن است كه آب هم از ضروريات حيات حيوانات است. آب مايع حيات است و حيوانات از آن براي پاكيزه كردن بدنشان بهره مي گيرند. پرندگان معمولا آب مورد نيازشان را از بارندگي ها به دست مي آورند. آبي كه در گرداب هاي موجود درزمين جمع مي شود يا روي سطح برگ ها باقي ماند، آبي كه داخل گلها تجمع مي كند همگي مورد استفاده پرندگان قرار مي گيرد علاوه بر آن برخي از موادغذايي مورد مصرف حيوانات نيز داراي مقادير زيادي آب هستند كه نياز حيوان به آب را تامين مي كنند. پس مهمترين كار يك پرورش دهنده پرندگان يا يك مسوول حفاظت و حمايت از آنها اين است كه آب را به محيط زندگي آنها وارد كند، اما نه به صورت غير طبيعي بلكه به حالتي كه پرنده احساس كند در زيستگاه اصلي خودزندگي مي كند و براي مصرف مواد غذايي وآب همان كارهايي را انجام دهد كه در طبيعت انجام مي داد.
فضاي مناسب
آخرين مساله اي كه براي نگهداري پرندگان بايد مدنظر داشته باشيم فضاي مورد نياز حيوان است هر پرنده محدوده خاصي نياز دارد. برخي تنها فضاي اطراف لانه را جزو محدوده خود مي دانند. برخي ديگر دايره اي به قطر۱۰متر اطراف لانه را جزو قلمرو خود مي دانند. برخي از پرندگان از جمله شتر مرغ فضاي 100 متري را به تصاحب خود در مي آورند.
پس براي نگهداري پرندگان در درجه اول بايد نيازهاي اوليه آنها رابدانيم و باتوجه به نيازهايشان، شرايط مناسبي را براي زندگي آنها فراهم كنيم و از اين طريق به حفظ گونه هاي مختلف بپردازيم.
|
|
|