شنبه ۱ آذر ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۳۲- Nov. 22, 2003
نگاهي به انديشه هاي اريش فروم
تمدن بحران زده
001460.jpg
محمود ابراهيمي مقدميان
اشاره: اريش فروم؛ روانكاو و فيلسوف پيرو مكتب فرانكفورت از جمله نخستين كساني است كه آراي زيگموند فرويد را با انديشه هاي كارل ماركس در هم مي آميزد تا از آن معجوني براي نقد جامعه صنعتي و بخصوص فاشيستي آلمان آن روزگار بسازد. فروم با عطف توجه به واقعيت هاي جامعه غرب و در محصورماندن آزادي فردي در قيد و بندهاي خواسته و ناخواسته اجتماعي اقدام به بازكاوي خاستگاه هاي روانشناختي و جامعه شناختي آن مي كند. مطلبي كه از پي مي آيد نگاهي دارد به مفهوم از خودبيگانگي در آراي اين انديشمند.
گروه انديشه

فروم بيش از هر روانشناس ديگري در تفسير، تبيين، تحليل و توسعه مفهوم بيگانگي كوشيده است. اين مفهوم نخستين بار در كتاب «گريز از آزادي» مورد توجه فروم قرار گرفت. ولي بعد تحليل و تبيين جامع اين واژه را در اثر معروف ديگري به نام «جامعه سالم» كه در واقع ادامه كتاب گريز از آزادي است ، پي گرفت. فروم در اين كتاب بويژه به تشريح «شخصيت اجتماعي بيگانه گونه» پرداخته است.
اسپينوزا، نويسندگان عصر روشنگري، رومانتيك هاي قرن هجدهم، كارل ماركس و فرويد را مي توان و بايد در شمار معلمان فكري فروم محسوب داشت. بويژه فروم را مي توان سنتز ماركس و فرويد خواند.
از نظر فروم ،بيگانگي تفسيري است از وضعيت انسان در جامعه صنعتي. او در تفسير خود از بيگانگي انسان مي گويد: اعمال او به جاي آنكه تحت كنترل او باشد بر او مسلط اند و او خود را مركز اعمال فردي خويش نمي يابد. به جاي اينكه اعمال، طبق خواست و اراده او انجام گيرد، او از اعمالش اطاعت مي كند. او خود را نظير همه مردمي مي يابد كه به عنوان اشياء درك مي شوند با احساس ها و خواسته هاي مشترك، اما در عين حال در همان زمان او هيچگونه وابستگي و ارتباطي با جهان خارج ندارد. به نظر فروم اعضاي جامعه صنعتي همگي الينه شده هستند و بيگانگي مختص گروه و طبقه خاصي نيست.
اريك فروم تمدن اومانيستي (كه سوسياليسم و بورژوازي دو صورت تحقق يافته آن هستند) را تمدن بحران زده مي داند. در هر دو نظام بورژوايي و سوسياليستي، انسان گرفتار از خودبيگانگي و غربت و اسارت در ظلمت ماترياليسم و نفس پروري است. تمدن اومانيستي، تمدني خود بنياد است كه حقيقت وجودي بشر در اين جا ناديده گرفته شده و به اين ترتيب هر دو نظام بورژوازي و سوسياليستي، چيزي جز دو صورت از خودبيگانگي بشر جديد نيستند. به نظر فروم «انسان امروزين در جامعه صنعتي شكل و شدت بت زدگي را ديگرگون ساخته است. او در دست نيروهاي اقتصادي كورحاكم، شيء شده است. او دستكارهاي خود را مي پرستد و به شيء بدل مي شود. در جهاني از اين دست تنها كارگر ازخود بيگانه نيست بلكه همگان از خود (يابا خود) بيگانه اند». به اعتقاد فروم «جامعه صنعتي خالق آدمك تشكيلاتي است، موجودي تهي از آگاهي و اعتقاد كه بزرگترين افتخارش اين است كه در يك ماشين عظيم و مقتدر، دندانه اي هرچند كوچك و خرد است» و در اين نظام «شعار اين است؛ پرسش ممنوع، تفكر انتقادي ممنوع، دلبستگي و علاقه مندي ممنوع، مبادا كه كاركرد بي دغدغه و قرين  آرامش تشكيلات بر هم خورد. اما آدمي براي شيء بودن و خامش نشستن ساخته نشده است.»
فروم معتقد است كه «جامعه الينه شده ويژگي و خصوصيت زمان ماست. اين بيگانگي و شيء زدگي ما را به جنون فزاينده اي رهبري مي كند كه در آن زندگي معنايي ندارد، پس لذتي هم ندارد، نه ايماني و نه حقيقتي...»
گريز از آزادي، عنوان نخستين كتاب اريك فروم است كه به سال ۱۹۴۱ منتشر شده است. او در اين كتاب تلاش مي كند به اين سئوال پاسخ دهد كه چرا «آزادي» به جاي اينكه آدمي را به خود جذب كند باعث ترس و اضطراب انسان ها شده و به اينجا مي انجامد كه انسان ها با دست خود، آزادي خود را طرد و قرباني نمايند - منظور فروم «آزادي ليبرالي» است كه وي بدان معتقد است و آن را معادل تماميت آزادي مي انگارد - وي در جواب عنوان مي كند كه مفهوم ليبرالي آزادي با فطرت و حقيقت وجودي آدمي در تضاد است. زيرا حقيقت وجودي آدمي راكه عين ربط و تعلق است، انكار مي كند و سبب از خودبيگانگي و اضطراب و تنهايي مي گردد. به نظر وي براي فرار از اين وضع اسارتبار بايد از مرزهاي زندگي حيواني و تبعيت از نفس اماره و بردگي تمدن «اومانيستي» گذشت و در ذيل نور تفكر ديني به آزادي حقيقي رسيد. به نظر فروم «جامعه غربي، ابري است متشكل از ذرات غباري كه بي هيچ نظمي درهم مي لولند.»
فروم جامعه سرمايه داري را يك «جامعه بيمار» مي داند و معتقد است اين جامعه آدمي را گرفتار از خود بيگانگي و تنهايي كرده است. «راه  رهايي از اين وضعيت ناگوار ايجاد يك «جامعه سالم» است، جامعه اي كه فروم آن را «سوسياليسم كمونيتارين» مي نامند». فروم خودآگاهي عظيمي را براي انسان در بازآفريني تاريخ هستي خود، لازم مي داند. به نظر فروم «جان حركت به سوي حقيقت، از شهامت «نه» گفتن نيرو مي گيرد و از عصيان عليه فرمان هاي قدرت هاي موجود، از طرد خواب زدگي و پذيرش بيداري.... اما توان آگاهانه «نه» گفتن، توان «آري» گفتن آگاهانه را در خود دارد. «آري» به خدا، «نه» به قيصر، «آري» به انسان، «نه» به همه آناني كه بردگي، استثمار و تحميق او را خواهانند».
اريك فروم با نقل جمله اي از برنارد كه «در جانوران عالي تر، به خصوص در انسان، غريزه مقوله اي است رو به كاستي و بلكه رو به نيستي»، مي افزايد «هستي انساني از هنگامي آغاز مي شود كه انطباق با طبيعت خاصيت اجباري خود را از دست بدهد و ديگر طرز عمل، به وسيله مكانيسم هايي كه به ارث رسيده، تعيين نشود. به عبارت ديگر، از همان ابتدا، هستي انساني و آزادي غيرقابل جدايي اند» و در ادامه مي گويد «بايد توجه داشت آزادي در اينجا در معناي مثبت آن يعني آزادي براي انجام كاري (آفريننده) به كار نمي رود بلكه در معناي منفي آن يعني «آزادي از چيزي» يا به طور دقيق آزادي از اين قيد كه غرايز، اعمال آدمي را تعيين كنند استعمال مي شود» وي در پاسخ به سئوال عمده خود در كتاب گريز از آزادي كه «با آرمانهايي (دروغين) نظير فاشيسم كه مسلماً ضدحياتند چه مي توان كرد؟ و چگونه مي توان اين واقعيت را در دايره فهم آورد؟» او به مازوخيسم كه در آن پاره اي از مردم به سوي تجربه رنج و تسليم كشيده مي شوند اشاره مي كند و نشان مي دهد كه «آزادي از» بندها و غرايز به تنهايي و پناه بردن به فاشيسم مي انجامد.
فروم عشق و كار خلاق و آفريننده را دو عنصر اساسي «خودانگيختگي» مي داند. همچنين وي خودانگيختگي را فراتر رفتن از محدوده فشار تقليد و عادت تعريف كرده و آن را معادل تفكر آزاد و ژرف درباره امور مي داند و با فعاليت اجباري يا وسواسي مغاير مي داند. بنابراين به نظر فروم بشر بايد زندگي خود را از نو ارزيابي كند و بار ديگر متولد شود اما اين كاري است دشوار كه بيشتر مردم بدان بي توجهند چراكه به نظر فروم «سرنوشت دردناك بيشتر آدميان اين است كه پيش از تولد، مي ميرند». به هرحال فروم در پاسخ به اينگونه بيماريهاي تمدن معاصر، «خود را عاشق آزادي مي داند و ادعاي ارزش نهادن به زندگي انسان را دارد» ولي «فروم شيفته و فريفته دورنماي دنيايي است كه در آن، انسان نه مجبور به اختراع بوده و نه ملزم به رقابت بلكه تنها كار او اطاعت و تسليم بوده است». البته فروم معتقد به يك برنامه ريزي انسانگرايانه بود كه در آن معتقد بود «مي توان چنان جامعه صنعتي ايجاد كرد كه كانون و مركز و مقصود آن، رشد و تكامل انسان باشد، و نه حداكثر توليد و مصرف. البته اين كار مستلزم دگرگوني راديكال در ساختار جامعه ما، در هدف هاي همه جانبه ما، در تقدم هاي توليد و روش مديريت ما است.»
فروم در سئوال ديگري كه در كتاب «گريز از آزادي» مطرح مي كند - اينكه آيا انسان بيمار است يا جامعه؟ - مي نويسد: اگر جامعه بيمار بوده باشد وابستگي و تعلق خاطر به چنين جامعه اي سطحي و اندك مي گردد و در نتيجه فرد احساس امنيت نمي كند. وي در كتاب «جامعه سالم» عدم امنيت را نقطه حركت قرار داده، مي نويسد: جامعه اي كه امكان ارضاي نيازمندي را به اعضاء خود نمي دهد، افرادي را بار مي آورد كه داراي نشانه هاي ناسازگاري و پريشاني ذهني هستند، چنين جامعه اي يك جامعه بيمار است. براي پرهيز از اين روان پريشي ، يا درمان آن بايد امكانات زير فراهم آيد: امكان فعاليت خلاق، امكان داشتن يك هويت خاص براي خويشتن، امكان برقراري ارتباط اجتماعي با ديگران، امكان جهت گيري (انتقاد و دگرانديشي) در جامعه و داشتن يك چارچوب مرجع و درك بخردانه تا فرد بتواند در چنين جامعه اي ريشه بگيرد.اين است راه حلي كه فروم براي حل مشكل اخلاقي بشر غربي و متمدن امروزي تدوين كرده است، يعني نوعي نظام اخلاقي انسان گرايانه اينكه آيا اين اخلاق اومانيستي در شكوفايي و آزادي انسان در غرب موفق بوده و يا برعكس اين بشر را گرفتار بحران و اسارت و بردگي كرده است و اينكه اخلاق ديني و اسلامي چه راه حلي را براي انسان بحران زده معاصر پيشنهاد مي كند، نيازي است كه بويژه انسان شرقي بدان، مصر است.
منابع:
- ابراهيمي، پريچهر (۱۳۶۹) «نگاهي به مفهوم از خودبيگانگي» مجله رشد آموزش علوم اجتماعي. سال دوم، شماره ۵.
- زرشناس، شهريار (۱۳۷۶)، سمبوليسم در آراء اريك فروم؛ چاپ دوم، تهران، دفتر مطالعات ديني هنر.
- شيخاوندي، داور (۱۳۷۳)، جامعه شناسي انحرافات و آسيب شناسي اجتماعي؛ چاپ سوم، گناباد؛ نشر مرنديز.
- فروم، اريك (۱۳۶۱)، بحران روانكاوي؛ ترجمه اكبر تبريزي، چاپ اول، تهران؛ انتشارات مرواريد.
- فروم، اريك (۱۳۶۸)، جامعه سالم؛ ترجمه اكبر تبريزي، چاپ سوم، تهران؛ انتشارات بهجت.
- فروم، اريك (۱۳۶۰)، فراسوي زنجيرهاي پندار؛ ترجمه بهزاد بركت، تهران؛ پاي ژه....
- فروم، اريك (۱۳۴۸)، گريز از آزادي؛ ترجمه عزت الله فولادوند، چاپ اول، تهران؛ شركت سهامي كتابهاي جيبي.
- محسني تبريزي، عليرضا (۱۳۷۰)، «بيگانگي» نامه علوم اجتماعي، دوره جديد، جلد دوم، شماره ۲، دانشگاه تهران.


با اهالي انديشه
دغدغه هاي رورتي از زبان آذرنگ
001462.jpg
نام ريچارد رورتي براي علاقه مندان فلسفه هاي تحليلي مترادف با مكتب پراگماتيسم است ،اما اين شناخت هنوز در ايران جنبه كاملي پيدا نكرده است. رورتي از جمله متفكراني است كه نگرشي مبتني بر تفسير فلسفه قاره اي از منظر و دريچه فلسفه تحليلي دارد. شايد بتوان يكي از جالب ترين رويكردهاي موجود درباره متفكران ديگر را در ميان آثار و انديشه هاي او پيدا كرد. پژوهش هاي كامل و در عين حال مبتكرانه او درباره متفكراني چون نيچه، هيدگر و... هميشه جزو چالش برانگيزترين و نوآورانه ترين مسايل فلسفي معاصر بوده است. يكي از اين نظريه هاي جالب توجه رورتي ، تقسيم بندي فلسفه معاصر به دوران نيچه (مدرنيته) و عصر پسانيچه اي بود كه گاه در معادلات فلسفي (پيرامون تاريخ فلسفه معاصر) به شدت درست از آب در مي آيد.
ظاهراً براي اولين بار در ايران معرفي رورتي و انديشه هاي او به عنوان يكي از متفكران  تراز اول فلسفه هاي تحليلي- به صورت جامع و كامل- در مقاله اي توسط عبدالحسين آذرنگ (سال ۱۳۷۶ در مجله نگاه نو) صورت گرفت. اين مقاله و به تبع آن مقالات و ترجمه هايي پراكنده در مطبوعات، ذهن علاقه مندان ايراني را بيشتر از پيش متوجه اين انديشمند آمريكايي كرد. تا جايي كه سرانجام چندي پيش كتاب «اولويت دموكراسي بر فلسفه» رورتي با ترجمه خشايار ديهيمي منتشر شد.
اما شايد جالب تر اين باشد كه بگوييم به زودي دو كتاب ديگر از رورتي با نام هاي «كشور شدن كشور؛ تحليلي از جنبش چپ در آمريكا» با ترجمه عبدالحسين آذرنگ و مجموعه مقالات؛ فلسفه و اميد اجتماعي با ترجمه مشترك نگار نادري و عبدالحسين آذرنگ توسط نشر ني در اختيار علاقه مندان به انديشه هاي اين متفكر قرار خواهد گرفت.
آذرنگ پيرامون كتاب كشور شدن كشور مي گويد: «اين كتاب اساساً راجع به نگاه چپ و جنبش موسوم به چپ در آمريكا است. البته مقصود از چپ در اين كتاب چپ ماركسيستي نيست. او در اين كتاب تنها درباره چپ ويژه آمريكا سخن مي گويد و اصلي ترين دغدغه مطرح شده رورتي دراين كتاب عدالت اجتماعي است. او معتقد است كه كشور (آمريكا) زماني مي تواند كشور باشد كه عدالت اجتماعي به عنوان يكي از پايه هاي مدني هر جامعه اي برآن حاكم باشد.»
گفتني است كه مجموعه مقالات رورتي با عنوان فلسفه و اميد اجتماعي حاوي نوشته هاي وي پيرامون زندگي شخصي و محيط هاي روشنفكري آمريكا، جريان هاي چپ، عدالت اجتماعي احياي فلسفه پراگماتيسم در آمريكا، انديشه هاي پست مدرن، هايدگر و دريدا و بحثي درباره ادبيات است.
عبدالحسين آذرنگ درصدد است تا كليه آثار ريچارد رورتي را به فارسي برگرداند و اين تلاش فرصت مغتنمي را در مسير آشنايي با فلسفه تحليلي ومخصوصاًرورتي براي علاقه مندان و دانشجويان پديد خواهد آورد. اين گونه باد.

تازه هاي انديشه
فرهنگ سياسي
001464.jpg

نويسنده: غلامرضا علي بابايي/ انتشارات: آشيان‎/ چاپ: اول- ۱۳۸۲/ شمارگان: ۳۰۰۰ نسخه/ بها: ۵۴۰۰۰ ريال
نگارش فرهنگهاي تخصصي در حوزه هاي گوناگون دانش از جمله فعاليتهاي درخور توجهي است كه مي تواند نياز مخاطبان گسترده اي را برآورده سازد. از اين منظر فرهنگ نويسي در حوزه هاي تخصصي مانند علوم سياسي، روانشناسي، جامعه شناسي، انسانشناسي، فلسفه و... كاري است بس خطير و در عين حال دشوار و ارزشمند، چرا كه فرهنگ نويس بايد آن اطلاعات و موادي را در ذيل هر واژه اختصاصي فرهنگ خود جاي دهد كه در عين موجز بودن از جامعيت و روزآمدي برخوردار باشد. از اين سبب، فرهنگ سياسي آرش كه به گفته نگارنده اش حاصل شركت وي در همايشهاي منطقه اي و بين المللي و ديدار با دهها شخصيت جهاني است، با اين هدف نوشته  شده كه مهمترين واژه ها و اصطلاحات دانش سياسي را با زباني قابل فهم براي متخصصان، پژوهشگران و علاقه مندان اين عرصه ارائه كند.
001466.jpg

ادبيات و فلسفه
جديدترين شماره (۷۲) كتاب ماه ادبيات و فلسفه به سردبيري علي اصغر محمدخاني تازگي به بازار نشريات درآمده است. برخي از مطالب اين شماره از اين قرار است: بين هايدگر و ياسپرس/ گفت وگوي دوتوري با گادامر/ ترجمه: دكتر محمود عباديان/ آشنايي ايرانيان با فلسفه هاي جديد غرب/ دكتر كريم مجتهدي، تبتل در عرفان يوآنس اكهارتوس/ دكتر محمد ايلخاني، بيدل گرايي در محيط ادبي ماوراءالنهر/ دكتر ابراهيم خدايار، رگه هاي مدرنيسم بر مرمر «سلوك»/ جواد اسحاقيان، محفل فرهيختگان/ شيما زارعي و...

اخبار اديان
001468.jpg

چهارمين شماره ماهنامه اخبار اديان كه فعلاً هر دو ماه يك بار به چاپ مي رسد، اخيراً به بازار نشريات درآمده است. اخبار اديان كه ماهنامه اي اطلاع رساني در حوزه مسايل بين ديني است، زير نظر مؤسسه گفت وگوي اديان و با مدير مسئولي سيد محمد علي ابطحي به چاپ مي رسد.اين ماهنامه در چهار بخش خبر، شناخت، نظر، مرور و نيايش به ارائه مطالبي در حوزه اديان مي پردازد. برخي از مطالب نشريه حاضر عبارتند از: نشست ويژه براي طرح  گفت وگوي بين مذاهب در اتحاديه اروپا، «همايش حقوق بشر از منظر اسلام و غرب» در لندن، افزايش نفوذ مسيحيت در دستگاه  سياسي انگليس/ گفت وگو بر پايه اخلاق: نگاهي به آثار و انديشه هاي هانس كولگ، آشنايي با اديان جديد، كتاب مقدس فارسي (گفت وگو با پيروز سيار) معنويت سياه: «گزارشي از وضعيت دين در آفريقا، نجواهاي توحيدي: تأملي در نيايش هاي قرآن و...

انديشه
ادبيات
اقتصاد
سياست
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |