|
|
ساعت ۳۰/۱۰ دقيقه چهار شنبه است. راننده چند قدمي آن طرف تر ايستاده و فرياد مي زند؛ «پونك، پونك». حدود يك ربع همه منتظر مسافر آخري نشسته اند و هنوز راننده چاي داغ به دست، فرياد مي زند. بالاخره نفر آخر هم مي رسد و راننده دنده را چند دفعه اين طرف و آن طرف مي كند تا مطمئن شود خلاص است. مسافري مي گويد: «آقاي راننده، راديوتو روشن كن ببينيم بازي چند چنده.» او هم در جواب مي گويد: «روشنه، بايد ماشين رو روشن كنم.» مكالمه هاي كوتاه آخر شب اسپرت مي شود. از فوتبال صحبت مي كنند و البته در كنار فوتبال وزنه برداري عجيب نيست؟ يك حسين رضازاده اين جمعيت ۶۰ ، ۷۰ ميليوني ايران را چنين علاقه مند ورزشي كرده باشد كه اگر به هر كسي تا پنج سال پيش مي گفتي از وزنه برداري چه ذهنيتي داري اولين نكته اي كه اتفاقاً باعث رنجش خاطرش هم مي شد خاطرات محمود نامجو قهرمان وزنه برداري بود. يك وزنه بردار قدرتمند با عكس هاي سياه و سفيد و وزنه هاي بالاي سررفته، مدال هاي رنگارنگ كه هيچ رابطه اي با آن پيرمرد فرتوت روي ويلچر نشسته غمگين نداشت. وقتي نام وزنه برداري را مي شنيدند بي اختيار يك رابطه مستقيم ميان وزنه و ويلچر در ذهنشان تداعي مي شد. حالا مگر مي شد ثابت كرد كه در وزنه برداري نوين احتمال بروز اين مشكلات به حداقل ممكن رسيده است، نه ولي يك جوان ۲۵ ساله كه سال ۲۰۰۰ ، ۲۲ ساله بود توانست تمام اين ذهنيات آزاردهنده را به صفر برساند. جواني كه لقب هركول گرفت و امسال اگر شانس بياورد برترين ورزشكار سال ۲۰۰۳ ميلادي در جهان مي شود. به نظر شما حالا كه مسابقه قهرماني وزنه برداري جهان در كانادا برگزار مي شود، كسي هست كه اين جوان اردبيلي را نشناسد. او هر روز به سالن ورزشگاه كاناداپلاس شهر ونكوور مي رود تا رقابت ها را از نزديك ببيند. اما در كانادا چه مي گذرد؟
|
|
۱۶۵كيلوي لعنتي
در ۷۲ كيلوگرم كه فلاحتي طلا گرفت، يك وزنه بردار ديگر هم حضور داشت كه بدشانسي او را از دور خارج كرد؛ «تقدير اين چنين بود كه نتوانم مدال طلاي اين دسته را به گردن آويزم.» بله، نام او محمد حسين برخواه است كه در حين وزنه زدن از ناحيه آرنج دست مصدوم شد و سپس به بيمارستان رفت. او از بيمارستان مرخص شد ولي گويا او دو ماه با وزنه نبايد كاري داشته باشد. اصغر شهابي عضو فدراسيون بين المللي وزنه برداري در مورد او مي گويد: «معاينات صورت گرفته نشان داد كه آرنج او نشكسته كه اين امر جاي اميدواري دارد. پس از بازگشت به تهران معاينات بيشتري از برخواه به عمل خواهد آمد تا از هر جهت مطمئن شويم كه آسيب جدي به اين ملي پوش وزنه برداري ايران وارد نشده است.»
خود او هم مشكل پيش آمده را اين طور توصيف مي كند: «شرايط بدني و فكري آنچنان بود كه هيچ يك از شركت كنندگان در رقابت هاي دسته ۷۷ كيلوگرم حريف من نمي شدند ولي يك حادثه ناگوار باعث شد كه چنين شرايطي برايم به وجود آيد. با اين حال از اين كه يكي ديگر از وزنه برداران كشورمان به مدال طلاي اين دسته دست يافت بسيار خرسندم.»
آيا او به المپيك مي رسد؟ «به نظر مي رسد كه بيش از دو ماه بايد به استراحت بپردازم ولي نمي دانم بتوانم خود را به بازي هاي المپيك برسانم يا نه.»
پانزوان نهم شد
اما چهارشنبه شب رقابت هاي وزن ۸۵ كيلوگرم هم انجام شد. وزنه برداران اين وزن تعدادشان به ۳۶ نفر مي رسيد كه يكي از آنها سيد هادي پانزوان بود. او هم پيش از آغاز رقابت مصدوم بود. پانزوان در مجموع ۳۶۵ كيلوگرم ـ ۵/۱۶۷ كيلو يك ضرب و ۵/۱۹۷ كيلو دوضرب ـ بالاي سر برد و به مقام نهم رسيد. «با توجه به مصدوميتم از اين كه در جاي نهم ايستادم راضي ام. برسم ايران در تمرينات شركت مي كنم تا براي المپيك ۲۰۰۴ آتن آماده شوم، البته اگر در تيم ملي باشم»
در اين وزن والري كالنسيا از روماني با حد نصاب
۵/۳۸۲ كيلوگرم و به دليل وزن سبك تر به اليوان يوان از چين روي سكوي نخست ايستاد. كالنسيا ۵/۱۶۲ كيلوگرم يك ضرب زد و ۲۱۵ كيلو دوضرب. يوان هم ۱۷۰ كيلوگرم يك ضرب زد، ۵/۲۱۲ كيلو دو ضرب. به هر حال شانس من با كالنسيا همراه بود. سرگرچاخويان ارمني تبار استراليايي هم با ۵/۳۷۷ كيلوگرم سوم شد.
ايران سوم است
بدي برگزاري مسابقات در كانادا اين است كه شب و روز ما با آنها قاطي است. روز ششم بازي ها در آنجا تقريباً مي شد، ديشب ـ پنجشنبه شب و بامداد جمعه ـ ما. به هرحال آنچه تا پايان روز پنجم به لحاظ كسب مدال جدول بندي شد به اين شرح بود:
چين با شش طلا، ۵ برنز و دو نقره.
تركيه با چهار طلا، ۲ نقره و سه برنز.
ايران با دو طلا.
حيف شد برخواه مصدوم شد، نه؟
از سوي ديگر در جدول مدال ها به صورت كلي (زن و مرد) تيم ملي وزنه برداري كشورمان در مكان ششم جدول توزيع مدال ها قرار گرفت.
در اين جدول تيم چين با ۱۵ طلا، ۷ نقره و ۴ برنز در جاي نخست است، تركيه با ۳ طلا، ۲ نقره و ۶ برنز در جاي دوم است، تايلند با ۲ طلا، ۴ نقره و ۲ برنز در مكان سوم قرار دارد، روماني با ۲ طلا، يك نقره و يك برنز چهارم است، اوكراين با ۲ طلا و يك نقره جاي پنجم را به خود اختصاص داده است و تيم كشورمان نيز با ۲ طلا مكان ششم را در اختيار دارد.
سركيسه شل شد
ايرانيان مقيم كانادا، كيسه هاي اشرفي را از جامه هايشان بيرون كشيده اند و براي روحيه گرفتن وزنه برداران به آنها نشان مي دهند. آنها با همكاري سفارت ايران در كانادا به طلايي هاي وزنه برداري جايزه مي دهند. آنها اعلام كرده اند «به هر يك از ملي پوشان وزنه برداري ايران كه در هفتاد و سومين مسابقات وزنه برداري قهرماني مردان كه هم اكنون در ونكوور جريان دارد، بر سكوي نخست بايستند، ۱۰ هزار دلار به عنوان جايزه اهدا خواهند كرد. به ملي پوشاني كه عناوين دوم و سوم را كسب كنند به ترتيب ۵ تا ۷ هزار دلار پرداخت مي شود. آنهايي هم كه از رده اول تا ششم قرار بگيرند جايزه مي گيرند.»
از ونكوور تا كيش
بهرام افشارزاده، كميته ملي المپيك و صد البته جزيره كيش. بين اينها رابطه اي مي بينيد؟ بهرام افشارزاده، دبير كميته ملي المپيك مسئول ورزش جزيره كيش هم هست. او حالا آن طرف دنيا در كانادا حضور دارد و خب، در اين جا مذاكراتي هم انجام مي دهد و در نهايت موفق مي شود رضايت مسئولان فدراسيون بين المللي وزنه برداري را براي برگزاري اجلاس هيات اجرايي اين فدراسيون در جزيره كيش كسب كند؛ «اجلاس در يكي از ماه هاي فروردين و يا ارديبهشت ماه سال آينده برگزار مي شود.»
اما نتايج ديگر ديدار افشارزاده و رييس فدراسيون بين المللي وزنه برداري؛ «به هنگام برگزاري اجلاس شرايطي را فراهم خواهيم كرد كه رييس فدراسيون بين المللي وزنه برداري از تاسيسات و امكانات اين ورزش در كشورمان بازديد به عمل آورد».
كانادايي هاي مودب
بالاخره اشتباه است، پيش مي آيد. وقتي محمدعلي فلاحتي نژاد در وزن ۷۷ كيلوگرم مدال طلا گرفت و روي سكوي نخست ايستاد، مسئولان برگزاري رقابت ها در حين بالا رفتن پرچم ايران، سرود سابق كشورمان را پخش كردند. با اعتراض نمايندگان و مسئولان ايراني آنها اصلاح اشتباه كردند ولي بعد هم نامه عذرخواهي برايمان فرستادند؛ « از اشتباه صورت گرفته بسيار متاثريم و عذرخواهي خود را اعلام مي كنيم، اميدواريم كه چنين اشتباهاتي ديگر صورت نگيرد. ما بسيار خوشحال هستيم كه يكي از وزنه برداران ايراني بر سكوي قهرماني ايستاد و اميدواريم ديگر وزنه برداران ايراني نيز مدال طلاي اين دوره از مسابقات را كسب كنند.»
آنچه شما خواسته ايد
كانادايي ها طوري برنامه ريزي كرده اند كه افراد مختلف جامعه با سطح درآمدهاي متفاوت بتوانند در سالن حاضر شوند و رقابت ها را از نزديك تماشا كنند. آنها چند نوع بليت تهيه ديده اند. با ارزش ترين بليت اين مسابقات، بليت طلايي است. دارنده اين بليت مي تواند از تمامي مسابقات بدون محدوديت زماني در هر سالن ديدن كند و جاي ويژه اي براي او مشخص شده است. بهاي اين نوع بليت ۳۰۰ دلار است.
كساني كه مي خواهند تمامي مسابقات را تماشا كنند اما قدرت مالي كمتري دارند از بليت نقره اي كه ۲۰۰ دلار است استفاده مي كنند. فرق اين بليت، با بليت طلايي آن است كه جايگاه ويژه اي براي خريداران مشخص نشده است.
البته كانادايي ها براي نوجوانان تا ۱۴ سال و افراد بالاي ۶۵ سال كه بليت نقره اي مي خواهند تا ۱۰۰ دلار تخفيف مي دهند.
خبرهاي كوتاه
* روز شنبه آينده در اين مسابقات به نام تيم ايران نامگذاري شده است و آهنگ هاي اصيل ايراني نواخته خواهد شد.
* محمد نصيري قهرمان افسانه اي وزنه برداري ايران قرار است مدال هاي برترين هاي دسته ۹۴ كيلوگرم مسابقات را توزيع كند.
* روزانه حدود ۱۰ هزار تماشاگر با حضور در سالن هاي وزنه برداري ورزشگاه كاناداپلاس شهر ونكوور از نزديك اين مسابقات را مشاهده مي كنند.
* سر گوچاخويان وزنه بردار ارمنستاني سال گذشته تابعيت استراليا را پذيرفت.
* بيژن رضايي و مهران اسلامپور دو تن از ملي پوشان اسبق تيم ملي وزنه برداري ايران از آمريكا براي مشاهده رقابت هاي وزنه برداري كشورمان به كانادا سفر كرده اند.
هركول دوست داشتني ما
صبح بخير آقاي هركول. داشتم فكر مي كردم چطور است برايت آرزوي موفقيت كنم. چند لحظه در مورد جملاتش فكر كردم، بعد به خودم خنديدم. مگر مي شود هركول نتواند؟ نه. براي ما آقاي هركول مثل يك آدم استثنايي مي ماند. مثل آدمي كه به محلول ماده حيات دست پيدا كرده، خورده و حالا ديگر كسي انتظار ندارد كه او بميرد، مثل آدم هاي ديگر. آقاي هركول ما هم مثل اين كه محلول عجيبي خورده. ديگر براي او انتظار نمي كشيم. منتظر نمي مانيم گوينده اخبار، با لبخندي مليح خبر ركوردشكني يا قهرماني آقاي هركول را تحويلمان بدهد. ما حالا آدم هايي هستيم كه باور كرده ايم او به معناي واقعي هركول است. حالا وقتي مي نشينيم پاي تلويزيون و اخبار را گوش مي دهيم و تماشا مي كنيم به اين دليل است كه ببينيم او چقدر ركورد قبلي اش را ارتقا داده. شايد اگر ما هم خارجي بوديم، اين حرف ها برايمان خنده دار بود ولي واقعيت همين است. ما منتظريم او همينطور وزنه هاي سنگين را بالاي سر ببرد. يك روزي مي گفتند بيشترين وزنه اي كه توان آدم قادر به بلندكردنش است، ۵/۲۶۲ كيلوگرم است. خب او كه بالاترش را زد. ديديد، او همان هركول دوست داشتني ما است. يك جايي هم شنيدم كه او آرزو دارد وزنه ۵۰۰ كيلوگرم ـ در مجموع ـ را بالاي سر ببرد. مي داني يعني چه؟ عجيب نيست. همين آقاي هركول ما تا قبل از المپيك ۲۰۰۰ سيدني معلوم نبود كجا بود. يك دفعه رفت و يك وزنه سنگين را بالاي سر برد و از آن وقت معروف شد به هركول. از آن به بعد همين طور وزنه هاي سنگين تر را بالاي سر برد. هر دفعه سنگين تر از قبل. رقبايش ديگر با او رقابت نمي كردند. همه مي دانستند ـ و حالا همه مي دانند ـ كه او اول است، بقيه بايد براي دوم تا آخر بجنگند.
خب شما هم اگر جاي ما بوديد وقتي منتظر خبرهاي هركول مي مانديد، اصلاً فكر شكست به سرتان راه پيدا مي كرد؟ ولي خدا وكيلي اگر هركسي جاي او بود، وقتي گفتند بيا تركيه اي شو، ۸ ميليارد تومن بگير با سروكله مي رفت. حداقل وسوسه مي شد. اين همه پول، سه تا نقطه هم كه از اين رقم كم كنند و به من بدهند فكر مي كنم پولدارترين آدم روي زمين هستم. شما چطور؟
اما نه، اين آقاي هركول ما هم آدم است. درست است كه تا آنجا كه فكر كنيد او شكست ناپذير به نظر مي رسد ولي به هر حال او هم مثل ما است. اگر خداي نكرده يك لحظه مچ دست يا پا يا هر جاي ديگري از بدن او آسيب ببيند چه مي شود؟ نه بهتر است در اين موارد فكر نكنيم اما آرزو كنيم كه اينطور نشود. آرزو كنيم كه او دوباره برود بالاي سكو، وزنه هاي سنگين را مثل آب خوردن بالاي سر ببرد. آرزو كنيم او همچنان هركول ما بماند و همچنان بدرخشد. براي هركول آرزوي موفقيت كنيم. او را صدا مي كنند، بايد برود بالاي سكو و فولاد را موم كند.
كودك ذهن