شنبه ۱ آذر ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۳۲- Nov. 22, 2003
گفت وگو با ناصر غلامرضايي كارگردان فيلم «عروس رومشكان»
احساس رضايت نمي كنم
001484.jpg
علي اكبر عبدالعلي زاده
* فيلم «عروس رومشكان»، سومين ساخته شما است كه داستان آن در منطقه لرستان مي گذرد. دليل انتخاب مجدد اين منطقه براي فيلم جديدتان چه بود؟
- اگر در سه فيلم اخير به لرستان، زادبوم خود رفتم، به دليل تجربياتي است كه در سالهاي خيلي دور در زمينه فيلمسازي ۱۸ و ۱۶ ميليمتري در سينماي آزاد داشتم، بنابراين فكر كردم آنجا را بيشتر مي شناسم. ضمن اين كه منطقه لرستان همواره لوكيشن و فضايي بوده كه در  آنجا بيش از هر جاي ديگر توانسته ام به دغدغه هاي فرهنگي- هنري ام بپردازم. در دو فيلم خون بس و نامزدي از زاويه ويژه اي به فرهنگ منطقه نگاه كردم و در فيلم رومشكان ضمن حضور نشانه هاي فرهنگي سعي كردم به لحاظ مضمون و ساختار با آثار قبلي متفاوت باشد.
* فرج عليپور به عنوان خواننده و نوازنده معروف لرستان در فيلم حضور دارد. آيا ايشان اولين انتخاب شما براي بازي در اين نقش بود؟ درباره اين موضوع و نيز نحوه انتخاب بقيه بازيگران توضيح دهيد.
- به طور دقيق دنبال كساني بوديم كه علاوه بر چهره اي كاملاً بومي بتواند با يك ساز محلي كار كند و البته صداي خوشي داشته باشد. كمتر بازيگري را مي توانستيم پيدا كنيم كه تمام اين ويژگي ها را يكجا داشته باشد. در نهايت سه نفر را با اين ويژگي ها پيدا كرديم. علاوه بر فرج  علي پور كه در عرصه موسيقي و ترانه سرايي نامي آشنا دارد، دومين چهره اي كه مطرح شد، آقاي ايرج رحمان پور بود كه از خوانندگان بنام لرستاني است.
آقاي رحمان پور مدتي با ما تمرين كرد، ولي به دليل مشغله كاري كه داشت نتوانست اين همكاري را ادامه دهد. بازيگر ديگر شهرام فرهمند بود كه در فيلم نامزدي بازيگر نقش عزيز بود، در اينجا هم مدتي تمرين كرديم، ولي در نهايت با توجه به وجوه فلسفي كه در نهاد شخصيت چوپان جست وجو مي كرديم، لازم بود مردي ميان سن و پخته داشته باشيم تا در واقع حركاتي كه از او مي بينيم، به لحاظ اجتماعي توجيه رفتاري پيدا كند. در عين حال ديگر نقش ها چنين محدوديتي نداشتند و مي توانستيم بازيگران متعددي را در نظر بگيريم. مثلاً نقش «ريزه» زن چوپان كه خانم افسانه قاسمي آن را بازي مي كند، در ابتدا بازيگران متعددي براي خود داشت، ولي در نهايت با توجه به تجربه بازيگري  ايشان در فيلم هاي قبلي به ويژه حضور در نقش «آهو» در فيلم خون بس اين نقش را به عهده گرفت. بقيه نقش ها را هم بازيگراني ايفا كردند كه براي مخاطب فيلمهاي قبلي ام آشنا هستند. اما در نهايت براي نقش بازپرس از ابتدا آقاي رضا كيانيان را در نظر داشتيم، وقتي هم با ايشان طرح مسئله كرديم، لطف كردند و نقش را پذيرفتند.
* فيلم چگونه از برخورد شما با داستانهاي حقيقي بهره برده است؟ گويي بازپرس متأثر از موقعيت واقعي نويسنده فيلمنامه در زمان آن شكل گرفته است و شايعات نيز در روايت آدمهاي مختلف فيلم به كار آمده است؟
- بله، جالب است بدانيد ماجراهاي پيرامون آن منطقه، ظرفيت ساخت يك مجموعه تلويزيوني را دارد؛ اما ما سعي كرديم با توجه به حجم مطالب و حوادث بخشي را كه زاييده تخيل ما نويسندگان فيلمنامه بود،  در آنها تركيب كنيم. از قبل هم قابل پيش بيني بود كه اين، كار دشواري است. فيلمهاي سينمايي از اين دست را پيدا كرديم و ديديم تعداد كمي فيلم در تاريخ سينما با اين ساختار و موضوع ساخته شده است. در ميان آثار ادبي هم داستانهايي موسوم به ادبيات روايي چنين گرايشي دارند. شايد در ادبيات ايران زمينه اين آثار كم سابقه باشد. اين تجربيات به ما جرأت داد تا با فراغ بال به ساخت فيلم بپردازيم.
* فيلم «عروس رومشكان» قبل از تهران، در شهرستانها اكران شد. دليل اين برنامه ريزي را بيان كنيد.
- چون اكران تهران تابع ملاحظات فني و كارشناسانه است و برنامه ريزي خودش را دارد، با توجه به فروش خوبي كه فيلمهاي قبلي من داشت، براي اكران اين فيلم هم سينمادارهاي شهرستاني تماس گرفتند و ما هم براي آن كه حركتي داشته باشيم، با توجه به وقفه دو ساله اي كه در اكران فيلم بود، بلافاصله «عروس رومشكان» را در ابتداي سال اكران كرديم. هر چند با ماه هاي محرم و صفر مصادف شد و حالا هم كه در ماه رمضان در تهران اكران شده است، درست اواسط ماه رمضان و متقارن با ايام ليله القدر است شايد اين حكمتي باشد؟! كه در كارشناسي ها نهفته است!
* با توجه به اين كه فيلمهايي از اين دست، با همه جذابيت هايي كه دارند، بار فرهنگي فيلم و سينما را به عهده دارند، آيا از نحوه اكران آن راضي بوديد و اصولاً سرمايه اوليه فيلم بازگردانده شد؟
- به جز يكي دو سانس سينما كه توانست فروش خوبي نسبت به بقيه سالنها و فيلمها داشته باشد، در كل، اكران فيلم در شهرستانها قرين موفقيت نبود. اين فيلم در بهترين حالت خودش در آن منطقه همان قدر فروخت كه كلاه قرمزي در مركز استان و فقط در يك شهر، اما در بقيه شهرها اين فروش بالا و پايين شده است. توجه داشته باشيد كه بخش اعظمي از سالنهاي سينمايي كشور در تهران و بخصوص شهرستانها در اختيار سازمان و تشكيلات خودگردان حوزه هنري است كه اگر لازم شد وارد اين بحث هم خواهيم شد. اين حوزه هنري در واقع سرنوشت فيلمها را از نظر فروش رقم مي زند. حتي اگر فيلمي در اندازه خودش قابليت فروش داشته باشد، باز بستگي به فرصتي دارد كه به آن داده مي شود. به جز استان لرستان كه تقريباً با اختيار پخش كننده و من تهيه كننده با سينماها هماهنگي انجام شد، در بقيه شهرها و استانهاي غرب و جنوب كشور كه در واقع موقعيت خوبي براي اكران اين نوع فيلمها است، ما نتوانستيم شرايط خوبي داشته باشيم؛ يعني فيلمهايي كه بايد اكران مي شدند، اين فرصت را از ما گرفتند.
* در همان زمان محدود اكران، استقبال مردم از فيلم چگونه بود؟
- در استان لرستان بسيار مورد استقبال قرار گرفت، ولي در استانهاي ديگر مثل همدان، كردستان، كرمانشاه و خوزستان چون در زمان مناسبي اكران نشد و نيز از نظر تبليغات محدوديت هايي داشتيم، به طوري كه در بعضي از شهرها تيزر هم پخش نشد، استقبال كمتر بود.
* آيا محبوبيت فرج عليپور به عنوان نوازنده و خواننده منطقه در فروش فيلم مؤثر بود؟
- البته بي تأثير نبود، اما تماشاگران ممكن است اين تصور را بكنند و بخواهند فيلمي را فقط بخاطر فرج عليپور ببينند . حضور آقاي عليپور در اين فيلم براي رفع اين توقعات ساخته نشده، بلكه در راستاي فيلمنامه و نقش يك چوپان كه ساز مي زند و گاهي آواز مي خواند، است.
* از ديگر عناصر جلب مخاطب در فيلم حضور رضا كيانيان در نقش يك بازپرس است. اشاره مختصري درباره حضور ايشان در فيلم داشتيد. اما مي خواهم كمي مفصل تر در اين باره صحبت كنيم. چگونگي حضور و همكاري ايشان در خلال توليد.
- زماني كه با ايشان وارد مذاكره شديم، با توجه به فيلمي كه در همان سال بازي كرده بودند، در واقع نقش مشابهي با شخصيت فيلم  ما بود. در جامعه هم با همين نقش، ايشان را مي شناختند. در اين مورد تعمداً دچار كليشه شديم. خود ايشان هم اذعان داشتند. البته تلاش كردند با توجه به مدتي كه در خدمت ايشان بوديم، به ما كمك كنند و توانستند بيننده را با شخصيت فيلم و شخصيتي كه از كيانيان مي شناسند، ملموس تر جلوه  دهند. بعد از آن كه با ايشان وارد گفت وگو شديم، در مرحله بازنويسي نسخه نهايي فيلمنامه بوديم و هنوز فيلمنامه كامل و آماده اي نداشتيم. بنابراين همان نسخه اي را كه سالها قبل نوشته بوديم، ارايه كرديم. اما بخشهايي را كه مربوط به كاراكتر ايشان بود، به صورت شفاهي بيان كرديم. بعد از تبادل نظرهايي كه شد، بخصوص بعدها سر صحنه فيلمبرداري درباره بازي و نقش ايشان اين اتفاق افتاد.
* فيلم شما از «رومشكان» ناگهان به «عروس مشكان» تغيير نام پيدا كرد. دليل اين تغيير چه بود؟
- اين هم يكي از اسامي اوليه فيلم بود. اما ابتدا نام رومشكان را انتخاب كرديم و پس از اكران شهرستانها تصميم گرفتيم، نام فيلم را «عروس رومشكان» بگذاريم تا پيش از اين، مي خواستيم يك نام تك اسمي داشته باشيم، بعد ديديم عروس و عروسي در كشورمان زياد شده، تا دلتان بخواهد عروسي هست. ما هم نام آن را تغيير داديم.
* آيا از مجموع فيلم راضي هستيد؟ اين فيلم تا چه حد با خواسته هاي ذهني تان نزديك است؟
- در اين فيلم من علاوه بر كارگردان، تهيه كننده هم بودم بنابراين سعي كردم كاري را انجام بدهم تا هم به فيلمنامه اي كه مشترك با آقاي مختار مي نوشتيم، پايدار باشيم و هم به ايده ها و افكار خودم به عنوان فيلمساز وفادار باشم. در نهايت با رعايت همه ملاحظات كه فيلم را چه كسي و چگونه مي بيند و فيلم بتواند اين دغدغه را با مخاطب عام در ميان بگذارد، به شكلي كه قبلاً عرض كردم اين اتفاق افتاده است. اما طبيعي است كه هيچ فيلمسازي حتي اگر تهيه كننده فيلم هم باشد و حتي اگر امكانات مالي خوب و حمايت هاي مناسب برخوردار باشد، باز هم نمي تواند بگويد به همه ايده آل هايش رسيده است، بنابراين به طور نسبي مي گويم سعي كرديم به بخشي از آرزوهايمان برسيم. اما به طور مطلق راضي نيستم، نه تنها از اين فيلم، بلكه از فيلمهاي قبلي خودم هم به طور مطلق احساس رضايت نمي كنم.

در آمد
001486.jpg
«عروس رومشكان» چهارمين ساخته بلند ناصر غلامرضايي است. فيلم، بار ديگر مخاطب آثار اين فيلمساز را همسفر جغرافيا و همراه فرهنگ منطقه لرستان مي سازد.
فيلم حكايت تازه اي است از عشقي رويايي ميان چوپاني اهل دل با روح اساطيري دختر روم و در اين ميان آنچه حاصل اين ارتباط فراواقعي است، حفاظت از آثار باستاني مورد تهاجم دزدان گنج است.
اما آنچه براي تماشاگر فيلم تازگي دارد، نوع روايت و ساختار غيرمتعارف فيلم «عروس رومشكان» است. همچنين حضور رضا كيانيان در كنار فرج عليپور خواننده و نوازنده نام آشناي ايراني نيز ويژگي مضاعفي به فيلم افزوده است.
ناصر غلامرضايي در غروب يك روز پاييزي، پيرامون ساخت فيلمي كه بيش از سه سال با آن زندگي كرده است، با ما گفت وگو كرد. آنچه پيش رو داريد، حاصل اين نشست است.
وقتي خلاصه فيلمنامه را مي نوشتيم، ضمن جمع آوري اطلاعات، با روايات و حرف هاي متفاوتي مواجه شديم. معمولاً در اين مواقع نزد افكار عمومي و مردم حرف ها يك كلاغ چهل كلاغ مي شود. ما هم براي اينكه از جنبه واقعيت گرايي صرف فراتر برويم، با استفاده از شرايط رومانتيكي كه براي اين چوپان پيش مي آيد،  بخش هايي از داستان را خلق كرديم. داستانهايي در منطقه مطرح بود كه در زمان خودش جنجال برانگيز بود. در غار «كلاكره» قطعاتي از برنز، نقره و سكه هاي باستاني،  سفال و حتي اسكلت انسان كشف شد، عده اي مي گفتند اين اسكلت ها كه در ورودي غار وجود داشت متعلق به نگهباناني است كه از راز غار خبر داشتند و آنها را كشته اند تا اين راز به ميان مردم نرود. در كنار اين داستان، داستانهاي ديگري نيز روايت مي شود. بعدها صحبت از تابوت هاي باستاني و اجساد موميايي شد كه هرگز ديده نشدند، اما به صورت بسيار فراگير سخن از كشف اجساد موميايي بود. در مورد غار «كلاكر» شايعاتي از اين دست مطرح بود. كشف اجساد موميايي شده شاه و شاهزاده رومي، همين طور «دختر روم» بر سر زبانها افتاد. با توجه به اينكه خيلي دنبال مستند بودن وقايع نبوديم، از اين داستانها به عنوان منابع بهره برديم تا در باورپذيري وجه فانتزي و خيالي داستان از آن استفاده كنيم.

سايه روشن هنر
001488.jpg
فروش فيلم ها در سينماهاي تهران
فروش روزانه  فيلم هاي ايراني و خارجي نمايش اول تهران، تا هفته گذشته اعلام شد.
به گزارش ايسنا، توكيو بدون توقف كه عنوان پرفروشترين فيلم روز را همچنان دارد بعد از ۶۳ روز نمايش در ۲۱ سينما فروشي معادل ۴۲۵ ميليون تومان داشت.
نغمه، به كارگرداني ابوالقاسم طالبي بعد از ۱۴ روز نمايش در ۱۵ سينما ۱۵ ميليون و ۲۳۸ هزار تومان فروخت.
عشق فيلم به كارگرداني ابراهيم وحيد زاده، بعد از ۳۵ روز نمايش در ۳ سينما ۲۰ ميليون تومان فروخت.
عروس رومشكان، به كارگرداني ناصر غلامرضايي بعد از ۷ روز نمايش در ۵ سينما فروشي معادل ۴ ميليون تومان داشت.فيلم هاي خارجي اين دوره، عبارتند از: اژدهاي سرخ بعد از ۲۸ روز نمايش در ۳ سينما ۷ ميليون تومان - پايان بازي بعد از ۲۱ روز نمايش در يك سينما، يك ميليون تومان و دخالت الهي بعد از ۱۴ روز نمايش در يك سينما ۲ ميليون تومان فروختند.براساس اين آمار، چهار هزار و ۱۶۲ نفر در روز و از اين تعداد دو هزار و ۳۰۴ نفر براي ديدن فيلم توكيو بدون توقف به سينما رفتند.پرفروشترين سينما به ترتيب ممتاز، درجه يك و دو عبارتند از فرهنگ ۱، گلريز۱ و مراد.
دردسر پسر بودن بهترين فيلم بارسلون
«دردسر پسر بودن» به كارگرداني «جميل رستمي» در بيست و چهارمين دوره جشنواره فيلم كوتاه بارسلون، جايزه بهترين فيلم داستاني كوتاه را به خود اختصاص داد.
اين جايزه، نهمين جايزه بين المللي است كه اين كارگردان جوان دريافت مي كند. «سيروان»، پسرك بازيگوشي است كه در روستايي در كردستان زندگي مي كند و فيلم ماجراي دردسرهاي او را پي مي گيرد.
جشنواره فيلم كوتاه بارسلون از ششم تا دوازدهم آبان ماه در اسپانيا برگزار شد.اين فيلم پيش از اين هشت جايزه بين المللي ديگر از جشنواره هاي اسپانيا (۲ جايزه)- به جز مورد اخير، ايتاليا (۲ جايزه)، استراليا (۲ جايزه)، يونان و دانمارك گرفته است.دردسر پسر بودن، اولين جايزه ايراني ها از جشنواره آبورن سيدني را نيز به خود اختصاص داد.
اين فيلم، به تازگي تنديس و ديپلم افتخار بهترين فيلم داستاني را از جشنواره فيلم كوتاه در تهران دريافت كرد.
اين در حالي است كه در جشنواره فيلم كودك و نوجوان اصفهان نيز پروانه زرين و ديپلم افتخار بهترين اثر ويديويي به فيلم مورد نظر اهدا شد.فيلمنامه و موسيقي متن فيلم را نيز جميل رستمي كارگردان دردسر پسر بودن نوشته است.

هنر
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |