شنبه ۲ آذر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۳۳
تهرانشهر
Front Page

دلواپسي براي جشنواره اي كه شايد برگزار نشود
كتاب ها رااز ترافيك بيرون بكشيد
000344.jpg
چند تا جشنواره در سراسر سال برگزار مي شود كه با همه خوبي ها و بدي هايش، با خودمان مي گوييم بد نيست يك سال به خاطرش صبر كنيم. يكي مثلا جشنواره بين المللي فيلم فجر و آن يكي، جشنواره كتاب. اما حالا برگزاري حداقل يكي از اينها در پرده ابهام قرار گرفته. شهرداري تهران، دستور جابه جايي نمايشگاه را صادر كرده است چون ترافيك به وجود آمده از رفت و آمد مراجعين به نمايشگاه، ترافيك اين نقطه از شهر را خيلي سنگين مي كند. اين البته نكته واقعا درستي است. يادم هست كه موقع برگزاري نمايشگاه موادغذايي كه نسبت به جشنواره كتاب، قاعدتا با استقبال بسيار كمتري روبه روست، فاصله درب نمايشگاه تا چهار راه پارك وي و بعد ميدان ونك را چند ساعته طي كردم. خدانكند كه هنگام برگزاري يك نمايشگاه حسابي پر مراجع، آن دور و برها كار ديگري داشته باشيد. پدرتان در مي آيد تا به مقصد برسيد.
با اين حال ترس مان از اين است كه در اين گيرودار تغيير مكان نمايشگاه، اين جشنواره كتاب با همه گرفتاري ها ومشقاتش از دست برود يا براي يك سال برگزاري اش عقب بيفتد. هرچند كه از ترافيك و شلوغي خيابان ها گذشته، خيلي دل خوشي از محل فعلي نداريم. اين غرفه هاي پيچ در پيچ و خفه كه مكان يابي و تعيين مسير در آنها يك معضل اساسي است، چيز چندان تحفه اي نيستند كه بخواهيم درباره اش دل بسوزانيم، اما به هر حال ماييم و همين يك نمايشگاه كتاب و سري را كه زياد درد نمي كند، دستمال نمي بندند. ما با آن يك مقدار دردش يك جوري مي سازيم.
با اين وجود اگربه شكل ديگري به اين قضيه نگاه كنيم، ماجرا فرق مي كند مثلا به اين نكته توجه كنيم كه اگر واقعا اين نمايشگاه در يك مكان استاندارد با راه هاي ورود و خروج خوب برگزار شود، ماجرا چه قدر فرق مي كند. به خصوص كه مثل خيلي چيزهاي ديگر در كشور ما، اين نمايشگاه هم تغيير كاربري داده و خيلي از مردم نه براي استفاده از يك نمايشگاه تخصصي بلكه به عنوان محل تفريح و تفرج به اين مكان مي آيند. به اين ترتيب جابه جايي محل نمايشگاه اين فايده را هم دارد كه آدم  هاي بيشتري مي توانند براي گذراندن اوقات فراغت شان، نمايشگاه را انتخاب كنند.

مجوز ورود به پياده رو، يك طرفه، خط ويژه و... براي موتور
قانون بي قانوني
000342.jpg
ترافيك تهران معضلي است كه انگار ديگر هيچكس از عهده كنترل آن برنمي آيد،  اما راننده ها علاوه بر تحمل هر روزه اين ترافيك با مشكل ديگري هم مواجهند: موتوري ها.

موقع رانندگي حواست خيلي به پياده ها و موتوري ها باشد. اين نكته اي است كه بسياري از والدين قبل از آنكه سوئيچ اتومبيل خود را در اختيار فرزندانشان بگذارند به آن اشاره مي كنند. در واقع اين روزها موتوري ها نه تنها براي رانندگان دردسرساز هستند بلكه عابرين پياده هم از دست آنان در امان نيستند. براي آنكه از يك خيابان يكطرفه عبور كنيد بايد علاوه بر اينكه سمت چپ خود رانگاه مي كنيد، مراقب دست راست تان هم باشيد زيرا هر لحظه ممكن است كه ناگهان يك موتوري از آن سمت با سرعتي سرسام آور به سمت شما بيايد.
اين تازه بهترين حالت ماجراست.
بعضي از موتورسواران چنان در ميان اتومبيل ها مارپيچ حركت مي كنند كه گويي زرهي آهنين برتن دارند و ضربه ناپذيرند. خانمي مي گفت:« اين موتوري ها علاوه بر جون خودشون با اعصاب مردم هم بازي مي كنند.»
و اين مشكل وقتي صد برابر جلوه مي كند كه به اين طرز راندن، دود و صداي گوشخراش اگزوز موتور را هم اضافه كنيد. البته به قول يكي از موتورسواران كه درخيابان حافظ منتظر مشتري ايستاده بود:« اينطوري نيست كه همه موتوري ها قوانين رو زيرپا بذارن،» ولي بلافاصله يكي از همكارانش جواب داد:« اگر مي خواستيم قوانين رانندگي رو رعايت كنيم كه موتور نمي خريديم ومي رفتيم راننده تاكسي مي شديم.» گويا رعايت قوانين براي موتور سوارها به قول معروف افت دارد.
يكي از موتورسواران در جواب اين سوال كه چرا از كلاه ايمني استفاده نمي كند مي گفت:« توي تابستون و هواي گرم كه نمي شه از كلاه استفاده كرد، حالا توي زمستون شايد بشه يه كاريش كرد.»
و اين در حالي است كه در بسياري از كشورها علاوه بر كلاه ايمني،  استفاده از زانوبند نيز براي موتورسواران اجباري است.
يك موتوري كه جابجايي مسافر را ا نجام مي دهد در ماه رمضان به طور متوسط چهار هزار تومان درآمد دارد كه در ايام ديگر سال اين مقدار افزايش مي يابد و در ساعات پرترافيك نيز معمولا مسافر بيشتري وجوددارد.
جابجايي مسافر معمولا نرخ ثابتي ندارد و موتورسوار و مسافر معمولا سر مبلغي به توافق مي رسند. يكي از موتوردارها هزينه جابجايي از ميدان تجريش تا ميدان توپخانه را 3500 تومان عنوان كرد و وقتي با اعتراض همكار خود مواجه شد گفت: «من 3500 تومان مي گم تا 2000 تومان دستم بياد.»
مهمترين علت استقبال افراد از جابجايي توسط اين وسيله نقليه سريع بودن آن است كه باعث مي شود وقت كمتري در ترافيك هاي طويل تهران تلف شود. به گفته يكي از موتورسواران مسير بين ميدان امام خميني تا تجريش را كه يك سواري در مدت 45 دقيقه طي مي كند، يك موتور در 20 دقيقه مي رود و علت آن را هم عبور از مسير خط ويژه اتوبوس عنوان مي كرد.
نكته آخر آنكه هرچند وقت يكبار شاهد نظارت شديد مسوولين راهنمايي رانندگي بر عملكرد موتورسواران هستيم ولي بعد از مدت كوتاهي گويا اين كار فراموش مي شود. آيا نبايد اين نظارت هميشگي باشد تا هم عابران و رانندگان با خيال آسوده تري در سطح شهر تردد كنند و هم موتورسواران به تدريج براي حفظ سلامتي خود و آسايش ديگران به رعايت قوانين خو بگيرند. فعلا كه بي قانوني براي موتور تبديل به يك قانون شده است!
براي موتور ورودممنوع وجود ندارد. اين بي قانوني هم به هر حال قانوني است!

زماني براي خاكستر
هميشه تماشاي تضاد بين تفكرات يك شخص و وضعيت جامعه جذاب است. اين اتفاق را اين بار «زماني براي خاكستر» به تماشا مي گذارد. اين عنوان مجموعه تلويزيوني است كه قرار است به وسيله گروه حماسه و دفاع شبكه يك تهيه و توليد شود. نويسنده اين مجموعه تلويزيوني سعيد رحماني است. داستان از جايي آغاز مي شود كه اسارت يك ايراني به پايان مي رسد. اين آزاده وقتي از عراق به ايران باز مي گردد با شرايط دگرگون شده جامعه مواجه مي شود. همه چيز برايش عجيب و غريب است. حتي نمي تواند با اعضاي خانواده اش كنار بيايد. مشكل اساسي او با فرزندش است كه تفكراتي كاملا متفاوت با ارزش هاي ذهني  او دارد. اين فاصله فاحش باعث ايجاد اختلاف بين پدر و فرزند مي شود و ...
بحث اصلي «زماني براي خاكستر»، بيان مشكلات جانبازان، ايثارگران و ... در جامعه است. اين مجموعه به وسيله حميد بهمني كارگرداني مي شود و تهيه كنندگي آن را مجيد مولايي برعهده دارد.

تعجيل مفيد
000340.jpg
اين قدر براي همه چيز درمملكت ما در دقيقه نود تصميم گيري مي شود كه حالا اگر اتفاقي، انتصابي، چيزي كمي زودتر اتفاق بيفتد، همه تعجب مي كنند.
مهدي حيدريان، معاون سينمايي وزارت ارشاد رضاداد را به سمت دبير بيست ودومين جشنواره بين المللي فيلم فجر، منصوب كرد. با اين كه حدود دوماه تا برگزاري بزرگترين رويداد سينمايي سال در كشور باقي مانده، باز همه باتوجه به تجربه سال هاي قبل، از سرعت عمل حيدريان، متعجب مانده اند. به هر حال اين تعجيل را به فال نيك مي گيريم ومنتظر مي مانيم كه حداقل امسال كارها زودتر شروع شود و بخش هاي مختلف جشنواره و فيلم هايي كه قرار است در اين بخش ها به نمايش دربيايند، هرچه زودتر تعيين شوند. در اين صورت شايد پيش از آغاز جشنواره، برنامه فيلم ها و سينماهاي نمايش دهنده به دستمان برسد. جوري كه بتوانيم براي تماشاي سانس هاي جشنواره، برنامه ريزي  كنيم. اين همان اتفاقي بود كه كم و بيش سال قبل هم افتاد و همه تماشاگران جشنواره را ذوق زده كرد. مي فرماييد چنين اتفاقي در هر جشنواره اي بايد رخ بدهد، كه شرط اول برگزاري هر جشنواره اي همين است پس معلوم مي شود هيچ وقت براي گرفتن برنامه نمايش سالن ها تا نيمه اولين يا حتي دومين روز برگزاري جشنواره صبر نكرده ايد.

روياهاي يك مرد مرده
اصولا ايراني ها به مجموعه هاي پليسي خيلي علاقه دارند. پس از پايان حضور مجموعه هاي پليسي دهه 70 و 80 يا اوايل نود آلمان روي صفحه تلويزيون، حالا نوبت تهيه كننده ها و كارگردان هاي ايراني است كه اين راه را ادامه دهند. آخرين نمونه از اين دست، فيلم تلويزيوني «روياي يك مرد مرده» است كه به نويسندگي و كارگرداني «جليل سامان» توليد مي شود.
يك افسر جوان - پليس جوان نيست - در راه يافتن اعضاي اصلي يك باند قاچاق مواد مخدر مورد سوءظن و تهديد گروه قرار مي گيرد و به گلوله بسته مي شود. تبهكاران با اين فرض كه او مرده است، به فعاليت هاي خود ادامه مي دهند. غافل از اينكه مثل هميشه نقش اول به اين راحتي ها نمي ميرد. افسر جوان باز مي گردد و باقي ماجرا را هم كه مي توانيد حدس بزنيد.
آخرين توضيح اينكه: هنوز بازيگران اين فيلم مشخص نشده اند. اما احتمال دارد محمد كاسبي، عبدالرضا اكبري، شقايق فراهاني، فريبرز عرب نيا، امين حيايي و چند نفر كه قيافه تبهكاران را داشته باشند در اين فيلم ببينيد.

توضيح
روز چهارشنبه 28/8/82، در صفحه تهرانشهر مطلبي داشتيم با عنوان «فقط به خاطر چند سانت قد» در مورد بخشي از اين مطلب بايد توضيح بدهيم. درواقع دكتر صدرالدين هادي پور كه اطلاعات را در اختيار ما گذاشت اين نكته را گوشزد كرد. دختر خانمي كه مورد جراحي قرار گرفته و حالا دچار مشكل شده از كانادا نيامده بود.
يك عكس جذاب 
مسوولان رسانه ها انگار هنوز به تبعات تبليغ مكرر و بيش از اندازه پي نبرده اند و شش كانال تلويزيون در سه روز آخر هفته قبل، پر از برنامه هايي با موضوع مظلوميت مردم فلسطين و تهاجم اسراييلي ها بود كه متأسفانه كمتر با چاشني ابتكار و خلاقيت همراه بود .
با اين وجود، عكسي كه در ويژه نامه «دوچرخه» (كه پنج شنبه ها ضميمه روزنامه همشهري است) به مناسبت اين ايام چاپ شده بود، شايد تاثيرش از خيلي از اين برنامه ها بيشتر بود. تصويري از چند نوجوان كه از داخل يك شكاف، فشنگ نشان دوربين داده بودند و در پايين عكس نوشته شده بود كه اين شكاف روي در يك خانه ايجاد شده و اثر مسلسل يك تانك اسراييلي است. فكرش را بكنيد در خانه تان نشسته باشيد و ناگهان گلوله اي با آن هيبت وحشتناك، در و ديوار خانه تان را بدرد.
به نفع همه
اين روزها گويي با هر جواني كه صحبت مي كني، حداقل يك فيلم را براي جشنواره سوني ارسال كرده است. اين همان جشنواره اي است كه چند روز پيش درباره اش نوشتيم و اشاره كرديم كه قرار است زمستان امسال برگزار شود وپشتيبانش ، شركت سوني است و يك جشنواره رقابتي فيلم هاي كوتاه است. اين استقبال البته چندان عجيب به نظر نمي رسد. از يك طرف با فراگير شدن تكنولوژي ديجيتال، اغلب جوان هاي ما به فكر مصور كردن ذهنيات خودشان افتاده اند،  از طرف ديگر هم از جشنواره اي كه مجموع جوايزش بيش از 40 ميليون تومان قيمت دارد، نبايد به همين سادگي گذشت. به هر حال اين ابتكار شركت سوني، حالا به هر دليل و انگيزه اي كه قاعدتا دليل اصلي، نتايج براي محصولات ديجيتال كمپاني سوني است، در اين مملكت غنيمت است. پيوندسرمايه و صنعت و هنر البته عواقب و عوارضي هم دارد، اما به هر حال باعث مي شود كه مقداري پول به بخش هنر تزريق شود كه اغلب، خيلي گره گشاست. مثلا گروه انتخاب هيات داوران جشنواره بي دليل اين قدر معتبر و پر از اسامي مشهور نيستند.

ذهن زيبا
اگر شما همه چيز را انكار كنيد به راحتي به عنوان يك شخص عاقل مشهور مي شويد. اين يك حقه قديمي است. آدم هاي خوش قلب فورا فكر مي كنند كه شما در سطح بالاتري از آنچه كه انكار مي كنيد قرار داريد.
ايوان تورگنف

هر گاه بتوانم بعد از شكست لبخند بزنم شجاع خواهم بود.
ناپلئون بناپارت

زماني فرا مي رسد كه سكوت بيش از همه گفته ها مقصود را مي رساند
شارل بارون دومنتسكو

حقيقت آدم ها آن نيست كه بر شما آشكار مي كنند، بلكه آن است كه از آشكار كردنش بر شما عاجزند، بنابراين اگر مي خواهيد آنها را بشناسيد به آنچه مي گويند گوش ندهيد، بلكه به آنچه ناگفته مي گذارند گوش بسپاريد.
جبران خليل جبران

ياد ياران
سينمايي ها هم گلريزان دارند. چند وقتي مي شود كه چهارشنبه اول هر ماه، اهالي فرهنگ دور هم جمع مي شوند و براي قديمي ها و پيشكوست هاي سينما كه به دليل كهولت سن يا موارد ديگر، توان ادامه كار را ندارند، از حمايت  مالي مردم بهره مي برند.سومين دوره اين مراسم كه اسمش هست، «ياد ياران، ديروز و امروز» روز چهارشنبه پنجم آذر از ساعت 4 بعداظهر در سالن  سينما فرهنگ برگزار مي شود. اگر شما هم خواستيد مي توانيد با يك تير دو نشان بزنيد و ضمن ملاقات با هنرمندان مورد علاقه تان، در اين امر خير هم شركت كنيد. پس در جريان باشيد كه پولي كه براي بليت ورودي سينما مي پردازيد به حساب اين كمك ها مي رود. ديگر اين كه پوسترهايي هم تحت عنوان صدسالگي سينما عرضه مي شود كه هزار تومان قيمت دارند و خريد يكي از آنها هم، به نفع آنهايي تمام مي شود كه قرار است اين مراسم در حمايت از آنها برگزار شود. تنقلاتي كه از بوفه سينما مي خريد هم همين طور . احتمالا فقط پول تاكسي و آژانس تان براي رفت وآمد به محل برگزاري مراسم، به جيب خود راننده مي رود و مصرف خيريه ندارد.

سينما
اينها فرصت هايي هستند كه امروز مي توانيد براي ديدن فيلم خارجي از آنها استفاده كنيد. سه تا سينماي تهران يعني رودكي، شهر تماشا 2 و تهران۲، فيلم ترافيك (استيون سودربرگ) را اكران كرده اند. بازيگرهايي مثل كاترين زتاجونز و مايكل داگلاس در اين فيلم بازي كرده اند. (شهرك پليس و دخالت الهي) هم در سينما فرهنگ، سانس آخر نمايش داده مي شوند. حوزه هنري يك دوره مرور بر فيلم هاي گذشته راه انداخته و دارد هر روز يك فيلم پخش مي كند. امروز هم نوبت باشگاه مشت زني ديويد فينچر است. در كانون فيلم جهاد دانشگاهي دانشگاه تهران امروز مي توانيد برويد سه تا فيلم ببينيد. ساعت 2 فيلم «برو به اسپارت ها بگو» نمايش داده مي شود كه فيلمي دهه هفتادي است و درباره جنگ ويتنام به كارگرداني تدپست.
سانس بعدي اين سالن فيلم «ساعت ها» را نشان مي دهد. فيلمي كه استيون دالدري ساخته و بازيگران بزرگي مثل جولين مور، نيكول كيدمن و مريل استريپ در آن بازي كرده اند. ساعت 6 هم مي توانيد اينجا فيلم «ردراك وست» را ببينيد با بازي نيكلاس كيج.
كتاب 
آنهايي كه با آثار كافكا حال مي كنند، اين روزها توي كتاب فروشي ها مي توانند كتابي بخرند به نام «نامه هايي به دورا» كه نوشته يك ايراني به نام حميد صدر است. شخصيت اصلي كتاب خود كافكاست كه در قالب نامه، دو سال آخر زندگي اش را روايت مي كند. حالا كه صحبت از كافكا شد، بد نيست نگاهي هم به كتاب «ديوار» بيندازيد.
درست است، «ديوار» داستاني از ژان پل سارتر است، اما بقيه داستان هاي كتاب مال كافكا و آرتور شنيستلر هستند و وجه اشتراك اين قصه ها اين است كه همه آنها را صادق هدايت ترجمه كرده است. هر دوي اين كتاب ها چاپ اول هستند و تازه وارد بازار شده اند.
فرهنگسرا
فرهنگسراي انقلاب واقع در بزرگراه نواب، خيابان كميل شرقي نمايشگاهي راه انداخته از اسناد و فرامين دوره صفويه تا قاجاريه. اگر از ديدن دست خط شاه عباس و شاه اسماعيل (يا حداقل دست خط كاتب هايشان) سر ذوق مي آييد، اين نمايشگاه را از دست ندهيد. امروز در نگارخانه آبي (ميدان امام حسين، خيابان ايرانمهر، پارك خيام) نمايشگاه و فروشگاه گل هاي مصنوعي برقرار است.
در فرهنگسراي بهمن هم تا آخر ماه رمضان، نمايشگاه تابلوي گرافيكي با محتواي «بسم ا... الرحمن الرحيم» همچنان ادامه دارد.
تئاتر
نمايش خسيس به كارگرداني ابوالفضل پورعرب هنوز هم ادامه دارد. بليت نمايش 4 هزار تومان است و امروز هم ساعت 6 در تالار وحدت اجرا مي شود. در تالار اصلي تئاتر شهر، كار تازه پري صابري يعني سوگ سياوش روي صحنه است. اين نمايش ساعت 30/19 شروع مي شود.
نمايش هاي لوله (نيما دهقان)، اورفه (محسن حسيني)، قهوه تلخ (شبنم طلوعي) و پاي ديوار سنمار (امير كاوس بالازاده) هم در سالن هاي مختلف تئاتر شهر اجرا مي شوند.
تلويزيون 
امشب تلويزيون باز هم يكي از شب هاي فقيرش را (از نظر فيلم ها و سريال هاي جذاب) از سر مي گذراند. البته اگر سريال هاي ويژه ماه رمضان را تعقيب كنيد، مطمئنا چنين خلائي را احساس نخواهيد كرد.
پيشنهاد اصلي ما ديدن دو فوتبال پخش مستقيم امشب است. ساعت 30/18 بازي تاتنهام و استون ويلا را در چارچوب بازي هاي ليگ برتر تماشا كنيد و ساعت 23 هم بازي ميلان و كيه وو را از سريA از دست ندهيد.

|  آرمانشهر  |   ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   جهانشهر  |   حوادث  |   در شهر  |
|  درمانگاه  |   سفر و طبيعت  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |