كسي كه عزت نفسش بالاست هنگامي كه از پيشرفت هايش حرف و تعريفي به ميان مي آيد با مسرت تصديق مي كند و از اين بابت احساس رضامندي مي كند و حتي به سبب آن گهگاهي از خود تعريف مي كند
ريحانه شمس الواعظين
عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن. اين حس از مجموع افكار، احساس ها و عواطف و تجربيات مان در طول زندگي ناشي مي شود. مي انديشيم كه فردي باهوش يا كودن هستيم. احساس مي كنيم كه شخصي منفور يا دوست داشتني هستيم. اين كه مورد قبول و اطمينان هستيم يا خير؟ خود را دوست داريم يا نداريم؟ مجموعه اين برداشت ها و ارزيابي ها و تجاربي كه از خويش داريم باعث مي شود كه نسبت به خود احساس خوشايند ارزشمند بودن و يا برعكس احساس ناخوشايند بي كفايتي داشته باشيم. همه افراد، صرفنظر از سن، جنسيت، زمينه فرهنگي، جهت و نوع كاري كه در زندگي دارند، نيازمند عزت نفس هستند. عزت نفس برابر است با خودباوري واقعي. يعني خود را آن گونه كه هستيم باور كنيم و براي خشنودي خودمان و ديگران تلاش كنيم.
عزت نفس واقعاً بر همه سطوح زندگي اثر مي گذارد. در حقيقت بررسي هاي گوناگون حاكي از آن است كه چنانچه نياز به عزت نفس ارضا نشود، نيازهاي گسترده تر نظير نياز به آفريدن، پيشرفت و يا درك و شناسايي استعدادهاي بالقوه محدود مي ماند. به خاطر بياوريد هنگامي را كه طرحي را به بهترين نحو به پايان رسانده ايد چه احساس خوشي به شما دست داده است. افرادي كه احساس خوبي نسبت به خود دارند، معمولاً احساس خوبي نيز به زندگي دارند. آنها مي توانند با اطمينان به خود و اطرافيان با مشكلات و مسئوليت هاي زندگي مواجه شوند و از عهده آنها برآيند.
ويژگي هاي شخصي كه عزت نفسش بالاست:
* مستقل عمل مي كند: در مورد مسايلي چون استفاده از وقت، پول، حرفه، لباس و مانند اينها خود دست به تصميم گيري و انتخاب مي زند.
* مسئوليت پذير است: سريع و با اطمينان عمل مي كند. گاهي مسئوليت كارهاي روزانه خانه را برعهده مي گيرد و حتي دنبال موقعيت هاي كاري جديد مي رود. يا بي آن كه از او خواسته شود به كمك ديگران مي شتابد.
* به پيشرفت هايش افتخار مي كند: هنگامي كه از پيشرفت هايش حرف و تعريفي به ميان مي آيد، با مسرت تصديق مي كند و از اين بابت احساس رضامندي مي كند و حتي به سبب آن گهگاهي از خود تعريف مي كند.
* به چالش هاي جديد مشتاقانه رومي آورد: مشاغل ناآشنا، آموزش ها و فعاليت هاي جديد، توجهش را جلب مي كنند و با اطمينان و اتكا به نيروهاي دروني، خود را درگير آنها مي كند.
* دامنه وسيعي از هيجان ها و احساسات را نشان مي دهد: مي تواند قهقه بزند، بخندد، فرياد بكشد و گريه كند. به گونه اي خود به خودي محبتش را بروز دهد. به طور كلي هيجانات طبيعي خود را ابراز مي كند بي آن كه از بروز آنها خجالت بكشد.
* ناكامي را به خوبي تحمل مي كند: هنگام
روبه رو شدن با ناكامي ها مي تواند واكنش هاي گوناگوني نظير: شكيبايي، خنديدن به خود، بلند حرف زدن و... از خود نشان دهد و قادر است از آنچه كه موجب ناكامي اش شده است، سخن بگويد.
* مي تواند خود را محاكمه كند: با شجاعت تمام گاهي خود را به محكمه مي كشاند و به نقايص و اشتباهات خود اقرار مي كند، بي آن كه احساس ضعف كند چراكه مي داند اقرار به خطا اولين گام در رفع خطاست و انكار خطا نتيجه اي ندارد جز تكرار دوباره آن.
* احساس مي كند مي تواند ديگران را تحت تاثير قرار دهد: از نفوذي كه بر افراد خانواده و دوستان و حتي اولياي امور مانند: معلم ها، روسا، كارفرمايان و... دارد مطمئن است و مي داند كه به خاطر شايستگي هاي باطني مي تواند ديگران را تحت تاثير قرار دهد.
برعكس آنها اشخاصي كه داراي اعتماد و عزت نفس پايين هستند ويژگي هاي زير را دارند:
* قريحه هاي خود را دست كم مي گيرند: نمي توانم اين يا آن كار را انجام بدهم. نمي دانم چگونه... يا هيچ وقت نمي توانم فلان كار را ياد بگيرم و بارها و بارها اين جملات را در ذهن خود تكرار مي كند تا در نهايت باورشان مي كند.
* احساس مي كند ديگران ارزشي برايش قايل نيستند: در محبت و پشتيباني خانواده و دوستانش ترديد دارد و احساس مي كند ديگران ارزشي برايش قايل نيستند و يا احساس مي كند كه آنها اصلاً به او علاقه ندارند و از او حمايت نمي كنند و هميشه منتظر خيانت ديگران است.
* احساس ناتواني مي كند: عدم اطمينان يا حتي احساس درماندگي بر بيشتر نگرش ها و اعمالش سايه مي افكند و با مسايل و مشكلات يا ناسازگاري هاي روزگار قدرتمندانه مقابله نمي كند.
* به آساني تحت تاثير احساسات، خشم و تلقينات قرار مي گيرد: او اغلب تحت نفوذ شخصيت ها قرار مي گيرد و رفتارش غالباً متاثر از كساني است كه اوقاتش را با آنها مي گذراند.
* دامنه محدودي از عواطف و احساسات را نشان مي دهد: معمولاً افراد تهي از عزت نفس از اين كه احساسات واقعي خود را نشان دهند شرم دارند زيرا كه فكر مي كنند اين احساسات ممكن است براي ديگران مسخره به نظر آيد. به طور مكرر رفتارهايي چون: بي قيدي، خشونت و بدبختي را از خود بروز مي دهند. والدين و اطرافيان مي توانند پيش بيني كنند كه در هر موقعيتي بايد منتظر كدام يك از واكنش هاي تكراري وي باشند.
* از موقعيت هاي نگراني زا مي گريزد: در برابر فشارهاي رواني به ويژه ترس، خشم يا شرايطي كه موجب آشفتگي اش مي شود كم تحمل است. ترجيح مي دهد از شرايط استرس زا بگريزد به جاي آن كه محكم با آن روبه رو گردد. به قولي فرار را بر قرار ترجيح مي دهد.
* بهانه جويي مي كند و نااميد مي شود: نازك نارنجي است. نمي تواند انتقاد كند و يا درخواست هاي غيرمنتظره را بپذيرد و براي انجام ندادن آن درخواست ها، عذر و بهانه مي آورد. اصلاً بهانه جويي و دليل تراشي حرفه اوست.